ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : لذت هایی که فراموش شده



zoh_reh
28th September 2013, 08:53 AM
لذت‌هایی که فراموش شده


من و مامان و بابام و سارا و سهیل ،خواهر و برادرم داریم می ریم خونه ی مادر بزرگم .اونجا عمو هام و عمه ام هستند با بچه هاشون. خیلی بهمون خوش می گذره. بعد از ناهار همه ی بچه ها با هم می ریم تو حیاط و اونقدر سر و صدا می کنیم تا بابابزرگ بیاد و مارو دعوا کنه!



http://img1.tebyan.net/big/1392/07/812511001182551101311781961701061548021923158.gif

**********

من و مامان و بابام داریم می ریم رستوران . بازم من حوصلم سر می ره. اونجا هیچ همبازی ندارم و باید خیلی منظم و مرتب بشینم و مراقب غذاخوردنم باشم. وقتی هم بر می گردیم تو خونه ، بابا و مامانم می رن سر کارشون و من می مونم و یک عالمه سی دی و اسباب بازی که حال هیچکدوم رو ندارم.




http://img1.tebyan.net/big/1392/07/2442219299911414982203186138180121252169161.gif



تبیان

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد