PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : 10 روستاي ناشناخته در ايران



! (l- l l \-/ \/\/
20th September 2013, 03:55 PM
تقريبا همه ما دست كم يك بار ساحل خزر يا غار علي صدر يا يكي از بناهاي تاريخي شيراز و اصفهان و يزد را ديده ايم و نام كندوان و ميمند و ماسوله و ابيانه و جواهرده را شنيده ايم و مي دانيم آسياب هاي آبي شگفت انگيز و شهر سوخته و زندان حضرت سليمان و آرامگاه دانيال نبي(ع) كجاست، اما گردشگري در ايران، تنها در اين چند منطقه خلاصه نمي شود و براي اثباتش كافي است بدانيد تنها در وصف روستاهاي هدف گردشگري كشورمان و عشايرش، مجموعه اي هشت جلدي نوشته شده و هنوز بسياري از اين روستاها معرفي نشده و گمنام مانده اند.
مطالعه همين كتاب ها بود كه باعث شد به خيالمان برسد امسال مسافران نوروزي را دعوت كنيم، علاوه بر پاتوق هاي هميشگي سفرشان، به 10 روستاي ناشناخته، اما مناسب گردشگري هم سري بزنند، از طبيعت دست نخورده لذت ببرند و همان وقت هم يادي از ما كنند.
پيش از آغاز سفرمان، لازم است از اين كه خيلي از استان ها و روستاهايشان را به دليل محدوديت جا، از قلم انداخته ايم، از هموطنانمان عذرخواهي كنيم. اكنون گاه رفتن است، بار سفر را بستيد؟ آماده ايد راه بيفتيم؟
كرمانشاه هجيج
كفش هايتان لنگه به لنگه نمي شود
در يكي از وب نوشته ها درباره هجيج، قصه اي هست كه مي گويد، پانصد سال پيش در هجيج، آسمان خسيس شد و خشكسالي بيداد كرد. اهالي روستا سراغ مردي متدين كه نسبش به امام موسي كاظم(ع) مي رسيد، رفتند تا براي باريدن باران، دعا كند. مرد دعا كرد و چشمه اي پر آب، دل خاك را شكافت و مرد از همان وقت، صاحب احترامي ويژه ميان مردم شد و حتي پس از مرگش، بقعه اي به يادش ساختند به نام «بقعه سيدعبدالله» يا «بقعه كوسه هجيج».
كسي نمي داند اين ماجرا درباره روستاي هجيج و بقعه سيدعبدالله در كنار رودخانه سيروان، راست است يا تنها قصه اي ساده است براي سنگين شدن پلك هاي بچه هاي هجيجي، وقت خواب. مهم اين است كه اهالي هجيج، اهل تسنن هستند، اما به امامزاده شان احترام مي گذارند واين بقعه از پنج قرن پيش تاكنون سرپا بوده است و زيارتگاه دوستدارانش.
چند كار واجب است كه به محض رسيدن به هجيج بايد انجام دهيد، نخست اين كه دست كم يك جفت گيوه مرغوب بخريد، چون پيشه بيشتر هجيجي ها، دوختن همين گيوه هاي فوق العاده است، دوم به چراگاه هاي خوش منظره «پياز دول ميشا» و «گاول» و آبشار بل در نزديكي روستا كه آب معدني شفابخش دارد، سري بزنيد و سوم اگر فرصت كرديد از يكي از قديم هاي ده بپرسيد چرا هجيجي ها قاب هاي در و پنجره همه خانه هاي روستا را آبي آسماني مي كنند؟
گيلان قلعه رودخان
افسون مي شويد طوري نمي شود، هيچ كس نمي فهمد، فقط چند لحظه موتور خيالپردازي تان را روشن كنيد و خودتان را به ما بسپريد تا پيشنهادمان را براي شما توصيف كنيم. آماده ايد؟
امروز صبح شما از طرف فومن راه افتاده ايد و از روستاي حيدركلات گذشته ايد، در پارك جنگلي قلعه رودخان هستيد و از روي پل چوبي رودخانه رد شده ايد و آن ترس عميق و خواستني از جريان تند آب خنك رودخانه زير پايتان را تجربه كرده ايد. از همين جا، همين سنگفرش زير پايتان، دالان بهشت آغاز مي شود؛ دالاني سبز كه سرشاخه هاي درهم پيچيده درختان، آن را براي شما آذين بسته اند. بگذاريد آن سبز دلاويز چشم هايتان را بنوازد، بگذاريد ريه هايتان از نفس گياهان انباشه شود و قدم تند كنيد تا به پله هاي قلعه رودخان، باشكوه ترين دژ نظامي استان گيلان، برسيد. پله ها زيادند و شايد هم به همين دليل به آن قلعه هزار پله گفته اند، اما مطمئن باشيد طبيعت اطراف و قلعه عظيم و خزه بسته بالاي تپه، چنان افسونتان مي كند كه مثل مسخ شده ها، پله ها را با سرعت بالا مي رويد و خستگي را از ياد مي بريد.
خب، حالا خيالپردازي را تمام كنيد و تنها به يك پرسش ما پاسخ دهيد؛ چرا وقتي از نعمت زنده بودن برخورداريد و خبر داريد اين همه زيبايي در جايي از كشور، انتظارتان را مي كشد، در خانه نشسته ايد و ترجيح مي دهيد در رويا سير كنيد؟ مگر تا قلعه رودخان چقدر راه است؟!
آذربايجان غربي سهولان
به كبوترها احترام بگذاريد
كردها مي گويند سهولان به زبان آنها به معناي يخبندان است كه احتمالا دليل گذاشتن اين نام بر روستاي چهارصد ساله سهولان، آب و هواي سرد آن است كه اگر شما اين پيشنهاد را بپذيريد و به آنجا برويد، به خوبي تجربه اش مي كنيد.وقتي مسافر دنياي اسرارآميز غار سهولان شديد، چه در دالان هاي تو در توي بخش خشك آن پرسه مي زديد، چه سوار قايق در حوضچه هايش شديد، به ياد داشته باشيد به كبوترها و آرامششان احترام بگذاريد، چون آنها ساكنان اصلي سهولان به شمار مي روند و در نقاط گوناگونش لانه ساخته اند، به همين خاطر هم اهالي به اين غار «كوته كوتر» يا «لانه كبوتر» گفته اند!
براي سفر به روستاي سهولان، بايد آنقدر در جاده بوكان مهاباد برانيد تا به فرعي برسيد كه به روستاي عيسي كندي مي رسد و همين جاده را اگر ادامه دهيد، سهولان در انتظار شماست.
تهران كر كبود
همخواني موزون آب و سنگ
هر كس در ديدار از كر كبود از توابع بخش طالقان ساوجبلاغ در استان تهران درباره اين كه مهمترين جاذبه گردشگري روستا كدام است، نظري دارد، اما از نظر ما، زيباترين اجزاي روستا، معماري سنتي خانه هاي آن، درخت هاي تنومند كهنسالش با سايه هاي پربركت و كوچه هاي خاكي و شيبداري است كه ديوانه وار پيچ و تاب مي خورند، پله مي شوند، حياط مي شوند، يا به دل كوه مي زنند و به آبشار كر در هفتصد متري شمال شرقي روستا يا يخچال هاي طبيعي آن در شمالش مي رسند.
آبشار كر سي تا پنجاه متر ارتفاع دارد و صداي ريزش آبش آنقدر بلند است كه با نيم ساعت گوش كردن به آن تا پايان روز در خواب و بيداري زمزمه اش در گوش هايتان تكرار مي شود.
روستاي كر كبود كه به دليل قرار گرفتن در دامنه كوه، آب و هوايي دلپذير دارد، از مسير اتوبان كرج قزوين و از راه شهرستان طالقان قابل دسترسي است. فراموش نكنيد شما به روستايي دعوت شده ايد كه حدود 1100 سال قدمت دارد با دو امامزاده به نام هاي امامزاده زيد ابراهيم و امامزاده شاه محمد حنفيه و البته آرامگاه ملا يغمايي كر كبودي هم در قبرستان تاريخي روستا واقع شده است.
امامزاده زيد ابراهيم در مركز روستاست و نسبش بنا به گفته هاي اهالي، به امام موسي كاظم(ع) مي رسد، اما آرامگاه امامزاده شاه محمد حنفيه در ارتفاعات شمال شرقي روستا معروف به كوه عقيق قرار دارد، علاوه بر همه اينها، روستا حمامي تاريخي هم دارد كه متعلق به دوره قاجار است.
چهارمحال و بختياري آتشگاه
خانه آبشارها
طبيعت در تبديل آتشگاه به يكي از جذاب ترين مكان هاي گردشگري چهارمحال و بختياري نقش اساسي داشته است. درختان كهنسال بلوط و گردو و بنه در سراسر دره تنگي كه روستا در آن واقع شده، كوه هاي شورم جلا و دريك در جنوب و شمال روستا و حتي جنس آهكي آنها كه سبب به وجود آوردن غارها و آبشارهاي متعدد در منطقه شده، همگي از جاذبه هاي بي نظير اين منطقه به شمار مي روند.
اگر خواستيد از آتشگاه سوغاتي بخريد، از اهالي سراغ گياهان معطر و دارويي يا شير و پنير و ماست و دوغ محلي يا گليم هاي ساده و بادوامشان را بگيريد. براي سفر به اين روستا، بايد به شهرستان لردگان برويد و از آنجا دو جاده هست كه شما را به آتشگاه مي رساند، اولي كه طولاني تر است جاده اي است كه از روستاهاي منجر موثي و كيهان و چله گاه و كلار و چمن بيد و دره نامدار و قلعه سوخته و باغ كاج و ده كهنه مي گذرد و جاده دوم كه كوتاه تر است، از لردگان و ميلاس و سردشت و آبزا و دلي رد مي شود و به آتشگاه مي رسد.
خراسان شمالي دركش
داروخانه سرسبز
سيستان و بلوچستان تيس
از خانه جن ها تا خلوت با دريا
آنجا روي يكي از آن صخره هاي آهكي بلند كه هنوز از پسمانده آفتاب ظهر گرمند، گوشه اي دنج و خلوت پيدا مي كني و مي نشيني و خورشيد را نگاه مي كني كه سرخ و لرزان و بي هيچ تقلايي در دريا غرق مي شود و به صداي موج هايي گوش مي كني كه آرام و منظم بر تن صخره ها مي كوبند و اگر حوصله داشتي به بلوچ هاي سپيدپوشي كه با دست پر از دريا برمي گردند، «خداقوت» مي گويي، اما همه اين توصيف ها حتي گوشه اي از زيبايي هاي روستاي ساحلي تيس، از توابع بخش مركزي شهرستان چابهار در سيستان وبلوچستان نمي شوند و حتما پيشينيان ما هم اين را فهميده اند كه از 2500 سال پيش در تيس ساكن شده اند و به آن گاهي بندر تيزيا گفته اند و گاهي تيز و گاهي تسي.تيس، سه قلعه باستاني مهم دارد؛ اولي قلعه تيس است كه سبك معماري اش نشان مي دهد، به دوره سلجوقي تعلق دارد، دومين قلعه، «پيروز گت» نام دارد كه به غير كوهنوردها پيشنهاد نمي كنيم از داخلش بازديد كنند، چون راه ورود به آن سخت و خطرناك است، قلعه سوم، «بلوچ گت» است كه بالاي كوه قرار گرفته و دو مقبره هرمي كوچك هم در آن ساخته شده است.
انتخاب سفر به تيس كه از طرف نيك شهر و جاده چابهار كنارك جاده اي آسفالته دارد با خودتان است، اما فقط اين هشدار را بشنويد كه اگر به تيس نرويد، نه مقابر جناني گچ را (كه به باور اهالي، محل سكونت جن ها بوده) مي بينيد، نه پيل بند را، نه سدهاي تيس را، نه غارهاي بان مسيتي و نقاشي هاي عجيب و غريب داخلشان را، نه چاه باستاني تيس كوپان را و نه حتي گورهاي مرموز تپه نهادي را. حالا تصميمتان چيست؟ چمدان ها را مي بنديد يا نه؟
فارس سرمشهد
يك مرد با دو شير مرده
متون قديمي نشان مي دهد روزگاري اين منطقه مورد توجه پادشاهان هخامنشي و ساساني بوده است و در آن بناهاي گوناگوني ساخته اند كه بقاياي آنها هنوز در اطراف سرمشهد ديده مي شود و از آن جمله مي توان به تپه باستاني تل نقاره خانه، آتشكده، تل خاموش، قنات سرمشهد، تل خندق و كاروانسراي كوشك اشاره كرد. در شش كيلومتري شمال شرقي روستا هم ، باستان شناسان شهري كهن به نام «قندجان» را از دل خاك بيرون آورده اند كه از ديدن آن پشيمان نخواهيد شد.
كردستان پالنگان
پله پله تا بهشت
واقعا عجيب نيست كه هنوز هم وقتي مي پرسي: «كدام روستاي ايران معماري پلكاني دارد؟» همه بلافاصله مي گويند: «ماسوله»!. فكر مي كنيد چند نفر در پاسخ به اين پرسش، از روستاي پالنگان از توابع بخش مركزي شهرستان كامياران استان كردستان، يادي مي كنند؟ فكر مي كنيد چند نفر مي دانند اين روستا گوشه اي از بهشت است؟ چند نفر خبر دارند در ده كيلومتري شمال غرب اين روستا در رشته كوه هاي «گواز»، چشمه هاي داغ آب معدني شفابخشي از دل كوه، بيرون مي جوشند كه از فراواني تركيبات گوگردي و آ هني، شيري رنگ شده اند؟ چند نفر وصف قلعه عظيم و اسرارآميز اين روستا را شنيده اند؟ خيلي كم! خيلي خيلي كم! و به همين دليل است كه برخي ترجيح مي دهند امسال هم راهي ماسوله شوند و بيشتر وقت تعطيلاتشان را در ترافيك جاده روستا بگذرانند و در انبوه جمعيت، فرصت خلوت كردن با طبيعت را از دست بدهند تا ما روزنامه نگارها در پايان تعطيلات با تأسف گزارش كنيم: «ماسوله گنجايش اين همه گردشگر ورودي را ندارد! به بقيه ايران هم سري بزنيد!». اما شما كه اين مطلب را خوانده ايد امسال پالنگان را انتخاب كنيد، چون پالنگان، خلوت، خوش آب و هوا، پر از چشمه ها و رودهاي خروشان و طبيعتي دست نخورده است با كردهاي مهرباني كه به اورامي سخن مي گويند و وقتي دلتنگ مي شوند با صدايي محزون سياه چمانه مي خوانند يا چپله يا گريان، اما اگر شاد باشند آن وقت بايد ببينيد با دو دستمال رنگي و يك دهل، چگونه هنرنمايي مي كنند. وقت رفتن فراموش نكنيد از پالنگاني هاي شريف، كشك و گيوه بخريد به رسم سوغات و اگر تعارفتان كردند به خوردن ولوشه يا غازينه يا شلمين، رد نكنيد چون غذاهاي كردي واقعا لذيذند!
پالنگان از راه شهرهاي كامياران و پاوه و سروآباد و سنندج قابل دسترسي است. پس بهانه نگيريد كه چون دقيقا نمي دانيد كجاست آن را براي سفر انتخاب نمي كنيد.
كرمان سيرچ
اينجا با كوير كنار نمي آيد
همين ابتدا بايد اعتراف كنيم ما هم پيشتر مثل خيلي از خوانندگان اين مطلب، خيال مي كرديم كرمان استاني گرم و خشك و بي آب و علف است، اما شما هم بايد مثل ما روستاهاي طرز، لاله زار، ميمند، هرزا و ... را ببينيد تا باور كنيد كرمان يك بهشت كوچك و دوست داشتني است كه كمتر كسي از همه جاذبه هايش خبر دارد.سخت است از بين روستاهاي ديدني كرمان، يكي را انتخاب كنيم، اما وقتي پاي اجبار به ميان مي آيد، ما به هزار و يك دليل، روستاي سيرچ از توابع بخش شهداد را براي معرفي مي پسنديم. مي پرسيد كدام دلايل؟ اول اين كه سيرچ، زادگاه هوشنگ مرادي كرماني، خالق «قصه هاي مجيد» است، دوم آن كه روستاي ما، سروي تاريخي دارد كه سيرچي ها مي گويند دوهزار سال از خدا عمر گرفته است. سوم روستاي پيشنهادي ما در مجاورت كوير واقع شده، اما در آن پيست اسكي زمستاني ساخته اند چون آب و هوايش با خلق و خوي كوير هيچ همخواني ندارد و خنك و كوهستاني است كه همين تضاد موجب شگفتي تان خواهد شد. چهارم اين كه در نزديكي سيرچ، رودخانه اي باصفا و كوهي بلند و مناسب براي كوهنوردي وجود دارد. پنجم آن كه سيرچ چشمه هاي آب گرمي دارد كه كرماني ها، آنها را براي آب درماني مناسب سازي كرده اند تا از گردشگران استقبالي درخور داشته باشند. و ششم با سفر به سيرچ مي توانيد كره و روغن نباتي مرغوب، خشكبار، قاليچه هاي كوچك و حصيربافته هاي تزئيني سوغاتي بخريد و ... .
ما شش دليل از هزار و يك دليل سفر به سيرچ را گفتيم، حالا نوبت شماست كه از طريق جاده هاي آسفالته شهرهاي كرمان يا شهداد، راهي سيرچ شويد تا شايد 995 دليل ديگر را هم پيدا كرديد.
آنجا شما شاهدان جنگي تقريبا تمام شده ايد؛ پيكاري ميان بهرام دوم، پنجمين پادشاه ساساني با شيري شرزه. بهرام خنجرش را در سينه شير فرو كرده و شيري ديگر هم پيشتر به دست او كشته شده و بر خاك افتاده است. پشت سر شهريان چند تن از اعضاي خانواده اش در كنار كرتير (موبد موبدان) ايستاده اند كه ظاهرا بهرام در دفاع از آنها با شيرها جنگيده است. درست بالاي سر بهرام و خانواده اش هم كتيبه اي نصب شده كه يكي از چهار كتيبه موبد موبدان آن زمان و بزرگترين كتيبه عهد ساساني روستاي سرمشهد، از توابع بخش جره و بالده شهرستان كازرون در استان فارس كه جاده هاي رسيدن به آن چه از طرف برازجان و چه از طرف كازرون، آسفالته و مناسب است.
چند بار نام روستاي دركش از توابع بخش مركزي شهرستان مانه و سملقان به گوشتان خورده است؟ آيا دوست داريد مهمان كردهاي كرمانجي در خراسان شمالي شويد؟ تا حالا پيش آمده به آوازهاي محزون آنان، وقتي با دو تار همراه مي شود، گوش دهيد؟ تا به حال دوتارنوازي كرمانجي ها را ديده ايد؟ از مهمان نوازي و غيرتمندي شان شنيده ايد؟ وصف رسوم و سنت هايشان در عزا و جشن و ... چطور؟ اگر راجع به همه اينها كنجكاويد، به روستاي دركش برويد كه مردمش بيشتر كردهاي كرمانجي اند.دركش روستاي خوش آب و هوا و كوهستاني است كه چشمه هاي فراواني در اطرافش جريان دارند و يافته هاي باستان شناسي در حوالي برج تاريخي سبزعلي خان قراچورلو و تپه هاي اطرافش، نشان مي دهند اين روستا عمري دويست ساله دارد.
از زيباترين جاذبه هاي طبيعي روستاي دركش، مي توان به مراتع وسيع و سبز اطراف روستا، حواشي رودخانه زومار و دره كنداب در جنوب آن اشاره كرد، اما آنچه دوستداران طبيعت را به دركش مي كشاند، جنگل زيبا و انبوه بلوط در نزديكي آن است كه تنها جنگل بلوط شرق كشور به شمار مي رود.يك نكته ديگر هم درباره دركش هست كه بد نيست آن را بدانيد. اين روستا بنا بر نظر گياه شناسان، گنجينه اي كم نظير از گياهان دارويي است، به گونه اي كه چند سال پيش، يكي از اين كارشناسان گفته بود، 380 گونه گياه دارويي در روستاي دركش شناسايي شده است كه 79 گونه از آنها بسيار ارزشمند هستند.
او براي نمونه از بابونه بجنورد به عنوان گياهي منحصر به فرد در درمان بيماري هاي گوارشي نام برده بود كه در حوالي اين روستا مي رويد. براي سفر به دركش از بجنورد به سمت آشخانه حركت كنيد و همين كه روستاي كلاته زمان صوفي را پشت سر گذاشتيد، نرسيده به جوزك، جاده اي فرعي شما را به روستا مي رساند.ممكن است از ما بپرسيد چرا از استان چهارمحال و بختياري كه سرزمين لاله هاي واژگون است، روستاي آتشگاه از توابع بخش مركزي لردگان در استان چهارمحال و بختياري را انتخاب كرده ايم كه كمتر لاله وحشي دارد كه به شما پاسخ مي دهيم، اولا لاله ها معمولا در ارديبهشت باز مي شوند و در فروردين هنوز باز نشده اند و ثانيا شك نكنيد طبيعت آتشگاه هم آنقدر بكر و دست نخورده است كه از سفر به آن پشيمان نمي شويد.
قدمت اين روستا به دوره قاجار برمي گردد؛ همان زماني كه عشاير بختياري آن را به عنوان يكي از ييلاق هاي خود پسنديدند و چادرهايشان را در مجاورت آبشارهاي زيباي آن كه در مساحتي سه كيلومتري گسترده شده اند، برپا كردند.
برخي از پدربزرگ هاي آنها مي گويند كه از پدربزرگ هايشان شنيده اند و پدربزرگ هايشان از پدربزرگ هايشان نقل كرده اند و پدربزرگ بزرگ هاي آن پدربزرگ ها تعريف كرده اند كه ... به هر حال مهم نيست دقيقا چه كسي گفته است، مهم اين است كه برخي بر اين باورند كه شايد نام روستاي كر كبود از نام دو اسب كه «كهر» و «كبود» صدايشان مي كرده اند، گرفته شده است.حتي اگر هيچ يك از آن قلعه ها و مساجد قديمي، دور و بر روستاي سهولان، از توابع بخش مركزي شهرستان مهاباد در آذربايجان غربي نبود، حتي اگر آن چشمه هاي خروشان و باغ هاي ميوه پربار، روستا را احاطه نكرده بودند، وسوسه سوار شدن بر قايقي پارويي و گردش در دالان هاي تو در توي غار معروف اين روستا، حتما مي توانست هر گردشگري را به آنجا بكشاند؛ وسوسه ديدن قنديل هايي كه گاهي خوشه انگور شده اند، گاه پروانه، گاهي پاي فيل، گاهي توت فرهنگي، گاه عروس دريايي و ... .حتي از ديدن عكس روستاي قلعه رودخان از توابع بخش مركزي شهرستان فومن در استان گيلان هم لذت مي بريد و دلتان تازه مي شود تا چه رسد به اين كه آنجا باشيد و در هواي خنك و مطبوعش نفس عميق بكشيد و صداي هوش گياهان به گوشتان برسد و بوي سبزه مرطوب جنگل را حس كنيد و به آواز پرندگان گوش كنيد كه در اعماق آن سبزي يكدست مي خوانند.آنجا اگر كمي سر كيسه را شكل كنيد و يك جفت گيوه مرغوب هجيجي بخريد، كفش هايتان ديگر هرگز لنگه به لنگه نمي شوند چون گيوه لنگه راست و چپ ندارد و يكي از اصلي ترين مكان هاي توليدش، روستاي هجيج از توابع بخش نوسود شهرستان پاوه در استان كرمانشاه است.
هجيج كه برخي آن را با «ح جيمي» مي نويسند و مي گويند به معناي دره سرسبز و عميق است روستايي است كه همه خانه هايشان از سنگ هستند و حتي يك آجر در آنها به كار نرفته است.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد