PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث ماجرای صانحه هوایی سرتیپ رضا پردیس



Capitan Totti
11th September 2013, 08:11 PM
سرتیپ خلبان سیدرضا پردیس، فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را از تاریخ ۶ خرداد ۱۳۸۰ تا ۱۴ مهر ۱۳۸۳ بهعهده داشت. وی پیش از آن فرماندهی گردانهای پروازی پایگاه سوم شکاری، مدیر و معاون عملیات نیروی هوایی ارتش و معاونت عملیات قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء بود.

ماجرای صانحه هوایی سید رضا پردیس در عملیات والفجر 10 از زبان خودش:

ـ ، اواخر سال 1366 بود در عملیات والفجر 10 پروازهای زیادی انجام داده بودم در آن زمان فرماندهی پایگاه سوم بودم معاون آماد نیروی هوایی سرتیپ دوم خلبان عصاره جهت انجام پرواز به پایگاه آمده بود و مدتی بود پرواز نکرده بود قرار بود به عنوان خلبان کابین عقب با من پرواز کند تا با مسیر آشنا شود هواپیمایی که در آشیانه مستقر بود نهایت قدرت و توانایی هواپیمایی E 14F حداکثر بمبها را در روی آن سوار کرده بودند 23 عدد بمب در ایستگاههای داخلی و خارجی هواپیما که چهار ایستگاه روی بال و 5 ایستگاه در زیر شکم هواپیما سوار شده بود لذا هواپیما از بنزین کمتری نسبت به هواپیماهای باک خارجیدار بهره میبرد از طرفی داشتن 23 عدد بمب در روی هواپیما gg 2 Dمقاومت و اصطکاک هواپیما در مقابل الیاف هوایی را در هنگام پرواز به نحو بسیار زیادی افزایش داده بود به طوری که اگر در شرایط عادی مثلا 90 % قدرت موتور حالت دسته گاز هواپیما سرعت خاصی را میداد در این وضع با همان میزان دور موتور با سرعت بسیار کمتری هواپیما به جلو میرفت چون مقاومت بمبها در مقابل الیاف هوا و جریان باد بسیار زیاد بود در همان آشیانه این هواپیما را تحویل گرفتیم و قرار شد که با آن ماموریت را انجام دهیم مصرف سوخت در این پرواز بسیار حیاتی بود باید دقت میکردیم که سوخت زیادی مصرف نشود که در مراجعت دچار مشکل نشویم در محل تعیین شده دسته گاز را در حالت مورد نیاز قرار دادیم هواپیما به سختی سرعت میگرفت قبلا با هواپیماهای دیگر حداقل 480 تا 500 نات سرعت را به راحتی میگرفتیم ولی در این هواپیما 420 تا 450 را با زحمت گرفتیم همین که دماغ هواپیما به 30 درجه اوج رسید بمبها را رها کردیم و تازه گردش را شروع کرده بودیم که یک موشک حرارتی به هواپیما اصابت کرد که من ضربه ناشی از اصابت موشک را در هواپیما حس کردم در گیر و دار اصابت این موشک بودم که بلافاصله موشک دوم شاید بعد از 10 الی 15 ثانیه بعد به هواپیما اصابت نمود سرتیپ عصاره اعلام کرد که چراغ آتشسوزی موتور راست روشن است حالا در ارتفاع 500 الی 1000 پایی زمین بودیم چون بمبها رها شده بود هواپیما به سرعت شتاب گرفت و سرعتی بیش از 530 ناتیکال مایل داشت سریعا گفتم موتور را در حالت idle قرار دهد که در حداقل دور موتور پرواز هواپیما ممکن باشد این عمل باعث میگردد که چراغ آتشسوزی موتور خاموش شده و موتور با دور موتور کمتری به کار خود ادامه دهد ایشان که این عمل را انجام داد هیچ تغییری در حالت آتشسوزی موتور ایجاد نشد من از طریق آینه کابین عقب هواپیما و محل خروجی موتور را مشاهده میکردم که به قطر محفظه خروج گازهای هواپیما در اطراف هر دو موتور آتش مانند کوه آتشفشان شعلهور بود حالا ارتفاع خودمان را افزایش داده بودیم که بتوانیم از روی کوههای مقابل به راحتی عبور کنیم دریاچه مریوان را در سمت چپ خودمان میدیدیم با مشاهدهی آتش متوجه شدم که موشک به باک شماره 7 هواپیما که در انتهای بدنه هواپیما تعبیه شده که همیشه پر از بنزین است اصابت کرده است علت اینکه این باک همیشه پر از بنزین میباشد این است که برای حفظ تعادل هواپیما در مقابل وزن فشنگهایی که درست در قسمت دماغ هواپیما قرار دارد این باک طوری برنامهریزی شده که سوخت خود را حفظ کند در صورتی که بنزین هواپیما به حداقل ممکن برسد که 2300 پانداست این باک شروع به تخلیه شدن میکند لذا تمام 700 پاند بنزینی که در آن قرار داشت در اثر اصابت موشک آتش گرفته بود و میسوخت و این سوخت باعث شد خطوط هیدرولیکی که برای هدایت شهپر بالها و قسمت سکان عمودی و افقی از این محل عبور میکند بسوزد در همین شرایط بود که هواپیما به سرعت شروع به رفتن به بال چپ و راست میکرد که سرتیپ عصاره از من پرسید چرا هواپیما را به این وضع درمیآوری گفتم هواپیما خودش بدون اختیار من این وضع را به وجود آورده و از کنترل خارج نشده است قرار بود در سنندج به زمین بنشینیم ولی تصمیم گرفتیم از هواپیما خارج شویم حالت پریدن به بیرون گرفتیم که ناگهان هواپیما به حالت واژگون درآمد فقط متوجه شدم که کاناپی بالای سرم پرید و چند ثانیه بعد هم صندلی هواپیما و من دیگر چیزی نفهمیدم و سپس متوجه شدم در آسمان قرار دارم و چترم باز شده سرتیپ عصاره را هم در فاصلهی دورتر از خود میدیدم که در ارتفاعی پایینتر از من در حال فرود آمدن با چتر بود خوشحال شدم از اینکه او هم به سلامت توانسته بود از هواپیما خارج شود هواپیما در بخشی از کوهستان به زمین اصابت کرده بود و صدای انفجار فشنگها سکوت کوهستان را به هم ریخته بود که از بالا صدای آن را میشنیدم بالاخره به زمین رسیدم من در کوهستان جنوب دریاچهی مریوان که مملو از درختان بلوط است فرود آمدم ولی سرتیپ عصاره روی درختهای بلوط فرود آمده بود بعد از فرود آمدن از محل سانحه دور شدم ممکن بود عراقیها برای بردن ما اقدام میکردند خود را در ناحیهای دور از محل فرود مخفی کردم تا اینکه صدای هلیکوپتر را شنیدم مطمئن شدم متعلق به خودی است از محل اختفایم بیرون آمدم خلبان هلیکوپتر بیان میکرد ما به دنبال خلبان میراژ بودیم که سقوط کرده شما که ایرانی هستید و به دنبال سرتیپ عصاره گشتیم که او را پیدا کردیم بدنش کبود شده بود هلیکوپتر هوا نیروز سنندج در پایگاه به زمین نشست و از همان پایگاه ما را به پایگاه سوم شکاری منتقل کردند شهید ستاری، شهید ارستادنی و سرتیپ سپید موی آذر در پایگاه همدان بودند و به استقبال ما آمدند و هر دو ما به بیمارستان منتقل و بستری شدیم تاندومهای مچ پایم مویه برداشته و پایم را گچ گرفتند و مجبور شدم یک ماه با عصا راه بروم.
منبع گفت وگوی روزنامه ولایت قزوین

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد