PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اختلال هویت تجزیه‌ای (dissociative identity disorder)



نارون1
9th September 2013, 12:11 AM
میرا زن مجرد جوانی است که در یک کتابفروشی بزرگ کار می کند. او تنها زندگی می کند، به جز برای دیدن خویشاوندانش هرگز با کسی بیرون نمی رود، و به شیوه محافظه کارانه ای لباس می پوشد به طوری که همکارانش او را به عنوان یک آدم خشکه مقدس مسخره می کنند. او در اوایل 20 تا 30 سالگی، با مرد میانسالی که کاملا از وی سوء استفاده می کرد، رابطه برقرار نمود. گرچه دیگران این رابطه پردردسر را به یاد میرا می اندازند، اما او مدعی است که اصلا چنین شخصی را به یاد ندارد و حتی گاهی فکر می کند که دیگران این داستان را برای آزار دادن او ساخته اند.


میرا در 25 سالگی می گوید خود را از لحاظ جنسی برای ازدواج مصون نگهداشته است، با این حال به نظر می رسد که اصلا علاقه ای به دنبال کردن روابط صمیمانه با مردان ندارد. تا اینجا، این توصیف همکاران و اعضای خانواده از میراست. با این حال، دگر هویت هایی در بدن میرا ساکن هستند و اسامی دیگری دارند و به شیوه ای رفتار می کنند که کاملا با شخصیت میرا مغایر هستند. ریتا شخصیت خودنما، معاشرتی و بی قید و بندی در تمایلات جنسی اوست.


او با شخصیت های ناشایست گوناگونی که آنها را از کلوبهای شبانه و دیسکوتک ها بلند کرده است، روابط نامشروع داشته است. ریتا از میرا آگاه است و او را با تحقیر زیاد در نظر می گیرد. شخصیت سومی به نام جو، گاهی از آپارتمان میرا سر در می آورد. جو در حالی که لباس رسمی مردانه سه تیکه ای پوشیده است برای خرید به مرکز شهر می رود. به عقیده جو، ریتا چیزی جز یک زن هرجایی نیست که یک روز افتضاح بزرگی به بار می آورد. دگر هویت های میرا از جزییات زندگی او بی خبرند.



ویژگی های تشخیصی


√ این تشخیص برای افرادی مقرر می شود که دو یا چند هویت یا حالت های شخصیتی دارند که هریک از الگوی بادوام درک کردن، ارتباط برقرار کردن و فکر کردن به محیط و خود، برخوردار است.


√ حداقل دو تا از این هویت ها یا حالت های شخصیتی، مکررا کنترل رفتار را در اختیار می گیرند.


√ شخص نمی تواند اطلاعات شخصی مهم را به یاد آورد و این حالت فراتر از آن است که بتوان آن را با فراموشی عادی توجیه کرد.


√ این اختلال به علت مصرف مواد یا بیماری جسمانی نیست.





اختلال هویت تجزیه‌ای (dissociative identity disorder)







وجود شخصیت یا هویت‌های مجزا درون یک شخص، که هر کدام از آنها در زمان حضورشان می‌توانند بر نگرش‌ها، رفتار و بینش فرد از خود غلبه داشته باشند، گوئی که شخصیت دیگری وجود ندارد.











تشخیص، علایم و نشانه‌ها







به جدول معیارهای تشخیصی اختلال هویت تجزیه‌ای در DSM-IV-TR نگاه کنید. شخصیت اصلی معمولاً نسبت به بقیه شخصیت‌ها فراموشی داشته و از وجود آنها آگاهی ندارد. تبدیل از یک شخصیت به شخصیت دیگر معمولاً ناگهانی اتفاق می‌افتد.

بعضی از شخصیت‌ها ممکن است از جنبه‌هائی از شخصیت‌های دیگر آگاهی داشته باشند. هر شخصیت می‌تواند خاطرات و ارتباطات خود را داشته باشد، و هرکدام معمولاً نام و توصیفات مربوط به خود را دارند. شخصیت‌های مختلف ممکن است ویژگی‌های فیزیولوژیک متفاوت داشته باشند (مثلاً شماره عینک‌های مختلف) و پاسخ‌های متفاوتی به آزمون روان‌شناختی بدهند (مثلاً شماره عینک‌هی مختلف) و پاسخ‌های متفاوتی به آزمون روان‌شناختی بدهند. (مثلاً نمونه‌های مختلف IQ)

ممکن است شخصیت‌ها، جنس، سن یا نژادهای متفاوت داشته باشند. یک یا چند از شخصیت‌ها ممکن است نشانه‌هائی از یک اختلال روان‌پزشکی همزمان داشته باشند (مثل اختلال خلقی، اختلال شخصیت). نشانه‌های اختلال هویت تجزیه‌ای در جدول نشانه‌های اختلال هویت تجزیه‌ای نوشته شده است.











- معیارهای تشخیصی اختلال هویت تجزیه‌ای در DSM-IV-TR:





الف ـ وجود دو یا چند هویت یا شخصیت مجزا (که هرکدام الگوی نسبتاً ثابت و مختص به خود نسبت به دریافت ارتباط و تفکر در مورد محیط و خویشتن دارد).





ب ـ حداقل دو مورد از این هویت یا شخصیت‌ها به شکل متناوب کنترل رفتار فرد را به‌دست می‌گیرند.





ج ـ ناتوانی در به یاد آوردن اطلاعات مهم شخصی که شدیدتر از آن است که با فراموشی معمولی توجیه گردد.





د ـ اختلال به‌دلیل اثر مستقیم یک ماده (مثل فراموشی یا رفتار آشوبناک در حین مسمومیت با الکل) یا یک بیماری طبی عمومی (مثل تشنج کمپلکس پارسیل) نیست. توجه: در کودکان، علایم قابل انتساب به هم‌بازی‌های خیالپردازانه دیگر نباشد.



















- نشانه‌های اختلال هویت تجزیه‌ای:





۱. گزارش‌هائی از اعوجاج زمانی، فراموشی‌های لحظه‌ای و عدم تداوم زمانی





۲. بازگوئی اپیزودهای رفتاری توسط دیگری که خود فرد آنها را به یاد نمی‌آورد.





۳. افرادی بیمار را بشناسند یا با نام دیگری او را بخوانند، که بیمار آنها را نمی‌شناسد.





۴. توسط یک مشاهده‌گر قابل اعتماد، تغییرات قابل توجهی در رفتار فرد گزارش گردد؛ ممکن است بیمار خود را با نام دیگری معرفی کند یا از خودش یا ضمیر سوم شخص صحبت کند.





۵. شخصیت‌های دیگر با هیپنوتیزم یا مصاحبه با آموباربیتال قابل کشف باشند.





۶. در طول مصاحبه، از کلمه 'ما' استفاده کند.





۷. در بین وسایل شخصی بیمار، نوشته‌ها، نقاشی‌ها، محصولات یا اشیائی (مانند کارت شناسائی و لباس) یافت شود که قابل شناسائی یا توجیه توسط بیمار نیست.





۸. سردرد





۹. شنیدن صداهائی از درون، که به‌عنوان صدائی جداگانه تلقی نمی‌شود.





۱۰. سابقه ترومای شدید هیجانی یا جسمی در کودکی (معمولاً قبل از ۵ سالگی).






















آزمون‌های آزمایشگاهی و روانشناختی







مصاحبه به کمک دارو و هیپنوتیزم، به روشن شدن تشخیص کمک می‌کند. برش‌نگاری با گسیل پوزیترون (PET) و مطالعات جریان خون مغزی. در بعضی مطالعات تفاوت‌های متابولیک بین شخصیت‌های مختلف در یک فرد را نشان داده است.










روان‌پویشی







سوءرفتار شدید روان‌شناختی و جسمی (اغلب، جنسی) در کودکی منجر به نیاز عمیق به فاصله گرفتن خود از عذاب و رنج می‌گردد. نیاز به فاصله گرفتن از خود منجر به جدا شدن جنبه‌های مختلف شخصیت اصلی در ناخودآگاه می‌گردد، و هر شخصیت، بعضی از هیجان‌ها یا حالت‌های لازم را (مانند غضب، جنسیت، توجه‌طلبی، کفایت) که شخصیت اصلی جرأت بیانش را ندارد، بیان می‌کند.

هنگامی‌که کودک مورد سوءرفتار قرار می‌گیرد، سعی می‌کند که با تجزیه، خود را از اعمال ترسناک، محافظت کند. و تبدیل به شخصیت یا شخصیت‌های دیگری گردد که مورد سوءرفتار قرار نمی‌گیرند و نمی‌توانند مورد آزار واقع شوند. تجزیه به 'خود' ها، تبدیل به روش‌ طولانی‌مدت و ثابت محافظت از خود در مقابل تهدیدهای هیجانی دریافت‌شده می‌گردد.











تشخیص افتراقی







- اسکیزوفرنی:




ممکن است بیماران در اعتقاد نسبت به داشتن چند هویت یا کنترل شدن توس دیگران، هذیانی باشند ولی اختلال فرم فکر و تخریب وضعیت اجتماعی، اسکیزوفرنی را از اختلال هویت تجزیه‌ای مجزا می‌سازد.








- تمارض:




مشکل‌ترین تشخیص افتراقی است. وجود نفع ثانویه، باید سوءظن را برانگیزد. مصاحبه به کمک دارو می‌تواند کمک‌کننده باشد.








- اختلال شخصیت مرزی:




در خیلی از بیمارانی که همراه با اختلال هویت تجزیه‌ای، دارای اختلال شخصیت مرزی هستند، تنها اختلال شخصیت، شناسائی می‌شود؛ زیرا وجود شخصیت‌های مختلف با بی‌ثباتی ویژه رفتاری، خلقی و بین‌فردی بیمار در اختلال شخصیت مرزی اشتباه می‌شود.









- اختلال دوقطبی یا تندچرخی:




علایم شبیه به اختلال هویت تجزیه است، ولی شخصیت‌های مجزا وجود ندارد.








- اختلالات نورولوژیک:




علایم تشنج کمپلکس پارسیل بیشتر از همه احتمال دارد که علایم اختلال هویت تجزیه‌ای را تقلید کند.











درمان





روان‌درمانی بینش مدارگسترده، اغلب همراه با هیپنوتیزم یا مصاحبه به کمک دارو. دارودرمانی چندان مفید نبوده است. اهداف درمانی شامل سازش و توافق جنبه‌های مختلف عاطفه در بیمار، با کمک به او در درک این مسئله است که دلایل ابتدائی برای تجزیه (خشم شدید، ترس، و کنفوزیون ثانویه به سوءرفتار) دیگر وجود ندارد، و اینکه جنبه‌های مختلف عاطفه می‌توانند تنها از طریق یک شخصیت بدون تخریب خویشتن بیان شوند.














اختلال هویت که به‌گونه‌ای دیگر مشخص نشده















علایم تجزیه‌ای، علایم برجسته هستند، ولی تصویر بالینی معیارهای خاص اختلال تجزیه‌ای را به شکل کامل پر نمی‌کند. اختلالاتی که در آن ویژگی برجسته یک علامت تجزیه‌ای است (به این معنا که اختلال یا تغییری در عملکردهای طبیعی هویت، حافظه یا هوشیاری وجود دارد. ولی معیارهای یک اختلال تجزیه‌ای خاص را پر نمی‌کند).










مثال‌ها







۱. سندرم گانسر (Ganser's syndrome) دادن پاسخ‌های تقریبی به سؤالات (مثلاً ۵=۲+۲) یک صبحت کردن در حاشیه موضوع (talking past the point)، به‌طور شایع همراه با علامت‌های دیگر است (مثلاً فراموشی، اختلال جهت‌یابی، اختلالات ادراکی، گریز (fugue)، نشانه‌های تبدیلی).







۲. مواردی مشابه اختلال هویت تجزیه‌ای که در آن بیش از یک شخصیت کنترل اجرائی فرد را به‌عهده می‌گیرد، ولی بیش از یک شخصیت که به اندازه کافی مشخص باشد تا معیارهای کامل اختلال هویت تجزیه‌ای را پر کند، وجود ندارد؛ یا مواردی که شخصیت دوم هرگز کنترل اجرائی کامل را به‌دست نمی‌گیرد. یا مواردی‌که فراموشی در مورد اطلاعات مهم وجود ندارد.







۳. مسخ واقعیت بدون همراه یا مسخ شخصیت







۴. حالت‌های تجزیه‌ای در افرادی که برای مدت طولانی تحت محرک‌های اجباری شدید بودند (مثلاً شستشوی مغزی یا آموزش در هنگام اسارت در دست تروریست‌ها یا آئین‌های مذهبی).







۵. اختلال خلسهٔ تجزیه‌ای (dissociative trance disorder)، اختلال در هوشیاری، هویت یا حافظه که در موقعیت یا فرهنگ‌های خاصی انجام می‌شود (مثل amok [واکنش خشم]. Piboloktoq [رفتار آسیب‌زننده به خود]). حالت‌های خلسه به معنی تغییر در حالت هوشیاری به‌صورت کاهش واضح یا پاسخ‌دهی متمرکز شده به محرک‌های محیط به شکل انتخابی است. در کودکان. این حالت‌ها ممکن است پس از سوء‌رفتار جسمی یا تروماً رخ دهد.







۶. اغما، استرپور، یا از دست دادن هوشیاری که در نتیجه یک بیماری طبی عمومی حادث نشده باشد. مواردی‌که در آن مسافرت‌های ناگهانی و غیرمنتظره و رفتارهای هدفمند و ساختاریافته و ناتوانی در به یاد آوردن گذشته، با اتخاذ هویتی جدید به شکل نسبی یا کامل، همراه نباشد.






منبع:

آسیب شناسی روانی
مولفان: هالجین و ویتبورن

خانه روانشناسی ایران
ویستا

نارون1
9th September 2013, 12:16 AM
گزارش یک مورد اختلال هویت تجزیه ای (اختلال چند شخصیتی) متعاقب واکنش سوگواری بیمارگونه (http://hamidrezaarshadi.blogfa.com/post/50)


بیمار مرد جوان 21 ساله،با مدرک تحصیلی دیپلم،بیکار و مجرد و ساکن کرمان که به علت بی‏قراری،پرخاشگری و اقدام به تهاجم نسبت به اعضای خانواده از چهل روز قبل از بستری،به مرکز روانپزشکی‏ شهید بهشتی کرمان ارجاع و بستری گردید.

در هنگام مصاحبه از علت‏ بستری شدن خود ابراز بی‏ اطلاعی نمود ولی در پاسخ به سؤالی که‏ راجع به نظر اطرافیان در رابطه با کسالت وی پرسیده شد،ابراز داشت: <<می‏گویند تلویزیون خانه را شکسته ‏ام و با چاقو دست برادرم را زخمی‏ کرده ‏ام‏>>؛اما خود بیمار می‏گفت که هیچ کدام از این اقدامات را به خاطر نمی ‏آورد.

با بررسی‏ های تکمیلی مشخص گردید بیمار اقداماتی را انجام‏ می‏دهد که به خاطر نمی‏آورد و گاهی در کیف یا جیب خود پول یا وسایلی پیدا می‏کند که به یاد نمی‏آورد آنها را چه موقع تهیه کرده‏ است.به عنوان مثال می ‏توان به تسبیحی که به گردن داشت و طبق‏ گفته مادرش شخصا سال گذشته در سفر مشهد خریده بود اشاره کرد. بیمار درحالی‏ که علاقمند به این شی‏ء بوده و حتی در موقع خواب‏ آنرا از خود دور نمی‏کرد،به یاد نمی‏آورد که چه موقع آن را تهیه کرده‏ و ابراز می‏داشت از طرف یکی از دوستانش هدیه گرفته است.با این‏ مشخصات و با شک اولیه اختلال هویت تجزیه‏ ای‏1که قبلا اختلال چند شخصیتی‏2نامیده می‏شد تحت مصاحبه ساختار یافته برای تشخیص‏ اختلال هویت تجزیه‏ ای با استفاده از فهرست علایم لوون اشتاین‏3قرار گرفتو سپس یافته‏ ها با ضوابط تشخیصی DSM-IV برای این‏ اختلال مورد بررسی مجدد قرار گرفت و تشخیص اختلال هویتی‏ تجزیه ‏ای با دو شخصیت مجزا مورد تأیید قرار گرفت.

شخصیت دوم‏ بیمار شخصی به نام امیر بود که نام وی با نام اصلی بیمار متفاوت و به عنوان مثال فردی مؤدب خوش‏ لباس و خوش ‏صورت توصیف می شد که به راحتی می‏ تواند با جنس مخالف ارتباط برقرار نماید،در عین‏ حال هنگامی که خشمگین می‏ شده کنترل تکانه‏ ها را از دست داده و اقدام به شکستن وسایل و به گفته بیمار احقاق حق خود می‏نموده‏ است.

امیر به راحتی می‏توانسته پول درآورد و گاهی بیمار پول‏هایی‏ در جیب می‏یافته که از نظر مقدار قابل توجه بوده و آنها را مربوط به‏ امیر می‏دانست.بیمار ابراز می‏داشت خیلی افراد که گاهی آنها را نمی- شناسم من را امیر صدا می‏کنند.

بیمار امیر را هنگامی که در آینه‏ نگاه می‏کرد می‏دید و از او به عنوان یک دوست خیلی خوب که در برابر شرایط ناملایم زندگی توانایی مقاومت بیشتری را دارد یاد می‏نمود. در مصاحبه تکمیلی با تلقین و ایجاد هیپنوز توانستیم با امیر صحبت‏ نماییم.وی که لحن صدای متفاوت و مؤدب‏تری نسبت به بیمار داشت‏ عنوان نمود که دوست او آدم کم‏ صبر و کم‏ طاقتی است و لازم است با ناملایمات زندگی بهتر کنار آید.


در تاریخچه کودکی و گذشته بیمار نکته قابل ملاحظه‏ ای در زمان کودکی وجود نداشت اما در هنگام جوانی در هنگام ناملایمات‏ اقدام به خودزنی می‏کرده است در ارتباط با جنس مخالف مشکل‏ داشته و روابط جنسی موفق برقرار ننموده است.در مصاحبه بیمار منکر هرگونه سابقه آزار و سوء استفاده جنسی در کودکی شد به علت آنکه‏ از ادامه مراجعه بیمار برای درمان مطمئن نبودیم از پرسیدن سؤال در هنگام هیپنوز خودداری کردیم.معهذا امکان وجود چنین سابقه‏ ای را نمی‏توان نادیده گرفت.

کلیه اختلال رفتار نامبرده از چهل روز پیش، درست 3 روز بعد از فوت عموی بیمار به علت تصادف اتومبیل پیدا شده بود،در آن زمان بیمار را بجای پدرش جهت شناسایی جنازه‏ به سردخانه بیمارستان می‏برند.رابطه عموی بیمار با وی یک رابطه‏ نزدیک عاطفی بوده به طوری که بیمار وی را نزدیک‏تر از پدر خود احساس می‏نمود.گزارش رفتارهایی که مربوط به فرایند سوگواری به‏ صورت کلاسیک مانند گریه،اعتراض و خشم می‏شود در بیمار مشاهده‏ نگردید.

در گزارش رویاها،بیمار یک رویای تکرارشونده گزارش می‏داد که در چهل روز گذشته چند مرتبه مشاهده کرده بود،به این صورت‏ که بدن‏های تکه‏ تکه به سمت او می‏آیند به طوری که وحشت نموده‏ و پدر و مادرش را از خواب بیدار می‏نمود وقتی به طور مستقیم از بیمار سؤال شد که راجع به مرگ عمویش چه احساسی دارد جواب‏ داد:<<عمویم نمرده،من او را می‏بینم وی و مرتب برای دیدن من به‏ بخش آمده و با من ملاقات می‏کند،مثلا دیروز با همدیگر چند ساعت‏ تلویزیون دیده‏ایم‏>>.


در معاینه وضعیت روانی،بیمار مضطرب و بیقرار به نظر می‏ رسید، ولی شواهدی دال بر روانپریشی(توهم پایدار و هذیان)مشاهده نشد. جهت‏ یابی به زمان و مکان و شخص طبیعی بود.حافظه بیمار در به‏ یاد آوردن بعضی حوادث که مربوط به شخصیت اصلی وی نبود،مختل‏ بود.در معاینه عصبی،نکته قابل توجهی وجود نداشت در گزارش CT scan اولیه گزارش از شک و تردید به فشردگی بطن‏های جانبی بود که به همین خاطر MRI مغزی درخواست شد که نتیجه طبیعی بود و در مجموع کلیه ارزیابی‏های مغزی طبیعی تلقی گردید.


از بیمار آزمون‏4 SCL-90-R به عمل آمد اندکس کلی شدت‏ بیماری GSIآشکارا بالا بود.این آزمون در تشخیص اختلال هویت‏ تجزیه‏ای به عنوان یک ابزار تشخیصی پیشنهاد شده است.نمره‏ بیمار در آزمون تجربه تجزیه‏ ای DES ‏6 35 بود.نمره بالاتر از 30 در این آزمون نشان‏ دهنده سطح بالایی از علایم تجزیه‏ ای بوده و احتمال‏ وجود یک اختلال تجزیه‏ ای جدی وجود دارد.





بحث و نتیجه‏ گیری
با توجه به شرح بیمار،تصور می‏شود که بیمار در مرحله Denial دچار سوگ پاتولوژیک شده و علاوه بر احساس توهمی حضور7،دچار اختلال هویت تجزیه‏ای(اختلال چندشخصیتی)نیز گردیده است، با توجه به اطلاعات در دسترس،تکامل یک اختلال هویت تجزیه‏ ای‏


(1)-dissociative identity disorder (2)- Multiple personality disorder(3)- Loewen stein


(4)- Symptoms Cheek List-revised 90(5)- Global Severity Index(6)- experience scale dissociative


نیازمند گذشت طولانی بوده و به تدریج ایجاد می‏شود و طبق تحقیقات‏ انجام شده استرس دوران کودکی از جمله مورد سوء استفاده جنسی‏ قرار گرفتن در کودکی،سوء استفاده ‏های مذهبی در زندگی به‏ ویژه در دوران کودکی،فرد را مستعد اختلال چندشخصیتی‏ می‏سازد.

در مطالعه‏ ی دیگربه نقش انحرافات جنسی در ایجاد هویت تجزیه‏ ای اشاره شده است.تروماهای کودکی که زمینه‏ ساز ایجاد چند شخصیت می‏گردند در واقع تلاش ego برای سازمان‏دهی روان‏ و جلوگیری از گسیختگی شخصیت می‏باشند.با این وجود اخیرا یافته ‏هایی در دست است که این اختلال می‏ تواند به سرعت تکامل‏ یابد؛به عنوان مثال در مقاله‏ای که توسط Ellison ارایه شده به‏ پیدایش اختلال هویت متعاقب الکتروشوک درمانی (ECT) اشاره شده‏ است.

در این گزارش نیز بیمار ما بعد از حادثه فوت عمویش و دیدن‏ جنازه او،پدیده تجزیه (dissociation) به صورت حاد اتفاق افتاده‏ بود،در جستجوی انجام شده نوع دیگری از شروع حاد این بیماری‏ یافت نشد.هرچند با این گزارش نمی‏توان ادعا کرد که حادثه فوت‏ عمو،به خودی‏خود باعث ایجاد اختلال چندشخصیتی گردیده اما به‏ عنوان یک عامل استرس‏ زا در فعال نمودن کشمکش‏های روانی می- تواند نقش داشته باشد.

به طور کلی تروما می‏تواند باعث بروز اختلالات‏ تجزیه‏ای در جمعیت مردم عادی گردد در مطالعه‏ ای در شانگهای بر روی 737 بیمار روانپزشکی و 618 فرد سالم کارگر کارخانه نشان داده‏ شد که 15 نفر دچار یکی از انواع اختلالات تجزیه‏ای بودندگاهی‏ درماتیت مصنوعی (dermatitis artifacta) یک اختلال پوستی‏ است که بیمار خود اقدام به ایجاد آن نموده،اما آن را انکار می‏نماید.


اخیرا یک مورد اختلال هویت تجزیه‏ ای با تظاهر درماتیت مصنوعی‏ گزارش شده است.


در جمع‏ بندی سایکودینامیک فردی که مستعد ابتلا به‏ خصوصیات تجزیه‏ای می‏باشد ممکن است از dissociation به عنوان‏ استراتژی فعال برای فایق آمدن بر استرس استفاده کند.هر چند که استفاده از مکانیسم‏های نابالغ،مختص شخصیت‏ های ناپخته‏ و نابالغ می‏باشد اما ممکن است در برقراری تعادل روانی در بیمار در کوتاه‏ مدت مؤثر باشد.


اختلالات چندی به عنوان تشخیص‏های افتراقی اختلال هویت‏ تجزیه‏ای مطرح می‏گردند؛مهمترین تشخیص افتراقی بیماری‏ اسکیزوفرنیا است در این بیماری ممکن است فرد بپندارد بیش از یک‏ نفر در وجود او زندگی می‏کنند.با مصاحبه‏های دقیق وجود هرگونه‏ هذیان و توهم در بیمار مورد بحث،رد شد.اختلال شخصیت مرزی نیز اختلالی است که می‏تواند زمینه ‏ساز بروز اختلال هویت تجزیه‏ای باشد.

با توجه به سابقه خودزنی در بیمار وجود اختلال شخصیت مرزی در بیمار در نظر گرفته شد اما ضوابط تشخیصی کافی برای مطرح نمودن‏ آن یافت نگردید لازم به توضیح است با توجه به طبقه‏ بندی جدید بیمار می‏تواند در محور یک تشخیصی،دچار اختلال هویت تجزیه ‏ای بوده و در محور دوم همزمان دچار اختلال شخصیتی از هر نوع باشد.


با توجه به افزایش موارد تشخیص اختلالات هویت تجزیه‏ ای، توجه پزشکان به وجود اختلال به خصوص وقتی که هنگام مصاحبه‏ با مجموعه ‏ای ناهمگون از علایم روبرو هستیم،توصیه می‏گردد.امید است در آینده گزارش‏های مشابه ارتباط شروع این اختلال و واکنش- های مربوط به سوگ و استرس‏های حاد را بیشتر روشن نماید.

تارادیس
9th September 2013, 12:19 PM
سلام. خیلی ممنون از مطلب جالبی که بیان کردید. "سیبل" هم یک کتاب جالب و خوندنی از زندگی یک همچین شخصیتی هست. پیشنهاد میکنم دوستان روانشناس یا علاقمند اگه تا حالا نخوندن حتما مطالعه کنن. از یک داستان واقعی نوشته شده.

Capitan Totti
9th September 2013, 12:55 PM
من که میگم اینا الکی میگن !!
یعنی نمیخوان به کارای زشتشون فکر کنن
و ...!!

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد