توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : غیرت چیست و در کجا کاربرد دارد؟
طلیعه طلا
1st September 2013, 03:51 PM
غیرت چیست و در کجا کاربرد دارد؟
چرا مسلمانان از ناموس خود مراقبت می کنند؟
اگر همسر من گوهری نایاب است و من عاشق او هستم چرا باید از او محافظت کنم؟
ایا این یک نوع خود خواهی نیست؟
پاسخ: باید بدانید غیرت یکی از صفات و ویژگیهای طبیعی انسان است و هر کس به صورت غریزی و فطری از آن برخوردار است از آن رو اهل لغت در ترجمه این واژه گفتهاند:
غیرت عبارت است از تنفر طبیعی انسان از مشارکت دیگران در چیزی که محبوب او است. وجود این صفت باعث آن میشود که آدمی از آنچه را که دوست میدارد و یا وظیفه محافظت از آن بدو سپرده شده است نگاهبانی نماید.
اما در پاسخ به این که در کجا ها کاربرد دارد : باید بگوییم که مسلمانان ازناموس خود محافظت می کنند چون در روایات و دستورات دینی این غیرت سفارش و تایید و تاکید بسیاری شده است در روایات اسلامی آمده است که خدای تعالی دارای صفت غیرت است و انسانهای غیور را دوست دارد و به دلیل وجود همین صفت بود که کارهای زشت را حرام نموده است.
«قال الصادق(ع): ان الله غیور یحب کل غیور و من غیرته حرم الفواحش».(۱)
از آنچه تا کنون متذکر شده ایم بر میآید که غیرت در درجه اول ریشه در طبیعت و فطرت آدمی دارد و انسان، غیور آفریده شده است و درجه دوم این صفت برآیند ملکات اخلاقی بزرگی همچون شجاعت، کرامت و نیرومندی نفس است و مایه اصلی مردانگی در مردان است.
پیامبر اسلام (ص) غیرت را جزء ایمان دانسته و میفرماید: «ان الغیره من الایمان»(۲)
پس غیرت ریشه در روایات ما مسلمانان دارد و خدا هم غیور است
پیامبر(ص) فرمود: کَانَ أَبِی إِبْرَاهِیمُ ع غَیُوراً وَ أَنَا أَغْیَرُ مِنْهُ وَ أَرْغَمَ اللَّهُ أَنْفَ مَنْ لَا یَغَارُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ(۳)
پدر حضرت ابراهیم باغیرت بود و من از او غیرت مند ترم و هر مؤمنی که با غیرت نباشد، خداوند بینی او را به خاک میمالد.( یعنی او را خوار و ذلیل میکند).
کاربرد غیرت در دو قسم است:
۱ـ غیرت در مورد دین و دین داری؛
۲ـ غیرت نسبت به ناموس.
غیرت درباره دین داری این است که انسان در برابر اهانت به دین و یا عمل نشدن به دستورهای دین دلسوزی کند و نسبت به آن بی اعتنا نباشد و برای حفظ ارزشهای اسلامی و رشد و گسترش آن در جامعة بشری کوشش نماید و امر به معروف و نهی از منکر را که از وظایف مهم اسلامی است، ترک نکند.
و شما گفتید: اگر همسر من گوهری نایاب است و من عاشق او هستم چرا باید از او محافظت کنم. آیا این یک نوع خود خواهی نیست؟
باید بدانید هر کسی گوهری یا شیئ با ارزشی دارد آن را در جای محفوظی نگهداری می کند ،انسان از دارایی های ارزشمند خود محافظت می کند، و گوهر، گوهر است چو نایاب است و در دسترس همه افراد نیست. و اگر همه جا یافت می شد و در دسترس همه بود و همه از آن استفاده می کردند، دیگر گوهر نبود .همسر انسان هم اگر گوهر است، انسان باید در حفظ آن بکوشد و او را از چشم های نامحرمان محفوظ بدارد.
در ضمن این حفظ ناموس، اصلا خود خواهی نیست چون اولا همسر و ناموس انسان از ابزارهای مشترک نیستند و دیگران در آن ها حقی ندارند، که حفظ انها خودخواهی باشد.
ثانیا مواظبت از آنها عین دیگر خواهی است. چون نشان دادن زن به دیگران موجب انحراف و مشغولیت ذهنی مردم و در نهایت فساد و فحشا برای دیگران می شود، چون زن تمام بدنش زینت و تحریک کننده است و هر کس نگاهش به زن که زینت است، بخورد، ممکن است تحریک بشود و یا مبتلا به نگاه حرام و مشغولیت ذهنی و در دراز مدت فحشا بشود و عاقبت انسان را جهنمی کند . و این حفظ ناموس، از ایجاد زمینه و مقدمات فساد و فحشا و گناه، جلوگیری می کند و این خود نوعی دیگر خواهی است نه خود خواهی.
به علاوه به خاطر همین گناهانی که در نشان دادن زن در اجتماع خوابیده است، ابروی مسلمان نیز می تواند در خطر باشد و هیچ کسی دوست ندارد بی ابرو بشود .البته غیرت و ناموس داری ،مانع از حضور زن با حجاب کامل و با حیای مناسب در عرصه اجتماع نیست.
پینوشتها:
۱٫ ثقة الاسلام کلینى، الکافی، دار الکتب الإسلامیة تهران، ۱۳۶۵ ه.ش ، ج ۵، ص ۵۳۵ .
۲٫ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، انتشارات جامعه مدرسین قم، ۱۴۱۳ ه.ق ، ج ۳، ص ۴۴۴٫
۳٫ همان .
طلیعه طلا
1st September 2013, 03:53 PM
غیرت در فرهنگ دینی، کاربرد بسیار و قلمرو گستردهای دارد. فرهنگنویسان در معنای این واژه نوشتهاند: «واکنش طبیعیای است که آدمی به دخالتهای نابجا و ناروای دیگران در آنچه دوست میدارد ،از خود نشان میدهد.» و یا: «غیرت از لوازم محبت است. چه، هر که محب است به ناچار غیور هم هست. غیرتمند کسی است که نگاهدار عصمت و آبرو و شرف و عزت است و از قبول اهانت بر عرض خود ابا دارد.»
درباره اینکه ریشه غیرت چیست و آیا میتوان حسادت را ریشه غیرت شمرد شماری بر این باورند که غیرت همان حسادت است که تغییر نام داده و انسان چون حسادت دارد، حمله، اهانت و دشنام را به آنچه به آن عشق میورزد و علاقه دارد برنمیتابد و در برابر یورشگران و ناسزاگویان قد میافرازد و غیرت میورزد اما شهید مطهری، در اینباره مینویسد: «حسادت و غیرت دو صفت کاملاً متفاوتند و هر کدام ریشهای جداگانه دارد. ریشه حسادت، خودخواهی و از غرایز و احساسات شخصی است، ولی غیرت یک حس اجتماعی و نوعی است و فایده و هدفش متوجه دیگران.
غیرت نوعی پاسبانی است که آفریدگار در وجود بشر نهاده است. غیرت شرافت و حساسیت انسانی به پاکی و طهارت جامعه است. انسان غیور همانطور که راضی نمیشود دامن ناموس خودش آلوده شود، راضی نمیشود دامن ناموس اجتماع هم آلوده شود، زیرا غیرت غیر از حسادت است. حسادت، امری شخصی و فردی و ناشی از یک سلسله عقدههای روحی است، اما غیرت یک احساس و عاطفه بشری است. این خود دلیل آن است که غیرت، از خودپرستی ناشی نمیشود.»
در نظام آفرینش، غیرت جایگاه ویژهای دارد. در بسیاری از حیوانات این حس دفاعی به چشم میخورد. در تمامی انسانها نیز این احساس وجود دارد که در برابر هجوم به آنچه دوست میدارند، مانند مال، فرزند، ناموس، آبرو و دین، آرام نمینشیند و با یورشگران درگیر میشوند و به دفاع از آن برمیخیزند. وجود این حالت در آدمی یک ارزش انسانی است که از اراده اخلاقیاش سرچشمه میگیرد. به هر نسبت که آدمی در گرداب خواستههای شهوانی و حیوانی فرو برود و از عفاف، تقوا و طهارت دور شود، این احساس هم رنگ میبازد و کار به جایی میرسد که این ارزش در او میمیرد و بیتوجه (بیغیرت) میشود.
حسادت، امری شخصی و فردی و ناشی از یک سلسله عقدههای روحی است، اما غیرت یک احساس و عاطفه بشری است. این خود دلیل آن است که غیرت، از خودپرستی ناشی نمیشود. در جامعهای که ایستادگی و دفاع در برابر ناهنجاریهای اخلاقی و حرکتهای پست و غیرانسانی کمرنگ باشد و مردم تماشاگر صحنههای فساد و فحشا و آلودگیهای خانوادگی و جنسی و شهوانی باشند غیرت مرده است و از مردانگی و جوانمردی خبری نیست. در مقابل، کسانی که از این ناهنجاریها رنج میبرند و وجدانشان آنان را در برابر این صحنهها آرام نمیگذارد و از خود واکنش نشان میدهند انسانهایی غیرتمند و شرافتمند به شمار میروند.
حسد آرزویی منفی است که آدمی درباره دیگران دارد. تنگنظری و خودخواهی چنان بر جان انسان حسود حاکم میشود که با تمام وجود، خواستار نابودی نعمت از دیگران است. اما غیرت خواست و آرزویی مثبت است. انسان باغیرت هنگامی که گفتار و یا رفتاری را از برادر هم کیش خویش میبیند که وجود و نمود آن ارزش و جایگاه او را پایین میآورد، تلاش میکند با هر وسیلهای، دیدگاه آن شخص را تغییر دهد و اراده انسانی و اخلاقیاش را نیرومند سازد. بدینسان، روشن است که بین حسد و غیرت تفاوت بسیار است. امام صادق(ع) ده چیز را از مکارم اخلاق دانستهاند که یکی از آنها غیرت است.
از منظر دین، غیرت ارزش و کاری پسندیده است که بالاترین و شریفترین مرحلهاش از آن پروردگار عالم است و بندگان او نیز، هر یک به اندازه برخورداری از این ارزش اخلاقی و انسانی، به او نزدیک میشوند.بجاست که اکنون به مطلب مهمی اشاره کنیم، چرا که بارها و بارها حکایت بدبینی و شکاکبودن زنان و مردان به همدیگر را خوانده و شنیدهایم و حتی در اطرافیان خود، شاهد چنین بدبینیهایی بودهایم.
برخی این بیماری را – که در متون روانشناسی به صورت «حسادت ج ن سی» و «حسادت عاشقانه یا رمانتیک» ذکر شده است- دیده یا شنیدهاند و خیال کردهاند که این همان غیرت است و در نتیجه، غیرت و حسادت را از یک مقوله دانستهاند و هر دو را امری مذموم و بیمارگونه پنداشتهاند، در حالی که حسادت جنسی یا عاشقانه نوعی پارانویاست که مشخصه اصلیاش، باور به خیانت شریک زندگی است و ممکن است با باورهای غیرعادی دیگری نیز همراه باشد، ضمن آنکه خلق شخص به صورت درماندگی، نگرانی، تحریکپذیری و خشم است.
اینگونه مردان با جستوجوی دفتر خاطرات، نامهها، شماره تلفنها و بررسی لباسهای همسرانشان سعی میکنند نشانههایی برای خیانت آنان پیدا کنند. آنان همسران خود را تعقیب و بیمورد، سؤالپیچ میکنند و آنها را در دورههای خشم، مورد ضرب و شتم قرار میدهند. در اینباره حتی قتل نیز گزارش میشود. به هر حال، آگاهی از عوامل وجود چنین بیماری میتواند کمک بزرگی به این افراد و نیز کمک به خانواده آنان کند. بنابراین، حسادت جنسی مفهومی غیر از غیرت و حتی حسادت مصطلح دارد.
ملا احمد نراقی مینویسد: «حسد عبارت است از تمنای زوال نعمت از برادران مسلم خود از نعمتهایی که صلاح او باشد. و اگر تمنای زوال نعمت از او نکند، بلکه مثل او را از برای خودش بخواهد، آن را غبطه (منافسه) خوانند. و اگر زوال چیزی را از کسی خواهد که صلاح او نباشد، آن را غیرت گویند.»
حسد آرزویی منفی است که آدمی درباره دیگران دارد. تنگنظری و خودخواهی چنان بر جان انسان حسود حاکم میشود که با تمام وجود، خواستار نابودی نعمت از دیگران است. اما غیرت خواست و آرزویی مثبت است. انسان باغیرت هنگامی که گفتار و یا رفتاری را از برادر هم کیش خویش میبیند که وجود و نمود آن ارزش و جایگاه او را پایین میآورد، تلاش میکند با هر وسیلهای، دیدگاه آن شخص را تغییر دهد و اراده انسانی و اخلاقیاش را نیرومند سازد. بدینسان، روشن است که بین حسد و غیرت تفاوت بسیار است. امام صادق(ع) ده چیز را از مکارم اخلاق دانستهاند که یکی از آنها غیرت است.
از منظر دین، غیرت ارزش و کاری پسندیده است که بالاترین و شریفترین مرحلهاش از آن پروردگار عالم است و بندگان او نیز، هر یک به اندازه برخورداری از این ارزش اخلاقی و انسانی، به او نزدیک میشوند.بجاست که اکنون به مطلب مهمی اشاره کنیم، چرا که بارها و بارها حکایت بدبینی و شکاکبودن زنان و مردان به همدیگر را خوانده و شنیدهایم و حتی در اطرافیان خود، شاهد چنین بدبینیهایی بودهایم.
از مردانی شنیدهایم که سراسیمه از محل کار خود به خانه آمدهاند تا بتوانند زنان خود را کنترل کنند. از مردانی شنیدهایم که هنگام خروج از خانه علامتی پشت در میگذارند تا به وسیله آن از رفتو آمدهای مشکوک در زمان نبودنشان آگاه شوند، مردانی که کوچکترین تغییر در رفتار، لباس، ظاهر و حتی جابهجایی اثاث منزل برایشان معنادار است. آنان همواره در پی کشف توطئه یا خیانتند و با هیچ منطقی نمیتوان باورهای بیمارگونهشان را تغییر داد. چنین بیمارانی طعم امنیت و اطمینان را نمیچشند و همواره در زندگی در اضطراب، ناکامی و نارضایتی به سر میبرند. اینان با ازدواج مشکلشان حادتر و آزاردهندهتر میشود، چرا که به خودآزاری و همسرآزاری میپردازند، البته با این تعبیر که تعصب بیجا و غیرت بی مورد و افراطی باعث چنین رفتارهایی میشود.
وقتی مردی معمولی در حضور جمعی ادعا میکند که رئیسجمهور است، همه به راحتی میفهمند که وی بیمار است و هذیانهای بیمارگونه دارد. اما در مواقعی، این هذیانها و فکرهای غیرعادی همرنگ تعصبات پذیرفتهشده در فرهنگمان است و به ندرت، کسی قادر است هذیانها را از واقعیت تفکیک کند. این افراد میتوانند سالها این بیماری خود را پشت غیرت بیش از حد پنهان کنند و خانوادههای خود را شکنجه و آزار دهند. این بیماران آثار ناشی از بیماری را به صورت الگوهای جامعهپسند نشان میدهند، یعنی بدبینی بیش از حد خود را با غیرت، عشق و نگرانی در مورد خانواده توجیه میکنند و گاهی به خاطر همین کنترل مورد تأیید قرار میگیرند.
این بیماران شخصیتی مختل دارند، در خود احساس بیکفایتی و حقارت میکنند، خود را لایق محبت دیگران نمیدانند، در دوستداشتن سلطهجو و بیمارگونه رفتار میکنند و اصولاً عواطف سطحی و بیثباتی دارند.
طلیعه طلا
1st September 2013, 03:56 PM
از نظر ما در مرد تمایل به عفاف و پاکی زن وجود دارد، یعنی مرد رغبت خاصی دارد که همسرش پاک و دست نخورده باشد، همچنانکه در خود زن نیز تمایل خاصی به عفاف وجود دارد. البته در زن تمایل به اینکه شوهر با زن دیگر رابطه و آمیزش نداشته باشد نیز وجود دارد ولی این تمایل به عقیده ما ریشه دیگری دارد مغایر با ریشه تمایل مشابهی که در مرد است.
آنچه در مرد وجود دارد غیرت است و یا آمیخته ای است از حسادت و غیرت، ولی آنچه در زن وجود دارد صرفاً حسادت است. سخن ما فعلاً درباره حسی است که در مرد وجود دارد و به نام ” غیرت ” نامیده می شود که:
اولاً آیا غیرت همان حسادت است که تغییر اسم داده است یا چیز دیگری است؟
ثانیاً آیا ریشه پوشش و حجاب اسلامی احترام به حس غیرت مرد است یا جهات دیگری منظور است؟
اما قسمت اول: ما معتقدیم که حسادت و غیرت دو صفت کاملاً متفاوت اند و هر کدام ریشه ای جداگانه دارد. ریشه حسادت خودخواهی و از غرائز و احساسات شخصی می باشد ولی غیرت یک حس اجتماعی و نوعی است و فایده و هدفش متوجه دیگران است. غیرت نوعی پاسبانی است که آفرینش برای مشخص بودن و مختلط نشدن نسلها در وجود بشر نهاده است. سر اینکه مرد حساسیت فوق العاده ای در جلوگیری از آمیزش همسرش با دیگران دارد اینست که خلقت مأموریتی به او داده است تا نسب را در نسل آینده حفظ کند.
این احساس مانند احساس علاقه به فرزند است. همه کس می داند که فرزند چقدر رنج و زحمت و هزینه برای پدر و مادر دارد. اگر علاقه مفرط بشر به فرزند نبود احدی اقدام به تناسل و حفظ نسل نمی کرد. اگر حس غیرت هم در مرد نمی بود که محل بذر را همیشه حفاظت و پاسبانی کند، رابطه نسلها با یکدیگر به کلی قطع می شد، هیچ پدری فرزند خود را نمی شناخت و هیچ فرزندی پدر خود را نمی دانست کیست؟ قطع این رابطه، اساس اجتماعی بودن بشر را متزلزل می سازد.
پیشنهاد اینکه انسان به عنوان مبارزه با خودخواهی غیرت را کنار بگذارد درست مثل اینست که پیشنهاد شود غریزه علاقه به فرزند را بلکه به طور کلی، مطلق حس ترحم و عاطفه انسانی را به عنوان اینکه یک میل نفسانی است ریشه کن کنیم. در صورتی که این یک میل نفسانی در درجات پائین حیوانی نیست بلکه یک احساس عالی بشری است. علاقه به حفظ نسل در زن هم وجود دارد، ولی در آنجا احتیاج به پاسبان نیست، زیرا انتساب فرزند به مادر همیشه محفوظ است و اشتباه پذیر نیست.
از اینجا می توان فهمید که حساسیت زن در منع آمیزش شوهر با دیگران، ریشه ای غیر از حساسیت مرد در این مسأله دارد. احساس زن را می توان ناشی از خودخواهی و انحصارطلبی دانست ولی احساس مرد چنانکه گفتیم جنبه نوعی و اجتماعی دارد. ما منکر حس حسادت و انحصارطلبی مرد نیستیم. ما مدعی هستیم که فرضاً مرد حسادت خود را با نیروی اخلاقی از میان ببرد یک نوع حس اجتماعی در او وجود دارد که اجازه نمی دهد با آمیزش همسرش با مردان دیگر موافقت کند. ما مدعی هستیم منحصر شناختن علت حساسیت مرد به حس حسادت که یک انحراف اخلاقی فردی است اشتباه است.
در برخی از روایات نیز بدین موضوع اشاره شده است که آنچه در مردان است غیرت است و آنچه در زنان است حسادت. برای توضیح این مطلب می توان یک نکته را افزود و آن اینست که زن همیشه می خواهد مطلوب و معشوق مرد باشد. جلوه گری ها، دلیری ها، و خودنمائی های زن همه برای جلب نظر مرد است. زن آنقدر که می خواهد مرد را عاشق دلخسته خویش کند طالب وصال و لذت جنسی نیست.
اگر زن نمی خواهد که شوهرش با زنان دیگر آمیزش داشته باشد به این جهت است که می خواهد مقام معشوق بودن و مطلوب بودن را خاص خود کند. ولی در مرد چنین احساسی وجود ندارد. اینگونه انحصارطلبی در سرشت مرد نیست. لهذا اگر مانع آمیزش زنش با مردان دیگر است، ریشه اش همان حراست و نگهبانی نسل است.
زن را با ثروت هم نباید قیاس کرد. ثروت با مصرف کردن از بین می رود و لذا مورد تنازع و کشمکش واقع می شود و حس انحصارطلبی بشر جلو استفاده دیگران را می گیرد. ولی کامجوئی جنسی یک نفر مانع استفاده دیگران نیست. در اینجا مسأله انبار کردن و احتکار مطرح نیست. انسان این حالت را دارد که هر چه بیشتر در گرداب شهوات شخصی فرو رود و عفاف و تقوا و اراده اخلاقی را از کف بدهد، احساس ” غیرت ” در وجودش ناتوان می گردد. شهوت پرستان از اینکه همسران آنها مورد استفاده های دیگران قرار بگیرند رنج نمی برند و احیاناً لذت می برند و از چنین کارهائی دفاع می کنند.
برعکس، افرادی که با خودخواهیها و شهوات نفسانی مبارزه می کنند و ریشه های حرص و آز و طمع و ماده پرستی را در وجود خود نابود می کنند و به تمام معنی ” انسان ” و ” انساندوست ” می گردند و خود را وقف خدمت به خلق می کنند و حس خدمت به نوع در آنان بیدار می شود، چنین اشخاصی غیورتر و نسبت به همسران خود حساستر می گردند. اینگونه افراد حتی نسبت به ناموس دیگران نیز حساس می گردند. یعنی وجدانشان اجازه نمی دهد که ناموس اجتماع مورد تجاوز قرار گیرد. ناموس اجتماع ناموس خودشان می شود.
علی علیه السلام در حکمت ۳۰۵ نهج البلاغه جمله عجیبی دارد، می فرماید: «ما زنی غیور قط؛ یعنی هرگز یک انسان شریف و غیور زنا نمی کند.» نفرموده است: انسان حسود زنا نمی کند، بلکه فرمود انسان غیور زنا نمی کند. چرا؟ برای اینکه غیرت یک شرافت انسانی و یک حساسیت انسانی است نسبت به پاکی و طهارت جامعه. انسان غیور همانطور که راضی نمی شود دامن ناموس خودش آلوده گردد، راضی نمی شود دامن ناموس اجتماع هم آلوده شود. زیرا غیرت غیر از حسادت است. حسادت یک امر شخصی و فردی و ناشی از یک سلسله عقده های روحی است، اما غیرت یک احساس و عاطفه نوع بشری است.
این خود دلیل است که “غیرت” از خودپرستی ناشی نمی شود، احساس خاصی است که قانون خلقت برای تحکیم اساس زندگی خانوادگی که یک زندگی طبیعی است نه قراردادی، ایجاد کرده است.
و اما اینکه آیا نظر اسلام درباره حجاب و پوشش احترام گذاردن به حس غیرت مرد است یا نه؟
جواب اینست که بدون شک اسلام همان فلسفه ای که در حس غیرت هست یعنی حفاظت پاکی نسل و عدم اختلاط انساب را منظور نظر دارد ولی علت حجاب اسلامی منحصر به این نیست.
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.