PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تقدیر چنین بود...(اشعار زیبای عباس احمدی)



زینب بانو
20th August 2013, 10:04 PM
تقدیر چنین بود که طوفان زده باشم


تقدیر چنین بود که طوفان زده باشم
از میوه ی ممنوعه کماکان زده باشم

تقدیر چنین بود که در مملکت عشق
یک منطقه ی کوچک بحران زده باشم

در باغ محبت همه گفتند که باید
گندیده ترین میوه ی دندان زده باشم

از بختِ بدم شعر مرا خواند و خدا خواست
یک شاعر دیوانه عصیان زده باشم

تا یک غزل از عشق مجازی بسرایم
همواره منِ جن زده از جان زده باشم

از دست خودم سر به بیابان بگذارم
هر شب ز خیالی به خیابان زده باشم

فریاد از این عشق و از این شعر که نگذاشت
حرف دل خود را رک و آسان زده باشم

زینب بانو
20th August 2013, 10:33 PM
بشکنش خدای من، شهر دیگری بساز

خواب مرگ دیده اند چشم های نیمه باز
کوچه های بی وضو خانه های بی نماز

شهر؛ شهر نانجیب، شهر؛ شهرِ بی مرام
شهر ناز خار و خس، شهر دفن سروناز

نقش آسمان عسس، معنی زمین قفس
عشق شکلی از هوس با کنایه و مجاز

عشق و عاشقی حرام، خون عاشقان حلال
صحبت از سپیده جرم، جارِ اسم شب مجاز

بر زبان نرفته جز مویه های زیر لب
بیت های در خفا، شعرهای بی جواز

شعرها کپک زده، شاعران فلک زده
زخم ها شتک زده زیر سایه کزاز

داغ؛ مزد درد دل، دفنِ عشق؛ دم به دم
تازیانه مو به مو، درد سیر تا پیاز

دارد این زمان ولی، دل سرِ سحر شدن
بغض ها سر شکست رشته ها سر دراز

شهر من بتی بزرگ غرق سایه و عفن
بشکنش خدای من شهر دیگری بساز

زینب بانو
21st August 2013, 07:09 PM
به راه دل، نه آیین مسیحی
به دین عشق، نه دین مسیحی
بنازم بر مسلمانی فرهاد
که مُرد از عشق شیرین مسیحی
[golrooz]

زینب بانو
21st August 2013, 07:17 PM
خطّ کوفی شد جدا از خطّ و خال کوفیان
خوش به حال شامیان و خوش به حال کوفیان

خط کوفی سبک اسلیمی ترین پرواز بود
گم نشد آواز او در قیل و قال کوفیان

کوفه نه یک شهر، یک دنیا فریب است و ریا
گاز زد تاریخ را دندانِ کال کوفیان

ریسمان و چاه و بغض نیمه شب، سهم علی
نور تلخ شمع بیت المال، مالِ کوفیان

آیه نازل شد: بریده باد دست بولهب
کوچ باطل شد: بریده باد بال کوفیان

خط نستعلیق چشمان تو مولا! ماندنی است
زود شد منسوخ رسم الخط و خال کوفیان

زینب بانو
25th August 2013, 08:50 PM
آزادترین شهر جهان بود دلم
پرواز دچار رنگ بی بالی شد
احساس، شکست و پشت مان خالی شد
آزادترین شهر جهان بود دلم
عشق آمد و سرزمین اشغالی شد

زینب بانو
14th September 2013, 11:12 PM
چارده قرن بعد...

چارده قرن بعد

خیلی ها

دم از او می زنند


اما مَرد

همچنان خار بر دو چشمش هست،
همچنان تیغ در گلو دارد...

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد