ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شاید کیهان در حال انبساط نباشد!



sr hesabi
15th August 2013, 01:30 AM
کیهان‌شناسان با مشاهده‌ی سرخ‌گرایی گسیلی کهکشان‌ها، چنین نتیجه گرفتند که فضازمان در حالِ انبساط بوده و به همین دلیل کهکشان‌هایی که در دلِ فضازمان جای گرفته‌اند نیز در حالِ دور‌شدن از یکدیگر هستند. هم‌چنین میزانِ این سرخ‌گرایی برای کهکشان‌های دورتر، بیش‌تر است. کیهان‌شناسان از این مشاهده نیز چنین برداشت کردند که انبساطِ کیهان به صورت شتاب‌دار است. اما یک کیهان‌شناس به تازگی چنین پیشنهاد کرده که شاید جرمِ متغیرِ ذرات بتواند سرخ‌گراییِ دیده‌شده در کهکشان‌های دوردست را توضیح داده و روشن کند که چرا چنین به نظر می‌رسد که کهکشان‌های دوردست به صورتِ شتاب‌دار از ما دور می‌شوند.

کیهان با انفجاری زاییده شد و تاکنون در حالِ انبساط بوده است. این نمایی رایج است که برای نزدیک به یک قرن، تصویری از کیهانِ پیرامون ما ارائه کرده است. اما یکی از کیهان‌شناسان به تازگی تفسیری اساساً متفاوت از رویدادهای پیرامونِ ما معرفی کرده که در آن، کیهان به هیچ روی در حالِ انبساط نبوده و نیست.

کریستوف وِتریچ (Christof Wetterich) فیزیکدانی نظری از دانشگاهِ هیدل‌برگ در آلمان، در مقاله‌ای که در سروِرِ پیش‌ازچاپِ arXiv منتشر کرده، کیهان‌شناختیِ متفاوتی را ابداع کرده که در آن، کیهان در حالِ انبساط نیست، اما جرمِ همه‌چیز پیوسته در حالِ افزایش است. چنین تفسیری می‌تواند فیزیکدانان را در درکِ بهترِ مطالبِ سخت همچون تکینگیِ شناخته‌شده‌ی بیگ بنگ، یاری کند.

اگرچه هنوز زمان لازم است تا این مقاله به دقت بازبینی شود، اما هیچ‌یک از فیزیکدانانِ متخصص در این زمینه که با مجله‌ی Nature در تماس بوده‌اند اشتباهِ آشکاری در این ایده ندیده و آن را رد نکرده‌اند، حتی برخی پی‌گیریِ این ایده را کاری ارزشمند توصیف کردند. هانگ‌شِنگ زائو (Hongsheng Zhao) کیهانشناسی از دانشگاهِ سنت اندروزِ انگلستان می‌گوید: «پژوهش و کاوش درباره‌ی این تفسیرِ جایگزین، کاری جذاب است. رویکردِ موشکافانه‌ی شخصی که این ایده را پرورده برای سرگرم‌کردنِ یک فیزیکدان، کافی به نظر می‌رسد».


http://hupaa.com/db/pages/2013/08/14/001/zimg_001_317.jpg

مدلِ رایج در کیهان‌شناختیِ امروز آن است که بیش‌ترِ کهکشان‌ها در حالِ دورشدن از یک‌دیگرند، چون خودِ فضازمان هم‌چون سطحِ یک بالون در حالِ متورم‌شدن است. این دیدگاه می‌تواند توضیح دهد که چرا از دیدِ ناظرانِ قرارگرفته در کهکشانِ ما چنین به نظر می‌رسد که همه‌ی کهکشان‌ها جذبی خود دچارِ سرخ‌گرایی شده‌اند. اما یک کیهان‌شناس به تازگی تفسیری متفاوت از سرخ‌گرایی ارایه کرده است.


پرتوهای نوری که توسطِ اتم‌های تشکیل‌دهنده‌ی ستارگان و اجرامِ آسمانی، درآشامیده (جذب) و یا گسیل شده و به ناظرانِ روی زمین می‌رسد، بسامدهای (یا به طورِ هم‌ارز رنگ‌های) ویژه و مشخصه‌ای دارند که به ویژگی‌های آن جرم مربوط می‌شوند. ستاره‌شناسان با بررسیِ این پرتوها درمی‌یابند که آیا این اجرام، از زمین دور یا به آن نزدیک می‌شوند. هرگاه جسمی از ما دور شود بسامدِ نورِ جذبی یا گسیلیِ آن به سوی بخشِ قرمزرنگِ بیناب جابه‌جا می‌شود، یعنی بسامد آن کاهش می‌یابد. این پدیده (سرخ‌گرایی) درست مانند حالتی‌ست که ما صدای آژیرِ آمبولانسی که به سرعت از کنارِ ما رد می‌شود را بَم‌تر (با بسامدِ کم‌تر) می‌شنویم.

در دهه‌ی ۱۹۲۰ ستاره‌شناسان از جمله ژرژ لمایتر (Georges Lemaître) و ادوین هابل (Edwin Hubble) دریافتند که چنین سرخ‌گرایی‌ای در بیشترِ کهکشان‌ها مشاهده می‌شود. نکته‌ی شگفت آن‌که میزانِ این سرخ‌گرایی برای کهکشان‌های دورتر، بیش‌تر بود. بر پایه‌ی همین یافته‌ها بود که فیزیکدانان چنین نتیجه گرفتند که کیهان باید در حالِ انبساط باشد.

رد گم‌کردن

اما همانگونه که وِتریچ نیز اشاره می‌کند، بسامدِ نورِ مشخصه‌ای که از اتم‌ها گسیل می‌شود به جرمِ ذراتِ بنیادیِ سازنده‌ی آن‌ها، به ویژه الکترون‌های موجود در ساختارِ اتم‌ها نیز بستگی دارد. اگر جرمِ یک اتم افزایش یابد، فوتون‌هایی که گسیل می‌کند نیز پرانرژی‌تر خواهد بود و از آن‌جا که انرژی‌های بالاتر هم‌ارزِ بسامدهای بالا‌تر است، بسامدِ نورهای در جذب یا گسیلی توسطِ این اتم نیز به سوی بخشِ آبی‌رنگِ جذبی جابه‌جا خواهد شد. برعکس، اگر ذرات رفته‌رفته سبک‌تر شوند، بسامدها نیز به سوی بخشِ قرمزِ حذبی جابه‌جا می‌شوند.

چون سرعتِ نور متناهی‌است هنگامی که به کهکشان‌های دوردست نگاه می‌کنیم، گویی در زمان به گذشته سفر کرده و کهکشان‌ها را چنان می‌بینیم که در لحظه‌ی گسیلِ پرتوی دریافتیِ ما بوده‌اند. اگر در آن‌هنگام جرمِ ذرات کمتر بوده و پس از آن به صورتِ پیوسته افزایش یافته باشد، بنابراین چنین به نظر می‌رسد که رنگِ کهکشان‌های پیرتر، نسبت به رنگ‌ها و بسامدهای کنونی دچارِ سرخ‌گرایی شده و میزانِ این سرخ‌گرایی نیز، متناسب با فاصله‌ی این کهکشان‌ها از زمین خواهد بود. وجودِ این سرخ‌گرایی چنین القا می‌کند که کهکشان‌ها در حالِ دورشدن از ما هستند، حتی اگر چنین نباشد.

این تفسیرِ تازه، گزینه‌ی دیگری برای توجیهِ سرخ‌گرایی به دست می‌دهد. کارکردن بر روی محاسباتِ ریاضیِ مربوط به این تفسیر، کیهان‌شناختیِ کاملاً متفاوتی را به دست می‌دهد. در این کیهان‌شناختی، کیهان هم‌چنان در طولِ دوره‌ای کوتاه و محدود که «دوره‌ی تورم» نامیده می‌شود، به سرعت انبساط می‌یابد (یعنی انبساطِ کیهان در پایانِ این دوره، خاتمه می‌پذیرد). اما به گفته‌ی وِتریچ ویژگیِ متفاوتِ این کیهان‌شناختی آن است که بیگ بنگ، که حالتِ کیهان پیش از آغازِ دوره‌ی تورم را توصیف می‌کند، دیگر «نقطه‌ی تکینگی‌ای» در بر ندارد که چگالیِ کیهان در آن بی‌نهایت باشد. بلکه دوره‌ی بیگ بنگ تا زمانِ گذشته‌ی بی‌نهایت دوردست، گسترش می‌یابد. بنابر این ساختار، کیهانِ کنونی می‌تواند ایستا و یا حتی در حالِ انقباض باشد.

کاملاً نظری

ممکن است این ایده موجه به نظر برسد، اما پذیرشِ آن ایرادِ بزرگی در پی خواهد داشت: این ایده را نمی‌توان آزمود. جرم از کمیت‌های ابعادی‌است و آن را تنها می‌توان در مقایسه با چیزِ دیگری اندازه گرفت. جسمی که به عنوانِ استاندارد برای جرمِ یک‌کیلوگرم در نظر گرفته شده، در اداره‌ی بین‌المللیِ اوزان و سنجه‌ها (International Bureau of Weights and Measures) و در خزانه‌ای در نزدیکیِ پاریس نگه‌داری می‌شود. به عنوانِ نمونه، جرمِ هر جسمی بر روی کره‌ی زمین را بی‌درنگ می‌توان در مقایسه با این استاندارد، تعیین کرد. حال اگر جرمِ «همه‌چیز» از جمله استانداردِ کیلوگرم، به صورتِ متناسب در طولِ زمان، افزایش یافته باشد هیچ‌راهی برای آشکارکردنِ این تغییرات وجود ندارد.

اما از دیدگاهِ وِتریچ پرداختن به اینکه این ایده‌ی تازه را نمی‌توان در بوته‌ی آزمایش قرار داد، منحرف‌شدن از موضوعِ اصلی‌ست. بنابه گفته‌ی وی، تفسیری که او ارایه کرده می‌تواند در اندیشیدن و پرداختن به مدل‌های کیهان‌شناختیِ متفاوت، سودمند باشد. درست همان‌گونه که فیزیکدانان تفسیرهای متفاوتی از مکانیکِ کوانتومی را به کار می‌گیرند که همگی دارای ریاضیاتی سازگار با یک‌دیگر هستند. به ویژه آن‌که وِتریچ اشاره می‌کند که نبودِ تکینگیِ مربوط به بیگ بنگ، یکی از برتری‌های اصلیِ این ایده‌ی تازه است.

وِتریچ برای پیروزی بر دیگران بر سرِ این تفسیرِ تازه، روزگارِ سختی پیشِ روی خود دارد. نیایش اَفشُردی (Niayesh Afshordi) اخترفیزیکدانی از موسسه‌ی پیرامون (Perimeter Institute) واقع در واترلوی کانادا چنین می‌گوید: «من اطمینان دارم که نمایی که این ایده‌ی تازه از کیهان به دست می‌دهد، چشم‌اندازی نوین است و برتری‌هایی نیز دارد. کیهان‌شناسان چنین می‌انگارند که جهان در حالِ انبساط است چون این دیدگاه، دردسترس‌ترین و آسان‌ترین تفسیر برای توجیهِ سرخ‌گراییِ کهکشان‌هاست».

برخی نیز بر این باورند که تفسیرِ وِتریچ، از این‌که کیهان‌شناسان تنها به یک روشِ اندیشیدن خو بگیرند، جلوگیری خواهد کرد. همان‌گونه که آرجون بِرِرا (Arjun Berera) فیزیکدانی از دانشگاهِ ادینبورگِ انگلستان می‌گوید: «امروزه شاخه‌ی کیهان‌شناختی در حالِ هم‌گرایی برای رسیدن به یک مدلِ استاندارد (برای کیهان) است. محوریت چنین مدلی بر پایه‌ی مدلِ تورمی و بیگ بنگ خواهد بود. به همین دلیل پرداختن به چنین تفسیرهای نوینی بسیار مهم است، چون پیش از آن‌که خیالِ ما از رسیدن به یک مدلِ استانداردِ تمام و کمال آسوده شود، باید مطمئن شویم که آیا توصیف‌های دیگری برای کیهان وجود دارد که با همه‌ی نتایجِ رصدیِ شناخته‌شده سازگار باشد یا خیر.

bigbangpage.com

http://www.hupaa.com/20130814034403001/%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%DA%A9%DB%8C%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%B3%D8%A7%D8%B7-%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%B4%D8%AF

kahrupay
16th August 2013, 06:13 PM
اما همانگونه که وِتریچ نیز اشاره می‌کند، بسامدِ نورِ مشخصه‌ای که از اتم‌ها گسیل می‌شود به جرمِ ذراتِ بنیادیِ سازنده‌ی آن‌ها، به ویژه الکترون‌های موجود در ساختارِ اتم‌ها نیز بستگی دارد. اگر جرمِ یک اتم افزایش یابد، فوتون‌هایی که گسیل می‌کند نیز پرانرژی‌تر خواهد بود و از آن‌جا که انرژی‌های بالاتر هم‌ارزِ بسامدهای بالا‌تر است، بسامدِ نورهای در جذب یا گسیلی توسطِ این اتم نیز به سوی بخشِ آبی‌رنگِ جذبی جابه‌جا خواهد شد. برعکس، اگر ذرات رفته‌رفته سبک‌تر شوند، بسامدها نیز به سوی بخشِ قرمزِ حذبی جابه‌جا می‌شوند.

چون سرعتِ نور متناهی‌است هنگامی که به کهکشان‌های دوردست نگاه می‌کنیم، گویی در زمان به گذشته سفر کرده و کهکشان‌ها را چنان می‌بینیم که در لحظه‌ی گسیلِ پرتوی دریافتیِ ما بوده‌اند. اگر در آن‌هنگام جرمِ ذرات کمتر بوده و پس از آن به صورتِ پیوسته افزایش یافته باشد، بنابراین چنین به نظر می‌رسد که رنگِ کهکشان‌های پیرتر، نسبت به رنگ‌ها و بسامدهای کنونی دچارِ سرخ‌گرایی شده و میزانِ این سرخ‌گرایی نیز، متناسب با فاصله‌ی این کهکشان‌ها از زمین خواهد بود. وجودِ این سرخ‌گرایی چنین القا می‌کند که کهکشان‌ها در حالِ دورشدن از ما هستند، حتی اگر چنین نباشد.


bigbangpage.com
راستش این مقاله یه کمی زیادی عجیبه!!!
اما من فک می کنم این قسمت مشکل داره
می گه وقتی جرمش زیاد می شه پس انرژی فوتون های ساطع شده می ره بالا پس انتقال به آبی داریم
در این صورت با اینکه چیزی که ما از کهکشان ها می بینیم مربوط به گذشته است ولی جرمشون باید کم بشه که انتقال به سرخ داشته باشیم. یعنی چیزی که ما الان می بینیم باید جرم بیشتری نسبت به چیزی که در واقعیت هست باشه چون چیزی که ما می بینیم مربوط به گذشته است.
ولی این قسمت دقیقا برعکس رو گفته!!!!![nadanestan]






ویرایش :

این تغییرات مستقل از حرکتن و دیدن انتقال به سرخ صرفا به دلیل فاصله ی طولانی و دیر رسیدن انتقال آبی به ماست

sr hesabi
16th August 2013, 06:35 PM
راستش این مقاله یه کمی زیادی عجیبه!!!
اما من فک می کنم این قسمت مشکل داره
می گه وقتی جرمش زیاد می شه پس انرژی فوتون های ساطع شده می ره بالا پس انتقال به آبی داریم
در این صورت با اینکه چیزی که ما از کهکشان ها می بینیم مربوط به گذشته است ولی جرمشون باید کم بشه که انتقال به سرخ داشته باشیم. یعنی چیزی که ما الان می بینیم باید جرم بیشتری نسبت به چیزی که در واقعیت هست باشه چون چیزی که ما می بینیم مربوط به گذشته است.
ولی این قسمت دقیقا برعکس رو گفته!!!!![nadanestan]

اولا که در ابتدای این مقاله نوشته شده که این مقاله هنوز نه رد شده و نه تائید پس احتمال غلط بودنش وجود دارد
حالا بریم سراغ سوال

کهکهشان در نقطه ی A پرتویی را برای ما ساطع میکند و زمانی که در B ما میبینیم
حالا اگر جرم از a تا b افزایش یافته باشد ، ما رنگی را که برای این کهکشان در نقطاه ی b تصور میکنیم ، سرخ تر از واقعیت است و اینطور به نظر میرسد که رنگ واقعی نسبت به آن چیزی که ما میبینیم ، به سرخ گرایی داشته
امیدوارم درست تونسته باشم بیان کنم
البته اینم بگم که شما دقیقا قسنت اصلی این مقاله رو مورد پرسش قرار داده بودید

kahrupay
16th August 2013, 06:39 PM
اولا که در ابتدای این مقاله نوشته شده که این مقاله هنوز نه رد شده و نه تائید پس احتمال غلط بودنش وجود دارد
حالا بریم سراغ سوال

کهکهشان در نقطه ی A پرتویی را برای ما ساطع میکند و زمانی که در B ما میبینیم
حالا اگر جرم از a تا b افزایش یافته باشد ، ما رنگی را که برای این کهکشان در نقطاه ی b تصور میکنیم ، سرخ تر از واقعیت است و اینطور به نظر میرسد که رنگ واقعی نسبت به آن چیزی که ما میبینیم ، به سرخ گرایی داشته
امیدوارم درست تونسته باشم بیان کنم
البته اینم بگم که شما دقیقا قسنت اصلی این مقاله رو مورد پرسش قرار داده بودید
خب الان حرف شما هم مشکل داره باز
وقتی جرم افزایش پیدا کنه
انرژی فوتون های ارسالی می ره بالا
پس به نظر می رسه انتقال به آبی داریم
وقتی داریم راجع به جرم حرف می زنیم حرکت رو می بندیم
جسم ثابته و در حال تغییر جرم که این تغییرات باعث دیدن انتقال به سرخ و آبی می شه
چیزی که مالان می بینیم از کهکشان ها انتقال به سرخه
حالا دوتا گزینه داریم
یا تغییر جرم که با توجه به قرمز گرایی باید کم شدن جرم باشه
یا دور شدن object از ما

ولی هم شما هم مقاله گفته در گزینه ی اول افزایش جرم که با توجه به توضیحاتی که خودش داده به نظرم کمی غیر منطقیه

sr hesabi
19th November 2013, 10:31 PM
سلام
بعد کلی وقت من دوباره این مقاله خوندم
یه مشکلی که الان دارم و اگه کسی پاسخ بده خیلی ممنون میشم
اینکه بعد از دوره تورم حالت ایستا اگه داشته باشیم دوباره باید کمیتی به نام ثابت کیهانی رو براش تعریف کنیم
واینکه اگه انقباض داشته باشیم،باید بر اثر حرکت نوعی گذر به آبی داشته باشیم،که مشاهده نمیشه و در حین انقباض ما هنوز گذر به سرخ ناشی از افزایش جرم رو داریم

و بعد یه سوال دیگه در دوره متفاوت تورم و پس از تورم
الان آیا ما در اون دوره بعد از تورمی یا در دوره انبساط هستیم،اگر در دوره انبساط هستیم
که باید گذر به فروسرخ حرکت رو هم داشته باشیم و اگر در دوره ایستا باشیم،مخروط نوری گذشته ما باید چند دوره حجمی رو شامل بشه ولی طبق مخروط نوری هاوکینگ-پنتروز ما یک دوره حجمی(به گویش این مقاله پشت سر نذاشته ایم)
و اینکه در دوره حجمی و بعدش ما ابدی در میزن و نرخ گذر به قرمز تفاوت هایی رو شاهد باشیم
چون در دوره حجمی هر دو عامل یعنی حرکت و جرم باهم دخیل هستند ولی در دوره ایستا بعد از آن فقط جرم هست
و دو تا سوال دیگه که اونا رو بعد میپرسم

kahrupay
19th November 2013, 11:13 PM
سلام
بعد کلی وقت من دوباره این مقاله خوندم
یه مشکلی که الان دارم و اگه کسی پاسخ بده خیلی ممنون میشم
اینکه بعد از دوره تورم حالت ایستا اگه داشته باشیم دوباره باید کمیتی به نام ثابت کیهانی رو براش تعریف کنیم
واینکه اگه انقباض داشته باشیم،باید بر اثر حرکت نوعی گذر به آبی داشته باشیم،که مشاهده نمیشه و در حین انقباض ما هنوز گذر به سرخ ناشی از افزایش جرم رو داریم

و بعد یه سوال دیگه در دوره متفاوت تورم و پس از تورم
الان آیا ما در اون دوره بعد از تورمی یا در دوره انبساط هستیم،اگر در دوره انبساط هستیم
که باید گذر به فروسرخ حرکت رو هم داشته باشیم و اگر در دوره ایستا باشیم،مخروط نوری گذشته ما باید چند دوره حجمی رو شامل بشه ولی طبق مخروط نوری هاوکینگ-پنتروز ما یک دوره حجمی(به گویش این مقاله پشت سر نذاشته ایم)
و اینکه در دوره حجمی و بعدش ما ابدی در میزن و نرخ گذر به قرمز تفاوت هایی رو شاهد باشیم
چون در دوره حجمی هر دو عامل یعنی حرکت و جرم باهم دخیل هستند ولی در دوره ایستا بعد از آن فقط جرم هست
و دو تا سوال دیگه که اونا رو بعد میپرسم
قبل از هر چیز به من بگید چرا باید بعد تورم حالت ایستا داشته باشیم؟
به نظرم لزومی نداره، یا شتاب این تورم کاهشیه که بعدا ممکنه مجانب باشه ینی هیچ وقت بر نگرده(منقبض نشه) یا بر گرده و انقباض داشته باشیم ویا کلا تورم رو ثابت بگیریم که در اون صورت تا ابد الدهر ادامه داره.

sr hesabi
20th November 2013, 04:39 PM
قبل از هر چیز به من بگید چرا باید بعد تورم حالت ایستا داشته باشیم؟
به نظرم لزومی نداره، یا شتاب این تورم کاهشیه که بعدا ممکنه مجانب باشه ینی هیچ وقت بر نگرده(منقبض نشه) یا بر گرده و انقباض داشته باشیم ویا کلا تورم رو ثابت بگیریم که در اون صورت تا ابد الدهر ادامه داره.


سلام
درسته حرفتون ولیکن این میشه تقریبا مثل همین چیزی که عام بهش اعتقاد دارند
طبق این مقاله(اسمش هم همینه)


این تفسیرِ تازه، گزینه‌ی دیگری برای توجیهِ سرخ‌گرایی به دست می‌دهد. کارکردن بر روی محاسباتِ ریاضیِ مربوط به این تفسیر، کیهان‌شناختیِ کاملاً متفاوتی را به دست می‌دهد. در این کیهان‌شناختی، کیهان هم‌چنان در طولِ دوره‌ای کوتاه و محدود که «دوره‌ی تورم» نامیده می‌شود، به سرعت انبساط می‌یابد (یعنی انبساطِ کیهان در پایانِ این دوره، خاتمه می‌پذیرد). اما به گفته‌ی وِتریچ ویژگیِ متفاوتِ این کیهان‌شناختی آن است که بیگ بنگ، که حالتِ کیهان پیش از آغازِ دوره‌ی تورم را توصیف می‌کند، دیگر «نقطه‌ی تکینگی‌ای» در بر ندارد که چگالیِ کیهان در آن بی‌نهایت باشد. بلکه دوره‌ی بیگ بنگ تا زمانِ گذشته‌ی بی‌نهایت دوردست، گسترش می‌یابد. بنابر این ساختار، کیهانِ کنونی می‌تواند ایستا و یا حتی در حالِ انقباض باشد.

kahrupay
20th November 2013, 07:49 PM
سلام
درسته حرفتون ولیکن این میشه تقریبا مثل همین چیزی که عام بهش اعتقاد دارند
طبق این مقاله(اسمش هم همینه)
می شه خاصش رو کمی باز کنید
شاید بتونم کمکی بکنم[shaad]

sr hesabi
21st November 2013, 07:17 PM
می شه خاصش رو کمی باز کنید
شاید بتونم کمکی بکنم[shaad]

این مقاله میگه که در هر دوره تناوب انبساط صورت میگیره و به صورت کامل تموم میشه و جهان میره تو فاز ایستایی یا انقباض
حالا من یه سوال دارم
اگه اینطوری باشه ما باید در دوره انبساط نرخ گذر به فروسرخ بیشتری نسبت به دوره بعد از ان داشته باشیم
و همچنین در فاز دوم اگه ما انقباض داشته باشیم باید گذر به آبی داشته باشیم که این خودش سه حالت رو برای ما پیش میاره
یک اینکه اصلا گذری مشاهده نشه،یعنی اینکه نرخ گذر به فروسرخ و گذر به آبی برابر باشد
یا اینکه گذر به فروسرخ داشته باشیم
یا گذر به آبی

در ضمن اگه دوره تورمی به صورت متناوب باشه ما ،مخروط نوری متصور با مخروط نوری که الان داریم باید تفاوت داشته باشه

این دو تا سوال من هست که با توجه به این مقاله برام پیش اومده

kahrupay
21st November 2013, 11:00 PM
این مقاله میگه که در هر دوره تناوب انبساط صورت میگیره و به صورت کامل تموم میشه و جهان میره تو فاز ایستایی یا انقباض
حالا من یه سوال دارم
اگه اینطوری باشه ما باید در دوره انبساط نرخ گذر به فروسرخ بیشتری نسبت به دوره بعد از ان داشته باشیم
و همچنین در فاز دوم اگه ما انقباض داشته باشیم باید گذر به آبی داشته باشیم که این خودش سه حالت رو برای ما پیش میاره
یک اینکه اصلا گذری مشاهده نشه،یعنی اینکه نرخ گذر به فروسرخ و گذر به آبی برابر باشد
یا اینکه گذر به فروسرخ داشته باشیم
یا گذر به آبی

در ضمن اگه دوره تورمی به صورت متناوب باشه ما ،مخروط نوری متصور با مخروط نوری که الان داریم باید تفاوت داشته باشه

این دو تا سوال من هست که با توجه به این مقاله برام پیش اومده
خب
اگه انقباض داشته باشیم که باید انتقال به آبی داشته باشیم
اگه حالت پایدار باشه هیچ انتقالی نباید باشه
و لی
مورد اولی که اشاره کردید نمی تونه باشه
یه مثال براتون می زنم :
در حرکت وضعی ستاره ها هم ما انتقال به آبی و هم انتقال به سرخ داریم، از لبه ی دور شونده و نزدیک شونده ی ستاره ولی این باعث نمی شه هیچ انتقالی در طیف مشاهده نشه یا لفظی خنثی بشه. کاملا واضحه
ولی در مورد حرکت اجرام در کیهان یک نوع حرکت داریم بنابراین یا انتقال به سرخ داریم یا آبی و یا هیچ کدوم که اون در حالت ایستا است.
این از اولی
حالا چرا باید مخروطش متفاوت باشه؟

sr hesabi
21st November 2013, 11:11 PM
خب
اگه انقباض داشته باشیم که باید انتقال به آبی داشته باشیم
اگه حالت پایدار باشه هیچ انتقالی نباید باشه
و لی
مورد اولی که اشاره کردید نمی تونه باشه
یه مثال براتون می زنم :
در حرکت وضعی ستاره ها هم ما انتقال به آبی و هم انتقال به سرخ داریم، از لبه ی دور شونده و نزدیک شونده ی ستاره ولی این باعث نمی شه هیچ انتقالی در طیف مشاهده نشه یا لفظی خنثی بشه. کاملا واضحه
ولی در مورد حرکت اجرام در کیهان یک نوع حرکت داریم بنابراین یا انتقال به سرخ داریم یا آبی و یا هیچ کدوم که اون در حالت ایستا است.
این از اولی
حالا چرا باید مخروطش متفاوت باشه؟

خب الان چی شد
الان در جهان ایستا که نمیتونیم باشیم،میتونیم؟؟(جهان ایستا رو خیلی قبل تر رد کردند نظریه اش رو ،مثل اینکه اگه جهان ایستا باشه،باید آسمان شب هم نورانی باشه)
(البته به شخصه دوست دارم جهان ایستا باشه،چون اینطوری نتیجه گیری هام درست در میاد[nishkhand])
خب در حالت انقباضی اگه باشیم،که باید گذر به آبی رو داشته باشیم نه؟؟


خب تو مخروط نوری برای این کیهان تناوبی باید در دوره های متناوبی مخروط ما (که دیگه اسمش مخروط نمیشه) باید ثابت بمونه و بعد دوباره به هنگام دوره تورمی باز بشه و دوباره ثابت بمونه
درست؟؟

MILAD KHAN
22nd November 2013, 03:07 PM
فوق العاده بود.پس اگرجهان روبه انبساط نیست یاجای ثابتی دارد یا روبه انقباض است یعنی به تدریج کهکشانها بهم نزدیک می شوند وعالم به درون خود میرسیدوبه یک تکینگی به اصطلاح (قرچ قروچ بزرگ)(big crunch) ختم میشد.این ایده هاوکینگ است.دراین صورت
امکان دانستن اینکه پیش از آغاز عالم چه اتفاقی افتاده یا پس از پایان یافتن چه خواهد شدوجودنداردزیراچیزی به اسم زمان وجودنخواهد داشت.

دیدگاه قران در مورد انفجار بزرگ و اثبات در حال انبساط بودن جهان:

خداوند در قرآن مجید می فرماید که " آیا کافران نمی بینند که آسمان ها و زمین به یکدیگر چسبیده بودند (به عنوان یک آفرینش یکتا) و سپس آن را از هم جدا کردیم و ما همه چیز زنده را از آب آفریدیم، آیا ایمان نمی آورند؟(باور نمی کنند؟) آیه به وضوح اشاره می کند که حقایق در مورد خلقت جهان به زودی توسط کافران کشف خواهد شد، این حقایق در واقع توسط غیر مسلمانان کشف شد. علاوه بر این، این آیه به کافران می گوید که در مورد عقیده بی اساسشان دوباره تفکر کنند. قرآن مجید تنها از دو کلمه برای توضیح تمامی آنچه که به منظور تشریح در مورد انفجار جمع شده، استفاده کرده است. کلمه عربی "رتق" ( که در انگلیسی به دوخته شده ترجمه شده است) به معنای "ترکیب شده و یا در هم آمیخته" است، برای نشان دادن حالتی از جهان است که قبل از انفجار وجود داشته است. کلمه قرآنی "رتق" چیزی است که که علم امروزی به آن " جرم واحد" می گوید. عبارت " ما شکافتیم" که " فتق" می باشد در عربی بدین معنا است که چیزی با گسسته شدن یا متلاشی شدن ساختار اشیا که به هم متصل بودند به وجود آمده است. این کلمه برای توضیح شروع خلقت در قرآن استفاده شده است و با تمامی معنا هایش در انطباق با نظریه انفجار بزرگ است. به صورت دیگر وقتی به لحظات اولیه انفجار بزرگ فکر می کنیم می بینیم که کل ماده موجود در جهان در یک نقطه جمع شده بوده است. به عبارت دیگر همه چیز، شامل آسمان ها و زمین، که هنوز خلق نشده بودند در شرایط به هم پیوسته و جدا نشده از هم بودند. سپس این نقطه به شدت منفجر شد و باعث شد تا مواد آن پراکنده شود. برعکس معنی کلمه انفجار بزرگ، کلمات قرآنی سیستم، هوش و خلاقیت را از هم مجزا می کند در حالی که کلمه انفجار بزرگ، عنوانی که دانشمندان ابداع کردند، دربر گیرنده هرج و مرج تصادفی است.
بنابراین اکنون قرآن مجید، در پاسخ به سوال خداشناسی، اثباتی را در مورد عدم جاودانگی جهان ارائه می دهد که در انطباق با فیزیک نجومی است. کتابی این چنین، زمانی نازل شده که بهترین یافته در مورد جهان خرافه ها بود، و در آن زمان حقایق دقیقی ارائه می دهد که به طور علمی کاملا ثابت شده است. این همچنین اثباتی برای پیغمبر بودن حضرت محمد است که در آن زمان بی سواد بود و خواندن و نوشتن را بلد نبود. اگر پیغمبر دروغگو بود، چه قدر باید افراط کار باشد تا خود را درگیر مباحثی کند که به درد مردم زمان خود نمی خورد.!( که مسلما نبوده) در این جا شما می توانید استفاده معجزه انگیز کلمات در قرآن را بفهمید. خداوند در قرآن مجید می فرماید: قُل لَّوْ کَانَ الْبَحْرُ مِدَاداً لِّکَلِمَاتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَداً [الکهف :۱۰۹] بگو: اگر اقیانوس ها جوهر می شد( که با آن بشود بنویسیم) تا کلمات خداوند را بنویسند، جوهر اقیانوس ها تمام می شد قبل از اینکه بتوانید کلمات خداوند را بنویسید، حتی اگر یک اقیانوس دیگر به آن ( اضافه کنیم( سوره کهف، آیه ۱۰۹ خداوند در قرآن مجید می فرماید" و اگر تمامی درختان روی زمین قلم می شدند و اقیانوس ها( جوهر می شدند) و هفت اقیانوس به آن کمک می کردند، با این حال نمی توانید کلمات خداوند را بنویسید و خداوند عزیز و حکیم است. خلقت آسمان و زمین در قرآن مجید در تطابق کامل با علم است.

kahrupay
22nd November 2013, 10:49 PM
خب الان چی شد
الان در جهان ایستا که نمیتونیم باشیم،میتونیم؟؟(جهان ایستا رو خیلی قبل تر رد کردند نظریه اش رو ،مثل اینکه اگه جهان ایستا باشه،باید آسمان شب هم نورانی باشه)
(البته به شخصه دوست دارم جهان ایستا باشه،چون اینطوری نتیجه گیری هام درست در میاد[nishkhand])
خب در حالت انقباضی اگه باشیم،که باید گذر به آبی رو داشته باشیم نه؟؟


خب تو مخروط نوری برای این کیهان تناوبی باید در دوره های متناوبی مخروط ما (که دیگه اسمش مخروط نمیشه) باید ثابت بمونه و بعد دوباره به هنگام دوره تورمی باز بشه و دوباره ثابت بمونه
درست؟؟
حرفتون منطقیه
فکر می کنم قسمت اول رفع ابهام شد
اما برای قسمت دوم با توجه به بحثی که داشتیم مشکل کمبود انرژی وجود داره
امیدوارم مقاله معتبر باشه
دوستان با توجه به اینکه در مقاله به این اشاره شده که پس از دوره ی انقباض یک بیگ بنگ دیگه رخ می ده ولی در حین این انقباض با توجه به اینکه ما ( ما نوعی در زمین) انتقال به سرخ می بینیم باید میزان افزایش جرم از انتقال به آبی انقباض بیشتر باشه و این میزان همین طور با گذشت زمان تعدیل می شه تا زمانی که انقباض به طور کامل اتفاق بیوفته و این دو باهم برابر بشن
اما بعدش دوباره بیگ بنگ رخ می ده و دوره ی تورم دوباره
حالا با توجه به اینکه انرژی جهان کاهش یا افزایش خارجی نداره و میزان زیادی از این انرژی تبدیل به جرم شده برای دوره ی تورم به انرژی احتیاج داره ولی این انرژی کمه، پس دوره ی تورم دوم چطور قراره اتفاق بیوفته؟

این مباحث بخشی از صحبت بنده و sr hesabi بودند. منتظر به اشتراک گذاری علم شما هستیم.

kahrupay
22nd November 2013, 10:52 PM
فوق العاده بود.پس اگرجهان روبه انبساط نیست یاجای ثابتی دارد یا روبه انقباض است یعنی به تدریج کهکشانها بهم نزدیک می شوند وعالم به درون خود میرسیدوبه یک تکینگی به اصطلاح (قرچ قروچ بزرگ)(big crunch) ختم میشد.این ایده هاوکینگ است.دراین صورت
امکان دانستن اینکه پیش از آغاز عالم چه اتفاقی افتاده یا پس از پایان یافتن چه خواهد شدوجودنداردزیراچیزی به اسم زمان وجودنخواهد داشت.

دیدگاه خداوند در مورد انفجار بزرگ و اثبات در حال انبساط بودن جهان:

خداوند در قرآن مجید می فرماید که " آیا کافران نمی بینند که آسمان ها و زمین به یکدیگر چسبیده بودند (به عنوان یک آفرینش یکتا) و سپس آن را از هم جدا کردیم و ما همه چیز زنده را از آب آفریدیم، آیا ایمان نمی آورند؟(باور نمی کنند؟) آیه به وضوح اشاره می کند که حقایق در مورد خلقت جهان به زودی توسط کافران کشف خواهد شد، این حقایق در واقع توسط غیر مسلمانان کشف شد. علاوه بر این، این آیه به کافران می گوید که در مورد عقیده بی اساسشان دوباره تفکر کنند. قرآن مجید تنها از دو کلمه برای توضیح تمامی آنچه که به منظور تشریح در مورد انفجار جمع شده، استفاده کرده است. کلمه عربی "رتق" ( که در انگلیسی به دوخته شده ترجمه شده است) به معنای "ترکیب شده و یا در هم آمیخته" است، برای نشان دادن حالتی از جهان است که قبل از انفجار وجود داشته است. کلمه قرآنی "رتق" چیزی است که که علم امروزی به آن " جرم واحد" می گوید. عبارت " ما شکافتیم" که " فتق" می باشد در عربی بدین معنا است که چیزی با گسسته شدن یا متلاشی شدن ساختار اشیا که به هم متصل بودند به وجود آمده است. این کلمه برای توضیح شروع خلقت در قرآن استفاده شده است و با تمامی معنا هایش در انطباق با نظریه انفجار بزرگ است. به صورت دیگر وقتی به لحظات اولیه انفجار بزرگ فکر می کنیم می بینیم که کل ماده موجود در جهان در یک نقطه جمع شده بوده است. به عبارت دیگر همه چیز، شامل آسمان ها و زمین، که هنوز خلق نشده بودند در شرایط به هم پیوسته و جدا نشده از هم بودند. سپس این نقطه به شدت منفجر شد و باعث شد تا مواد آن پراکنده شود. برعکس معنی کلمه انفجار بزرگ، کلمات قرآنی سیستم، هوش و خلاقیت را از هم مجزا می کند در حالی که کلمه انفجار بزرگ، عنوانی که دانشمندان ابداع کردند، دربر گیرنده هرج و مرج تصادفی است.
بنابراین اکنون قرآن مجید، در پاسخ به سوال خداشناسی، اثباتی را در مورد عدم جاودانگی جهان ارائه می دهد که در انطباق با فیزیک نجومی است. کتابی این چنین، زمانی نازل شده که بهترین یافته در مورد جهان خرافه ها بود، و در آن زمان حقایق دقیقی ارائه می دهد که به طور علمی کاملا ثابت شده است. این همچنین اثباتی برای پیغمبر بودن حضرت محمد است که در آن زمان بی سواد بود و خواندن و نوشتن را بلد نبود. اگر پیغمبر دروغگو بود، چه قدر باید افراط کار باشد تا خود را درگیر مباحثی کند که به درد مردم زمان خود نمی خورد.!( که مسلما نبوده) در این جا شما می توانید استفاده معجزه انگیز کلمات در قرآن را بفهمید. خداوند در قرآن مجید می فرماید: قُل لَّوْ کَانَ الْبَحْرُ مِدَاداً لِّکَلِمَاتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَداً [الکهف :۱۰۹] بگو: اگر اقیانوس ها جوهر می شد( که با آن بشود بنویسیم) تا کلمات خداوند را بنویسند، جوهر اقیانوس ها تمام می شد قبل از اینکه بتوانید کلمات خداوند را بنویسید، حتی اگر یک اقیانوس دیگر به آن ( اضافه کنیم( سوره کهف، آیه ۱۰۹ خداوند در قرآن مجید می فرماید" و اگر تمامی درختان روی زمین قلم می شدند و اقیانوس ها( جوهر می شدند) و هفت اقیانوس به آن کمک می کردند، با این حال نمی توانید کلمات خداوند را بنویسید و خداوند عزیز و حکیم است. خلقت آسمان و زمین در قرآن مجید در تطابق کامل با علم است.
مرسی از توجهتون به این مبحث
ولی فکر می کنم که با توجه به ثابت بودن آیه برداشت ها تفسیر ها متفاوته و نمی شه صرفا به یکی از اونها تکیه کرد
من در بسیاری از مواقع دیدم با اینکه آیه همون آیه بوده افرادی با توجه به مسائلی که به ترتیب کشف می شد تفاسیر خودشون رو تغییر می دادن
در صورتی که شاید اصلا اصل آیه از ابتدا به نکته ی درستی اشاره می کرده و یا اینکه به ظاهر الان غلط بیاد ولی بعدا کشف بشه
مرسی در هر صورت[golrooz]

sr hesabi
23rd November 2013, 11:31 PM
حرفتون منطقیه
فکر می کنم قسمت اول رفع ابهام شد
اما برای قسمت دوم با توجه به بحثی که داشتیم مشکل کمبود انرژی وجود داره
امیدوارم مقاله معتبر باشه
دوستان با توجه به اینکه در مقاله به این اشاره شده که پس از دوره ی انقباض یک بیگ بنگ دیگه رخ می ده ولی در حین این انقباض با توجه به اینکه ما ( ما نوعی در زمین) انتقال به سرخ می بینیم باید میزان افزایش جرم از انتقال به آبی انقباض بیشتر باشه و این میزان همین طور با گذشت زمان تعدیل می شه تا زمانی که انقباض به طور کامل اتفاق بیوفته و این دو باهم برابر بشن
اما بعدش دوباره بیگ بنگ رخ می ده و دوره ی تورم دوباره
حالا با توجه به اینکه انرژی جهان کاهش یا افزایش خارجی نداره و میزان زیادی از این انرژی تبدیل به جرم شده برای دوره ی تورم به انرژی احتیاج داره ولی این انرژی کمه، پس دوره ی تورم دوم چطور قراره اتفاق بیوفته؟

این مباحث بخشی از صحبت بنده و sr hesabi بودند. منتظر به اشتراک گذاری علم شما هستیم.


شایدم این کمبود انرژی خودش دلیلی باشه که بعد از چند دوره به تکینگی پایان برسیم
البته این مقاله یکی از برتری هاش برداشتن تکینگی آغاز هست،حالا باید ببینیم به پایان اعتقاد داره یا نه؟؟

البته بازم اینجا سوالاتی پیش میاد
مثل اینکه اگه این نرخ رشد جرم زیاد باشه،ستاره ها زودتر از زمانی که ما الان فکر میکنیم باید از بین بروند و گرانششون اونا رو یا به ستاره نوترونی یا سیاهچاله یا کوتوله سفید تبدیل بکنه

"VICTOR"
24th November 2013, 02:07 AM
این مقاله میگه که در هر دوره تناوب انبساط صورت میگیره و به صورت کامل تموم میشه و جهان میره تو فاز ایستایی یا انقباض
حالا من یه سوال دارم
اگه اینطوری باشه ما باید در دوره انبساط نرخ گذر به فروسرخ بیشتری نسبت به دوره بعد از ان داشته باشیم.



سلام

جسارتاً اومدیم نظری ارائه بدیم ، ببخشید در هر صورت .

به نظر بنده نمیشه این حرف رو زد ، چرا که ما اصلاً نمی دونیم جرم با چه نسبتی افزایش پیدا می کنه و یا جهان با چه نسبتی انبساط پیدا می کنه ! و همین طور بالعکس در دوره های بعد ...



و همچنین در فاز دوم اگه ما انقباض داشته باشیم باید گذر به آبی داشته باشیم که این خودش سه حالت رو برای ما پیش میاره

یک اینکه اصلا گذری مشاهده نشه،یعنی اینکه نرخ گذر به فروسرخ و گذر به آبی برابر باشد
یا اینکه گذر به فروسرخ داشته باشیم
یا گذر به آبی







خودتوون دارید صحبت خودتون رو نقض می کنید ! ګفته ی پایینیتون رو قبول دارم چرا که شاید افزایش جرم همپوشانی داشته باشه با انقباض و باز هم ګذر به سرخ داشته باشیم ! و یا سایر موارد ...





در ضمن اگه دوره تورمی به صورت متناوب باشه ما ،مخروط نوری متصور با مخروط نوری که الان داریم باید تفاوت داشته باشه

این دو تا سوال من هست که با توجه به این مقاله برام پیش اومده

مخروط نوری که عنوان می کنید چی هست ؟[soal][tafakor] میشه لطف کنید توضیحی راجع بهش قرار بدید ؟

"VICTOR"
24th November 2013, 02:23 AM
حرفتون منطقیه
فکر می کنم قسمت اول رفع ابهام شد
اما برای قسمت دوم با توجه به بحثی که داشتیم مشکل کمبود انرژی وجود داره
امیدوارم مقاله معتبر باشه
دوستان با توجه به اینکه در مقاله به این اشاره شده که پس از دوره ی انقباض یک بیگ بنگ دیگه رخ می ده ولی در حین این انقباض با توجه به اینکه ما ( ما نوعی در زمین) انتقال به سرخ می بینیم باید میزان افزایش جرم از انتقال به آبی انقباض بیشتر باشه و این میزان همین طور با گذشت زمان تعدیل می شه تا زمانی که انقباض به طور کامل اتفاق بیوفته و این دو باهم برابر بشن
اما بعدش دوباره بیگ بنگ رخ می ده و دوره ی تورم دوباره
حالا با توجه به اینکه انرژی جهان کاهش یا افزایش خارجی نداره و میزان زیادی از این انرژی تبدیل به جرم شده برای دوره ی تورم به انرژی احتیاج داره ولی این انرژی کمه، پس دوره ی تورم دوم چطور قراره اتفاق بیوفته؟

این مباحث بخشی از صحبت بنده و sr hesabi بودند. منتظر به اشتراک گذاری علم شما هستیم.

سلام

بحث کاهش انرژی چه طور شد ؟

خب درسته از طرفی افزایش جرم رو داریم و همین طور تعادل میان جرم و انرژی که از اینجا میشه نتیجه ګرفت با افزایش جرم انرژی رو به کاهش هست ، اما ما در مورد فضا و جهان صحبت می کنیم و من فکر نمیکنم این نظریه یا فرضیه بګه جرم جهان رو به افزایش هست ، چرا که در این میان اجرامی به کلی از بین میرن و به انرژی مبدل میشن ![nadanestan] و در این صورت یک تعادل برقرار میشه که البته ممکنه تغییر کنه و از این بابت میشه نتیجه ګرفت اګه روند افزایش انرژی بیشتر از روند افزایش جرم باشه ( با توجه به انتقال به آبی ) ، تورم رو پیش رو داریم ، و اګر روند افزایش جرم بیشتر از روند افزایش انرژی باشه ( با توجه به انتقال به سرخ ) ، انقباض رو خواهیم داشت و همین طور اګه با هم برابری داشته باشن ، حالت ایستا برقرار خواهد بود . [tafakor]

اما باز هم هیچ کدوم این موارد می تونه نباشه چرا که این انتقال ها معلوم نیست به علت افزایش و کاهش جرم خواهد بود یا حرکت اجرام ...[sootzadan][nadanestan]

البته بازم عذر خواهم بابت نظراتم اګه هر اشتباهی بود ، ببخشید .[khejalat]

در هر صورت باعث خواهد شد یه سری مطالب فرابګیرم [shaad]

"VICTOR"
24th November 2013, 11:08 AM
یه مطلب در این ارتباط خوندم ولی این قسمت رو متوجه نمیشم ، اګه می دونید یه توضیحی لطف کنید ، ممنون میشم .


اګر از زمانی که فوتون ها ابرنواختر را ترک ګفته تا به تلسکوپ فضایی هابل برسند ، حجم جهان دو برابر شده باشد ، آنګاه طول موج دریافتی نیز دو برابر می شود !

حالا برا من سؤال شده چرا طول موج دریافتی باید دو برابر بشه ؟ چرا زمان رسیدن اون دو برابر نشه ؟[tafakor][soal]

sr hesabi
24th November 2013, 07:09 PM
سلام

جسارتاً اومدیم نظری ارائه بدیم ، ببخشید در هر صورت .

نفرمائید ،لطف کردید

به نظر بنده نمیشه این حرف رو زد ، چرا که ما اصلاً نمی دونیم جرم با چه نسبتی افزایش پیدا می کنه و یا جهان با چه نسبتی انبساط پیدا می کنه ! و همین طور بالعکس در دوره های بعد ...

مهم نیست جرم با چه نرخی افزایش پیدا میکنه،اگه تو رو انبساط باشیم دو تا عامل گذر به قرمز رو موجب میشوند،یکی افزایش جرم،یکی حرکت
پس باید نرخ کلی افزایش داشته باشه


خودتوون دارید صحبت خودتون رو نقض می کنید ! ګفته ی پایینیتون رو قبول دارم چرا که شاید افزایش جرم همپوشانی داشته باشه با انقباض و باز هم ګذر به سرخ داشته باشیم ! و یا سایر موارد ...

نفهمیدم کدوم قسمت حرف خودم رو نقض کردم،ولی این مورد با مورد بالا در دو فاز جداست،یعنی فاز تورمی و فاز بعدش(ایستایی یا انقباض)

مخروط نوری که عنوان می کنید چی هست ؟[soal][tafakor] میشه لطف کنید توضیحی راجع بهش قرار بدید ؟


http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AE%D8%B1%D9%88%D8%B7_%D9%86%D9%88%D8%B1% DB%8C (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AE%D8%B1%D9%88%D8%B7_%D9%86%D9%88%D8%B1% DB%8C)

منبعی که من میخواستم بنویسم،دقیقا منبعش با این لینک یکی هست،بخونید مشکلی بود در خدمتم

سونای
24th November 2013, 08:08 PM
از ماست که بر ماست[bihes]

kahrupay
24th November 2013, 09:28 PM
شایدم این کمبود انرژی خودش دلیلی باشه که بعد از چند دوره به تکینگی پایان برسیم
البته این مقاله یکی از برتری هاش برداشتن تکینگی آغاز هست،حالا باید ببینیم به پایان اعتقاد داره یا نه؟؟

البته بازم اینجا سوالاتی پیش میاد
مثل اینکه اگه این نرخ رشد جرم زیاد باشه،ستاره ها زودتر از زمانی که ما الان فکر میکنیم باید از بین بروند و گرانششون اونا رو یا به ستاره نوترونی یا سیاهچاله یا کوتوله سفید تبدیل بکنه
بله
با تئجه به روابط نسبت جرم ستاره به جرم خورشید برابره با طول عمر ستاره به طول عمر خورشید به توان 2.5- فکر می کنم
یعنی هرچی ستاهر پرجرم تر باشه طول عمرش کمتره
حالا سوال چیه دقیقا؟[nishkhand]

sr hesabi
24th November 2013, 09:32 PM
بله
با تئجه به روابط نسبت جرم ستاره به جرم خورشید برابره با طول عمر ستاره به طول عمر خورشید به توان 2.5- فکر می کنم
یعنی هرچی ستاهر پرجرم تر باشه طول عمرش کمتره
حالا سوال چیه دقیقا؟[nishkhand]

[nishkhand]
این سوالش برای خودمم مبهم بود
ولی گفتم بگم تا شاید منظورم رو فهمیدید[nishkhand]
منظورم این بود که طبق این مقاله ،چون ما پیوسته داره جرم افزایش پیدا میکنه،در نتیجه نیروی گرانش ستاره بیشتر میشه و ...
و اگه ما انتظار داشته باشیم ستاره مثل خورشید پس از x سال از بین بره ،حالا باید در مدت کمتری مثلا y سال از بین بره
منظور این بود[nishkhand]

kahrupay
24th November 2013, 09:32 PM
سلام

بحث کاهش انرژی چه طور شد ؟

خب درسته از طرفی افزایش جرم رو داریم و همین طور تعادل میان جرم و انرژی که از اینجا میشه نتیجه ګرفت با افزایش جرم انرژی رو به کاهش هست ، اما ما در مورد فضا و جهان صحبت می کنیم و من فکر نمیکنم این نظریه یا فرضیه بګه جرم جهان رو به افزایش هست ، چرا که در این میان اجرامی به کلی از بین میرن و به انرژی مبدل میشن ![nadanestan] و در این صورت یک تعادل برقرار میشه که البته ممکنه تغییر کنه و از این بابت میشه نتیجه ګرفت اګه روند افزایش انرژی بیشتر از روند افزایش جرم باشه ( با توجه به انتقال به آبی ) ، تورم رو پیش رو داریم ، و اګر روند افزایش جرم بیشتر از روند افزایش انرژی باشه ( با توجه به انتقال به سرخ ) ، انقباض رو خواهیم داشت و همین طور اګه با هم برابری داشته باشن ، حالت ایستا برقرار خواهد بود . [tafakor]

اما باز هم هیچ کدوم این موارد می تونه نباشه چرا که این انتقال ها معلوم نیست به علت افزایش و کاهش جرم خواهد بود یا حرکت اجرام ...[sootzadan][nadanestan]

البته بازم عذر خواهم بابت نظراتم اګه هر اشتباهی بود ، ببخشید .[khejalat]

در هر صورت باعث خواهد شد یه سری مطالب فرابګیرم [shaad]
همه چی درسته غیر از یک قسمت
اجرام همین طوری به انرژی تبدیل نمی شن، در طی فرایند های هم جوشی مقداری از جرم هر ستاره به انرژی تبدیل می شه و اون رو آزاد می کنه ولی
من فکر می کنم حتی اگه ما ستارگان رو با توجه به داده و انتقال به سرخ با جرم زیاد در نظر بگیریم و بگیم انرژی بیشتری تولید می کنن که باز هم رابطه اش به شکل نسبت جرم ستاره به جرم خورشید می شه شار ستاره به شار خورشید به توان 3.5 میزان افزایش جرم که باعث کاهش انرژی می شه بیشتره
ولی بازهم نظر بنده اصلا دقیق نیست شاید برابر یا حتی به قول شما بیشتر باشه
باید محاسبه کرد
مرسی از نظر بسیار مفیدتون[golrooz][tashvigh]

kahrupay
24th November 2013, 09:36 PM
[nishkhand]
این سوالش برای خودمم مبهم بود
ولی گفتم بگم تا شاید منظورم رو فهمیدید[nishkhand]
منظورم این بود که طبق این مقاله ،چون ما پیوسته داره جرم افزایش پیدا میکنه،در نتیجه نیروی گرانش ستاره بیشتر میشه و ...
و اگه ما انتظار داشته باشیم ستاره مثل خورشید پس از x سال از بین بره ،حالا باید در مدت کمتری مثلا y سال از بین بره
منظور این بود[nishkhand]
گرانش زیاد بشه که به نرخ انتقال به آبی افزوده می شه و خیلی موضوع پیچیده می شه :
1. انتقال به آبی به دلیل افزایش جرم زیاد و زیاد تر می شه
2. با توجه به مشاهده انتقال به سرخ و نرخ افزایش انتقال به آبی از شماره 1 جرم ها باید پیوسته زیاد بشن
3. انتقال به آبی ناشی از انقباض+ انتقال به آبی ناشی از گرانش اجرام با جرم زیاد < انتقال به سرخ ناشی از افزایش جرم
4. وقتی جرم زیاد بشه طول عمر کم می شه پس مدت زمان داشتن گرانش زیاد هم کمه ولی همون مدت زمان می تونه کارساز باشه!
واین ها با هم خیلی ارتباط تنگاتنگ و مستقیمی دارن به خصوص 1و 2 و 4، خیلی باید کار شده روشون فکر کرد
بهتره کمی فکر کنیم[nishkhand]

"VICTOR"
24th November 2013, 10:14 PM
یه جمع بندی ارائه میدید متوجه شیم چی به چی شد ؟[soal]

kahrupay
26th November 2013, 07:21 PM
یه جمع بندی ارائه میدید متوجه شیم چی به چی شد ؟[soal]
آخرین پستم قبل از این پست رو کامل مطالعه بفرمایید، سعی کردم همه چیزایی رپکه رو میز داریم رو مرتب بچینم!!!

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد