PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عارف قزوینی



Capitan Totti
12th August 2013, 06:39 PM
درود بر شما!
شاعر ملی و بزرگ
ترانه سرا
و موسیقی دان بزرگ و میهن دوست
عارف قزوینی
درین تاپیک
هر روز شعری از وی قرار می نهیم

Capitan Totti
13th August 2013, 07:45 PM
پیام دوشم از پیر میفروش آمد
بنوش باده که یک ملتی بهوش آمد

هزار پرده از ایران درید استبداد
هزار شکر که مشروطه پرده پوش آمد

ز خاک پاک شهیدان راه آزادی
ببین که خون سیاوشان چه سان بحوش آمد

هخامنش چو خدا خواست منقرض گردد
سکندر از پی تخریب داریوش آمد

برای فتح جوانان جنگجو، جامی
زدیم باده و فریاد نوش نوش آمد

کسی که رو به سفارت پی امیدی رفت
دهید مژده که لال و کر و خموش آمد

صدای ناله عارف بگوش هر که رسید
چو دف به سر زد و چون چنگ در خروش آمد

Capitan Totti
15th August 2013, 10:26 PM
از خون جوانان وطن


از میان تمام تصنیف های عارف شاید تصنیف " از خون جوانان وطن لاله دمیده " مشهورترین باشد . این تصنیف تاریخی، هفتمین تصنیف از مجموعه تصنیف های عارف است. او در مقدمه آن نوشته است :
این تصنیف در دوره دوم مجلس شورای ایران در تهران ساخته شده است. بواسطه عشقی كه حیدرخان عمواوغلی بدان داشت، میل دارم این تضنیف به یادگار آن مرحوم طبع گردد. این تصنیف در آغاز انقلاب مشروطه ایران بیاد اولین قربانیان آزادی سروده شده است :



بند یك
هنگام می و فصل گل و گشت چمن شد
در بار بهاری تهی از زاغ و زغن شد
از ابر كرم ، خطه ی ری رشك ختن شد
دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد
چه كجرفتاری ای چرخ
چه بد كرداری ای چرخ
سر كین داری ای چرخ
نه دین داری ،
نه آیین داری ای چرخ
بند دو


از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه كجرفتاری ای چرخ ،
بند سه
خوابند وكیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
ما را نگذارند به یك خانه ویران
یارب بستان داد فقیران ز امیران
چه كجرفتاری ای چرخ ،
چه بد كرداری ای چرخ
سر كین داری ای چرخ
نه دین داری ،
نه آیین داری ای چرخ


بند چهار
از اشك همه روی زمین زیر و زبر كن
مشتی گرت از خاك وطن هست بسر كن
غیرت كن و اندیشه ایام بتر كن
اندر جلو تیر عدو، سینه سپر كن
چه كجرفتاری ای چرخ ،
چه بد كرداری ای چرخ
سر كین داری ای چرخ
نه دین داری ،
نه آیین داری ای چرخ
بند پنج


از دست عدو ناله ی من از سر درد است
اندیشه هر آنكس كند از مرگ، نه مرد است
جان بازی عشاق، نه چون بازی نرد است
مردی اگرت هست، كنون وقت نبرد است
چه كجرفتاری ای چرخ،
چه بد كرداری ای چرخ
سر كین داری ای چرخ
نه دین داری ،
نه آیین داری ای چرخ
بند شش
عارف ز ازل ، تكیه بر ایام نداده است
جز جام، به كس دست، چو خیام نداده است
دل جز بسر زلف دلارام نداده است
صد زندگی ننگ بیك نام نداده است
چه كجرفتاری ای چرخ،
چه بد كرداری ای چرخ
سر كین داری ای چرخ
نه دین داری ،
نه آیین داری ای چرخ

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد