PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث علت کناره گیری قشر جوان از خانواده



Almas Parsi
11th August 2013, 12:21 AM
http://atasheentezar.persiangig.com/%D8%A8%D8%B3%D9%85%20%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D 8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86%20%D8%A7%D9%84% D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%852/8.gif



با سلام به همه دوستان خوب و کاربران عزیز سایت نخبگان جوان
دوستان امروز تصمیم داریم در خصوص بزرگترین مشکل اجتماعی جوانان که در زمینه فاصله جوانان از کانون خانواده و شکاف بین اونها و خانواده هاست باهم صحبت کنیم
واقعیت این امر مورد بیگانه ای نیست ....
و کم و بیش با این اصل ممکنه در گیر باشیم
عصر ارتباطات و محیط های مجازی و تغییر سبک زندگیها که باعث فاصله جوانان از محیط های سنتی خانواده ها شده...
و این شرایط گرایش جوانان به اجتماع و گروه های همسالان روشامل شده و که عموما این گروهها شناخته شده هم نیستند
همین امر باعث شده که جوانان با توجه به وابستگی و گرایشهاشون به محیط مجازی ارتباط شایسته ای در روابط اجتماعی شون با محیط و افراد حقیقی ندارند...
علاوه بر اون هر چه نوجوان به دوران بلوغ نزدیک تر میشه این شرایط رو بیشتر شاهد هستیم...
معمولا چنین شرایطی باعث بروز نگرانی در والدین میشه...
و نتیجتا مخالفت والدین و منع ارتباط با دوستان رو خواستار میشن و همین امر باعث شکاف و اختلافات بین والدین و جوانان میشه
و در اصل کمرنگ شدن رابطه ها از همینجا شروع شده و عواملی هم در این خصوص مزید بر علت میشن از اون جمله سختگیری و محدودیت های غیر منطقی برخی والدین که گاها توجیه مناسبی هم ندارند درخواست حذف بی چون و چرای ارتباطات دوستانه میشه اشاره کرد که باعث میشه این شکافها عمیق تر بشه
معمولا از دیدگاه نوجوانان و جوانان در سنین بلوغ عاقل ترین و کاملترین و آگاهترین فرد پیرامونشون رو دوستان و همسالان خود میدانند و سعی میکنند سوالاتشون رو با این قشر در میون بگذارند که پاسخ ها هم معمولا نتایج فاجعه باری رو به دنبال داره....
با شکل گیری این شرایط در محیط های خانواده روحیه پرخاشگری و ستیزه جویی در جوانان افزایش و ایجاد شکافها و رنگ باختن روابط رو به همراه داره
به طوریکه نوجوانان در این شرایط دچار حالات افسردگی و انزوا شده و عدم درک این روحیات از جانب والدین باعث گرایش و پناه بردن فرزندان به اجتماع با همه مخاطراتش میشه
و متاسفانه حضور افراد سودجو و گرگ صفت در لباس دوست در جامعه که با سودجویی از خلا و شکاف نوجوانان در صدد به بیراهه کشوندن نوجوان بر میان....
و عموما این دوستان گرگ صفت جوانان رو در دام اعتیاد ، سرقت، قاچاق و هزاران منجلاب خطر ناک میکشانند و در این شرایط عموما جوانان مرتکب رفتارهای پر خطر جنسی شده و در دام سودجویان اسیر میشوند
در حال حاضر سیستم تک فرزندی و اشتغال والدین از مهمترین عواملیه که گرایش فرزند رو به سوی همسالان موجب میشه چون نوجوان به دنبال راهی برای نجات از بحران تنهاییست اما در قدیم تعدد فرزندان و جمع گروهی خانواده و فامیل و نبود وسایل ارتباطی و تکنولوژی های امروزی بروز چنین مشکلاتی بسیار نادر بود
ایجاد رابطه ای دوستانه توام با صمیمیت از طرف والدین با نوجوانان که متاسفانه این امر در خانواده ها یا وجود نداره یا بسیار کمرنگ و نا محسوس هست و اکثر والدین دچار روزمرگی و مشکلات کاری خود هستند و با این شرایط تاب و تحمل روحیه پرخاشگری فرزندان خود را ندارند و این امر باعث وخامت هر چه بیشتر شرایط میشه...
حال از شما خوبان در خواست دارم نقطه نظراتتون و راهکار هاتون رو در زمینه این مشکل به اشتراک بزارید تا بتونیم به نتیجه مطلوب برای حصول راهکار های اصولی برسیم

1- شما به عنوان نوجوان چه انتظاراتی از والدین دارید؟؟؟؟
2- والدین چگونه میتونند در فراهم کردن بستر مناسب در خانواده از بروز چنین شکافهایی جلو گیری کنند؟؟
3- شما در آینده برای پیشگیری از چنین مشکلاتی چه روشهایی رو در تربیت فرزندانتون استفاده میکنید؟؟



و با نهایت صمیمیت و صداقت قدردان دوستانی که در ارائه نظرات رعایت حرمت همه عزیزان رو میکنند هستم[golrooz]

پیشاپیش از مساعدت شما سپاسگذارم [golrooz]

پیروز باشید و سرفراز[golrooz]


http://khamenei313.persiangig.com/image/gol/4.gif

setayesh shb
15th August 2013, 06:32 PM
با تشکر از شما به خاطر تاپیک بسیار خوبتون
راستش من اول حرفتون با چیزی مواجه شدم که کمی باهاش مخالفم
عصر ارتباطات و محیط های مجازی و تغییر سبک زندگیها که باعث فاصله جوانان از محیط های سنتی خانواده ها شده...
شاید در برخی موارد اینطور باشه ولی فکر نمیکنم دلیل اصلیش این باشه شاید به خاطر اینه که بچه ها خانواده رو محیط دوستانه ای نمیبینن و به همین خاطره که....
اگه رفتار والدین دوستانه باشه حتی در مواقع تذکر این نتیجه پیش نمیاد
و من واقعا از مادر خودم ممنونم که همیشه برای من دوست بوده و این اتفاق هرگز برام نیفتاده که محیط خانواده رو به محیط اینترنت ترجیح بدم

Sa.n
15th August 2013, 06:45 PM
سلام بر شما
به نظر من علت کنارگیری از خانواده ها اینه که نوجوانان نمی تونن حرف هایی رو که توی دلشونه به خانوادشون بگن
به همین خاطر باید کسی رو پیدا کنند که بتونن حرف هاشون رو بهش بزنن و در اون مواقع رو میارن به دوستانشون و به همین دلیل موجب میشه که چیز هایی رو که می خواستن با پدر و مادر خودشون درمیون بگذارند از اون ها مخفی کنند ولو این که اون چیز ، مسئله کوچیکی باشه
مسبب این اشکال خود والدین هستن که فضایی رو ایجاد می کنند که فرزندشون نتونه حرفش رو بزنه مثلا گاهی بترسه از این که حرف دلشو بزنه یا گاهی احساس رو در بایستی کنه و ...
اما نکته اصلی اینجاست رابطه والدین با فرزند نباید جوری باشه که فرزند دیگه حد و مرزی برای خودش نشناسه و هرچیزی رو بگه بلکه باید چهار چوب های اصلی یک خانواده رعایت بشه تا در آینده با مشکل برخورد نکنن
ممنون از شما
موفق باشید

Almas Parsi
15th August 2013, 06:53 PM
با تشکر از شما به خاطر تاپیک بسیار خوبتون
راستش من اول حرفتون با چیزی مواجه شدم که کمی باهاش مخالفم
عصر ارتباطات و محیط های مجازی و تغییر سبک زندگیها که باعث فاصله جوانان از محیط های سنتی خانواده ها شده...
شاید در برخی موارد اینطور باشه ولی فکر نمیکنم دلیل اصلیش این باشه شاید به خاطر اینه که بچه ها خانواده رو محیط دوستانه ای نمیبینن و به همین خاطره که....
اگه رفتار والدین دوستانه باشه حتی در مواقع تذکر این نتیجه پیش نمیاد
و من واقعا از مادر خودم ممنونم که همیشه برای من دوست بوده و این اتفاق هرگز برام نیفتاده که محیط خانواده رو به محیط اینترنت ترجیح بدم



سلام به ستایش عزیز[golrooz]
ممنونم از حضورتون و ارائه نظراتتون
در خصوص پاراگراف ابتدای تاپیک این یک مبحث کلی هست
متاسفانه درصد بسیار بالایی که طبق آمارها نشون داده میشه قشر جوان جامعه به همون دلیل که فرمودید عدم بستری مناسب در خانواده باعث پیدایش چنین مشکلاتی در خانواده ها شده
کاملا با نظرتون در زمینه رفتار والدین موافقم چون عدم توجه والدین به این امر ظاهرا ساده منجر به بروز مشکلات جبران ناپذیری در خانواده ها میشه
امیدوارم همیشه سایه لطف پدر و مادر ها همیشه بر سر جونانهامون باشه و خدا مادر و پدر خوب شما رو هم در پناه الطافش حفظ کنه
ما در این تاپیک هدفمون شفاف سازی خط قرمز های والدین در خانواده هاست که عموما بی توجهی باعث بروز عواقب ناگواری در بیشتر خانواده های ایرانی شده و با کمال تاسف روند رو به رشدی هم داره ...
حال شما با توجه به برخورداری از این بستر مناسب به نظرتون رعایت چه نکاتی بایستی مد نظر والدین باشه و چه راهکارهایی رو باید بکار ببرند تا مانع چنین شکافی بین خودشون و فرزندانشون بشن..
ممنونم از مشارکت شما[golrooz]

masoume.a.92
15th August 2013, 06:59 PM
سلام سهیلا جون. خیلی بحث خوبی گذاشتین. منم گاهی این چیزا ذهنمو مشغول میکنه. بنظرم رفقای ناجور خیلی در بچه ها اثر داره که این برمیگرده به این که بچه چه رفیقی واسه خودش انتخاب کنه واینکه بتونه به موقع روابطش رو با دوستی که بدردش نمیخوره کات کنه... اینم باز برمیگرده به درک بچه و تربیتش و درآخر باز برمیگرده به وضعیتش توی خانه و خانواده... ما یه استاد داشتیم میگفت بچه با رفیق بد نشست و کات نمیکنه مادرش یه بار حرفشو به اون رفیقه بزنه بگه من نمیخوام با بچم دوست باشی خیلیم شدیدالحن بگه. کار تمومه. جنگ اول به از صلح آخر! من خودم مخالفم اینجا فرزند میخوره تو ذوقش بهش توهین میشه میره با همون دوستیشو ادامه میده(یواشکی) پس لطفا بگین دراین مورد باید چکار کرد؟
موضوع دیگه اینکه بنظرم خیلی خوبه که والدین علنا نشون بدن که حامی بچه اند وبهش اعتماد دارن.
مثلا وقتی یکی میاد از نوجوان پیش پدرو مادرش گلایه میکنه اگه بچه الان حاضره نگن آره این همینطوره فلان کارم میکنه فلان کارم میکنه و بدتر خودشون شاکی بشن... اینطوری ناخواسته بچه رو دور کردن. یه مثال از خودم بزنم. من اون موقع دبیرستان بودم خانوادم با بردن گوشی به مدرسه مخالف نبودن خودمم مپل هرنوجوون دیگه ای دوس داشتم ببرم.یه بار ناظم منو با گوشی گرفت و گوشیمو ضبط کرد [nishkhand] من چیکار کردم؟ با گوشی یکی از بچه ها که دربرده بود از گشت، زنگ زدم به مامان گلم گفتم گوشیمو گرفتن پاشو بیا. مامانم اومد پیش ناظم گفت ما امروز میخواستیم از راه مدرسه بیاد مهمونی بهش گفتیم گوشیتو بیار. اون روز ختم بخیر شد ولی مهم این بود من احساس کردم والدینم همیشه پشتم هستن مامانم با این کارا کاری کرد من اتفاقی میوفته خودم میرم بهش میگم... صمیمیت درست کرد. بهم اعتماد کردن منم به اونا اعتماد میکنم. اعتماد و حمایت والدین راه خوبی برای دوستیه.



حالا میدونم گوشی بردن غلط بود... دیگه نگید چرا قانون شکنی میکردی! بچه بودم دیگه! [nishkhand] بحث چیزه دیگست به بحث بپردازید![nishkhand]

zoh_reh
15th August 2013, 07:13 PM
سلام
با تشکر از این تاپیک که واقعا دغدغه والدین و گاها فرزندان هم هست.

بیشترین علت فاصله بین خانواده به روز نبودن والدین با مسائل اجتماعی،فرهنگی ، تکنولوژی بخصوص ارتباطات و دنیای مجازیه و موارد دیگه...

علت دیگه عامل نبودن والدین به توصیه هایی که به فرزندان میکنن.مثلا اگر خانواده ای هم که با اینترنت آشنایی داره ممکنه هیچ مدیریتی در استفاده از اون نداشته باشه ولی این توقع رو از فرزند داشته باشه.مسائل اخلاقی هم در جای خود از اهمیت فوق العاده ای برخورداره.

آشنا نبودن والدین با روحیات فرزند در سنین مختلف،اگر فرزندی در نوجوانی تغییرات ناگهانی اخلاقی مانند پرخاشگری و اینا رو داره خیلی طبیعیه ولی برخورد با این مسئله هنر آشنایی با مسائل رو می خواد.

فعلا همینا رو میدونم.

setayesh shb
15th August 2013, 07:16 PM
خوب یکی از علل اصلیش که خود شما هم فرمودید محدودیت های بی مورد هستش خیلی اوقات حتی والدین از روی لجبازی این کار رو انجام میدن
یکی دیگر از علت هاشم رو ساغر گلم بهش اشاره کرد
شاید علت دیگش هم این باشه که خانواده ها خودشون خیلی از زندگی سنتی فاصله گرفتن و فقط فکر کار خودشونن و کم تر به فرزندانشون توجه میکنن
البته فقط مقصر والدین نیستند گاهی خود فرزندان هم مقصر هستند خود فرزاندان هم میتونن خانواده رو دور هم جمع کنن ولی انگار علاقه ای به این کار ندارن و فکر میکنن که دوستانشون میتونن افراد بهتری براشون

parnian 80
15th August 2013, 07:20 PM
خوب مرسی از ایجاد این تاپیک.
به نظر من برخی محدودیت های بی جا و افراطی که از سوی والدین هست و اینکه بعضی از والدین یا با بچه هاشون صمیمی نیستن یا وقت اینکه با بچشون وقت بگذرونن رو ندارن در نتیجه فرزند رو میاره به دنیای مجازی و اینترنت رو به خانواده ترجیح میدن و اما سوالات شما:

1-
شما به عنوان نوجوان چه انتظاراتی از والدین دارید؟؟؟؟ انتظار صمیمی بودن با خودم و وقت گذروندن باهام

2-
والدین چگونه میتونند در فراهم کردن بستر مناسب در خانواده از بروز چنین شکافهایی جلو گیری کنند؟؟اینکه بیشتر به خانوادشون اهمیت بدن و وقت بذارن

3-
شما در آینده برای پیشگیری از چنین مشکلاتی چه روشهایی رو در تربیت فرزندانتون استفاده میکنید؟؟سعی میکنم در کانون خانواده همیشه محبت و صمیمیت باشه.
مرسی بازم و اینکه اینا نظرات من بود هر چند غیرمنطقی یا غلط...

solinaz
15th August 2013, 07:33 PM
سلام خانم پارسی
بحث جالبی راه انداختین..
من نظرم خودمو میگم،چون خودمم این مشکلو دارم
الان دیگه عصر ارتباطات هست که خودتونم بهش اشاره کردید...
والدین ما(البته بعضی هاشون) چون مال نسل قدیمن میخوان مارو هم با اداب خودشون تربیت کنن ،بالاخره مام تو این جامعه داریم زندگی میکنیم ،تفاوت هارو بین خودمون و بقیه رو متوجه میشیم!
مثلا دوست من گوشی داره ولی من ندارم...والدینم داشتن گوشی تو این سنو قبول ندارن!خب این سخت گیرایا باعث میشه که من از اغوش خانوادم دور شم چون نیازای منو برطرف نمیکنن که منم مجبور میشم خودم یه جوری اینا به دست بیارم....(به عنوان مثال خودما گفتما[nishkhand])اینا همه بی توجهی به حساب میاد فکر کنم[nishkhand]البته فکر کنم توجه ی خیلی زیادم باعث این جریان بشه[nishkhand]که من تا حالا ندیدم[nishkhand]
یه مورد دیگم هست.
اینکه الان دیگه اکثر والدین شاغل هستن و یه فرزند میارم!پدرو مادری که نتونه زمانشو با فرزندش (اونم تک) بگذرونه در اینده خیلی مشکلات واسه ی فرزندشون پیش میاد![nadidan]یکیش دوری جوان از خانواده...اون موقع نوجوان میخواست کنار خانواده باشه ولی حالا خانواده دوست دارن فرزندشون(جوان)کنارشون باشه،که نمیشه!
من سعی میکنم فرزند خودمو با اداب خودم تربیش نکنم،رفته رفته همیچی عوض میشه،زندگی ها تغییر میکنه، منم فرزندمو واسه ی اینده ی خودش تربیتش میکنم.
نمیدونم درست تونستم توضیح بدم یا نه...!اگر بد گفتم به بزرگی خودتون ببخشید[golrooz]

Almas Parsi
15th August 2013, 07:43 PM
سلام سهیلا جون. خیلی بحث خوبی گذاشتین. منم گاهی این چیزا ذهنمو مشغول میکنه. بنظرم رفقای ناجور خیلی در بچه ها اثر داره که این برمیگرده به این که بچه چه رفیقی واسه خودش انتخاب کنه واینکه بتونه به موقع روابطش رو با دوستی که بدردش نمیخوره کات کنه... اینم باز برمیگرده به درک بچه و تربیتش و درآخر باز برمیگرده به وضعیتش توی خانه و خانواده... ما یه استاد داشتیم میگفت بچه با رفیق بد نشست و کات نمیکنه مادرش یه بار حرفشو به اون رفیقه بزنه بگه من نمیخوام با بچم دوست باشی خیلیم شدیدالحن بگه. کار تمومه. جنگ اول به از صلح آخر! من خودم مخالفم اینجا فرزند میخوره تو ذوقش بهش توهین میشه میره با همون دوستیشو ادامه میده(یواشکی) پس لطفا بگین دراین مورد باید چکار کرد؟
موضوع دیگه اینکه بنظرم خیلی خوبه که والدین علنا نشون بدن که حامی بچه اند وبهش اعتماد دارن.
مثلا وقتی یکی میاد از نوجوان پیش پدرو مادرش گلایه میکنه اگه بچه الان حاضره نگن آره این همینطوره فلان کارم میکنه فلان کارم میکنه و بدتر خودشون شاکی بشن... اینطوری ناخواسته بچه رو دور کردن. یه مثال از خودم بزنم. من اون موقع دبیرستان بودم خانوادم با بردن گوشی به مدرسه مخالف نبودن خودمم مپل هرنوجوون دیگه ای دوس داشتم ببرم.یه بار ناظم منو با گوشی گرفت و گوشیمو ضبط کرد [nishkhand] من چیکار کردم؟ با گوشی یکی از بچه ها که دربرده بود از گشت، زنگ زدم به مامان گلم گفتم گوشیمو گرفتن پاشو بیا. مامانم اومد پیش ناظم گفت ما امروز میخواستیم از راه مدرسه بیاد مهمونی بهش گفتیم گوشیتو بیار. اون روز ختم بخیر شد ولی مهم این بود من احساس کردم والدینم همیشه پشتم هستن مامانم با این کارا کاری کرد من اتفاقی میوفته خودم میرم بهش میگم... صمیمیت درست کرد. بهم اعتماد کردن منم به اونا اعتماد میکنم. اعتماد و حمایت والدین راه خوبی برای دوستیه.



حالا میدونم گوشی بردن غلط بود... دیگه نگید چرا قانون شکنی میکردی! بچه بودم دیگه! [nishkhand] بحث چیزه دیگست به بحث بپردازید![nishkhand]


سلام به معصومه عزیزم
ممنونم از حضورتون و نظراتتون
عزیزم مواردی رو که شما بهش اشاره کردی از جمله انتخاب درست یک دوست که برمیگرده به نوع دیدگاه و تربیت فرزند و نقش خانواده کاملا درسته
در خصوص فرمایشات استادتون من مخالفم چون میتونه باعث سر خوردگی و تضعیف اعتماد به نفس در جوان و باعث تخریب شخصیتش در بین همسالانش بشه و همون طور که شما اشاره کردی نتیجش میشه پنهان کاری و ارتباط در خفا و....
پس لطفا بگین دراین مورد باید چکار کرد؟

در پاسخ به این سوال شما به اعتقاد من نقش پدر و مادر بسیار بسیار حساس هست و بهترین راهکار جلب اعتماد والدین و فرزند بصورت متقابله که شما هم در پاراگراف آخرتون بهش در قالب مثالی اشاره کردید
واما چطور میتونند والدین وارد عمل بشن
وقتی مادر یا پدری بصورت 100% مورد تایید فرزند باشند همه صحبتهاشون بی چون چرا مورد تایید جوان در خانواده خواهد بود یعنی اگر والدین نظرشون این باشه ماست سیاهه اگر قلبا فرزند قبول داشته باشه پدر و مادرش صلاح شو میخوان دنبال اما و اگری نمیگرده و در نتیجه اگر تشخیص پدر و مادر بر عدم تایید یک دوست باشه بدون چون و چرا اون رو میپذیره چون هیچ پدر و مادری بدی فرزندش رو نمیخواد...
البته این به اون معنا نباید باشه اعتماد یکطرفه در این خصوص جواب میده هر سکه ای دو رو داره اگر قراره فرزند به پدر و مادر اعتماد کنه پس بی چون و چرا فرزند هم باید مورد اعتماد پدر و مادر باشه
ممکنه این سوال پیش بیاد که جوان ها ممکنه اشتباه کنند و پدر مادر چطور بی چون و چرا حرف اون رو بپذیرند
وقتی خشت های خام یک تربیت در خانواده ای اصولی چیده بشه چون فرزند از اعتماد نسبت به خانواده ضرری نکرده و از ابتدا چیدمان تربیتی اون طبق یک معماری صحیح شکل گرفته و یک معماری درست یک نقشه و فونداسیون اساسی نیاز داره
پس طبیعتا در این خانواده ها قوانین و ضوابطی حکم فرماست که یکی از اون ضوابط میتونه تصمیم گیری های منطقی و درست رو نام برد یعنی فرزند در این خانواده ها عموما قبل از هر درخواستی همه جوانب خوب و بد رو بررسی و سپس به خانواده انتقال میده که در این صورت کمتر با ارائه نظرات و خواسته هاش پاسخ منفی در یافت میکنه و چون دربست به والدین اعتماد داره نقطه نظرات اونها رو در تصمیماتش اعمال میکنه
معصومه جان مثال بجا و زیبایی از خاطراتت برامون زدی ممنون
قول میدیم نگیم هنجار شکنی کردی چون ماهم از این شیطنتها کم نداشتیم[nishkhand][cheshmak][nishkhand]
زمان شما موبایل بود[nishkhand] زمان ما سی دی موزیک هایی که ....[nadidan]
توسط ناظمین و مراقبین زحمت کش مدرسه لو میرفت بعد هم میگفتیم وسایل کمک درسیه[khande]
البته نهایتا با ماست مالی مامان هامون به قول شما ختم به خیر میشد ...[khande]
خوب اینها خاطرات یا بهتر بگم اعترافات دوران جوونیه دیگه [nishkhand] عضوی از شیرازه وجودی هر فردیه [khande]
اتفاقا در همین شرایط بسیار ساده و پیش پا افتاده بچه ها میتونند با نقش پر رنگ خانواده ها اعتماد رو در وجودشون شکل بدن البته اینطور استنباط نشه که پدر و مادر با سر پوش گذاشتن رو اشتباهات جلب اعتماد کنند نه شاید بشه گفت همین ریزه کاریها اگر درست رعایت بشه میتونه سد دفاعی خیلی از معضلات بزرگ اجتماعی باشه[golrooz]

masoume.a.92
15th August 2013, 07:57 PM
عزیزم ناگفته نماند خانواده من موقعی راجع به قضیه موبایل اینطور حامی من شدن که از روش استفاده من از موبایل اطمینان پیدا کردن یعنی یه جورایی اعتماد پیدا کردن. خب این اعتماد رو کی ایجاد کرد؟من دیگه. چجوری؟ خداییش هرکاری که هروالدینی انتظار بچش نکنه من نکردم... برای استفاده از موبایل همونی شدم که اونا خواستن...خب جواب داد. من تونستم اعتمادشونو جلب کنم. چون قبلش به نصایح اونا اعتماد کردم و قبول کردم همون کاری رو بکنم که اونا صلاح دونستن حتی اگه اون موقع برخلاف میلم بود. پس با شما موافقم که نمیشه گفت والدین باید برای هرکار اشتباهیی لاپوشونی کنن...[golrooz] ریزه کاری ها از طرف والدین خیلی مهمه...
موبایل خب یه مثاله اینو میشه بسط داد به سایر مشکلات...
دیگه اینکه اگرم کار اشتباهی صورت میگیره خانواده پیش دیگران از شخصیت بچش دفاع کنه (اشتباه نشه از کار اشتباهش نه. از خوب بودن بچش... میدونید که؟) بعدا درخفا راجع به اشتباهات صحبت کنن...

Almas Parsi
15th August 2013, 08:18 PM
سلام
با تشکر از این تاپیک که واقعا دغدغه والدین و گاها فرزندان هم هست.

بیشترین علت فاصله بین خانواده به روز نبودن والدین با مسائل اجتماعی،فرهنگی ، تکنولوژی بخصوص ارتباطات و دنیای مجازیه و موارد دیگه...

علت دیگه عامل نبودن والدین به توصیه هایی که به فرزندان میکنن.مثلا اگر خانواده ای هم که با اینترنت آشنایی داره ممکنه هیچ مدیریتی در استفاده از اون نداشته باشه ولی این توقع رو از فرزند داشته باشه.مسائل اخلاقی هم در جای خود از اهمیت فوق العاده ای برخورداره.

آشنا نبودن والدین با روحیات فرزند در سنین مختلف،اگر فرزندی در نوجوانی تغییرات ناگهانی اخلاقی مانند پرخاشگری و اینا رو داره خیلی طبیعیه ولی برخورد با این مسئله هنر آشنایی با مسائل رو می خواد.

فعلا همینا رو میدونم.


سلام به زهره عزیز[golrooz]
ممنونم از حضورتون و نظراتتون
اتفاقا به مورد مهمی اشاره کردید و اون هم سطح آگاهی والدین از محیط های مجازیه که عموما این معضلات در خانواده هایی که والدین اونها از این آگاهی بهره کمتری دارند بیشتر مشهوده
و نکته عدم مدیریت هم از عوامل شایع در جامعه امروزی توسط والدینه
گاهی هم این مدیریت اونقدر شدیده که از افراط اون جوانها به حالت عجز در میان یعنی محدودیت ها در حد بسیار مفرط هست یا فقط شعار مدیریتی رو اجرامیکنند
رعایت اعتدال در هر دو مورد مهمه...
و همونطور که فرمودید عدم آگاهی از بحرانهای بلوغ در فرزندان بسیار اهمیت داره
در اینجا دلم میخواد یکی از تجربیاتم رو در خصوص ساغر در اختیارتون بزارم که بد نیست برای تجربه ای برای آینده در کوله بار تجربیاتتون یک گوشه ای سیوش کنید چون ممکنه روزی به درد بخوره
من در مواجهه با مورد بحران بلوغ اعتقادم اینه بایستی جوان رو از لحاظ علمی و ذهنی و روحی کاملا آماده کنیم
برای این کار بهتر خانواده ها خصوصا مادرها اینو در نظر بگیرن که جوانها در این شرایط بحران بسیار حساسی رو پشت سر میزارن و بایستی اونها رو درک کرد
و در گام اول باید در فضایی کاملا دوستانه با فرزندشون جنبه های علمی تغییرات هورمونها رو بررسی کنند و با این کار ذهن از لحاظ علمی آماده میشه و ذهن و فرد آمادگی برخورد به این بحران رو خواهد داشت و از لحاظ روحی وقتی برای فرزند تفهیم بشه شما در چنین شرایطی پرخاشگر میشی و چون اطرافیان از این تغییرات اطلاعی ندارند ممکنه برداشتهایی رو در اذهان حک کنی که با گذر از این بحران و رسیدن به شرایط نرمال مرور این حرکات کمی ناراحت کننده باشه پس باید با هوشیاری در چنین مواقعی رو صبر خودت کار کنی و مراقب باشی دل دیگران از حرفهات و پرخاشگریهات آزرده نشه
فرآیند این عمل تامین امنیت روانی بین والدین و فرزندان و کاهش پرخاشگری از طریق کنترل رفتار توسط خود نوجوان
و چون این شرایط بحرانی گذاراست عموما نوجوان روی صبر خودش کار میکنه و کمتر دچار سایش رفتار با خانواده میشه
البته نکته قابل توجه اینکه این روش صرفا برای بحران دختر خانومها نیست آقا پسر ها هم در شرایط مشابه چنین مشکلاتی خواهند داشت که با برنامه ریزی صحیح والدین قابل حل خواهد بود

ممنونم از توجهات شما[golrooz]

Capitan Totti
15th August 2013, 08:33 PM
گفتن که پدر و مادر و بچه حرف همو حالیشون نمیشه
خب در محیط هایی که ارازل و اوباش ریخته
حد واسطی برای فرد نخواهد بود
یا یه آدم فوق العاده میشه
یا نه یه چاقو کش خالکوب دختر باز احمق معتاد
خب!
پس فکر نمیکنم درین موارد پدر و مادر زیاد سهمی داشته باشن چون بچه از راه اون محیط و دوستان کثافتش اینطوری شده
طوری میشه که چاقو کشی براش ارزش و اصول میشه
طوری میشه که برای یه ذره مواد مخدر حاضره مادرش رو بفروشه و دیگه فوش و اهانت به والدین کارشه

اما اگر محیط خوب یا خنثی باشه
معتقدم پدر و مادر رفتارشون هرچه باشه
اونفرزند باید مطلقا تابع پدر و مادر باشه
دیگه عذری نیست که معتاد بشه یا زنا کار یا هرچی
اینطور افراد رو باید از دم تیغ بگذرونی!!
یا 3-4سال به پادگان های خوزستان و زاهدان تبعید بشن!! و بیگاری بکشن

اما علت فاصله
خب پدر که تا غروب نیستش!!
مادر هم که نمیتونی باهاش یه کلمه حرف بزنی!!
پدر بیاد
جرئت نداری تو روش نگا کنی!!
من اگه پدرم بدونه میام اینترنت رسما مفقود خواهم شد!!
این شاید فاصله ایجاد کنه
بنده یه گوشی دارم
سال به سال نمیدونم کجاست!! زیر پتوئه پشت متکاست! اونور بالشه!!
آخر شبا فقط پیداش میکنم که زنگ هشدارش ساعت 5بزنه و برم دانشگاه!!
حالا متاسفانه برخی ها گوشی اشون دستشونه!
ور ور باهاش ور میرن
یهو پدر اعصابش خورد میشه
میزنه زیر گوشش
اونم میره بیرون
بعد رفیقش بهش سیگار تعارف میکنه
اونم میکشه
برمیگرده خونه
این پدر باهاش یه حرف نمیزنه که پسر خوبم این کتابو بخون! پسر خوبم چرا با این ور میری(ترجیحا به شوخی بگه بهتر!)
حالا دفه بعد
پسره میره پیش رفیقای نامردش!
اونم میگه اهههه!! بیا این شیشه رو بکش!! و..!!

Almas Parsi
15th August 2013, 08:33 PM
شاید علت دیگش هم این باشه که خانواده ها خودشون خیلی از زندگی سنتی فاصله گرفتن و فقط فکر کار خودشونن و کم تر به فرزندانشون توجه میکنن
البته فقط مقصر والدین نیستند گاهی خود فرزندان هم مقصر هستند خود فرزاندان هم میتونن خانواده رو دور هم جمع کنن ولی انگار علاقه ای به این کار ندارن و فکر میکنن که دوستانشون میتونن افراد بهتری براشون

سلام[golrooz]
البته سبک زندگیها هم به طور کلی فرق کرده و این خودش میتونه مزید بر علت باشه
و با توجه به رویه رو به رشد زندگی های امروزی که همه دغدغه ها شده کار و بیزینس و نقش تربیتی کمرنگ تر شده و با این نظرتون موافقم و چه خوبه برای نسل های آینده جوانها نزارن این سبک از تربیت فرزند به طور کلی رنگ ببازه...
حقیقتا نظرتون در خصوص اهمیت نقش فرزند برای تجمیع و شکل گیری فضای خانواده قابل تحسینه[tashvigh]
آنچه که مسلمه همه دوستان در فضای مجازی کاملا مجازین و چه زیبا میشه جوانها بتونند با یک مدیریت صحیح هم ارتباط خانوادگیشون رو حفظ کنند و هم در کنار اون از دوستان و فواید فضاهای مجازی بهره ببرند فضای مجازی زمانی مورد تایید خانواده میشه که والدین احساس خطر نکنند
احساس خطر میتونه از تنهایی شون باشه چون فرزندشون هم صحبتش و مونسش و یار تنهایی هاش رو فضای مجازیش تشکیل میده و در این فضا ترس والدین از گرگ های در کمین فرزاندان بی تجربه شون هست[golrooz]
ممنونم از نظرات سازنده تون[golrooz]

maziyar787
15th August 2013, 09:03 PM
سلام خانم پارسی
بحث جالبی راه انداختین..
من نظرم خودمو میگم،چون خودمم این مشکلو دارم
الان دیگه عصر ارتباطات هست که خودتونم بهش اشاره کردید...
والدین ما(البته بعضی هاشون) چون مال نسل قدیمن میخوان مارو هم با اداب خودشون تربیت کنن ،بالاخره مام تو این جامعه داریم زندگی میکنیم ،تفاوت هارو بین خودمون و بقیه رو متوجه میشیم!
مثلا دوست من گوشی داره ولی من ندارم...والدینم داشتن گوشی تو این سنو قبول ندارن!خب این سخت گیرایا باعث میشه که من از اغوش خانوادم دور شم چون نیازای منو برطرف نمیکنن که منم مجبور میشم خودم یه جوری اینا به دست بیارم....(به عنوان مثال خودما گفتما[nishkhand])اینا همه بی توجهی به حساب میاد فکر کنم[nishkhand]البته فکر کنم توجه ی خیلی زیادم باعث این جریان بشه[nishkhand]که من تا حالا ندیدم[nishkhand]
یه مورد دیگم هست.
اینکه الان دیگه اکثر والدین شاغل هستن و یه فرزند میارم!پدرو مادری که نتونه زمانشو با فرزندش (اونم تک) بگذرونه در اینده خیلی مشکلات واسه ی فرزندشون پیش میاد![nadidan]یکیش دوری جوان از خانواده...اون موقع نوجوان میخواست کنار خانواده باشه ولی حالا خانواده دوست دارن فرزندشون(جوان)کنارشون باشه،که نمیشه!
من سعی میکنم فرزند خودمو با اداب خودم تربیش نکنم،رفته رفته همیچی عوض میشه،زندگی ها تغییر میکنه، منم فرزندمو واسه ی اینده ی خودش تربیتش میکنم.
نمیدونم درست تونستم توضیح بدم یا نه...!اگر بد گفتم به بزرگی خودتون ببخشید[golrooz]

سلام من با نظر شما کاملا موافقم چون که ما در این عصر زندگی می کنیم والدین ما باید بدانند که نیازهای ما در این دوره با نیاز های آن ها متفاوته و والدین نباید انتظار داشته باشند که ما حتما شبیه آن ها باشیم (البته والدین من بسیار خوبند) و این خودش باعث میشه که احساس کنیم آن ها دوست واقعی ما هستند

solinaz
15th August 2013, 09:20 PM
سلام من با نظر شما کاملا موافقم چون که ما در این عصر زندگی می کنیم والدین ما باید بدانند که نیازهای ما در این دوره با نیاز های آن ها متفاوته و والدین نباید انتظار داشته باشند که ما حتما شبیه آن ها باشیم (البته والدین من بسیار خوبند) و این خودش باعث میشه که احساس کنیم آن ها دوست واقعی ما هستند
بله.یادم رفت بگم که به رفتار خود فردم بستگی داره...هر خانواده ای فرزند خودشو بهتر میشناسه و در اختیار دادن این امکانات(عصر ارتباطات و...)هم باید بر اساس اینا انجام بشه البته اگر اداب خانواده امروزی بشه اگر م نباشه که کلا این چیزارو در اختیار فرزند قرار نمیدن و در اینده هم فرزندشون عقده ای میشه![nishkhand][cheshmak]

Almas Parsi
15th August 2013, 09:20 PM
سلام خانم پارسی
بحث جالبی راه انداختین..
سلام سولیناز عزیزم[golrooz]
ممنونم که در این بحث شرکت کردی

من نظرم خودمو میگم،چون خودمم این مشکلو دارم
الان دیگه عصر ارتباطات هست که خودتونم بهش اشاره کردید...
والدین ما(البته بعضی هاشون) چون مال نسل قدیمن میخوان مارو هم با اداب خودشون تربیت کنن ،بالاخره مام تو این جامعه داریم زندگی میکنیم ،تفاوت هارو بین خودمون و بقیه رو متوجه میشیم!
درست میگی عزیزم همه پدر و مادرها راه و روش تربیتی خودشون رو درست میدونند و با توجه به دوره زندگیشون برای فرزندانشون تصمیم میگیرند
کاملا حق دارید که به روز زندگی کنید ولی اونچه که مسلمه والدین هم بر اساس تجربیاتشون تصمیماتشون رو در زندگی بچه هاشون اعمال میکنند
گاهی حتی برخی از والدین ممکنه امکان تحصیلات هم نداشتند ولی اگر به تجربیاتشون که نگاه کنی همه اون تجربیات حکایت از هزاران هزاردانشه که شاید ما زمان زیادی برای رسیدن به اونها نیاز داشته باشیم
البته عزیزم نمیخوام از جایگاه یک بزرگتر یا یک معلم اخلاق با هم این مبحث رو تحلیل کنیم چون همه مون گوشهامون از پند و نصیحت پره ..[nishkhand]
فقط مثل یک دوست داریم باهم صحبت میکنیم و تجربیاتمون رو در اختیار هم میزاریم با این تفاوت که من کمی از دیدگاه های ذهن مادرا رو میتونم تقلب برسونم و میتونید از رو برگه امتحانی من رو نویسی کنید[nishkhand]
آخه هم تو شرایط سنی شماها بودم وهم میتونم احساساتتون رو درک کنم
مثلا دوست من گوشی داره ولی من ندارم...والدینم داشتن گوشی تو این سنو قبول ندارن!خب این سخت گیرایا باعث میشه که من از اغوش خانوادم دور شم چون نیازای منو برطرف نمیکنن که منم مجبور میشم خودم یه جوری اینا به دست بیارم....(به عنوان مثال خودما گفتما[nishkhand])اینا همه بی توجهی به حساب میاد فکر کنم[nishkhand]البته فکر کنم توجه ی خیلی زیادم باعث این جریان بشه[nishkhand]که من تا حالا ندیدم[nishkhand]
عزیزم همونطور که دوستان هم تا حدی بهش اشاره کردند باید از هوشیاری ها و درایت های خدادادیت بهره ببری
هر پدر و مادری یک رگ خوابی دارند و یک رگ خواب هایی هم در بین همه اونها مشترکه که از مشترکات جلب اعتماد توسط فرزندانه
عزیزم کافیه شما اونها رو تشخیص بدی و از در مناسبش وارد بشی
اگر همه گل های زندگی بدونند که پدر و مادر ها باغبونهای اونها هستند و باغبون هیچوقت از تامین نیازهای یک گل دریغ نمیکنه مگه اینکه به ضرر اون و سلامتیش باشه
اگر با این دیدگاه زندگی کنیم هیچوقت دچار مشکل نمیشیم
و با رعایت این اصل به راحتی میتونیم نظر والدین رو نسبت به اعتماد خودمون جلب کنیم
به قول معروف میگن اول برادریمونو ثابت کنیم بعد ادعای ارث کنیم پس بهتر اولین قدم رو خودمون بر داریم
یک اشتباهی که اکثر جوانها میکنند اینه که در روابطشون و کنشهاشون با والدین مثل دوستانشون برخورد میکنند ولی نباید فراموش کرد با پدر و مادر اگر لج بازی کنید نتیجه کار نه تنها درست نمیشه بلکه با واکنش شدید تری توام با تلافی برای تربیت باید مواجه بشن[nadidan]و منجر میشه به لج بازی در محدودیت در امکانات که شیوه تربیتی والدینه[nishkhand]
یه مورد دیگم هست.
اینکه الان دیگه اکثر والدین شاغل هستن و یه فرزند میارم!پدرو مادری که نتونه زمانشو با فرزندش (اونم تک) بگذرونه در اینده خیلی مشکلات واسه ی فرزندشون پیش میاد![nadidan]یکیش دوری جوان از خانواده...اون موقع نوجوان میخواست کنار خانواده باشه ولی حالا خانواده دوست دارن فرزندشون(جوان)کنارشون باشه،که نمیشه!
من سعی میکنم فرزند خودمو با اداب خودم تربیش نکنم،رفته رفته همیچی عوض میشه،زندگی ها تغییر میکنه، منم فرزندمو واسه ی اینده ی خودش تربیتش میکنم.
نمیدونم درست تونستم توضیح بدم یا نه...!اگر بد گفتم به بزرگی خودتون ببخشید[golrooz]

در مورد زندگیهای تک فرزندی یک فوایدی داره و یک معایبی تا حدی درست میگی ولی باتوجه به شرایط زندگیها نمیشه توقع داشت شرایط این چنینی باشه
چون سیستم زندگیها به سوی تک فرزندی میره جوانها باید با توجه به شرایط نیازهاشون رو مرتفع کنند و این یک امر همه گیره و شامل بیشتر خانواده های ایرانی میشه ولی باید جوانها با استفاده از امکانات و فضاهای مناسب راه مناسب سرگرمیهای سالم رو برای خودشون فراهم کنند و یکی از این راهکار ها مشورت با خود والدینه برای انتخاب بهترین سرگرمی میتونه باشه که نتیجه اون جلب اعتماد پدر و مادر هاست چون شاهد صداقت فرزندشون خواهند بود[golrooz]

عزیزم ممنونم که تمامی نظراتت رو با بیانی شیوا و کامل بیان کردی
ممنونم از مشارکتت گل قشنگم[golrooz]

Almas Parsi
15th August 2013, 09:54 PM
گفتن که پدر و مادر و بچه حرف همو حالیشون نمیشه
خب در محیط هایی که ارازل و اوباش ریخته
حد واسطی برای فرد نخواهد بود
یا یه آدم فوق العاده میشه
یا نه یه چاقو کش خالکوب دختر باز احمق معتاد
خب!
پس فکر نمیکنم درین موارد پدر و مادر زیاد سهمی داشته باشن چون بچه از راه اون محیط و دوستان کثافتش اینطوری شده
طوری میشه که چاقو کشی براش ارزش و اصول میشه
طوری میشه که برای یه ذره مواد مخدر حاضره مادرش رو بفروشه و دیگه فوش و اهانت به والدین کارشه

اما اگر محیط خوب یا خنثی باشهمعتقدم پدر و مادر رفتارشون هرچه باشه
اونفرزند باید مطلقا تابع پدر و مادر باشه
دیگه عذری نیست که معتاد بشه یا زنا کار یا هرچی
اینطور افراد رو باید از دم تیغ بگذرونی!!
یا 3-4سال به پادگان های خوزستان و زاهدان تبعید بشن!! و بیگاری بکشن

اما علت فاصله
خب پدر که تا غروب نیستش!!
مادر هم که نمیتونی باهاش یه کلمه حرف بزنی!!
پدر بیاد
جرئت نداری تو روش نگا کنی!!
من اگه پدرم بدونه میام اینترنت رسما مفقود خواهم شد!!
این شاید فاصله ایجاد کنه
بنده یه گوشی دارم
سال به سال نمیدونم کجاست!! زیر پتوئه پشت متکاست! اونور بالشه!!
آخر شبا فقط پیداش میکنم که زنگ هشدارش ساعت 5بزنه و برم دانشگاه!!
حالا متاسفانه برخی ها گوشی اشون دستشونه!
ور ور باهاش ور میرن
یهو پدر اعصابش خورد میشه
میزنه زیر گوشش
اونم میره بیرون
بعد رفیقش بهش سیگار تعارف میکنه
اونم میکشه
برمیگرده خونه
این پدر باهاش یه حرف نمیزنه که پسر خوبم این کتابو بخون! پسر خوبم چرا با این ور میری(ترجیحا به شوخی بگه بهتر!)
حالا دفه بعد
پسره میره پیش رفیقای نامردش!
اونم میگه اهههه!! بیا این شیشه رو بکش!! و..!!

سلام به تیمسار دادبین بزرگوار[golrooz]
ممنونم از مشارکتتون در این بحث
تشکر از اینکه به روشنی مشکلات جامعه امروزی رو با بیانتون به تصویر کشیدید
حقایقی که تلخی اون رو نمیشه با هیچ شیرینی برطرف کرد
ودر پاسخ به اینکه فرمودید پس فکر نمیکنم درین موارد پدر و مادر زیاد سهمی داشته باشن چون بچه از راه اون محیط و دوستان ... اینطوری شده

به اعتقاد من این افراد در جامعه هم قربانی محسوب میشن قربانیان سرنوشتی که شاید خودشون در بوجود آوردنش نقشی نداشتند فرزندی که در شرایط بحرانی یک زندگی در اوج فقر به دنیا میاد و پدر و مادر هیچ مسئولیتی نسبت به اون نشون نمیدند و فقط عامل به دنیا آمدنش بودن و بعد هم اون فرد رو در شرایطی نا مناسب پرورشش میدن ......
اگر اکثر زندگیهای این قربانیان رو در نظر بگیریم یا پدر خلافکار بوده یا هر دو والدین که در این صورت فرزندان در بستری از خاکستر آلودگی پرورش پیدا میکنه چون همه مراجعین و افراد در ارتباط با این خانواده رو افراد خلافکار و بعضا تبهکار در بر میگیره و پراکندگی این قربانیان سرنوشت در اجتماع گردابی از مخاطرات برای جوانان اجتماع هست
خب طبیعتا والدین جوانان با توجه به وجود چنین گردابهای ویرانگری حق دارند نگرانی بیشتری نسبت به گلهای زندگیشون داشته باشند چون همیشه در کابوس اینکه نکنه یکی از این قربانیان سرنوشت در مسیر زندگی فرزند من باشه هستند
در خصوص وابستگی های جوانان که گاهی هم منجر به افراط میشه مثل مثالی که برای صحبت با موبایل کردید
کاملا مثال خوب و بجایی بود چون در اون لحظه اگر وایت بورد ذهن پدر رو مرور کنید با توجه به قضیه خطرات بیرون از خانه برای جوان میشه به این موارد اشاره کرد:
پسرم داره با کی صحبت میکنه؟؟؟[tafakor]
نکنه دوستان ناباب دورش رو گرفته باشند؟؟؟[tafakor]
نکنه فلان دختر.... داره ذهنش رو منحرف میکنه؟؟؟؟[tafakor]
نکنه داره قرار های غیر اخلاقی میزاره[tafakor]
به قول دوست همکارم همه خلافها از یک تماس.. یک نگاه ....یک سیگار....یک ....هزاران هزار[tafakor]
و نتیجتا با تحلیل اخطارهای رسانه ای و همکاران و روزنامه ها چنین برداشت میکنه تلفن دادن به بچه خطای محض بوده و حکم نارنجک رو داره و در آخر منجر به برخورد فیزیکی و..................[nadidan][nadidan][nadidan][nadidan][nadidan]

ممنونم که در بحث شرکت کردید[golrooz]

Helena.M
15th August 2013, 10:19 PM
سلام
به نظر من یه سری از خونواده ها از شرایط روز جامعه کاملا آگاه نیستند وفقط به وقایع بد اون نگاه می کنن.

در مقابل جوونا هم چون تجربه ی کافی از حضور در جامعه ندارن بنابراین نگرانی والدین رو درک نمیکنن و اون رو بی مورد می دونن.

بنابراین از هم فاصله می گیرند چون همو درک نمی کنن

چون جوونا دوست ندارن درکارها شون دخالت بشه بنابراین به نظرم والدین باید نقش هدایتگر کلی رو داشته باشن.واز دور ناظر برعملکرد بچه هاشون.[shaad]

Capitan Totti
15th August 2013, 10:33 PM
سلام به تیمسار دادبین بزرگوار[golrooz]
ممنونم از مشارکتتون در این بحث
تشکر از اینکه به روشنی مشکلات جامعه امروزی رو با بیانتون به تصویر کشیدید
حقایقی که تلخی اون رو نمیشه با هیچ شیرینی برطرف کرد
ودر پاسخ به اینکه فرمودید پس فکر نمیکنم درین موارد پدر و مادر زیاد سهمی داشته باشن چون بچه از راه اون محیط و دوستان ... اینطوری شده

به اعتقاد من این افراد در جامعه هم قربانی محسوب میشن قربانیان سرنوشتی که شاید خودشون در بوجود آوردنش نقشی نداشتند فرزندی که در شرایط بحرانی یک زندگی در اوج فقر به دنیا میاد و پدر و مادر هیچ مسئولیتی نسبت به اون نشون نمیدند و فقط عامل به دنیا آمدنش بودن و بعد هم اون فرد رو در شرایطی نا مناسب پرورشش میدن ......
اگر اکثر زندگیهای این قربانیان رو در نظر بگیریم یا پدر خلافکار بوده یا هر دو والدین که در این صورت فرزندان در بستری از خاکستر آلودگی پرورش پیدا میکنه چون همه مراجعین و افراد در ارتباط با این خانواده رو افراد خلافکار و بعضا تبهکار در بر میگیره و پراکندگی این قربانیان سرنوشت در اجتماع گردابی از مخاطرات برای جوانان اجتماع هست
خب طبیعتا والدین جوانان با توجه به وجود چنین گردابهای ویرانگری حق دارند نگرانی بیشتری نسبت به گلهای زندگیشون داشته باشند چون همیشه در کابوس اینکه نکنه یکی از این قربانیان سرنوشت در مسیر زندگی فرزند من باشه هستند
در خصوص وابستگی های جوانان که گاهی هم منجر به افراط میشه مثل مثالی که برای صحبت با موبایل کردید
کاملا مثال خوب و بجایی بود چون در اون لحظه اگر وایت بورد ذهن پدر رو مرور کنید با توجه به قضیه خطرات بیرون از خانه برای جوان میشه به این موارد اشاره کرد:
پسرم داره با کی صحبت میکنه؟؟؟[tafakor]
نکنه دوستان ناباب دورش رو گرفته باشند؟؟؟[tafakor]
نکنه فلان دختر.... داره ذهنش رو منحرف میکنه؟؟؟؟[tafakor]
نکنه داره قرار های غیر اخلاقی میزاره[tafakor]
به قول دوست همکارم همه خلافها از یک تماس.. یک نگاه ....یک سیگار....یک ....هزاران هزار[tafakor]
و نتیجتا با تحلیل اخطارهای رسانه ای و همکاران و روزنامه ها چنین برداشت میکنه تلفن دادن به بچه خطای محض بوده و حکم نارنجک رو داره و در آخر منجر به برخورد فیزیکی و..................[nadidan][nadidan][nadidan][nadidan][nadidan]

ممنونم که در بحث شرکت کردید[golrooz]

نصر من الله و فتح قریب!!
غروب رفتم بیرون
دختری 13-14 ساله شایدم کمتر یا بیشتر نمیدونم که از لحاظ ظاهر بسیار توانا...
رو بروی خونه ی ما هست
ابتدا چند روز پیش دیدم که جلوی پدر و مادرش به رااااحتی داشت با پسر و بلکم پسرانی ....
حالا اونو کار ندارم
اینکه این پدر و مادر فرزندشون آنقدر بی اهمیته که...
خلاصه غروب دیدم دختر + خواهر کوچکش
در کنار انسانی بوالهوس که بنده خودم دیده بودم که یکی از دوستانم بعنوان افسر آگاهی اونو مورد ضرب و شتم قرار داده بود
حالا
نمیدونم این دختر به چه سرنوشیتی دچار میشه
شاید عاقبت بخیر شه شایدم بر اثر بی کفایتی محض پدر و مادر ...

گفتن که پدر و مادر بر فرزند
و فرزند بر پدر و مادر
حق دارند

ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــ

Almas Parsi
15th August 2013, 11:03 PM
سلام
به نظر من یه سری از خونواده ها از شرایط روز جامعه کاملا آگاه نیستند وفقط به وقایع بد اون نگاه می کنن.

در مقابل جوونا هم چون تجربه ی کافی از حضور در جامعه ندارن بنابراین نگرانی والدین رو درک نمیکنن و اون رو بی مورد می دونن.

بنابراین از هم فاصله می گیرند چون همو درک نمی کنن

چون جوونا دوست ندارن درکارها شون دخالت بشه بنابراین به نظرم والدین باید نقش هدایتگر کلی رو داشته باشن.واز دور ناظر برعملکرد بچه هاشون.[shaad]


سلام دوست خوبم
ممنونم که در این بحث مشارکت کردید
بزرگترین مشکل بیشتر خانواده ها حس منفی بافی در خصوص شرایط حاکم بر جامعه است که همه ریشه در نا امنی ها ی جامعه داره و همونطور که فرمودید شکاف هایی رو در روابط با فرزندانشون ایجاد میکنه و آثار مخرب اون کمرنگ شدن اعتماد و پرخاشگری وبرخوردهایی که منجر به ترک فضای محیط خانواده میشه(متاسفانه)
بهترین و موثر ترین نوع نظارت والدین بصورت اشراف بر عملکردها به صورت هدایتگر هست البته در فضای اعتماد
ممنونم که نکات کلیدی رو بیان کردید
موفق باشید[golrooz]

Almas Parsi
15th August 2013, 11:11 PM
نصر من الله و فتح قریب!!
غروب رفتم بیرون
دختری 13-14 ساله شایدم کمتر یا بیشتر نمیدونم که از لحاظ ظاهر بسیار توانا...
رو بروی خونه ی ما هست
ابتدا چند روز پیش دیدم که جلوی پدر و مادرش به رااااحتی داشت با پسر و بلکم پسرانی ....
حالا اونو کار ندارم
اینکه این پدر و مادر فرزندشون آنقدر بی اهمیته که...
خلاصه غروب دیدم دختر + خواهر کوچکش
در کنار انسانی بوالهوس که بنده خودم دیده بودم که یکی از دوستانم بعنوان افسر آگاهی اونو مورد ضرب و شتم قرار داده بود
حالا
نمیدونم این دختر به چه سرنوشیتی دچار میشه
شاید عاقبت بخیر شه شایدم بر اثر بی کفایتی محض پدر و مادر ...

گفتن که پدر و مادر بر فرزند
و فرزند بر پدر و مادر
حق دارند

ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــ
با سلامی دوباره[golrooz]
عدم رعایت موارد افراط و تفریط در تربیت گاهی هم نتایج عکس داره
در هر دو حالت بایستی تعادل بر قرار بشه
در امور تربیتی اگر محدودیت افراطی باشه به شکل فشردن بیش از حد یک فنر میشه در نظر گرفت که هر چه فشرده شدن فنر بیش از حد صورت بگیره میزان جهش اون از مبدا بسیار زیاد هست و جهش غیر قابل کنترلی خواهد داشت در خصوص محدودیت هم چنین هست هر چی فرزند در تنگنا و محدودیت باشه حریص تر میشه و سرکشی هاش برای رسیدن به ایده آل هاش افسار گسیخته خواهد شد
در کنار اون افراط در آزادی هم مشکلات مخصوص به خود رو داره که هم در آینده فرزند و هم در سعادتش در طول زندگی تاثیر گذاره و در هر حالتی دودش به چشم خود فرد و والدینش خواهد رفت

با تشکر[golrooz]

Helena.M
15th August 2013, 11:27 PM
نصر من الله و فتح قریب!!
غروب رفتم بیرون
دختری 13-14 ساله شایدم کمتر یا بیشتر نمیدونم که از لحاظ ظاهر بسیار توانا...
رو بروی خونه ی ما هست
ابتدا چند روز پیش دیدم که جلوی پدر و مادرش به رااااحتی داشت با پسر و بلکم پسرانی ....
حالا اونو کار ندارم
اینکه این پدر و مادر فرزندشون آنقدر بی اهمیته که...
خلاصه غروب دیدم دختر + خواهر کوچکش
در کنار انسانی بوالهوس که بنده خودم دیده بودم که یکی از دوستانم بعنوان افسر آگاهی اونو مورد ضرب و شتم قرار داده بود
حالا
نمیدونم این دختر به چه سرنوشیتی دچار میشه
شاید عاقبت بخیر شه شایدم بر اثر بی کفایتی محض پدر و مادر ...

گفتن که پدر و مادر بر فرزند
و فرزند بر پدر و مادر
حق دارند

ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــ

همین طور که گفتید افراط وتفریط هر دوش بده..

یه سری از خونواده ها از این ور بوم می افتند

یه سری دیگه از اون ور.........

در واقع این رفتارها سلسله ای پیش میره اگه از یه جایی به بعد تغییر کنه دیگه قضیه حله.........[shaad]

بحث
15th August 2013, 11:27 PM
سلام من نظرم ان هس که باید پدرومادر سعی کنن که بچه هاروطوری باربیارن که از همون اول درکشون بالا باشه وفقط خودشون وخواسته هاشون رودرک نکنن وخودخواه نشن وفرد مقابل روهم درک کنن واینکه همیشه سپاسگدار باشن ومنتظرنشن که بهترینهارو والدین براشون انجام بدن تا سپاسگدار باشن اگه اینا توکسی باشه جوون خونوادشو درک میکنه ومتوجه میشه که خونوادشم حق دارن ونهایت سعیشونو میکنن که بچشون خوشحا ل باشه ودیگه اون جوون خودشو همیشه حق وپدرومادرشو ناحق نمیدونه واگه تومسایلی نظرشون فرق کرد درک میکنه که والدینشم به این اعتقاددارن واون چیزو درس میدونن وشرایط اونارو درک میکنه وسعی نمیکنه اونارو ترک کنه البته خونواده هم باید نسبت به بچشون مهربون باشن وبااشتباهات انو به جای اینکه ترکشون کنن درکشون کنن حرف من فقط درک متقابله قربون همتون بای.

AaZaAdeh
16th August 2013, 12:04 AM
من همیشه از این جمله لذت بردم که، امام علی علیه السلام میفرمایند...
لا‌ تؤدبوا اولا‌دکم باخلا‌قکم لا‌نهم خلقوا لزمان غیر زمانکم. معنای این جمله این است که فرزندان خودتان را به اخلا‌ق خودتان تربیت نکنید،‌ برای این که آنها برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده‌اند؛
یعنی شما متعلق به یک زمان هستید و فرزندان شما متعلق به زمان آینده. اخلا‌قی که شما خودتان دارید، خوب است، ولی متعلق به زمان شماست، اما اخلا‌قی که آنها باید داشته باشند، اخلا‌قی است که باید در زمان آینده خوب باشد.[golrooz]

Almas Parsi
16th August 2013, 12:11 AM
سلام من نظرم ان هس که باید پدرومادر سعی کنن که بچه هاروطوری باربیارن که از همون اول درکشون بالا باشه وفقط خودشون وخواسته هاشون رودرک نکنن وخودخواه نشن وفرد مقابل روهم درک کنن واینکه همیشه سپاسگدار باشن ومنتظرنشن که بهترینهارو والدین براشون انجام بدن تا سپاسگدار باشن اگه اینا توکسی باشه جوون خونوادشو درک میکنه ومتوجه میشه که خونوادشم حق دارن ونهایت سعیشونو میکنن که بچشون خوشحا ل باشه ودیگه اون جوون خودشو همیشه حق وپدرومادرشو ناحق نمیدونه واگه تومسایلی نظرشون فرق کرد درک میکنه که والدینشم به این اعتقاددارن واون چیزو درس میدونن وشرایط اونارو درک میکنه وسعی نمیکنه اونارو ترک کنه البته خونواده هم باید نسبت به بچشون مهربون باشن وبااشتباهات انو به جای اینکه ترکشون کنن درکشون کنن حرف من فقط درک متقابله قربون همتون بای.

سلام دوست عزیز[golrooz]
ممنونم از مشارکتتون در این بحث
فرمایشاتتون کاملا متینه من در تکمیل صحبتهاتون باید بگم تنها راه رسیدن به درک متقابل جلب اعتماد متقابله و بین این دو اصل یک توازن بر قراره
ممنونم از نظرات سازنده شما[golrooz]

Almas Parsi
16th August 2013, 12:17 AM
من همیشه از این جمله لذت بردم که، امام علی علیه السلام میفرمایند...
لا‌ تؤدبوا اولا‌دکم باخلا‌قکم لا‌نهم خلقوا لزمان غیر زمانکم. معنای این جمله این است که فرزندان خودتان را به اخلا‌ق خودتان تربیت نکنید،‌ برای این که آنها برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده‌اند؛
یعنی شما متعلق به یک زمان هستید و فرزندان شما متعلق به زمان آینده. اخلا‌قی که شما خودتان دارید، خوب است، ولی متعلق به زمان شماست، اما اخلا‌قی که آنها باید داشته باشند، اخلا‌قی است که باید در زمان آینده خوب باشد.[golrooz]

سلام آزاده عزیزم[golrooz]
ممنونم خانم گل از مشارکت شما در این بحث
این زیباترین نکته تربیتی و با اهمیت ترین اصل در امر آموزش و پرورش فرزندانه و چه زیباست جوانهای ما بتونند با بهره گیری از این سخنان حکیمانه ائمه پایه های تربیتی فرزندان خودشون رو پایه ریزی کنند چرا که اگر این امر رعایت بشه دیگه فاصله فرهنگها برای هیچ قشری غیر قابل هضم نیست فقط کافیه والدین این امر رو در نظر بگیرندبعد به راحتی حصار فاصله هاشون رو با فرزندانشون کنار بزنند و به جای اینکه در مقابلشون باشن در کنارشون میشن

ممنونم عزیزم [golrooz]

AaZaAdeh
16th August 2013, 12:25 AM
سلام آزاده عزیزم[golrooz]
ممنونم خانم گل از مشارکت شما در این بحث
این زیباترین نکته تربیتی و با اهمیت ترین اصل در امر آموزش و پرورش فرزندانه و چه زیباست جوانهای ما بتونند با بهره گیری از این سخنان حکیمانه ائمه پایه های تربیتی فرزندان خودشون رو پایه ریزی کنند چرا که اگر این امر رعایت بشه دیگه فاصله فرهنگها برای هیچ قشری غیر قابل هضم نیست فقط کافیه والدین این امر رو در نظر بگیرندبعد به راحتی حصار فاصله هاشون رو با فرزندانشون کنار بزنند و به جای اینکه در مقابلشون باشن در کنارشون میشن

ممنونم عزیزم [golrooz]
دقیقا..........اینکه یاد بگیریم ما و پدرو مادرهامون نیاز به همراهیه هم دیگه داریم. ولی مشکل ما جوونا اینه که همیشه واسه همه چی دنبال مقصرو عامل و این چیزاییم و خوب البته گاهیم پدرو مادرها بصرفه اینکه بشینن در مقام قضاوت و فقط رفتار بچه هارو ارزیابی کنن،بسنده میکنن و این عامل دوریه دو قشر از هم میشه...
ممنونم بانو[golrooz]

Almas Parsi
16th August 2013, 12:34 AM
دقیقا..........اینکه یاد بگیریم ما و پدرو مادرهامون نیاز به همراهیه هم دیگه داریم. ولی مشکل ما جوونا اینه که همیشه واسه همه چی دنبال مقصرو عامل و این چیزاییم و خوب البته گاهیم پدرو مادرها بصرفه اینکه بشینن در مقام قضاوت و فقط رفتار بچه هارو ارزیابی کنن،بسنده میکنن و این عامل دوریه دو قشر از هم میشه...
ممنونم بانو[golrooz]

سلام[golrooz]
وقتی جوونها راه همراهی و همدلی با والدین رو بتونند پیدا کنند خیلی از مشکلاتشون قابل حل میشه و چه بسا دیگه مقصری رو در مسیر زندگیشون نمیبینند چون با عینک والدینشون به مشکلات پیرامونشون نگاه میکنند و وجود یک تکیه گاه رو مثل کوه تو زندگیشون که داشتن پدر و مادر هست احساس میکنند

ممنونم گل نازم[golrooz]

محمد نظری گندشمین
16th August 2013, 12:35 AM
من همیشه از این جمله لذت بردم که، امام علی علیه السلام میفرمایند...
لا‌ تؤدبوا اولا‌دکم باخلا‌قکم لا‌نهم خلقوا لزمان غیر زمانکم. معنای این جمله این است که فرزندان خودتان را به اخلا‌ق خودتان تربیت نکنید،‌ برای این که آنها برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده‌اند؛
یعنی شما متعلق به یک زمان هستید و فرزندان شما متعلق به زمان آینده. اخلا‌قی که شما خودتان دارید، خوب است، ولی متعلق به زمان شماست، اما اخلا‌قی که آنها باید داشته باشند، اخلا‌قی است که باید در زمان آینده خوب باشد.[golrooz]

با سلام

دوست عزیز به نظرت چگونه می توانیم فرزندان خودمان را برای زمان آینده تربیت کنیم؟

با تشکر [golrooz]


چگونه می توانیم تربیت فرزندانمان را update کنیم؟

AaZaAdeh
16th August 2013, 12:44 AM
با سلام

دوست عزیز به نظرت چگونه می توانیم فرزندان خودمان را برای زمان آینده تربیت کنیم؟

با تشکر [golrooz]

سلام بزرگوار...
بنظره من....
اگه پدرو مادر شرایط حال رو درک کنن و اینو در نظر بگیرن که با همه ی متدهایی که اونا باهاش بزرگ شدن نمیشه این نسل رو پرورش داد، میشه آینده نگری و حال پنداری!!!
انعطاف در پذیرش تغییرات به آدم کمک میکنه کم نیاره و بروز پیش بره...[golrooz]

محمد نظری گندشمین
16th August 2013, 12:56 AM
سلام بزرگوار...
بنظره من....
اگه پدرو مادر شرایط حال رو درک کنن و اینو در نظر بگیرن که با همه ی متدهایی که اونا باهاش بزرگ شدن نمیشه این نسل رو پرورش داد، میشه آینده نگری و حال پنداری!!!
انعطاف در پذیرش تغییرات به آدم کمک میکنه کم نیاره و بروز پیش بره...[golrooz]


تربیت کار مربی است

و مربی ها اموزش می بینند

به نظرت والدین ما مربی اند؟

هنوز خیلی ها نمی دونند تربیت چیست چه برسه به اینکه چگونه تربیت کنند

آیا تربیت سنتی برای جهان صنعتی امروز ما کارساز است ؟

به نظرم از تربیت جز یک نام خشک و خالی چیزی دیگر نمونده

تحصیلکرده های ما از تربیت بچه هاشون عاجز مونده اند حال وضع تحصیل نکرده ها رو تصور کن

چند درصد والدین امروز ما تحصیلکرده اند ؟

با تشکر [golrooz]

AaZaAdeh
16th August 2013, 01:09 AM
تربیت کار مربی است

و مربی ها اموزش می بینند

به نظرت والدین ما مربی اند؟

هنوز خیلی ها نمی دونند تربیت چیست چه برسه به اینکه چگونه تربیت کنند

آیا تربیت سنتی برای جهان صنعتی امروز ما کارساز است ؟

به نظرم از تربیت جز یک نام خشک و خالی چیزی دیگر نمونده

تحصیلکرده های ما از تربیت بچه هاشون عاجز مونده اند حال وضع تحصیل نکرده ها رو تصور کن

چند درصد والدین امروز ما تحصیلکرده اند ؟

با تشکر [golrooz]
بنظره من تحصیلات همیشه ملاکی واسه اکتسابی بودن شخصیت و تفکر نیست..تحصیلات داریم تا تحصیلات... مهم منطقه آدماست...ادم بی منطقه باسواد کاری از پیش نمیبره...
پدرو مادر مربی تام نیستن مخصوصا الان که بچه های در نظام هایی بیرون از خانه هم تحت نظره مربی های دیگه هستن... اینکه همه چی رو هم از پدرو مادر توقع داشته باشیم منصفانه نیس...
خود فرزند هم از یه سنی ببعد مسئول محسوب میشه واسه ساخت تربیته خودش..
کاش فرهنگ گفتمان بین خانواده های ایرانی هم رواج زیادی داشت... 90 درصد مشکلات واسه اینکه ما منظور همو یا متوجه نمیشیم یا اشتباه متوجه میشیم و تمایلی هم واسه برطرف شدن ابهام نمیبینیم چون فکر میکنیم هرکس واسه خودش یه دانای کله...[golrooz]

m@some
17th August 2013, 09:54 AM
سلام ممنون ازالماس پارسی عزیز
من همه مطالبوخوندم بچه ها درسته پدرومادرای ما ازنسل دیگه هستن ولی ما میتونیم بامشارکت اونا درکارهامون اونارو به خودمون نزدیک کنیم من نزدیک به30سال بامامانم فاصله سنی داریم ولی وقتی دیدم که هرچی اون بگه یابابام من نمیفهمم یا باقوانین اونا سازگاری نداره اومدم باهاشون دوست شدم بعضی مواقع من درمحافل اونا سهیم شدم بعضی مواقع اونارودرکارهای ورفت وآمدام حتی درقرارام بادوستام شرکت دادم تا بدوننن من چطورمودوستام چطورن که خیالشون راحت بشه بااین کارم باعث شدم که دلهره نداشته باشن الانم من همیشه همه کارهاموبه مامانم میگم حتی اگه خراب کرده باشم[nadidan] مامانممم کمکم میکنه که درستش کنم یا راهنماییم میکنه

نمیدونم منظورمودقیق گفتم اگه اشتباه هست ببخشد

Dorna dordone
17th August 2013, 12:32 PM
سلام به همه ی دوستان و تشکر از مهربان الماس عزیزم که واقعا جا داره از زحمات و حسن انتخابشون تشکر ویژه و خاص داشته باشمبخاطر کمبود زمان نتونستم تا پایان بحث دوستان رو مطالعه کنم اما وظیفه دونستم که دعوت دوست خوبمو جوابگو باشم و تو همین یه رب زمان باقی مونده بنده نظر خودمو بیان کنماز اونجایی که منم جزو یه خانواده هستم و جوان محسوب میشم نظراتمو یا همون مشاهداتمو بیان میکنممتاسفانه امروزه " نه به خاطر پیشرفتها و تعویض وسایل ارتباطات" بلکه به خاطر "عدم درک متقابل از هم" داریم هر روز و هر روز اختلاف و شکافی رو بین اعضای خانواده به ویژه والدین و فرزندان رو مشاهده میکنیم.من همیشه به مبحث جوانان یا خاص تر تربیت فرزندان علاقه داشتم و مطالعات میدانی رو انجام دادم و به دنبال ریشه یابی این اختلافات و حلشون بودمخدا رو شکر میتونم از اینجا یه مبحث و منظری رو باز کنم تا بتونیم ملموستر وسایل ارتباطات امروزی رو درک کنیم "حتی تو همین مورد ریشه یابی و کمرنگ کردن این شکاف و اختلاف نظر اعضای یک خانواده"ما نمیتونیم بحث کلی داشته باشیم و بگیم تاثیرات منفی وسایل ارتباط جمعی باعث ایجاد شکاف تو همین مسیر هستش بلکه از این منظر بهش نگاه کنیم که اگر والدین یا حتی تک تک اعضای خانواده مطالعه و آگاهی در این شمینه داشتند حتی خودشون میتونستند طریقه ی استفاده ی صحیح از همین رسانه ها به ویژه "اینترنت " رو به جوانان و نو نهالانشون آموزش بدن و چار مشکلات اساسی و ریشه ای آینده نباشندپس من نوعی به عنوان یه عضو از این جهان خلقتاولین راهی رو که میتونم خودم ایجاد کنم در این مبحث همون مطالعه و یاد گیری چگونگی استفاده و آموزش استفاده از چنین فناوری و سیستمی هستشچه بسا تو همین بحث خاص اینترنت و پیدا کردن دوستان عزیزم من خیلی چیزها رو یاد گرفتم و تونستم طریقه ی رفتار با والدین خودمو حتی یاد بگیرم که چجوری بفهمن این وسیله ی ارتباطی نه تنها مشکل ساز نیست بلکه خیلی هم میتونه مفید و ارزشمند باشه..حتی میتونم بگم تو این منظر ما از این وسیله میتونیم به عنوان یه راه مشاوره برای حل اختلافات ریشه ای خانواده ها استفاده کنیم و به دوستانمون راهکار بدیم که از چه طریق و با اعمال چه رفتارهایی یه وسیله میتونه تو نظر خیلیها مورد استفاده مفید قرار بگیره و ارزشمند باشه.والدین همیشه نقش اساسی تو تربیت فرزندان دارند و بنیاد خانواده رو تشکیل میدند پس چه بهتر که ما هر کدام به عنوان یه عضو خانواده به اعضای خانواده آگاهی بدیم تا لجبازی رو پیشه ی خودمون بکنیم "این از دیدگاه شخصی"و از دید والدین چه خوبه که همیشه از در دوستی وارد شده تا به حریم شخصی و دل فرزندان راه پیدا کنیم و بتونیم آگاهی ها رو در اختیار فرزندان قرار داده و از خطر های احتمالی دورشون کنیم ..بازم حرف واسه گفتن هست و میشه با طرح مباحث جانبی موضوع رو گسترده تر کرد..بنده رو بابت عجله و کمی و کاستی ها عفو کنید.."فرصت ویرایش نداشتم"با سپاس فراوان

Almas Parsi
17th August 2013, 06:48 PM
سلام ممنون ازالماس پارسی عزیز
من همه مطالبوخوندم بچه ها درسته پدرومادرای ما ازنسل دیگه هستن ولی ما میتونیم بامشارکت اونا درکارهامون اونارو به خودمون نزدیک کنیم من نزدیک به30سال بامامانم فاصله سنی داریم ولی وقتی دیدم که هرچی اون بگه یابابام من نمیفهمم یا باقوانین اونا سازگاری نداره اومدم باهاشون دوست شدم بعضی مواقع من درمحافل اونا سهیم شدم بعضی مواقع اونارودرکارهای ورفت وآمدام حتی درقرارام بادوستام شرکت دادم تا بدوننن من چطورمودوستام چطورن که خیالشون راحت بشه بااین کارم باعث شدم که دلهره نداشته باشن الانم من همیشه همه کارهاموبه مامانم میگم حتی اگه خراب کرده باشم[nadidan] مامانممم کمکم میکنه که درستش کنم یا راهنماییم میکنه

نمیدونم منظورمودقیق گفتم اگه اشتباه هست ببخشد


سلام معصومه جان[golrooz]
ممنونم از توضیحاتت و راهکار خوبت
اتفاقا چه خوبه دوستایی مثل معصومه عزیز تجربیاتشون رو که نتیجه مثبت داشته رو بیان کنند تا دیگر عزیزان از اونها بهره ببرند و با اشتراک گذاری تجربیات بتونند به هم کمک کنند و نواقص کارشون رو برطرف کنند و در نهایت فاصله ها و شکافهاشون رو با والدین شون کم کنند
با سپاس از شما[golrooz]

Almas Parsi
17th August 2013, 07:01 PM
بازم حرف واسه گفتن هست و میشه با طرح مباحث جانبی موضوع رو گسترده تر کرد..بنده رو بابت عجله و کمی و کاستی ها عفو کنید.."فرصت ویرایش نداشتم"با سپاس فراوان

سلام به درنای عزیزو دوست داشتنی[golrooz]
خانومی ممنونم که علی رغم مشغله هات همیشه در تاپیک ها حضور فعال داری و همه رو از نظرات شایسته ات بی نصیب نمیگذاری
اتفاقا به نکته مهمی اشاره کردی و اون هم انتخاب یک منبع درست اطلاعاتی برای جوانانه که باید خیلی مورد توجه قرار بگیره فضای وب برای یک نوجوان میتونه یک فضای چت عمومی یا یک فضای دوست یابی نا امن باشه یا از زوایای دیگه میتونه منبع سرشاری از دانسته ها و علوم باشه یک نوجوون در ابتدا اگر بتونه این دو حالت رو از هم تمییز بده و بدونه کدوم به صلاحش هست هم میتونه مسیر درستش رو انتخاب کنه و هم اطمینان خانواده رو بهتر جلب کنه
باز هم از حضورت و نظرات سازندت ممنونم[golrooz]

aminpirzadeh
18th August 2013, 04:54 PM
باسلام به همه دوستان..
به نظر من نقش پدر و مادر خیلی خیلی در این امر مهمه،که امروزه والدین عزیز از این مهم بسیار فاصله گرفتن.پدر و مادر باید همچون یک دوست با فرزندان خود رفتار کنند،تا فرزند جذب پدر و مادر بشه،نه اینک با اخلاق های ناشایست،با میدان ندادن،با اعتماد به نفس ندادن به فرزند دلبندشون باعث بشن،که این فاصله بین والدین و فرزند بیشتر و بیشتر بشه.نظر شخصی من اینه که والدین همونطور که وظیفه دارن،تمام تلاششون رو بکنن تا فرزندانشون از بعد مالی در رفاه باشن،قطعا این وظیفه رو هم دارن که به فرزندشون اعتماد به نفس،میدان دادن در اکثر عرصه های آموزشی وعلمی،امکان تجربه کردن و...رو به وجود بیارن.جمله پایانی رو اینطوری تموم میکنم،باید اجازه بدیم که در اکثر موارد،به قول معروف بذاریم سرشون به سنگ بخوره،البته ((باید)) والدین از دور مراقب باشن.به نظر من، اون موقع قشر جوان،به جای اینکه از خانواده فاصله بگیره،قطعا به آغوش گرم خانواده برمیگرده..[shademani2]

f.y166
11th November 2013, 10:51 AM
راستش من با خانواده ام در خیلی موارد اختلاف نظر دارم به نظر من خیلی چیز ها که نرمالن از نظر اونا غیر نرمال محسوب

میشه ! شما ببینید وقتی یه سیب رو از بلندی پرتاب میشه سرعتی که در یک متری زمین داره با سرعتی که در سه متری

زمین داره با هم فرق داره ! این سرعت همون سرعت فاصله گرفتن نسل ها از همدیگس ! وقتی من از اینترنت چهار تا

روزنامه رو دارم میخونم پدرم یه روزنامه کاغذی گرفته دستش ! میفهمید منظورمو ؟ سرعت زندگی کردن اونا با سرعت زندگی

کردن ما فرق داره و در صورتی که اونا نتونن این سرعتو درک کنن خب بعضی وقتا جوون از خانواده اش فاصله میگیره احساس

میکنه تو جمع دوستان یا جاهای دیگه میتونه درک بشه و این که فرد فکر کنه خونه دیگه محیط آرامشش نیست و باید اونو خارج

از خونه پیدا کنه به نظر من بدترین چیز ممکن هستش

zahra!
11th November 2013, 06:09 PM
سلام عشق واشتیاق به مستقل شدن یکی ازدلایل فاصله گرفتنه

نداطارمیلر
25th November 2013, 03:20 PM
ندادن بها به فکرو نظرجوانان کوچک مردن آنها

kamanabroo
25th November 2013, 07:06 PM
شاید این مواردی که میگم رو دوستان در بین صحبت هاشون بیان کرده باشند:

علتهای کناره گیری:

عدم درک نوجوان و جوان توسط پدر و مادر: این خودش می تونه علت هایی داشته باشه:

فاصله سنی زیاد بین پدر و مادر و فرزند
اختلاف فضای ذهنی والدین با فرزندان
تعصب بی مورد والدین روی خواسته هایشان (بدون توجیه کردن فرزند)
انتظارات نسبتا بیش از حد برخی از فرزندان نسبت به حمایت از سوی والدین
مقایسه فرزندان با شرایط دیگران
بها ندادن به نظرات و اعتماد به نفس سازی در فرزندان توسط والدین
عدم مشارکت فرزندان در امور خانواده (خوشی زیاد... ناخوشی زیاد)
و..


تربیت نادرست:

کمبود محبت در خانواده
صحبت نکردن والدین با فرزندان
عدم حمایت با قبول خطر اشتباه فرزندان (همین که والدین بدانند که اشتباه کردن در مراحل اولیه را میتوان کنترل کرد و این اجازه و خطر رو به جان بخرند تا فرزندان معنای محبت والدین رو درک کنند.. البته وقتی والدین حمایت می کنند درصد اشتباهات خیلی خیلی کمتر میشه و از آنچه می ترسند دورتر خواهند شد)
عدم درک محبت والدین توسط فرزندان (این هنر والدین است که در عین تربیت باید به فرزند از کودکی تا نوجوانی بفهمانند که نیت اصلی آنها همیشه محبت و دوستی است و اگر این فهمیده نشود ... مفاهیمی مثل اجبار... شرایط سخت بدون دلیل.... عدم درک والدین و ... در ذهن فرزند جای می گیرد.
عدم محبت پدر به فرزندان پسر (از نوع محبت ها مردانه)
عدم محبت مادر به فرزندان دختر (دخترانه)
عدم محبت پدر به دختر (از نوع محبت کریمانه)
محبت زیاد و افسار گسیخته به فرزند قبل از نوجوانی و عدم درک درست فرزند از حمایت و تربیت!
تبعیض محبت بین فرزندان
عدم توجه والدین به امور فرزند.. (به نحوه اعتماد.. احترام)
و..


و بسیاری علت های کوچک که وقتی کنار هم قرار می گیرند تاثیرات بزرگی دارند.

armin_gera
13th January 2014, 08:49 PM
والا چی بگم

گل خانومی
28th August 2014, 12:08 AM
با سلام و تشکر از تاپیک خوبتون،
به نظر من علت این مشکل اینه که والدین فرزندان خودشون رو درک نمیکنن، یا بعضی از نیاز هاشون رو، هرچند مهم ولی توقع بیجا میدونن، یا مشغله های کاری توجهشون رو میگیره و به خواسته های فرزندشون توجهی ندارن
مثلا خانواده ای رو میشناسم که دختر کنکوری و پر تلاشی داشتند، این بچه برای درس خوندن به سکوت نیاز داشت ولی پدر خانواده هر روز وقتی از سر کار میومد تلویزیون رو تا موقع خواب روشن میکرد،و انتظار خاموش کردن تلویزیون رو بیجا میدونست، تا اینکه دخترش مجبور شد یه اتاق تنها و دور از محیط خانواده رو برای مطالعه انتخاب کنه،
این موجب تنهایی و ناراحتی دختر میشه و اون به دوست هاش پناه ميبره، پدر چنین مواقعی امکان انحراف بچه ها خیلی زیاد هست،و ممکنه توی هر دامی گرفتار بشن

رزمنده جوان
11th July 2015, 01:45 AM
با سلام
نکته اول :به نظر من بچه ها الان از نظر امکانات بیشتر از زمان قدیم در اختیار دارندواین امکانات چون در قدیم نبودپدر ومادر اشنا بااین ابزار ندارند بنابرین روش ا
ستفاده را نمی داند و به بچه بکویند وچه فیلمی در چه سنی نکاه کنندواز این قبیل... .باید رسانه و مدرسه وجامعه به کمک پدر ومادر ها بیایند..
نکته دوم:دل سوزی فراوان به بچه تا بیست سالکی کار نکن انجانرو و اینخوبست برات واز این قبیل ... .بنظر من دوستی زیاد با بچه ها زیاد خوب نیست.
نکته سوم:باید قبول کنند پدر ومادر ها که جامعه جامعه جهانیست به صورت خود کار سبک زندگی فرق می کند تا بهتر حرفای بچه را درک کنند ... .

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد