PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ع.ش.ق



shabhayebarare
10th August 2013, 11:14 AM
هیچ جمله ای و شعری قشنگ نیست مگر آنکه نشانی از تو در آن داشته باشد .


حال هرکس که می خواهد آن را سروده یا نوشته باشد.


من آن می پسندم که نشانی از خانه ات می پرسد و به رمز می نمایاند؛


" خانه ی دوست کجاست ... "
.................................................. .................................................. ...
"ع ش ق"


واژه ی غریبیست عشق...


لحظه ای آبادت میسازد، لحظه ای ویران!


لحظه ای پادشاهی، لحظه ای گدا


پر است از فراز و نشیب، دوری و نزدیکی


تضاد و تفاهم، شک و یقین...


عجیب قدرتمند است و جادو میکند!


خانه ات آباد، ویرانگر لحظه هایم


برقرار باشی در دلم تا همیشه


ای فاتح شبهای با تو بودنم


... ای عشق...
http://gallery.avazak.ir/albums/meup03/normal_Avazak_ir-Love%20%2810569%29.jpg
.................................................. .................................................. .................................................. .............................................


دلم آرامش دریایی میخواهد !




که در پس تلاطم موجهایش




صدای عشق نوازشگر لحظه هایم باشد...




" دلم تو میخواهد "




با لبخند یاسی ات....




که به یکباره مست میکند




تمام مرا...




عشق های افراطی بلوغ،




عزیزم های کلیشه ای،




وابستگی های کودکانه




... نمیخواهم...


دلم تویی میخواهد که سکوتم را معنی کند...
http://gallery.avazak.ir/albums/userpics/10001/normal_Avazak_ir-Light22.jpg

shabhayebarare
10th August 2013, 11:16 AM
آه... ای فرشته ی زیبایِ من


تو که می دانی عاشق ترین قلب دنیا


در سینه ی کدام شاعر می تپد؟!


نگران هیچ چیز نباش!


«سرنوشت حریف عشق نیست»


آخر چه کسی این افسانه را باور می کند !


که فقط با یک بوسه ی ساده


تو زمینی شده ای


و من...


بال در آورده ام؟!
http://gallery.avazak.ir/albums/userpics/10001/normal_Avazak_ir-Love10830.jpg

shabhayebarare
10th August 2013, 11:18 AM
صدایت میزنم ...

پرستوها لال میشوند .


نگاهت میکنم ...


شب رنگش را به چشمان تو میبخشد .


دست هایت را


میگیرم ...


خورشید جلوی پاهای من زانو میزند .


در آغوشت آمدم ...


دیگر ادامه ی شعر یادم رفت....


http://gallery.avazak.ir/albums/userpics/10001/%D8%B9%DA%A9%D8%B3%20%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A 7%D9%86%D9%87%20%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF%2021.jpg
.................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .............
دل همین است دیگر ...




می نشیند برای خودش رویا میبافد .




آرزوهای بی جا می کند ...




مثل آرزوی بوییدن عطر گس زنانه ات




مثل آرزوی بوسه های حریصانه و تکثیر شیرین یک گناه در آغوشت




مثل عاشقانه تسلیم شدن مقابل هوس هایت !




مثل ...




میدانی ! ؟




باز هم آسمان و ریسمان بافته ام !




تمامی ماجرا همین است :




من جز تو هیچ آرزویی ندارم !


http://gallery.avazak.ir/albums/userpics/10001/Photo-Skin_ir-Love339.jpg
.................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .........

بگذار بگویم :




آخر فهمیدم چه ربطی بهم داریم !




که پشت این همه فاصله تا این حد به من نزدیکی ...




" تو ادامه ی وجود منی "




دل من با تو آرام گرفت




این نوشته های گاه و بی گاه




قلب من است برای تشکر از تو




که تمام کج خلقی هایم را تحمل کردی




صبورانه همه ی بهانه گیری هایم را هضم کردی




و آخر هم با همان زنگ صدای همیشگی ...




تسکینم دادی




من نمی دانم چه شد یا از کجا پیدا شدی !




فقط خوب کردی ادامه ی وجود من شدی




. . . خوب کردی !


http://gallery.avazak.ir/albums/userpics/10001/normal_%D8%B9%DA%A9%D8%B3%20%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9% 82%D8%A7%D9%86%D9%87%2069.jpg

shabhayebarare
10th August 2013, 11:21 AM
دلم لحظه ای را می خواهد !





که تو باشی ...




همین کنار نزدیک به من




درست روبروی چشم هایم




همنفس نفسهایم




خیره شوم به لبهایت




دست بکشم به تک تک اعضای صورتت




بعد چشمهایم را ببندم و ...




" ببوسمت "




آن لحظه دنیای من تمام می شود .




" به خدا که واقعاً تمام می شود "



http://gallery.avazak.ir/albums/userpics/10001/Avazak_ir-Love10187.jpg

shabhayebarare
10th August 2013, 11:27 AM
آمدی



و آنقدر




محو تعبیر رویایم بودم




که انگار تو را




در بیداری خواب دیدم




رفتی




و تمام اتاقم




چنان عطر تو گرفت




که مست یادت دوباره




به خواب رفتم ...


http://gallery.avazak.ir/albums/userpics/10001/normal_Avazak_ir-Love10259.jpg
.................................................. .................................................. .................................................. ................................................
آنقدر برای دیدنت عجله کردم که هنوز،




"دلم"


بند کفش هایش را نبسته بود!




با همان حال، تمام دشت را دویدم تا به تو برسم؛




که مبادا پیش از من "ناز نگاهت" خریدار پیدا کند




آخر شنیدم که کسی میگفت:




شقایقها هم عاشق میشوند...!!!


http://gallery.avazak.ir/albums/userpics/10001/normal_Avazak_ir-Love%20%2810315%29.jpg
.................................................. .................................................. .................................................. .................................................. ...............


همیشه آخرین سطر برایش می‌‌نوشتم

" روزی بیا که برایِ آمدن دیر نشده باشد "



می‌ نوشتم



" روزی بیا که هنوز دوستت داشته باشم



که هنوز دوستم داشته باشی‌ "

می‌ نوشتم



در نبودنت به تمام ذرات زندگی‌ کافر شده ام



جز ایمانِ به بازگشتِ تو

امروز می‌‌نویسم



یقینا آمده است



ولی‌ روزی که من از هراسِ دیوار ها



خانه را که نه



خودم را ترک کرده بودم .
http://asheganeh.ir/wp-content/uploads/asheganeh70.jpg
.................................................. .................................................. .................................................. ...........................
تو مقصری، اگر من دیگر " منِ سابق " نیستم
پـس


من را به "مـن" نبودن محکوم نکن !


من


همـانم که درگیـر عشقش بودی


یـادت نمی آید؟


من همانـم


حتی اگر این روزها بویِ بی تفاوتی بدهم ...




http://gallery.avazak.ir/albums/userpics/10172/13018_429194003827184_207302723_n.jpg
.................................................. .................................................. .................................................. ............................

صدای نفسهایت مرا می برد به عالم شعر .




می برد تا " رحم کن ای نفس " جبران




می برد تا " بوسه " ی فروغ




می برد تا " ای نوش کرده نیش را ، بی خویش کن با خویش را " مولانا




می بینی ...




یک نفست مرا تا کجاها می برد ...!
http://gallery.avazak.ir/albums/userpics/10172/1%20%2819%29%7E30.jpg
.................................................. .................................................. .................................................. ................................
سالهاست کنار همیم ...






یادت هست ؟




گاهی زندگی را از چهارچوب نگاه تو می دیدم ،!




چه زیبا بود دنیای پیش چشمانت ...





روزگارانی داشتیم ،




زیبا ، شیرین و گاهی هم تلخ !




حسرت هیچ کدام را نمی خورم ،






جز آن شب بارانی




که حسابش از کل زندگیمان جداست ...




http://uploadtak.com/images/t3691_Avaz4ak_irLove10904.jpg

shabhayebarare
10th August 2013, 11:32 AM
حالا که می آیی


دیگر شعر نخواهم گفت


نخواهم نوشت


میخواهم به همان تک درخت توت خانه ی کودکی هایم بگویم


بی فصل


میوه بدهد ... سبز شود


آن چند پرنده نیز


آواز خواهند خواند برایمان


همه دوست ات خواهند شد ..


و من عاشق تر
http://upload.tehran98.com/img1/tfqxb6iep25uvhylj1qf.jpg
.................................................. .................................................. .................................................. ......
می دانم نازنین، نمی دانم ...




شاید تو همان گمگشته ی ازلی من باشی.




همان نیمه ی گمشده ی روح نا آرامم.




همانی که در طلبش روزگاری هرچقدر گشتم،




نیافتم و ناگزیر ایمان آوردم به افسانه بودنش.




همانی که هرگز نبود




ولی بودنش ناگریز بود و می ارزید به تمام بودنها و داشتنها...




نازنین،




من خسته ام




از این راه طولانی که در طلبت و بی تو پیمودم.




دیگر رمقی برایم نمانده که بخواهم بودنت را اثبات کنم؛




پس مهربانم،




خودت با صبوری بودنت را برایم اثبات کن و باش تا باشم...





http://uploadtak.com/images/d331_normal_41_13.jpg
.................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .................

همیشه




هر چه خاطره است




از دریای شمال به این خانه می‌‌وزد



چطور می‌‌شود ...




یک تابستان...


یک غروب...


یک ساحل...


یک نگاه ...


یک آغوش...


بشود دنیای یک آدم؟
http://uploadtak.com/images/l6319_13163704274_1.jpg

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد