ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعر اشعار زیبای حسین پناهی



BARAN.SH
2nd August 2013, 12:21 AM
به ساعت نگاه می کنم
حدود سه نصف شب است
چشم می بندم که مبادا چشمانت را
از یاد برده باشم

و طبق عادت کنار پنجره می روم ...
سوسوی چند چراغ مهربان
و سایه ی کشدار شبگردان خمیده
و خاکستری گسترده بر حاشیه ها
و صدای هیجان انگیز چند سگ
و بانگ آسمانی چند خروس

از شوق به هوا می پَرم چون کودکیم
و خوشحال که هنوز
معمای سبز رودخانه از دور
برایم حل نشده است

آری از شوق به هوا می پرم
و خوب می دانم
سال هاست که مرده ام






حسین پناهی (http://www.facebook.com/album.php?aid=20680&id=107814965936429)

BARAN.SH
4th August 2013, 01:29 AM
عقرب عاشق


دم به کله میکوبد و

شقیقه اش دو شقه میشود

بی آنکه بداند
حلقه آتش را خواب دیده است

عقرب عاشق.....

BARAN.SH
4th August 2013, 10:43 PM
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان نه به دستی ظرفی را چرک میکنند ،
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند

و
اندکی
سکوت...

حسین پناهی

BARAN.SH
6th August 2013, 01:45 AM
افکار ابلهانه

(http://shahrashoob.blogfa.com/post-149.aspx)

من هیچ ندارم آقا
هیچ
جز چند دانه سیگار
همین صفحه و این قلم
و مشتی افکار ابلهانه
تکیه بده
به شانه هایم اعتماد کن
گریه کن
من نیز چنین خواهم کرد





حسین پناهی

k.ahmadi
6th August 2013, 02:09 AM
ما هیچگاه همدیگر را....به تامل نمی نگریم.....

زیرا مجال نیست!!!

اینگونه است که ....عزیزترین کسانمان را....

در چشم به هم زدنی....

به حوصله زمان از یاد میبریم......

حسین پناهی

BARAN.SH
12th August 2013, 01:17 AM
پشت چراغ قرمز

پسرکی با چشمان معصوم و دستانی کوچک گفت :
چسب زخم نمی خواهید ؟
پنچ تا ، صد تومن ،

آهی کشیدم و با خود گفتم :
تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم ،
نه زخم های من خوب می شود نه زخم های تو ...



حسین پناهی

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد