PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : "روجا" مجموعه اشعار طبری نیما



م.محسن
1st August 2013, 10:28 PM
پِی ای بَایتِ روج، نِشون دِینِ / روجا کو رنگ باردنیٰ روجِ پِینِ

دَم کو مُنِ اَج وِ بیاد اِینِ / روجا گُمِ سُخُن سُخُن زُین


روز به عقب برگشته (باز خود را) می نمایاند / روجا (ستاره) رنگ برگرداند روز را می پاید

(آن) دم که مرا از او بیاد می آید / از روجا می گویم و (از) سخن سخن می زاید

********************************************

بَکِتِ سو جَهونِ چِش، خوار بَوِیُ / نیما شِ اسپِ سر، سوار بَوِیُ

خو دیم هادا تَلا، ویشار بَوِیُ / پِرسین بوریم روجا، اَیار بَوِیُ


روشنایی آمد (افتاد) چشم جهان زیبا شد / نیما بر اسبش سوار شد

خروس خواب را رها کرد و بیدار شد / برخیزید برویم (که ستاره) روجا آشکار شد

*********************************************

روجا، اَتابَسوتِ خانِمونِ / اوندم کو وشنِ وِ، روجِ نِشونِ

اَیار، نیار، اَرِ، مِ دُلِ خونِ / شویِ میون، مِ راه رهنمونِ


روجا یکی خانمان سوخته است / آندم که می درخشد نشانه روز است

آشکار و نهان، آری خون دل من است / میان شب راهنمای من است



"روجا" مجموعه اشعار طبری نیما (http://www.parpirar.org/2008-09-15-09-35-18/2008-09-15-09-36-10/251-2009-06-22-08-12-57.html)

م.محسن
2nd August 2013, 12:56 PM
شِ اسبِ سرسوار ویمِّ، شِ یارُ / چِکاسِ سر بَسوتِ پیرُ پارُ

دَرسّه شو، پرده بَایتِ روجکارُ / روجا کو وَشنِ، ویمُّ روجِ شارُ


بر (بالای) اسبش (م) یارم را سوار می بینم / بر برف کم پشت (انگار اشیاء) پیر و پار رو سوخته

شب برگشت و روزگار را در پرده گرفت / روجا که می درخشد شهر روز را می بینم


*********************************************

رمضون دَرِ می وَر اَجار کُنُّ / وی گپ، دَرِ مُنِ ویشار کُنُّ

می فکر دَرِ دُنی رِ بار کُنُّ / فلکِ سر شِ خوت، سِوار کُنُّ


رمضان در کنارم در حال بریدن سر شاخه های درخت است / صحبت او دارد بیدارم می کند

فکر من دارد دنیا را بار مب کند! / بر سر فلک خود را سوار می کند


*********************************************

خرابِ ده، اِتی قِله رِ مونًُ / باری کَش ماژکِل دِدارِ شونُ

کوکی نِشتاکِ سر، سِوار وُونُ / گِنِ کی اَخر و فرجومِ دونُّ


ده خراب قلعه را مانند است / روی مارمولک دائم در گذار است

جغد بر بالای ناودان سوار می شود / گویند کیست که آخر و فرجام را داند



"روجا" مجموعه اشعار طبری نیما (http://www.parpirar.org/2008-09-15-09-35-18/2008-09-15-09-36-10/251-2009-06-22-08-12-57.html)

م.محسن
2nd August 2013, 09:13 PM
آدم دَرِ، کو فکر جولِ کُنُّ / دُنی پهنو رِ، طول کُنُّ

آدم دَرِ کو دیمِ غولِ کُنُّ / انگیس شمار، شمارُ پولُ کُنُّ


آدمی هست که فکر عمق را می کند (عمیق فکر می کند) / پهنای دنیا را صول می کند (اندازه می گیرد)

آدمی هست که چهره ای (چون چهره) غول می کند / انگشت شمار، شمار پولش را می کند



*********************************************

آدَم دَرِ، کو وُنِ دُل دُریوءُ / دُریو وي فکر جولی و پهنوءُ

آدم دَرِ اَتا خرده جوءُ / بلو بِدس بِفکرِ شِ بلوءُ


آدمی هست که دلش دریاست / دریا عمق و گستردگی فکر اوست

آدمی هست که یک جوی کوچک است / بیلچه به دست به فکر بیلچه اش



*********************************************


آدم دَرِکو وی سحر پِینُ / شوی دله یِ رهگذر پِینُ

آدم دَرِ، کو وی شِ در پِینُ / اَتا کُهارُ اَتا خَرِ پِینُ


آدمی هست که وی سحر را می پاید / رهگذر میان شب را می پاید

آدمی هست که وی درِ (خانه اش) را می پاید / بزغاله ای و خری را می پاید


"روجا" مجموعه اشعار طبری نیما (http://www.parpirar.org/2008-09-15-09-35-18/2008-09-15-09-36-10/251-2009-06-22-08-12-57.html)

م.محسن
3rd August 2013, 11:07 PM
آدم دَرِکو فِسُنِ، ایشِن، خورنُ / بوئی وُر کو وی چیُ وی کورنُ

آدم دَرِ کو وی، دُدار فِسُرنُ / کم خورنُ وی، خو نارنِ، رنج اُرنُ


آدمی هست که می خوابد و می نگرد و می خورد / به او بگویی که چیست؟چه می خواهد

آدمی هست که دائم می افسرد ( افسرده است) / کم می خورد و خواب ندارد و رنج می آورد



*********************************************


آدم دَرِکو وی، هَلِمِ مولُ / انگیس شمار،دُدار شِمُرنُ پولُ

وِ دیم اَتی بیاردِخیز غولُ / آدم دَرِ دُریو، وِ فکرِ جولُ


آدمی هست که جانور توی آب است / با انگشت دائم پولش را می شمارد

صورتش انگار غول بادآورده است / آدمی هست که (عمق) دریا ژرفای فکر اوست



*********************************************



مازرون ِ دیو، امّا گَتِ نوم هَسِّ / رستم به حیله دیوِ دَس دَوَسِّ

دیوِ خوندون اَفتاب پِرِسُ / زرتش به کینه بد بَوی دَوَسِّ


اما دیو مازندران بزرگ نام است / رستم به حیله دست دیو را بست

خاندان دیو آفتاب پرستند (بودند) / زرتشت به کینه بد بدیشان بست


"روجا" مجموعه اشعار طبری نیما (http://www.parpirar.org/2008-09-15-09-35-18/2008-09-15-09-36-10/251-2009-06-22-08-12-57.html)

م.محسن
4th August 2013, 10:28 PM
اسپیدِ دِو،گُنی کی وِ تی جَد وِ / پارین دِکاشتِ فِک،گُنی وِ قَد وِ

هزار وِیُ،اَتا نَوِ نه صد وِ / وی زرتش گپُ،بَئُوتِ صد وِ


می گویی که دیو سپید جد تو بود / درخت بید دوساله قدش بود

هزار بود و نه یکی بود و صد بود / این گفته زرتشت است که او صد بود



*********************************************



دیو سخن می جا نَپِرس، درازُ / هر چی بُواُم می سخن، اَغازُ

اَنّی گُمِ کو تو گُنی، هرازُ / اَنّی خومُّ کو پندارنی، اَوازُ


سخن دیو از من نپرس که دراز است / هر چه بگویم سخن را آغاز است

آنقدر می گویم که گویی رودخانه است / آنقدر می خوانم که می پنداری آواز است



*********************************************


زنگی وَچه، شِ چِش تو نده تو / بِنِه روز تش، اَمارِ خو نده تو

خیال مُنی رِ راهرو نده تو / نایِش، میرمُ مُن اندو نده تو


بچه زنگی چشمت را تاب مده، تاب / از همان روز اول به آتش مان عادت نده

خیال مرا تو راه تکاپو مده / نگاه نکن، می میرم، مرا اندوه مده


"روجا" مجموعه اشعار طبری نیما (http://www.parpirar.org/2008-09-15-09-35-18/2008-09-15-09-36-10/251-2009-06-22-08-12-57.html)

م.محسن
4th August 2013, 10:45 PM
خِنَه رِ تَش هادامِ، شِ دَسِّ جا / مَرتِمِ هادامِ، اِتی تِماشا

کُلینِ سر اِسا، دَرِکُمِّ کا / شِمِّ شِ دَنُن، کارِم هَسکا


خانه را با دست خودم به آتش کشیدم / این سان مردم را تماشا دادم

حال بر خاکستر(ش) در حال بازی کردن هستم / می ریزم دندانم را (به جایش) استخوان می کارم



*********************************************


دُهُل بایتُنُ، بَزونُّ ناقوس / دُریو بَجِمُسُّ، بَوِیِ اَونوس

سوار بیمو بِنِه بَایتِ مأیوس / تیفونِ دِلَه کی، دَرِ کَشنِ فانوس


دهل گرفتند و ناقوس زدند / دریا جنبید و آبنوس گشت

سوار آمد و مأیوس زمین خورد / میان توفان (کیست) که دارد فانوس می کَشَد



*********************************************


سیو هارِش وِ، وی دَس چَنگِلی / وی اَتا میس دَپاتِ، تَلِ هَلی

زَنِّ مِرِ شِ دَر شونِ کَنگِلی / تَلِ هَلی خورمُ زَمِّ ولولی


(مرد) سیاه و ناخن دستش را بنگر / یک (ضربه) مشتش آلوچه تلخ (نرسیده) را ریخته است

زنبور مرا (نیش) می زند و در می رود / آلوچه تلخ می خورم و ول ول می زنم


"روجا" مجموعه اشعار طبری نیما (http://www.parpirar.org/2008-09-15-09-35-18/2008-09-15-09-36-10/251-2009-06-22-08-12-57.html)

م.محسن
6th August 2013, 10:45 PM
وَهار کو اِیننِ، او تیاون وونُ / اَمی هَراز، اَژدرِ هارِ مونُّ

فیه زنُّ دَره رِ سر جو شونُ / مُّنِ فکر وُنَ یکسونُ


بهار که می آید آب گل آلود می شود / رودخانه ما به اژدها شبیه است

پارو می کشد و دره را سرازیر می رود / فکر من و (حالت) او یکسان است



*********************************************


کِرکویی کو اِینِ، بال کَشنِ اویِ سر / نَمونِّ وی، مِهِ دِله شَنُّ پر

جُمُسِّ شِ خوت، اِتی برابر / کو گُنی بوردُ نِساءِ تؤنِ وَر


(مرغ) کوکویی که می آید و بر آب بال می کشد/ می نماید که در دل مه پر می ریزد

خود را چنان در برابرت می جنباند / گویی رفت و در کنارت نا ایستاده است



*********************************************


تو نَدا تا، وِ هیچ زور نارنُ / جُمام اسپ تور، راه روز گُذارنُ

مه کو هَمَسّ نَوِیِ لو نَوارنُ / مرد کو دل نسوتُ اشک نیارنُ


نخ نتابیده هیچ نیرو ندارد / یاسب جوان تو را در میان راه می گذارد

مِه تا متراکم نشد کوه نمی بارد / مرد تا دل سوخته نباشد اشک نمی ریزد


"روجا" مجموعه اشعار طبری نیما (http://www.parpirar.org/2008-09-15-09-35-18/2008-09-15-09-36-10/251-2009-06-22-08-12-57.html)

م.محسن
6th August 2013, 11:21 PM
تَلی بیمو تی بومُ در بَایتُ / تی گوگ و گور، جانور بَایتُ

کِلاج، شِنِ کِلی رِ سر بَایتُ/ جَهونِ تش خشک و تر بَایتُ


خار آمد و بام و درت را گرفت / گاو و گوساله ات را گاو درید

کلاغ (ساختن) لانه اش را از سر گرفت / آتش جهان (دامن) خشک و تر گرفت

********************************************

اُرزا دَکاشتِمُ شِ تیم جارُ / وَهار هاکردِمُ، دارِ اَجارُ

تیمِ جارِ وَر، نَدیمُ هیچ بارُ / دارِ پره، بَخوشت جونِکارُ


تومجارم را دیر وقت کاشتم / (در) بهار شاخه های درخت را زدم

از تومجارم هیچ باری را ندیدم / و شاخه های درخت را (هم) جوانه خورشید

*********************************************

گُلُم گُلُم، می نازنینِ جونِکا / کِلاج، کِلاج، می گُسَنِ وَرکا

دنی می تَپ، وُن میون می لتکا / رِی رِی کُمُّ، دَرکَمُّ مِن تب کا


گلم گلم (ای) نازنین گاو نر من / کلاغ کلاغ (سیاه و سفید) بره گوسفند من

دنیا توپ من و میانش باغچه ام است / ری ری کنان (در میان باغچه ام) دارم توپ بازی می کنم



"روجا" مجموعه اشعار طبری نیما (http://www.parpirar.org/2008-09-15-09-35-18/2008-09-15-09-36-10/251-2009-06-22-08-12-57.html)

م.محسن
16th August 2013, 03:52 PM
سیو مِه بیمو می بومُ و درِ بایتُ / دَریویِ او می راه گذرُ بایتُ

می دِل مِنِ بِشتُ، شِ پر بایتُ / شِ دردِ داستونِ سر بایتُ


مه سیاه آمد و بام و در گرفت / آب دریا راه گذرم گرفت

دلم مرا گذاشت و خود پرواز کرد / داستان دردش را دوباره آغاز کرد

********************************************

شویِ دِلَه تیفون بایتِ دَریورِ / مِ تیم جار بَشِنّی تیلون اورِ

کیجا دهیشتِ هرازِ دم اَفتورِ / بوردِ بورِ بوتِمِ هاده گِرورِ


میان شب دریا را طوفان گرفت / خزانه شالی ام آب گل آلود را ریخت

دختر افتو را لب رودخانه پر کرد / خواست برود گفتم گرویت را بده

*********************************************

بَخوردُ، او بایتُ، وا بیاردُ / خُجیر کیجا هارِش چی ها بیاردُ

گِتی امی کیجا صفا بیاردُ / صفا نَکِردِ اَمِرِ جفا بیاردُ


خورد و باد آورد و آبدار شد / ددختر قشنگ بنگر چه ها آورد

می گفتی دختر من صفا آورد / صفا نکرد برای ما جفا آورد



"روجا" مجموعه اشعار طبری نیما (http://www.parpirar.org/2008-09-15-09-35-18/2008-09-15-09-36-10/251-2009-06-22-08-12-57.html)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد