PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نگاهي كوتاه به زندگي مهدي آذريزدي به مناسبت سالگرد وفاتش



م.محسن
9th July 2013, 10:59 PM
بابابزرگ خوب بچه‌های خوب/ نويسنده‌اي كه كار در يك جوراب‌بافي زندگي‌اش را تغيير داد


http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1392/04/16/13920416000475_PhotoL.jpg (http://rajanews.com/detail.asp?id=162040)


می‌گفت: «بچه‌هایی که کتاب‌هایش را می‌خرند، خرج او را می‌دهند، خدا زیادشان کند (بچه‌ها را)، هرچند حالا بچه‌های فوتبالیست را زیاد می‌کند، کاش کتاب‌خوان‌ها را زیاد کند.»

به گزارش رجانيوز، این حرف های دل مردی است که زمانی یک تنه بار قصه گویی برای بچه های خوب را به دوش می کشید. مردی که هیچ گاه به مکتب و مدرسه ای نرفت ولی همه ی دانش آموزان سرزمینش را دوست داشت و به عشق آن ها قصه می نوشت.
قصه ی گوی خوب بچه های خوب، از اهالی یزد بود که به گفته‌ خودش، متولد آخرین روزهای سال 1300 بود و دوران کودکیش را در پای درس پدری نشست که دوست نداشت فرزندش را به مدرسه بفرستد و خودش به او الفبا را آموخت.
اما نقطه عطف زندگی او زمانی اتفاق می افتد که صاحب کارگاه جوراب بافی که او در آن روزگار خویش را می گذارند، تصمیم به تاسیس دومین کتابفروشی شهر یزد گرفت و او را از میان شاگردان کارگاه به کتاب‌فروشی منتقل کرد. کار در کتابفروشی زمینه آشنایی او با اهالی شعر و ادب را فراهم کرد و او را تبدیل به «مهدی آذر یزدی» بزرگ کرد.
کسی که کار خود را با اصلاح یکی از نُسخ کتاب «کلیله و دمنه» آغاز کرد و در همان زمان خلاء نبود کتابی شیوا و روان برای کودکان و نوجوانان را احساس کرد و همین سبب پدید آمدن بیش از بیست اثر در حوزه های مختلف مربوط به کودکان و نوجوانان شد.
آثاری که بهترین آن ها «قصه های خوب، برای بچه های خوب» نام داشت و همین اثر او را لایق دریافت جوايز متعدد كرد.
مقام معظم رهبری در دیداری که از شهر یزد داشتند در حضور خود آقای آذر یزدی فرمودند: «من خودم را از جهت رسيدگى به فرزندانم، بخشى مديون اين مرد و كتاب اين مرد مى‌دانم. آن‌وقتى كه كتاب ايشان درآمد- اول هم به نظرم دو جلد، سه جلد، تا آن‌وقتى كه من اطلاع پيدا كردم، از اين كتاب درآمده بود؛ «قصه‌هاى خوب براى بچه‌هاى خوب»- من رفتم تورق كردم. بچه‌هاى ما داشتند به دوران مُراهقى- يعنى نزديكى به بلوغ- مى‌رسيدند، دوره هم دوره‌ى طاغوت بود و همه‌ى عوامل در جهت گمراه‌سازى ذهن و دل جوان حركت مى‌كرد.
من دلم مى‌خواست چيزى باشد كه جوان‌هاى ما با او هدايت شوند و جاذبه هم داشته باشد. خب، كتاب خوب كه خيلى بود. بنده فهرست پيشنهادى كتاب مى‌نوشتم و بين جوان‌هاى دانشجو و دانش‌آموزهاى سطوح بالاى دبيرستان‌ها پخش مى‌شد، اما براى بچه‌هاى كوچك، دست‌مان خالى بود، تا اينكه كتاب ايشان را من پيدا كردم. نگاه كردم ديدم اين از جهات متعددى، از دو سه جهت، همان چيزى است كه من دنبالش مى‌گردم. به نظرم دو جلد يا سه جلد آن‌ وقت چاپ شده بود، خريدم. بعد هم دنبالش گشتم تا اينكه جلد پنجم به نظرم يا ششم- حالا درست نمى‌دانم، يادم نيست- درآمد؛ بتدريج چاپ شد و من رفتم تهيه كردم و براى فرزندانم خريدم.

نه فقط فرزندان، بلكه در سطح شعاع ارتباطات فاميلى و دوستانه، هرجا دستم رسيد و فرزندى داشتند كه مناسب بود با اين قضيه، اين كتاب ايشان را معرفى كردم. خواستم اين حق‌شناسى را من به نوبه‌ى خود كرده باشم. ايشان يك خلایى را در يك برهه‌ى از زمان براى زنجيره‌ى طولانى فرهنگى اين كشور پر كردند. اين كار، با ارزش است.
خداوند از شما- آقاى مهدى آذريزدى!- اين خدمت را قبول كند و مأجور باشيد. اين ستايش‌هاى زبانى و اين‌ها، اجر كارهایى كه با اخلاص انجام گرفته باشد، نمى‌شود؛ اجر كار مخلصانه را خدا بايد بدهد و خدا هم خواهد داد.»



http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1392/04/16/13920416000471_PhotoL.jpg
آذریزدی که همیشه بزرگترین لذت زندگیش را کتاب خواندن می دانست و به حدی شیفته کتاب بود که در رابطه عشقش به کتاب می گفت: «هراسم از این است که عمرم به ‌پایان برسد و حسرت کتاب‌های نخوانده را با خود به ‌همراه داشته باشم.

به قدری از خواندن کتاب لذت می بردم که سرم را که توی کتاب می‌کنم، مثل یک آدم مست، دنیا روی سرم خراب می‌شود. این تنها لذتی است که می‌‌شناسم.»



البته در طول این سال ها آن گونه که باید و شاید از او نگفتند و ننوشتند و قدر تلاش های او را نداستند، تلاش هایی که حاصل یک عمر تنهایی این مرد بزرگ بود. آنچنان که لازم بود به نظرات امثال او توجه نکردند، چرا که این اواخر به هیچ وجه دلخوشی از کتاب هایی که در حوزه کودک و نوجوان به چاپ می رسید، نداشت. کتاب هایی که بیشترشان تصویر است و با یک ورق زدن در کتاب فروشی به اتمام می رسد و به کودک اجازه نمی دهد تا زمان بیشتری از غرق شدن در دنیای شیرین و بی انتهای کتاب لذت ببرد.
اما متاسفانه همچنان هم سالگرد های این نویسنده بزرگ در غربت و مظلومیت و بدون هیچ پوشش خبری برگزار می شود. همچنان هم برای او مقبره نساخته اند و تنها از نام او به همین بسنده کرده اند که روز هجدهم تیر ماه با یاد او به نام «روز ادبیات کودکان و نوجوانان» نامیده شود.

Sa.n
9th July 2013, 11:01 PM
روحش شاد و یادش گرامی باد [golrooz]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد