PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : طنز | چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید | دکتر قناد



solinaz
18th June 2013, 10:58 AM
طنز | چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید | دکتر قناد
دکتر افشین قناد (http://www.irden.com/site/ghanad/) http://www.njavan.com/upload/iblock/e80/ghanad_afshin.jpg


داستان آن عقاب که روزی « ز سر سنگ به هوا خاست » را که یادتان می آید؟ همانی که «بهر طلب طعمه» پر و بالش را آراسته بود. البته خاطرتان هست که در بعضی نسخ علت آرایش پر و بال عقاب مذکور «از بهر طمع» ذکر شده بود که از قضای روزگار هر دو موردش با آنچه می خواهم در باب آن خاطر شریفتان را مکدر کنم مناسبت دارد. حال چه شد یاد این شعر لطیف و داستان خاطره انگیز کتاب فارسی قدیم خودمان افتادم، عرض می کنم:
از شما چه پنهان مدتی بود که احساس می کردم گویا ابرهای بی اعتمادی به صورت محو و مبهمی در آسمان روابط ما با بیماران محترم سایه افکنده است. یه طور کاملا مرموزی از لا به لای حرفها، سوالها، خاطره ها و درد دلهای مراجعان (که لابد دل پر دردشان از بنده را هم پیش دیگر همکاران خالی می کنند) کم و بیش چنین حس مبهم و وحشت آوری در جانم ریشه می گرفت.
طبیعی است که در اینگونه موارد مانند هر همکار محترم متخلق به اخلاق حرفه ای، با صلابت هر چه تمامتر بیمار مذکور را با پاسخی مودبانه و البته در لفافه طنز و کنایه مجاب می نمودم.
اما متاسفانه به نظر می رسید می توان بین آنهایی که به علت فقر اقتصادی و فرهنگی علاقه ای به درمان ندارند با کسانی که بر اثر تجربه ای تلخ اعتمادشان را به درمان از دست داده اند تمایز قائل شد. شکایت از مواد ترمیمی بی وفایی که بسیار زودتر از موعد حفره و کاشانه خود را برای همیشه ترک کرده بودند، بریجهای تلخ گوشت نچسبی که با هیچ سریشی سر جایشان بند نمی شدند و ایضا دندان های بی جنبه ای که دیر یا زود اعتراضشان به درمان ریشه را با تورم نشان می دادند در همان اندک موارد هم موجب دل نگرانی هایی از سوی مردم در مورد کیفیت نازل و طول عمر درمانها شده بود.
ترس بر تار و پود وجودم مستولی شد. نکند عقربه «اعتماد سنج» مردم آنچنان در سراشیب سقوط افتد که روزی میزان معتمد بودن قشر محترم دندانپزشک را با مقام «اعتمادالدوله» در دربار همایونی «جهانگیرشاه دولو» مقایسه کنند؟
اجازه می خواهم تا رگهای گردن دلسوزان اخلاق حرفه ای اعلام حضور نکرده اند و بنده به خود شیرینی و ضایع کردن اجر همکاران زحمتکش متهم نشده ام اعتراف کنم اولا، ویترین افتخارات حقیر در رشته های کامپوزیت شکسته، آمالگام ریخته، اندوی آبسه کرده، بریج افتاده و ...به حمدلله پر و پیمان است و جا برای «کاپ» دیگری ندارد. ثانیا، بنده هم به اشد درجه با این عقیده موافقم که همچنان که اشتباهات داوری جزیی از فوتبال است عدم نتیجه گیری مناسب در برخی درمانها جزئ لاینفک حرفه پزشکی است. ثالثا، در هر رشته و تخصصی پیدا می شوند معدود افرادی که خطاکارند و نباید به این بهانه قاطبه شاغلان آن حرفه را زیر سوال برد و علیه شان جوسازی نمود. رابعا، حقیر هم در مواجهه با مواردی از این دست سیاست عدم سوختن سیخ و کباب را پیش می گیرم تا مراجعات نظام پزشکی و ایضا پزشکی قانونی بیشتر از این نشود، اما عزیزان شما را به خدایی که می پرستید با مشاهده چنین صحنه هایی که حتما خودتان هم کم ندیده اید چه باید کرد؟
یک فقره بریج لوکس 9 واحدی خوش نقشه از مبدا کانین این طرف به مقصد پره مولر دوم آن طرف با پرواز مستقیم و بدون توقف؛ یک «اصله» پین، در داخل کانالی که هرگز نوازش فایلی را احساس نکرده و سعادت آشنایی با گوتاپرکا را پیدا نکرده است؛ دندانهایی که احتمالا برای اجتناب از مضرات اشعه خبیث ایکس برای بیمار، بدون حتی یک شوت اشعه مورد درمان ریشه قرار گرفته اند؛ آمالگامی که ترجیح داده شده عوض قرار گرفتن در یک حفره کلاس 2 با کف سخت و زمخت عاجی روی بستر نرم و لطیف پاپیلای بین دندانی جای بگیرد و البته از سر لطف اندکی هم به داخل همان حفره سرک بکشد؛ دندان مظلومی با یک حفره کلاس 2 شیک و کلاسیک پر شده با آمالگام که تنها برای احساس همدردی با دندان اندو شده مجاور که زیر روکش می رفته، تقاضای درمان مشابه کرده و در یک فداکاری بی نظیر تراش مبسوطی خورده و برای محکم کاری روکش شده و بالاخره تجسم لطف بیکران همکاری رئوف در حق خانمی که از پروتز متحرک بدشان می آمده و در عین حال استفاده از ایمپلنت هم در وسعشان نبوده از طریق ساخت بریجی کانتی لیور با استفاده از دو عدد پره مولر که دندانهای شش و هفت را هم یدک می کشند.......
اندکی پیش تو گفتم غم دل ترسیدم
که دل آزرده شوی ورنه سخن بسیار است
به نظر شما زیاده روی کردم؟ از کاه، کوه ساختم؟ چهره درخشان اکثریتی قاطع را به عمل ناصواب اقلیتی محض مخدوش نمودم؟ اصلا بیجا کردم که چنین موضوعی را مطرح کردم؟ حواستم خودم را نیکوکار و فداکار و سایر همکاران را طمعکار و خطاکار معرفی کنم؟ لال شوم و قلمم بشکسته باد اگر چنین غرض و مرضی داشته باشم، فقط خواستم یادآور شوم:

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
بهر طلب طعمه پر و بال بیاراست
ناگه ز کمینگاه یکی سخت کمانی
تیری ز قضا و قدر انداخت بر او راست
بر خاک بیفتاد و بغلتید چو ماهی
وانگاه پر خویش کشید از چپ و از راست
چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد