ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زندگینامه لانگ‌فلو



sr hesabi
17th June 2013, 06:02 PM
"هنری وادزورث لانگ‌فلو" در 25 آوريل سال ۱۸۰۷ ميلادي در "پورتلند" امريكا به دنيا آمد. وي از كودكي، ذوق ادبي خود را نشان داد و نخستين سروده‌‌اش را در سن چهارده سالگي منتشر كرد. لانگ‏فلو با پايان دوران متوسطه، راهي اروپا شد و پس از آشنايى با فرهنگ آن سامان، به گسترش آن در آمريكا پرداخت. او به مدت پنج سال و نیم به تدریس زبانهای مدرن در "بودوان" و نيز هفده سال تدریس همین رشته در دانشگاه "هاروارد" پرداخت و همزمان، برخي سروده‌هايش را منتشر كرد.
لانگ فلو، طي سالهاي آينده، سروده‌هاي بسياري چاپ نمود و از اين رو، يكي از پركارترين سرايندگان آمريكا شناخته شد. سروده‌هاي لانگ فلو، افزون بر تفكر، تغزُّل و نكته‏هاي ارشادي، آميخته با مفاهيم احساسي، فلسفي، خيال‏انگيز و گرايش‌هاي اخلاقي بود. داستانهاي او نيز نشانگر آگاهي لانگ فلو از فرهنگ و ادبيات اروپا بود. وي در زمان زيست خود از محبوبيت، نام‌آوري و سرافرازي فراواني در آمريكا و اروپا برخوردار شد. استادي وي در هنر بيان و سادگي مفاهيم، تركيب و ساختمان شعر، لطافت تغزل و برخورداري از گستردگي فرهنگ و آگاهي از ادبيات اروپا و امريكا، او را به عنوان سراينده‌اي كه كمال مطلوب همگان مي‏باشد، شناسانده است. شماري از آثار لانگ فلو بر اين پايه‌اند :
"آواهاي شب"، "سفر به آن سوي دريا" و "داستانهاي مهمانخانه‌ي كنار جاده."
او دو بار ازدواج كرد و به هر دو همسرش نیز عشق می‌ورزید و هر دو بار، تنها مرگ بود كه سبب جدایی‌شان شد. او در خانواده‌ای خوشبخت به دنيا آمد و خود نیز زاينده‌ي خانواده‌ای خوشبخت گشت؛ فرزندی شايسته بود كه به پدری مهربان بدل گشت.
مرگ همسر نخست او در سال 1835، در شهر "رتردام" رخ داد. زمانی كه لانگ فلو برای تقویت زبان آلمانی‌اش به شمال اروپا سفر كرده بود تا كرسی عالی‌تری را در "هاروارد" به دست آورد، "مری لانگ فلو"، سقط جنین كرد و چند هفته پس از آن، در اثر عفونتِ ناشی از آن درگذشت. در آن هنگام چهار سال از ازدواج آن دو می‌گذشت. مری لانگ فلو زنی بسیار زیبا بود. لانگ فلو پس از مرگ همسرش، همه‌ي یادداشت‌های روزانه‌ی مربوط به زندگی مشترك‌شان را، به همراه نامه‌هایی كه در دوران عشق ورزی، رد و بدل كرده بودند؛ سوزاند.
با این حال، این اندوه او را از پا نینداخت و سفر خود را به آلمان و سوییس ادامه داد. در سوییس، تنها هشت ماه پس از مرگ مری، طی دیداری كه با "فنی اپلتون" داشت، به او دل باخت و با او ازدواج كرد.
مرگ همسر دوم لانگ فلو، داستاني دیگر داشت. در نهم جولای سال ١۸٦١، "فنی لانگ فلو" با دو دختر كوچك‌ش (یكی پنج و دیگری هفت ساله)، در كتابخانه نشسته بود و موهای تازه كوتاه شده‌ي آنها را مرتب می‌كرد. كبریتی روی لباس راحتی تابستانی "فنی" افتاد و شعله‌اش دامن گیر شد. فنی فریاد زنان به اتاق مطالعه دوید، جایی كه همسرش نشسته بود. لانگ فلو كوشید تا قالیچه‌ی اتاق را به دور بدن "فنی" بپیچد و با كمك آن و بدن خودش شعله‌ها را خاموش كند، ولي زماني توانست اين كار را بكند كه خودش هم به سختی سوخت.
"فنی"، پس از یك شب مقاومت در برابر درد، درگذشت. لانگ فلوی پنجاه و چهار ساله، چنان دچار اندوه شد كه تا پایان زندگي هم نتوانست از افسردگی رهايي یابد. ماهها طول كشید تا بتواند در مورد آن رويداد سخن بگويد. در طول این مدت او پناه خود را در كار كردن می‌جست و برگردان "كمدی الهی" دانته را آغاز كرد؛ كاری كه چندین سال پیش از آن آغاز، ولي نیمه كاره رهایش كرده بود.
لانگ فلو نسبت به سیاست، دلبستگي چندانی نشان نمی‌داد و هرگز به استخدام هیچ اداره‌ای درنیامد. به بيان ديگر، "هنری وادزورث لانگ فلو"، هرگز قانون‌شكنی نكرد، مشروب ننوشید، اسلحه‌ای به دست نگرفت و در اثر خشم، با كسی درگیر نشد، هیچ گاه ورق بازی نكرد، هرگز به بازار سهام دلبستگي نشان نداد و هيچ‌گاه به دوستي خیانت نكرد.
لانگ فلو از زمان ِ انتشار كتابِ "آواهای شب" در ١٨٣٩؛ وارد زبان ما شد.
رفتار ِ لانگ فلو به شدت در تضاد با جریان روشنفكری‌ است. به نظر می‌رسد چنین توصیفی برای مردی كه "هفده سال" به عنوان استاد در "هاروارد" سرگرم تدریس بوده و به چندین زبان زنده‌ی دنیا به خوبي وارد بوده است، در برخورد نخست، قدری عجیب می‌نماید. ولي حقیقتِ امر چیزی جز این نیست. برای كسانی كه در مورد فرهنگ و ادبیات معاصر پژوهش می‌كنند، این همه بی‌علاقگی لانگ فلو به نقد- و از آن كمتر به "نظریه‌ی نقد"!- شگفت‌‌آور است.
"سودمندي نوشتن درباره‌ی كتابها چیست؟" این پرسشي ا‌ست كه لانگ فلو در سال ١٨٥٠ بيان می‌كند و چنین ادامه می‌دهد:
"آیا جز این است كه دانستني‌هايي را بیان كنی كه هر كسی با خواندن كتاب می‌تواند به آنها دست یابد؟"
او درباره‌ي مسایل سیاسی و مذهبی نیز روشی مشابه را برمی‌گزیند. به گونه‌اي كه با وجود اباورهاي شدید مذهبی، در برابر "دكترین دانش الهی"، هیچ گونه انعطافی از خود نشان نمی‌دهد و چه بسا از درك آن نیز ناتوان است.
او به عنوان سراینده‌ی "سروده‌هايي در بندگی"، بنا به نوشته‌های واگنتش، مخالف بردگی بوده، ولي ضد برده‌داری (abolitionist) نبوده است.
لانگ فلو مردی بسيار با هوش بود؛ او در بیست و دو سالگی مدرك "پروفسوری زبانهای مدرن" را از "بودوین" دریافت كرد. چكامه به گونه‌اي دور از چشم داشت در وجودش می‌جوشید. او نتوانست چگونگي این جوشش را بيان كند و هیچ تئوری روشنی از فرآیند سرایش چكامه نداشت. "پیكان و آواز" را در صبح روز یكشنبه، پیش از رفتن به كلیسا و با شتاب فراوان سرود. "كشتی شكستگی ونوس" را در یك نشست سرود. او نمی‌توانست "چكامه‌ي سفارشی" بسراید و درخواست چنین سروده‌هايي را رد می‌كرد. تنها استثنای كارنامه‌اش "موریتوری سالوتاموس" است.
سرگذشت زندگی او مانند یك سروده، درنگ‌هايي شگفت‌آور دارد و رازهایی ناگشوده، و گویی بین سنین نوزده تا سی، كه معمولاًً سال‌های ابتدایی سرايندگي یك سراينده محسوب به شمار مي‌رود؛ به ظاهر او هیچ چكامه‌اي نسروده است.
هنري وادزورث لانگ فلو، سرانجام در هشتم ماه مه 1882م و در سن هفتاد و پنج سالگی به دليل بیماری "پریتونیت" درگذشت و تنها در پنج روز پایان زندگي بود كه بیماری او را از پا انداخت. [golrooz]

sr hesabi
17th June 2013, 06:18 PM
http://uc-njavan.ir/images/2a5dtdysspv1dcfmtufq.jpg
http://uc-njavan.ir/images/33kz76my1bp216tzl728.jpg
http://uc-njavan.ir/images/dkt51miz73698pnypwpe.jpg

http://uc-njavan.ir/images/tv248scrvd3vj89876sp.jpg
http://uc-njavan.ir/images/6k9guwblbhzgwj8u6z.jpg
http://uc-njavan.ir/images/o9v4ut8nt2r8ar5jcq1.jpg
منبع :
http://en.wikipedia.org

sr hesabi
17th June 2013, 06:43 PM
فعالیت های لانگ فلو:


Outre-Mer: A Pilgrimage Beyond the Sea (Travelogue) -1835


Hyperion, a Romance (http://en.wikipedia.org/wiki/Hyperion_%28Longfellow_novel%29) -1839


The Spanish Student. A Play in Three Acts -1843


Evangeline (http://en.wikipedia.org/wiki/Evangeline): A Tale of Acadie (epic poem) -1847


Kavanagh (http://en.wikipedia.org/wiki/Kavanagh_%28novel%29) -1849


The Golden Legend (poem) -1851


The Song of Hiawatha (http://en.wikipedia.org/wiki/The_Song_of_Hiawatha) (epic poem) -1855


The New England Tragedies 1868


The Divine Tragedy -1871


Christus: A Mystery -1872


Aftermath (poem) -1873

The Arrow and the Song poem

Poetry collections


Voices of the Night -1839


Ballads and Other Poems -1841


Poems on Slavery -1842


The Belfry of Bruges and Other Poems -1845


Birds of Passage -1845


The Seaside and the Fireside -1850


The Courtship of Miles Standish and Other Poems -1858


Tales of a Wayside Inn -1863


Household Poems -1865)


Flower-de-Luce -1867


Three Books of Song -1872


The Masque of Pandora and Other Poems -1875


Kéramos and Other Poems -1878


Ultima Thule -1880


In the Harbor -1882


Michel Angelo: A Fragment ---incomplete; published posthumously

sr hesabi
17th June 2013, 06:46 PM
http://www.uc-njavan.ir/images/vxtya9kfkpnanfzo99s.jpg

sr hesabi
17th June 2013, 06:47 PM
http://www.uc-njavan.ir/images/38x3m2omaxn1cg6k9a7l.jpg

sr hesabi
17th June 2013, 06:49 PM
http://uc-njavan.ir/images/juu8ij67emc1fhmigtyb.jpg
بهترین‌ اشعار لانگ‌ فلوّ:

خلاصه:حوالی سالهای 1337ترجمة‌ گزیده‌ای‌ از چند شاعر امریکائی‌ به‌ نظارت‌ آقای‌ دکتر سیروس‌ پرهام‌ درنظرگرفته‌ شد که‌ «انتشارات‌ سخن‌» نشر آنها را برعهده‌ گرفت‌. این‌ ترجمه‌ها می‌بایست‌ به‌ صورت‌ دو زبانی‌ (اصل‌ و ترجمه‌) به‌ چاپ‌ برسند تا کمک‌ به‌ درس‌ دانشجویان‌ زبان‌ نیز باشند. در این‌ سلسله‌، والت‌ ویتمن‌ ، رابرت‌ فراست‌ ، امیلی‌ دیکنسون‌ ، لانگ‌ فلوّ ... جای‌ گرفتند، و ترجمة‌ لانگ‌ فلوّ به‌ من‌ پیشنهاد شد. کاری‌ نبود که‌ آن‌ را با اشتیاق‌ تمام‌ انجام‌ دهم‌، ولی‌ در هر حال‌ اثر شاعری‌ بود که‌ در خود امریکا محبوبیّت‌ داشت‌، و در اروپا نیز تأثیر نهاده‌ بود،و پذیرفتم‌.
لانگ فلوّ(1807-1882)گوینده‌ای‌ اخلاقی‌ و معتدل‌ شناخته‌ شده‌ است‌ و قدری‌از سادگی‌ آغاز زندگی‌ امریکائی‌را در آثار خود منعکس‌ دارد.
در مقدّمة‌ کتاب‌ آمده‌ است‌:
- «لانگ‌ فلوّ در دوران‌ زندگی‌ خود شاعر محبوب‌ امریکا بود، و هم‌ اکنون‌ نیز شعرهایش‌در بین‌ عامّه‌ هواخواهان‌ فراوانی‌ دارد. با این‌ حال‌ امروزه‌ هستند کسانی‌ که‌ قسمتی‌ ازآثار او را به‌ نظر ناموافق‌ بنگرند، و او را شاعری‌ «احساساتی‌» بخوانند.»
- «البتّه‌ او تغییر نکرده‌ بود. دید مردم‌ امریکا و اروپا نسبت‌ به‌ ارزیابی‌ شعر تغییر یافته‌ بود. دوران‌ تجدّد آغاز شده‌ بود و بیان‌ روشن‌ و منظّم‌، و اندیشة‌ مستقیم‌ و احیاناً خوشبینانه‌ نسبت‌ به‌ زندگی‌، چندان‌ باب‌ طبع‌ قرن‌ بیستم‌ نبود.»
- «لانگ‌ فلوّ سرایندة‌ زندگی‌ و طبیعت‌ است‌ و از اندرزگوئی‌ و ارشاد نیز غفلت‌ نمی‌ورزد، و از این‌ حیث‌ تا اندازه‌ای‌ سعدی‌ ما را به‌ خاطر می‌آورد. نمی‌خواهم‌ بگویم‌ سعدی‌ را می‌شناخته‌، ولی‌ بطور کلّی‌ اندکی‌ چاشنی‌ شرقی‌ در شعرهای‌ او دیده‌ می‌شود.»
- «وی‌ گویا خیلی‌ زود در اروپا شناخته‌ شد. بودلر، شاعر فرانسوی‌ قطعه‌ هائی‌ از شعر او را به‌ زبان‌ فرانسه‌ ترجمه‌ کرد. بودلر که‌ هنرشناس‌ مشکل‌ پسندی‌ بوده‌، باید حسن‌ توجّه‌ او را به‌ لانگ‌ فلوّ با اهمیّت‌ خاصّی‌ تلقّی‌ کرد.»
- «بر سر هم‌ باید گفت‌ که‌ لانگ‌ فلوّ طبع‌ و روحی‌ سالم‌ داشت‌... هیچ‌ گاه‌ از توجّه‌ به‌ دنیای‌ برونی‌ و انسانی‌ و کردارها و رنج‌هایش‌ باز نمی‌ایستاد. از سلامت‌ روح‌ او همان‌ بس‌ که‌ با آنکه‌ در محیط‌ های‌ گوناگون‌ و در میان‌ مردمان‌ گوناگون‌ به‌ سر برد، همواره‌ خود را از نفوذ دیگران‌ بر کنار نگاه‌ داشت‌، و اصالت‌ خود را حفظ‌ کرد.»
و این‌ چند خط‌ نیز از دیباچة‌ چاپ‌ دوّم‌ :
- «این‌ چند روزه‌ که‌ لانگ‌ فلوّ را به‌ منظور آماده‌ شدن‌ برای‌ طبع‌ تازه‌ مرور می‌کردم‌، بیشتر از زمانی‌ که‌ او را ترجمه‌ می‌کردم‌ به‌ اعتبار او پی‌ بردم‌. گذشت‌ عمر دید ما را به‌ هم‌ نزدیک‌تر کرده‌ است‌».
- « هنری‌ لانگ‌ فلوّ در زمان‌ خود و تا زمانی‌ بعد از خود، قدر و منزلت‌ بسیار به‌ هم‌ زد، و به‌ همراه‌ دو گویندة‌ دیگر، ادگارالن‌ پَو و والت‌ ویتمن‌ ، برتارک‌ ادب‌ شاعرانة‌ امریکا قرار گرفت‌.»
(چاپ نخست1337،انتشارات سخن-چاپدوم 1379،انتشارات مروارید)
آنچه‌ در این‌ کتاب‌ آمده‌ است‌
چهل‌ و چهار قطعه‌ از شعرهای‌ کوتاه‌
( همراه‌ با متن‌ انگلیسی‌ )
نخستین‌ آن‌ «مدیح‌ شب‌ » است‌:
صدای‌ جامه‌های‌ دامن‌ کشان‌ شب‌ را شنیدم‌
که‌ بر شبستانهای‌ مرمرینش‌ کشیده‌ می‌شد
و دامن‌های‌ تیره‌ فام‌ او را دیدم‌
که‌ از پرتو دیوارهای‌ مینوی‌ حاشیه‌ دار بود
حضورش‌ را به‌ جادوی‌ قدرتی‌
که‌ در آن‌ بود،فراز سرم‌ دریافتم‌
حضور آرام‌ و با شکوه‌ شب‌ را
چون‌ حضور دلدار خود - .
آواهای‌ اندوه‌ و نشاط‌ را شنیدم‌ .
آهنگ‌های‌ نرم‌ گونه‌ گونه‌
که‌ حجره‌های‌ اشباح‌ نشین‌ شب‌ را می‌آکند
چون‌ جامه‌های‌ شاعری‌ کهن‌
از برکه‌های‌ خنک‌ هوای‌ نیمشبی‌
روانم‌ آرمش‌ نوشید،
چشمة‌ آرامش‌ جاودانی‌ در آن‌ جا روان‌ است‌
که‌ از آن‌ برکه‌های‌ ژرف‌ جاری‌ می‌گردد.
ای‌ شب‌ منزّه‌ از تو می‌آموزم‌
تحمّل‌ آنچه‌ را که‌ پیش‌ از من‌ آدمیان‌ تحمّل‌ کرده‌اند
تو بر لبان‌ تأمّل‌ انگشت‌ می‌گذاری‌
و آنها دیگر به‌ شکوَه‌ باز نمی‌شوند.
آرامش‌، آرامش‌! مانند « اورست‌» این‌ دعا را بر لب‌ می‌رانم‌،
با بالهای‌ پهناور گشوده‌ فرود آی‌
ای‌ شب‌ خجستة‌ دلاویز محبوب‌،
که‌ برای‌ قدوم‌ تو بسی‌ دعا کرده‌ام‌ .

sr hesabi
17th June 2013, 06:53 PM
امضای لانگ فلو:
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/57/Henry_Wadsworth_Longfellow_Signature.svg/160px-Henry_Wadsworth_Longfellow_Signature.svg.png (http://en.wikipedia.org/wiki/File:Henry_Wadsworth_Longfellow_Signature.svg)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد