diamonds55
18th September 2008, 01:06 AM
1. نه هدفي،نه توقعي و نه انتظاري
بسياري از شركت هت نمي دانند هدفشان از تلاشهاي روزمره چيست؟ ابتدا هدفي را مشخص و تنظيم نمائيد.دوم بپذيريد كه بازاريابي يك مرحله است.سوم همواره از اينكه مراحل با اهدافتان متناسب باشند مطمئن شويد.
2. ترس
شركتها غالبا در برخورد با بازاريابي دچار ترس موهوم هستند، نه از خود آن بلكه احتمال شكست در آن، كه حتي آنها را از آغاز و ادامه كار بازمي دارد. هنگاميكه عمليات بازاريابي تان را راه اندازي مي كنيد از اينكه بارها و بارها زمين خورده و موفق نگرديد ترس نداشته باشيد.
3. عدم آموزش
اگر به كارمندتان در خصوص بازاريابي آموزش ندهيد، آنها همچنان بد گمان خواهند بود و اين مساله مي تواند منجي تحليل كل مراحل بازاريابي گردد.
4. هدر رفتن سرمايه
اجراي عمليات 50دلاري كه از اجراي خوبي برخوردار مي باشد مي تواند راه گشاتر از عمليات 50000دلاري باشد كه به صورت ضعيفي طراحي شده است. بسياري از تكنيك ها ي بازاريابي سنتي مانند تبليغات نمي توانند نتايج كافي ارائه دهندتا اينكه هزينه ها را ارزيابي كنيم. حداقل دوبار در سال به ارزيابي سرمابه بازاريابيتان بپردازيد.
5.اتلاف وقت
تمام زمان بازاريابيتان را صرف اثبات ارزشمندي آن كنيد. ترديدي در كنار گذاشتن قسمتهايي كه عمل نمي كند به خود راه ندهيد.
6. عدم ارتباط
در تمامي مسائل و جزئيات بازاريابي سياست آزادي بيان را از طرف كارمندان و يا ساير مهره هاي شركت بكار بگيريد و حتي خودتان.
7. عدم مسئوليت پذيري
اين مسئله مي تواند بدترين و بزرگ ترين اشتباهي باشد كه يك شركت مي تواند انجام دهد، داشتن اهداف واقع بينامه و عملكرد سريع براي كساني كه در كار بازاريابي هستند ضروري مي باشد. در غير اينصورت شما به مرگ آري گفته ايد و هيچ چيز را عملي نشناخته ايد.
8.عدم پرداخت پاداش
عدم شناسايي و ارج نهادن به مهارت ها و تخصص هاي بازاريابي كارمندانتان سبب مي شود محرك هايي كه مي بايست به كار گرفته شوند دچار لغزش گردند و نتيجه اي معكوس داشته باشند.راه هاي موفقيت در بازاريابي را كه پايه هاي ثابت و استوار دارند را بشناسيد.
9. عدم وجود دستنوشته
هنگامي كه كاري نوشته شود، انجام مي شود. هميشه اهداف و طرح هايتان را بنويسيد و اين احتمال را بدهيد كه هنگام نوشتن ،ديد و نقطه نظر شما به طور قابل توجهي افزايش خواهند يافت.
بسياري از شركت هت نمي دانند هدفشان از تلاشهاي روزمره چيست؟ ابتدا هدفي را مشخص و تنظيم نمائيد.دوم بپذيريد كه بازاريابي يك مرحله است.سوم همواره از اينكه مراحل با اهدافتان متناسب باشند مطمئن شويد.
2. ترس
شركتها غالبا در برخورد با بازاريابي دچار ترس موهوم هستند، نه از خود آن بلكه احتمال شكست در آن، كه حتي آنها را از آغاز و ادامه كار بازمي دارد. هنگاميكه عمليات بازاريابي تان را راه اندازي مي كنيد از اينكه بارها و بارها زمين خورده و موفق نگرديد ترس نداشته باشيد.
3. عدم آموزش
اگر به كارمندتان در خصوص بازاريابي آموزش ندهيد، آنها همچنان بد گمان خواهند بود و اين مساله مي تواند منجي تحليل كل مراحل بازاريابي گردد.
4. هدر رفتن سرمايه
اجراي عمليات 50دلاري كه از اجراي خوبي برخوردار مي باشد مي تواند راه گشاتر از عمليات 50000دلاري باشد كه به صورت ضعيفي طراحي شده است. بسياري از تكنيك ها ي بازاريابي سنتي مانند تبليغات نمي توانند نتايج كافي ارائه دهندتا اينكه هزينه ها را ارزيابي كنيم. حداقل دوبار در سال به ارزيابي سرمابه بازاريابيتان بپردازيد.
5.اتلاف وقت
تمام زمان بازاريابيتان را صرف اثبات ارزشمندي آن كنيد. ترديدي در كنار گذاشتن قسمتهايي كه عمل نمي كند به خود راه ندهيد.
6. عدم ارتباط
در تمامي مسائل و جزئيات بازاريابي سياست آزادي بيان را از طرف كارمندان و يا ساير مهره هاي شركت بكار بگيريد و حتي خودتان.
7. عدم مسئوليت پذيري
اين مسئله مي تواند بدترين و بزرگ ترين اشتباهي باشد كه يك شركت مي تواند انجام دهد، داشتن اهداف واقع بينامه و عملكرد سريع براي كساني كه در كار بازاريابي هستند ضروري مي باشد. در غير اينصورت شما به مرگ آري گفته ايد و هيچ چيز را عملي نشناخته ايد.
8.عدم پرداخت پاداش
عدم شناسايي و ارج نهادن به مهارت ها و تخصص هاي بازاريابي كارمندانتان سبب مي شود محرك هايي كه مي بايست به كار گرفته شوند دچار لغزش گردند و نتيجه اي معكوس داشته باشند.راه هاي موفقيت در بازاريابي را كه پايه هاي ثابت و استوار دارند را بشناسيد.
9. عدم وجود دستنوشته
هنگامي كه كاري نوشته شود، انجام مي شود. هميشه اهداف و طرح هايتان را بنويسيد و اين احتمال را بدهيد كه هنگام نوشتن ،ديد و نقطه نظر شما به طور قابل توجهي افزايش خواهند يافت.