PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چگونه می توان در جامعه زندگی کرد؟



jammaf
2nd June 2013, 02:13 AM
به نظر شما دوستان زمانی که یک فرد به دنیا میاد و وارد جامعه می شود چه چیز های در ابتدا برای زندگی در اجتماع باید یاد بگیرد؟ و اولین حقوقی که باید از آن بر خورددار شود چیست؟ چرا و چگونه؟ ضمن دعوت به بحث مسأله را تحلیل نمایید

بلدرچین
4th June 2013, 03:30 PM
باید دروغ یاد بگیره.باید حرص بخوره و اذیت بشه.اخرم بمیره و با همه ارزوهاش بره زیر خاک

jammaf
4th June 2013, 09:53 PM
ضمن تشکر چرا دروغ؟ چرا حرص؟ چرا اذیت؟

jammaf
5th June 2013, 01:09 AM
در جواب شما دوست عزیز مطلبی را عرض می کنم:
دروغ ریشه جامعه را خشک میکند
برای سفر به اصفهان رفته بودم . کنار سی و سه پل نشسته بودم . نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله خارجی افتاد که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و داشت مرا نگاه میکرد . بقدری چهره زیبا و بانمکی داشت که بی اختیار با دستم اشاره کردم به طرفم بیاید اما در حالتی از شک و ترس از جایش تکان نخورد . دو سه بار دیگر هم تکرار کردم اما نیامد . به عادت همیشگی ، دستم را که خا لی بود مشت کردم و به سمتش گرفتم تا احساس کند چیزی برایش دارم . بلافاصله به سویم حـرکت کرد . در همین لحظه پدرش که گویا دورادور مواظبش بود بسرعت به سمت من آمد و یک شکلات را مخفیانه در مشتم قرار داد . بچه آمد و شکلات را گرفت . به پدرش که ایتالیایی بود گفتم من قصد اذیت او را نداشتم . گفت میدانم و مطمئنم که میخواستی با او بازی کنی اما وقتی مشتت را باز میکردی او متوجه میشد که اعتمادش به تو بیهوده بوده است . کار تو باعث میگردید که بچه ، دروغ را تجربه کند و دیگر تا آخر عمرش به کسی اعتماد نکند .

حال ما ایرانیها چگونه عمل میکنیم . بابا میشینه تو خونه جلوی بچه کوچک به زنش میگه ، فلانی زنگ زد بگو من نیستم . مامانه به بچه میگه اگه غذاتو بخوری برات فلان چیزو میخرم بعد انگار نه انگار . بابا به بچه اش میگه مامانت اومد نگو من به مامان بزرگ زنگ زدم

بعد این بچه بزرگ میشه میره تو جامعه . معلمش میگه چرا مشق ننوشتی براحتی دروغ میگه که خاله ام مرده بود نبودیم . فروشنده میشه مثل آب خوردن جنس بنجل را بدروغ جای اصلی میفروشه مهندس میشه بجای دو متر ، یک متر فونداسیون میریزه ، دکتر میشه ، اهمال در عمل جراحی را ایست قلبی گزارش میکنه ، تولید کننده محصولات پروتئینی میشه ، گوشت شتر و اسب مصرف میکنه ، رییس هواپیمائی میشه سقوط هواپیما را پای خلبان مرده میذاره وارد سیاست میشه سر ملت شیره میماله . دروغ به اولین ابزار هر فرد برای دست یافتن به هدف تبدیل میشود .

دروغ فساد و تباهی جامعه را ببار میاورد . اعتمادها را زایل میکند . لذت زندگی جمعی و مدنی را از بین میبرد . ظلم و بیعدالتی را گسترش میدهد . منشا بسیاری از معضلات اجتماعی دروغ است . دروغ ریشه جامعه را خشک میکند .

دروغ در تمامی اجزای زندگی ما ایرانیها براحتی جاری است و چون سیلی که هر لحظه بزرگتر میشود در حال نابودی ما است


خدایا ما رو از دروغ گویان قرار مده ان شاءالله

( به نقل از یکی از دوستان )

عرفان سلیم زاده
5th June 2013, 04:51 PM
معمولا با تاثیر پذیرفتن مثبت از جریان جامعه میشه یک زندگی آزاد و با محدودیت های بسیار کم داشت به شرطی که اطلاعات در جامعه بدون محدودیت و بدون تبعیض جابجا بشه و همه به شرطی که از این اطلاعات برای ضربه زدن به دیگران استفاده نکنند(تاثیر منفی نگیرند) بتونن ازش برداشت های شخصی داشته باشند.البته بهتره که رسالت افراد در جامعه مشخص و فرهنگ سازی بشه تا نظم و امنیت برقرار باشه.

عرفان سلیم زاده
5th June 2013, 05:19 PM
تکراری

سونای
10th June 2013, 01:10 PM
زمانی که یک فرد به دنیا میاد و وارد جامعه می شود چه چیز های در ابتدا برای زندگی در اجتماع باید یاد بگیرد؟

سلام
میخوام بگم اعتماد !! اما ذهنم مشغول میشه که.....

چیزی که بعد از خوندن این سوال به ذهنم رسید اینه که بچه یاد بگیره کنار بقیه و به همراهشون زندگی کنه! دامنه لغاتم خیلی ضعیفه نمیتونم توی یه جمله منظورمو برسونم

من یه برادرزاده دارم 4 سالشه ! احساس میکنم ظلمی که در حق این بچه شده اینه که خیلی بهش تذکر داده شد اسباب بازیهاشو به کسی نده!!!!
و وقتی این بچه با بچه های دیگه ی فامیل میخواد بازی کنه خیلی حواسش هست وسایلشو نده! برای همین دروغ میگه!! که این بده! این دستتو میبره! اینو بدم بهت اینجوری میشه!
اگه کودک مقابل قبول کنه که قبول کرد... اگه قبول نکنه بعد دعوا و لجبازی و گریه و قهر و تلافی کردن..!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
البته تنها برادر زاده ی من اینطور نیست! تا حالا که هرچی بچه توی فامیل اومده همینطورن!
اگر من باشم بازیهایی رو بهشون یاد میدم ( چون خودم توی کانون پرورش فکری بودم ) و با شوق و ذوق تعریف میکنم که مجبور شن با هم بازی کنن! که اون مهمونی به خیری و خوشی تموم میشه! ولی اگه من نباشم کسی حوصلش نمیشه بچه ها رو سرگرم کنه! اینا هم دعوا میگیرن! حتی بارها پیش اومد که یکی از پدر و مادر ها واسه دعوای بچه ها مجبور شدن زودتر برن!

و حتی بین بازیهاشون هم اون نگاه نگرانشون که چه موقع نوبت اینا میشه کاملا مشخصه!!! خیلی بده واقعا.. بچه ها بیخودی دچار یه عذاب شدن!!!

بنظرم از همون اولی که بچه اسباب بازی میگیره دستش باید با دست خود بچه تعدادی اسباب بازی به اطرافیان داد و یه بازی که در نهایت منجر به یه نتیجه میشه انجام بشه! مثل خونه سازی بازیهای فکری که الان برای همه سنین اومده!
که بدونن با هم برای یه هدف باید تلاش کرد که نتیجه ی بهتری هم گرفته میشه....
شاید اولین حقوقشون این باشه که پدر و مادر ها قبل بچه دار شدن باید خوب فکر کنن! براش برنامه ریزی کنن! ببینن فرصتش رو دارن؟ توانش رو دارن ؟!!! الان بار عظیمی از تربیت بچه به عهده مهد هستش!! پدرو مادر ها حوصله ندارن!!!!
یه مورد دیگه هم هست به امید خدا فرصتی شد بعد میگم...
ممنون بابت این تاپیک[golrooz]

jammaf
10th June 2013, 03:58 PM
ضمن تشکر از شرکت در بحث اتفاقا خیلی قشنگ ادای مطلب کردی شما که درگیر امر تربیت آیندسازان بوده اید بهتر واقف به اهمیت مساله می باشید لذا ما را از نظرات گران بهای خود مسرور فرمایید...

ضمنا به نکته جالبی اشاره کردی امروزه پدر و مادر ها فارغ از برنامه ریزی صحیح در بچه دار شدن بعد از تولد بچه بیشتر به نحوی حضور خودشان در جامعه و نحوه نگاه اطراف به خودشان توجه می کنند به عبارتی دیگر بیشتر به خودشان بها می دن تا تربیت بچه در اجتماع و همین بها دادن بیش از حد باعث قربانی شدن بچه می شود...

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد