yasaman_faramarzi
25th May 2013, 12:28 PM
چشمانم را می بندم
میبینم زمینی را که بی قرار عشق شده
واز فراق عشق ابتدا زرد شد
وناگاه قلبش از جفای دوست ترک خورد
ولی زمین غم دوست را عزیز شمرد
این گذشت تا که مجنون از فراق لیلی پیر شد
وقتی که از دل شب نویدی از آسمان ها به مجنون رسید
و عشقی نو در دل مجروح مجنون جریان یافت
نمی دانم آن روز مجنون زنده بود یا نه؟؟؟!![golrooz][golrooz]
میبینم زمینی را که بی قرار عشق شده
واز فراق عشق ابتدا زرد شد
وناگاه قلبش از جفای دوست ترک خورد
ولی زمین غم دوست را عزیز شمرد
این گذشت تا که مجنون از فراق لیلی پیر شد
وقتی که از دل شب نویدی از آسمان ها به مجنون رسید
و عشقی نو در دل مجروح مجنون جریان یافت
نمی دانم آن روز مجنون زنده بود یا نه؟؟؟!![golrooz][golrooz]