PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اگر رستـم و سـهراب در زمان ما می زیستنـد ...



امـیـر بـیـگـی
15th May 2013, 01:36 PM
چنین گفت رستم به سهــراب یل
که من آبـــرو دارم انــــدر محـــل

مکن تیز و نازک، دو ابـروی خود
دگر سیخ سیـخی مکن مـوی خود

شدی در شب امتــــــحان گرمِ چت
برو گــمشو ای خــاک بر آن سـرت

اس ام اس فرستادنت بس نبـــود
که ایمـیل و چت هم به ما رو نمـود

رهـا کن تو این دختِ افراسیــــــاب
که مامش ترا می نمـــاید کبــــاب

اگر سر به سر تن به کشتن دهیـــم
دریغــا پسر، دستِ دشـمن دهیـــم

چوشوهر در این مملکت کیمـیاست
زتورانیان زن گرفتــن خطـــاست

خودت را مکن ضــــایع از بهــر او
به دَرست بـــپرداز و دانش بجــو

در این هشت ترم، ای یلِ با کـلاس
فقـط هشت واحد نمـودی تو پاس

توکزدرس ودانش، گریزان بـُدی
چرا رشــته ات را پزشـکی زدی

من ازگـــــــــور بابام، پول آورم
که هــرترم، شهـریه ات را دهـم

من از پهلــــوانانِ پیــشم پـــسر
ندارم بجــز گرز و تیـــغ و ســپر

چو امروزیان، وضع من توپ نیست
بُوُد دخل من هفـده و خرج بیست

به قبـض موبایلت نگـه کرده ای
پــدر جــــد من را در آورده ای

مسافر برم، بنـده با رخش خویش
تو پول مرا می دهی پای دیـــش

مقصّر در این راه، تهیمیــنه بود
که دور از من اینگونه لوست نمود

چنیـن گفت سهـراب، ایـــول پـدر
بُوَد گفـــته هایت چو شهـد وشکر

ولـی درس و مشق مرا بی خیـال
مزن بر دل و جان من ضــد حال

اگرگرمِ چت یا اس ام اس شویــم
از آن به که یک وقت دپرس شــویم

ahmad2015
15th May 2013, 01:58 PM
چنین گفت رستم به سهــراب یل
که من آبـــرو دارم انــــدر محـــل

مکن تیز و نازک، دو ابـروی خود
دگر سیخ سیـخی مکن مـوی خود

شدی در شب امتــــــحان گرمِ چت
برو گــمشو ای خــاک بر آن سـرت

اس ام اس فرستادنت بس نبـــود
که ایمـیل و چت هم به ما رو نمـود

رهـا کن تو این دختِ افراسیــــــاب
که مامش ترا می نمـــاید کبــــاب

اگر سر به سر تن به کشتن دهیـــم
دریغــا پسر، دستِ دشـمن دهیـــم

چوشوهر در این مملکت کیمـیاست
زتورانیان زن گرفتــن خطـــاست

خودت را مکن ضــــایع از بهــر او
به دَرست بـــپرداز و دانش بجــو

در این هشت ترم، ای یلِ با کـلاس
فقـط هشت واحد نمـودی تو پاس

توکزدرس ودانش، گریزان بـُدی
چرا رشــته ات را پزشـکی زدی

من ازگـــــــــور بابام، پول آورم
که هــرترم، شهـریه ات را دهـم

من از پهلــــوانانِ پیــشم پـــسر
ندارم بجــز گرز و تیـــغ و ســپر

چو امروزیان، وضع من توپ نیست
بُوُد دخل من هفـده و خرج بیست

به قبـض موبایلت نگـه کرده ای
پــدر جــــد من را در آورده ای

مسافر برم، بنـده با رخش خویش
تو پول مرا می دهی پای دیـــش

مقصّر در این راه، تهیمیــنه بود
که دور از من اینگونه لوست نمود

چنیـن گفت سهـراب، ایـــول پـدر
بُوَد گفـــته هایت چو شهـد وشکر

ولـی درس و مشق مرا بی خیـال
مزن بر دل و جان من ضــد حال

اگرگرمِ چت یا اس ام اس شویــم
از آن به که یک وقت دپرس شــویم

کپک مکن گل باقالی بغلو میخوای یا باقالی[khande]

nedasoltani
15th May 2013, 02:31 PM
ممنون خیلی قشنگ بود.[tashvigh][tashvigh]

کاساندان
15th May 2013, 02:50 PM
خوب بود[tashvigh].[labkhand]شاعرش کیست؟

محسن مهابادی زاده
15th May 2013, 06:48 PM
قابل توجه افرادی که از هویت و جنسیت خودشون خیر ندیدن و فکر میکنن در هویت و جنسیت دیگر خبری هست......
اگر خبری باشه در عزت نفس و روح بلند خودته

*parysima*
15th May 2013, 06:57 PM
قشنگ بود.این شعر از کیست؟[movafaghiyat][shademani2][shademani]

نسیم جمشیدی
15th May 2013, 08:50 PM
جالب بود ..............[golrooz]

aminaaaa
15th May 2013, 10:41 PM
خیلی جالب و جذاب بود[tashvigh]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد