PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آموزشی روانشناسی چیست ؟



mohammad hossin79
15th May 2013, 01:28 PM
تاریخچه :
روانشناسی از تمام نظام‌های علمی موجود قدمت بیشتری دارد. می‎توان ریشه‌های آن‌را تا سده چهارم و پنجم پیش از میلاد بادانشمندانی چون افلاطون و ارسطو دنبال نمود. ولی به قول هرمن ابینگهوس، قرن ۱۹،”روانشناسی پیشینه‌ای دراز اما تاریخچه‌ای کوتاه دارد (شولتز و شولتز، ۱۳۷۲، ص۱۸). یک فیلسوف تحصیل کرده آلمانی بنام رادولف گوسلنیوس (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D9%88%D9%84%D9% 81_%DA%AF%D9%88%D8%B3%D9%84%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%B 3&action=edit&redlink=1) ابداعکننده اصطلاح «روان‌شناسی» است (۱۹۵۰). معنی ریشه کلمه روان‌شناسی از کلمه (روان (http://www.blogsky.com/wiki/روان)) بمعنای "روان (http://www.blogsky.com/wiki/روان) در زبان یونانی است.تا حدود اواخر سده نوزدهم (http://www.blogsky.com/wiki/سده_نوزدهم)، روان‌شناسی به عنوان شاخه‌ای از علم فلسفه (http://www.blogsky.com/wiki/فلسفه) شناخته می‌شد. وهمچنین به عنوان یک کیش در برخی فرهنگ‌ها در نظر گرفته می‌شد که شامل تهاجم افکارو نابودی یگانگی درونی می‌گردید. در سال ۱۸۷۹ (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%DB%B1%DB%B8%DB%B7%DB%B9&action=edit&redlink=1) شخصی بنام ویلهلم وندت (http://www.blogsky.com/wiki/ویلهلم_وندت)(که به پدر روان‌شناسی نیز معروف است) اقدام به تأسیس یک آزمایشگاه در دانشگاه شهرلایپزیک (http://www.blogsky.com/wiki/لایپزیک)آلمان نمود که تمرکز اصلی آن بروی مطالعات روان‌شناسی قرار داشت. در سال ۱۸۹۰ (http://www.blogsky.com/wiki/Û±Û¸Û¹Û°) ویلیام جیمز (http://www.blogsky.com/wiki/ویلیام_جیمز)درکت اب خود با نام "اصول روان‌شناسی (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84_%D8%B1%D9 %88%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C&action=edit&redlink=1) به بسیاریاز پرسشهای مطرح شده در باب بنیادهای روان‌شناسی که تا سالها بعد توسط روانشناسان (http://www.blogsky.com/wiki/روانشناسان)مطرح گردیده بودند، پاسخ داد. از دیگر افراد مطرح در این رشته هرمن ابینگواس (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D9%87%D8%B1%D9%85%D9%86_%D8%A7%D8 %A8%DB%8C%D9%86%DA%AF%D9%88%D8%A7%D8%B3&action=edit&redlink=1) (پیشتازتحقیقات حافظه (http://www.blogsky.com/wiki/حافظه))،دانشمند روسی (http://www.blogsky.com/wiki/روس)با نام ایوان پاولف (http://www.blogsky.com/wiki/ایوان_پاولف)(شخص که مبتکر فرآیند یادگیری شرطی شدن کلاسیک (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%B4%D8%B1%D8%B7%DB%8C_%D8%B4%D8 %AF%D9%86_%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3%DB%8C%DA%A9&action=edit&redlink=1) است) می‌باشند.
در همین حال، شخصی بنام زیگموند فروید (http://www.blogsky.com/wiki/زیگموند_فروید) که تحصیل کرده رشته اعصاب‌شناسی (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%A7%D8%B9%D8%B5%D8%A7%D8%A8%E2% 80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C&action=edit&redlink=1) بوده و آموزش رسمی در خصوص روان‌شناسیندیده بود، روش روان درمانی (http://www.blogsky.com/wiki/روان_درمانی) را ابداع و مورد استفاده قرار داد کهبنام تجزیه و تحلیل روحی (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%AA%D8%AC%D8%B2%DB%8C%D9%87_%D9 %88_%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84_%D8%B1%D9%88%D8 %AD%DB%8C&action=edit&redlink=1) شناختهمی‌شود. شناخت فروید از ذهن به طور گسترده بر پایه روش‌های تفسیری و درون‌گرایی (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%AF%D8%B1%D9%88%D9%86%E2%80%8C% DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C&action=edit&redlink=1) است. ولی تمرکز خاص آن بروی حلمشکلات روان‌پریشی و آسیب‌شناسی روانی (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%A2%D8%B3%DB%8C%D8%A8%E2%80%8C% D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D8%B1%D9%88%D8%A7%D 9%86%DB%8C&action=edit&redlink=1) قراردارد. تئوری‌های فروید بسیار مشهور گردیدند دلیل این معروفیت احتمالاً به خاطردرگیر بودن آن با موضوعاتی از قبیل جنسیت (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C%D8%AA_%D8 %A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86&action=edit&redlink=1) و سرکوب (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%B3%D8%B1%DA%A9%D9%88%D8%A8_%D8 %B1%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C&action=edit&redlink=1) به عنوان جوانب عمومی توسعه روان‌شناسیمی‌باشد. در آن زمان، این مسائل به صورت عمده به عنوان موضوعات ممنوعه (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D9%85%D9%85%D9%86%D9%88%D8%B9%D9% 87&action=edit&redlink=1) در نظر گرفته می‌شدند. و فروید مبدلیفراهم آورد که بتوان راجع به این مسائل به طور باز در مجامع مبادی آداب بحث وگفتگو نمود. اگرچه در روان‌شناسی امروزی، تئوری‌های فروید اساسا مورد توجه نیستندولی کاربرد خاص او در تبدیل روان‌شناسی به موضوعی بالینی بسیار تاثیرگذار بود.
به عنوان بخشی از عکس‌العمل نسبت به طبیعت فردی و درون نگرروان‌شناسی و وابستگی انحصاری آن به جمع آوری مجدد تجارب مبهم و دوردست کودکی،مکتب رفتارگرایی (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DA% AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C&action=edit&redlink=1) بمنزله روش راهنمائی تئوری روان‌شناسیمعروف گردید. روانشناسانی (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9% 86%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C&action=edit&redlink=1) از قبیل جان بی. واتسون (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%AC%D8%A7%D9%86_%D8%A8%DB%8C._% D9%88%D8%A7%D8%AA%D8%B3%D9%88%D9%86&action=edit&redlink=1)، ادوارد تورندیک (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%A7%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8% AF_%D8%AA%D9%88%D8%B1%D9%86%D8%AF%DB%8C%DA%A9&action=edit&redlink=1) و بی. اف. اسکینر (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%A8%DB%8C._%D8%A7%D9%81._%D8%A7 %D8%B3%DA%A9%DB%8C%D9%86%D8%B1&action=edit&redlink=1) به عنوانپیشتازان این مکتب بودند. رفتارگرایان اعتقاد داشتند که روان‌شناسی باید تبدیل بهعلم رفتارشناسی گردد و نه ذهن. آنها این نظر را که وضعیت‌های درون ذهنی مانند اعتقادات (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8% AF%D8%A7%D8%AA&action=edit&redlink=1)، تمایلات (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%AA%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AA&action=edit&redlink=1) یا اهداف را می‌توان به صورت علمیمورد تحقیق قرار داد را رد نمودند. در سال (۱۹۱۳) واتسون در نوشتاری با نام «روان‌شناسیاز دیدگاه رفتارگراً اظهار داشت که روان‌شناسی» رشته‌ای کاملاً تجربی از علومطبیعی است، ""اشکال درون‌گرایی از اجزای لازم این روش‌ها محسوب نمی‌گردند«واینکه»رفتارگر یان مرزی بین انسان و حیوان صفتی قائل نیستند."
رفتارگرایی در تمامی سال‌های آغازین سده بیستم به عنوان مدلغالب روان‌شناسی مطرح بود. دلیل عمده این سرآمد بودن خلق و کاربرد موفق (نه حداقلاز آنچه بنام تبلیغ (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%AA%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%BA&action=edit&redlink=1)) تئوری‌های شرطی شدن (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%B4%D8%B1%D8%B7%DB%8C_%D8%B4%D8 %AF%D9%86&action=edit&redlink=1) به عنوان مدل‌های علمی رفتار انسانبود. به‌هرحال، کم کم مشخص شد که علیرغم آنکه رفتارگرایی اکتشافات مهمی صورت دادهبود ولی به عنوان یک تئوری راهنمای رفتار انسان نا کارآمد به‌نظر می‌رسید. بازبینیکتاب"رفتار کلامی (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1_%DA %A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C&action=edit&redlink=1) اثر اسکینر توسط نوام چامسکی (http://www.blogsky.com/wiki/نوام_چامسکی)(با هدف توضیح فرآیند اکتساب زبان (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D9%81%D8%B1%D8%A2%DB%8C%D9%86%D8% AF_%D8%A7%DA%A9%D8%AA%D8%B3%D8%A7%D8%A8_%D8%B2%D8% A8%D8%A7%D9%86&action=edit&redlink=1) در یکچهار چوب رفتارگرایی) به‌عنوان یکی از عوامل اصلی ختم کننده دوران رفتارگرایی به‌شمارمی‌آید.
چامسکی اثبات نمود که زبان را نمی‌توان به‌صورت انحصاری ازطریق شرطی شدن آموخت؛ زیرا مردم قادرند جملاتی بی همتا در ساختار و معنا را بیانکنند که بتنهایی از طریق تجارب روزمره زندگی قابل تولید نیستند. این مباحث مؤیدآنست که فرآیندهای درونی ذهن که رفتارگرایان آن‌ها را تحت عنوان توهم رد می‌کردند،واقعاً وجود دارند. به همین شکل، کار آلبرت باندورا (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%A2%D9%84%D8%A8%D8%B1%D8%AA_%D8 %A8%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7&action=edit&redlink=1) نشان داد کهکودکان قادرند یادگیری از طریق مشاهدات اجتماعی (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%AA%D8%A6%D9%88%D8%B1%DB%8C_%DB %8C%D8%A7%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C_%D8%A7%D8% AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C&action=edit&redlink=1)را بدون تغییر در رفتار علنی بیاموزند و بنابر این بیشتر بروی بازنمائی‌های درونیحساب باز نمایند.
روان‌شناسی بشر دوستانه (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8C% D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D8%A8%D8%B4%D8%B1_% D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D9%87&action=edit&redlink=1) درسال ۱۹۵۰ بوجود آمد و به‌عنوان عکس‌العملی نسبت به مثبت‌گرایان (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D9%85%D8%AB%D8%A8%D8%AA%E2%80%8C% DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C&action=edit&redlink=1) و تحقیقات علمی ذهن بکار خودادامه داد. تأکید این روان‌شناسی بر نظریه پدیدار شناختی (http://www.blogsky.com/wiki/پدیدارشناسی)تج رب انسانی بوده و در جستجوی فهم ابناء بشر و رفتار آنها از طریق انجام تحقیقات کیفی (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%AA%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8% A7%D8%AA_%DA%A9%DB%8C%D9%81%DB%8C_%D8%B1%D9%88%D8% A7%D9%86%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C&action=edit&redlink=1) بر آمد. ریشه‌هایتفکرات بشر دوستانه در اگزستانسیالیست‌ها (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%A7%DA%AF%D8%B2%D8%B3%D8%AA%D8% A7%D9%86%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85&action=edit&redlink=1) و فلسفه پدیدار شناختی (http://www.blogsky.com/wiki/پدیدارشناسی)بو ه و بسیاری از روانشناسان بشری روش علمی را کاملاً رد نموده و اعتقاد داشتند کهسعی در تبدیل تجارب انسان به واحدهای اندازه‌گیری باعث تخلیه کلیه معانی وارتباطات او به‌عنوان موجودی زنده خواهد گشت.
برخی دیگر از تئوریسین‌های این مکتب فکری عبارتند از آبراهام مازلو (http://www.blogsky.com/wiki/آبراهام_مازلو) مبتکر سلسله نیازهای انسانی (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%B3%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%87_%D9 %86%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D9%85%D8% A7%D8%B2%D9%84%D9%88&action=edit&redlink=1)، کارل راجرز (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%84_%D8%B1%D8 %A7%D8%AC%D8%B1%D8%B2&action=edit&redlink=1) مبتکر درمان مشتری مداری و فیتز پرلز (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D9%81%DB%8C%D8%AA%D8%B2_%D9%BE%D8 %B1%D9%84%D8%B2&action=edit&redlink=1) مبتکر و بسط دهنده درمان گشتالت (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86_%DA %AF%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%AA&action=edit&redlink=1).
ظهور فناوری رایانه‌ای نیز به پیشرفت استعاره عملکرد ذهنیبه پردازشاطلاعات (http://www.blogsky.com/wiki/پردازش_اطلاعا ª) کمک نمود. این فناوری به‌همراه تحقیقات علمی در زمینه مطالعهذهن و همچنین اعتقاد به وضعیت داخلی ذهن به پیدایش شناخت‌گرایی (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8C% D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C_(%D8%B4%D9%86%D8%A7% D8%AE%D8%AA%DA%AF%D8%B1%D8%A7)&action=edit&redlink=1) به‌عنوان مدلبرجسته ذهن کمک نمود.
ارتباطات بین مغز (http://www.blogsky.com/wiki/مغز)و عملکرد دستگاه عصبی (http://www.blogsky.com/wiki/دستگاه_عصبی)نیز متداول گردید. دلیل این رایج شدن قسمتی به آزمایشات افرادی مانند چارلزشرینگتون (http://www.blogsky.com/wiki/چارلز_شرینگتو †) و دونالد هب (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%AF%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%84%D8% AF_%D8%A7%D9%88%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86%DA%AF_%D9% 87%D8%A8&action=edit&redlink=1) و قسمتی بهمطالعات دانشمندان در خصوص جراحت مغزی (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D8%AD%D8%AA_%D9 %85%D8%BA%D8%B2%DB%8C&action=edit&redlink=1) (همچنین بخش روان‌شناسی اعصاب شناختگرا (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8C% D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D8%A7%D8%B9%D8%B5%D 8%A7%D8%A8_%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DA%AF%D8 %B1%D8%A7&action=edit&redlink=1)را ببینید) برمی گشت. با توسعه فناوری‌های اندازه‌گیری عملکرد مغز، روان‌شناسی اعصاب (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8C% D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D8%A7%D8%B9%D8%B5%D 8%A7%D8%A8&action=edit&redlink=1) و علوممربوط به اعصاب بخش‌های فعال در روان‌شناسی امروزی گردیدند.
با درگیری علوم دیگر (از جمله فلسفه (http://www.blogsky.com/wiki/فلسفه)، دانش رایانه (http://www.blogsky.com/wiki/رایانه) و علوم مربوط به اعصاب (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85_%D9%85%D8 %B1%D8%A8%D9%88%D8%B7_%D8%A8%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8 %B5%D8%A7%D8%A8&action=edit&redlink=1)) جهتشناخت و فهم ذهن،
چتری از علوم شناخت‌گرا (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85_%D8%B4%D9 %86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7&action=edit&redlink=1) به‌عنوانابزار تمرکز تلاش‌ها در مسیری سازنده تشکیل گردید.
به‌هرحال، بسیاری از روانشناسان از آنچه به‌عنوان مدل‌های«مکانیکی» ذهن انسان و طبیعت او مطرح بود، دلخوشی نداشتند. حلقه کامل افراد ایندست، می‌توان به روان‌شناسی تبدیل شخصیت (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8C% D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D8%AA%D8%A8%D8%AF%D B%8C%D9%84_%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA&action=edit&redlink=1) و روان‌شناسیتحلیلی (http://www.blogsky.com/wiki/روان‌شناسی_تح لیلی) کارل جانگ (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%84_%D8%AC%D8 %A7%D9%86%DA%AF&action=edit&redlink=1) اشاره نمود که در طلب برگشت روان‌شناسیبه ریشه‌های روحانی خود بودند. دیگران مانند سرگئی موسکویکی (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%D8%B3%D8%B1%DA%AF%D8%A6%DB%8C_%D9 %85%D9%88%D8%B3%DA%A9%D9%88%DB%8C%DA%A9%DB%8C&action=edit&redlink=1) و گرهارد داوین (http://www.blogsky.com/w/index.php?title=%DA%AF%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8% AF_%D8%AF%D8%A7%D9%88%DB%8C%D9%86&action=edit&redlink=1) اعتقاد داشتندکه رفتار و فکر در ذات خود الزاماً با هم تعامل داشته و در جستجوی قالب گذاری روان‌شناسیدر قالب وسیعتر مطالعات علوم اجتماعی بودند که این علوم نیز در ارتباط مستقیم بامفهوم اجتماعی تجربه و رفتار هستند.

روان شناسی عبارت است از مطالعه و شناخت علمی چگونگی وچرایی ابعاد مختلف رفتار موجود زنده، به ویژه انسان. در این تعریف بیشترین توجه بهرفتار و جنبه های مختلف آن است. به دیگر سخن، به یک معنا می توان روان شناسی رارفتار شناسی نامید، چرا که موضوع اصلی روان شناسی به عنوان یک علم رفتاری ، مطالعهفعالیت ها و واکنش های حیوان وانسان در شرایط و موقیعت های مختلف است.
و اما منظور از " رفتار" آن دسته از حالت ها،عادت ها، فعالیت ها، کنش ها و واکنش های نسبتاً پایداری است که از انسان سر می زندو همواره قابل مشاهده، اندازه گیری ، ارزیابی و پیش بینی است.
رفتارهای انسانی را می توان به انواع مختلف تقسیم کرد، ازجمله:
رفتار شخصی
: رفتاری است که کاملاً جنبه شخصی دارد، مثلاً فردی هموارهلباس قهوه ای رنگ می پوشد و یا عادت دارد روزی سه مرتبه مسواک بزند.
رفتار شغلی
: یعنی رفتار خاص یا عادتی که انسان در کار و حرفه از خودنشان می دهد، مثلاً همیشه بعد از نماز صبح کارش را شروع می کند ویا همواره با دوانگشت تایپ می نماید.
رفتار تحصیلی
: عبارت است از رفتار کودک یا بزرگسال در ارتباط با امورتحصیلی، فی المثل دانش آموزی همیشه قبل از تدریس معلم درس مورد نظر را مطالعه میکند و یا این که برای یادگیری بهتر خلاصه نویسی کرده، با صدای بلند درس می خواند.
رفتار اجتماعی:
رفتار فرد در تعاملات بین فردی و معاشرت های اجتماعی است، به عنوان نمونه خوش قول بودن و تقدمدرسلام داشتن.
در ارزیابی رفتار باید توجه کرد که رفتار چه کسی، در چهشرایط و موقعیتی وبا چه فراوانی و شدتی مورد بررسی قرار می گیرد؛ چرا که زمانی می توانیم برداشت وتفسیرجامعی از رفتار یک فرد داشته باشیم که شرایط زمانی و مکانی، موقعیت بروز رفتار و ویژگیهای زیستی ، ذهنی و روانی وی را مورد توجه کافی قرار دهیم.
شاخه های مختلف روان شناسی
از زمانی که روان شناسی به عنوان یک علم مستقل مطرح شدهاست، روان شناسان در زمینه موضوعات خاص، پژوهش های فراوانی به عمل آورده اند، بهگونه ای که امروزه شاهد شعب و شاخه های مختلف روان شناسی هستیم.
متداول ترین شاخ های روان شناسی عبارت است از:
1- روان شناسی رشد و کودک
روان شناسی کودک به مطالعه مستمر رشد از زمان تشکیل نطفه تادوران بلوغ و نوجوانی می پردازد.
موضوعاتی از قبیل نقش وراثت و محیط در شکل گیری شخصیت کودک،چگونگی رشد بدنی، ذهنی،عاطفی، کلامی، اجتماعی ، حسی و حرکتی، همچنین نحوه بازی،خویشتن داری، تقلید و همانند سازی کودک و نوجوان و تحولات دوران بلوغ در این شاخهاز روان شناسی مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد.
2- روان شناسی شخصیت
در این شاخه از روان شناسی ابعاد مختلف شخصیت، جنبه هایادراکی، هیجانی، ارادی و بدنی افراد و چگونگی سازگاری فرد با محیط مورد مطالعهقرار می گیرد.

3- روان شناسی اجتماعی
روان شناسی اجتماعی ازتعامل فرد واجتماع، قانون های روانیگروه ها و سازمان های اجتماعی بحث می کند و در زمینه هایی از قبیل: معیارها وهنجارهای اجتماعی، مناسبات بین گروهی، باورهای عام، تکوین بازخوردها وتغییرنگرش هاو نقش رسانه ای جمعی به مطالعه و تحقیق می پردازد.
4- روان شناسی بالینی
این رشته از روان شناسی ویژگی های شخصیتی، اختلالات عاطفی ومشکلات رفتاری افراد را با بهره گیری از ابزارهای روان شناختی مورد بررسی ودرمانقرار می دهد.
5- روان شناسی مرضی
در این شاخه از روان شناسی اختلالات عاطفی و رفتاری وبیماری های مختلف روانی مورد بررسی قرار گرفته، روش های درمانی متداول در جهت حفظبهداشت روانی ارائه می شود.
6- روان شناسی کودکان استثنایی
روان شناسی کودکان استثنایی به مطالعه ویژگی های جسمی،روانی، حسی، حرکتی، شناختی و اجتماعی کودکان عقب مانده ذهنی، نابینا و نیمهنابینا، ناشنوا و نیمه ناشنوا، ناسازگار، مصروع، کودکان معلول جسمی- حرکتی، دانشآموزان مبتلا به اختلال خاص در یادگیری و کودکان و نوجوانان تیز هوش و خلاق میپردازد. این شاخه از روان شناسی همچنین در زمینه علل مختلف معلولیت، راه هایپیشگیری از معلولیت و روش های اصلاح و ترمیم نارسایی ها و اختلالات رفتاری مباحثیرا مطرح می کند.
7- روان شناسی تربیتی
این رشته ازروان شناسی که درواقع مهمترین وکاربردی ترینرشته های روان شناسی است، تلاش دارد اصول، قوانین و یافته های روان شناسی و شاخههای مختلف آن را در قلمرو تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار دهد. در روان شناسیتربیتی موضوعاتی از قبیل: روشهای مختلف یادگیری و قوانین آن، فرایند تفکر واندیشیدن، یادآوری و به یادسپاری، حافظه و فراموشی، هوش و انگیزش، سنجش و اندازهگیری و کاربرد آزمون های روانی، نقش معلم و متعلم در انتقال یادگیری، شرایط وموقعیت یادگیری، انضباط و پیشرفت تحصیلی مورد توجه و مطالعه قرار می گیرد.
روان شناسی تربیتی و قلمرو آن
همان گونه که پیش تر اشاره شد موضوع اصلی روان شناسی تربیتییا پرورشی به کار بستن قواعد و یافته های شاخه های مختلف روان شناسی در فرایندتعلیم و تربیت است. به عبارت دیگر هدف اصلی روان شناسی تربیتی توجه عمیق به امرمهم آموزش و پرورش و پرداختن به عوامل مؤثر در یادگیری، پیشرفت تحصیلی، سازگاری،تحول ذهنی و روانی و رشد متعادل انسان است.
ارکان اصلی روان شناسی تربیتی
به طور خلاصه می توان موضوعات، پایه ها یا ارکان اصلی روانشناسی تربیتی را در هفت محور زیر مورد توجه قرار داد:
1- قوانین و عوامل موثر در فرایند یادگیری
2- ویژگی های یادگیرنده یا تربیت شونده
3- موضوع یادگیری یا پیام تربیتی
4- موقیعت یادگیری یا شرایط انتقال پیام تربیتی
5- روش های تعلیم و تربیت یا انتقال پیام
6- ویژگی های مربی یا انتقال دهنده پیام
7- ارزیابی و ارزش سنجی

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد