PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی استادان دانشگاه هاروارد به دنبال زنان ماجراجو!(بسیار عجیب)



Almas Parsi
10th May 2013, 01:49 PM
http://boofifi.com/uploads/posts/2013-01/1358812337_a.jpg (http://boofifi.com/uploads/posts/2013-01/1358812337_a.jpg)
استادان دانشگاه هاروارد به دنبال زنان ماجراجو!






دیلی میل: (http://www.dailymail.co.uk/news/article-2265402/Adventurous-human-woman-wanted-birth-Neanderthal-man-Harvard-professor.html) دانشمندان علم ژنتيک به دنبال يافتن يک زن ماجراجو هستند تا به کمک او بتوانند يک نوزاد انسان نئاندرتال (غارنشين) را به وجود آورند.




http://boofifi.com/uploads/posts/2013-01/thumbs/1358811764_0.jpg (http://boofifi.com/uploads/posts/2013-01/1358811764_0.jpg)



آقاي "جرج چرچ" استاد دانشگاه هاروارد معتقد است از اين طريق ميتوان نياکان منقرض شده انسان را پس از بيش از 33 هزار سال دوباره بوجود آورد. به عقيده اين دانشمند بر خلاف تصور عموم نئاندرتال ها يک نژاد بسيار باهوش هستند که ميتوان با استفاده از تکنولوژيهاي مدرن پزشکي امروزي دوباره آنها را به وجود آورد.




http://boofifi.com/uploads/posts/2013-01/1358811751_1.jpg



او در مصاحبه اش با مجله آلماني اشپيگل گفت: من به اندازه کافي دي ان اي از استخوان فسيل براي بازسازي دي ان اي اين گونه انسان منقرض شده برداشته ام و تنها به دنبال يک زن ماجراجو هستم تا در روند توليد آن به ما کمک کند.




http://boofifi.com/uploads/posts/2013-01/1358811737_2.jpg



البته گفتني است اين تولد دوباره به مسائل زيادي بستگي دارد اما قابل اجراست. او معتقد است رشد علم و فناوري اين امکان را به محققان داده است که دست به انجام اين عمل بزنند. او ميگويد وقتي قادر به شبيه سازي انواع پستانداران هستيم پس حتي ميتوان يک انسان نئاندرتال را نيز شبيه سازي کرد.




http://boofifi.com/uploads/posts/2013-01/1358811749_4.jpg http://boofifi.com/uploads/posts/2013-01/1358811732_3.jpg



به گفته کارشناسان تئوري اين دانشمند محقق شدني است و اکنون تنها قطعه گم شده اين پازل وجود يک زن است تا حامل نطفه شبيه سازي شده يک نئاندرتال باشد.




http://boofifi.com/uploads/posts/2013-01/1358812337_a.jpg

http://boofifi.com/uploads/posts/2013-01/1358812329_a0.jpg

http://boofifi.com/uploads/posts/2013-01/1358812261_a1.jpg

http://boofifi.com/uploads/posts/2013-01/1358812272_a2.jpg

http://boofifi.com/uploads/posts/2013-01/thumbs/1358811771_5.jpg (http://boofifi.com/uploads/posts/2013-01/1358811771_5.jpg)

http://boofifi.com/uploads/posts/2013-01/thumbs/1358811759_6.jpg (http://boofifi.com/uploads/posts/2013-01/1358811759_6.jpg)

mahmoodmah
10th May 2013, 05:30 PM
گونه سوم انسان کشف شد


اين اکتشاف به اين معني است که در 30هزار سال پيش، حداقل سه عضو مجزا در درخت
خانواده انسان وجود داشته‌اند: انسان‌هاي مدرن، نئاندرتال‌ها و گونه جديدا
شناسايي شده موسوم به دنيسووا‌ها.دنيسووا‌هاي غارنشين با بررسي دي.ان.اي دندان‌ها و استخوان‌هاي انگشت کشف شده در غاري
در سيبري شناسايي شده‌اند. استخوان مذکور که متعلق به انگشت دختري حدودا
پنج تا هفت ساله موسوم به زن مجهول (ايکس وومن) است، در سال 2008 / 1387
درغار دنيسووا در کوهستان آلتاي واقع در جنوب سيبري به همراه زيورآلات و
جواهرات يافت شد.
http://khabaronline.ir/images/2010/12/tooth.jpg
پيش از اين دانشمندان فقط مي توانستند استخوان‌ها را از روي شکل و اندازه‌شان
شناسايي کنند و تنها در دهه اخير موفق به بازيابي دي.ان.اي فسيل‌ها
شده‌اند. آزمايش‌هاي ابتدايي در اوايل سال جاري نشان مي‌داد که اين دختر به
گونه کاملا جديدي تعلق دارد. تجزيه و تحليل کامل دي.ان.اي که به تازگي
انجام شده، جايگاه وي را در درخت خانواده انسان تثبيت کرده است.دنيسوواها اگرچه بر روي دوپاي خود راه مي‌رفتند، از لحاظ فيزيکي با نئاندرتال‌ها و
انسان‌هاي مدرن تنومند متفاوت بودند. آن‌ها زماني زندگي مي‌کردند که اجداد
ما و نئاندرتال‌ها در حال ماهي‌گيري، شکار، استفاده از جواهرات، نقاشي
ديوار غارها و کنده‌کاري‌هاي حيواني بودند.تحقيقات جديد، عصاره دي.ان.اي دنيسوواها را در ساکنان جزاير ملانزي در شمال و شرق
استراليا که شامل گينه نو نيز مي‌شود، پيدا کرده است. طبق اين تحقيقات
دنيسوواها با اجداد ساکنان ملانزي پيوند خورده و سپس در سراسر آسيا پخش
شدند
.http://khabaronline.ir/images/2010/12/Migration.jpg
اين اکتشاف در پي کشف جنجال‌برانگيز گونه ديگر انسان با قد کمتر از 1 متر موسوم به هابيت «Hobbit» در جزيره اندونزي در سال 2004 / 1383 انجام شده
است؛ هرچند که بسياري از محققان کشف هابيت را رد کرده و مدعي شده‌اند که استخوان‌ها متعلق به انسان مدرن مبتلا به اختلال رشد بوده است.
گونه يافته‌شده جديد به نظر «گروه خواهر» نئاندرتال‌ها بوده و کشف اين گونه باعث به تصوير کشيده شدن چهره‌اي ديگر از تکامل و مهاجرت انسان از آفريقا (مهد انسان) شده‌ است.









http://irandanesh.febpco.com/images/index24.jpg
1389/11/25
http://irandanesh.febpco.com/images/index25.jpg
ايسنا


منبع (http://irandanesh.febpco.com/detNews.aspx?codeNews=24813)

mahmoodmah
10th May 2013, 05:34 PM
http://ts2.mm.bing.net/th?id=H.4866439464945433&pid=1.9http://ts4.mm.bing.net/th?id=H.5045380690741431&pid=1.9محققان موسسه انسان شناسی تکاملی ماکس پلانک در لایپزیک آلمان امیدوارند ژنوم انسان‌های غارنشین (نئاندرتال) ماموت و خرس غارنشین را نیز بازسازی کنند. تیر ۱۰, ۱۳۸۶






محققان که در حال مطالعه دی ان آ انسان‌های غارنشین (نئاندرتال) هستند از امکان ساخت ژنوم کامل انسان اولیه با وجود آسیب دی ان آ در طول زمان، خبر دادند.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از آسوشیتدپرس، سوانته پابو و همکارانش از موسسه انسان شناسی تکاملی ماکس پلانک در لایپزیک آلمان امیدوارند ژنوم ماموت و خرس غارنشین را نیز بازسازی کنند.

نتایج این تحقیقات درنشریه اینترنتی مجموعه مقالات فرهنگستان ملی علوم به چاپ رسیده است.
وجود هر گونه رابطه بین انسان غارنشین و انسان امروزی ، سالهاست ذهن دانشمندان را به خود مشغول کرده است.

برخی از محققان معتقدند انسانهای امروزی به سادگی جانشین انسان‌های غارنشین شدند این در حالی است که گروهی دیگر می‌گویند بین این دو گروه اصلاح نژاد رخ داده است.
تعیین توالی ژنوم انسان غارنشینی که ‪ ۳۰‬هزار سال پیش در اروپا می‌زیسته است می‌تواند این معما را تا حدودی حل کند.
به گفته محققان، در مطالعه انسان‌های اولیه، ماموت و خرس‌های غارنشین بیشتر دی ان آ بدست آمده متعلق به میکروارگانیسم‌هایی است که پس از مرگ، در بافت‌ها ساکن شدند.

دانشمندان توانستند بخشی از دی ان آ جانور اصلی را شناسایی کنند و پابو و همکارانش نحوه تجزیه دی ان آ در طول زمان را مشخص کردند.
پابو و همکارانش اطمینان دارند از نظر فنی امکان دستیابی به توالی ژنوم مطمئن انسان غارنشین وجود دارد.
وی گفت مشکل آسیب دیدگی قسمتهایی از دی ان آ را می‌توان با استفاده از مقادیر کافی دی ان آ انسان غارنشین که از افراد مختلف بدست آمده است حل و فصل کرد و ژنوم کامل را تعیین نمود.

منبع (http://www.pezeshk.us/?p=7727)

تلاش واندیشه
11th May 2013, 04:52 PM
جالبه.ولی آخه چه سودی داره این کارها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تازه فکر نمیکنم غربیا واسه پیدا کردن داوطلب مشکلی داشته باشن

banaf6e
7th August 2013, 03:16 PM
ببخشید من اصلا متوجه نشدم بازسازی دوباره انسان های غارنشین چه ربطی به ژنتیک دارد؟رفتار انسان های غارنشینی که در گذشته زندگی می کردند وحال نسلشون منقرض شده طبیعتا بدلیل عدم پیشرفت علم و نداشتن امکانت امروزی بوده آن ها هم همانندمابودند فقط در زمانی به دنیا آمده بودند که هنوز علم پیشرفت نکرده بود و کارهایی که آن ها می کردند ریشه در عدم دانستن برخی از چیز هایی بود که الان کارهای روزمره انسان ها شده و حتی بچه های چهارساله هم می دانند .اگر یکی از ما هم دور از این تکنولوژیها زندگی می کردیم واز همون اول در غار به سرمی بردیم رفتار های ما هم شبیه به آن ها بود. در به وجود آوردن دوباره هابیت ها ،ماموت ها و.. از طریق اصلاح نژاد اصلا حرفی نیست همه ی ما میدانیم که با اصلاح نژاد می توان گونه های جانوری را تغییر داد اما رفتارهای یک انسان به محیط اطرافش بستگی دارد (خواهش می کنم اگر من مطلب های بالا درست متوجه نشده ام به من در فهم آن ها کمک کنید)

mahmoodmah
7th August 2013, 05:14 PM
ببخشید من اصلا متوجه نشدم بازسازی دوباره انسان های غارنشین چه ربطی به ژنتیک دارد؟رفتار انسان های غارنشینی که در گذشته زندگی می کردند وحال نسلشون منقرض شده طبیعتا بدلیل عدم پیشرفت علم و نداشتن امکانت امروزی بوده آن ها هم همانندمابودند فقط در زمانی به دنیا آمده بودند که هنوز علم پیشرفت نکرده بود و کارهایی که آن ها می کردند ریشه در عدم دانستن برخی از چیز هایی بود که الان کارهای روزمره انسان ها شده و حتی بچه های چهارساله هم می دانند .اگر یکی از ما هم دور از این تکنولوژیها زندگی می کردیم واز همون اول در غار به سرمی بردیم رفتار های ما هم شبیه به آن ها بود. در به وجود آوردن دوباره هابیت ها ،ماموت ها و.. از طریق اصلاح نژاد اصلا حرفی نیست همه ی ما میدانیم که با اصلاح نژاد می توان گونه های جانوری را تغییر داد اما رفتارهای یک انسان به محیط اطرافش بستگی دارد (خواهش می کنم اگر من مطلب های بالا درست متوجه نشده ام به من در فهم آن ها کمک کنید)



سلام دوست من

ظاهرا کلمه غارنشین شما رو به اشتباه انداخته

اون ها قصد داشتن گونه ی از انسان رو که در زمان انسان ها غارنشین بوده باز سازی کنند که یکی از 3 گونه متفاوت انسان ها رو شامل میشه

متاسفانه تمام تصاویر قبلی حذف شده


http://uc-njavan.ir/images/ik2m1bgt3ua8ytib8n0c.jpg
http://uc-njavan.ir/images/ymji5bratbq4bzd4yk0.jpg

mahmoodmah
7th August 2013, 05:28 PM
تاریخچه نئاندرتال ها



نئاندرتال ها یکی از اقوام قدیمی بشر بودند که از 300 تا 100 هزار سال قبل ظهور کرده و در حدود 35 تا 24 هزار سال قبل جای خود را به انسان مدرن امروزی دادند.محل سکونت این انسان ها از اروپای شرقی تا آسیای مرکزی و همچنین در حدود شمالی از منطقه ای که اکنون کشور بلژیک قرار دارد تا دریای مدیترانه و آسیای غربی را شامل می شده است.جمعیت های انسانی مشابهی در همان زمان در آسیای شرقی و آفریقا زندگی می کردند.بخاطر اینکه نئاندرتال ها در مناطقی زندگی میکردند که دارای غارهای آهکی فراوانی بود استخوان هایشان به خوبی حفظ شده است.این گروه از انسان های قدیمی به این علت که تحقیقات فراوانی روی آنها انجام شده بیشتر از بقیه گروه های قدیمی شناخته شده تر هستند.در نتیجه آنها نمونه های اولیه انسان غارنشین هستند.نام نئاندرتال از دره نئاندر مشتق شده، این دره در نزدیکی شهر داسلدورف آلمان قرار دارد.جایی که کوریمن بخش های اسکلت یک انسان را در غاری و در سال 1856 کشف کرد.




http://media-1.web.britannica.com/eb-media/96/396-004-E8B84C8D.jpg
باقی مانده هایی که از دره نئاندر پیدا شد شامل 16 قطعه می شود.بلافاصله پس از کشف عدم توافقی بین دانشمندان به وجود آمد که استخوان ها نشان دهنده نوعی کهنه و منقرض شده از بشر یا انسان های غیرطبیعی مدرن هستند.دیدگاه سابق در سال 1886 وقتی که اسکلت دو نئاندرتال با ابزارهای سنگی دوره پارینه سنگی و استخوان حیوانات مرده در غاری در منطقه اسپای بلژیک پیدا شد، نشان داد که درست است.



به مدت کوتاهی پس از کشف اسپای تا حدود سال 1910تعدادی از اسکلت نئاندرتال ها در اروپای غربی و مرکزی یافت شد.با استفاده از این اسکلت ها به عنوان پایه و اساس ، دانشمندان نئاندرتال ها را به عنوان یک نیمه انسان باز سازی کردند.موجودی که به طور کامل راست قامت نبود و از درجه هوشی پایین تری نسبت به انسان امروزی برخوردار بود.بر اساس این دیدگاه نئاندرتال ها حد وسطی از انسان مدرن امروزی و انسان نماها هستند.آنها به هیچ یک از انواع بشر که تا قبل از آن شناسایی شده بود شباهت نداشتند علاوه بر این آنها جزو اجداد انسان های امروزی محسوب نمی شوند.فقط بعد از جنگ جهانی دوم اشتباهاتی در این تصور از نئاندرتال ها شناسایی شد.و بعد از آن اتفاق دیدگاه تکاملی نئاندرتال ها با انسان های امروزی بسیار به هم نزدیک بود.دیدگاه دوم نئاندرتال ها را در گونه انسان هوشمند می گنجاند اما به صورت یک زیرشاخه متمایز.


اسکلت نئاندرتال هایی که در غارها و پناه گاههایی در اروپا،آسیای جنوب غرب و حتی در ازبکستان در آسیای مرکزی یافت شد باقی مانده های فراوان استخوانی و مواد باستان شناسی مرتبط را برای درک و فهم بهتر این انسان های اولیه فراهم می کند.



منشا نئاندرتال ها و تکاملشان



مدارک فسیلی صدها هزارساله نشان از کاهش تدریجی اندازه و ویژگی های جسمانی و همچنین افزایش برخی جزئیات و ویژگی ها در نئاندرتال ها دارد.تغییرات بین اجداد نئاندرتال ها و خود نئاندرتال ها ویژگی هایشان را جالب توجه قرار می دهد.اندازه مغز نسبت به حجم بدن به مانند انسان امروزی به طور تدریجی افزایش یافته است.صورت آنها مانند اجدادشان بزرگ و به ویژه دراز بود.از دیگر ویژگی های بارز این گونه از انسان ها داشتن پشته یا طاق ابرو برآمده ، چانه متمایل به عقب و ساختار دندانی متفاوت بود.دندان های آسیای آنها مانند انسان های مدرن کوچک بوده و بر همین اساس عضلات جونده و گونه ها کوچک و منقبض بوده است.
دندان های پیشین و نیش آنها همچنان بزرگ مانده بود، این نشان می دهد که آنها مانند اجدادشان از این دندان ها به مانند گیره یا دست سوم استفاده می کردند.
بدن نئاندرتال ها نسبت به اجدادشان تغییرات کوچکی را به خود دیده است.آنها دارای شانه های پهن،در اندام فوقانی بسیار عضلانی،قفسه سینه عریض ، ران های قدرتمند و خستگی ناپذیر و همچنین دارای پاهای(مچ به پایین) بزرگ و قدرتمندی بودند.هیچ چیزی در اندام آنها وجود ندارد که نشان دهد آنها از انسان مدرن مهارت کمتری داشته یا اینکه قابلیت راه رفتن موثر را نداشته باشند.جزئیات استخوان دست این انسان ها نشان می دهد که تاکید بر قدرت بیشتر از دقت و مهارت بوده است ، به نظر می رسد که آنها همه این ویژگی ها را از اجدادشان به ارث برده باشند.




http://media-2.web.britannica.com/eb-media/83/77983-004-EA7EC442.jpg


نئاندرتال ها همچنین از لحاظ ظاهر و صورت نسبت به دیگر انسان های اولیه در آسیای شرقی یا آفریقا متفاوت بودند،در درجه اول حفظ دندان های بزرگ پیشین و نیش ، بینی بزرگ ، و صورت بزرگی که بتواند دندان ها را پوشش دهد.در تمام جمعیت های انسان اولیه ، بزرگی صورت و اندازه دندان های پرمولار و مولار(دندان های آسیایی کوچک و بزرگ) کاهش داشته است.



سرنوشت نئاندرتال ها به طور نزدیکی با ظهور انسان های مدرن ارتباط داشته است.در طول سال ها نئاندرتال ها به مانند هرچیزی به تصویر کشیده شدند ، از گونه ای که در تکامل به بن بست رسیده تا جد مستقیم مردم مردن اروپایی و آسیایی غربی.



مدارک فسیلی نشان می دهد این انسان ها اولین بار در کشورهای جنوبی صحرای آفریقا و در حدود 100 هزار سال قبل تکامل یافته اند.متعاقبا آنها در مرزهای شمالی در حدود 40 هزار سال قبل پخش شدند.در نتیجه نئاندرتال های آسیای جنوب غربی و مرکزی و همچنین اروپای مرکزی در سطوح مختلفی در داخل جمعیت های انسان های مدرن پخش شدند.حتی در مکانی در اروپای غربی محققان ادعا کردند مدرک فسیلی وجود دارد که نشان می دهد نئاندرتال های قدیمی با انسان های مدرن اولیه آمیزش کرده اند.



تفاوت های جسمانی بین فسیل های نئاندرتال و باقی مانده های انسان مدرن اولیه نشان می دهد ستبری که ویژگی همه انسان های اولیه بوده در سطح گسترده ای کاهش پیدا کرده است.اندام های فوقانی باریکتر شده اند ، اگرچه حتی با استانداردهای انسان امروزی آنها هنوز هم بسیار عضلانی محسوب می شدند.آناتومی و شکل دست بیشتر به سمت دقت و ظرافت تغییر پیدا کرده تا کارهای قدرتی.




http://media-3.web.britannica.com/eb-media/84/52984-004-9D503C89.jpg


پا هنوز هم قدرت خودش را حفظ کرده بود ، که این بازتاب ویژگی شکارگری و جمع آوری جمعیت های انسانی در عصر پلیوستوسن است.دندان های پیشین کوچکتر و صورت کوتاه تر شده ، چانه کامل و به جلو متمایل شده و ابرو ها دیگر دارای طاق ابرو نبودند.جمجمه مرتفع تر و گردتر شد اما بزرگتر نشده است.استفاده از ابزار و فرهنگ شکل یافته و درست شده اما هیچ ویژگی بدنی وجود ندارد که مستقیما نشان دهد نئاندرتال ها از انسان های دیگری که در آن زمان زندگی می کردند باهوشتر یا کم هوشتر بوده باشند.

http://media-1.web.britannica.com/eb-media/93/79493-004-AF8BCAAA.jpg



منبع انگلیسی مقاله : www.britannica.com
نویسنده مقاله: Erik trinkaus
ترجمه: آرمان قنبری

منبع------ (http://anthropology-umz.blogfa.com/post/53)

mahmoodmah
7th August 2013, 05:34 PM
انسان نئاندِرتال (Homo neanderthalensis)
گونه‌ای از سردهٔ انسان بود که در اروپا و قسمت‌هایی از غرب آسیا، آسیای مرکزی و شمال چین (آلتای) سکونت داشتند. اولین نشانه‌ها از نئاندرتال‌های اولیه به حدود ۳۵۰ هزار سال پیش در اروپا برمی‌گردد. ۱۳۰ هزار سال پیش، مشخصه‌های کامل نئاندرتال‌ها ظاهر شدند و در ۵۰ هزار سال قبل نئاندرتال‌ها دیگر در آسیا دیده نشدند، با این وجود نسل آنها در اروپا تا ۳۳ تا ۲۴ هزار سال پیش منقرض نشده بود و شاید ۱۵ هزار سال پیش یعنی بعد از مهاجرت انسان امروزی به اروپا نسل این انسان‌های اولیه منقرض شده باشد.


برخی ژن‌ها میان نئاندرتال‌ها و انسان امروزی مشترک است. این به آن دلیل است که نئاندرتال‌ها و اجداد انسان مدرن زمانیکه ابتدا شروع به مهاجرت از آفریقا به نقاط دیگر جهان کردند، با یکدیگر آمیزش داشتند.


بدن نئاندرتال‌ها برای زندگی در آب و هوای سرد سازگاری یافته بود، بطور مثال آنها کاسه سر بزرگ داشتند، کوتاه قامت اما بسیار قوی بودند و دارای بینی بزرگی بودند، ویژگی‌هایی که مطلوب آب و هوای سرد هستند. طبق تخمین‌ها اندازهِ کاسهِ سر آنها و مغز بزرگتر از انسان‌های مدرن بوده‌است، با این وجود در این بررسی‌ها بدن قوی‌تر آنها در مقایسه با انسان‌های امروزی در نظر گرفته نشده‌است. بطور میانگین، نئاندرتال‌های مذکر دارای قد ۱۶۵ سانتی‌متر، از نظر وزنی سنگین و به دلیل فعالیت بدنی زیاد دارای استخوان‌بندی قوی بوده‌اند. بلندی زن‌های نئاندرتال بین ۱۵۳ تا ۱۵۷ سانتی‌متر بوده‌است.


طرح خاص ابزار سنگی در دوره پارینه سنگی میانی بنام محلی باستانی که این ابزارها در آن یافت شده‌اند، فرهنگ موستری نامیده شده‌است. از ویژگی‌های فرهنگ موستریان استفادهِ بسیار از شیوهِ تمدن لاوالی است. ابزار موستریان غالباً با استفاده از ضربه بوسیلهِ چکش‌های نرم ساخته می‌شدند، چکش‌های نرمی که با استفاده از موادی مانند استخوان، شاخ آهن و چوب ساخته می‌شدند و آنها از چکش‌های سفت سنگی استفاده نمی‌کردند. تقریباً در پایان دورهِ نئاندرتال‌ها، آنها ابزار Châtelperronian را ابداع کردند که «پیشرفته‌تر» از ابزارموستری بود. آنها یا خود Châtelperronian را ابداع کردند و یا آن را از انسان‌های مدرن «قرض گرفتند»، انسان‌های مدرنی که اینگونه تصور می‌شود که فرهنگ اوریناسی را ایجاد کردند.


محتویات


۱ تحقیقات دربارهٔ نئاندرتال‌ها

۱.۱ یافته‌های عجیب
۱.۲ لوازم آرایشی باستان
۱.۳ زیورآلات باستانی
۱.۴ تحلیل نتایج
۱.۵ هدف این پژوهش‌ها


۲ انقراض نئاندرتال‌ها
۳ دلیل انقراض نئاندرتال‌ها

۳.۱ نظریهٔ تغییرات آب و هوایی
۳.۲ نظریهٔ رقابت با انسان
۳.۳ نظریهٔ جنگ‌های خون آلود


۴ سبک زندگی
۵ ژنوم
۶ نگارخانه
۷ جستارهای وابسته
۸ منابع
۹ پیوند به بیرون


تحقیقات دربارهٔ نئاندرتال‌ها
در دو دهه اخیر، باستان شناسان دربارهٔ پسرعموهای ما، نئاندرتال‌ها که بیش از ۲۰۰ هزار سال پیش در اروپا و آسیا ساکن بودند و حدود ۲۸ هزار سال قبل بطور اسرارآمیزی ناپدید شدند، تحقیقات زیادی کرده‌اند. مهمترین بخش این تحقیقات، شامل بررسی شباهت سبک زندگی و رفتارهای اجتماعی نئاندرتال‌ها با هوموساپین ها (خودمان) است. اشیای باقی‌مانده از این انسان‌های نخستین به خصوص زیورآلاتشان که استفاده‌های نمادین داشته نشانگر فرهنگ آن‌ها بوده، اساسی ترین سند برای بررسی رفتار آن‌ها و مقایسه‌اش با رفتارهای انسان‌های مدرن است. بعضی از پژوهشگران می‌گویند که پیش از حضور انسانهای مدرن در اروپا، حدود ۴۰ هزار سال پیش، نئاندرتال‌ها مراسمی نمادین داشته‌اند. اما بعضی از منتقدان این نظریه هم می‌گویند که آنها در دورهٔ کوتاه رقابت با ما بوده که این چیزها را از ما غنیمت گرفته‌اند. به هرحال نئاندرتال‌ها یا همان طور که بین مردم رایج است، «انسان‌های اولیه» حدود ۳۰۰ قرن پیش ناپدید شدند و رازهای زیادی از خود باقی گذاشتند. مهمترین راز البته نحوهٔ نابودی آن هاست. در بهار سال ۲۰۰۹، نتایج تحقیقاتی نشان داد که احتمالاً یکی از مهمترین دلایل نابودی نئاندرتال‌ها این بوده که ما (هوموساپینس‌ها) آنها را خورده‌ایم! اما هنوز این مسئله به طور کامل رد یا اثبات نشده‌است.


تقریباً ۲۵ سال است که دیگر مطمئن شده‌ایم خاستگاه ما انسان‌های امروزی آفریقا بوده و بعد با مهاجرت‌های گسترده، در همه جای جهان پخش شده‌ایم و محل زندگی انسان‌های قدیمی تر مانند نئاندرتال‌ها را تغییر داده‌ایم. سال ۱۹۷۹، باستان شناسان در فرانسه، اسکلت یک نئاندرتال را کشف کردند. آن زمان کارشناسان تصور می‌کردند که آرایش بدن و تزئینات و زیورآلات از جنس استخوان در کنار سایر عناصر، ساختهٔ دست انسا ن‌های مدرن است اما پژوهش‌های بعدی نشان داد که خود نئاندرتال‌ها این طور آرایش می‌کرده‌اند. در سال ۱۹۹۵ هم محققان بقایای انسانی را در همان دورهٔ زمانی، در جایی دیگر در فرانسه کشف کردند که آن نیز نئاندرتال بود و چنین آرایشی داشت.

اهمیت این کشف‌ها در این است که گونه‌ها، هم با آناتومی بدن و هم با رفتارشان شناخته می‌شوند. بنابراین همان طور که نئاندرتال‌ها بدنی همانند انسا ن‌های مدرن نداشتند، نمی‌توان رفتاری امروزی نیز برای آنها تعریف کرد. این کشف‌ها، رفتارهای اجتماعی نئاندرتال‌ها را توضیح می‌دهد و شاید در آینده کلید معمای نابودی گونهٔ آنها باشد، معمایی که جواب آن به ما کمک می‌ک‌ند راه‌های نابوی گونهٔ خود را بهتر شناخته و درصورت امکان از آن جلوگیری کنیم.


یافته‌های عجیب
دو یافتهٔ مهم برای دیرینه شناسان انسانی بسیار قابل توجه بوده‌است؛ یکی غاری در جنوبی ترین نقطه در اسپانیا بود که سال ۱۹۸۵ حفاری شد و سه صدف سوراخ در آن پیدا شد که اول چندان توجهی جلب نکرد، اما پس از چند سال با پی گیری محققی کشف شد که این صدف متعلق به ۴۸ تا ۵۰ هزار سال پیش است. این صدف‌ها هیچ گاه شسته نشده‌اند. یکی از صدف‌ها، پوشش یک صدف خوراکی مدیترانه‌ای بود. با تمیز کردن آن، لکه‌ای رویش پیدا شد که می‌تواند باقی‌ماندهٔ رنگدانه‌ای باشد. با تحلیل این لکه، مشخص شد که این صدف با رنگدانهٔ قرمزی به نام لپیدوکروسیت رنگ شده‌است. دومین کشف هم صدف یک حلزونی سوراخ شده بود که در اسپانیا کشف شد و مربوط به ۱۰ تا ۵۰ هزار سال پیش از حضور انسان‌های امروزی در اروپاست. ابتدا تصور می‌شد که این یک فسیل صدف است و هیچ ارتباطی با انسان ندارد. اما وقتی آن را تمیز کردند، دیدند بسیار تازه و پر از رنگ‌های نقاشی شده روی بدنه‌اش است. به نظر می‌رسید سطح بیرونی نسبتاً رنگ سفید صدف، نارنجی رنگ شده باشد.


لوازم آرایشی باستان اینکه نئاندرتال‌ها با این اشیاء چه می‌کردند، جالب توجه‌است. به هر حال پیش از مهاجرت انسان‌های امروزی به اروپا، آن‌ها پستانداران یا صد ف‌هایی را مثل آنچه در اسپانیا پیدا شد، سوراخ نمی‌کردند یا شیار نمی‌دادند اما با ورود ما به اروپا، چنین کردند. ظاهراً آن‌ها از این اشیا برای آرایش خود استفاده می‌کردند. صدف خوراکی مدیترانه‌ای، احتمالاً به عنوان «ظرف نگهدارندهٔ رنگ‌های آرایشی» مورد استفاده قرار می‌گرفته‌است. ساده ترین توضیح این است که این رنگ‌ها برای آرایش بدن به ویژه برای رنگ کردن صورت کاربرد داشته‌اند. اما اینکه نئاندرتال‌ها هم مثل بعضی از هوموساپینس‌ها هر روز بعد از برخاستن از خواب و آغاز روز از این مواد استفاده می‌کردند یا در مواقع خاص برای تشریفات مذهبی یا جشن‌ها و سوگوار ی‌ها، هنوز مشخص نیست.


زیورآلات باستانی داخل یکی از صدف‌های سوراخ شده داخل یک سوراخ، تکه‌های خاک رس قرمز رنگی چسبیده بود. پژوهشگران می‌گویند که احتمالاً چون این صدف رنگ شده و سوراخ شده نمی‌توان آن را به عنوان ظرف مورد استفاده قرار داد، پس نئاندرتال‌ها علاوه بر رنگ کردن بدن خود، احتمالاً از این صد فها به عنوان آویز هم استفاده می‌کردند.


تحلیل نتایج با این یافته‌ها، می‌توان نتیجه گرفت که نئاندرتال‌ها رفتاری امروزی داشتند. آن‌ها بدنی همانند انسان‌های مدرن نداشتند اما رفتاری پیشرفته داشته‌اند. از روی رفتارهای آن‌ها می‌توان به این حقیقت پی برد که یا نئاندرتال‌های ساکن این مناطق از اجداد مشترک نئاندرتال و انسان‌های مدرن به وجود آمده‌اند و گروه‌هایی که ما نئاندرتال‌ها و انسان‌های امروزی می‌نامیم، گونه‌های متفاوتی از هم نبودند. پس با وجود تفاوت‌های موجود در اندامشان، نباید موجب شگفتی ما شوند. در واقع ظهور رفتار انسان‌های مدرن کند بوده‌است. شاید با افزایش جمعیت، دانش انسان‌ها بالا رفته و موجب رشد هویت اجتماعی شده که در شکل و شمایل زیورآلات و آرایش بدن انسان‌ها هم به چشم می‌خورد. این نمونه‌ها، نشانگر شروع تغییر رفتار درانسان هاست.


هدف این پژوهش‌ها
در ۱٫۵ تا ۲ میلیون سال پیش یا در بعضی جاها بین ۵۰۰ هزار تا یک میلیون سال قبل، متوسط اندازهٔ مغز انسان، به ا ندازهٔ مغز انسا ن‌های مدرن درآمد. اگر ما بتوانیم انسانی که در ۵۰۰ هزار سال پیش می‌زیسته را در داخل جنین جانشینی قرار داده و پس از تولد او را مانند انسا ن‌های امروزی تربیت کنیم، آیا قادراست تا با هواپیما پرواز کند؟ شاید برخی محققان بگویند خیر، شاید هم برخی جواب مثبت بدهند.


انقراض نئاندرتال‌ها
انسان امروزی یا هوموساپین (Homo sapiens) اکنون تنها فرمانروای زمین است اما همیشه این طور نبوده‌است. هزاران سال پیش، گونه‌های دیگری از موجودات دوپای سخنگو که خفتان‌هایی از پوست جانوران به تن می‌کردند، روی زمین حاکم بودند. چند صدهزار سال پیشتر از ما یکی از این موجودات در اروپا ظاهر و خیلی سریع در خاورمیانه تا آسیای میانه پراکنده شد. ما بقایای این مردمان درشت هیکل و قوی بنیه را از اواسط قرن نوزدهم شناخته‌ایم و طی این مدت، به تدریج دانش بیشتری دربارهٔ آن‌ها به دست آورده‌ایم؛ دانشی که با پرسش‌های بسیار بزرگی همراه‌است. یکی از مهمترین این پرسش‌ها مربوط به ناپدیدشدن آنها از روی زمین است. آنها مغزهایی به بزرگی ما داشتند، قدرت بدنی بسیار بیشتری نسبت به ما داشتند، سخن می‌گفتند و آن طور که امروز می‌دانیم، حتی آن قدر قریحهٔ هنری داشتند که خود را بیارایند. مهمترین غذای آن‌ها، گوشت شکارهایی بود که در همه جای زمین صدها برابر فراوان تر از امروز وجود داشتند. کل سرزمین سردسیر و یخبندان اروپا پر بود از موجوداتی که امروز فقط در صحراهای گرم و سوزان آفریقا وجود دارند: فیل‌ها، کرگدن‌ها، گوزن‌ها، زرافه‌ها، گله‌های بزرگ گاوهای کوهان دار و خر وحشی به علاوه حیواناتی شکارچی مثل شیر، پلنگ، کفتار، خرس،گرگ و البته همین مردمان نخستین. آنها در واقع جوامعی نسبتاً پیچیده داشتند و صدها هزار سال در بیشتر اوراسیا از زندگی به همین شکل لذت بردند؛ اما حدود ۴۵۰۰۰ سال پیش از آسیا ناپدید شدند. حدود ۳۸۰۰۰ سال پیش، موقعیت آن‌ها در اروپا نیز رو به افول گذاشت و ۲۸۰۰۰ سال پیش، آخرین جمعیت‌های آنها برای همیشه ناپدید شدند. این مردمان را به افتخار نخستین جایی که بقایای آنها پیدا شد، یعنی دره نئاندر در آلمان، مردمان نئاندرتال می‌نامیم. اکنون ما در پی فهمیدن راز انقراض نئاندرتال‌ها هستیم.

دلیل انقراض نئاندرتال‌ها شاید عجیب ترین نکته دربارهٔ انقراض نئاندرتال‌ها این باشد که ما خودمان را در آینهٔ آن‌ها تصور می‌کنیم. درحقیقت ما با مطرح کردن این پرسش، می‌خواهیم بدانیم آیا روزی نوبت انقراض ما هم خواهد رسید؟ آیا موجودی که زبان دارد، لباس به تن می‌کند و تواناترین شکارچی زمین است، واقعاً می‌تواند منقرض شود؟ اگر این طور است، دلیل این انقراض چه چیزی می‌تواند باشد؟ تا امروز سه نظریهٔ بسیار پرطرفدار دربارهٔ انقراض نئاندرتال‌ها وجود داشته‌است. به جز این سه نظریه، فرضیاتی هم درکار بوده‌اند، از قبیل شیوع بیماری‌های خاص انسان‌ها در میان نئاندرتال‌ها که آنها را به سادگی از پا درآورد؛ که هنوز مورد بررسی دقیق قرار نگرفته‌اند و نمی‌توان از آنها به عنوان «نظریه» نام برد؛ دست کم تا زمانی که شواهدی برای آن‌ها پیدا نکنیم.


نظریهٔ تغییرات آب و هوایی

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/f/fb/Yes_check.svg/20px-Yes_check.svg.png نقاط قوت: تغییرات آب و هوایی بین ۵۰ هزار تا ۳۰ هزار سال پیش، با
کاهش نئاندرتال‌ها هم زمان است.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/a2/X_mark.svg/20px-X_mark.svg.png نقاط ضعف: سؤال مهم این جاست که نئاندرتال‌ها عملاً توانایی بهتری
در شکار داشتند و پس از چندین هزار سال زندگی در عصر یخبندان باید
می‌توانستند دست کم در برخی مناطق به زندگی ادامه دهند.



تغییرات شدید آب و هوایی درا وراسیا، آن طور که شواهد آن در لایه‌های یخچالی و رسوبات گرده‌های گیاهان حفظ شده‌است، تقریباً هم زمان با کم شدن نئاندرتال‌ها رخ دادند. در برخی از مناطق سیل‌های شدید رخ دادند و برخی مناطق دیگر پوشش جنگلی خود را از دست دادند و به صحراها و علفزار تبدیل شدند. این اتفاقات در دوره‌های کوتاه، یعنی کمتر از ۱۰۰ سال رخ داد. مردمان آن زمان قطعاً از این که می‌دیدند دنیا در حال تغییر است، می‌ترسیدند. با تغییر وضعیت زمین و آب و هوا، جانوران نیز دست خوش تغییر شدند. حیوانات جنگلی مثل گوزن از میان رفتند و ماموت‌های علفزار جایشان را پر کردند. شکار ماموت دشوارتر از گوزن است. بنابراین غذا خوردن ناگهان دشوار شد و نئاندرتال‌ها که نیاز بیشتری به غذا داشتند، در برابر این تغییرات، بسیار آسیب پذیرتر بودند. با این وجود، کشفیات جدید نشان می‌دهد که نئاندرتال‌ها چند هزارسال پس از این تغییرات آب و هوایی هم در مناطقی که دست خوش تغییر شده بودند، زندگی کرده‌اند، هرچند حدود ۳۰ هزار سال پیش جمعیت آنها در مجموع بسیار کمتر از ۴۵ هزارسال پیش شده بود.


نظریهٔ رقابت با انسان

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/f/fb/Yes_check.svg/20px-Yes_check.svg.png نقات قوت: مقایسهٔ ابزارهای انسان‌ها با نئاندرتال‌ها نشان دهندهٔ
ظرافت و دقت انسان‌ها در فناوری است. آن‌ها همه چیز را با سلیقه و
قریحهٔ هنری می‌ساختند. همین ظرافت و سلیقه، مهمترین دلیل توسعهٔ
جوامع امروزی بشر نیز هست.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/a2/X_mark.svg/20px-X_mark.svg.png نقات ضعف: نئاندرتال‌ها مغزهایی به بزرگی مغز انسان امروزی داشتند؛
(حتی تا چند ماه پیش تصور می‌شد مغز آن‌ها بزرگتر از ما بوده‌است) و در
برخی جنبه‌ها مانند شکار و جنگ از انسان‌ها باهوش تر بودند.



انسان‌های امروزی از حدود ۸۰ هزار تا ۶۰ هزار سال پیش شروع به خارج شدن از آفریقا کردند. خاورمیانه نخستین جایی بود که آنها با نئاندرتال‌ها برخورد کردند. مردمان هنرمند ظریف و باهوش آفریقایی از آن پس با مردمانی زمخت و بی هنر و پرزور مواجه بودند. میان آن‌ها جنگ‌های خونینی رخ می‌داد؛ گرچه همزیستی چند ۱۰ هزار ساله آن‌ها نشان می‌دهد که هر دو طرف به نوعی گروه مقابل را تحمل می‌کردند؛ مثلاً شواهدی وجود دارد که قبایل انسان‌ها و نئاندرتال‌ها به طور متناوب زمستان‌ها و تابستان‌ها جابه جا می‌شدند و در بسیاری از مناطق هم زمان زندگی نمی‌کردند. شواهد جدیدتری هم وجود دارد که نشان می‌دهد انسان‌ها، نئاندرتال‌ها را شکار می‌کردند و می‌خوردند. نئاندرتال‌ها هم بدشان نمی‌آمد چنین کاری کنند. آن‌ها حتی در برخی جاها با هم آمیخته‌اند وا فرادی دورگه میان هر دو گروه پیدا شده‌اند. احتمالاً هر دو گروه از طرف مقابل، زنان را می‌دزدیدند. بررسی‌های ژنتیک نشان می‌دهد که همهٔ مردمان امروزی، گرچه از نسل همان بشر سیاهپوست آفریقایی هستند، اما میزان اندکی ناخالصی به جامانده از آمیزش با نئاندرتال‌ها نیز در خون خود دارند. به هر حال، انسان‌ها فناوری‌هایی بهتر از نئاندرتال‌ها داشتند. آن‌ها لباس‌های خود را با سوزن‌هایی از جنس استخوان می‌دوختند، بنابراین لباس‌های بهتری داشتند که آن‌ها را گرمتر می‌کرد و نیازشان به غذا را کاهش می‌داد. همین بهینه بودن اوضاع فناوری، بخت بقای بچه‌های انسان هارا بیشتر می‌کرد. انسان‌ها بسیار زودتر بالغ می‌شدند و جمعیت فزاینده‌ای داشتند. به علاوه انسان‌ها بیش از نئاندرتال هادر جمع آوری گیاهان و دانه‌ها مهارت داشتند، مهارتی که به تبار آفریقایی آن‌ها و زندگی در قحطی و کمبود شکار باز می‌گشت. زنان و کودکان انسان به جای کمک در شکار حیوانات وحشی، به جمع آوری میوه و دانه می‌پرداختند، درحالی که نئاندرتال‌ها با تمام قوا روی شکار تمرکز داشتند و کمتر به مواد غذایی گیاهی توجه می‌کردند. همین فراغت زنان انسان‌ها از شکار، توانایی تولید مثلی آن‌ها را هم بالاتر برد. بنابراین شاید فرهنگ مردسالار نیاکان ما، یکی از مهمترین دلایل غلبهٔ ما بر شرایط سخت زندگی در هزاران سال پیش بوده باشد. به علاوه دور ماندن زن‌ها از شکار، فرصت بیشتری به آن‌ها داد تا بتوانند شبکهٔ غذایی پیچیده تر و متنوع تری ایجاد کنند. همهٔ این‌ها باعث برتری یافتن انسان‌ها بر نئاندرتال‌ها می‌شد.
نظریهٔ جنگ‌های خون آلود

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/f/fb/Yes_check.svg/20px-Yes_check.svg.png نقات قوت: چندین اثر استخوانی از نئاندرتال‌ها نشان دهندهٔ جنگ و
درگیری و همنوع خواری میان آن‌ها و انسان‌ها بوده‌است.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/a2/X_mark.svg/20px-X_mark.svg.png نقات ضعف: به نظر می‌رسد شواهد کافی برای این که بگوییم انسان‌ها
در تمام اوراسیا به دنبال گوشت نئاندرتال بوده‌اند
وجود ندارد. همزیستی نسبتاً مسالمت آمیز آن‌ها در بسیاری مناطق
و حتی آمیزش میان آن‌ها احتمالاً بسیار فراوان تر از جنگ‌های
خونین بوده‌است. بنابراین نمی‌توان نئاندرتال‌ها را موجوداتی دانست
که مظلومانه به دست ما خورده شده‌اند.



تاکنون شواهد کافی برای اثبات نبرد میان نئاندرتال‌ها و انسان‌ها کشف شده‌است. نیزه‌ای که در سینه یک نئاندرتال رفته و موجب مرگش شده، ساخت دست انسان است. به علاوه هیکل درشت نئاندرتال‌ها مانع می‌شد بتوانند به خوبی انسان‌ها نیزه پرت کنند، همان طور که امروز هم قهرمانان پرتاب نیزه، همان سیاهپوست‌های لاغر و کشیدهٔ آفریقایی هستند، نه مردان قوی هیکلی که پس از چند هزارسال ظاهری همچون نئاندرتال‌ها پیدا کرده‌اند. شواهد دیگری هم وجود دارد که نشان می‌دهد انسان‌ها گوشت نئاندرتال‌ها را می‌خورده‌اند؛ مثلاً استخوان آرواره یک نئاندرتال که در یکی از غارهای محل سکونت انسان‌ها کشف شده، نشان می‌دهد انسان‌ها کله پاچهٔ نئاندرتال را با لذت می‌خورده‌اند. حتی آثار گاز زدن و کندن گوشت روی این استخوان آرواره به خوبی مشهود است. البته خود نئاندرتال‌ها هم کمابیش از همنوعان خود تغذیه می‌کردند، اما این رفتار میان آنها بسیار کمتر ازانسان‌ها رخ می‌داد.


سبک زندگی
انسان امروزی حدود ۱۸۰ تا ۱۲۰ هزار سال پیش به وجود آمد و از شرق آفریقا شروع به گسترش در بقیه زمین کرد. یک سیاهپوست لاغر و قد دراز باتوانایی خوب دویدن را در نظر بگیرید. بدن این مرد سیاهپوست موهای کمی دارد و پس از چند متر دویدن عرق می‌کندصبرمیکند تا خنک شود. او از سرزمینی خشک و گرم می‌آید که گاهی پیداکردن سایه هم دشوار بوده و گاهی ناچار است ساعت‌ها منتظر شکار بنشیند یا ماه‌ها در انتظار باران به سر ببرد. بنابراین وقت زیادی برای اندیشیدن دارد و این توانایی اخیر، یعنی اندیشیدن به او کمک می‌کند که ابزارهای بهتری برای شکار بسازد و فکری به حال روزهای کم آبی بکند. بنابراین اختراعات او شروع می‌شوند. یکی از مهمترین اختراعات او ذخیرهٔ آب در پوست تخم شترمرغ و دفن آن زیر خاک است. آنها از ۱۰۰ هزار سال پیش این کار را انجام می‌دادند و برای این که مالکیت خود نسبت به تخم‌های پر از آب را ثابت کنند، روی آنهارا «علامت گذاری» می‌کردند. همین علامت گذاری، چند هزار سال بعد به «نوشتن» تبدیل شد. آن‌ها شاید به خاطر انتظار کشیدن‌های طولانی، به هنر هم روی آوردند و شروع به ساختن جواهرات و تزئین بدن و لباس هایشان از حدود ۱۰۰ هزار سال پیش کردند. روی دیوار غارها نقاشی می‌کشیدند و از استخوان جانوران نی می‌ساختند و می‌نواختند. این مردمان سیاهپوست، نیاکان تمام انسان‌های امروزی هستند. اما از چندصد هزار سال پیشتر از آن‌ها، موجوداتی با موهای قرمز و پوست روشن و چشمان آبی در اروپازندگی می‌کردند که هیچ مشکلی برای پیدا کردن آب و غذا نداشتند. این موجودات همان نئاندرتال‌ها بودند. آن‌ها در بهشتی پهناور و غنی زندگی می‌کردند که هر چه نیاز داشتند، به آن‌ها می‌داد. بدن‌های آن‌ها بسیار قوی تر و زورمندتر از انسا ن‌های لاغر آفریقایی بود، اما شاید «فکر» آنها به خوبی آفریقایی‌ها توسعه پیدا نکرده بود، چون بسیاری به آن نیاز نداشتند!ابزارهای آن‌ها خوب بود، ولی ظرافت این ابزارها بسیار کمتر از ابزارهای انسان‌ها بود. مردمان نئاندرتال زبان هم داشتند و از پوست شکارهایشان لباس و کفش می‌دوختند و البته شیوهٔ این کار را به نسل‌های بعدی می‌آموختند اما طی چند صدهزار سال، این فناوری‌های ساده، توسعه‌ای بسیار اندک پیدا کرد. دقیقاً به این دلیل که آن‌ها «نیاز» به توسعهٔ فناوری‌های خود نداشتند، چیزی را انبار نمی‌کردند و برای یافتن آب، هیچ زحمتی نمی‌کشیدند. حتی بدن‌های قوی بنیهٔ آن‌ها هم کمتر از سیاهپوست‌های لاغر آفریقایی، آسیب دیدگی‌های جدی پیدا می‌کرد. البته میزان غذایی که می‌خوردند هم نسبت به ما بسیار بیشتر بود. ما به روزی ۲۲۰۰ کالری انرژی نیاز داریم، درحالی که نئاندرتال‌ها دست کم دو برابر این میزان انرژی نیاز داشتند. رشد سریع بدن و بلوغ جنسی دیررس نشان می‌دهد مردم نئاندرتال برای شکارچی شدن، بیشتر عجله داشتند تا برای پدر و مادر شدن؛ شاید چون نظام اجتماعی آن‌ها بر پایهٔ قبیله‌های پدر سالار بوده‌است، نه خانواده‌های دو نفره. به هرحال آن‌ها مردمان دیگری بودند که ۲۸۰۰۰ سال پیش منقرض شدند و هیچ کدام از نژادهای امروزی بشر بازمانده آن‌ها نیست. شاید درست نباشد که آنها را «انسان» ندانیم؛ آنها عموزاده‌های دور ما بودند که آخرین نیاکان مشترکمان، حدود یک میلیون سال پیش از هم جداشده بودند و بسیاری از ویژگی‌های جالب آنها که باعث می‌شود نئاندرتال‌ها را شبیه خودمان تصور کنیم، طی همین یک میلیون سال به صورت جداگانه در هر دو گونه پیدا شد. آنها گونهٔ دیگری بودند و ما گونهٔ دیگری هستیم.
ژنوم
تعداد ژنوم نئاندرتالها سه میلیارد زوج و تقریباً برابر ژنومهای انسان است که احتمالاً ژنهایی از نئاندرتالها با ژنهای انسان یکسان است. چنین تصور می‌شود که مقایسه ژنوم نئاندرتال با ژنوم انسان منجر به افزایش فهم ما در مورد نئاندرتالها و همچنین تکامل بشر و مغز او خواهد شد.


سوانته پابو، محقق DNA بیش از ۷۰ نوع نئاندرتال را آزمایش کرده و به این نتجه رسید که تنها یک نوع از آن دارای DNA کافی برای نمونه برداری بوده‌است. DNA اولیه متعلق به یک تکه استخوان ۳۸۰۰۰ ساله یک استخوان ران که در سال ۱۹۸۰ در غار ویندیجا کرواسی کشف شده، نشان می‌دهد که ۵٫۹۹٪ DNA نئاندرتال‌ها و انسان عصر جدید مشترک است. این باور وجود دارد که این دو گونه حدوداً ۵۰۰۰۰۰ سال پیش سلف واحدی داشته‌اند.[۱] برآورد و محاسبات مربوط به طبیعت نشان از آن دارد که این دو گونه ۵۱۶۰۰۰ سال پیش از همدیگر منشعب شده‌اند، این در حالی است که آثار فسیلی زمان انشعاب و متفاوت شدن این دو گونه را به ۴۰۰،۰۰۰ سال پیش نسبت می‌دهد.[۲] دانشمندان امیدوارند با استفاده از سوابق DNA از این نظریه دفاع کنند که این دو گونه با هم آمیزش مشترک داشته‌اند.


ادوارد رابین از آزمایشگاه ملی لورانس برکلی در برکلی کالیفرنیا اظهار داشته‌است که آزمایشی که اخیراً روی ژنوم نئاندرتال‌ها انجام شده، حکایت از آن دارد که DNA انسان و DNA نئاندرتال‌ها ۵٫۹۹ تا ۹٫۹۹٪ یکسان بوده‌است.[۳][۴]



در نوامبر سال ۲۰۰۶، مقاله‌ای در یک ژورنال آمریکایی تحت عنوان «حوادث آکادمی علوم ملی» منتشر شد که در آن گروهی از محققان از این مساله خبر می‌دادند که نئاندرتال‌ها و انسان‌ها با یکدیگر آمیزش داشته‌اند.[۵] اریک ترینکاس از دانشگاه واشینگتن که یکی از نویسندگان این مقاله بود، چنین می‌گوید:


«
گونه‌هایی از پستانداران که بسیار با هم مرتبط هستند، آزادانه با هم آمیزش می‌کنند و بچه‌های بارور زیستا و جماعت نابینا به دنیا می‌آورند.

»


این تحقیق مدعی حل و فصل مساله بحث برانگیز انقراض این موجودات است که به باور محققان، جمعیتهای انسانی و نئاندرتال از طریق توالد و تناسل جنسی با هم ادغام شده‌اند. اریک ترینکاس می‌گوید: «انقراض از طریق شیفتگی پدیده رایجی است.»




منابع

↑ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A6%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D 9%84#cite_ref-1) Green RE, Krause J, Ptak SE, et al. (November 2006). "Analysis of one million base pairs of Neanderthal DNA". Nature 444 (7117): 330–6. Bibcode (http://fa.wikipedia.org/wiki/Bibcode) 2006Natur.444..330G (http://adsabs.harvard.edu/abs/2006Natur.444..330G). DOI (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%B1_%D8%AF%DB%8C% D8%AC%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D8%B4%DB%8C%D 8%A1):10.1038/nature05336 (http://dx.doi.org/10.1038%2Fnature05336). PMID (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C%D9%85%D8%AF) 17108958 (http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/17108958).
↑ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A6%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D 9%84#cite_ref-2) Wade, Nicholas (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=Nicholas_Wade&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) (15 November 2006). "New Machine Sheds Light on DNA of Neanderthals" (http://www.nytimes.com/2006/11/15/science/16neanderthalcnd.html). The New York Times (http://fa.wikipedia.org/wiki/The_New_York_Times). http://www.nytimes.com/2006/11/15/science/16neanderthalcnd.html. Retrieved 18 May 2009.
↑ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A6%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D 9%84#cite_ref-3) "Neanderthal bone gives DNA clues" (http://web.archive.org/web/20061118050935/http://edition.cnn.com/2006/TECH/science/11/15/neanderthal.ap/index.html). Associated Press. CNN. 16 November 2006. Archived from the original (http://www.cnn.com/2006/TECH/science/11/15/neanderthal.ap/index.html) on 18 November 2006. http://web.archive.org/web/20061118050935/http://edition.cnn.com/2006/TECH/science/11/15/neanderthal.ap/index.html. Retrieved 18 May 2009.
↑ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A6%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D 9%84#cite_ref-4) Than, Ker; LiveScience (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=LiveScience&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) (15 November 2006). "Scientists decode Neanderthal genes" (http://www.msnbc.msn.com/id/15732243/). ام‌اس‌ان‌بی‌سی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D8%B3%E2%80%8C%D8%A7%D 9%86%E2%80%8C%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%B3%DB%8C). http://www.msnbc.msn.com/id/15732243/. Retrieved 18 May 2009.
↑ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A6%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D 9%84#cite_ref-5) "Neanderthal Genome Sequencing Yields Surprising Results And Opens A New Door To Future Studies" (http://www.sciencedaily.com/releases/2006/11/061116083223.htm) (Press release). آزمایشگاه ملی لارنس برکلی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B2%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D 9%87_%D9%85%D9%84%DB%8C_%D9%84%D8%A7%D8%B1%D9%86%D 8%B3_%D8%A8%D8%B1%DA%A9%D9%84%DB%8C). 16 November 2006. http://www.sciencedaily.com/releases/2006/11/061116083223.htm. Retrieved 31 May 2009.


منبع (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A6%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D 9%84)

banaf6e
7th August 2013, 07:54 PM
از کاربرmahmoodmahنهایت سپاس را دار م من تا به حال درباره ی نئاندرتال ها چیزی نشنیده بودم .اینکه دوباره می خواهند نئاندرتال ها بازسازی کنندنشان می دهد که علم ژنتیک چه پیشرفت فوق العاده ای داشته اما بازسازی دوباره آن ها به نظر من اصلا کار درستی نیست چون ممکن جمعیت انسان ها به خطر بیندازند .جفت گیری آن ها با گونه ی ما ویا هر چیز دیگری گونه ی انسان های مدرن را به خطر می اندازد آیا دانشمندان به فکر این نیستند که بعد از به وجود امدن آن ها چه بلایی ممکن برسر گونه ما بیاید

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد