PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقتل و زندگی نامه حضرت ام البنین(س)



kamanabroo
24th April 2013, 11:47 PM
مقتل و زندگي نامه حضرت ام البنين(س) (http://maktab-zakerin.blogfa.com/post-83.aspx)
مقتل و زندگی نامه-حضرت ام البنین(س)

ام‏البنین(س)،مادر مهتاب
خورشید همواره در چشمان مادرانى طلوع مى‏كند كه به دور دستها خیره شده‏اند و براى فرداها مردان و زنانى مى‏پرورانند تا در زمین، این امانت الهى، جانشینى آسمانى باشند.
دامان تربیت مادران مهد پرورش انسانهاى پاك و خدایى است و ما با نگاهى درس‏آموز از زندگانى این مادران توشه معرفت‏برمى‏چینیم.

یكى از مادران برجسته تاریخ «ام‏البنین، فاطمه كلابیه‏» است كه زندگى او مالامال از عشق به ولایت و امامت‏بوده و در تربیت فرزندان دلیر و شجاع و با ادب چون عباس بن‏على(ع) بسیار موفق بوده است.
تولد و رشد او در خاندان با اصالت و شجاع، صفات و ویژگیهاى فردى این بانو و صبر و بردبارى در خانه امامت و تربیت فرزندانى كه همگى پیرو امام خویش بوده و تا آخرین لحظات زندگى خویش دست از ولایت نكشیده‏اند و پیام‏رسانى و مبارزه سیاسى این بانوى كریمه همه و همه نشان از مجد و عظمت وى دارد.
اینك پژوهشى كوتاه در زندگى این پاك بانوى عرب داریم تا از زلال صفات او قطره‏اى معرفت‏یابیم و خویش را در مسیر كمال قرار دهیم.
از قبیله خورشید
«حزام بن‏خالد بن‏ربیعة بن‏وحید بن‏كعب بن‏عامر بن‏كلاب‏» (1) پدر ام‏البنین است مردى شجاع و دلیر و راستگو كه از صفات ویژه او اكرام به میهمان و منطق قوى اوست. تاریخ ویژگیهاى این مرد بزرگ را به مناسبتهاى گوناگون چون جریان خواستگارى ام‏البنین و ازدواج حضرت على(ع) ذكر مى‏كند.
مادر بزرگوار ام‏البنین، «ثمامه (یا لیلى) دختر سهیل بن‏عامر بن‏جعفر بن‏كلاب‏» (2) است كه در تربیت فرزندان كوشا بوده و تاریخ از وى چهره درخشانى را به تصویر كشیده است. بینش عمیق، دوستى با فرزندان در كنار وظیفه مهم مادرى و چونان معلمى دلسوز آموختن باورهاى اعتقادى و مسایل مربوط به همسردارى و آداب معاشرت با دیگران از جمله ویژگیهاى خاص این بانو است.
در بسیارى از كتب تاریخى نام یازده تن از مادران وى ذكر شده است كه همگى از خانواده‏هاى شریف و اصیل عرب بوده‏اند و به واقع مصداق بارز «شجره طیبه (3) » مى‏باشند شجره‏اى كه اصل آن در زمین است و فرع آن در آسمانها و حاصل و نتیجه این درخت پاك همانا عباس بن‏على و عثمان و لبید شاعر و ابوبراء بن‏عامر و ... بوده‏اند.
پیامبر گرامى فرمود: اى مردم! برحذر باشید از سبزه‏زارى كه بر روى مزبله (منجلاب) مى‏روید. سؤال شد از حضرت: سبزه‏زارى كه بر مزبله بروید چیست؟
حضرت فرمود: زن زیبارویى كه در خانواده پلید و نادرست رشد كرده باشد. (4)
از این‏روست كه على بن‏ابى طالب(ع) آنگاه كه قصد ازدواج دارد به برادر خویش، عقیل بن‏ابى طالب كه در علم «انساب‏» معروف بود و ذهن و سینه‏اش گنجینه‏اى از اسرار خاندان گوناگون عرب بوده مى‏فرماید:
«زنى را براى من اختیار كن كه از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج كنم و او برایم پسرى شجاع و سواركار به دنیا آورد.» (5)
و عقیل در پاسخ برادر گفت:
«با ام‏البنین كلابیه ازدواج كن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وى نیست.»
و سپس در مورد جد مادرى ام‏البنین، ابوبراء عامر بن‏مالك، كه در آن روز از جهت دلاورى و شجاعت كم‏نظیر بود مى‏گوید:
«ابوبراء عامر بن‏مالك جد دوم فاطمه كلابیه از شجاعت در میان قبایل عرب بى‏نظیر است و كسى را شجاعتر از او جز حضرتت نمى‏شناسم از این‏رو او را بازى‏كننده با شمشیرها (ملاعب الاسنة) مى‏نامند.» (6)
گویى نگاه نافذ على از مرز زمانها عبور كرده و كربلا را با همه سختیهایش مى‏بیند و براى یارى حسین(ع) از امروز در پى مادرى شجاع از خاندان شجاع و دلیر است تا فرزندى چونان عباس، پدر فضیلتها، به دنیا آورد و او یاریگر حسین در كربلاباشد.
در خاندان و تبار پاك ام‏البنین چند ویژگى مهم وجود دارد كه همگى در وجود عباس(ع) به ظهور رسید و او را مانا كرد.
الف: شجاعت و دلاورى كه در كربلا زیباترین چهره خویش را نمایاند.
ب: ادب و متانت و عزت نفس كه در زندگانى 34 ساله عباس بن‏على به وضوح دیده مى‏شود.
ج: هنر و ادبیات كه ام‏البنین از «دایى‏» خویش لبید شاعر به ارث برده بود و فرزند عزیزش عباس(ع) از مادر ادیبه خود. [البته شاعران دیگرى در این خاندان مى‏زیسته‏اند.]
د: ایثارگرى و احترام به حقوق دیگران كه نمود آن در عشق به ولایت و امامت متجلى شد.
ه: وفا و پایبندى به تعهدات.
مهمترین درسى كه از ازدواج حضرت على(ع) و ام‏البنین، مى‏آموزیم داشتن معیارهاى منطقى و صحیح در انتخاب همسر آینده است.
اگر جوانان ما معیارهاى اخلاقى و معنوى را جایگزین معیارهاى مادى و ظاهرى كنند زندگى مشترك آنها با سعادت و سلامت‏خانوادگى توام خواهدبود. ملاكهاى مادى و صورى ناپایدار بوده و به زندگى رنگ سبز عشق و محبت نمى‏بخشد و با از دست دادن یك امتیاز مادى پایه‏هاى زندگى‏اى كه با آن‏ها بنا شده است‏سست‏شده و فرو ریختن سقف خانواده حتمى خواهدبود.
چنانچه رسول رحمت(ص) مى‏فرماید:
«كسى كه با زنى به خاطر مال او ازدواج كند خداوند او را به حال خود وا مى‏گذارد و كسى كه به خاطر زیبایى زنى با او ازدواج كند در او مسایل ناخوشایند مى‏بیند و آنكه به خاطر دین زن با او ازدواج كند خداوند مال و زیبایى را هم براى او قرار مى‏دهد (جمع مى‏كند بین امتیازات.)» (7)
صحیفه صفات
آنچه در آدمى الگویى كامل براى نسلهاى آینده مى‏سازد وجود صفات نیك و اخلاق برجسته در صحیفه وجود آنان است.
شاید بتوان گفت مجموعه صفات ام‏البنین در ضمن یك جمله زیبا و مختصر از زبان شهید ثانى، زین‏الدین، ذكر شده است آنجا كه این عالم فرهیخته و اندیشمند مى‏گوید:
«ام البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت‏بوده و نسبت‏به اهل بیت(ع) معرفت و محبت‏خالص و شدید داشته است و نزد آنان مقام و منزلت‏بالایى داشت.» (8)
در این عبارت ابعاد شخصیتى ام‏البنین، با ظرافت‏خاصى مطرح شده است كه به این ظرایف مى‏پردازیم:
دانش و دانایى
از ویژگیهاى مهم زندگى انسانهاى برجسته، علم و دانش آنان است كه بسان نورى درخشان جداكننده حق از باطل است و سرچشمه جوشان این نعمت الهى علمى است كه از خداوند متعال، معلم اول، آموخته و مى‏آموزند.
زندگانى ام‏البنین همواره با بصیرت و نور دانش همراه بوده است و این ویژگى والا در جاى جاى كتب تاریخى ذكر شده است و ما را با عظمت این بانوى عالمه و فاضله آشنا مى‏سازد.
علاقه ام‏البنین به اهل بیت(ع) و بصیرت دینى او به امامت‏به قدرى بود كه در باره او مى‏نویسند:
براى عظمت و معرفت و بصیرت ام‏البنین كافى است كه او هر گاه بر امیرالمؤمنین وارد مى‏شد و حسنین مریض بودند با ملاطفت و مهربانى با آنها صحبت مى‏كرد و از صمیم قلب با آنها برخورد مى‏كرد چونان مادرى مهربان و دلسوز. (9)
او همسرش را تنها همسر نمى‏دانست كه قبل از همسر او را امام و «ولى‏» خویش مى‏داند و همچنین به این دو بزرگوار، حسنین، به جهت عشق به امامت و ولایت و به خاطر اتصال آنها با ولى خویش اینچنین محبت و ارادت نشان مى‏دهد.
یكى دیگر از مظاهر بصیرت و بینش این بانو كه مبتنى بر علم و معرفت اوست جریان صحبت او با «بشیر» است. «بشیر» پس از واقعه كربلا به مدینه باز مى‏گردد و از وقایع جانسوز كربلا و كربلاییها براى اهل مدینه سخن مى‏گوید.
مورخان مى‏نویسند:
پس از واقعه كربلا بشیر در مدینه ام‏البنین را ملاقات مى‏كند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام‏البنین پس از دیدن وى مى‏گوید:
از حسین(ع) مرا خبر بده.
بشیر مى‏گوید: عباس را كشتند.
ام‏البنین باز مى‏گوید: از حسین(ع) مرا خبر بده. و به همین ترتیب خبر شهادت هر چهار فرزند بزرگوارش را به او مى‏دهد. ام‏البنین با صبر و بصیرتى بى‏نظیر مى‏گوید:
«یا بشیر اخبرنى عن ابى عبدالله الحسین(ع). اولادى و من تحت الخضراء كلهم فداء لابى عبدالله الحسین(ع).»
اى بشیر خبر از [امام من]اباعبدالله الحسین بده فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان مینایى است فداى اباعبدالله(ع) باد.
و آنگاه كه بشیر خبر شهادت مولا و امام او، حسین بن‏على(ع) را مى‏دهد آهى كشیده و با دنیایى از غم و اندوه مى‏گوید:
آه كه بندهاى (رگهاى) قلبم را پاره پاره كردى. (10)
این نهایت‏بینش و بصیرت و علم و دانایى است كه محور زندگى فردى امام و مولاى او باشد. كمال بندگى و عبادت نیز همین است كه آدمى خود و تعلقات خود را در جهت‏خواست محبوب ازلى، خداوند یكتا، فدا كرده و از آنها بگذرد.
بینش و بینایى
افق فكرى و نگرش ام‏البنین آنقدر بالا و والاست كه فرزندانى چون عباس را كه خود یگانه دهر بود قربانى آرمانها و اندیشه‏هاى آسمانى امام و مولاى خویش، حسین(ع)، مى‏كند و اگر آه و سوزى براى مظلومیت مى‏كشد آهى است‏بر مظلومیت‏حسین(ع).
علامه مامقانى در كتاب تنقیح المقال مى‏نویسد:
علاقه و ارادت او [ام‏البنین] به حسین(ع) به علت امر امامت‏بود و اینكه به فرض سلامت‏حسین مرگ چهار فرزند برومندش را بر خود آسان و قابل تحمل مى‏دانست نشانه بالا بودن درجه ایمان اوست و من او را از نیكان به حساب مى‏آورم. (11)
تبلور این عشق به ولایت و پیروى از امام و پیشوا تا مرز از دست دادن جان خود و عزیزان در وجود فرزندان برومند و دلیر این بانوى ولایى بود. به ویژه عباس بن‏على كه فرزند بزرگ او بوده و بیشتر صفات مادر را داراست.
بر كرانه وفا
فاطمه كلابیه بنا به نقل تاریخ دومین یا سومین همسر على بن‏ابى طالب(ع) بوده است. آنچه در زندگى مشترك این دو بزرگوار مطرح است‏حس وفادارى به یكدیگر و احترام متقابل مى‏باشد.
وقتى عقیل به خواستگارى ام‏البنین براى مولایش على بن‏ابى طالب آمد با حرام بن‏حالد، پدر او، در این باره صحبت كرد و «حرام‏» با كمال صداقت و راستگویى گفت: «شایسته امیرالمؤمنین یك زن بادیه‏نشین با فرهنگ ابتدایى بادیه‏نشینان نیست. او با یك زن كه فرهنگ بالاترى دارد باید ازدواج كند و این دو فرهنگ با هم فرق دارند.»
عقیل پس از شنیدن سخنان وى گفت:
امیرالمؤمنین از آنچه تو مى‏گویى خبر دارد و با این اوصاف میل به ازدواج با او دارد.
پدر ام‏البنین از عقیل مهلت‏خواست تا از مادر دختر، ثمامه بنت‏سهیل، و خود دختر سؤال كند و به او گفت:
«زنان بیشتر از روحیات و حالات دخترانشان آگاه هستند و مصلحت آنها را بیشتر مى‏دانند.»
وقتى پدر ام‏البنین به نزد همسر و دخترش برگشت دید همسرش موهاى ام‏البنین را شانه مى‏زند و او از خوابى كه شب گذشته دیده بود براى مادر سخن مى‏گفت:
«مادر خواب دیدم كه در باغ سرسبز و پردرختى نشسته‏ام. نهرهاى روان و میوه‏هاى فراوان در آنجا وجود داشت. ماه و ستارگان مى‏درخشیدند و من به آن‏ها چشم دوخته بودم و در باره عظمت آفرینش و مخلوقات خدا فكر مى‏كردم. در مورد آسمان كه بدون ستون بالا قرار گرفته است و همچنین روشنى ماه و ستارگان ... در این افكار غرق بودم كه ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نورى از آن ساطع مى‏شد كه چشمها را خیره مى‏كرد. در حال تعجب و تحیر بودم كه سه ستاره نورانى دیگر هم در دامنم دیدم. نور آنها نیز مرا مبهوت كرده بود. هنوز در حیرت و تعجب بودم كه هاتفى ندا داد و مرا با اسم خطاب كرد من صدایش را مى‏شنیدم ولى او را نمى‏دیدم گفت:
«فاطمه مژده باد تو را به سیادت و نورانیت. به ماه نورانى و سه ستاره درخشان پدرشان سید و سرور همه انسانهاست‏بعد از پیامبر گرامى و اینگونه در خبر آمده است.»
پس از خواب بیدار شدم در حالى كه مى‏ترسیدم. مادرم! تاویل رؤیاى من چیست؟!» مادر به دخترك فهیمه و عاقله خود گفت:
«دخترم رؤیاى تو صادقه است اى دختركم به زودى تو با مرد جلیل‏القدرى كه مجد و عظمت فراوانى دارد ازدواج مى‏كنى. مردى كه مورد اطاعت امت‏خود است. از او صاحب 4 فرزند مى‏شوى كه اولین آنها مثل ماه چهره‏اش درخشان است وسه تاى دیگر چونان ستارگانند.»
پس از صحبتهاى دوستانه و صمیمانه مادر و دختر، حزام بن‏خالد وارد اتاق شد و از آنها در مورد پذیرش على(ع) سؤال كرد و گفت:
آیا دخترمان را شایسته همسرى امیرالمؤمنین(ع) مى‏دانى؟ بدان كه خانه او خانه وحى و نبوت و خانه علم و حكمت و آداب است اگر او را (دخترت را) اهل و لایق این خانه مى‏دانى - كه خادمه این خانه باشد - قبول كنیم و اگر اهلیت در او نمى‏بینى پس نه؟
همسر او كه قلبى مالامال از عشق به امامت داشت گفت:
اى «حزام‏» به خدا سوگند من او را خوب تربیت كردم و از خداى متعال و قدیر خواستارم كه او واقعا سعادتمند شود و صالح باشد براى خدمت‏به آقا و مولایم امیرالمؤمنین(ع) پس او را به على بن‏ابیطالب، مولایم، تزویج كن. (12)
اگر چه خواب حجت نیست و جهت امور مهمى مثل ازدواج نمى‏توان تنها به خوابها اكتفا كرد ولى راهنماى خوبى براى رسیدن به مقصود مى‏باشد اگر بیننده خواب مهذب باشد و طهارت ظاهرى و باطنى را حفظ كند و اندیشه‏هاى شیطانى و خطورات ذهنى پراكنده نداشته باشد خوابهاى او داراى تعبیر و تاویل مناسبى خواهد بود. ام‏البنین از شخصیتهایى بود كه این طهارت را داشته و همواره در رفتار و كردار خویش راه صحیح و مناسب را پیش مى‏گرفته است و از این رو رؤیاى او به این زیبایى لباس واقعیت و حقیقت مى‏پوشد و چهار پسر براى سید عالمیان على(ع) مى‏آورد كه یكى قمر بنى‏هاشم مى‏شود و دیگران نیز ستارگان آسمان ولایت و امامت هستند.
اینگونه ازدواج آسمانى این دو بزرگوار صورت مى‏گیرد و در طول زندگى مشترك همواره اطاعت و احترام و تكریم و ملاطفت در مورد فرزندان على(ع) از سوى ام‏البنین مشهود بوده است.
در هنگام شهادت مولا على بن‏ابیطالب(ع) فرزند بزرگ ام‏البنین، عباس بن‏على، كمتر از15 سال سن داشت و همراه با برادرانش كه كوچكتر از وى بودند در دوران كودكى پدر بزرگوار خویش را از دست داده و غبار یتیمى بر سیمایشان نشسته بود.
این زن فداكار و ایثارگر جوانى و نیروى خویش را صرف تربیت و حفظ فرزندان خانه ولایت نموده و چونان گذشته خود را وقف فرزندان فاطمه زهرا(س) نیز مى‏كرد و بسان مادرى مهربان و دلسوز در خدمت آنها بود.
وفادارى ام‏البنین به همسر بزرگوار خویش به حدى است كه پس از شهادت حضرت على(ع) با آنكه جوان بوده و از زیبایى ویژه نیز برخوردار مى‏باشد تا پایان عمر ازدواج نكرده و همسر دیگرى را اختیار نمى‏كند. این همسر شهید ایثارگونه به تربیت فرزندان على(ع) مشغول بوده و بذر عشق و محبت و ایثار در وجود آنها مى‏افشاند.
نگرش سیاسى
از ویژگیهاى بسیار مهم ام‏البنین توجه به زمان و مسایل مربوط به آن است. وى پس از واقعه عاشورا از مرثیه‏خوانى و نوحه‏سرایى استفاده كرده تا نداى مظلومیت كربلائیان را به گوش نسلهاى آینده برساند.
ام‏البنین براى عزادارى هر روز به همراه عبیدالله (فرزند عباس بن‏على(ع)) به بقیع مى‏رفت و نوحه مى‏خواند و گریه مى‏كرد و این اشعار را مى‏خواند:
یا من راى العباس كر على جماهیر النقد ووراه من ابناء حیدر كل لیث ذى لبد (13)
«اى آنكه عباس را دیدى در حالى كه بر گروه ضعیفان حمله مى‏كرد و دنبال او از فرزندان حیدر (على(ع)) جنگاورانى بودند كه هر یك داراى یال و كوپالى بودند.»
و آنگاه كه در عزاى فرزندان شجاع و دلیر خود مى‏گریست مى‏گفت:
«دیگر مرا ام‏البنین مخوانید زیرا كه به یاد شیران بیشه مى‏اندازد (این نام) مرا.
من پسرانى داشتم كه به نام آنها مرا ام‏البنین مى‏خواندند اما دیگر فرزندى (پسرى) ندارم.»
خواندن اشعار براى عزادارى گاه جنبه‏هاى دیگرى دارد. ام‏البنین با این اشعار هم حماسه كربلا و شجاعت پسران خود و مظلومیت‏حق را به مردم زمان خود و آیندگان معرفى مى‏كرد و هم تاریخ كربلا را واگویه مى‏كرد و در قالب عزادارى و مرثیه‏سرایى نوعى اعتراض به حكومت وقت مى‏كرد و مردم كه اطراف او اجتماع مى‏كردند نسبت‏به عمال بنى‏امیه متنفر و منزجر مى‏شدند.
به راستى وقتى قبر مطهر عباس(ع) و برادرانش در كربلاست چرا ام‏البنین به بقیع مى‏رود؟ آیا به این نیست كه مردم در آنجا اجتماع مى‏كنند؟ و آیا به خاطر این نیست كه بزرگان اسلام و پیشینه اسلامى مردم در این خاك خفته‏اند و در آنجا مردم به یاد حماسه‏هاى جوانمردان صدر اسلام مى‏افتادند؟
مسئله مهم دیگر اینكه چرا فرزند عباس، عبیدالله، را همراه خود مى‏برد؟ آیا این عمل براى این نبود كه نسل آینده را نسبت‏به حقایق آگاه و بینا كند؟ آیا این یك تربیت‏سیاسى نبود؟ آیا او در صدد این نبود كه پیام عاشورا را به مردم ابلاغ كند و پرچمدار این پیام‏رسانى همانا فرزند علمدار حسین(ع)، عبیدالله، نباید باشد؟ ام‏البنین، این شجاعترین زن بنى‏كلاب، كه از پیام‏آوران كربلاست چونان زینب، دختر على(ع)، رسالتى بر دوش دارد و اكنون به انجام آن رسالت مهم و ویژه همت مى‏گمارد. گفتنى است كه عبیدالله بن‏عباس به همراه مادرش لبابه در كربلا حضور داشت و سند زنده‏اى براى بیان وقایع عاشورا بود.
عروج عرشى
زندگى سراسر مهر و عاطفه و مبارزه ام‏البنین رو به پایان بود. او به عنوان همسر شهید، رسالت‏خویش را به خوبى به پایان رسانید و فرزندانى تربیت كرد كه فدایى ولایت و امامت‏بودند و هر 4 تن در در كربلا قربانى آرمانهاى «ولى‏» و «امام‏» خویش شدند و بدین وسیله بر صحیفه تربیت ام‏البنین امضاى سبز مولاى متقیان على(ع) قرار گرفت.
پس از كربلا بار رسالت‏سیاسى و اجتماعى خویش را به دوش گرفت و پیامهاى مهم كربلا را به فرداها صادر كرد و ارزشهاى معنوى این حماسه عرفانى را زنده نگاه داشت.
همسر شهید، مادر چهار شهید و طلایه‏دار پیام‏آوران كربلا پس از زینب(س) كه لحظه لحظه عمر خویش را با خداى خود معامله كرد و لحظه‏اى خطا و انحراف در زندگى وى راه نیافت در سال 70 ه.ق دار فانى را وداع گفت (14) و در قبرستان بقیع در كنار سبط رسول خدا، امام حسن(ع)، و فاطمه بنت‏اسد و دیگر چهره‏هاى درخشان شریعت محمدى(ص) به خاك سپرده شد.
اگر چه جسم او در خاك است اما روح بلند او و صفات كریمه و عظیمه وى نام او را به بلنداى آفتاب زنده نگاه داشته است و در پرتو صفات این بانوى فاضله انسانهایى تربیت‏شده‏اند كه در تاریخ مانا و ماندگار خواهد بود.
پى‏نوشتها:
1- قمر بنى‏هاشم، عبدالرزاق المقرم، ص‏9.
2- همان، ص 10.
3- قرآن كریم، سوره ابراهیم / 24.
4- وسایل الشیعه، شیخ حر عاملى، ج 14، ص‏29.
5- قمر بنى‏هاشم، مقرم، ص 15.
6- تنقیح المقال، علامه مامقانى، ج‏3، ص 70 با ترجمه.
7- وسایل الشیعه، شیخ حر عاملى، ج 14، ص‏29.
8- قمر بنى‏هاشم، مقرم، ص‏16.
9- همان، ص‏16.
10- تنقیح المقال، ج‏3، ص 70 و منتهى الامال، حاج شیخ عباس قمى، ص‏226.
11- تنقیح المقال، ج‏3، ص 70.
12- مولد عباس بن‏على(ع)، محمد على الناصرى، صص 38 -36.
13- ریاحین الشریعه، ذبیح‏الله محلاتى، ج‏3، ص 294 و تنقیح المقال، ج‏3، ص 70.
14- محدثات شیعه، دكتر شهلا غروى نایینى، ص‏53.
منبع : حسينيه روضه

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد