بانوی اردیبهشت
22nd April 2013, 08:07 AM
باد می لرزد و پرده می رقصد
بسان شبتابهای رویایی در سینۀ شب
ماهتاب می افکند پرتو خویش را
بر دامان غم آلودۀ من زِ مهر
در دل این خلوت و سکوت
می نوازد لؤلؤ آتش سرد مرا
چنگ می خواند وداعی تلخ
شبِ خزان الوِداع الوِداع
بند سفر پایم بست
می روم خونین دل گریه به آغوش
ای شبِ عبث بی حاصل
الوِداع
بسان شبتابهای رویایی در سینۀ شب
ماهتاب می افکند پرتو خویش را
بر دامان غم آلودۀ من زِ مهر
در دل این خلوت و سکوت
می نوازد لؤلؤ آتش سرد مرا
چنگ می خواند وداعی تلخ
شبِ خزان الوِداع الوِداع
بند سفر پایم بست
می روم خونین دل گریه به آغوش
ای شبِ عبث بی حاصل
الوِداع