PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی معرفی رمان های برجسته جهان



ثمین20
14th April 2013, 02:06 PM
در این تایپک قصد دارم؛ هر هفته یک رمان برجسته و خواندنی معرفی کنم. دوستان هم می توانند در صورتی که رمان خوبی را مطالعه کرده اند ، به این بخش اضافه کنند.

ثمین20
14th April 2013, 02:07 PM
http://www.naghdefarsi.com/media/kunena/attachments/831/KhanevadeyeTibu-500x500.jpg (http://www.naghdefarsi.com/media/kunena/attachments/831/KhanevadeyeTibu-500x500.jpg)


این کتاب که برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۳۷ می‌باشد را یکی از بزرگترین رمان‌های قرن دانسته‌اند. بررسی دقیق و موشکافانه وقایع فرانسه پیش از جنگ جهانی جلد سوم و چهارم کتاب را تا حد یک سند تاریخی ارزشمند جلوه می‌کنند. اکثر اشخاصی که نامشان در جلد هفتم کتاب (تابستان ۱۹۱۴) آمده‌است اشخاص حقیقی می‌باشند.

روژه مارتن دوگار خود در مراسم دریافت جایزه نوبل می‌گوید: ((رمان نویس واقعی کسی است که می‌خواهد همواره در شناخت انسان پیش تر برود و در هریک از شخصیت‌هایی که می‌آفریند زندگی فردی را آشکار کند، یعنی نشان دهد که هر موجود انسانی نمونه ایست که هرگز تکرار نخواهد شد. اگر اثر رمان نویس بخت جاودانگی داشته باشد به یمن کمیت و کیفیت زندگی‌های منحصر به فردی است که توانسته‌است به صحنه بیاورد. ولی این به تنهایی کافی نیست. رمان نویس باید زندگی کلی را نیز حس کند، باید اثرش نشان دهنده جهان بینی خاص او باشد. هر یک از آفریده‌های زمان نویس واقعی همواره بیش و کم در اندیشه هستی و ماورای هستی است و شرح زندگانی هریک از این موجودات، بیش از آنکه تحقیقی درباره انسان باشد، پرسش اضطراب آمیزی درباره معنای زندگی است.))

بدون شک نویسنده همانگونه که در بالا ذکر می‌کند رمان خانواده تیبو را در دو جبهه یاد شده به ظرافت و مهارت پیش می‌برد. نخست زندگی شخصی خانواده تیبو، از بزرگ خاندان یعنی اسکار تیبو و سپس فرزند اول او یعنی آنتوان و به طور گسترده زندگی شخصی قهرمان داستان یعنی ژاک تیبو. در رویکردی دیگر دوگار وقایع اروپای قبل از جنگ اول جهانی و اروپای درگیر جنگ را به شکلی حیرت آور از نظر استاد تاریخی نقل می‌کند. اشراف نویسنده به وقایع رخدادهای اروپا و شناختن افراد دولتی و حزبی و حتی ژورنالیستی بسیار گسترده‌است. هنر دوگار آنجا نمایان می‌شود که او این دو جبهه را با هم می‌آمیزد.

ممکن است طرفداران ((رمان نو)) به این رمان بی اعتنایی کنند و آن را در سبک رمان‌های نوشته شده به شیوه کهنه بدانند اما این نکته نباید از نظر پنهان بماند که د آغاز رمان نویسی مدرن دو راه بیشتر پیش پای رمان نویس نبوده‌است: یکی راه تالستوی و دیگری راه داستایوفسکی. اولی راه تصویر نمودن دنیا به شیوه رئالیستی و حقیقی و دوم تصویر کردن دنیا از منظر چشم درون و جدال آن با واقعیت‌های دنیای خارج. دوگار آشکارا به راه تالستوی رفته‌است.

هوشنگ گلشیری در اظهار نظر راجع به این رمان می‌گوید:

کتاب به دست نشسته پشت میزی یا لم داده توی صندلی راحتی، یکی از زیباترین مناظر جهان است. صفحه به صفحه می‌خوانیم و ورق می‌زنیم، فارغ از چند و چون این زندگی روزمره و به دور از صداهای گوش خراش این جهان، در زندگانی موجود در کتاب غرق می‌شویم و چون سر بر می‌آوریم خود را و جهان را بهتر و عمیق‌تر شناخته‌ایم. خانواده تیبو اثر روژه مارتن دوگار به ترجمه ابوالحسن نجفی لذتی چنین را فراهم می‌کند. ماهی و اگر به خست ورق بزنید، چند ماهی خلوتتان را پر خواهد کرد و جاصل شاید این باشد که با زندگانی خانواده‌ای در آغاز این قرن آشنا شوید و با این قرن که ما در پایان آنیم. راستی زیباست وقتی پشت میزی می‌نشینید و یا در صندلی راحتی لم می‌دهید و کتابی را صفحه به صفحه ورق می‌زنید، به ویژه اگر کتابی باشد مثل خانواده تیبو که اگر فقط چند صفحه از آن را بخوانید، با دریغ زمین خواهید گذاشت و فردا در این التهاب خواهید بود که کی باز به دستش می‌گیرید و ورق می‌زنید.

نظر شخصی: این رمان فوق العاده است؛ گلشیری مختصرا و شیوا درباب جذابیت و بزرگی داستان سخن گفته و من اضافه کنم که زمانی که خواندن دو جلد اول رو بپایان رسوندم، در اشتیاق ادامه رمان و درانتظار دو مجلدی که قرار بود بدستم برسه لحظه شماری می کردم. توصیفات بی نظیر و درخشان اثر در کنار مفاهیمی که از سیاست های روز شخصیت ها و با کارکردی نه محدود به زمان رخدادش (همانند رمان بزرگ 1984) خواننده رو شدیدا درگیر و منقلب می کنه. حتماً این رمان رو به همگی دوستان عزیزم توصیه می کنم.

نویسنده: روژه مارتن دوگار
برگرداننده: ابوالحسن نجفی
ناشر: انتشارات نیلوفر
محل نشر: تهران
چاپ: چهارم، نخستین چاپ: ۱۳۶۸، آخرین چاپ: ۱۳۷۹
شمارگان: ۳۰۰۰
شابک: ‎ISBN 964-448-069-4(دوره)
زبان فرانسه
تعداد جلد ۴

ثمین20
20th April 2013, 06:50 PM
خاطرات صد در صد واقعی یک سرخ‌پوست پاره وقت (http://www.njavan.com/post/94)


http://choobalef.persiangig.com/image/khaterate%20sorkhpust/parttimeindian-jacketpb.jpg http://choobalef.persiangig.com/image/khaterate%20sorkhpust/345011.jpg
داستان کتاب خطی و ساده است. یک اتوبیوگرافی ( تا سن نوجوانی ) از نویسنده که در قالب داستانی طنز روایت
نوشته "مرگ با مرگ جمع نمی‌شود، ضرب می‌شود." این را آقای شرمن الکسی نوشته است. در غم‌انگیزترین فصل کتاب "خاطرات صددرصد واقعی یک سرخ‌پوست پاره‌وقت". باورتان نمی‌شود این کتاب چقدر آدم را درگیر خودش می‌کند. چقدر حتا یاد "ناتور دشت" می‌اندازدتان، گیرم راوی به تلخ‌کامی هولدن کالفیلد نباشد. قصه‌ی کتاب آقای شرمن الکسی اما درست چیزی‌ست شبیه زندگی، ملغمه، گریه و خنده‌ی قاطی، درهم.

ثمین20
29th April 2013, 12:14 PM
برادران کارامازوف
نویسنده:فئودور داستایوفسکی
http://www.naghdefarsi.com/media/kunena/attachments/1063/thumb_3788_8_Baradarane_Karamazov_1.jpg (http://www.naghdefarsi.com/media/kunena/attachments/1063/thumb_3788_8_Baradarane_Karamazov_1.jpg)




مترجم:صالح حسینی
برادران کارامازوف [Brat’ja Karamazovy]. رمان فئودور میخایلوویچ داستایفسکی(1821-1881)،‌که در سالهای 1879-1880 منتشر شد. این رمان مهمترین اثر این نویسنده بزرگ روس است که هرچند از« جنایت و مکافات» از نظر ساخت نازل‌تر باشد، دارای آنچنان قوت و شدت دریافت و تحلیلی است که آن را به شمار یکی از باارزش‌ترین دستاوردهای ادبیات اروپایی نیمه دوم سده نوزدهم درمی‌آورد.
مان برادران کارامازوف در وضع موجود به صورت وقایع‌نگاری ناقصی به نظر جلوه می‌نماید که داستان کینه شدید برادران کارامازوف را نسبت به پدر، در چارچوب یکی از شهرهای کوچک روسیه، روایت می‌کند.
ین رمان نمونه آن چیزی است که در دوران افول ناتورالیسم، «رمان افکار» خوانده شد و صحنه نمایش اضطرابهای روح اروپایی گردید. داستایفسکی در هیچ‌یک از آثار دیگر خود به این خوبی نشان نداده است که ادبیات باید برای آشکار ساختن مسائل بی‌شماری به کار رود که برآدمی بار شده‌اند، بی‌انکه در دل به وجود آنها اذعان کنیم یا جرئت مقابله با آنها را داشته باشیم. برادران کارامازوف در مجموع تحلیل مشروح نفسانیات انسانی از دیدگاه اخلاقی محض است.
جوهر رمان برادران کارامازوف در همین افسانه نهفته است:‌ جلوه عشقی که در این افسانه مستتر است- عشقی که در دل زوزیم سالخورده وآلیوشا مملو است- اساساً جنبه عرفانی دارد. این افسانه از آن جهت بسیار مهم است که دو نیروی فایق در نفس داستایفسکی را می‌نمایاند: از سویی، ایمان به نیکی پنهان در فطرت آدمی، آن نیکی که صورت مسیحایی همبستگی بی‌حد و مرز انسانی بروز می‌کند؛ از سوی دیگر، علم به وجود شقاوتی انسانی که پیوسته به راندن آدمی به سوی غرقاب گرایش دارد. با این تلقی کاملاً پاسکال‌مآبانه- چیزی بیش از آنچه بتوان سایه‌ای نسبتاً نحس و نامیمونش خواند- با هم درمی‌آمیزند و این دو عامل چندان خلط می‌شوند که تمیزشان از یکدیگر دشوار است. در این بازی پنهانی، که نیکی و بدی در یکدیگر رخنه می‌کنند و در کارگردانی این عناصر، بدان‌سان که ناچیزترین پندار یا کردار بازیگران اصلی، بازتاب آنها باشند، می‌توان یکی از انگیزه‌های اساسی فلسفه وهنر داستایفسکی را بازشناخت و مقصود از بسط و پرورش بعدی این رمان، که حاوی سرگذشت آلیوشا در زمان اعتکاف او در صومعه‌ای است، اثبات پیروزی وضع عرفانی است بر منطق غیرانسانی ایوان و ثنویت ذاتی آدمی-وضعی عرفانی که با نشان اخوت و صلح کل شاخص می‌گردد. داستایفسکی نیز همواره تلاش داشت به همین اخوت و صلح کل برسد بی‌آنکه، به خلاف تولستوی، هرگز بتواند آن را در دستاورد هنری خود جامه عمل بپوشاند.

ثمین20
5th May 2013, 02:20 PM
دسته گلی برای الجرانون

ترجمه مهرداد بازیاری


http://www.lwcurrey.com/pictures/114606.jpg


چارلی گوردون مردی 32 ساله است که از لحاظ ذهنی (مطابق تعاریف موجود) عقب مانده محسوب می شود (باIQ معادل 68)
او آرزوی باهوش شدن در سر دارد. و این که بتواند خوب بنویسد و بخواند نیز برای وی یک رویای شیرین است.
سالهاست که از خانواده اش جداست و به واسطه عموی مرحومش در یک نانوایی کار می کند. جاروکشی و تمیز کردن ... گاهی توسط همکاران و دیگران دست انداخته می شود اما دوستانی هم دارد و همانند همه افراد عادی دوست دارد که دوست داشته شود. او فکر می کند که اگر باهوش شود , می تواند با دیگران ارتباط بهتری داشته باشد و از این طریق دوستان بیشتری خواهد داشت در کلاس های ویژه شرکت می کند و به نوعی خواندن و نوشتن را فرا گرفته است, هرچند مدام باید تمرین کند تا چیزهایی که یاد گرفته را فراموش نکند. او می نویسد اما کلمات را همانگونه که می شنود می نویسد و لذا غلط های فراوانی در نوشته هایش دارد.

چارلی به واسطه همین خصوصیاتش برای انجام آزمایشی خارق العاده انتخاب می شود. دو تن از اساتید دانشگاه عملیات جراحی موفقیت آمیزی را روی یک موش (آلجرنون) انجام داده اند و شواهد حاکی از آن است که میزان هوش موش افزایش چشمگیری داشته است. آنها حالا می خواهند که این جراحی را روی یک انسان انجام دهند.
پزشک جراح چارلی از او می خواهد تا هر روز افکار خود را به عنوان گزارش ثبت کند تا روند پیشرفت او مورد مطالعه قرار بگیرد. نوشته های چارلی از جملاتی ساده و سرشار از اشتباه های املایی و دستوری به مطالبی با ارزش علمی بسیار زیاد و گهگاه ادیبانه و پیچیده تغییر پیدا می کند. و قلب آرام چارلی با گذر زمان مملو از درد می شود چرا که او اکنون گذشته را مرور کرده و رفتار دوستان و اطرافیان خود را بازبینی می کند و از نامهربانی اطرافیانی که آن ها را دوستان صمیمی خود می پنداشت آزرده خاطر می شود.


بخشی از نوشته های چارلی:
- اگر اجازه بدی دیگران بهت بخندند راحت می تونی دوست پیدا کنی.
- نمی دونم کدامشان بدتر است، این که ندونی کی هستی و خوشحال باشی، یا اینکه اون کسی باشی که همیشه می خواستی باشی و احساس تنهایی کنی.
- یک بچه شاید ندونه چطور غذا بخوره یا چی بخوره با این وجود معنای گرسنگی رو می دونه.

انتشارات معین چاپ اول 1389 ، 1100 نسخه، 368 صفحه

من از کتاب لذت بردم و به خاطر لطافت و نثر ساده و روانش و به خاطر طیف گسترده مخاطبان بالقوه داستان آن را قابل توصیه می بینم.

ثمین20
12th May 2013, 09:35 AM
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/e/e4/The_egyptian_finnish.jpg
سینوهه نام داستانی به قلم میکا والتاری نویسنده فنلاندی است. کتاب که مهمترین اثر نویسنده‌است، بر اساس وقایع دوران فرعون آخناتون نوشته شده‌است. این کتاب توسط ذبیح‌الله منصوری به فارسی ترجمه-تالیف شده‌است. فیلمی نیز بر اساس این کتاب در سال ۱۹۵۴ ساخته شده‌است.



کتاب سینوهه مربوط به نزدیک 1200 سال قبل از میلاد مسیح. این کتاب در حفاری های باستانی مصر پیدا شده و به زبان های مختلف دنیا ترجمه شده است. سینوهه پزشکی بود که به بیشتر دنیا سفر کرد (برای سینوهه دنیا محدود به مصر , سیاهپوستان جنوب مصر, ملل وحشی و آدم خور شرق و جنوب اروپا , سوریه و بابل میشد) و به دلیل عقاید روشنفکرانه ای که داشت اغلب تحقیر می شد. وی پس از تحمل سختی های زیاد پزشک مخصوص فرعون می شود. در نهایت خودش مجبور می شود که فرعون را بکشد و در اواخر زندگی فرعون جدید که با کمک خود سینوهه به حکومت رسید به خاطر ایده های روشنفکرانه اش, وی را به کشوری دیگر تبعید می کند. در این کتاب, او زندگی خودش را نوشته که با وجود قدمت 3000 ساله کتاب واقعا برخی جمله هایش آدم رو به فکر فرو می بره. پیشنهاد من به دوستام همیشه این بوده که مطالعه مطالب غیر تخصصی رو همیشه تو برنامه هاشون جا بدن.

قسمتی از مقدمه سینوهه (که البته با استدلال های همیشه شیرین ذبیح الله منصوری , مقدمه در آخر کتاب آورده شده)

“حقیقت مثل یک کارد برنده و یک زخم غیر قابل علاج سات و بهمین جهت همه در جوانی از حقیقت می گریزند و عده ای خود را مشغول به باده گساری و تفریح با زنها می کنند و جمعی با کمال کوشش در صدد جمع آوری مال بر می آیند تا اینکه حقیقت را فراموش نمایند وعده ای بوسیله قمار خود را سرگرم می نمایند و شنیدن آواز و نغمه های موسیقی هم برای فرار از حقیقت است.

تا جوانی باقیست ثروت و قدرت مانع از این است که انسان حقیقت را درک کند ولی وقتی ژیر شد حقیقت مانند یک زوبین از جایی که نمیداند کجاست می آید و در بدنش فرو می رود و او را سوراخ می نماید و آن وقت هیچ چیز در نظر انسان جلوه ندارد و از همه چیز متنفر می شود برای اینکه می بیند همه چیز بازیچه و دروغ و تزویر است آن وقت در جهان بین همنوع خویش خود را تنها می بیند و نه افراد بشر می توانند ککمکی به او بکنند ونه خدایان.

من سینوهه که این علامات را روی پاپیروس نقش می کنم اعتراف می نمایم که قسمتی از اعمال من بسیار زشت بوده و من حتی مرتکب تبه کاری ها شدم برای اینکه تصور می کردم آن تبه کاریها مشروع و لازم است ولی این را هم می دانم که اگر بر حسب اتفاق این کلمات در آینده از طرف کسی خوانده شد وی از زندگی من درس نخواهد آموخت و پند نخواهد گرفت.

دیگران وقتی مرتکب گناه می شوند به معبد آمون می روند و آب مقدس آمون را روی خود می ریزند و با این عمل تصور می نمایند که از گناه پاک شده اند. ولی من که در این آخر عمر به خدایان عقیده ندارم برای اینکه میدانم که آنها نیز مثل افراد بشر اهل دروغ و تزویر هستند بوسیله آب مقدس آمون خود را مطهر نمی نمایم و می دانم ه هیج قدرتی قادر نیست که یک تبه کار را بی گناه کند برای اینکه هیچ قدرتی قادر نمی باشد که قلب یک نفر را تغییر بدهد و مردی که مرتکب گناه می شود در قلب خویش را تبه کار می داند.

دیگران به دروغ مناظر اعمال نیک خود را بر دیوار های قبر خویش نقش می کنند تا اینکه در دنیای مغرب اوزیریس را فریب بدهند واعمال مزبور را در ترازوی وی بگذارند تا اینکه کفه اعمال نیکو سنگین شود. اما ترازوی من همین پاپیروس است که اعمال زندگیم را روی آن نوشتم و تمام تبه کاری های خودم را هم در آن حتی پر رنگ تر از کار های نیکویم نوشته ام.”

مهندس نوجوان
15th May 2013, 09:51 AM
سلام
بیچاره یکی دوبار هم شکست عشقی خورد
ممنون[golrooz]

ثمین20
15th May 2013, 01:23 PM
سلام
بیچاره یکی دوبار هم شکست عشقی خورد
ممنون[golrooz]

میگن کسی که این رمانرو خونده باشه ابرکتابخوان هست!!!تبریک!!![golrooz]

مهندس نوجوان
17th May 2013, 06:41 PM
میگن کسی که این رمانرو خونده باشه ابرکتابخوان هست!!!تبریک!!![golrooz]

خواهش می کنم
مال دوران بچگیه[nishkhand]
با این تعریفتون به خودم امید وار شدم[golrooz]

ثمین20
30th May 2013, 07:12 PM
رمان دوجلدی خانه ادریسیها

خانم (غزاله علیزاده) متولد 27 بهمن 1325 - 21 اردیبهشت 1357)در شهر مشهد بود.

معروف‌ترین رمان او را "خانه ادریسی‌ها"( انتشارات توس )می‌شناسند که سه سال پس از فوت ايشان٬ جایزه "بیست سال داستان‌نویسی" ایران را به دست آورد

او که فارغ‌التحصیل رشته علوم سیاسی از دانشگاه تهران بود برای مطالعه فلسفه و سینما به دانشگاه سوربن فرانسه رفت.

سفر ناگذشتنی٬ دو منظره٬ چهارراه٬ تالارها و شب‌های تهران از دیگر آثار ادبی اوست. او سال ۱۳۷۳ جایزه بهترین مجموعه داستان سال را به خاطر کتاب "چهارراه" دریافت کرد.

این رمان غزاله ی علیزاده یکی از نمونه کارهای درخشان ادبیات معاصر ماست . از ناپختگی های روایت در رمان فارسی، در این اثر بسیار کم دیده می شود. زبان ظریف زنانه حتی در توصیف صحنه های خشن رعایت شده. به همین دلیل برخی شخصیت ها با وجود رفتارهای ضد انسانی، دوست داشتنی بنظر می آیند و صرفن سیاه و سفید تصویر نشده اند. فضا میان تخیل و واقعیت سیلان دارد و کمتر جایی وصف روایت از کشش تهی می شود.

در داستان های علیزاده زوج ها همیشه دردی جانکاه را تحمل می کنند. دردی که آنها را به تنهایی و انزوا می کشاند .علیزاده در داستان هایش هیچگاه یک سویه نگاه نکرده است. اگر تصویر مثبت یا منفی از زنان ارائه داده در مقابل از تصویر مثبت یا منفی مردان نیز نوشته است. منتهی نقش زنان را به دلیل کمرنگ بودن آن در طول تاریخ برجسته نشان داده است. شخصیت های داستان های او نیز در رویای گریز از دلتنگی های تسكین ناپذیر به جست وجویی اشراقی و اساطیری در پی خوشبختی برمی آیند. اینان دل به رویایی می سپرند و مثلا ً گرد مردی خیال پردازی ها می كنند، اما در برخورد با واقعیت از اوهام به در می آیند و درمی یابند خوشبخت نزیسته اند. علیزاده در رمان های "خانهٔ ادریسی ها" و شب های تهران زنان را در مواجهه با حادترین مسائل اجتماعی، مثل انقلاب، تصویر می كند.


حسن میرعابدینی از فضای حاکم بر آثار علیزاده می گوید: داستان‌های علیزاده از احساسی مذهبی مایه می‌گیرند. بیماری، رویای فرار، دلتنگی‌های تسکین‌ناپذیر و جستجویی اشراقی، درونمایه‌ی داستان‌های اولیه‌ی او را تشکیل می‌دهند. قهرمانان داستان‌های مجموعه‌ی "سفر ناگذشتنی" آدم‌هایی رمانتنیک‌اند که در آرزوی رسیدن به محیطی تازه و عجیب به سفری غریب می‌روند و شهر مقدس خود را در شور نومیدانه‌ی جستجوی دنیای بی‌مسئولیت آغازین می‌جویند. زندگی شخصیت‌های همه‌ی داستان‌های او به سفری در جستجوی خوشبختی و هویت از دست رفته بدل می‌شود؛ سفر پایان می‌یابد و آنان که به رویای‌شان دست نیافته‌اند از توهمات خود بیرون می‌آیند تا سفری ناگذشتنی به دنیای دیگر را آغاز کنند. راوی داستان "شجره ی طیبه" در پی رسیدن نامه‌ای از یکی از اقوام، به محله‌ای با دیوارهای بتونی سرد و تیره می رود. در خانه‌ای کهنه پای صحبت زنی می‌نشیند که روزی پرده‌ای خریده که درختی زنده بر آن نقش شده بوده است.

ثمین20
9th June 2013, 02:42 PM
صد سال تنهایی

(به اسپانیایی (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D9%BE%D8%A7% D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C): Cien años de soledad)‏ نام رمانی (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86) به زبان اسپانیایی (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D9%BE%D8%A7% D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C) نوشته گابریل گارسیا مارکز (http://www.njavan.com/wiki/%DA%AF%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D9%84_%DA%AF%D8%A7% D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%A7_%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D 8%B2) که چاپ نخست آن در سال ۱۹۶۷ در آرژانتین (http://www.njavan.com/wiki/%D8%A2%D8%B1%DA%98%D8%A7%D9%86%D8%AA%DB%8C%D9%86) با تیراژ ۸۰۰۰ نسخه منتشر شد.
درباره صد سال تنهایی

در این رمان به شرح زندگی شش نسل خانواده بوئندیا پرداخته شده‌است که نسل اول آن‌ها در دهکده‌ای به نام ماکوندو (http://www.njavan.com/wiki/%D9%85%D8%A7%DA%A9%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%88) ساکن می‌شود. ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیت‌های داستان به جادویی شدن روایت‌ها می‌افزاید. صعود رمدیوس به آسمان درست مقابل چشم دیگران کشته شدن همه پسران سرهنگ آئورلیانو بوئندیا (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B3%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF_%D8%A2%D8%A6%D9%88% D8%B1%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%88_%D8%A8%D9%88%D 8%A6%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%A7) که از زنان در جبهه جنگ به وجود آمده‌اند توسط افراد ناشناس از طربق هدف گلوله قرار دادن پیشانی آنها که علامت صلیب داشته و طعمه مورچه‌ها شدن آئورلیانو نوزاد تازه به دنیا آمده آمارانتا اورسولا از این موارد است.داستان از زبان سوم شخص حکایت می‌شود. سبک این رمان رئالیسم جادویی (http://www.njavan.com/wiki/%D8%B1%D8%A6%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85_%D8%AC% D8%A7%D8%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C) است. مارکز با نوشتن از کولیها از همان ابتدای رمان به شرح کارهای جادویی آنها می‌پردازد و شگفتی‌های مربوط به حضور آنها در دهکده را در خلال داستان کش و قوس می‌دهد تا حوادثی که به واقعیت زندگی در کلمبیا شباهت دارند با جادوهایی که در این داستان رخ می‌دهند ادغام شده و سبک رئالیسم جادویی به وجود آید.


این کتاب چندین بار توسط مترجمان گوناگون به فارسی ترجمه شده‌است که البته از روی نسخه اسپانیایی (http://www.njavan.com/wiki/%D8%A7%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C%D B%8C) (زبان اصلی) آن نیست.


بهمن فرزانه. انتشارات امیرکبیر.
رضا دادویی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%AF%D8%A7%D8 %AF%D9%88%DB%8C%DB%8C&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF). نشر آدورا (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%86%D8%B4%D8%B1_%D8%A2%D8%AF%D9 %88%D8%B1%D8%A7&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF).
مریم فیروزبخت. انتشارات حکایتی دگر. تهران.
کیومرث پارسایی. انتشارات آریابان.


که صاحبنظران داستان بهترین ترجمه این اثر را ترجمه بهمن فرزانه می دانند.

ثمین20
16th June 2013, 03:34 PM
عنوان:پرندگان خارزار نویسنده:کالین مک کالو
مترجم :امیرعلی راست رو
انتشارات:قصه پرداز
عنوان دیگر: مرغان شاخسار طرب،مرغ خار،پرنده ی خارزار
موضوع:داستانهای استرالیایی قرن 20 میلادی
تعداد صفحات:566


داستانی در مورد یک پرنده وجود دارد.پرنده ای که تنها یک بار

در عمرش می خواند اما زیباتر از همه ی موجودات دیگر روی

زمین می خواند.این پرنده از اولین لحظه ای که لانه ی خود را

ترک می کند به دنبال یک بوته خار می گردد و تا زمانی که

آنرا پیدا نکرده آرام نمی یابد.بعد در حالی که در میان شاخه

های وحشی آواز می خواند خود را به تیزترین تیغ بوته می

چسباند و بدن خود را به آن می فشارد سپس در حالی که

جان می دهد آوازی می خواند که با آن از چکاوک ها و بلبلان

در زیبایی صوت سبقت می گیرد.آوازی خارق العاده که بهای

آن زندگی است .اما تمامی دنیا به سکوت فرا می رود تا به

آوازش گوش دهد و خداوند در بهشتش راضی میگردد،زیرا

بهترین را تنها به قیمت پردردترین ها می توان به دست

آورد...شاید هم این فقط چیزی باشد که داستان ما می

خواهد بگوید.

مگی،رالف،پادی،لوک،فی،دین و جاستین شخصیتهای اصلی داستان هستند که البته هفت فصل کتاب رو به خودشون اختصاص دادن. هر کدوم از این شخصیتا مثل پرنده ی خارزار سعی می کنن تا به چیزی که می خوان برسن اما لزوما هر کدوم از اونها مثل اون پرنده آواز قشنگی از خودشون به جا نمی ذارن.

ثمین20
29th June 2013, 11:42 AM
دنیای سوفی
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/a/a2/Donyaye_Sufi_Book.Jpg/300px-Donyaye_Sufi_Book.Jpg

نویسنده: یوستین گردر (http://ketabnak.com/persons/%DB%8C%D9%88%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86+%DA%AF%D8%B1% D8%AF%D8%B1)
مترجم: حسن کامشاد (http://ketabnak.com/persons/%D8%AD%D8%B3%D9%86+%DA%A9%D8%A7%D9%85%D8%B4%D8%A7% D8%AF)
دنیای سوفی (به نروژی: Sofies verden) یک رمان فلسفی اثر یوستین گردر نویسنده نروژی است که چاپ اول آن در سال ۱۹۹۱ میلادی در نروژ منتشر شد. این اثر داستانی است که تاریخ فلسفه را به زبان ساده برای نوجوانان تشریح می‌کند. این کتاب تاکنون به ۵۴ زبان برگردانده شده و علاوه بر نوجوانان، توجه بزرگ‌سالان را هم بخود جلب کرده است. از روی کتاب دنیای سوفی فیلمی به همین نام ساخته شده است.
کتاب با روایت سوم شخص به ماجراهای «سوفی آموندسن»، دختر چهارده سالهٔ نروژی می‌پردازد که با مادرش زندگی می‌کند. در ابتدای داستان، سوفی نامه‌هایی از یک فرستندهٔ ناشناس دریافت می‌کند که در آن‌ها سؤال‌هایی مانند «تو کیستی؟» و «جهان چگونه به وجود آمد؟» نوشته شده‌اند. مدتی بعد او بسته‌های بزرگتری دریافت می‌کند که آغازگر یک دورهٔ آموزش فلسفه برای او هستند. سوفی به زودی پی می‌برد که تمام بسته‌ها توسط «آلبرتو ناکس» برای وی ارسال می‌شوند. آلبرتو سوفی را قدم به قدم با تمدن یونان باستان، ظهور مسیحیت و تاثیر آن روی فلسفهٔ یونانی، قرون وسطی و نیز دوران رنسانس، باروک و رمانتیسیسم آشنا می‌کند. در کنار این، ماجراهایی که بین سوفی و مادرش و دوستش به اسم یووانا رخ می‌دهد، به داستان لحنی شبیه داستان‌های نوجوانانه می‌دهد که خواننده را به دنبال کردن ماجرا ترغیب می‌کند.
با تشکر از سایت زندگی خوب و تاپیک رمانهای کلاسیک


نویسنده این کتاب،یوستین گُردر، در سال ۱۹۵۲ در نروژ بدنیا آمد.

سالها در “برگن“فلسفه تدریس کردو پیوسته در فکر متن فلسفی ساده ای بود که بدرد شاگردان جوانش بخورد. چون متن مناسبی نیافت خود نشست و دنیای سوفی (۱۹۹۱) را نوشت.

کتاب با استقبال غیره منتظره ای رو به رو گردید و در همان چند سال اول انتشار به بیش از سی زبان ترچمه شد و تا کنون میلیونها نسخه در جهان فروش رفته است.

گُردر استناد ساده نویسی و ایجاز است. سه هزار سال اندیشه را در ۶۰۰ صفحه می گنجاند ، وزیرکانه از قول گوته میگوید:«کسی که از سه هزار سال بهره نگیرد تنگدست بسر می برد.»

و چه راحت مباحث پیچیده فلسفه غرب را ، بی آنکه مبتذل شود به زبان ساده و شیوا و همه فهم بیان میکند: از جمله بهره جویی مسیحیت را از نظریه های افلاطون و ارسطو،ریشه گرفتن فرهنگ اروپایی را از فرهنگ سامی و هند_اروپایی، هگل را و بحث آنچه عقلی است ماندنی است،و دوران خود ما را و انسانِ محکوم به آزادی را وغیره و غیره.

توجه داشته باشید که دنیای سوفی رُمان است،رمانی خودآموز، با طروح و بسطی گیرا و دلنشین درباره هستی.وعلت محبوبیت عجیب و پیگیر آن در سراسر جهان همین است.



http://www.njavan.com/forum/images/covers/thumb_Donyaye-sufee.jpg (http://www.njavan.com/forum/images/covers/Donyaye-sufee.jpg)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد