ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نوشته های عاشـقانه



shabhayebarare
9th April 2013, 04:55 PM
نمیبینم زیبایی های دنیا را آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم!

نمیشنوم صدایی را آنگاه که صدای مهربانت در گوشم زمزمه میشود و مرا آرام میکند!

آن عشقی که میگویند تو نیستی ، تو معنایی بالاتر از عشق داری و برای من تنها یک عشقی!

... از نگاه تو رسیدم به آسمانها ، آن برق چشمانت ستاره ای بود که هر شب به آن خیره میشدم!

باارزش تر از تو ، تو هستی که عشقت در قلبم غوغا به پا کرده !

قدم به قدم با تو ، لحظه به لحظه در فکر تو ، عطر داشتنت ، ماندن خاطره هایی که مرور کردن به آن در آینده ای نزدیک دلها را شاد میکند!

و رسیده ام به تویی که آمدنت رویایی بوده در گذشته هایم ، و رسیده ام به تویی که در کنار تو بودن عاشقانه ترین لحظه ی زندگی ام است

پایانی ندارد زندگی ام با تو ، آغاز دوباره ایست فردا در کنار تو ، فردایی که در آن دیروز را فراموش نمیکنم ، آنگاه که با توام هیچ روزی را فراموش نمیکنم ، که همه آنها یکی از زیباترین روزهاست و شیرین ترین خاطره ها ، و گرم ترین لحظه ها !

سر میگذارم بر روی شانه های تو ، آرامش میگیرم از صدای تپشهای قلب تو ، دلم پرواز میکند در آسمان قلبت ، میشنوم صدای تپشهای قلبت ، اوج میگیرم تا محو شوم در آغوشت !

تا خودم را از خودت بدانم ، تا همیشه برایت بمانم ،چه لذتی دارد تا صبح در آغوش تو بخوابم!

تا ببینم زیباترین رویاها ، فردا که بیدار میشوم حقیقت میشود همه ی رویاها !

و اینجاست که عاشق خیالات با تو بودن میشوم ، و به عشق این خیالات دیوانه میشوم !

حالا من مجنونم و تو لیلای من ، همیشه میمانیم برای هم ، و میسازیم یک قصه ی عاشقانه دیگر با هم !

بر میگردیم به دیروزی که گذشت ، خاطره ی شیرین فردا بدجور به دل نشست !

و میدانیم زندگی مان عاشقانه خواهد گذشت ، هم دیروز و امروز و هم فرداهایی که خواهد رسید!

http://irsun24.ir/iransun/uploads/91/11/LuvPic/19.jpg
چشمها را بر دریچه ی انتظار پلک نمی زنم.

اشکها در بستر گونه ها سرود دلتنگی سر می دهند.

آن سوی وسعت بارانی دل آفتاب یاد تو جاریست.

ساحل ماسه ای دستانم هنوز از عشق تو نمناک است.

نیلوفران خیس از شرم نگاه شعر شادی زمزمه می کنند.

نبض زمان نفس نفس میزند از حسرت دیدارت .

آغوش سرد دشت روزهاست گرمی عشق تورا منتظراست.

بیا که غروب دیگرازغربتش به تنگ آمده است.

بیا دیگر...
http://irsun24.ir/iransun/uploads/91/11/LuvPic/20.jpg
http://irsun24.ir/iransun/uploads/91/11/LuvPic/22.jpg
برای عشق تمنا كن ولی خار نشو

برای عشق قبول كن ولی غرورتت را از دست نده

برای عشق گریه كن ولی به كسی نگو

برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه

برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشكن

برای عشق جون خودتو بده ولی جون كسی رو نگیر

برای عشق وصال كن ولی فرار نكن

برای عشق زندگی كن ولی عاشقونه زندگی كن

برای عشق بمیر ولی كسی رو نكش

برای عشق خودت باش ولی خوب باش
http://irsun24.ir/iransun/uploads/91/11/LuvPic/24.jpg

Alpha110
11th April 2013, 04:16 PM
خیلی عالی بود
ولی ببخشید نمیتونم الان به شما امتیاز بدم
باید یه مقدار به بقیه امتیاز بدم بعد شرمنده

shabhayebarare
8th May 2013, 07:33 PM
گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز میشود

گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام میگیرد

گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود میشود

گاهی با یک بی مهری ، دلی میشکند

مواظب بعضی یک ها باشیم !

در حالی که ناچیزند ، همه چیزند …

shabhayebarare
8th May 2013, 07:38 PM
می خــــــــواهـــــــــم بـــــه یاد مـــن باشــــــــی
اگـــــــــــر تــــو به یاد من باشی عین خــــیالم نیست که هـــــمه فراموشم کنند!!!…………

گاهی آنقدر دلم هوایت را میکند

شک میکنم به اینکه ، این دل مال من است یا تو . . .

تمام حجم خیالم از تو لبریز است

دنیای خیالم کوچک نیست ، تو بی نهایت عزیزی . . .

گاهی وقت ها ادم کسی رو که دوستش داره توچند

ثانیه دلشو میشکنه منو بخاطر اون ثانیه ها ببخش . . .

بن بست دنیاست براى من آغوشت

اولین باریست که هراسى ندارم بگویم :

به بن بست رسیده ام . . .


سکوت و تنهایی دنیایِ خودم را ،

مدیونِ حضورِ توام ،

آمدنت یا رفتنت ، کدام را باور کنم . . .


اگرقانون عشق نبود

درحین جان دادن،پافشاری برای زنده ماندن نیزمعنانداشت.

من نه فرهادم ، نه مجنونم ، نه بیژن ،

من همان عاشقِ ساده دل تنهام که بی تو هیچم . . .

shabhayebarare
8th May 2013, 07:42 PM
وای ؛ باران باران



شیشه پنجره را باران شست.




از دل من اما،




چه کسی نقش تو را خواهد شست؟




آسمان سربی رنگ،




من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.




می پرد مرغ نگاهم تا دور




وای باران باران




پرمرغان نگاهم را شست.

shabhayebarare
8th May 2013, 07:43 PM
چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها

چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها

کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد

و او هنوز شکوفاست بین آدمها

کسی به نیت دل ها دعا نمی خواند

غروب زمزمه پیداست بین آدمها

چه می شود همه از جنس آسمان باشیم

طلوع عشق چه زیباست بین آدمها

تمام پنجره ها بی قرار بارانند

چه قدر خشکی و صحراست بین آدمها

به خاطر تو سرودم چرا که تنها تو

دلت به وسعت دریاست بین آدمها

shabhayebarare
8th May 2013, 07:45 PM
خسته شدم مي خواهم در آغوش گرمت آرام گيرم.خسته شدم بس كه از سرما لرزيدم...
بس كه اين كوره راه ترس آور زندگي را هراسان پيمودم زخم پاهايم به من ميخندد...
خسته شدم بس كه تنها دويدم...
اشك گونه هايم را پاك كن و بر پيشانيم بوسه بزن...
مي خواهم با تو گريه كنم ...
خسته شدم بس كه...
تنها گريه كردم...
مي خواهم دستهايم را به گردنت بياويزم و شانه هايت را ببوسم...
خسته شدم بس كه تنها ايستادم

shabhayebarare
8th May 2013, 07:46 PM
هر صدا و هر سکوتی،اونو یاد من میاره
میشکنه بغض ترانه،غم رو گونه هام میباره
از همون نگاه اول،آرزوی آخرم شد
حس خوب داشتن اون،عاشقونه باورم شد
دلمو از قلم انداخت،اونکه صاحب دلم بود
منو دوس داشت ولی انگار،اندازش یه ذره کم بود
از همون نگاه اول،آرزوی آخرم شد
حس خوب داشتن اون،عاشقونه باورم شد

shabhayebarare
8th May 2013, 07:48 PM
اگه نیایی
می دونم آسمون رنگ چشای تو داره
می دونی شب مهتابی پیش تو کم می یاره
می دونم مرغهای ساحل واسه تو دم میزنن
می دونی شن های ساحل واسه تو جون میبازن
می دونم اگه بری همه اونا دق می کنن
می دونی بدون تو یه کنج غربت میمیرم
می دونم با رفتنت آرزوهام سراب میشه
می دونی اگه نیای بدون تو چه ها میشه
می دونم اگه بخوای می تونی باز تو بیای
تو بیای پا بزاری بازم روی دوتا چشام
http://susawebtools.ir/img/gallery/sheer/22.jpg

shabhayebarare
8th May 2013, 07:49 PM
برای تو می نویسم........برای تو بهترینم

برای تويی كه تنهايی هايم پر از ياد توست...

برای تويی كه قلبم منزلگه عـــشـــق توست...

برای تويی كه احساسم از آن وجود نازنين توست...

برای تويی كه تمام هستی ام در عشق تو غرق شد...

برای تويی كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است...

برای تويی كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردی...



برای تويی كه سـكوتـت سخت ترين شكنجه من است....

برای تويی كه قلبت پـاك است...

برای تويی كه در عشق ، قـلبت چه بی باك است...

برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است...

برای تويی كه غمهایت معنای سوختنم است...

برای تویی که آرزوهایت آرزویم است...

shabhayebarare
8th May 2013, 09:42 PM
تو را دوست می دارم٬نمی دانم چرا٬

شاید این طبیعت ساده و بی آلایش من٬
حد و مرزی برای دوست داشتن نمی شناسد.
ولی سخت در این مکتوب فرو نشسته ام
چه کسی مرا دوست می دارد؟
ای فرشته نازل شده بر چشمانم٬
ای شقایق زندگی ام٬
ای تنها ستاره آسمان قلبم٬
ای زیباترین زیباییهای محبت٬
ای بهانه شبهایم٬
ای تنها نیاز زنده بودنم٬
ای آغاز روز بودنم٬
ای نیمه ژنهان من٬
و تو ای معشوقه من٬
تو را با تمام وجود٬
دوست دارم و
می پرستم.

shabhayebarare
8th May 2013, 09:44 PM
رهایم کنید.... میخواهم عشق بورزم به من عشق بورزند

میخواهم دوست بدارم و دوست داشته شوم
میخواهم لمس کنم دستانی را که برایشان بیقرارم
میخواهم در اغوش بکشم کسی را که برای بوئیدن عطرش دلتنگم
میخواهم ببوسم لبانی را که تنها بوسه میتواند ارامم کند

برای ان کسی که تنها امید زندگیم است
میخواهم خیره شوم به چشمانی که مرا به ارامش میخوانند......
پمیخواهم نفس بکشم با کسی که نفسم است
نمیخواهم با شما نفس بکشم
نمیخواهم عمرم را با شما سپری کنم
میخواهم اشک بریزم
های های گریه کنم
ضجه بزنم
مثل دیوانه ها سرم را به دیوار بکوبم
به صورتم چنگ بیاندازم
میخواهم فریاد بزنم واسمش را در میان همه به زبان بیاورم
میخواهم اهی بکشم به سنگینی تاریخ
مخواهم با اه هایم جگرتان را سوزانم
میخواهم اهم دامان همه تان را بگیرد
میخواهم نفرینتان کنم
با شمام...............
با شما که به بی ستاره بودن اسمانم خندیدید
شما که نگذاشتید اه بکشم
شما که بدجور متنفرم کرده اید از خودتان
شما که زندگی را برایم جهنم کرده اید
شما که دلتنگی هایم را به تمسخر میگیرید
شما که ابریزش بینی سوزش چشم سیاهی رفتن چشم به زور قورت دادن دهانم
را به حساب سرماخوردگی میگذارید
شما که به خونتان تشنه ام
وحتی از دیدن لحظه شما
در فرارم
با شمام...................
رهایم کنید...................

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد