توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دختر خانوم
shabhayebarare
9th April 2013, 03:14 PM
تورا دختر خانوم مینامند .
مضمونی که جذابیتش نفسگیر است…
دنیای دخترانه تو نه با شمع و عروسک معنا پیدا میکند
و نه با اشک و افسون.
اما تمام اینها را هم در برمیگیرد…
تو نه ضعیفی و نه ناتوان،
چرا که خداوند تو را بدون خشونت و زورِ بازو میپسندد.
اشک ریختن قدرت تو نیست، قدرت روح توست .
http://uploadtak.com/images/q77_5id3rdcr0me8etcopwpm.jpg
shabhayebarare
9th April 2013, 03:15 PM
می شود در همین لحظه
از راه برسی و
جوری مرا در آغوش بگیری
که حتی عقربه ها هم
جرات نکنند
از این لحظه عبور کنند؟؟؟
و من به اندازه ی تمام روزهای
کم بودنت
تو را ببویم و
... در این زمان متوقف
سالها در آغوشت زندگی کنم
بی ترس فردا ها...
http://uploadtak.com/images/w5469_60881_10151295661682.jpg
shabhayebarare
9th April 2013, 03:20 PM
تمام زن ها شاعر می شدند
اگر مردها گریستن بلد بودند
. . . و
میتوانستند
با رقص ِ چشم هایشان
طوفان به راه بیاندازند
هیچ مردی شاعر نمی شد
اگر زنی ...
هیچ مردی شاعر نمی شد
اگر زنی در کار نبود ...
http://upload7.ir/images/99021433297208117222.jpg
shabhayebarare
9th April 2013, 03:23 PM
این شعر را همین حالا بخوان
وگرنه بعدها باورت نمی شود
هنگام سرودنش چگونه دیوانه وار عاشقت بودم
همین حالا بخوان
این شعر را که ساختار محکمی ندارد
و مثل شانه های تو هربار گریه می کنم می لرزد
هربار گریه می کنم
و پیراهن هیچ فصلی خیس تر از بهاری نیست
که عاشقت شدم ...
امشب لب رودخانه نشستم و گریه کردم .
http://uploadtak.com/images/w7395_506141_pwBsSvmD.jpg
shabhayebarare
9th April 2013, 03:27 PM
نوشته ها بهانه است،
فقط می نویسم که یادآوری کنم بیادتم….
باورش باتو…
http://upload7.ir/images/04681176964418858068.jpg
shabhayebarare
9th April 2013, 03:29 PM
روزی که تو باشی و بخواهی برایت حرف بزنم!
این روزها که هنوز نیستـنت را به هوای دوباره داشتنت
ثانیه شماری میکنم ..
ساکتم .. حرف نمیزنم.
نه که چیزی برای گفتن نباشد . . . نه!
به این سکوت پیله کرده ام . . .
نه که ندانم چه بگویم . . . نـــه!!
این روزها من از همیشه پر تر از حرفــم!
از همیشه بیشتر گفتنی ها دارم . . .
ولی من ماندم و یک عـــــــالمه ناگفته هایِ ناشنیده ..
حرفهایم را جمع میکنم میگذارمشان گوشه ای روشن،
میان دلــــــم!
میگذارمشان یک گوشه ی دلم و آنها را هر روز گردگیری میکنم
و یادشان می اُفتم و
خلاصه آنقدر نگهداریشان میکنم . . .
تا روزی که تو بیایی !.!.!
روزی که تو باشی و بخواهی برایت حرف بزنم!
تا وقتی برمیگردی اتاقم پر از دوست داشتنی های تو باشد...
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.