AvAstiN
1st May 2009, 09:21 PM
در حديث مناظرهي حضرت امام صادق عليهالسّلام با شخص ملحدي آمده است كه:
حضرت از او ميپرسد: آيا كشتي سوار شدهاي؟
وي جواب ميدهد: آري
حضرت ميفرمايد: هيچ اتّفاق افتاده كه كشتي شما غرق شود؟
عرض ميكند: آري.
حضرت ميفرمايد: در آن وقت آيا قلبت متوجّه جايي شده كه تو را از مهلكه نجات دهد؟
ميگويد: بله،
بعد حضرت ميفرمايد: «همان خداوند عالميان است.» 1
سوال:
آيا اين گونه استدلال در قرآن كريم وجود دارد؟
جواب:
مسألهي كشتي و دريا در جاهاي متعدّد از قرآن كريم 2 ذكر شده است. و اين بيانگر آن است كه وقتي دست انسان از عوامل بيروني خالي شد و قلبش از تعلّق به آنها تهي گشت، خداوندِ قادرِ متعال كافي است كه او را به هر كمالي كه خواست برساند.
سوالي ديگر:
روشن است كه اين حالت اختصاص به مشركين ندارد، بلكه مومنين نيز هرگاه در وسط دريا كشتيشان متلاشي شد و خواستند غرق شوند، به خداوند متعال پناه ميبرند و پي ميبرند كه هيچ پناهگاه و راه نجاتي جز خدا و به سوي خدا نيست.پس چرا اين دسته از آيات نظر به خصوص مشركين دارد؟
جواب:
چون روي سخن و استدلال قرآن عليه بتپرستاني است كه اعتقاد داشتند «خداوند، خالق عالم است» و اين مطلب براي آنان هيچ جاي ترديد نبود. چنان كه در قرآن ميفرمايد:
''و لَئِن سَاَلتَهُم مَّن خَلَقَ السَّمواتِ وَ الاَرضَ لَيَقولُنَّ اللهُ'' 3
''و اگر از آنها بپرسي: چه كسي آسمانها و زمين را آفريده است؟ قطعاً خواهند گفت: خدا.''
و تنها اختلاف اسلام و قرآن با آنان در تدبير نظام عالم بود؛ زيرا آنان اعتقاد داشتند كه جهان توسّط بندگان صالح خدا اداره و تدبير ميشود، و هر كدام از آنان (بندگان صالح) بخشي از نظام آفرينش (از قبيل زمين، آسمان، صحرا، دريا، كوه، جنگل، انسان و انواع حيوانات) را تدبير ميكند و به او «ربّ» و به مجموع آنان «ارباب» ميگفتند. با اين همه، آنان را مخلوق نميدانستند و در وجود خداوند متعال نيز شّكي نداشتند و او را «ربّ الارباب» و خداي خدايان ميناميدند.
بر اين پايه، اين دسته از آيات قرآن در مقام ردّ آنان، و نظر به اثبات ربوبيّت خداوند متعال در تمام بخشهاي نظام عالم و پهنهي گيتي از جمله دريا دارند.
آخرين سوال:
چگونه ميتوان با اين دسته از آيات، بر ربوبيّت خداوند متعال استدلال نمود؟
جواب:
چون نجات از غرق و هلاكت، حاجتي است كه اربابان مادّي نميتوانند آن را بر آورند، لذا انسان در چنين مواقعي از ته دل و صميم قلب ميفهمد كه تنها خداوند متعال، چاره ساز و دستگير است، لاغير.
حضرت از او ميپرسد: آيا كشتي سوار شدهاي؟
وي جواب ميدهد: آري
حضرت ميفرمايد: هيچ اتّفاق افتاده كه كشتي شما غرق شود؟
عرض ميكند: آري.
حضرت ميفرمايد: در آن وقت آيا قلبت متوجّه جايي شده كه تو را از مهلكه نجات دهد؟
ميگويد: بله،
بعد حضرت ميفرمايد: «همان خداوند عالميان است.» 1
سوال:
آيا اين گونه استدلال در قرآن كريم وجود دارد؟
جواب:
مسألهي كشتي و دريا در جاهاي متعدّد از قرآن كريم 2 ذكر شده است. و اين بيانگر آن است كه وقتي دست انسان از عوامل بيروني خالي شد و قلبش از تعلّق به آنها تهي گشت، خداوندِ قادرِ متعال كافي است كه او را به هر كمالي كه خواست برساند.
سوالي ديگر:
روشن است كه اين حالت اختصاص به مشركين ندارد، بلكه مومنين نيز هرگاه در وسط دريا كشتيشان متلاشي شد و خواستند غرق شوند، به خداوند متعال پناه ميبرند و پي ميبرند كه هيچ پناهگاه و راه نجاتي جز خدا و به سوي خدا نيست.پس چرا اين دسته از آيات نظر به خصوص مشركين دارد؟
جواب:
چون روي سخن و استدلال قرآن عليه بتپرستاني است كه اعتقاد داشتند «خداوند، خالق عالم است» و اين مطلب براي آنان هيچ جاي ترديد نبود. چنان كه در قرآن ميفرمايد:
''و لَئِن سَاَلتَهُم مَّن خَلَقَ السَّمواتِ وَ الاَرضَ لَيَقولُنَّ اللهُ'' 3
''و اگر از آنها بپرسي: چه كسي آسمانها و زمين را آفريده است؟ قطعاً خواهند گفت: خدا.''
و تنها اختلاف اسلام و قرآن با آنان در تدبير نظام عالم بود؛ زيرا آنان اعتقاد داشتند كه جهان توسّط بندگان صالح خدا اداره و تدبير ميشود، و هر كدام از آنان (بندگان صالح) بخشي از نظام آفرينش (از قبيل زمين، آسمان، صحرا، دريا، كوه، جنگل، انسان و انواع حيوانات) را تدبير ميكند و به او «ربّ» و به مجموع آنان «ارباب» ميگفتند. با اين همه، آنان را مخلوق نميدانستند و در وجود خداوند متعال نيز شّكي نداشتند و او را «ربّ الارباب» و خداي خدايان ميناميدند.
بر اين پايه، اين دسته از آيات قرآن در مقام ردّ آنان، و نظر به اثبات ربوبيّت خداوند متعال در تمام بخشهاي نظام عالم و پهنهي گيتي از جمله دريا دارند.
آخرين سوال:
چگونه ميتوان با اين دسته از آيات، بر ربوبيّت خداوند متعال استدلال نمود؟
جواب:
چون نجات از غرق و هلاكت، حاجتي است كه اربابان مادّي نميتوانند آن را بر آورند، لذا انسان در چنين مواقعي از ته دل و صميم قلب ميفهمد كه تنها خداوند متعال، چاره ساز و دستگير است، لاغير.