Almas Parsi
24th March 2013, 10:41 AM
5 واقعیت درمورد تعیین هدف
این نکات تعیین هدف و دست‌یافتن به آنها را برایتان ساده‌تر می‌کند:
1. اهداف خاص و واقعبینانه بهتر عمل می کنند. وقتی هدف ایجاد تغییر باشد، کسانی موفق می‌شوند که اهدافی واقعبینانه و مشخص داشته باشند. مثلاً "می‌خواهم همه بطری‌های پلاستیکی و مجلات را بازیافت کنم" هدفی بسیار انجا‌م‌پذیرتر از "می‌خواهم برای سلامت محیط زیست تلاش کنم" است. دنبال‌کردن آن هم بسیار ساده‌تر است.
2. اینکه تغییری به یک عادت تبدیل شود، زمان می‌برد. احتمالاً چند ماه طول می‌کشد تا تغییری—مثل صبح‌ها نیم ساعت زودتر بیدار شدن و ورزش کردن—یک بخش عادی از زندگیتان شود. این به آن دلیل است که مغز شما برای عادت کردن به این ایده که این کار تازه‌ای که انجام می دهید بخشی از برنامه روزانه‌تان است، به زمان نیاز دارد.
3. تکرار یک هدف آن‌را جا می‌اندازد. هر روز صبح اهدافتان را بلند‌بلند بیان کنید تا به خودتان یادآور شوید چه می‌خواهید و برای چه تلاش می‌کنید (نوشتن اهدافتان هم خیلی موثر است). هربار که به خودتان اهدافتان را یادآور می‌شوید، مغزتان را تمرین می‌دهید تا آن را به وجود بیاورد.
4. خوشنود کردن دیگران اثری ندارد. رمز ایجاد هر تغییری این است که میل به آن را در خودتان پیدا کنید—باید اینکار را بکنید چون خودتان آن را می‌خواهید، نه به این دلیل که دوست‌دختر/دوست‌پسر/مربی/والدین/ یا هر کس دیگری می‌خواهد آن کار را کنید. اگر کاری را به زور و اجبار انجام دهید، ادامه آن سخت‌تر می‌شود.
5. موانع سر راه به معنی شکست نیست. سربالایی‌ها یا موانع سر راه بخشی از فرایند یادگیری هستند چون مغزتان را با یک نوع طرز فکر کردن جدید آشنا می‌کند. رسیدن به یک هدف مستلزم این است که چند بار امتحان کنید. کاملاً عادی است که وقتی می‌خواهید تغییری ایجاد کنید، چند بار عقب بکشید. پس یادتان باشد که برای همه پیش می‌آید و خودتان را نگران این نکنید فقط به خودتان یادآور شوید که باید دوباره به مسیر برگردید.
این نکات تعیین هدف و دست‌یافتن به آنها را برایتان ساده‌تر می‌کند:
1. اهداف خاص و واقعبینانه بهتر عمل می کنند. وقتی هدف ایجاد تغییر باشد، کسانی موفق می‌شوند که اهدافی واقعبینانه و مشخص داشته باشند. مثلاً "می‌خواهم همه بطری‌های پلاستیکی و مجلات را بازیافت کنم" هدفی بسیار انجا‌م‌پذیرتر از "می‌خواهم برای سلامت محیط زیست تلاش کنم" است. دنبال‌کردن آن هم بسیار ساده‌تر است.
2. اینکه تغییری به یک عادت تبدیل شود، زمان می‌برد. احتمالاً چند ماه طول می‌کشد تا تغییری—مثل صبح‌ها نیم ساعت زودتر بیدار شدن و ورزش کردن—یک بخش عادی از زندگیتان شود. این به آن دلیل است که مغز شما برای عادت کردن به این ایده که این کار تازه‌ای که انجام می دهید بخشی از برنامه روزانه‌تان است، به زمان نیاز دارد.
3. تکرار یک هدف آن‌را جا می‌اندازد. هر روز صبح اهدافتان را بلند‌بلند بیان کنید تا به خودتان یادآور شوید چه می‌خواهید و برای چه تلاش می‌کنید (نوشتن اهدافتان هم خیلی موثر است). هربار که به خودتان اهدافتان را یادآور می‌شوید، مغزتان را تمرین می‌دهید تا آن را به وجود بیاورد.
4. خوشنود کردن دیگران اثری ندارد. رمز ایجاد هر تغییری این است که میل به آن را در خودتان پیدا کنید—باید اینکار را بکنید چون خودتان آن را می‌خواهید، نه به این دلیل که دوست‌دختر/دوست‌پسر/مربی/والدین/ یا هر کس دیگری می‌خواهد آن کار را کنید. اگر کاری را به زور و اجبار انجام دهید، ادامه آن سخت‌تر می‌شود.
5. موانع سر راه به معنی شکست نیست. سربالایی‌ها یا موانع سر راه بخشی از فرایند یادگیری هستند چون مغزتان را با یک نوع طرز فکر کردن جدید آشنا می‌کند. رسیدن به یک هدف مستلزم این است که چند بار امتحان کنید. کاملاً عادی است که وقتی می‌خواهید تغییری ایجاد کنید، چند بار عقب بکشید. پس یادتان باشد که برای همه پیش می‌آید و خودتان را نگران این نکنید فقط به خودتان یادآور شوید که باید دوباره به مسیر برگردید.