AvAstiN
30th April 2009, 10:26 PM
محمود احمدینژاد پس از پيروزي در انتخابات نهم رياست جمهوري کوشید سازوکار جریان اصولگرایی را کنار گذاشته و با توده مردم ارتباط برقرار کند، این را مخالفانش، «پوپولیسم»، اما خود او «مردم گرایی» میداند. وی این ارتباط را به ویژه در دو سال اخیر علاوه بر سفر به استانها، با تزریق کمکهای مالی و کالایی به مردم روستاها تقویت کرد و برخی معتقدند اکنون در آستانه انتخابات نیز او تقریبا نیازی به حمایت جناح اصولگرا ندارد.
احمدي نژاد با فهم اين نكته كه دو واژه مستعمل اصولگرايي و اصلاح طلبي در ادبيات سياسي امروز جامعه ما صفتهاي بلا موصوفي هستند كه هر يك بر اندام موصوف هاي بدلي خويش زار مي زنند، سعي كرد با رفتاري منطبق با اصول، خود را محور اصولگرايي قرار دهد تا از اين پس اصولگرايي را با او بسنجند، نه او را با اصولگرايي.
در همين راستا آنچه اطراف ایشان شکل گرفت، گروهی منسجم از قشری نسبتا جوان بود که حال و هوای خود او را داشته و نه تنها استقلال ایشان از جبهه اصولگرایی را تأیید میکنند، بلکه آن را نقطه قوت جدی وي میدانند. به عنوان نمونه، خانم مشهوری که علیه مخالفان رئیسجمهور مطالب ویژه! مینویسد، بارها به جریان اصولگرا و رهبران آن، آشکارا حمله کرده است.
به این ترتیب، استقلال احمدینژاد به عنوان يك اصولگرا از جریان موسوم به اصولگرايي، از نگاه برخی لزوما یک نقطه منفی نیست و حتی شاید مثبت هم باشد، اما به نظر میرسد باز هم برخی در جبهه اصولگرایان او را کاندیدای خود میدانند.
به اين ترتيب سؤالي كه مطرح مي شود آن است كه اگر براي جريان موسوم به اصولگرا، اسم و منش و سازمان، محور و اساس اصولگرايي است، پس چرا باز هم در اين دوره در حالي كه احمدي نژاد منش اينها را به عنوان اصولگرايي قبول ندارد بر او توافق كرده اند، و اگر هم اينچنين نيست چرا ديگراني كه در دايره اصولگرايي قرار مي گيرند هيچگاه مورد حمايت آنها قرار نگرفته اند در حالي كه مثلاً چندی پیش بزرگانی چون حبیبالله عسکراولادی نیز که درباره بهبود رویه احمدینژاد برای حمایت اصولگرایان از وی با رئیسجمهور گفتوگو کرده بودند، پاسخ صریح او را شنیدهاند که حتی اگر آنان از وی حمایت نکنند، وی به صورت مستقل در انتخابات حاضر خواهد شد و نيازي به حمايت آنها ندارد.
نکته دیگر اين که وی حتي در زمان انتخاب وزرا هم افرادی را انتخاب کرد که در میان اصولگرایان جایگاه چندانی نداشتند. او افرادی را برگزید که معمولا از سابقه شناختهشدهای برخوردار نبودند و برخی از شاگردان و برخی از استادانش بودند. آنها هرچند تعلق خاطری به اصولگرایی داشتند، اما نکته مهمتر آن بود که تابع رئیسجمهور باشند و روابط خود را با جريان اصولگرایی یا قطع کنند و یا در تصمیمگیری اثر ندهند، حتی آقای رئیسجمهور از اینکه وزیری بدون اطلاع او با دفتر رهبری هم ارتباط داشته باشد ناخشنود بوده و گفته میشود افرادی به این خاطر توبیخ شدهاند.
به هر حال به نظر مي رسد جريان موسوم به اصولگرايي اكنون بر سر دو راهي حفظ ماهيت خود يا حمايت اجباري از احمدي نژاد قرار گرفته است.
منبع : تابناک
احمدي نژاد با فهم اين نكته كه دو واژه مستعمل اصولگرايي و اصلاح طلبي در ادبيات سياسي امروز جامعه ما صفتهاي بلا موصوفي هستند كه هر يك بر اندام موصوف هاي بدلي خويش زار مي زنند، سعي كرد با رفتاري منطبق با اصول، خود را محور اصولگرايي قرار دهد تا از اين پس اصولگرايي را با او بسنجند، نه او را با اصولگرايي.
در همين راستا آنچه اطراف ایشان شکل گرفت، گروهی منسجم از قشری نسبتا جوان بود که حال و هوای خود او را داشته و نه تنها استقلال ایشان از جبهه اصولگرایی را تأیید میکنند، بلکه آن را نقطه قوت جدی وي میدانند. به عنوان نمونه، خانم مشهوری که علیه مخالفان رئیسجمهور مطالب ویژه! مینویسد، بارها به جریان اصولگرا و رهبران آن، آشکارا حمله کرده است.
به این ترتیب، استقلال احمدینژاد به عنوان يك اصولگرا از جریان موسوم به اصولگرايي، از نگاه برخی لزوما یک نقطه منفی نیست و حتی شاید مثبت هم باشد، اما به نظر میرسد باز هم برخی در جبهه اصولگرایان او را کاندیدای خود میدانند.
به اين ترتيب سؤالي كه مطرح مي شود آن است كه اگر براي جريان موسوم به اصولگرا، اسم و منش و سازمان، محور و اساس اصولگرايي است، پس چرا باز هم در اين دوره در حالي كه احمدي نژاد منش اينها را به عنوان اصولگرايي قبول ندارد بر او توافق كرده اند، و اگر هم اينچنين نيست چرا ديگراني كه در دايره اصولگرايي قرار مي گيرند هيچگاه مورد حمايت آنها قرار نگرفته اند در حالي كه مثلاً چندی پیش بزرگانی چون حبیبالله عسکراولادی نیز که درباره بهبود رویه احمدینژاد برای حمایت اصولگرایان از وی با رئیسجمهور گفتوگو کرده بودند، پاسخ صریح او را شنیدهاند که حتی اگر آنان از وی حمایت نکنند، وی به صورت مستقل در انتخابات حاضر خواهد شد و نيازي به حمايت آنها ندارد.
نکته دیگر اين که وی حتي در زمان انتخاب وزرا هم افرادی را انتخاب کرد که در میان اصولگرایان جایگاه چندانی نداشتند. او افرادی را برگزید که معمولا از سابقه شناختهشدهای برخوردار نبودند و برخی از شاگردان و برخی از استادانش بودند. آنها هرچند تعلق خاطری به اصولگرایی داشتند، اما نکته مهمتر آن بود که تابع رئیسجمهور باشند و روابط خود را با جريان اصولگرایی یا قطع کنند و یا در تصمیمگیری اثر ندهند، حتی آقای رئیسجمهور از اینکه وزیری بدون اطلاع او با دفتر رهبری هم ارتباط داشته باشد ناخشنود بوده و گفته میشود افرادی به این خاطر توبیخ شدهاند.
به هر حال به نظر مي رسد جريان موسوم به اصولگرايي اكنون بر سر دو راهي حفظ ماهيت خود يا حمايت اجباري از احمدي نژاد قرار گرفته است.
منبع : تابناک