ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زمستان اگر دلت را سبک نکنی



نسیم بهآر
15th March 2013, 07:21 PM
متن زیبایی بود امیدوارم شما هم از خوندنش لذت ببرید[golrooz]
زمستان اگر دلت را سبک نکنی
اگر با درخت ها ی بی برگ با غروب سخت اش هم دردی نکنی تمام فصل های دیگر حس می کنی چیزی را ....حسی را گم کرده ای من هستم... زنده ام. نفس می کشم... هنوز گاهی اوقات دیوانه می شوم و بی هوا به سرم می زند تمام مسیر محل کارم را تا خانه پیاده بیایم.. هوس می کنم تنها قدم بزنم... تنها گریه کنم... تنها گوشه ای ساعت ها بنشینم و زندگی ام را مرور کنم. اما هنوز هستم.. هنوز عاشق بارانم...
هنوز بوی اقاقیا... بوی نعنا.. بوی چای تازه دم مادرم را دوست دارم
از تو چه پنهان بعضی روزها هوایی خانه کودکی هایم می شوم.. دلم برای حیاطی که نیست... پدری که نیست.. برای بوته شاهپسند و درخت سیب و آب و جاروهای بعد از ظهرها تنگ می شود... می روم محله قدیمی... دست میکشم به روی دیوار. .. و قدم میزنم در پیاده رو خانه مان ...... که دیگر نیست... سرم را بلند می کنم شاید مادرم پشت پنجره بیاید.. . شاید برایم زنجفیلی... تافتون پخته باشد...انار دانه کرده باشد... شاید شاید صدایمزده باشد و من نشنیده باشم
نمیدانی چقدر دلم برای درد دل های مادرم پر کشیده. .. چقدر برای وقتی که صدایم می زد تا توخونه به اش کمک کنم.. چقدر دلم می خواهد دوباره صدایم بزند.. . نه پنجره ای نیست... مادرم نیست... من هستم و پیاده رویی که انگار او هم قدم های مرا از یاد برده... به سرم می زند به برادرم زنگ بزنم تا صدایش را بشنوم رفیقم... خواهرم، برادرم...این دیوارها فراموش کردند خنده ها و دعواهایمان را. .. دلم می خواهد بزنم زیر آواز و بازپدرم سرم داد بکشد.. . با هم بخندیم و صدای خنده هایمان آنقدر بلند شود... که به خدا برسد...
شاید دلش برای
غصه هایمان بسوزد... چقدر خسته ام...
دلم می خواهد بخوابم...بر گردم...
همه این راه را برگردم...
درست انجا که مادر عصرها همه را صدا می زد... ...
دلم برای عصرانه هایش تنگ شده دلم برای درس خواندن ها وشیطنت هایبرادرم موهای مشکی وفرریزمادرم تنگ شده دلم برای بالا رفتن از درخت سیب تنگ شده. دلم می خواهد بخوابم و وقتی بیدار شوم ببینم تمام روزهایی که گذشت خواب بوده ام... . نه رفیق نگو میان گذشته ها جا مانده ام... ولی ... مگر می شود برای چیزی عمرت را صرف کنی و فراموش شود؟
نگران من نباش...زنده ام نفس میکشم...
و دلتنگی هایم را دیگر بغض نمی کنم ...
میگذارم چشم هایم ببارند.. .
زمستان اگر دلت را سبک نکنی اگر با درخت ها ی بی برگ با غروب سخت اش هم دردی نکنی تمام فصل های دیگر حس می کنی چیزی را ....حسی را گم کرده ای...
حالا رفیق آمده ام بگویم... خوبم.
نفس می کشم... هنوز شعر می خوانم... شعر می گویم..... می نویسم..
. با صدای خش خش جاروی رفتگر...
با صدای درویش محله... با صدای باد... با صدای باران. ..
با صدای قدم های خسته رهگذری که سایه خمیده اش آنقدر درد دارد که برای شاعر شدن کافیست.. من با هر بهانه ای این روزها می بارم با هر برگ که از شاخه فرو می افتد و با هر پرنده ای که می خواند هر قطره بارانی که میبارد و هر نسیم خنکی که به صورتم می وزد .. زنده می شوم و امیدوارتر که خداوند هنوز ا ز بشر نا امید نشده است

fati3370
15th March 2013, 07:28 PM
khc f,n llk,kl hcj

- - - به روز رسانی شده - - -

khc f,n llk,kl hcj

mozhgan.s
15th March 2013, 07:33 PM
تشکر،زیباست

- - - به روز رسانی شده - - -

تشکر،زیباست

طاهره جووون
15th March 2013, 07:36 PM
جالب بود [golrooz]

- - - به روز رسانی شده - - -

جالب بود [golrooz]

^*زهرا*^
15th March 2013, 07:40 PM
خیلی خوب بود و قشنگ بود .[golrooz]

- - - به روز رسانی شده - - -

خیلی خوب بود و قشنگ بود .[golrooz]

عبدالله91
15th March 2013, 08:21 PM
khc f,n llk,kl hcj

- - - به روز رسانی شده - - -

khc f,n llk,kl hcj
سلام
میشه بگین چی نوشتین؟[nadanestan]

!nesa
15th March 2013, 11:51 PM
مرسی عزیزم، خیلی خیلی قشنگ بود.[tashvigh]

roziye
16th March 2013, 12:10 AM
خیلی قشنگ بود[tashvigh]

- - - به روز رسانی شده - - -

خیلی قشنگ بود[tashvigh]

needa
16th March 2013, 12:40 AM
جالب بود ممنون...جمله ی اخرش که نباید از خدا ناامید شد نکته ی اصلیش بود.
....یاد خدا ارامش بخش دلهای خسته ست....

- - - به روز رسانی شده - - -

جالب بود ممنون...جمله ی اخرش که نباید از خدا ناامید شد نکته ی اصلیش بود.
....یاد خدا ارامش بخش دلهای خسته ست....

Dilon
16th March 2013, 01:08 AM
می خواسته بگه‌:

ناز بود ، ممنون ازت .

- - - به روز رسانی شده - - -

می خواسته بگه‌:

ناز بود ، ممنون ازت .

fati3370
16th March 2013, 09:16 AM
سلام
میشه بگین چی نوشتین؟[nadanestan]






سلام نمیدونم بخدا.حواسم نبوده دستم خورده حتما که لاتین تایپ شده.ببخشید

- - - به روز رسانی شده - - -



سلام
میشه بگین چی نوشتین؟[nadanestan]






سلام نمیدونم بخدا.حواسم نبوده دستم خورده حتما که لاتین تایپ شده.ببخشید

"golbarg"
16th March 2013, 11:44 AM
با صدای خش خش جاروی رفتگر...
با صدای درویش محله... با صدای باد... با صدای باران. ..
با صدای قدم های خسته رهگذری که سایه خمیده اش آنقدر درد دارد که برای شاعر شدن کافیست..


براوووووووو

عبدالله91
16th March 2013, 12:49 PM
براوووووووو
براوووو اسم یه موتور سیکلت بود درسته؟ البته اگه اشتباه نکنم[nishkhand]

- - - به روز رسانی شده - - -


براوووووووو
براوووو اسم یه موتور سیکلت بود درسته؟ البته اگه اشتباه نکنم[nishkhand]

"golbarg"
16th March 2013, 04:49 PM
براوووو اسم یه موتور سیکلت بود درسته؟ البته اگه اشتباه نکنم[nishkhand]

- - - به


براوووو اسم یه موتور سیکلت بود درسته؟ البته اگه اشتباه نکنم[nishkhand]


هه هه هه هه هه .

- - - به روز رسانی شده - - -



براوووو اسم یه موتور سیکلت بود درسته؟ البته اگه اشتباه نکنم[nishkhand]

- - - به


براوووو اسم یه موتور سیکلت بود درسته؟ البته اگه اشتباه نکنم[nishkhand]


هه هه هه هه هه .

mahya_s
24th March 2013, 05:12 PM
خیلی جالب بود ممنون[tashvigh]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد