PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی رمان های فلسفی



ثمین20
13th March 2013, 10:06 PM
فرانتس کافکا (۳ ژوئیه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B3_%DA%98%D9%88%D8%A6%DB%8C%D9%87)، ۱۸۸۳ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B8%DB%B8%DB%B3_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29) - ۳ ژوئن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B3_%DA%98%D9%88%D8%A6%D9%86)، ۱۹۲۴ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B9%DB%B2%DB%B4_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29)) یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان آلمانی زبان در قرن بیست بود. آثار کافکا ـ که با وجود وصیت او مبنی بر نابود کردن همهٔ آنها، اکثراً پس از مرگش منتشر شدند ـ در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار می‌آیند.
مشهورترین آثار کافکا داستان کوتاه مسخ(Die Verwandlung) و رمان محاکمه و رمان ناتمام قصر (Das Schloß) هستند. به فضاهای داستانی که موقعیت‌های پیش پا افتاده را به شکلی نامعقول و فراواقعگرایانه توصیف می‌کنند ـ فضاهایی که در داستان‌های کافکا زیاد پیش می‌آیند ـ کافکایی می‌گویند.
مسخ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B3%D8%AE) سر گذشت انسانیست که تا وقتی می‌توانست فردی مثمر ثمر برای خانواده خود باشد و در رفع نیازهای آنان بکوشد، برای آنان عزیز و دوست داشتنی است. اما همین که به دلایلی دچار از کار افتادگی می گردد و دیگر قادر تامین مایحتاج خانواده نیست، نه تنها عزت و احترام خود را از دست می‌دهد بلکه به مرور به موجودی بی‌مصرف، مورد تنفر خانواده و حتی مضر تنزل پیدا می کند. این خانواده سمبل جامعه ایست که نسبت به افراد ضعیف و ناتوان بی‌رحم است و آنها را مضر و مخل برای خود میبینند و از انسان‌هایی فرصت انجام کوچکترین کارها را دریغ می‌کند که شاید بتوانند منشا کارهای بزرگ در آینده شوند. انسان رمان مسخ انسانیست که جامعه او را طرد کرده و او ناخواسته به گوشه تنهایی پناه برده و بدون اینکه آزاری برای دیگران و جامعه داشته باشد، جامعه قادر به تحمل موجود بی‌آزاری چون او نیست. هر لحظه زندگی برای او و اطرافیانش غیر قابل تحملتر می‌شود تا جایی که دیگران و حتی خود او نیز، از سر شوق، لحظه‌ها را برای رسیدن به مرگ می شمارند.

(javascript:void(0))





http://www.blogfa.com/layouts/sormeh/puce_menu.gifمحمود ذبیح زاده، نویسنده رمان "از پوچی تا رهایی" (http://www.njavan.com/post/6)
محمود ذبیح زاده, در سال 1366 در شهرستان جویبار استان مازندران به دنیا آمد. وی در سال 1385 در رشته مدیریت صنعتی وارد دانشگاه تهران شده و پس از فارغ التحصیلی در مقطع فوق لیسانس در رشته مدیریت امور شهری دانشگاه تهران به ادامه تحصیل پرداخت. وی در مصاحبه ها و کنفرانس هایش در دانشگاه تهران اعلام نموده که آثارش بوی "فلسفه ضد گرایی" یا همان "فلسفه ضد در ضد" که ابتکار خودش بوده را در خود داراست. به گفته وی اندیشه هایش با فلسفه "هرج و مرج" چارلز منسن و فلسفه "بی قید و بندی" وانر هم راستایی زیادی دارد. اما وی می گوید که فلسفه ضد گرایی به این معناست که مهم این نیست که حقیقت چیست، مهم اینست که ضد هر ابژه ای فکر نمود، هر چند آن ابژه عین حقیقت باشد. همچنین معتقد بر این است که بهترین و کم هزینه ترین راه برای مدیریت همه جانبه بشر، استفاده از هنر و ادبیات است. بنابراین وی دیدی ابزاری به هنر داشته و سلیقه ای نیست.
عمده فعالیت های وی در عرصه رمان بوده که موضوعات آثار فلسفی، روانشناسی، اروتیک و اجتماعی می باشد. اولین اثر وی تحت عنوان "از پوچی تا رهایی" در سال 1390 از سوی انتشارات صداقت در تهران به چاپ رسید. همچنین رمان دوم وی تحت عنوان "ثانیه های کثیف" که درون مایه ای روانشناسی دارد، هنوز به چاپ نرسیده و به گفته وی قرار است این اثر را هم در ایران و هم در فرانسه به چاپ رساند. همچنین در یکی از مصاحبه هایش با مجله همشهری بیان کرده که وی در حال کشف یک بیماری روانی است که تا به حال در علم رواشناسی شناسایی نشده و قصد دارد تا آن را در رمان سومش در معرض نمایش قرار دهد.
رمان "از پوچی تا رهایی" به عنوان یک اثر پست مدرن، درون مایه ای فلسفی، روانشناسی و اجتماعی دارد. این اثر، شروعی همراه با اضطراب و پریشانی و پایانی مبهم و رها بخش دارد که ذهن مخاطب را به حل مساله وا می دارد. داستان در مورد یک استاد دانشگاه است که در روایت شخص اول به نوشتن درونیات خویش می پردازد. این رمان از یک معمای جذاب برخوردار بوده که با فلسفه محمود ذبیح زاده هم خوانی بسیاری دارد. اینکه از چه طریقی شخصیت اصلی داستان از پوچی رها می شود، سوال مهمی است که فهم این اثر را دشوار در عین حال جذاب می کند.
لینک دانلود رمان "از پوچی تا رهایی":
http://www.scribd.com/doc/120608781/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%D9%88%DA%86%DB%8C-%D8%AA%D8%A7-%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D8%8C-From-Void-to-Freedom

(javascript:void(0))




http://www.blogfa.com/layouts/sormeh/puce_menu.gifصادق هدایت، نویسنده رمان "بوف کور" (http://www.njavan.com/post/5)
صادق هدایت (متولد: ۲۸ بهمن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B2%DB%B8_%D8%A8%D9%87%D9%85%D9%86) ۱۲۸۱ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B2%DB%B8%DB%B1) برابر با ۱۷ فوریه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B7_%D9%81%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87) ۱۹۰۳ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B9%DB%B0%DB%B3_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29) در تهران (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86)، مرگ: (خودکشی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%B4%DB%8C) با گاز) ۱۹ فروردین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B9_%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C% D9%86) ۱۳۳۰ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B3%DB%B0) برابر با ۹ آوریل (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B9_%D8%A2%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%84) ۱۹۵۱ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B9%DB%B5%DB%B1_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29) در آپارتمان اجاره‌ای مکرر، خیابان شامپیونه، پاریس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%B3)) نویسنده (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87)، مترجم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87_%28%D8%B2%D8%A8%D8% A7%D9%86%29) و روشنفکر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%E2%80%8C%D9%81%DA%A9%D8%B 1%DB%8C) ایرانی است. صادق چهارمین نسل از رضاقلی خان هدایت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D9%82%D9%84%DB%8C_%D8%AE%D8%A7% D9%86_%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D8%AA) هزار جریبی طبرستانی (مازندرانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%D B%8C)) است که نظامت مدرسه دارالفنون را در زمان سلطنت ناصرالدین شاه به عهده داشت. هدایت از پیشگامان داستان‌نویسی نوین ایران و روشنفکری برجسته بود. بسیاری از محققان، رمانِ «بوف کور (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%88%D9%81_%DA%A9%D9%88%D8%B1)» او را، مشهورترین و درخشان‌ترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانسته‌اند. هرچند شهرت عام هدایت نویسندگی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87) است، اما آثاری از نویسندگانی بزرگ را نظیر ژان پل سارتر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%98%D8%A7%D9%86_%D9%BE%D9%84_%D8%B3%D8%A7%D8%B1 %D8%AA%D8%B1)، فرانتس کافکا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B3_%DA%A9%D8%A7% D9%81%DA%A9%D8%A7) و آنتون چخوف (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%86%D8%AA%D9%88%D9%86_%DA%86%D8%AE%D9%88% D9%81) نیز ترجمه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87_%28%D8%B2%D8%A8%D8% A7%D9%86%29) کرده‌است. حجم آثار و مقالات نوشته شده (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D8%A2%D8%AB%D8%A7% D8%B1_%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87_%D8%B5% D8%A7%D8%AF%D9%82_%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D8%AA) دربارهٔ نوشته‌ها، نوع زندگی و خودکشی صادق هدایت بیان‌گر تأثیر ژرف او بر جریان روشنفکری ایران (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86_%D8%B1%D9%88%D8%B4% D9%86%D9%81%DA%A9%D8%B1%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8%A7% DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86) است. صادق هدایت در ۱۹ فروردین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B9_%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C% D9%86) سال ۱۳۳۰ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B3%DB%B0) در پاریس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%B3) خودکشی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%B4%DB%8C) کرد. آرامگاه وی در گورستان پرلاشز (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D9%88%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D9%BE% D8%B1%D9%84%D8%A7%D8%B4%D8%B2)، قطعهٔ ۸۵، در پاریس واقع است.
بوف کور شناخته شده ترین اثر صادق هدایت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82_%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C% D8%AA) نویسندهٔ معاصر ایرانی، رمانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86) کوتاه و از شاهکارهای ادبیات سدهٔ ۲۰ میلادی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%AF%D9%87_%DB%B2%DB%B0_%28%D9%85%DB%8C%D9 %84%D8%A7%D8%AF%DB%8C%29) است.
این رمان به سبک فراواقع (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9) نوشته شده و تک‌گویی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%DA%A9%E2%80%8C%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C) یک راوی است که دچار توهم و پندارهای روانی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) است. این کتاب تاکنون از فارسی به چندین زبان از جمله انگلیسی و فرانسه ترجمه شده‌است.
تمامی رمان از زاویه دید اول شخص (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D9%88%D9%84_%D8%B4%D8%AE%D8 %B5&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) روایت می‌شود و از دو بخش نسبتاً جدا از هم ساخته شده‌است. این دو بخش گاه با استفاده از شباهت توصیف‌ها و اشاره‌ها به هم مربوط می‌شوند.



(javascript:void(0))



http://www.blogfa.com/layouts/sormeh/puce_menu.gifداستایفسکی، نویسنده رمان "جنایت و مکافات" (http://www.njavan.com/post/4)
فیودور میخاییلوویچ داستایفسکی (روسی) (مطابق تقویم سبک قدیم: ۳۰ اکتبر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B3%DB%B0_%D8%A7%DA%A9%D8%AA%D8%A8%D8%B1)) ۱۸۲۱ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B8%DB%B2%DB%B1_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29) - درگذشتهٔ ۹ فوریه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B9_%D9%81%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87) ( ۱۸۸۱ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B8%DB%B8%DB%B1_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29) میلادی). نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%87) بود. ویژگی منحصربه‌فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. سوررئالیست‌ها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%88%D8%B1%D8%B1%D8%A6%D8%A7%D9%84%DB%8C%D 8%B3%D8%AA) مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایوسکی ارائه کردند. اکثر داستان‌های وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است، عصیان زده، بیمار و روان‌پریش. ابتدا، برای امرار معاش، به کار ترجمه پرداخت، و آثاری چون اوژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر شیلر را ترجمه کرد.
این کتاب داستان دانشجویی به نام «راسکولْنیکُف» را روایت می‌کند که به خاطر اصول مرتکب قتل می‌شود. بنابر انگیزه‌های پیچیده‌ای که حتی خود او از تحلیلشان عاجز است؛ زن رباخواری را همراه با خواهرش که غیر منتظره به هنگام وقوع قتل در صحنه حاضر می‌شوند، می‌کشد و پس از قتل خود را ناتوان از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته می‌بیند و آنها را پنهان می‌کند. بعد از چند روز بیماری و بستری شدن در خانه راسکولنیکف این تصور را که هر کس را که می‌بیند به او مظنون است و با این افکار کارش به جنون می‌رسد در این بین او عاشق سونیا دختری که به خاطر مشکلات مالی خانواده‌اش دست به تن‌فروشی زده بود می‌شود. داستایوسکی این رابطه را به نشانهٔ مهر خداوندی به انسان خطاکار استفاده کرده است و همان عشق، نیروی رستگاری بخش است .البته راسکولنیکف بعد از اقرار به گناه و زندان شدن در سیبری به این حقیقت رسید .
مضمون و درون مایهٔ کتاب تحلیل انگیزه‌های قتل و تأثیر قتل بر قاتل است که داستایوسکی مسئلهٔ رابطه میان خویشتن و جهان پیرامون و فرد و جامعه را در آن گنجانده است.
رفتار راسکولنیکف در این داستان را می‌توان در دیگر آثار نویسنده همچون یادداشت‌های زیرزمینی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8% B4%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%B2%DB%8C%D 8%B1%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) و برادران کارامازوف (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86_%DA%A9% D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%B2%D9%88%D9%81) نیز مشاهده کرد (رفتار او بسیار شبیه ایوان کارامازوف در برادران کارامازوف است).او می‌تواند با توجه به توانایی‌هایش کار خوبی برای خود پیدا کند درحالیکه بسیار فقیرانه زندگی می‌کند.در حالی‌که رازومیخین وضعیتی مشابه با او دارد ولی بسیار بهتر از او زندگی می‌کند و هنگامی که به راسکولنیکف کاری پیشنهاد می‌کند او از این کار سرباز می‌زند و در حالی‌که پلیس هیچ‌گونه مدرکی علیه او ندارد او آنها را به خود مشکوک می‌کند.






http://www.blogfa.com/layouts/sormeh/puce_menu.gifژان پل سارتر، نویسنده رمان "تهوع" (http://www.njavan.com/post/3)
ژان-پل سارْتْرْ (به فرانسوی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86% D8%B3%D9%88%DB%8C): Jean-Paul Charles Aymard Sartre)‏‏(۲۱ ژوئن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B2%DB%B1_%DA%98%D9%88%D8%A6%D9%86) ۱۹۰۵ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B9%DB%B0%DB%B5_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29) - ۱۵ آوریل (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B5_%D8%A2%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%84) ۱۹۸۰ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B9%DB%B8%DB%B0_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29)) فیلسوف (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%DB%8C%D9%84%D8%B3%D9%88%D9%81)، اگزیستانسیالیست (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D 8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85)، رمان‌نویس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D9%88%DB%8 C%D8%B3)، نمایش‌نامه‌نویس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4%E2%80%8C%D9%86%D8%A 7%D9%85%D9%87%E2%80%8C%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3) و منتقد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%AF) فرانسوی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87) بود. تهوع یا غثیان (به فرانسوی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86% D8%B3%D9%88%DB%8C): La Nausée)‏، یکی از معروف‌ترین رمان‌های (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86) ژان پل سارتر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%98%D8%A7%D9%86_%D9%BE%D9%84_%D8%B3%D8%A7%D8%B1 %D8%AA%D8%B1)، فیلسوف (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%DB%8C%D9%84%D8%B3%D9%88%D9%81) و نویسنده (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87) اگزیستانسیالیست (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D 8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%AA) فرانسوی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%88%DB%8C) است که در سال ۱۹۳۸ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B9%DB%B3%DB%B8_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29)، زمانی که سارتر استاد دانشگاه بود، منتشر شد.
تهوع راجع به مردی سی ساله به نام «آنتوان روکانتن»، مورخ افسرده و گوشه‌گیری است که به این باور می‌رسد که اشیاء بی‌جان و موقعیت‌های مختلف، بر تعریف او از خود و آزادی عقلانی و روحی‌اش لطمه می‌زنند و این ناتوانی، او را دچار تهوع (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%87%D9%88%D8%B9) می‌کند.
رمان تهوع یکی از محوری‌ترین آثار مکتب اگزیستانسیالیسم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D 8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85) است. سارتر در سال ۱۹۶۴ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B9%DB%B6%DB%B4_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29) به خاطر این رمان برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%88%D8%A8%D9%84_%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C% D8%A7%D8%AA) شد اما از پذیرش جایزه سر باز زد.









http://www.blogfa.com/layouts/sormeh/puce_menu.gifآلبر کامو، نویسنده رمان "بیگانه" (http://www.njavan.com/post/2)


آلبر کامو (به فرانسوی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86% D8%B3%D9%88%DB%8C): Albert Camus)‏ (زادهٔ ۷ نوامبر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B7_%D9%86%D9%88%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1) ۱۹۱۳ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B9%DB%B1%DB%B3_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29) - درگذشتهٔ ۴ ژانویه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B4_%DA%98%D8%A7%D9%86%D9%88%DB%8C%D9%87) ۱۹۶۰ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B9%DB%B6%DB%B0_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29)). نویسنده (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87)، فیلسوف (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%DB%8C%D9%84%D8%B3%D9%88%D9%81) و روزنامه‌نگار (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%E2%80%8 C%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1) الجزایری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%D8%AC%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B1)-فرانسوی‌تبار (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87) بود. او یکی از فلاسفهٔ بزرگ قرن بیستم و از جمله نویسندگان مشهور و خالق کتاب بیگانه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%D9%87_%28%DA%A9%D8% AA%D8%A7%D8%A8%29) است. کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر می‌پردازد»برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%87_%D9%86%D9%88%D8%A8% D9%84_%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA) شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AF_%DA%A9% DB%8C%D9%BE%D9%84%DB%8C%D9%86%DA%AF) جوان‌ترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا است که این عنوان را کسب کرده‌است. همچنین کامو در بین برندگان نوبل ادبیات، کمترین طول عمر را دارد و دو سال پس از بردن جایزهٔ نوبل در یک سانحهٔ تصادف درگذشت.
رمان "بیگانه" داستان یک مرد درونگرا به نام مرسو را تعریف می‌کند که مرتکب قتلی می‌شود و در سلول زندان در انتظار اعدام خویش است. داستان در دههٔ ۳۰ در الجزایر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%D8%AC%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B1) رخ می‌دهد.
داستان به دو قسمت تقسیم می‌شود. در قسمت اول مرسو در مراسم تدفین مادرش شرکت می‌کند و در عین حال هیچ تأثر و احساس خاصی از خود نشان نمی‌دهد. داستان با ترسیم روزهای بعد از دید شخصیت اصلی داستان ادامه می‌یابد. مرسو به عنوان انسانی بدون هیچ اراده به پیشرفت در زندگی ترسیم می‌شود. او هیچ رابطهٔ احساسی بین خود و افراد دیگر برقرار نمی‌کند و در بی تفاوتی خود و پیامدهای حاصل از آن زندگی اش را سپری می‌کند. او از این که روزهایش را بدون تغییری در عادت‌های خود می‌گذراند خشنود است.
همسایهٔ مرسو که ریمون سنته نام دارد و متهم به فراهم آوردن شغل برای روسپیان است با او رفیق می‌شود. مرسو به سنته کمک می‌کند یک معشوقهٔ او را که سنته ادعا می‌کند دوست دختر قبلی او است به سمت خود بکشد. سنته به آن زن فشار می‌آورد و او را تحقیر می‌کند. مدتی بعد مرسو و سنته کنار ساحل به برادر آن زن(«مرد عرب») و دوستانش برمی خورند. اوضاع از کنترل خارج می‌شود و کار به کتک کاری می‌کشد. پس از آن مرسو بار دیگر «مرد عرب» را در ساحل می‌بیند و این بار کس دیگری جز آن‌ها در اطراف نیست. بدون دلیل مشخص مرسو به سمت مرد عرب تیراندازی می‌کند که در فاصلهٔ امنی از او از سایهٔ صخره‌ای در گرمای سوزنده لذت می‌برد.
در قسمت دوم کتاب محاکمهٔ مرسو آغاز می‌شود. در این جا شخصیت اول داستان برای اولین بار با تأثیری که بی اعتنایی و بی تفاوتی برخورد او بر دیگران می‌گذارد رو به رو می‌شود. اتهام راست بی خدا بودنش را بدون کلامی می‌پذیرد. او رفتار اندولانت (اصطلاح روانشناسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C) برای کسی که در مواقع قرار گرفتن در وضعیت‌های خاص از خود احساس متناسب نشان نمی‌دهد و بی اعتنا باقی می‌ماند- از درد تأثیر نمی‌پذیرد یا آن را حس نمی‌کند) خود را به عنوان قانون منطقی زندگی اش تفسیر می‌کند. او به اعدام محکوم می‌شود. آلبر کامو (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%84%D8%A8%D8%B1_%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%88) در این رمان آغازی برای فلسفهٔ پوچی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%BE%D9%88%DA%86%DB%8C&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) خود که بعد به چاپ می‌رسد، فراهم می‌آورد.





(javascript:void(0))


http://www.blogfa.com/layouts/sormeh/puce_menu.gifاروین د یالوم، نویسنده رمان "وقتی نیچه گریست" (http://www.njavan.com/post/1)
ایروین دیوید یالوم (به انگلیسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84% DB%8C%D8%B3%DB%8C): Irvin David Yalom)‏ (متولد ۱۹۳۱ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B9%DB%B3%DB%B1_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29)، واشنگتن دی سی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%D8%B4%D9%86%DA%AF%D8%AA%D9%86_%D8%AF% DB%8C_%D8%B3%DB%8C)، ایالات متحده آمریکا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D9%85%D8%AA% D8%AD%D8%AF%D9%87_%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D 8%A7)) , روانپزشک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%BE%D8%B2%D8%B4%DA%A9) هستی‌گرا (اگزیستانسیالیسم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D 8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85)) و نویسنده (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87) آمریکایی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D9%85%D8%AA% D8%AD%D8%AF%D9%87_%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D 8%A7) است. در سال ۱۹۵۶ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B9%DB%B5%DB%B6_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29) در بوستون (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%88%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%86) در رشته پزشکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B2%D8%B4%DA%A9%DB%8C) و در سال ۱۹۶۰ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B9%DB%B6%DB%B0_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29) در نیویورک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%D9%88%DB%8C%D9%88%D8%B1%DA%A9) در رشته روانپزشکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%BE%D8%B2%D8%B4%DA%A9%D B%8C) فارغ التحصیل شد و بعد از خدمت سربازی، در سال ۱۹۶۳ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B9%DB%B6%DB%B3_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29) استاد دانشگاه استنفورد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7% D8%B3%D8%AA%D9%86%D9%81%D9%88%D8%B1%D8%AF) شد. در همین دانشگاه بود که الگوی روانشناسی هستی گرا (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9% 86%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D9%87%D8%B3%D8%AA%DB%8C_%DA% AF%D8%B1%D8%A7&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) یا اگزیستانسیال را پایه گذاری کرد. یالوم هم آثار دانشگاهی متعددی تالیف کرده است و هم چند رمان موفق دارد. او جایزه انجمن روانپزشکی آمریکا (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86_%D8 %B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%BE%D8%B2%D8%B4%DA%A9%DB%8 C_%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) را در سال ۲۰۰۲ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B2%DB%B0%DB%B0%DB%B2_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29) دریافت کرد، اما بیشتر به عنوان نویسنده رمان‌های روانشناختی، به ویژه رمان مشهور وقتی نیچه گریستشهرت دارد.
و نیچه گریه کرد (به انگلیسی : When Nietzsche Wept (http://en.wikipedia.org/wiki/When_Nietzsche_Wept_%28novel%29)) یکی از رمان‌های روان‌شناختی مشهور روان‌پزشک هستی‌گرا(اگزیستانسیالیست (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D 8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%AA)) اروین د.یالوم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86_%DB%8C%D8%A7%D9%84% D9%88%D9%85) است که در سال ۱۹۹۲ نوشته شد.
و نیچه گریه کرد(نام دیگر :وقتی نیچه گریست)، آمیزه‌ای است از واقعیت و خیال، جلوه‌ای از عشق، تقدیر و اراده در وین خردگرای سدهٔ نوزدهم، و در آستانه‌ی زایش دانش روانکاوی. فردریش نیچه، بزرگ‌ترین فیلسوف اروپا، یوزف برویر، از پایه‌گذاران روانکاوی، دانشجوی پزشکی جوانی به نام زیگموند فروید، همه اجزایی هستند که در ساختار رمان در هم تنیده می‌شوند تا حماسهٔ فراموش‌نشدنی رابطه‌ی خیالی میان بیماری خارق‌العاده و درمان‌گری استثنایی را بیافرینند. در ابتدای رمان، لو سالومه، این زن دست نیافتنی از برویر می خواهد با استفاده از روش آزمایش "درمان با سخن گفتن" به یاری نیچهٔ ناامید و در خطر خودکشی بشتابد. در این رمان جذاب، دو مرد برجسته و اسرارآمیز تاریخ، تا ژرفای وسواس‌های خویش پیش می روند و در این راه، به نیروی رهایی بخش دوستی دست می‌یابند.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد