PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوال مسلمان به دنیا اومدیم یا مسلمان شدیم ؟



AvAstiN
24th April 2009, 09:38 PM
همیشه از خودم می پرسم اگه تو ایران به دنیا نمیومدم . اگه ایران کشور اسلامی نبود . اگه تو نیویورک یا سودان یا هند یا هر جای دیگه ای به دنیا میومدم آیا بازم مسلمون بودم ؟ آیا بازم شیعه بودم؟

اکثر ما ها ( از جمله خود من ) به صورت ارثی مسلمانیم . یعنی اسلام رو انتخاب نکردیم . تو اسلامم یه سری مسائل هست که به نظر من نه تنها به این انتخاب کمک نمی کنه بلکه یه جورایی حق انتخابم می گیره . مثلا اینکه تو اسلام توصیه شده که بلافاصله بعد از تولد تو گوش بچه اذان بگن . یا اینکه سن تکلیف پایینه . بعدشم اگه یه وقتی به این نتیجه برسی که مثلا مسیحیت یا هر دین دیگه ای بهتر از اسلامه می شی مرتد و اینا .

ممکنه که بعضی از حرفای من درست نباشه اگه می شه منو راهنمایی کنید و قانع کنید که ما اسلام رو انتخاب کردم .

اینم بگم من با اسلام مشکل ندارم والان به این نتیجه رسیدم که بهترین دینه .

امید عباسی
24th April 2009, 10:22 PM
اکثر ما موروثی مسلمون شدیم

نظر شخصیه من اینه که تا وقتی که خودمون نریم دنبالش و به این باور نرسیم و تحقیق نکنیم درباره اسلام ... مسلمون بودنمون مثل عادت میشه و ارزشی نداره ... فرقی نداره که ما مسلمون باشیم یا مسیحی ... تا وقتی دینمونو نشناختیم نمیشه بهمون گفت مومن!

در این باره خیام هم خیلی چیزها در زمان خودش گفت که متاسفانه به اون تهمت کافری زدند

AvAstiN
24th April 2009, 10:24 PM
تصور من اینه که اسلام این بستر رو خیلی فراهم نکرده . اینکه اسلام رو با عقل و آ گاهی قبول کنیم نه . . .

امید عباسی
24th April 2009, 10:29 PM
اسلام دین مترقی هست ولی این ما هستیم که به دلیل محدود بودن عقلمون میخوایم اسلام رو هم محدود کنیم ... شما تا بحال چند بار قرآن رو با معنی فارسی خونده اید؟ من چند جای قرآن هست که واقعا وقتی میخونمش حس میکنم واقعا دیگه سطح عقل من به اینجا ها نمیکشه ...

AvAstiN
24th April 2009, 10:39 PM
خب تو هم می گی الان که می خونی اینو می فهمی . واقعا یه دختر 9 ساله یا یه پسر 15 ساله می فهمه نماز یعنی چه ؟ خدا اسلام و اینا چیه ؟


بعدشم ما اگه بیام به بچه ی 9 ساله هم اسلام و بگیم هم مسیحیت هم بودا هم یهودیت رو بعد اون بیاد اسلام رو انتخاب کنه ارزش داره نه؟

سردار
25th April 2009, 03:17 PM
سلام
این که اسلام بهترین دینه هیچوقت توی اون شک نکن.منم بعضیوقتها فکرهایی که شما میکنی رو توی ذهنم مرور میکنم واگه جای دیگه به غیر از ایران به دنیا میومدم آیا دین اسلام رو میتونستم انتخاب کنم یا اصلا میتونستم قبولش کنم یا نه؟اینم بر میگرده به اون صفات رزلی که همیشه و هرجا دنبالمون میاد.ولی الان اینجا با دینم هیچ مشکلی ندارم و خدارو شکر میکنم که منو همینی که هستم خلق کرده .
در رابطه با این که سن تکلیف دخترا پایینه خوب معلومه این سطح رو خدا براش مشخص کرده و یه نوع امتیاز مثبت نسبت به پسرا هستش که جنس مونث رو زودتر برای رازو نیاز با خودش می پذیره و.............

AvAstiN
25th April 2009, 07:56 PM
فکر می کنم منظورمو خوب نرسوندم .
من با اسلام مشکل ندارم . می دونم بهترین دینه . ولی اینو الان می دونم . به جرئت می تونم بگم وقتی 10 سالم بود حتی به این فکر نمی کردم که اسلام رو انتخاب کنم یا نه . همه قبول می کردن منم کردم . همه نماز می خوندند منم می خوندم . همه روزه می گرفتند منم می گرفتم ولی سطح فکریم حتی در اون حد نبود که به دلیلش فکر کنم چه برسه که برم دنبال دلیلش.
اگه تو دور و برمون نگاه کنیم می بینیم که اکثرا اسلام موروثی دارن نه اسلام واقعی .

با توجه به این که من الان به این نتیجه رسیدم که اسلام بهترین دینه . سوال من اینجاست که چرا اسلام یه شرایطی رو فراهم کرده ( البته از دید من ) که به اسلام موروثی بیشتر کمک کرده. درسته که همیشه به تفکر سفارش شده ولی به من بگید یه دختر 9 ساله توی دوره ی ما تفکر می دونه چیه؟ ممکنه که در زمان پیامبر این طوری بوده ولی در شرایط فعلی چی ؟ ( باتوجه به اینکه اسلام برای تمام زمانهاست )

kamanabroo
27th April 2009, 01:47 AM
فکر می کنم منظورمو خوب نرسوندم .
من با اسلام مشکل ندارم . می دونم بهترین دینه . ولی اینو الان می دونم . به جرئت می تونم بگم وقتی 10 سالم بود حتی به این فکر نمی کردم که اسلام رو انتخاب کنم یا نه . همه قبول می کردن منم کردم . همه نماز می خوندند منم می خوندم . همه روزه می گرفتند منم می گرفتم ولی سطح فکریم حتی در اون حد نبود که به دلیلش فکر کنم چه برسه که برم دنبال دلیلش.
اگه تو دور و برمون نگاه کنیم می بینیم که اکثرا اسلام موروثی دارن نه اسلام واقعی .

با توجه به این که من الان به این نتیجه رسیدم که اسلام بهترین دینه . سوال من اینجاست که چرا اسلام یه شرایطی رو فراهم کرده ( البته از دید من ) که به اسلام موروثی بیشتر کمک کرده. درسته که همیشه به تفکر سفارش شده ولی به من بگید یه دختر 9 ساله توی دوره ی ما تفکر می دونه چیه؟ ممکنه که در زمان پیامبر این طوری بوده ولی در شرایط فعلی چی ؟ ( باتوجه به اینکه اسلام برای تمام زمانهاست )


اسلام موروثي ؟؟؟؟


ببينيد قبل از اينكه بخواهيم درباره مكتب اسلام نظر بديم بايد از مبادي اون اطلاع داشته باشيم
تا در موضع گيري هامون دچان شك و شبهه و ... نشيم

اينكه هر كسي ممكنه كه براش شبهه اي بوجود بياد در تمام مراحل دين اسلام چيز طبيعي هست اما اينكه چه جور با اين موضوع رفتار كرد و در مقابل سوالي كه براي هر فرد در فضاي ذهنش بوجود مياد چه راهي رو بايد طي كرد؟ اين مهمه

حتي شده بعضي از بزرگان هم قبل از اينكه هدايت بشوند در مسائلي مثل خدا، اهل بيت و راه سعادت شك مي كردن به اين معنا كه نمي تونستن بفهمن خب حالا اينها براي چيه ؟
اما در مقابل اين سوالي كه براشو ن بوجود اومده بود، بهترين راه رو انتخاب كردن و اون حقيقت جويي است.

ادامه در پستهاي بعدي

kamanabroo
27th April 2009, 02:16 AM
منطق قرآن و دين اسلام در انتخاب عقايد و دين چيست؟


در قرآن سوره بقره آيه اي هست كه مي فرمايد:
لا اكراه في الدين
يعني در ايمان آوردن به دين اسلام هيچ اجباري نيست .
طبق تفاسير مفهوم آيه اين است كه :
براي اينكه دين اسلام رو به عنوان دين خودمون انتخاب كنيم مجبور نيستيم ، بلكه قبل از اينكه دين اسلام رو بپذيريم خداوند فرموده كه تفكر و تعقل كنيد ببينيد از اين دين آيا دين بهتري هم هست يا نه ؟
و اين دين رو از روي سادگي و جهل قبول نكنيد بلكه هر كسي كه مي خواهد مسلمان باشد بايد با يقين بگويد لا اله الا الله محمد رسول الله ....


پس اسلام به هيچ وجه نگاه موروثي به دين داري نداره .

اما اينكه وقتي پدران و مادران ما و شهر ما و سرزمين ما همه مسلمان هستند و ما در چنين شرايطي متولد مي شويم و طبق احكام اسلامي به ما هم مسلمان مي گن اين مسئله ديگري هست كه بايد گفت:

وقتي پيامبر خدا به مشركان مي گفت چرا شما بت پرستي مي كنيد آنها مي گفتند چون « آبائنا الاولون » پدران ما بت پرست بوده اند ماهم بت پرست شده ايم !!!!
اما اين منطق رو خدا و قرآن و پيامبر قبول نمي كردند بلكه اين جواب رو يك جواب از روي ناداني، كوكورانه و دنيا طلبي و بي بند وباري مي دانستند.
منطقي كه خدا در برابر اين مشركان از اون حرف مي زنه اينست كه : ما نبايد كوركورانه به هر چيزي كه پدران ما گفتند عمل كنيم و هر راهي كه گفتند برويم بلكه بايد تفكر و جستجو راهمون را انتخاب كنيم.

منطق تفكر در حق ما هم حجت است يا نه؟
بايد بگم كه خداوند با اعطاي قدرت تفكر و تعقل و تمييز و ...حجت رو بر تمام بندگانش تمام كرده و در آخرت هم به ميزاني كه بنده اش داراي قدرت تفكر و تعقل بوده مورد خطاب قرار مي گيره!!

حتي در روايات هست وقتي نكير و منكر« دو فرشته سوال كننده در قبر » از انسان مي پرسند كه خداي تو كيست و پيامبر تو كيست و دين تو چيست و كتاب تو چيست؟ و اون شخص به درستي به همه اينها جواب ميده ، دوباره از اون سوال مي كنند كه اينهايي كه گفتي را از چه راهي آموختي ؟ در اينجا وقتي آن شخص جواب ميدهد كه چون پدران ما مي گفتند ... با گرزهاي آتشين قبرش پر از آتش مي شود. چرا چون از روي فكر و تعقل و انتخاب نبوده .

اين منطقي است كه خدا به پيامبرش آموخته و به امامان هم و ايشان به مردم رسانده اند.

پس هر انساني وقتي كه به قدرت تفكر و تعقل رسيد و مستقل شد بايد براي تمام اعتقاداتش دليل داشته باشه تا بتونه در برابر خداوند سر بلند كنه.

پس اسلام اين بستر رو فراهم كرده و به زبانهاي مختلف و در شرايط مختلف بر اين نكته تاكيد كرده كه ايمان از روي ناداني به درد نمي خوره...
« يا ايها الذين آمَنوا، آمِنوا...» اي كساني كه ايمان (ظاهري ) آورده ا يد، ايمان بياوريد( ايماني كه در دل رسوخ كرده باشد)...

آيا اين آيه ها و روايت ها به ما نمي گن كه بايد براي انتخاب خودمون دليل داشته باشيم .
آيا امامان و رسول خدا بارها وبارها به ما امر نكردن كه قران بخوانيم و در آن تفكر كنيم ( تا خدا و دينش رو خوب بشناسيم)
آيا عقل ما ( نعمتي خداداي است ) به ما نمي گويد كه : « آيا براستي حقيقت همين است؟» در برابر اين سوال ،‌چه رفتاري بايد بكنيم بايد بنشينيم و مشغول به امورات دنيوي شويم يا نه قبل اينكه به دنيا برسيم به فكر آخرت باشيم...

حتي امامان اين نكته مهم رو در دعاهايشان هم گنجانده اند و تاكيد كرده اند كه اين دعا را زياد بخوانيم و در آن تامل كنيم:

« اللهم عرفني نفسك فانك ان لم تعرفني نفسك لم اعرف رسولك -
اللهم عرفني رسولك فانك ان لم تعرفني رسولك لم اعرف حجتك-
اللهم عرفني حجتك فانك ان لم تعرفني حجتك ظللت عن ديني »

پس تنها مسئله اي كه مي ماند اين است كه چرا كسي به ما نگفته كه بايد تفكر كنيم ؟
در جواب خدا وند مي فرمايد : ما همه چيز را فراهم كرديم تا تو ( اي انسان ) تفكر كني ( يكي از اين نعمتها نعمت عقل مي باشد)

kamanabroo
27th April 2009, 02:32 AM
دين ما متشكل ازاصول دين هست و فروع دين:

اصول دين ما عبارتند از :
توحي ( وجود خداي يگانه )
عدل( عدالت محوري خداي يگانه)
نبوت( وجود و ضرورت پيامبر)
امامت( وجود و ضرورت امام و ولايت)
معاد ( وجود و ضرورت روز جزا)

فروع دين:
نماز
روزه
خمس
زكات
جهاد
امر به معروف
نهي ازمنكر
تولي
تبري
و...


دين اسلام مي گويد:

اصول دين را بايد با تفكر و تعقل بپذيري و اگر عقل غير از اين اصول را براي تو نشان داد مي تواني اين اصول را قبول نكني

و هر گاه اصول دين را با تفكر قبول كردي و به آنها با عقل رسيدي
يعني پذيرفتي كه خدايي يگانه و عادل هست
پيامبري هست
امامي هست
معادي هست

ديگر نمي تواني از پذيرفتن فروع دين شانه خالي كني ،‌چون لازمه پذيرفتن اصول دين عمل به فروع دين هست.

و لذاست كه مي گويند : اصول دين ،‌اصول اعتقادي است كه بايد درباره آنها تفكر كرد و با استدلال قبول كرد
و فروع دين ،‌ اصول عملي است كه در نتيجه قبول اصول اعتقادي بايد به آنها عمل كرد.


---------------------
استدلال براي پذيرفتن اصول دين نسبت به هر كسي فرق مي كنه
يك كشاورز همين كه مي بينه گندم از زمين خارج مي شه و درخت ميوه مي ده و ... به اين اصول اعتقاد پيدا مي كنه

اما يك تحصيل كرده دنبال استدلال محكم تر ي مي گرده و با استدلال دل خودش رو آرام مي كنه.
بايد ببينيم ما با چه جور استدلالي اين اصول رو درك مي كنيم و مي پذيريم.


در نتيجه دين اسلام بستر تفكر و تعقل هست.
مطمئنا روحيه حقيقت جويي در همه انسانها فطري هست و وقتي به ما مي گن بايد نماز بخوني و گناه نكني مي پرسيم چرا؟
در جواب بايد به دنبال فرا گيري اصول دين با تفكر و بعد از پذيرفتن آنها با تفكر و استدلال عمل به فروع دين هست.


پس ما انسانها در درك و فهميدن دين كوتاهي مي كنيم و گرنه اگر كسي بخواهد بداند و دنبالش باشد با هر قدمي كه برمي دارد در راه رسيدن به حقيقت هزار قدم نزديك تر و نزديك تر مي شود.

AvAstiN
27th April 2009, 02:21 PM
وقتی اسلام تو صیه می کنه که تو گوش بچه ای که تازه بدنیا اومده ( نه عقل داره نه تفکر می دونه چیه ) اذان بخونین وقتی توصیه می کنه به بچه هاتون نماز خوندن رو یاد بدین ( قبل از سن تکلیف ) . یا توصیه می کنه که حجاب رو به بچه ها تون آموزش بدین .

با این دستور های اسلام یه دختر وقتی به 9 سالگی می رسه آیا می تونه جز اسلام دین دیگه ای داشته باشه . اصلا این بستر فراهم بوده که با ادیان دیگه آشنایی پیدا کنه ؟

تا به خودش میاد و می خواد که فکر کنه درباره ی اسلام ، شده 17 18 سالش . حالا اگه به این نتیجه برسه که اسلام بهترین دین نیست تکلیف چیه ؟ در این جور مواقع می گن مرتد شده .

kamanabroo
1st May 2009, 01:56 AM
وقتی اسلام تو صیه می کنه که تو گوش بچه ای که تازه بدنیا اومده ( نه عقل داره نه تفکر می دونه چیه ) اذان بخونین وقتی توصیه می کنه به بچه هاتون نماز خوندن رو یاد بدین ( قبل از سن تکلیف ) . یا توصیه می کنه که حجاب رو به بچه ها تون آموزش بدین .

با این دستور های اسلام یه دختر وقتی به 9 سالگی می رسه آیا می تونه جز اسلام دین دیگه ای داشته باشه . اصلا این بستر فراهم بوده که با ادیان دیگه آشنایی پیدا کنه ؟

تا به خودش میاد و می خواد که فکر کنه درباره ی اسلام ، شده 17 18 سالش . حالا اگه به این نتیجه برسه که اسلام بهترین دین نیست تکلیف چیه ؟ در این جور مواقع می گن مرتد شده .


ما توي تعليمات دين مون و توي اصول و فروع دين مون ادعا مي كنيم كه اين دين، آخرين دين و كاملترين دين و در نهايت ديني است كه خدا به اون راضي است.

وقتي من كه اسلام رو به عنوان دين خودم قبول كردم ، اين دين به من يكسري وظايف و آموزشهايي ميده كه در سرتاسر زندگي شخصي و اجتماعي خودم از اون وظايف غافل نباشم و دستورات دينم رو عمل كنم.

عقل هم حكم مي كنه كه وقتي ما پيرو يك دين شديم بايد به دستورات اون دين عمل كنيم.
حالا اين دين به من دستور ميده كه با همسايه چه جور رفتار كنم با دشمن چه جور و ....

يكي از دستورات همين دين كه بايد ازش پيروي كنم اينه كه فرزندم رو خوب تربيت كنم. اسلام به ما ميگه به فرزندانتون از نشانه هاي خدا بگيد ، به فرزندانتون معارف الهي رو گوشزد كنيد و به فرزندانتون انسانيت بياموزديد و ...
پس اولا : عاقلانه نيست من كه پيرو اين دين هستم دستورات دينم رو اجرا نكنم و لذا بايد سعي كنم كه به بهترين نحو ديندار باشم.

ثانيا : آيا هر ديني و هر كيشي و قومي اين كار رو نمي كنند!!! كه به فرزندانشون كه جوانان و بزرگان آينده اون دين و مكتب هستند از آموزه هاي ديني خودشون مي گن! و هيچ كس هم اين شيوه رو غلط فرض نمي كنه.
همچنانكه يك پدر و مادر فرزندشون رو جوري كه دوست دارند تربيت مي كنند و اگر اون فرزند رو رها كنند تا خودش بزرگ بشه و تربيت بشه همه به اين پدر و مادر اعتراض مي كنند. آيا اينطور نيست؟

ثالثا: يك فرد براي اينكه بتونه يك دين و مكتب رو براي خودش انتخاب كنه آيا نبايد از اون دين و مكتب اطلاعات كافي داشته باشه؟ آيا نبايد مباني اون مكتب رو بشناسه تا بتونه انتخاب كنه؟ مسلما بدون شناخت انتخاب كردن امكان نداره .

و حال كه بايد براي انتخاب شناخت داشت؛
آيا خدايي كه حكيم هست و ميگه اين دين من هيچ نقصي نداره و هيچ كمبودي نداره و من راضي هستم كه انسان به اين دين عمل كنه ، خدايي كه عالم مطلق هست و خالق تمام عالميان و قادر مطلق ؛
اگر بخواهد انسان رو به كمالي كه در نظرش هست راهنمايي كنه ، بايد اول بياد تخم شرك و نفاق رو در دل اين انسان بكارد بعد از دين خودش حرف بزند يا اينكه از اين خدا با اين اوصاف و اين ديني كه مي گويد بهترين دين است بر مي آيد كه تا جايي كه مي تواند از دين خودش تبليغ كند و اين دين رو به انسان معرفي كند.

رابعا: همچنانكه قبلا هم اشاره كردم خداوند تمام انسانها رو داراي فطرت خلق كرده. فطرتي كه انسان رو به سوي كشف حقيقت رهنمون مي سازه . و به اون اين قدرت رو ميده كه به دنبال كشف حق و حقيقت راه بيفته،‌
حال اگر انسان بخواهد به سمت حق و حقيقت حركت كنه و اون رو كشف كنه بايد ديده بيدار داشته باشه بايد گوش شنوا داشته باشه بايد قدرت تحليل درست !!!! داشته باشه بايد داراي انصاف باشه ، بايد داراي روحي آماده باشه كه هر حقي رو كه ديد بپذيره و نبايد يك جانبه گرا باشه؛
و لذا براي اينكه اين شرايط در انساني كه مي خواهد به دنبال حقيقت بگردد فراهم باشه يا اصلا حس حقيقت جويي در اين انسان هموار باشه تا در پي حقيقت باشه نياز به فطرتي داره كه خدا به اون داده تا هم حقيقت جو باشه و هم حقيقت گرا.
پس براي اينكه اين فطرت و حس حقيقت جويي و حقيقت گرايي در انساني كه مي خواهد انتخاب كند بيدار باشه ،‌ آيا راهي جز اين است كه با يكسري تعليماتي اين فطرت بيدار بماند تا زماني كه فرد بخواهد به دنبال حقيقت بگردد دچار اشتباه و لغزش نشود؟
آيا جز با بيدار نگه داشتن فطرت مي توان از انسان خواست كه لحظه اي به خوبي و مقايسه بين خوبي و بدي بيانديشد؟
پس مي بينيم براي رسيدن به حق و حقيقت يكسري پيش نيازهايي داريم كه بايد فراهم باشه تا شخص با مشكلات كمتري به روشنايي دست پيدا كنه.

از طرفي دين اسلام نمي گه حالا كه شما به سن بلوغ رسيدي اگه حرفي غير از آنچه دين مي گويد بزني مرتد هستي !!
بلكه مي گويد در 2 صورت مرتد هستي
اول اينكه اگر به شرايطي رسيدي كه بتواني فكر كني و انتخاب كني، و اين كار را هم كردي يعني به دنبال حقيقت گشتي و تلاش كردي،
‌ اگر دليلت قانع كننده نبود و هنوز جاي تلاش و تحقيق و بررسي بيشتري داشتي تا ببيني كه آيا دين اسلام جواب قانع كننده اي به سوالات تو مي دهد يا نه ، و با اينكه دليل قانع كننده اي عقلاني نداشتي و با اين شرايط از دين بيزاري جستي، به خاطر اينكه دليل عقلاني براي خروج از دين نداري خداوند كه عقل كل و عقل مطلق هست و به عقل تو اينقدر فهم داده تا بتواني بفهمي و تشخيص دهي از اين كم كاري راضي نمي شود و در صدد تنبيه شخص بر مي آيد.
دوم اگر شخصي دين اسلام را با دلايل قانع كننده پذيرفت ( و قبلا هم كافر بود) اگر دوباره بخواهد به كفر خودش برگردد بايد داراي دليل عقلاني و قانع كننده باشد و اگر دليلي عقلاني قانع كننده اي نداشت معلوم مي شود كه از زير بار مسئوليت ديني مي خواهد خارج شود در صورتي كه خودش به حقانيت اين دين اعتراف كرده ،‌و لذا خداوند باز هم از اين شخص راضي نمي شود و براي او مجازاتي را در نظر مي گيرد.
و شيوه برخورد با هر يك از اين دو گروه هم فرق مي كند چرا كه يك گروه مرتد فطري است و گروهي هم مرتد ملي و در دين اسلام براي هر دو گروه عاقبت انديشي شده است.

همچنانكه اگر فرزندي ، بداند كه پدر و مادرش چه كساني هستند و نسبت به آنان هيچ احساس مسئوليتي نكند، و شانه از بار وظايف خود نسبت به آنان خالي كند، عقلا اين شخص را مذمت مي كنند
و همچنانكه شخصي نمي داند پدر و مادرش چه كساني هستند و وقتي شناخت و فهميد نسبت به آنان يكسري وظايفي بر گردنش مي آيد كه اگر از آنها شانه خالي كند هيچ عاقلي اين كار را نمي پسندد.

خامسا: مي بينيم در اين بين ، يعني از كودكي تا وقتي كه به دنبال كشف حقيقت باشيم خداوند لطف مي كند و ما را جزء افرادي قلمداد مي كند كه به بهترين دين و كاملترين دين او راه پيدا كرده اند و در اين فاصله با او به نگاه يك مسلمان نگاه ميكند ( شخصي كه پدر و مادرش مسلمان هستند) پس اين لطف بي اندازه خداست كه قبل از اينكه ما شخصا به حقيقت برسيم ما را رد پرتوي حقيقتي كه خود مي گويد قلمداد مي كند . تا در كشف حقيقت تواناتر باشيم.

اميدوارم روشن شده باشد.

ممنون

kamanabroo
1st May 2009, 02:10 AM
در تكميل عرايضم بگويم كه :

اما عدل خداوند اقتضا مي كنه كساني هم كه در بين مسلمانان نيستند و پدر و مادر مسلمان ندارند هم شرايطي داشته باشند تا با اين فكر كنند كه حق و حقيقت كدام هست؟

در اينجا مي گويم همان فطرت خداداي و قدرتمندي كه خدا در نهاد انسان قرار داد در هر شرايطي قابليت ظهور و رشو نمو داره هر چند در بلاد كفرو نفاق باشه

درسته كه در شرايطي مثل همنشيني با مسلمانان شرايط فراهم تر و راه هموارتر هست اما خداوند هم به اين نكته آگاه هست كه با كساني كه شرايطي هموارتر داشته اند يك جور معامله مي كنه و با كساني كه شرايط سخت تري داشته اند جور ديگري .

لذا اين فطرت انساني در هر شخص حتي در شرايط بد هم قدرت رشد و نمو داره و مي تونه براي كشف حقيقت از اون بهره برد.

اما بزرگترين چيزي كه خداوند بوسيله اون حجت خودش رو بر تمام انسانها تمام كرده ( چه كساني كه در بلاد مسلمان هستند و چه كساني كه كافر و كافر زاده هستند) قدرت تفكر و عقل هست.

حتي در جايي اشاره مي كند كه عقل نماينده خدا به همراه انسان هست .
ما مي دانيم كه خوبي و بدي چيزي نيست كه دين از اون حرف بزنه بلكه خوبي و بدي رو عقل تعيين مي كنه و لذا
هر شخصي در هر كجاي عالم هم باشه اگه از عقلش بهره بگيره مي فهمه كه خوب چه راهي هست و بد چه راهي !‌
چيزي كه هست اين است كه ميل به شهوات و دنيا گرايي به اونها اين اجازه رو ميده كه به عقل توجه نكنند چون مي دانند اگر به عقل توجه كنند در پيش خود و وجدانشان احساس گناه مي كنند و لذا به هيچ وجه به بدي كاري كه مي كنند فكر نمي كنند.
ولذا ميلهاي شهواني و نفساني در آنها بر عقل شان پيروز ميشه.

AvAstiN
1st May 2009, 10:43 AM
از استدلال خوب و جامعتون ممنون . کاملا قانع شدم {happy}

kamanabroo
1st May 2009, 08:01 PM
از استدلال خوب و جامعتون ممنون . کاملا قانع شدم {happy}

خواهش مي كنم

:">

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد