PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چرا کسی جای کدو قلقله‌زن و خاله سوسکه را نمی‌گیرد؟



نارون1
16th February 2013, 04:03 PM
http://media.isna.ir/content/444.jpg/3 (http://isna.ir/fa/photo/91112816702/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%DA%A9%D8%B3%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D8%AF%D9%88-%D9%82%D9%84%D9%82%D9%84%D9%87-%D8%B2%D9%86-%D9%88-%D8%AE%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%B3%D9%88%D8%B3%DA%A9%D9%87-%D8%B1%D8%A7)
هنوز هم شخصیت‌های ماندگار کتاب‌ داستان‌های بچه‌های ایرانی، کدو قلقله‌زن و شنگول و منگول و خاله سوسکه‌اند. بعد هم در نهایت به حسنی و مجید می‌رسیم و شخصیت‌های جدیدی جای این‌ها را پر نکرده‌اند.


به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اصولا ما خیلی در شخصیت‌سازی برای بچه‌ها موفق نبوده‌ایم و کم بوده‌اند شخصیت‌های داستانی ایرانی که جان بگیرند و از صفحه‎های کاغذی کتاب‌ها فاصله بگیرند و بیایند توی زندگی بچه‌ها.


شاید تنها شخصیت‌های ماندگار برای بچه‌های ایرانی، همان شخصیت‌های داستان‌های عامیانه باشند؛ امثال شنگول و منگول و حبه انگور، بز زنگوله‌پا، کدو قلقله‌زن، خاله سوسکه، عمو نوروز و ننه سرما که آن‌ها هم با همه‌ی توانی که برای تصویری شدن و جان گرفتن در آن‌ها وجود داشته است، به لطف قصه‌گویی زنده مانده‌اند. در این میان، کمی جلوتر که بیاییم، به امثال حسنی و مجیدِ «قصه‌های مجید» می‌رسیم. اما به این‌ها، تقریبا شخصیت جدیدی اضافه نشده است.


شاید تلویزیون در این زمینه کمی موفق‌تر بوده و معرفی چهره‌هایی چون کلاه قرمزی، چاق و لاغر، زی‌زی گولو، شخصیت‌های خونه مادربزرگه چون مخمل و هاپوکومار و مادربرزگ، موش‌های مدرسه موش‌ها و غیره از سوی تلویزیون با اقبال خوبی از سوی بچه‌ها مواجه شده‌ است. اکنون از این شخصیت‌ها به عنوان نوستالژی‌های جوانان امروز یاد می‌شود و البته این شخصیت‌های نوستالژیک از کتاب‌ها بیرون نیامده‌اند. در این میان البته تلویزیون به مطرح شدن شخصیت داستانی مجید، کمک قابل توجهی کرده است.





نپرداختن به ادبیات سمبولیک و سفارشی‌نویسی


جعفر ابراهیمی معتقد است که دلیل ماندگار نشدن شخصیت‌های داستان‌های بچه‌ها، نپرداختن به ادبیات سمبولیک است.
این شاعر و نویسنده کودکان و نوجوانان می‌گوید: نویسندگان ما بعد از انقلاب سعی کرده‌اند به داستان‌های واقع‌گرایانه نزدیک شوند، چون قبل از انقلاب بیش‌تر شخصیت‌ها سمبولیک بودند و بعد از انقلاب این نیاز احساس شد که به داستان‌های واقع‌گرایانه پرداخته شود.

البته ما در این زمینه پیشرفت کرده‌ایم، اما در کنار این داستان‌های واقع‌گرایانه از ادبیات سمبولیک غافل شدیم و شاید ماندگار نشدن شخصیت‌های داستانی ما از این جهت است.


او در ادامه می‌افزاید: در سال‌هایی پرداختن به برخی موضوعات برای نویسندگان ممنوع بود، نویسندگان دچار خودسانسوری شده بودند و نمی‌شد به سحر و جادو و افسانه‌های خیال‌پردازانه پرداخت. همین سبب شد که ما شخصیت‌های ماندگار نداشته باشیم.


ابراهیمی اظهار می‌کند: اگر در غرب، «هری پاتر» این‌قدر معروف می‌شود، به دلیل مضامین افسانه‌یی و خیال‌پردازی‌های جادویی است که ما نتوانسته‌ایم از این ظرفیت‌ها استفاده کنیم. البته این سال‌ها پرداختن به داستان‌های علمی - تخیلی بیش‌تر شده که شامل بازنویسی داستان‌های کهن و نگارش داستان‌های جدید است. اگرچه شاید این داستان‌ها به خلق شخصیت‌های ماندگار منجر نشده باشد‌، اما کارهایی انجام شده است.


این نویسنده در ادامه دلیل دیگر خلق نشدن شخصیت ماندگار در کتاب‌های کودک را سفارشی‌نویسی می‌داند و می‌گوید: از سوی دیگر، اما شاید این‌که ما کم‌تر به شخصیت‌سازی و خلق داستان‌های ماندگار دست زده‌ایم، به این دلیل است که نویسندگان ما بیش‌تر سفارشی نوشته‌اند و کم‌تر برای علاقه خود دست به قلم برده‌اند.

من سوژه‌های زیادی دارم که دوست دارم آن‌ها را بنویسم‌، اما ناشران سفارش کتاب‌های دیگری را داده‌اند و من برای گذران زندگی بیش‌تر به نگارش این کتاب‌ها پرداخته‌ام. 33 سال است که برای کودکان و نوجوانان می‌نویسم، اما هنوز به خوبی وقت آن را نداشته‌ام چیزهایی را که دوست دارم، بنویسم و همواره دنبال فرصتی بوده‌ام که از هزینه زندگی خیالم راحت باشد و به آن‌چه دوست دارم، بپردازم و در آن صورت است که می‌توان آثار ماندگار خلق کرد.






پرداختن به اخلاق و پند و نصیحت


محمدرضا شمس نیز دلیل زاده نشدن شخصیت‌های ماندگار از سوی نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان را گرایش آن‌ها به سوی اخلاق‌گرایی می‌خواند و می‌گوید: کارهایی که نویسندگان ما ارائه می‌دهند‌، قوی نیستند.


ما دنبال اخلاق‌گرایی هستیم؛ این بد نیست، اما ما اصول داستان‌نویسی و ادبیت را فراموش کرده‌ایم و تنها پند و نصیحت می‌دهیم. این باعث شده بچه‌ها کم‌تر کتاب‌ها را بخوانند. برخی کارهای خوبی دارند، اما ادبیات ما مبتنی بر اصول اخلاقی است و در کار ادبی آموزش می‌دهیم و دنبال خلق شخصیت‌ها و داستان‌های ماندگار نیستیم.


این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان می‌افزاید: وقتی می‌گویم نویسندگان، منظورم خودم هم هست، من هم جزو خانواده‌ی نویسندگان هستم و معتقدم در این سال‌ها کاری آن‌چنان استوار و محکم خلق نشده که بشود به آن اشاره کرد.


شمس می‌گوید: کمی هم به خودسانسوری نویسنده و خط قرمز‌های واقعی برمی‌گردد که امکان خلق شخصیت ماندگار نمانده است، البته همه‌ی این‌ها شاید بهانه باشد و باز هم باید انتظار خلق شخصیت‌های ماندگار را داشت.


او «قصه‌های مجید» را یکی از معدود داستان‌هایی می‌داند که امکان معرفی شخصیتی ماندگار را فراهم کرده است و می‌گوید: «قصه‌های مجید» یکی از آثاری است که شخصیتی ماندگار را به کمک تلویزیون معرفی کرد. البته کتاب قوی بود، اما کارگردان هم کمک کرد.

ولی کار باید فی‌نفسه خودش این قوت را داشته باشد که ماندگار شود. کتابی مثل «هری پاتر»‌ پتانسیل ماندگاری را داشته و توانسته است بچه‌ها را جذب کند. ما هم داشته‌ایم از این شخصیت‌ها‌؛ امیراسلان‌، داستان‌های سمک عیار و حسین کرد شبستری ماندگار شده‌اند. اما از ادبیات اخیر ما شخصیتی ماندگار نشده که امیدوارم فکری به حال آن بکنیم.






نبود صنعت در پیوند با ادبیات


اما علی‌اصغر سیدآبادی معتقد است، اگر شخصیت‌هایی چون جودی ابوت، میکی موس و هری پاتر و اَنگری بِرد و دیگران در غرب معروف می‌شوند، به خاطر صنعتی است که آن‌ها را حمایت می‌کند.


این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان تأکید می‌کند: خلق نشدن شخصیت‎های ماندگار از داستان‌ها کودکان، بیش‌تر از این‌که آسیبی در ادبیات ما باشد، در صنعت نشر ماست. فکر می‌کنم اگر در جای دیگری شخصیتی شکل می‌گیرد که کارتون و عروسک و محصولات جانبی او می‌آید‌، بازار طبیعی وجود دارد و حلقه‌های مختلف کنار هم قرار می‌گیرد و صنعتی را شکل می‌دهد که این‌جا وجود ندارد. چه بسا در ادبیات ما هم ظرفیت‌هایی وجود داشته باشد که اگر به صنعت پیوند بخورد، نتیجه‌بخش باشد.


او می‌افزاید: ما صنعت اسباب‌بازی و سینما را هم نداریم. چه بسا در متن‌های ادبی‌ ما شخصیت‌هایی باشند که بتوانند جان بگیرد. در تلویزیون‌ زی زی گولو را کاظم اخوان نوشته که نویسنده ادبیات کودک و نوجوان است، بنابراین ظرفیت ادبی برای ما وجود دارد. اما این شخصیت‌ها محصول یک صنعت‌اند و اگر این صنعت باشد، شاید بر ادبیات ما هم اثر بگذارد.








گزارش: آزاده شمس، خبرنگار ایسنا

سمیه نجفی
16th February 2013, 07:16 PM
بحث بسيارجالبي هستش.

تاوقتي كه توي برنامه ها بزرگترها بجاي بچه ها نقش بازي ميكنن نميتونيم موفق باشيم

بنظرم ما پيام رساني خوبي نداريم حرفهاي بزرگترارو با لحن بچه ها ميگيم كه هيچ جذابيتي براي بچه ها نداره

برنامه كلاه قرمزي وبچه ننه برنامه خوبي هستش كه در سالهاي جديد پخش ميشه

vahid5835
17th February 2013, 11:49 AM
همه چی دست مسئولین میباشد
الان الگوی پسربچه های ما بن10 و مردعنکبوتی و پرنده خشمگین شده
و الگلوی دختر بچه ها سیندرلا و باربی و گیسوکمند
چرا دیگه کارتون زهرا و زهره پخش نمیشه
چرا دیگه کارتن دارا و سارا نداریم
چرا کتابهای آموزشی دوران ابتدایی انقدر بی روح و رمق شده
و هزاران چراهای دیگر که باعث شده فرهنگ ما رو به تباهی بره
دیگه کبری تصمیمی نمیگیره و کوکب خانم هم مهمون ناخوانده نداره
باید از ریشه فرهنگ سازی بشه
یا شخصیتهای کارتونی باید آپدیت و بروز بشن و یا اینکه افراد زبده با همکاری همدیگر شخصیتهای ایرانی رو در دل کودکان جای دهند
نه اینکه پسربچه عاشقه جومونگ شه و دختربچه عاشق سوسانو

نارون1
17th February 2013, 11:58 AM
دقیقا درسته[golrooz]

به نظرم به جای اینکه تقلید صرف کنیم از خارجیها ، باید دید چرا و چطور بین بچه ها جا باز کردن

اونقد برنامه هاشون جذابه که پدرومادرها هم همراهشون به دیدن برنامه ها میپردازن >> که این یکی از اصوله که بهتر پدرومادر هم گاهی با بچه ها همراه بشن و در وسط ها در مورد برنامه توضیح بدن

و باهم صحبت کنن

وقتی اکثر برچسب ها و وسایل بچه ها همیناست ، خب مسلما ترویج پیدا میکنه .... البته از هیچی بهتره [cheshmak]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد