ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بسوز



Alpha110
11th February 2013, 11:12 AM
سلام.

اومدم بنویسم از خودم از دلم از این روزا و شبا و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه ش داره از عمرم کم میکنه
من یادم نمیاد تا حالا تو دنیای واقعی با کسی درد دل کرده باشم بگم بببن یارو من دنیای دردم بشین پیشم تا از قصه ی خودم برات بگم.
نه........ نه تا حالا نشده.....
من تودارم ، مغرورم ، پشت این همه درد و غم خودمو مثل کوه تو دنیای واقعی نشون میدم هرچند دیگه با کسی حرف نمیزنم دیگه نمیخندم حتی لبخند نمیزنم. نذاشتم کسی بفهمه زندگی برام بی معنی شده و من تموم آرزوهامو تو قلب ساده و خوش خیالم چال کردم .
من از کی شکایت کنم از خدا؟؟؟؟؟ اگه شکایت کنم یعنی کفر گفتم؟؟؟ نه من حق هیچی رو ندارم خودم میدونم همه چی تقصیر منه تقصیر سادگی هام.
چقدر دارم درد میکشم خدایا من موش آزمایشگاهیتم؟؟؟؟؟؟؟؟
خدایا اینهمه درد رو به جون روح کی انداختی؟؟؟ من؟؟؟؟؟
چرا نمیشه سرم رو از زانوهام بردارم مثل چندسال پیش بشم؟؟؟؟
چرا دیگه نمیتونم حتی لبخند بزنم؟؟؟؟
من کجای زندگیمو بد رفتم؟؟؟؟
اعتراف میکنم نتونستم فراموش کنم اون روزا رو. نتونستم دل بکنم از خاطره هایی که نشستن و دارن مرگ تدریجی منو تماشا میکننن. من اشک سرام دریای اشکم اینو فقط بالشم میدونه
از وقتی تو این وبلاگ نوشتم همونطور که خیلی ها از دلنوشته هام و ترانه های این وبلاگ تعریف کردن بعضی ها هم بد و بیراه و فحش تقدیم من کردن اما من دیگه از کسی ناراحت نمیشم دوستان حتی کسی گردنمو بزنه باز ناراحت نمیشم وقتی آدم از کسی که انتظارشو نداره و حتی فکرشم نمیکنه ضربه بخوره دیگه از غریبه ها چه انتظار؟؟؟
من مرگ انسانیت رو به چشم دیدم و دیگه هیچ انتظاری از دیگر مردم دنیا ندارم و نمیتونم داشته باشم
این واقعیت منه یه جسم سالم در کنار یه روح ویرون یه روح مریض که بهترین روزهای جوونیشو به اعتکاف غم و درد نشسته و غصه شده یه عضو جدانشدنی از وجودش.
ساده بگم منه اشک سرا به خودم باختم به صاف و صادق بودن بیش از حد خودم ، به پاکی دلم ........

دوستان هیچوقت کسی رو بیشتر از خدا پرستش نکنید که خدا زمینتون میزنه. من زمین خورده خدا هستم و تمام.
خیلی خسته م باور کنید من این ترانه رو همیشه با خودم زمزمه میکنم و محاله باهاش اشک نریزم:

Alpha110
11th February 2013, 11:14 AM
بسوز

بسوز دل من که وقت سوختن تویه
دم چشم به جاده دوختن تویه
همه فکر و ذکر یار تو فقط
به غریبه ها فروختن تویه
هنوز هنوزم ازش تو دل نمیکنی
چقدر عکسشو تو بوسه میزنی
دل من نمیشه باورم که تو
دل پر غرور و صادق منی
یه روز دلتو چه ساده برد
تو رو تا دم بهشت پیاده برد
دل من غم تو رو اون نخورد
تورو به جهنمی سیاه سپرد
ببین دیگه اسممو به لب نمیبره

دیگه دردمو به جون نمیخره
بیا پنجره به روی این قفس بکش
پاتو از هوای گریه پس بکش
همه چی درست میشه دووم بیار
تو فقط یکم دیگه نفس بکش
همه زندگیم فدای تو فقط
دل من یکم دیگه نفس بکش

"golbarg"
11th February 2013, 11:52 AM
بسیار زیبا بودش ممنون

✿elnaz✿
11th February 2013, 11:55 AM
سلام.

اومدم بنویسم از خودم از دلم از این روزا و شبا و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه ش داره از عمرم کم میکنه
من یادم نمیاد تا حالا تو دنیای واقعی با کسی درد دل کرده باشم بگم بببن یارو من دنیای دردم بشین پیشم تا از قصه ی خودم برات بگم.
نه........ نه تا حالا نشده.....
من تودارم ، مغرورم ، پشت این همه درد و غم خودمو مثل کوه تو دنیای واقعی نشون میدم هرچند دیگه با کسی حرف نمیزنم دیگه نمیخندم حتی لبخند نمیزنم. نذاشتم کسی بفهمه زندگی برام بی معنی شده و من تموم آرزوهامو تو قلب ساده و خوش خیالم چال کردم .
من از کی شکایت کنم از خدا؟؟؟؟؟ اگه شکایت کنم یعنی کفر گفتم؟؟؟ نه من حق هیچی رو ندارم خودم میدونم همه چی تقصیر منه تقصیر سادگی هام.
چقدر دارم درد میکشم خدایا من موش آزمایشگاهیتم؟؟؟؟؟؟؟؟
خدایا اینهمه درد رو به جون روح کی انداختی؟؟؟ من؟؟؟؟؟
چرا نمیشه سرم رو از زانوهام بردارم مثل چندسال پیش بشم؟؟؟؟
چرا دیگه نمیتونم حتی لبخند بزنم؟؟؟؟
من کجای زندگیمو بد رفتم؟؟؟؟
اعتراف میکنم نتونستم فراموش کنم اون روزا رو. نتونستم دل بکنم از خاطره هایی که نشستن و دارن مرگ تدریجی منو تماشا میکننن. من اشک سرام دریای اشکم اینو فقط بالشم میدونه
از وقتی تو این وبلاگ نوشتم همونطور که خیلی ها از دلنوشته هام و ترانه های این وبلاگ تعریف کردن بعضی ها هم بد و بیراه و فحش تقدیم من کردن اما من دیگه از کسی ناراحت نمیشم دوستان حتی کسی گردنمو بزنه باز ناراحت نمیشم وقتی آدم از کسی که انتظارشو نداره و حتی فکرشم نمیکنه ضربه بخوره دیگه از غریبه ها چه انتظار؟؟؟
من مرگ انسانیت رو به چشم دیدم و دیگه هیچ انتظاری از دیگر مردم دنیا ندارم و نمیتونم داشته باشم
این واقعیت منه یه جسم سالم در کنار یه روح ویرون یه روح مریض که بهترین روزهای جوونیشو به اعتکاف غم و درد نشسته و غصه شده یه عضو جدانشدنی از وجودش.
ساده بگم منه اشک سرا به خودم باختم به صاف و صادق بودن بیش از حد خودم ، به پاکی دلم ........

دوستان هیچوقت کسی رو بیشتر از خدا پرستش نکنید که خدا زمینتون میزنه. من زمین خورده خدا هستم و تمام.
خیلی خسته م باور کنید من این ترانه رو همیشه با خودم زمزمه میکنم و محاله باهاش اشک نریزم:

سلام
به قول ی مشاور وروانشناس:

همبسته باش ولی وارسته باش.

سوره حدید آیه 23: نه برای آنچه بدست می آورید شاد باشید و نه آنچه از دست میدهید ، غمناک شوید.

هیچ چیز زندگی مال ما نیست.

لبخند شما به دیگران صدقه است.

خودت رو دوست داشته باش.وقتی عشق رو از خودت دریغ کنی دیگه ...

nafise khanom
11th February 2013, 12:01 PM
ممنونم.عالی بود.حرف نداشت.میخواستم امتیازبدم نشد!!!!!!!!!!!![golrooz]

بانوی اردیبهشت
11th February 2013, 12:37 PM
سلام دوستان گرامی ممنون از دعوتتون جمله آخرتون زیبا بود مانا باشید

roziye
11th February 2013, 01:19 PM
مرسی حرف دل منو زدی[tashvigh]

mamadshumakher
11th February 2013, 01:31 PM
سلام.

اومدم بنویسم از خودم از دلم از این روزا و شبا و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه ش داره از عمرم کم میکنه
من یادم نمیاد تا حالا تو دنیای واقعی با کسی درد دل کرده باشم بگم بببن یارو من دنیای دردم بشین پیشم تا از قصه ی خودم برات بگم.
نه........ نه تا حالا نشده.....
من تودارم ، مغرورم ، پشت این همه درد و غم خودمو مثل کوه تو دنیای واقعی نشون میدم هرچند دیگه با کسی حرف نمیزنم دیگه نمیخندم حتی لبخند نمیزنم. نذاشتم کسی بفهمه زندگی برام بی معنی شده و من تموم آرزوهامو تو قلب ساده و خوش خیالم چال کردم .
من از کی شکایت کنم از خدا؟؟؟؟؟ اگه شکایت کنم یعنی کفر گفتم؟؟؟ نه من حق هیچی رو ندارم خودم میدونم همه چی تقصیر منه تقصیر سادگی هام.
چقدر دارم درد میکشم خدایا من موش آزمایشگاهیتم؟؟؟؟؟؟؟؟
خدایا اینهمه درد رو به جون روح کی انداختی؟؟؟ من؟؟؟؟؟
چرا نمیشه سرم رو از زانوهام بردارم مثل چندسال پیش بشم؟؟؟؟
چرا دیگه نمیتونم حتی لبخند بزنم؟؟؟؟
من کجای زندگیمو بد رفتم؟؟؟؟
اعتراف میکنم نتونستم فراموش کنم اون روزا رو. نتونستم دل بکنم از خاطره هایی که نشستن و دارن مرگ تدریجی منو تماشا میکننن. من اشک سرام دریای اشکم اینو فقط بالشم میدونه
از وقتی تو این وبلاگ نوشتم همونطور که خیلی ها از دلنوشته هام و ترانه های این وبلاگ تعریف کردن بعضی ها هم بد و بیراه و فحش تقدیم من کردن اما من دیگه از کسی ناراحت نمیشم دوستان حتی کسی گردنمو بزنه باز ناراحت نمیشم وقتی آدم از کسی که انتظارشو نداره و حتی فکرشم نمیکنه ضربه بخوره دیگه از غریبه ها چه انتظار؟؟؟
من مرگ انسانیت رو به چشم دیدم و دیگه هیچ انتظاری از دیگر مردم دنیا ندارم و نمیتونم داشته باشم
این واقعیت منه یه جسم سالم در کنار یه روح ویرون یه روح مریض که بهترین روزهای جوونیشو به اعتکاف غم و درد نشسته و غصه شده یه عضو جدانشدنی از وجودش.
ساده بگم منه اشک سرا به خودم باختم به صاف و صادق بودن بیش از حد خودم ، به پاکی دلم ........

دوستان هیچوقت کسی رو بیشتر از خدا پرستش نکنید که خدا زمینتون میزنه. من زمین خورده خدا هستم و تمام.
خیلی خسته م باور کنید من این ترانه رو همیشه با خودم زمزمه میکنم و محاله باهاش اشک نریزم:



من متوجه نمیشم.الان این متن چی بود؟از جایی کپی کردید؟حال خودتونه؟

عبدالله91
11th February 2013, 02:22 PM
دوستان هیچوقت کسی رو بیشتر از خدا پرستش نکنید که خدا زمینتون میزنه. من زمین خورده خدا هستم و تمام

سلام

میفهمم چی میگین. اما زمین خوردۀ خدا نیستیما وقتی از آدما ناامید میشدم{سرم اومده نمیتونم از زندگیم بگم اما در جریان زندگی اتفاقات گوناگونی سرم اومده} بهم میگفتن ناامیدی بزرگترین گناه است اما این حرفو هیچوقت قبول نکرده ام ممیگفتم این حرفتون اصلا درست نیست چون آیه ای سراغ داشتم که بهش استناد کنم وقتی خدا یکی رو بیشتر دوست داشته باشه از مردم ناامیدش میکنه تا بگه بندۀ خوشگلم مخلوق عزیزم بیا به من دل ببند و این زمین خوردن نیست بلکه یه فرصت دوباره دادن است یه شروع دوباره. به این فرصت به دید دیگه ای نگاه کن یه فرصت به خودت ،به اطرافیانت بده. به این قضیه اصلا متکبرانه و عاقلانۀ صددرصد نگاه نمیکنم چون اوضاعت رو میفهمم. به خودت فرصت بده به ماها هم فرصت بده تا کنار هم باشیم. چرا به کسی حرفتو نمیگی هستند دوستانی که حرفاتو بشنوند و درکت کنند. خدا مارو آفریده که همدل و همزبان باشیم. اگه کسی قدر تورو ندونست بدون ارزش تو کم نیست بلکه اون فرد زرشناس نیست. اگه کسی قدر علاقۀ تورو ندونسته مطمئن باش تو زندگی چیز زیبایی را نخواهد چشید. خودت باش و این دفعه از نو بساز باتجربه شدی. از جماعت ناامید شدی و این بزرگترین نعمتی است که خدا بهت هدیه داده این هدیه را با آغوش باز بپذیر. حال شما رو ماها هم اثر داره برا ماها حالت خیلی مهمه.باهم هستیم دست به دست هم میدیم تا همدیگه رو درک کنیم. غمت رو تقسیم کن و به همه یه قسمتیش رو بده تا همه بی غم و یکی پر از غم نباشه. ممنون اگه ماهارو قابل بدونی و شریکی برا غمهات. کنارت هستیم و تنها نیستی چون خدا مارو جمع آفریده.شما فقط گفتین و رفتین اما ما به فکر حالتون هستیم.همدلی از همزبانی بهتر است.

ma_ho
11th February 2013, 02:27 PM
زمستان بود هوا بسیار سرد

کلاغ دیگر غذایی نداشت که به جوجه هایش دهد

او شروع به کندن تکه های بدن خود کرد و

آنها را به جوجه هایش داد تا از گرسنگی نمیرند

زمستان تمام شد وکلاغ از شدت درد مرد

در این هنگام جوجه هایش گفتند

خوب شد مرد خسته شدیم از خوردن غذای تکراری.

این است رسم روزگار ...

6824
11th February 2013, 03:02 PM
منم يه روز يكي رو به اندازه خدا دوست داشتم اما نشدكه اون بت بشه منم بت پرست . يه شعر واسه روز جدايمون نوشتم كه دادم به خودش براتون مي نويسم اميدوارم خوشتون بياد هر چند كه من خاطره تلخي دارم از اين شعر . تقديم به باران زندگيم كه كوير دلم را سيراب كرد و رفت :
باورم نمي شد يه روز زل بزني تو چشام
بگي از پيشم برو قسم بدي اينو مي خوام
باورم نمي شد يه روز بشكنه كوه غرورم تو چشات
منو بروني بي بهونه از حصار لحظه هات
اين روز ها مي گشتي پي بهونه دم به دم
يه دفعه داد زدي مي خوام تورو از ياد ببرم
هرچي گفتم يه كلام براي چي آخه چرا ؟
گفتي اينو بيخيال بيخيال تورو به خدا
نه تو گفتي نه من فهميدم واسه چي !
نمي دونم نمي دونم شايد واسه يكي
باشه بازم قفل سنگي رو لبام به احترامت
آخه مي خوام خوب بدوني قد اين دنيا مي خوامت
مي رم اما ياد تو همش باهامه
يا تو مونس گريه ها و ناله هاي بي صدامه
ولي يه قول به جون هر كي كه تو عالم مي پرستي
از جلوم نگذري دستي به دستي
آره مي ترسم يكي بازم دوباره
از كنارم بگذر و قلبشو جا بذاره
با زبون بي زبوني گفتي نامه هاتو پاره كن
واسه تنهايياتو زخمش فكر راه چاره كن
يه نصيحت حالا كه مي خواي همه چيمو بگيري
واسه خودت مي گم به خدا به دل نگيري
يادگاري هامو پاك كن از رو قاب در و ديوار
نمي تونم بنويسم چه كنم خدا نگهدار .

s.s.n
11th February 2013, 03:14 PM
حالتونو درک میکنم رسم روزگار همینه آدم نمیدونه باید چیکار کنه که هم خالی بشه هم کفر نگه!در این مواقع من فقط میگم ظاهرا این دنیا مال کسای دیگس حداقل یه جوری باشم که اون دنیا مال من باشه!
امیدوارم شما هم حالتون بهتر بشه و بتونین این چیزا رو فراموش کنین[negaran]گاهی وقتا آدم باید از خدا خیلی ممنون باشه که زمان گذراستsmilee_new1 (11)smilee_new2 (21)

ارگان
11th February 2013, 03:38 PM
اینجا همه خوبند،خیالت راحت!
من مانده ام و چهارتا هم صحبت
این گوشه نشسته ایم ودلتنگ توایم
من،عشق،خدا،عقربه های ساعت...

***wanton74***
11th February 2013, 04:48 PM
عبور ميكنم هرروز از كنار نيمكت هاي خالي پارك
طوري كه انگار كسي در نيمكت هاي آخرين
انتظارم را ميكشد و به آنجا كه ميرسم بايد
وانمود كنم كه باز دير رسيده ام....................

sevda_sj
11th February 2013, 05:08 PM
همه دلشون پره ماشالااااااا...............

زندگی ,همین است
هرخاطره,غروبی دارد
هر غروبی ,خاطره ایی
وماجایی,بین امید وانتظار,چشم می کشیم تا روزگارمان بگذرد
گاهی هم فرقی نمیکند
چگونه
فقط بگذرد...

hosseinarabi69
11th February 2013, 05:44 PM
با سلام
خداوندا مرا آن قدر به خود نزدیک بگردان تا یادم برود که جهانی هم وجود داشته و آن را وسیله ای برای رسیدن به تو قرار دهم و راهی فراهم کن تا آسوده و خیالی راحت به سویت پرواز کشم.

nabaghe nashenas
11th February 2013, 07:08 PM
چی بگم بگم دیوانه ای که هستی بگم کمبود داری که واقعا داری بگم خیلی پرتی که هستی کجای بچه مررررررررررررد باش

somayehfaridi
11th February 2013, 11:33 PM
سلام.

دوستان هیچوقت کسی رو بیشتر از خدا پرستش نکنید که خدا زمینتون میزنه. من زمین خورده خدا هستم و تمام.
خیلی خسته م باور کنید من این ترانه رو همیشه با خودم زمزمه میکنم و محاله باهاش اشک نریزم:
غصه و درد برای همه هست، خیلی هاشم نتیجه اعمال خودمونه
ایشالا با توکل بر خدا و یاد خدا دلتون آروم میگیره، مطمئن باشید.

این جمله آخرتونم من به عینه تجربه کردم

somayehfaridi
11th February 2013, 11:41 PM
سلام.

دوستان هیچوقت کسی رو بیشتر از خدا پرستش نکنید که خدا زمینتون میزنه. من زمین خورده خدا هستم و تمام.
خیلی خسته م باور کنید من این ترانه رو همیشه با خودم زمزمه میکنم و محاله باهاش اشک نریزم:
غصه و درد برای همه هست، خیلی هاشم نتیجه اعمال خودمونه
ایشالا با توکل بر خدا و یاد خدا دلتون آروم میگیره، مطمئن باشید.

این جمله آخرتونم من به عینه تجربه کردم

z.000
12th February 2013, 12:30 AM
چه مطالب اشنايي.منم بااين حرفاغريبه نيستم.اينقدر دلم براي خودم تنگ شده.[entezar2]

Alpha110
12th February 2013, 11:53 AM
ممنونم.عالی بود.حرف نداشت.میخواستم امتیازبدم نشد!!!!!!!!!!!![golrooz]

لازم نیست برای من همین که شرکت کردید کفایت میکنه ممنونم

Alpha110
12th February 2013, 11:55 AM
من متوجه نمیشم.الان این متن چی بود؟از جایی کپی کردید؟حال خودتونه؟

از جایی کپی کردم ولی واقعا شرح حال خودم بود

Alpha110
12th February 2013, 12:00 PM
سلام

میفهمم چی میگین. اما زمین خوردۀ خدا نیستیما وقتی از آدما ناامید میشدم{سرم اومده نمیتونم از زندگیم بگم اما در جریان زندگی اتفاقات گوناگونی سرم اومده} بهم میگفتن ناامیدی بزرگترین گناه است اما این حرفو هیچوقت قبول نکرده ام ممیگفتم این حرفتون اصلا درست نیست چون آیه ای سراغ داشتم که بهش استناد کنم وقتی خدا یکی رو بیشتر دوست داشته باشه از مردم ناامیدش میکنه تا بگه بندۀ خوشگلم مخلوق عزیزم بیا به من دل ببند و این زمین خوردن نیست بلکه یه فرصت دوباره دادن است یه شروع دوباره. به این فرصت به دید دیگه ای نگاه کن یه فرصت به خودت ،به اطرافیانت بده. به این قضیه اصلا متکبرانه و عاقلانۀ صددرصد نگاه نمیکنم چون اوضاعت رو میفهمم. به خودت فرصت بده به ماها هم فرصت بده تا کنار هم باشیم. چرا به کسی حرفتو نمیگی هستند دوستانی که حرفاتو بشنوند و درکت کنند. خدا مارو آفریده که همدل و همزبان باشیم. اگه کسی قدر تورو ندونست بدون ارزش تو کم نیست بلکه اون فرد زرشناس نیست. اگه کسی قدر علاقۀ تورو ندونسته مطمئن باش تو زندگی چیز زیبایی را نخواهد چشید. خودت باش و این دفعه از نو بساز باتجربه شدی. از جماعت ناامید شدی و این بزرگترین نعمتی است که خدا بهت هدیه داده این هدیه را با آغوش باز بپذیر. حال شما رو ماها هم اثر داره برا ماها حالت خیلی مهمه.باهم هستیم دست به دست هم میدیم تا همدیگه رو درک کنیم. غمت رو تقسیم کن و به همه یه قسمتیش رو بده تا همه بی غم و یکی پر از غم نباشه. ممنون اگه ماهارو قابل بدونی و شریکی برا غمهات. کنارت هستیم و تنها نیستی چون خدا مارو جمع آفریده.شما فقط گفتین و رفتین اما ما به فکر حالتون هستیم.همدلی از همزبانی بهتر است.


ممنونم از لطفتون حق با شماست اگه ما کنار هم باشیم و غمهامونو تقسیم کنیم شاید همه چی حل بشه در هر صورت از توجه شما ممنونم امید وارم منم بتونم جبران کنم یا علی

Alpha110
12th February 2013, 12:05 PM
حالتونو درک میکنم رسم روزگار همینه آدم نمیدونه باید چیکار کنه که هم خالی بشه هم کفر نگه!در این مواقع من فقط میگم ظاهرا این دنیا مال کسای دیگس حداقل یه جوری باشم که اون دنیا مال من باشه!
امیدوارم شما هم حالتون بهتر بشه و بتونین این چیزا رو فراموش کنین[negaran]گاهی وقتا آدم باید از خدا خیلی ممنون باشه که زمان گذراستsmilee_new1 (11)smilee_new2 (21)


منونم از دل داریتون

فضه مهدوی
12th February 2013, 10:05 PM
سلام دوست گرامی
چه بدبختی!!!
اینو می خوای بشنوی؟
حالا که فهمیدی نباید کسی رو به اندازه ی خدا پرستید که باید خوشحال باشی!
من که نتونستم دلیل این همه شکوه رو درک کنم!!
اما خوب میدونم که اگه بخوای میتونی یه نویسنده ی بزرگ بشی چون خوب تونستی با کلمات بازی کنی!

معصومه سعیدی
13th February 2013, 06:16 PM
سلام .این حالی رو که شما دارین و با تمام وجودم حس کرده بودم و منم 6ماه با خاطرات زندگی میکردم و میگفتم همه نامرد شدن و نمیشه به حرف هیچ کسی اعتماد کرد و ...
ولی الان به زندگی یه جور دیگه ای نگاه میکنم و از زندگیم راضیم .زندگی محلیه که دائما دارن از ما امتحان میگیرن و کسی توی این امتحانا پیروز میشه که گذشته رو به چشم یه عبرتی برای اینده نگاه کنه نه اینکه توی گذشته بمونه .شما هم باید حال رو دریابی و از گذشته فقط درس عبرت بگیری گذشته دیگه گذشته چه خوب و چه بد مهم زمان حاله که اینده رو میسازه

نسترن.
15th February 2013, 05:46 PM
بابا ما همش ی بار زندگی مکنیمااااا
تو اوووج جوونیمون بشینیم قصه بخوریم؟؟؟؟؟!!!!!!
یه ذره خودتونو جمعو جور کنین ا ....

- - - به روز رسانی شده - - -

بابا ما همش ی بار زندگی مکنیمااااا
تو اوووج جوونیمون بشینیم قصه بخوریم؟؟؟؟؟!!!!!!
یه ذره خودتونو جمعو جور کنین ا ....

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد