PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روزشمار تست‌هاي دفاع موشكي



ریپورتر
20th April 2009, 08:47 AM
در اين گزارش روزشماري از تحولات رخ داده در تست سيستم‌هاي دفاعي فراجوي اصابت‌كننده كه شروع آن به آغاز دهه 80 ميلادي برمي‌گردد، ارايه شده است. اين گزارش حاوي اطلاعات تست سيستم‌هاي دفاع موشكي استراتژيك و همچنين موشك‌هايي كه جهت استفاده در لايه‌هاي بالايي ميدان دفاع موشكي توسعه يافته‌اند، بوده و توسط جرج لوييس از برنامه مطالعات امنيتي MIT گردآوري شده است.
http://www.paydarymelli.ir/Portals/0/Articles/sdflkjdfg544ewr88we56r.jpgسيستم ميان‌راه مستقر بر روي زمين

اين سيستم از موشك‌هاي مستقر بر روي زمين جهت پرتاب حامل انفجاري كه در بالاي جو عمل مي‌كند استفاده مي‌نمايد. اين سيستم سعي دارد تا با سر جنگي موشك‌هاي ورودي دشمن در فاز مياني پرواز موشك برخورد نمايد. ايالات متحده از پايگاه تست دفاعي موشك‌هاي بالستيك رونالد ريگان واقع در صخره‌هاي كواجلاين در جزاير مارشال اقدام به تست اين موشك عليه موشك‌هاي دوربرد هدف نمود.

تست مجتمع پرواز شماره (IFT-1A) 1-A

(ژوئن 1997): اين اولين تست سنسور مادون قرمز در برنامه NMD بود. سنسور مادون قرمز بوئينگ، شامل يك حامل انفجاري و هشت دكوي بود كه در اين آزمايش سنسور موفق به تصوير كردن هدف شد. با اين حال، پنتاگون اعلام كرد حامل انفجاري كه قادر به جداسازي بين اهداف باشد موضوعي براي جنگ‌هاي آينده است.



http://www.paydarymelli.ir/Portals/0/Articles/98try165yte56r4t65er138ew8eed.jpgتست مجتمع پرواز شماره 2 (IFT-2)

(ژانويه 1998): اين دومين آزمايش سنسور مادون قرمزي برنامه NMD بود كه در تست پروازي مورد استفاده قرار مي‌گرفت. سنسور Raytheon روي يك موشك لاكهيدمارتين و حامل انفجاري فراجوي از طيف موشك‌هاي كواجلاين پرتاب شد كه مسير پرواز يك سيستم پرتاب فضايي لاكهيد مارتين شليك شده از پايگاه نيروي هوايي واندربرگ را رهگيري نمود.

شرايط تست به لحاظ حامل انفجاري و دكوي، مشابه شرايط تست IFT-1 بود و نتايج گزارش‌ها نشان مي‌داد كه سنسور Raytheon با موفقيت، اهداف را تصوير نموده است.

تست مجتمع پرواز شماره 3 (IFT-3)

(2 اكتبر 1999): اين تست در ابتدا براي ماه ژوئن سال 1999 برنامه‌ريزي شده بود ولي طبق گزارش‌هايي كه بعدها منتشر شد، ايجاد يك سري اشكالات كوچك در حامل انفجاري، علت چند بار به تعويق افتادن اين آزمايش شد. بوستر جانشين كه حمل كننده حامل انفجاري فراجوي از طيف موشك‌هاي كواجلاين براي برخورد با هدف بود، از پايگاه AFB واندربرگ كاليفرنيا پرتاب شد. طبق گزارش‌هاي منتشر شده، برخورد در ارتفاع 140 مايلي (225 كيلومتر) و با سرعتي نزديك به 15000 مايل در ساعت (7/6 كيلومتر در ثانيه) اتفاق افتاد. يك رادار مستقر بر روي زمين NMD ، تست را مشاهده و ثبت نمود ولي براي هدايت حامل انفجاري مورد استفاده قرار نگرفت. در عوض از يك فرستنده سيستم موقعيت‌ياب جهاني (GPS) به همراه يك فرستنده رادار باند C بر روي سر جنگي ماكت استفاده شد كه به موشك اعلام مي‌كرد كه حامل انفجاري را در چه مكاني رها نمايد. در ژانويه سال 2000 پنتاگون اعلام كرد كه يك سري موارد غيرطبيعي مشاهده شده در تست حاكي از آن است كه حامل انفجاري، اصلاً توانايي پيدا كردن سرجنگي را ندارد. طبق گزارش سالانه سال 1999 كه توسط سرپرست تست و ارزيابي عملياتي پنتاگون ارايه شد، هيچ مبنايي براي طبقه‌بندي تست‌ها ـ خواه موفق يا غيرموفق ـ وجود ندارد. زيرا مشخص نيست كه آيا در صورت عدم استفاده از بالن‌هاي روشن نيز برخورد صورت مي‌گيرد يا خير؟

تست مجتمع پرواز شماره 4 (IFT-4)

(18 ژانويه 2000): اين تست از اين بابت كه اجزاي ديگر سيستم نيز وارد تست شدند با تست IFT-3 متفاوت بود. اين اجزا شامل برنامه حمايت دفاعي هشدار اوليه ماهواره‌ها، نمونه اوليه رادار مستقر بر روي زمين واقع در كواجلاين و سيستم مديريت نبرد واقع در كلورادو بود. نقص ايجاد شده در دو سنسور مادون قرمز حامل انفجاري باعث ايجاد اختلاف فاصله نهايي ـ بر طبق گزارش حدوداً 100 فوتي ـ با سر جنگي شد كه اين نقص به ايجاد نشتي در مايع خنك‌كننده سنسورها مربوط مي‌شد.


http://www.paydarymelli.ir/Portals/0/Articles/89ret84g52sd3sd399ew8jytikpui.jpgتست مجتمع پرواز شماره 5 (IFT-5)

(8 جولاي 2000): سومين تست برخورد با موفقيت انجام نشد چرا كه حامل انفجاري از Minuteman III كه نقش راكت بوستر را ايفا مي‌كرد جدا نشده و تست پيش از اينكه شانس ايجاد يك برخورد را پيدا كند با عدم موفقيت خاتمه يافت. حاميان NMD عدم موفقيت را به مشكلات مهندسي سيستم نسبت داده و اعلام كردند كه مشكلي به لحاظ دانش كار وجود ندارد. اگر چه مشكلات ارتباطي بين حامل انفجاري و بوستر نشانگر اين بود كه مشكلات متعددي در اين زمينه موجود بوده و اين مشكلات با تجميع نمونه اوليه بوستر در مجموعه تست بسيار نمايان‌تر مي‌شود. نمونه اوليه بوستر كه تأخير زيادي را هم در راه توليد به خود ديده است، با نرخي بسيار بيشتر از بوستر جانشين استفاده شده در تست‌هاي قبل شتاب گرفته و هنوز نشان نمي‌دهد كه حامل انفجاري، توانايي تحمل فشار ناشي از شتاب‌هاي بالاتر را دارد يا خير؟

براي اولين بار در اين تست از سيستم ارتباطي رهگيرهاي در حال پرواز (IFICS) استفاده شد. اين سيستم يك سيستم مستقر بر سطح است كه جهت ايجاد ارتباط مركز مديريت نبرد با موشك در زماني كه موشك از ميدان ديد خارج مي‌شود، طراحي شده است. دومين مرحله تست نيز به اين دليل با عدم موفقيت توأم شد كه موشكي حامل سرجنگي نتوانست به طور مناسب بالن‌هاي دكوي خود را گسترش دهد.

تست مجتمع پرواز شماره 6 (IFT-6)

(14 جولاي 2001): بعد از ماه‌ها تأخير، چهارمين تست سيستم مستقر بر روي زمين NMD در برخورد با يك ماكت سرجنگي، واقع در 144 مايل خارج از جو زمين با موفقيت انجام گرفت. يك بالن دكوي 5/5 فوتي در اين تست مورد استفاده قرار گرفت. اين تست شامل يك موشك بالستيك (كه از پايگاه نيروي هوايي واندربرگ واقع دركاليفرنيا شليك شد) و يك حامل انفجاري (كه از صخره‌هاي كواجلاين واقع در اقيانوس آرام شليك شد)‌ بود.

در 27 جولاي سال 2001 سازمان دفاع موشكي اعلام نمود كه سرجنگي به كار رفته در تست قبلي مجهز به فرستنده خودكاري بوده كه به راداري در هاوايي اجازه داد تا موقعيت آن را تعيين نمايد. اين اطلاعات بعدها جهت محاسبه براي پيش‌بيني نقطه برخورد و شليك حامل انفجاري به سمت اين نقطه استفاده شده است. مقامات عالي‌رتبه دفاعي تأكيد كردند كه فرستنده جانشيني است براي رادارهاي هشدار سابق در تست‌ها و استفاده بيشتري از آن نمي‌شود تا وقتي كه رادار هشدار كالفرنيا (در نزديكي ساكرامنتو) تا سال بعد ارتقا يابد.

اين مسأله به سيستم دفاع موشكي كمك كرد تا رادارها توانايي تشخيص حامل‌هاي انفجاري از يكديگر را داشته باشند.

تست مجتمع پرواز شماره 7 (IFT-7)

(3 دسامبر 2001): در اين تست حامل انفجاري با موفقيت به هدف برخورد كرد. اين تست در حقيقت تكرار تست IFT-6 بود كه در آن يك بالن دكوي مورد استفاده قرار گرفت.

تست مجتمع پرواز شماره 8 (IFT-8)

(15 مارس 2002): در اين آزمايش حامل انفجاري با موفقيت به هدف برخورد كرد. اين تست شامل سه بالون دكوي (يكي بزرگ و دو تا كوچك) بود. با وجود اينكه افزايش تعداد دكوي‌ها پيچيدگي تست‌ را افزايش مي‌دهد ولي افزايش تعداد بالن‌، دشواري فرآيند تفكيك دادن اهداف را بيشتر نمي‌كند چرا كه ظاهر آنها تفاوت زيادي با سرجنگي دارد.

تست مجتمع پرواز شماره 9 (IFT-9)

(14 اكتبر 2002): در اين آزمايش حامل انفجاري با موفقيت به هدف برخورد كرد. اين تست با دكويي مشابه تست شماره 8 اجرا شد اما سرجنگي تست شماره 8 اصلاح شده بود. در اين تست براي اولين بار از رادار كشتي پايه SPY-1 جهت مشاهده اين تست به منظور آزمايش ميزان قابليت رادار براي رديابي موشك‌هاي دوربرد استفاده شد.

تست مجتمع پرواز شماره 10 (IFT-10)

(11 دسامبر 2002): اين تست با موفقيت انجام نگرفت چرا كه حامل انفجاري فراجوي (EKV) نتوانست از موشك‌ حامل و راكت بوستر جدا شود. قابل توجه اين كه اين مورد درست شبيه نتيجه تست شماره 5 بود. ضمن آنكه اين اولين تست مجتمع پروازي بود كه در شب انجام گرفت. چرا كه تست‌هاي قبل همه در هنگام عصر صورت گرفته بود به صورتي كه خورشيد از پشت سر حامل انفجاري به هدف مي‌تابيد و احتمالاً اين امر سبب كاهش درخشندگي بر روي سنسورها مي‌شد. در تست شبانگاهي مذكور حامل انفجاري نمي‌توانست از سنسورهاي ديدني خود استفاده نمايد، اما در عوض از سنسورهاي مادون قرمز خود كه جهت آشيانه‌يابي بر روي هدف ـ صرف‌نظر از زمان روز ـ مناسب هستند، استفاده مي‌كرد. بنابراين، تست شب اگر چه داراي جزيياتي متفاوت با ساير تست‌ها بود ولي بطور ذاتي پيچيدگي زيادي نسبت به تست‌هاي گذشته نداشت. اين تست با سنسورهايي كه براي اولين بار در تست تاد و ليزر هوابرد استفاده شده بود، مشاهده و ثبت شد.

سري تست‌هاي ALI[1]

در ذيل تست‌هاي ALI را مورد بررسي قرار مي‌دهيم. لازم به ذكر است تست‌هاي مأموريت پرواز (FM) شامل شليك موشك SM-3 و سپر دفاع موشك بالستيكي USS LAKE EFIE (CG-70) براي درگيري با يك هدف بالستيك پرتابي از تأسيسات موشكي اقيانوسيه (PMRF) ـ واقع در جزيره كوايي در هاوايي ـ مي‌شود.

FM-4

(21 نوامبر سال 2002): در اين تست LEAP براي اولين بار موشك هدف را در طول فاز اوج گيري آن مورد اصابت قرار داد.

هدف عمده اين تست نمايش توانمندي سيستم سپر EMD براي درگيري با موشك بالستيك هدف در فاز اوج‌گيري آن بود. اين بار نيز هدف به جاي سر جنگي يك موشك كامل بود و حامل انفجاري به جاي سر جنگي به بدنه موشك اصابت كرد.

FM-3

(13 ژوئن 2002): طي اين تست موشك هدف با موقعيت مورد اصابت قرار گرفت. اين بار نيز هدف به جاي سر جنگي يك موشك كامل بود و حامل انفجاري به جاي سر جنگي به بدنه موشك اصابت كرد.

FM-2

(25 ژانويه 2002): نتيجه اين تست برخوردي موفقيت‌آميز با هدف بود. اگر چه هدف به كار رفته در اين تست يك موشك كامل بود كه اين هدف به طور قابل ملاحظه‌اي از اهدافي كه LEAP به منظور درگيري با آنها طراحي شده ـ‌به طور مثال سر جنگي موشك Nodong كره شمالي ـ بزرگتر بود.

استفاده از اهداف بزرگتر سبب مي‌شود كه برد رادار سپر SPY-1 جهت تشخيص و رديابي اهداف بيشتر، و هدف‌ بزرگ‌تري براي برخورد با حامل انفجاري مهيا گردد. در اين تست، حامل انفجاري ظاهراً بوسيله دوده ناشي از بوستر موشك هدف سياه شد و به همين دليل نتوانست سر جنگي روي موشك را منهدم كند.



تست‌هاي LEAP[2] اوليه

تست lEAP

LEAP به معني موشك فراجوي سبك وزن است كه به عنوان يك حامل انفجاري براي برخورد در ارتفاعي بالاتر از 80 تا 100 كيلومتر ساخته و براي استفاده در سيستم دفاعي موشكي نيروي دريايي در نظر گرفته شده است.

طرح اوليه ارايه شده نياز به طراحي و اجراي هشت تست پروازي LEAP كه در نهايت به سرعتي معادل 10 كيلومتر بر ثانيه مي‌رسيد، داشت.

18 ژانويه 1991 اولين تست پرواز ارتفاع كم LEAP (از نوع Hunghes) شامل 7 ثانيه پرواز در ارتفاعي در حدود 10 فوتي از سطح زمين در تعقيب يك هدف، اجرا شد.

31 ژانويه 1991، فقط 17 ثانيه پرواز موفقيت‌آميز Rockwell – Boeing LEAP صورت گرفت.

تست LEAP1 : در 18 فوريه 1992 با استفاده از حامل انفجاري AHIT كه از آن به عنوان يك آزمايش موفق ياد مي‌شود صورت گرفت. يكي از اهداف اين آزمايش عبور موشك از 400 متري هدف بود كه در نهايت نزديكترين فاصله كه به وقوع پيوست، 418 متر بود.

تست LEAP2: اين آزمايش كه در ژوئن 1992 در White Sands اجرا شد از Hughes LEAP استفاده و نتيجه آن عدم برخورد موشك به هدف بود. انتظار بر اين بود كه LEAP اطلاعات مربوط به موقعيت و سرعت هدف را دريافت نمايد اما اين اتفاق رخ نداد و به همين دليل استفاده از مقادير پيش‌فرض سبب عدم موفقيت آزمايش شد. ضمن آنكه نتايج حاصل از تست نشان مي‌داد كه LEAP قادر به رديابي هدف هست.

تست LEAP3: اين تست با استفاده از Rockwell LEAP براي سپتامبر سال 1992 برنامه‌ريزي شده بود. ولي ظاهراً در ژوئن سال 1993 عملياتي شده و نتيجه آن عبور موشك از 7 متري هدف در سرعتي معادل 750 متر بر ثانيه بود. چنانچه گزارش‌هاي ارايه شده از صحت كامل برخوردار باشند به نظر مي‌رسيد كه اين فاصله بسيار كم و مطلوب است.

تست LEAP4: اين تست براي استفاده از Hughes LEAP بود ولي هيچ وقت اجرا نشد.



تست‌هاي قديمي‌تر

تست THAAD[3]

THAAD ، موشك فراجوي زمين پايه ارتش آمريكا، براي درگيري در ارتفاع‌هاي بيشتر از 40 كيلومتر در نظر گرفته شده است. طرح اوليه تست THAAD شامل تعدادي تست پروازي بود كه در ذيل به آن پرداخته مي‌شود.

تست اول (21 آوريل 1995): اولين تست پروازي THAAD پرواز موشك و سنسور جنبشي حامل انفجاري (با مشاهده ماه و ستارگان) را آزمايش مي‌كرد. در اين تست هدفي وجود نداشت و به عنوان تستي موفق از آن ياد شد.

تست دوم (31 جولاي يا 1 آگوست 1995): در اين تست بعد از يك مانور مديريت انرژي، سرعت THAAD از حد پيش‌بيني شده بيشتر بود و موشك به منظور جلوگيري از توليد گرد و خاك بيش از حد، بواسطه خارج شدن از محدوده از پيش تعيين شده، در هوا نابود شد. نكته قابل توجه اينكه انهدام، پيش از افتادن پوشش جستجوگر اتفاق افتاد.

تست سوم (13 اكتبر 1995): اين اولين تست همراه با هدف بود. اگر چه، به دليل ملاحظات ايمني، برخورد واقعي و كامل مدنظر نبود، (حامل انفجاري به گونه‌اي برنامه‌ريزي شده بود كه با فاصله‌اي در حدود 20 متر يا بيشتر از هدف عبور نمايد). هدف اصلي انجام تست، جمع‌آوري اطلاعات جستجوگر و اطمينان از عملكرد خوب موشك بود. كه در آن، رادار مستقر بر زمين THAAD (كه براي اولين بار در تست پرواز مورد استفاده قرار مي‌گرفت) بد عمل نمود و نتوانست THAAD و هدف را رديابي نمايد.

تست چهارم (13 دسامبر 1995): اين اولين تلاش سيستم براي برخورد كامل بود. در اين آزمايش حامل انفجاري THAAD موفق به اصابت به هدف مورد نظر نشد. اين مشكل به دليل ايجاد يك خطاي نرم‌افزاري به وجود آمد و باعث شد تا حامل انفجاري، مانور ناخواسته‌اي انجام داده و در نتيجه سوخت موشك پيش از رسيدن و برخورد به هدف تمام شود. در اين تست، رفتار مستقر بر روي زمين THAAD فقط جهت مشاهده استفاده شد و به نظر مي‌رسيد كه به درستي وظيفه خود را انجام داده است. قابل توجه اينكه در اين آزمايش قرار بود نقطه برخورد خارج از جو باشد.

تست پنجم (2 مارس 1996): اين دومين تلاش سيستم براي برخورد كامل بود كه موشك THAAD موفق به اصابت به هدف Hera نشد. در اين آزمايش هم كه قرار بود نقطه برخورد در منطقه خارج از جو باشد، به دليل قطع شدن كابل رابط حامل انفجاري با ماژول الكترونيكي مربوط به آن، حامل انفجاري نتوانست فرمان ارسالي براي جدا شدن از بوستر را انجام دهد.

تست ششم (15 جولاي 1996): اين سومين تلاش براي برخورد كامل در تست THAAD بود كه به نظر مي‌رسيد حامل انفجاري بسيار به هدف نزديك شده اما اين بار نيز نتوانست به هدف برخورد كند. هدف از انجام اين آزمايش برخورد در ارتفاعات بالاي جو بود كه به علت بروز اشكال در عملكرد جستجوگر كه علت آن نامعلوم ماند، با شكست مواجه گرديد. اما احتمال دارد نقص مذكور بدليل رها شدن كانكتورهاي متصل كننده برد الكترونيكي به پشت جستجوگر و يا بدليل وجود آلودگي در آن قسمت باشد.

تست هفتم (6 مارس 1997): چهارمين تلاش براي برخورد كامل در تست THAAD نيز در برخورد با هدف كه قرار بود برخورد در ارتفاعات بالاي جو واقع شود، توفيقي نداشت. دليل شكست مربوط به مشكل يك كابل الكترونيكي THAAD و سيستم كنترل وضعيت ـ كه در تست قبلي به خوبي كار مي‌كرد ـ بود.

تست هشتم (12 مي 1998): اين آزمايش بعنوان پنجمين شكست متوالي محسوب مي‌گردد كه عملكرد بد بوستر باعث شد موشك از كنترل خارج شود.

تست نهم (مارس 1999): اين تست كه با شكست مواجه شد هدف، موشك Hera بود كه موشك‌هاي كلاس Scud را شبيه‌سازي مي‌نمود. در اين آزمايش موشك به 10 تا 20 ياردي هدف رسيد اما اطلاعات تله متري به مدت يك دقيقه قطع و اين مسأله قضاوت در مورد اين كه چه مشكلي بوجود آمده بود را سخت كرد. نقص يكي از 10 موتور پيشراني كه براي حركت موشك استفاده مي‌شد به عنوان دليل اين شكست اعلام شد.

تست دهم (10 ژوئن 1999): اين هفتمين تلاش THAAD براي برخورد و در واقع اولين موفقيت آن بود. هدف يك موشك Hera بود كه بر روي يك مسير منحني مرتفع شناور با سرعتي در حدود 2 كيلومتر بر ثانيه در نقطه برخورد حركت مي‌نمود. برخورد در ارتفاع 60 تا 100 كيلومتري اتفاق افتاد و هدف سر جنگي مجزايي نداشت.

تست يازدهم (2 آگوست 1999): در دومين موفقيت كه هشتمين آزمايش THAAD بود، مانند آزمايش قبلي (آزمايش دهم)‌ هدف، يك موشك Hera بود كه بر روي يك مسير منحني مرتفع شناور با سرعتي در حدود 2 كيلومتر بر ثانيه در نقطه برخورد حركت مي‌نمود. طبق برنامه قرار بود موشك در ارتفاع 80 كيلومتري با هدف برخورد كند ولي در ارتفاعي بالاتر از 100 كيلومتر برخورد صورت گرفت. در اين آزمايش يك قسمت چهارمتري جدا شده از بوستر موشك مورد اصابت حامل انفجاري قرار گرفت.



تست‌هاي لايه بالاتر (Terrier/LEAP)

اين تست‌ها، تست‌هاي مقدماتي سيستم ميدان وسيع نيروي دريايي بودند كه در آن از LEAP به عنوان حامل انفجاري استفاده مي‌شد.

FTV-1 (24 دسامبر 1992): در اين آزمايش اولين موشك اصلاح شده Terrier از USS Richmond S. Turner جهت تست ارتفاع بالاي آيروديناميك موشك، شليك شد كه در آن امتداد الحاقي و وزنه تعادلي 18 اينچي جهت شبيه‌سازي LEAP به موشك اضافه شده بود. در اين تست كه ظاهراً موفقيت‌آميز بود از LEAP و هدف استفاده نشد.

FTV-2 (سپتامبر 1993): اين تست شامل يك موشك SM – 2 BLOCK3 بود كه از USS Jouett شليك شد. اين موشك توانست ماكتي از يك Rockwell LEAP را با موفقيت خارج كند. ضمن آنكه ظاهراً در اين تست هدفي وجود نداشت.

FTV-3 (4 مارس 1995): اين اولين تلاش براي برخورد LEAP در لايه بالاي جو بود كه از USS Turner پرتاب شد. در اين تست كه از Hughes LEAP استفاده شده بود بروز نقصي در هدايت در فاز دوم باعث شد كه موشك به ارتفاع بسيار بالايي رفته و در موقعيتي قرار گيرد كه قادر به برخورد نباشد. لازم به توضيح كه تلاش‌هاي قبلي براي اجراي اين تست در 10 و 12 فوريه در آخرين دقايق به ثمر نرسيد و برنامه لغو شد.

FTV-4 (28 مارس 1995): در اين تست از LEAP Rockwell استفاده و مجدداً از USS Turner پرتاب شد. نقص موجود در باتري تأمين كننده توان باعث شد تا LEAP در برخورد به هدف موفق نگردد.



تست‌هاي ERIS[4]

كمپاني لاكهيدمارتين نخستين پيمانكار اين پروژه پانصد ميليون دلاري كه بخشي از برنامه موشك زمين پايه SDIO است، به شمار مي‌رفت. برنامه ERIS براساس تكنولوژي كه بخشي از برنامه Homing Overlay را تشكيل مي‌داد، طراحي گرديد.

28 ژانويه 1991: اين آزمايش بعنوان اولين تست برخورد بود كه در آن حامل انفجاري ERIS، هدف (كه يك ماكت بود)‌ را مورد اصابت قرار دهد و منهدم نمود. سرجنگي ساختگي همراه دو بالن دكوي 2/2 متري بود كه در فاصله 180 متري آن قرار داشتند. ERIS به گونه‌اي برنامه‌ريزي شده بود كه به مركز اين سه هدف نزديك و حدود يك ثانيه پيش از برخورد، حامل انفجاري يك وسيله هشت ضعلي افزاينده انفجار را رها مي‌نمود. برخورد در ارتفاعي در حدود 145 مايل دريايي (270 كيلومتر) و در سرعت نزديك شونده‌اي معادل 30000 مايل در ساعت (4/13 كيلومتر بر ثانيه) روي داد.

11 مي 1991: در اين آزمايش پيش از آغاز آزمايش، از پرتاب آن جلوگيري بعمل آمد و عمليات برخورد بي‌نتيجه ماند. زيرا يك دقيقه پيش از اينكه ERIS براي پرتاب آماده شود، سيستم تله‌متري هدف كه در آن لحظه شليك شده بود بصورت غيرطبيعي كار مي‌كرد. نهايتاً اين نقص باعث شد طرح اوليه مبني بر انجام سه بار تلاش براي برخورد، به دو بار كاهش يابد.

13 مارس 1992: در اين آزمايش ERIS با اختلاف چندين متر فاصله، موفق به اصابت به هدف نشد. در انجام اين آزمايش هدف با يك بالن به عنوان دكوي همراه شد كه دكوي و هدف با فاصله 20 متر از هم جدا و حامل انفجاري بين آن دو پرواز مي‌كرد. تمايز بين هدف و دكوي بوسيله يك سنسور تك رنگ مادون قرمز انجام مي‌شد كه اطلاعات تست اول (و اطلاعات مادون قرمز دو رنگ براي استفاده در آينده جمع‌آوري مي‌شد) با ERIS جهت برخورد با هدف رنگي برنامه‌ريزي شده بود.

خطا ظاهراً ناشي از دو علت بود:‌ اختلاف فاصله هدف و دكوي بيشتر از حد پيش‌بيني شده بود و شناسايي دير هنگام (حدود 2/0 ثانيه) هدف از دكوي همراه با بازه برنامه‌ريزي شده يك ثانيه‌اي جمع‌آوري اطلاعات باعث شد كه زمان كافي براي حامل انفجاري جهت انجام مانور و برخورد با سرعت نزديك شوندگي در حدود 25000 مايل در ساعت (2/11 كيلومتر بر ثانيه) در ارتفاع 180 مايلي (270 كيلومتر) صورت گرفت.



تست‌هاي Homing Overlay

اين تست‌ها از يك موشك آشيانه‌ياب مادون قرمز بزرگ استفاده مي‌نمايد. در سالهاي 94 – 1993 برنامه‌اي فاش شد كه در آن مقدار اندكي مواد منفجره در موشك كار گذاشته شد تا بوسيله آن موشك‌هايي كه با خطاي كمي از هدف عبور مي‌نمايند منفجر شوند تا به اين وسيله نيروهاي روسي فريب خورده و تصور نمايند كه موشك به هدف برخورد نموده است. اين امر مناقشه‌اي بين آمريكا و روسيه را در پي داشت. بعد از پرواز دوم ديگر از اين روش استفاده نشد زيرا در هيچ يك از دو تلاش اوليه موشك به اندازه‌اي نزديك هدف نشد تا بتوان از اين ترفند استفاده نمود. لازم به توضيح اينكه هدف نيز درست پيش از شليك تا دمايي حدود 100 درجه فارنهايت گرم مي‌شد تا سيگنال مادون قرمز آن تقويت شود.

دسامبر 1982: اين آزمايش بعنوان پرواز اول به نتيجه‌اي نرسيد.

7 فوريه 1983: اولين تلاش براي برخورد به دليل ايجاد مشكل در سيستم خنك كننده سنسور بوجود آمد كه مانع از آشيانه‌يابي موشك گرديد.

28 مي 1983: دومين تلاش براي برخورد نيز با فاصله زيادي به خطا رفت كه در آن موشك فرآيند آشيانه‌يابي را آغاز نمود اما به دليل نقص مدارات الكترونيكي هدايت به خطا رفت.

دسامبر 1983: سومين تلاش براي برخورد به دليل ايجاد مشكل در نرم‌افزار كامپيوتر كه منجر به ممانعت از انتقال اطلاعات آشيانه‌ياب اپتيكي به فرمان‌هاي هدايت شده بود، با شكست مواجه گرديد.

10 ژوئن 1984: چهارمين تلاش براي برخورد با هدف موفقيت‌آميز بود. سرعت نزديك شوندگي بيش از 20000 فوت در ثانيه (1/6 كيلومتر در ثانيه) در نظر گرفته شده بود و هدف در بردي حدود صدها كيلومتر كشف شد.

منبع: Global Security

برگرفته از نشريه علمي ـ خبري پدافند هوايي،‌ش 11 ، ص 34 .





--------------------------------------------------------------------------------

[1] . Aegis- LEAP Intercept

[2] . Lightweight ExoAtmospheric Projectile

[3] . Theater High-Altitude Area Defense system

[4] . Exoatmospheric Reentry Vehicle Interceptor Syste

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد