PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله نقدی بر محروميت زوجه در ارث از زمين (ماده 946)



بلدرچین
8th February 2013, 03:57 PM
همانگونه که دراين ماده آمده است: زوجه از ميراث در زمين محروم مي باشد.اما اگر در کتب فقهی موجود سيری گذرا داشته باشيم ، به سادگی ملاحظه می کنيم که نظريه فوق تنها يکی از ديدگاهها بوده وهمانگونه که درآينده بيان خواهيم داشت فقهاء زيادی از دير باز اين نظريه را رد نموده اند که ما به نقد وبررسی اين ديدگاهها خواهيم پرداخت.
ماپس از بيان روايات موافق و مخالف وديد گاه های فقهايي که در دو گروه موافقين و مخالفين قرار گرفته بودند , مطالب ذيل را به عنوان نتيجه بيان کرديم: اينکه زوجه از ارث در زمين بطور مطلق محروم باشد, ديدگاهی است که نمی توان به سادگی آن راپذيرفت بلکه به نظر می رسد با در نظر گرفتن مجموع أدله مناسبتر است که بگوييم:
ما در اصل بردن ميراث از سوی زوجه به اطلاق آيه عمل می کنيم وبا توجه به اينکه 17 روايت در تخصيص آيه وارد شده است, به اين اخبار توجه می کنيم. از آنجا که اين اخبار بنا به اعتراف بسياری از موافقين , صلاحيت تخصيص آيه را ندارند. بنا براين اصل ارث از زمين ثابت است.حال باتوجه به اينکه مجموع اين اخبار را نمی توان ناديده گرفت,يک بار به جمع اين 17 روايت با آيه می پردازيم وبار ديگر به جمع با آن دو روايت.اولاّ:درجمع با آيه نظريه سيد مرتضی متين است که فرمودند: ارث از قيمت زمين طريق جمع ميان آيه واين اخبار است.که نظريه سيد مورد قبول بسياری ازجمله علامه وغيره قرار گرفته است.
ثانياّ:درجمع ميان اين 17 خبر وآن دو روايت نيز به جمع مشهور توجه مي کنيم :که زوج در صورتی که دارای فرزند باشد , از زمين ارث می برد.
بنابراين:
(درصورتي که زوجه, فرزندی ازشوهر خود داشته باشد, علاوه بر قيمت منقولات, از قيمت زمين نيز براساس سهام مفروض (يک هشتم) ارث مي برد)

طرح بحث:

بسم الله الرحمان الرحيم

« اين موضوع از مشکلات فن فقه است پس خداوند ما را در تحقيق حال ياری کند» «مقدس اردبيلی»
به نام آنکه شرايع اسلام را راهی به سوی حدايق خويش قرار داد .
ارث در لغت از ماده ورث وبه معنی بقاست و وارث از صفات خداوند در قرآن کريم است(سوره حجر آيه 23 )اين واژه اصطلاحی فقهی وحقوقی است که به معنی انتقال دارايی وحقوق(ميراث) شخص در گذشته (مورث) به شخص زنده(وارث) است که با رعايت شروط وموازينی خاص انجام مي پذيرد.
آنچه که ميان فقهاء در اعصار کنونی از فتاوای مشهور محسوب مي شود،اين است که زوجه نه از عين زمين ارث مي برد ونه از قيمت آن، نويسندگان قانون مدنی نيز در هنگام تدوين, بر اين نظريه توجه نموده و در ماده 946چنين مرقوم داشتند:
زوج از تمام اموال زوجه ارث مي برد وليکن زوجه از اموال ذيل :1- از اموال منقوله از هر قبيل که باشد 2- از ابنيه و اشجار.(بناءها و درختان)
همانگونه که دراين ماده آمده است: زوجه ازميراث در زمين محروم مي باشد.اما اگر در کتب فقهی موجود سيری گذرا داشته باشيم ، به سادگی ملاحظه می کنيم که نظريه فوق تنها يکی از ديدگاهها بوده وهمانگونه که درآينده بيان خواهيم داشت فقهاء زيادی از دير باز اين نظريه را رد نموده اند که ما به نقد وبررسی اين ديدگاهها خواهيم پرداخت.
البته مناسب است اين نکته را متذکر شوم از آنجا که بقول سيدمرتضی اين مسأله از متفردات اماميه می باشد واهل سنت بر اساس اطلاق آيه(ولهن الثمن مما ترکتم ان لم يکن لکم ولد)(قرآن کريم, سوره نساء,آيه 11 )به زوجه يک هشتم کل اموال زوج را پرداخت نموده وهيچگونه تخصيص يا تقييدی را به اين آيه متوجه نمی کنند.
وبر اين اساس ما مشاهده می کنيم که اهل سنت راجع به اين موضوع اصلا بحث نکرده ومانيز از آنها چيزی نيافتيم.ما قبل از ورود به بحث اصلی , به اختصار از ميراث زن در تاريخ نکاتی را بيان ميکنيم.

1- ميراث زن در تاريخ
در ايران باستان دو عنوان برای زنان مطرح بوده است: زن ممتاز وچاکر زن , زنان ممتاز
وپسرانش به يک ميزان ارث مي بردند ولی چاکر زن وفرزندانش حق ارث نداشتند.
در يونان باستان ميراث خانواده به بزرگترين پسر مي رسيد وديگران عموما از ارث محروم بوده اند. روميها خانواده راواحدی مستقل مي دانستندو سرپرست خانواده مالک مطلق اموال بودوهنگامی که پدر ميمرد يکی از پسران يا برادران او که مي توانست خانواده را سرپرستی کند , تمام اموال را تحت اختيار خود قرار مي داد. (جمعی از محققين .دايره المعارف بزرگ اسلامی .1379ج7 ص 450 )
درشريعت يهود اصل کلی مبتنی بر محروميت زنان به ويژه زوجه از ارث است و در تورات آمده است :
تا وقتی که فرزند پسر وجود داشته باشد , دختر ارث نمي برد و چنانکه برای متوفی پسری نباشد, ارث او به دخترانش می رسد.( تورات سفر اعداد8:27-به نقل از دايره المعارف بزرگ اسلامي ج7 ص 450)
در ميان عرب پيش از اسلام سه گونه نسبت موجب ارث بود :1- قرابت نسبی 2- فرزند خواندگی 3- ولاء.
وهر قرابتی نيز موجب ارث نمی شد بلکه مرد بودن , بلوغ, قدرت دفاع, وحمل سلاح ازشروط آن بود.
با ظهور شريعت اسلام ونزول قرآن ,شيوه محروم کردن زنان از ارث , مانند بسياری ازآداب جاهلی باطل شناخته شد و ضمن تثبيت ارث برای زنان قاعده دوبرابر بودن سهم مردان نسبت به زنان مطرح گرديد.

(2) ادله مخالفين ميراث زوجه اززمين
يکی از مخالفين ميراث زوجه اززمين ابن ادريس می باشد او در بيان نظريه خويش عنوان می کند:
درصورتی که ما وظاهر قرآن باشيم ودلايل ديگررا در نظر نگيريم به زوجه از تمام اموال ماترک ارث می داديم واگر هم از اين اعطاء کل عدول نموديم , بخاطر اجماع وتواتر اخبار است ولذا می گوييم زوجه از خاک ارث نمی برد. واز قيمت آن نيز بهره ای نخواهد برد بلکه به منقولات واعيان توجه کرده وقيمت آن را به زوجه پرداخت می نماييم. وهمچنين اينکه می گويند : زوجه در صورتی که دارای فرزند باشد , از تمام ما ترک به او پرداخت می شود , اين اختيار ابن بابويه است که دليل او خبر واحدی می باشد که برای ما علم وعملی را ايجاب نمی کند.( ابن ادريس حلی .1410هجری ج3 ص258)
در ديدگاههای ابن ادريس دو نکته قابل توجه است:
الف: ايشان ادعای اجماع می کنند که زوجه از زمين ارث نمی برد , در حاليکه چنين اجماعی مخدوش است زيرا ما در بخش ادله موافقين, به نام و بيان فقهاء بزرگی از متقدمين و متأخرين اشاره خواهيم کرد که آن خود بنوبه خويش می تواند نوعی اجماع برای موافقين ميراث باشد .
ب: ابن ادريس در سخنان خود خبر واحد را موجب علم وعمل نمی داند و بر اين اساس ديدگاه ابن بابويه را مورد نقد قرار داد , در حاليکه بر اساس يک تحليل که دراصول فقه تبيين شده است : در صورتی که خبر واحد موثوق الصدور بوده وهمچنين تباين با قرآن نيز نداشته باشد می توان بدان عمل نمود وعمل نکردن براساس خبرواحد ديدگاهی قديمی است که ديگر طرفداری در ميان اصوليين ندارد.
ازجمله مخالفين ميراث زوجه صاحب رياض می باشد, ايشان عنوان ميکنند:
شکی نيست که زوجه از عقار چيزی به ارث نمی برد وتنها از قيمت آلات, بناء اعم از چوب وغيره مي تواند بهره مند گردد ودليل ما نصوص مستفيضه ای است که حتی می توان ادعای تواتر احاديث را در اين خصوص ابراز نمود. وهمچنين مقتضای اطلاق عبارات فقهاء اين است که در حرمان تفاوتی نمی کند که زوجه دارای فرزند باشد يا نه واين نظريه اقوی است. ( الطباطبايی.1412 ج9ص140)
ديگر مخالف ميراث زوجه از زمين, فقيه خبير صاحب جواهر می باشد.ايشان پس از نقل کلام زيبای صاحب دعايم الاسلام که ما نيز بدان می پردازيم ,عنوان نمودند که اين سخن غريب از فقه وفقهاء است وسپس در شرح سخن صاحب شرايع «که اگر زوجه دارای فرزند باشد از زمين ارث ميبرد» گفتند:
ما دليل قابل اعتنايي برای اين تفصيل مشاهده نکرده ايم بلکه ظاهر اجماعات و روايات , اين است که فرق ميان زنان دارای فرزند وغيره وجود ندارد.البته در مقطوع( روايتي كه سلسلة سند آن قطع شده و پيوسته نباشد) ابن اذينه چنين حکمی آمده است , ولی ما بدليل اينکه در روايت بودن آن شک داريم, دارای حجيت نبوده وجمع ميان اين روايت و روايات ديگر جمع بدون شاهد است.(محمد حسن النجفی1367 ج39 ص212 )
فقهاء معاصر عموما براساس نظريه مخالفين به اين موضوع نگريسته اند که البته برخی با احتياط برخورد نموده وبرخی نيز تفصيلهايي داده اند که ما به چهار ديدگاه اشاره ميکنيم:
مرحوم طباطبايی درجواب سؤالی گفته اند:( زوجه ، چه ذات ولد نباشد ، چه باشد، از منقولات ارث ميبرد عينا واز اراضى محرومه(به او داده نمي شود) است مطلقا ، عينا وقيمتا ، بدون فرق مابين اراضى مساكن وخانات وبساتين(زمين ، خانه ، مغازه، باغ) و غيرها . واز اشجار محرومه است عينا ، نه قيمه ، وهكذا از ابنيه وآلات آن . ومجراى آب ، چه قنات باشد ، چه غير آن ، در حكم اراضى است .)( السيد اليزدي. 1367 ص 140)
امام خمينی نيز چنين عنوان نمودند:
مسألة 5 - يرث الزوج من جميع ترکه زوجته من منقول وغيره ، وترث الزوجة من المنقولات مطلقا ، ولا ترث من الاراضي مطلقا لاعينا ولا قيمة سواء كانت مشغولة بالزرع والشجر والبناء وغيرها أم لا ، وترث القيمة خاصة من آلات البناء كالجذوع والخشب والطوب ونحوها ، وكذا قيمة الشجر والنخل ( السيد الخميني. 1375 ج 2 ص 397 )
(زوج از تمام ترکه زوجه ارث می برد وليکن زن تنها از منقولات)
مرحوم آيت الله خويی نيز همين عقيده را دارند:
يرث الزوج من جميع ما تركته الزوجة منقولا وغيره أرضا وغيرها وترث الزوجة مما تركه الزوج من المنقولات والسفن والحيوانات ولا ترث من الارض لا عينا ولا قيمة وترث مما ثبت فيها من بناء وأشجار وآلات وأخشاب ونحو ذلك(السيد الخوئي. 1410. ج 2 ص 372 )
(زوج از تمام ترکه زوجه ارث می برد وليکن زن تنها از منقولات)
فقيه متقی آيت الله گلپايگانی نيز دارای همين فتوی بوده وليکن در غير زمين منزل يعني زمينهای کشاورزی وباغ می فرمايند:
(والاحوط الاولى ان يحصل ساير الورثه رضاها في غير ارض الدار – احوط و اولی اين است که در غير زمين منزل ورثه رضايت زوجه را جلب کنند.)( السيد الگلپايگاني ص 155)
ايشان در جای ديگر ارث زوجه را از زمينهای غير از منزل مسکونی ثابت می دانند:(واما ارث زن از قيمت متصرفى اگر مقصود از متصرفى موردى است كه شرعا براى متصرف حقى ثابت باشد زن نيز از آن حق ارث ميرد) (السيد الگلپايگاني .1414 - ج 2 ص349 )

روايات:
ما در خاتمه اين قسمت تنها به دو روايت از هفده روايتی که ظاهرا بر منع زوجه از زميِن دلالت دارند اشاره مي کنيم:
(1)زراره عن أبي جعفر ( عليه السلام ) أن المرأة لا ترث مما ترك زوجها من القرى والدور والسلاح والدواب شيئا ، وترث من المال والفرش والثياب ومتاع البيت مما ترك ، وتقوم النقض والابواب والجذوع والقصب فتعطى حقها منه .(حر عاملی 1414 -ج17 باب 6 ح1 )
زراره از امام باقر (ع) روايت می کند که زوجه از آنچه که زوج به ارث گذاشت از قريه و خانه و سلاح وچهار پايان به ارث نمی برد وتنها از مال و فرش ولباس ومتاع خانه می تواند سهمی به عنوان ارث دريافت کند و نيز مصالح ساختمان , درب هاوچوب قيمت گذاری شده و حق زوجه از قيمت داده می شود .
عن أبان الاحمر قال : لا أعلمه إلا عن ميسر بياع الزطى ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال : سألته عن النساء ما لهن من الميراث ؟ قال : لهن قيمة الطوب والبناء والخشب والقصب ، فأما الارض والعقارات فلا ميراث لها,قال : قلت : كيف صار ذا ولهذه الثمن ولهذه الربع مسمى ؟ قال : لان المرأة ليس لها نسب ترث به وإنما هي دخيل عليهم إنما صار هذا كذا لئلا تتزوج المرأة فيجئ زوجها أو ولدها من قوم آخرين فيزاحم قوما آخرين في عقارهم . (حر عاملی -ج17 باب 6 ح3)
ميسر بياع از امام صادق (ع) سوأل نمودند در خصوص زنان که ميراث آنها چه مقدار می باشد امام در پاسخ فرمودند: که آنها قيمت مصالح ساختمانی مانند خشت و چوب را دريافت می کنند اما از زمين و عقار ميراثی برای آنها نيست .
اصطلاحات:
در روايات اصطلا حاتی بيان شده است که در ذيل بدان مي پردازيم:
رباع:جوهری رباع را جمع ربع می داند که عبارت از خانه می باشد. ( جوهری 1407–ج 3 ص 1211 )
صاحب جواهر عنوان می کند که رباع ميان لغويين به منزل معروف است. وطن ربع ناميده می شود زيرا شخص در آن تربيع ميکند يعنی اطمينان پيدا می کند.(محمد حسن النجفی ج39 ص 213)
ضياع:درلسان العرب عقاررا به منزل وضيعه معنی کرده است ( ابن منظور – 1405 .ج12 ص231)
و صاحب جواهر نيز عقار را به غير منزل تعبير نموده و آن را به نخل و ساير
درختان تفسير می کند وليکن از روايات استفاده می نمايد که عقار به هر آنچه که دارای اصل باشد مانند خانه و درخت گفته می شود . (محمد حسن النجفی ج39 ص 213)

(3) ادله موافقين ميراث زوجه اززمين
يکی ازموافقين ميراث شيخ طوسي است که عنوان ميکند : اين حکم برخی از اصحاب که زوجه از زمين ارث نمي برد در صورتی است که زن از شوهر خويش فرزندی نداشته باشد , که در صورت وجود فرزند حق زن به طور کامل پرداخت می شود. ( شيخ طوسی ص462)
قاضی ابن براج نيز يکی از موافقين ميراث بوده وچنين می گويد: در صورتی که زوجه از همسر خويش فرزند داشته باشد , از تمام ماترک ارث می برد- ولم يمنع من شیء منه (القاضی ابن البراج 1406 –ج2ص140)
علامه حلی نيز اين ديدگاه را پذيرفته ومی گويد: زوجه در صورتي که فرزند داشته باشد, از تمام ترکه اعم از زمين , مسکن وباغ به ارث مي برد. ( علامه حلی- 1412. ج9ص43)
سيد مرتضی نيز به نوعی از جمله موافقين محسوب شده و می گويد: يکی از متفردات اماميه اين است که زوجه از زمين شوهر خود ارث نمی برد,اما فقهاء از اهل سنت مخالفت نموده وبين زميِن وغيره فرق نگذاشتند.آنچه که در نفس من قوی جلوه می کند اين است که به زوجه قيمت زمين ومانند آن پرداخت می شود.
او درتقويت نظريه خود عنوان می کند :اگر ما به احتساب قيمت بپردازيم, هم به روايات عمل کرده وهم ظاهر کتاب از تخصيص سالم می ماند. ( الانتصار- الشريف المرتضی 1415.ص582)
شهيد اول نيز بشرط داشتن فرزند از زوج متوفی برای زن از زمين ارث کامل در نظر می گيرد وشهيد ثانی نيز نظر ايشان را مورد تأييد قرار می دهد.( الشهيد الثانی 1410–ج8 ص174)
صاحب مستدرک وسايل, سخنی در ذيل احاديث باب مطرح نمودند که ذکر آن مفيد است :
اين مسأله از مشكلات مسايل ميراث است که اختلاف زيادی در مورد آنچه که زوجه از آن محروم می شود وجود دارد که آيا مطلق زوجه از زمين محروم می شود و يا اينکه ميان صاحب اولاد وغيره تفاوت وجود دارد.به شهادت مقطوعه ابن اذينه اينکه حرمان مخصوص زوجاتی است که از زوج خود فرزندی نداشته باشند. .( ميرزا حسين النوری 1408 ج17ص196)
يکی از موافقين ميراث زوجه که نکات زيبايي نيز مطرح نموده است نعمانی در دعايم می باشد وبه دليل با اهميت بودن مطالب ايشان ,ما به صورت کامل آن را
ذکر می نماييم که صاحب جواهر نيز به همين دليل تمام متن اورا ذکر کرده است:
از اهل بيت (ع) مطالب مجملی وارد شده است که نديديم کسی آن را تفسير کند,لذا بر بسياری از مردم بدان خاطر شبهاتی وارد شده استکه ما مناسب ديديم معانی اين کلمات را واضح نماييم .
از جمله مسايل اين است که از امام صادق (ع) وامام باقر(ع) روايت شده است که زنان از زمين ارث نمی برند وتنها از قيمت منقولات به آنها داده می شود. واين از مواردی است که اگر بر اساس ظاهر به آن حکم شود, مخالف کتاب,سنت واجماع می باشد.
در واقع اين احاديث تأويل دارندو آن زمينهای مفتوحه عنوه-فتح شده بواسطه جنگ – می باشند.
زيرا اين زمينها در ازاء جهاد رزمندگانی که اين زمينها را از دست کفار آزاد کرده بودند, به آنها داده مي شد وبرای مسلمانها درمقابل کفار و مشرکين تقويت محسوب می گرديد.امامان اين زمينها را برای مردان در نظر گرفتند تاملکيت مردان بر زمينهای مفتوحه موجب قدرت وشوکت برای رزمندگان شود. (قاضی نعمانی 1383 - ج2ص390)
روايات :
موافقين عموماّّ دو روايت در اثبات ديدگاه خويش بيان می کنند که اين دو خبر بعنوان مخصص روايات سابق محسوب می گردد.
حضرت آيت الله العظمی تبريزی در درسهای خارج فقه خود از قول اساتيد بزرگ خويش در نجف چون آقای خويی نقل می فرمودند که صاحب وسايل الشيعه ديدگاههای خود نسبت به روايات وفتاوای فقهی خويش را در سر فصل هر باب ذکر نموده است ودر واقع عناوينی که ايشان بيان می فرمايند , همان نظرات ايشان است مانند همين بحث که ايشان عنوان نمودند:
(باب ان الزوج يرث من كل ما تركت زوجته وكذا جميع الوراث . وكذا الزوجة التى لها منه ولد. –باب اينکه زوج از تمام ماترک زوجه ارث می برد وهمچنين زوجه ای که دارای فرزند است.)
1 - محمد بن الحسن باسناده عن الحسين بن سعيد ، عن فضالة ، عن أبان عن الفضل بن عبد الملك ( وابن أبي يعفور ) ، عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) قال :
سألته عن الرجل هل يرث من دار امرأته أو أرضها من التربة شيئا ؟ أو يكون في ذلك بمنزلة المرأة فلا يرث من ذلك شيئا ؟ فقال : يرثها وترثه من كل شئ ترك وتركت . وحمله أيضا هو والصدوق وغيرهما على ما إذا كان للمرأة ولد لما يأتي (حر عاملی -وسايل الشيعه-باب 7 از ابواب ميراث ازواج حديث1)
ابن ابی يعفور از امام صادق(ع) روايت می کند که از امام سؤال کردم که آيا مرد از اموال همسرش ارث می برد يا مانند زن است که هيچ چيز نبرد؟امام درپاسخ فرمودند: مرد وزن هردو از تمام اموال يکديگر ارث می برند.(شيخ طوسی وصدوق وديگران اين روايت را بدان حمل کردند که زن دارای فرزند باشد.
2 - وباسناده عن محمد بن أحمد بن يحيى ، عن يعقوب بن يزيد ، عن ابن أبي عمير ، عن ابن اذينة في النساء إذا كان لهن ولد اعطين من الرباع . ورواه الصدوق باسناده عن محمد بن أبي عمير. (حر عاملی -وسايل الشيعه-باب 7 از ابواب ميراث ازواج ح2)
إبن أبی عمير از عمر بن أذينه نقل می کند که زنان در صورتی که فرزند داشته باشند از زمين ارث ميبرند.
از آنجا که امکان داشت برخی گمان نمايند که مقطوعه عمر بن اذينه اصلاّ روايت نيست , صاحب مستدرک چنين پاسخ می دهند :
ظاهر اين است که اين روايت خبر بوده و اين از شهادت صدوق بدست می آيد زيرا صدوق وقتی طايفه اول از اخبار را آورده بود ,سپس به بيان خبر معارض پرداخت که زن و شوهر از تمام اموال يکديگر ارث می برند وشيخ صدوق در ذيل اين روايت فرمودند:
اين در صورتی است که زن از شوی خويش فرزند داشته باشد .اما اگر فرزندی نداشته باشد از زمين ارث نمی برد و تصديق اين سخن روايت ابن ابی عمير از ابن اذينه است که زنان در صورتی که فرزندی داشته باشند از زمين ارث می برند. و اين نظريه شيخ صدوق در مورد ميراث زوجه اقوی می باشد.( ميرزا حسين النوری ج17ص196)

نتيجه و نظريه:
پس از بيان روايات موافق و مخالف وديد گاه های فقهايي که در دو گروه موافقين و مخالفين قرار گرفته بودند , می توان مطالب ذيل را به عنوان نتيجه بيان نمود:
1- نص کتاب .
آنچه که همواره بسان خورشيدی درخشان بر فراز مباحث اين موضوع نور افشانی می کند و وجود آن غير قابل انکار بوده و دلالت آن چون وجودش روشن و تابناک می باشد,آيه( ولهن الثمن مما ترکتم ان لم يکن لکم ولد) ( سوره نساء-آيه 11)
بوده و بر اين اساس يکی از مهمترين ارکان استدلال موافقين ميراث زوجه از زمين, که کتاب حکيم است , مهيا می باشد که مانعين ميراث برای فايق آمدن بر اين دليل نتوانستند آيه ای اقامه کنند .بنابر اين دست مانعين از کتاب برای استدلال کوتاه است .
(2)وجود فرزند رافع قبح.
اينکه عنوان نموده اند که زوجه اگر از زمين ارث برد از آنجا که زوجه در معرض ازدواج قرار دارد و شوهر جديد خود را در زمين ميراثی خود سکونت می دهد و اين به مذاق بستگان شوهر متوفی خوشايند نيست با ديدگاه فقهايي که مانند شيخ طوسی و ديگران که با وجود فرزند حق زوج را از زمين ثابت می دانند رد می شود به اين ديدگاه که وجود فرزند قبح سکونت زوج دوم را از بين برده و ديگر نمی توان به اين بهانه زوجه را از ميراث منع نمود.

(3)پاسخ نقضی.
اينکه گفته می شود زوجه همواره در معرض ازدواج است ونبايد از زمين ارث ببرد , پاسخ نقضی در پی دارد به اين تقرير که زوج نيز که از زمين زوجه ارث می برد همواره در معرض ازدواج است . بلکه اين حالت بيش از ازدواج زوجه مصداق دارد , در حاليکه ما با اين توجيه زوج را از ميراث در زمين منع نمی کنيم.
(4)اقتصار بر قدر متيقن.
در تخصيص کتاب به وسيله روايات قاعده ای وجود داردکه: در تخصيص عمومات قطعيه بايد بر قدر متيقن اقتصار نمود وبر اين اساس آنچه که در روايات مانعه وارد شده است , محروميت زوجه از زمينی است که در آن سکونت می کنند و اين محروميت را نبايد به زمين وباغ وبستانی که محل سکونت نيست سرايت داد.
(5)جمع ميان روايات.
در صورتي که به جمع ميان روايات موافق ومخالف پرداخته شود, می توان اين نظريه را به عنوان نقطه جمع مطرح نمود که اگر زوجه دارای فرزند باشد از زمين به او ارث داده می شود وبا چنين تفصيلی تخصيص کمتری نيز به قرآن وارد شده و جمع ميان نصوص نيز صورت می پذيرد.
نظريه نهايی:
موارد فوق نکاتی بود که به مجموع ادله باز می گشت وليکن در نهايت می توان گفت:
اينکه زوجه از ارث در زمين بطور مطلق محروم باشد, ديدگاهی است که نمی توان به سادگی آن راپذيرفت بلکه به نظر می رسد با در نظر گرفتن مجموع أدله مناسبتر است که بگوييم:
ما در اصل بردن ميراث از سوی زوجه به اطلاق آيه عمل می کنيم وبا توجه به اينکه 17 روايت در تخصيص آيه وارد شده است, به اين اخبار توجه می کنيم. ازآنجا که اين اخبار بنا به اعتراف بسياری از موافقين , برخی در دلالت وبرخی درسند قصور دارند واز سويی ديگر مبتلا به معارض نيز می باشند , صلاحيت تخصيص آيه را ندارند. بنا براين اصل ارث از زمين ثابت است.
حال باتوجه به اينکه مجموع اين اخبار را نمی توان ناديده گرفت,يک بار به جمع اين 17 روايت با آيه می پردازيم وبار ديگر به جمع با آن دو روايت.
اولاّ:درجمع با آيه نظريه سيد مرتضی متين است که فرمودند: ارث از قيمت زمين طريق جمع ميان آيه واين اخبار است.که نظريه سيد مورد قبول بسياری ازجمله علامه وغيره قرار گرفته است.
ثانياّ:درجمع ميان اين 17 خبر وآن دو روايت نيز به جمع مشهور توجه مي کنيم :که زوج در صورتی که دارای فرزند باشد , از زمين ارث می برد.
بنابراين:
(درصورتي که زوجه, فرزندی ازشوهر خود داشته باشد, علاوه بر قيمت منقولات, از قيمت زمين نيز براساس سهام مفروض (يک هشتم) ارث مي برد.) الحمد لله اولاّ وآخراّ



مآخذ ومنابع:
1-قرآن کريم.
2- جمعي از محققين.1379 دايره المعارف بزرگ اسلامي .ج7 نشر تهران.)
3-( ابن ادريس حلي . 1410هجري السراير. ج3 .قم جامعه المدرسين رقم560)
4-( الطباطبايی. سيد علي. 1412 رياض المسايل ج9قم الجامعه المدرسين)
5-( النجفی. محمد حسن.1367جواهرالکلام ج39 قم دارلکتب الاسلاميه)
6-( السيد الموسوي الخميني. 1375 تحرير الوسيلة طبع المدرسين ج 2 )
7-( السيد اليزدي. 1367 سؤال وجواب (فارسي) تهران مرکز نشر علوم اسلامی )
8-(السيد الخوئي. ابو القاسم.1410. منهاج الصالحين ج 2 قم .نشر مدينه العلم
9- ( السيد الگلپايگاني. مختصرالأحكام قم دار القرآن )
10-السيد الگلپايگاني .1414مجمع المسائل (فارسي) - ج 2 نشر دار القرآن قم)
11-(حر عاملی -1414 وسايل الشيعه ج17 باب 6 مؤسسه آل البيت قم)
12-( جوهری 1407الصحاح ج 3 بيروت .دار العلم للملايين)
13-ابن منظور 1405 لسان العرب.ج12 ص231 نشر ادب الحوزه
14- شيخ طوسی – النهايه ص462 قم نشر قدس محمدی
15-القاضی ابن البراج 1406 المهذب –ج2نشر جامعه المدرسين357)
16- علامه حلی -1412مختلف الشيعه. ج9ص قم نشر جامعه المدرسين)
17- الشريف المرتضی. الانتصار-1415 قم جامعه المدرسين)
18- الشهيد الثانی 1410شرح لمعه ج8 قم نشر الداوری .قم)
19- ميرزا حسين النوری 1408 مستدرک الوسايل ج17قم طبع مؤسسه اهل البيت)
20-قاضی نعمانی 1383 دعايم الاسلام ج2 بيروت طبع دارالمعارف .بيروت)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد