PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : رضا میرکریمی با ˈیه حبه قندˈ به مفهوم سینمای ملی نزدیک شد



نسیم بهآر
27th January 2013, 07:19 AM
تهران- سینمای ملی از آن دسته واژه هایی است که در دو دهه اخیر در رابطه با آن بسیار صحبت شده و نمونه هایی نیز به عنوان الگو مطرح شده اند که یه حبه قند ساخته رضا میرکریمی با توجه به مولفه های به کار رفته در آن بیش از سایرین محق به نظر می رسد

http://media5.irna.ir/1391/13911107/80515294/80515294-3668079.jpg ˈرضا میرکریمیˈمتولد هشتم بهمن ماه 1345 که فیلم های شاخصی همچون:خیلی دور خیلی نزدیک،زیر نور ماه و به همین سادگی را در کارنامه اش دارد در آخرین ساخته سینمایی اش، برگزاری مراسم ازدواج پسندیده دختر کوچک یک خانواده اصیل یزدی را بهانه ای برای احیای سنت های قدیمی قرار داده است.

داستان ساده و یک خطی یه حبه قند در نظر نخست بیش از اندازه ساده و پیش پا افتاده به نظر می رسد اما به مرور و با پیشرفت قصه،نظر مخاطب کاملا تغییر کرده و با شخصیت های آن احساس نزدیکی و صمیمیت می کند.

درحقیقت فیلمنامه فیلم فوق برخلاف بسیاری از فیلمنامه های سینمای ایران،همچون نمودار سینوسی عمل نکرده و کاملا روند صعودی داشته است.

میرکریمی در سکانس های ابتدایی فیلم مخاطب را با شخصیت ها و رابطه میانشان آشنا کرده و پسند را به عنوان قهرمان داستان بدانها معرفی می کند.

وی در این بخش روی شاد بودن فضا و آدم ها تاکید کرده و از آن برای هرچه بغرنج تر کردن نیمه دوم کار بهره هوشمندانه ای گرفته است. شخصیت های متعدد در یک فیلم سینمایی نهایتا دو ساعته، چالشی بزرگ برای فیلمساز بوده که می تواند در صورت اندکی لغزش کل کار را به مخاطره بیندازد.

اتفاقی که در یه حبه قند تا حدود زیادی رخ نداده و شخصیت ها با وجود بهره گیری از کلیشه ها،باورپذیری خویش را از دست نداده اند. برای مثال می توان به جعفر و حمید به عنوان دامادهای بزرگ و کوچک خانواده اشاره کرد که هر دوی آنها نمونه های خوبی از تیپ-شخصیت به حساب آمده و در بزنگاه هایی به داد فیلم رسیده اند. برای نمونه می توان از علاقه حمید به یافتن گنج در زیرزمین تاریک خانه دایی یاد کرد که خرده داستان جذابی را برای مخاطب به وجود آورده است.

اما دو داماد دیگر (یکی تاجری شکست خورده و افسرده و دیگری یک روحانی جوان)،آنچنان که باید از کار درنیامده و بعضا کلیشه های به کار رفته در آنها مخاطب را با مشکل روبه رو می سازد که این اتفاق در اولی بسیار بیشتر از دومی به چشم می آید.

رابطه میان خواهرها در این خانواده پرجمعیت که زنان همیشه در آن به لحاظ عددی برتری داشته اند،شمایلی کاملا واقعی داشته و در جاهایی به مستند نزدیک می شود.مانند پچپچه هایشان در خلوت زنانه پس از صرف ناهار که برای مخاطب ایرانی به شدت باورپذیر نشان می دهد.

اما حضور این شخصیت های متعدد با وجود همه نقاط قوت،جلوی تمرکز مخاطب روی قصه و به خصوص قهرمانش (پسند)را سد کرده است.اشاره های گذرا به زندگی خانوادگی هریک از خواهرها نیز این امر را شدت بخشیده و کیفیت نهایی کار را پایین آورده است.

شخصیت آرام و ساکت دایی را می توان کامل ترین و به اندازه ترین شخصیت فیلم دانست که با وجود حضور کمرنگش بر کل داستان سایه افکنده و با مرگ تراژیکش در نیمه دوم کار،تاثیر عمیقی روی مخاطب می گذارد.

ˈیه حبه قندˈ از آن دسته فیلم هایی است که بعد از فیلمنامه به شدت به عنصری به نام کارگردان متکی است که در اینجا رضا میرکریمی خوب عمل کرده است.

شکل میزانسن ها - چینش صحنه- در یه حبه قند به گونه ایست که در هر پلان چند نفر حضور داشته و در عین حال خنثی و بی تحرک هم نیستند.در واقع در صحنه های مختلف همواره در جلو و عمق آن شخصیت هایی حضور داشته و مشغول به کنشی هستند که نمونه درخشان آن را در گفت وگوی شبانه دامادها جلوی تلویزیون شاهد هستیم.

انتخاب شیوه دوربین روی دست نیز کمک شایانی به این امر کرده و سیال بودن دلپذیری را به فیلم بخشیده که برخلاف بسیاری از نمونه های مشابه آزاردهنده و متظاهر جلوه نمی کند که شناخت متقابل میرکریمی و حمید خضوعی ابیانه از یکدیگر در مقام کارگردان و فیلمبردار در این موفقیت تاثیر مستقیم داشته است.

یه حبه قند بدون شک یکی از پربازیگر ترین فیلم های یک دهه اخیر سینمای ایران است که هریک از آنها هم در پیشبرد داستان نقش داشته و خنثی عمل نکرده اند.

میرکریمی ترکیبی از سه نسل از بازیگران سینما را در کنار هم قرار داده و بازی های یکدستی را از آنها اخذ کرده که نقطه قوت فیلم هم تلقی می شود.

رندی و زیرکی جعفر کاملا با فرم بازی کیانیان همخوانی داشته و به باور مخاطب می نشیند. همینطور ˈفرهاد اصلانیˈ،ˈاصغر همتˈ و ˈهدایت هاشمیˈ که در کنار رضا کیانیان ترکیب درخشانی را شکل داده اند.نقش دایی که بخش عمده اش در سکوت می گذرد،کاملا مناسب ˈسعید پورصمیمیˈ بوده که به بهترین شکل نقش را از کار درآورده و به اصطلاح از آن بیرون نمی زند.

ˈنگار جواهریانˈ هم در نقش پسند ریزه کاری های دختری از یک خانواده سنتی را به نقش تزریق کرده و در بخش پایانی کنشمندی دلپذیری از خود نشان می دهد که در خاطر مخاطب باقی می ماند.

ˈرضا میرکریمیˈ در ˈیه حبه قندˈ نشان داد که شناخت عمیقی از مولفه های سینمای بومی داشته و می تواند با تمرکز بیشتر روی فیلمنامه و پرهیز از خلق شخصیت های متعدد،آثار درخشان تری را روانه پرده نقره ای سینما کند.




منبع (http://www.irna.ir/fa/News/80515294/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C/%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D9%85%DB%8C%D8%B1%DA%A9%D8%B1% DB%8C%D9%85%DB%8C_%D8%A8%D8%A7_%CB%88%DB%8C%D9%87_ %D8%AD%D8%A8%D9%87_%D9%82%D9%86%D8%AF%CB%88_%D8%A8 %D9%87_%D9%85%D9%81%D9%87%D9%88%D9%85_%D8%B3%DB%8C %D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C_%D9%85%D9%84%DB%8C_%D9%86 %D8%B2%D8%AF%DB%8C%DA%A9_%D8%B4%D8%AF)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد