PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث ترس شما از چه نوعی است ؟!!!



نارون1
16th December 2012, 06:15 PM
موضوع بحث :

ترس شما از چه نوعی است ؟!!






همه ما گاها ترس هایی را تجربه کرده ایم و این امر طبیعی می باشد

تقریبا تمام افراد از چیزی می ترسند کسی که از هیچ چیز نترسد به احتمال زیاد حقیقت را نمی گوید حتی اگر دروغ نگوید نباید به او حسادت کرد زیرا ترسیدن فعالیتی بسیار مهم برای سلامت و زنده نگهداشتن افراد است .

ولی بعضی اوقات برخی ترس ها واقعا زندگی ما را مختل می کنند .در این لحظه ممکن است فرد به بدترین وقوع آن فکر کند و همین باعث تنش و اضطراب در فرد میشود و گاهی فعالیت فرد رو مختل می کند .

اصطلاح ترس مرضی یا فوبی به معنای ترس افراطی از یک موضوع .شرایط یا موقعیت خاصی و معین است .فوبی اختصاصی عبارت است از ترس شدید ومداوم از شی یا موقعیتی معین.


با این حال چرا تمام وقت خوود را صرف نگرانی و اضطراب از چیزی می گذاریم که مبهم است ؟؟

به نظر شما چه اعمالی را باید انجام دهیم که ترس ها بر ما غلبه نکنند و ما بتوانیم آنها را مدیریت کنیم ؟؟

شما برای غلبه بر ترس خود تا الان چه کارهایی انجام دادین ؟؟

آیا صحبت راجع به ترسمان با فرد دیگه به کاهش آن کمک می کند ؟





باتشکر از همراهی شما دوستان عزیز [golrooz]

شه پری
16th December 2012, 07:54 PM
اگه آدم اعتماد به نفس نداشته باشه میترسه...

نارون1
16th December 2012, 08:14 PM
اگه آدم اعتماد به نفس نداشته باشه میترسه...

سلام

درسته عدم اعتماد به نفس میتونه عامل برخی ترس ها باشه ، که البته با تقویتش رفع بشه ولی بعضی وقتها ترسهایی وجود داره که زیاد به عدم اعتماد به نفس مربوط نیست

مثل ترس از عنکبوت یا ترس از تاریکی یا ......

موافقین؟؟

ترس های شما چیه و چطور فکر میکین میشه رفعشون کرد ؟

وحید 0319
16th December 2012, 08:35 PM
با این حال چرا تمام وقت خوود را صرف نگرانی و اضطراب از چیزی می گذاریم که مبهم است ؟؟

سلام به نظرم همین مبهم بودن نوعی ترس میاره اگه ما ببینینم و درک کنیم دیگه ترسی هم وجود نداره

به نظر شما چه اعمالی را باید انجام دهیم که ترس ها بر ما غلبه نکنند و ما بتوانیم آنها را مدیریت کنیم ؟؟

بنظرم چند راه حل داره بعضی ها مثلا در دوران کودکی نوجوانی و جوانی برحسب اتفاقی از وقایعی ترسیدن یا ترس ذاتی دارن

میتونیم با صحبت با جمع های گروهی سالم با داشتن اعتماد بنفس این رو حل کنیم

شما برای غلبه بر ترس خود تا الان چه کارهایی انجام دادین ؟؟

من برای غلبه بر ترس اینو یاد گرفتم که خدا اون بالاست ومواظب من هست خودمم تمام جوانب احتیاط رو رعایت میکنم همیشه در حال ذکر باشیم و ترس رو از خودمون دور کنیم ولی گاهی اجتناب ناپذیر هست مثلا همه بیشتر از تاریکی وحشت دارن ولی در اصل فقط جایی هست که همیشه میبینیم فقط نور نداره

آیا صحبت راجع به ترسمان با فرد دیگه به کاهش آن کمک می کند ؟
ممکن است خیلی شاید اون فرد بتونه مارو راهنمایی کنه

وحید 0319
16th December 2012, 08:42 PM
باسلام ممنون بخاطر این تاپیک از نارون1 خیلی ممنونم[golrooz]

ترس بنظرم در همه ی ماهست وگاهی هم خوبه و اثرات داره

گاهی هم بی مورده که به عینه میشه مثال زد

ترس از مرگ - دروغ - و....اینا بنظرم باید باشه

گاهی هم ترس ها بی مورده مثل ترساز فلان شی -شب - حیوانات -

در ادامه میگیم

h.jabbari
16th December 2012, 08:56 PM
باسلام
فقط یه چیزی که واسه من روشن شده و این ابهام رو از بین برده اینه که ما خودمون میایم و ترس رو برای خوذمون ایجاد میکنم از همون دوران بچگی
مثلا اگه دقت کنید می بینید که در اکثر خونواده ها بچه های کوچیک رو به هر نحوی از یه چیزی می خواه بترسونن که ساکت باشن.
و دقیقا این ترس از همون کوچکی به همراه ما بزرگ شده و تکامل پیدا میکنه.
حالا این ترس چطور از بین میره باید خیلی روش کار کنیم که دیگه از اون مساله نترسیم.
چه بسا این ترس باعث پدید آمدن جرمهای بزرگی میشه حتی قتل و......
به قول بزرگان که از قدیم گفتن از آدم ترسو باید ترسید چون ممکنه دست به هر کاری بزنه.



- - - به روز رسانی شده - - -

باسلام
فقط یه چیزی که واسه من روشن شده و این ابهام رو از بین برده اینه که ما خودمون میایم و ترس رو برای خوذمون ایجاد میکنم از همون دوران بچگی
مثلا اگه دقت کنید می بینید که در اکثر خونواده ها بچه های کوچیک رو به هر نحوی از یه چیزی می خواه بترسونن که ساکت باشن.
و دقیقا این ترس از همون کوچکی به همراه ما بزرگ شده و تکامل پیدا میکنه.
حالا این ترس چطور از بین میره باید خیلی روش کار کنیم که دیگه از اون مساله نترسیم.
چه بسا این ترس باعث پدید آمدن جرمهای بزرگی میشه حتی قتل و......
به قول بزرگان که از قدیم گفتن از آدم ترسو باید ترسید چون ممکنه دست به هر کاری بزنه.

شه پری
16th December 2012, 10:01 PM
سلام

درسته عدم اعتماد به نفس میتونه عامل برخی ترس ها باشه ، که البته با تقویتش رفع بشه ولی بعضی وقتها ترسهایی وجود داره که زیاد به عدم اعتماد به نفس مربوط نیست

مثل ترس از عنکبوت یا ترس از تاریکی یا ......

موافقین؟؟

ترس های شما چیه و چطور فکر میکین میشه رفعشون کرد ؟
عدم شناخت
این میتونه شامل عدم شناخت خود و عدم شناخت چیزی که از آن میترسیم....

- - - به روز رسانی شده - - -


سلام

درسته عدم اعتماد به نفس میتونه عامل برخی ترس ها باشه ، که البته با تقویتش رفع بشه ولی بعضی وقتها ترسهایی وجود داره که زیاد به عدم اعتماد به نفس مربوط نیست

مثل ترس از عنکبوت یا ترس از تاریکی یا ......

موافقین؟؟

ترس های شما چیه و چطور فکر میکین میشه رفعشون کرد ؟
عدم شناخت
این میتونه شامل عدم شناخت خود و عدم شناخت چیزی که از آن میترسیم....

msd21
16th December 2012, 11:27 PM
تکرار هر توع ترس رو از بین میبره
اینم تجربه من:
چند وقت پیش که باید از یه جای نسبتا باریک با ارتفاع کمتر رد میشدم ترس رو توی خودم حس کردم
کنار خونه قدیم ما یه مدرسه بود که با یه دیوار آجری قدیمی و نازک بهم وصل میشدن،من همیشه از روی این دیوار که 3متر ارتفاع و یه آجر زخامت و چند متر طول داشت میرفتم داخل مدرسه تا توپمو بیارم که وسط بازی میافتاد داخل مدرسه
چون دیوار قدیمی بود از هر چندتا آجر یکیش یا لق بود یا افتاده بود با اینکه میدونستم که اگه از روی دیوار بیفتم از 3 متری میخورم رو آسفالت و کارم ساخته اس اما همیشه بدون هیچ ترسی رد میشدم

- - - به روز رسانی شده - - -

تکرار هر توع ترس رو از بین میبره
اینم تجربه من:
چند وقت پیش که باید از یه جای نسبتا باریک با ارتفاع کمتر رد میشدم ترس رو توی خودم حس کردم
کنار خونه قدیم ما یه مدرسه بود که با یه دیوار آجری قدیمی و نازک بهم وصل میشدن،من همیشه از روی این دیوار که 3متر ارتفاع و یه آجر زخامت و چند متر طول داشت میرفتم داخل مدرسه تا توپمو بیارم که وسط بازی میافتاد داخل مدرسه
چون دیوار قدیمی بود از هر چندتا آجر یکیش یا لق بود یا افتاده بود با اینکه میدونستم که اگه از روی دیوار بیفتم از 3 متری میخورم رو آسفالت و کارم ساخته اس اما همیشه بدون هیچ ترسی رد میشدم

M@hdi42
16th December 2012, 11:43 PM
من از این ترسها برخوردارم:

1- ترس از ابرو: میترسم ابرو و حیثیتم خدشه دار بشه وبراش هر کاری میکنم .و از حرکات سبک وسخیف اجتناب میکنم

2- ترس از ارتفاع: در ارتفاع زیاد بدنم بی حس میشه.

نارون1
16th December 2012, 11:48 PM
تکرار هر توع ترس رو از بین میبره
اینم تجربه من:
چند وقت پیش که باید از یه جای نسبتا باریک با ارتفاع کمتر رد میشدم ترس رو توی خودم حس کردم
کنار خونه قدیم ما یه مدرسه بود که با یه دیوار آجری قدیمی و نازک بهم وصل میشدن،من همیشه از روی این دیوار که 3متر ارتفاع و یه آجر زخامت و چند متر طول داشت میرفتم داخل مدرسه تا توپمو بیارم که وسط بازی میافتاد داخل مدرسه
چون دیوار قدیمی بود از هر چندتا آجر یکیش یا لق بود یا افتاده بود با اینکه میدونستم که اگه از روی دیوار بیفتم از 3 متری میخورم رو آسفالت و کارم ساخته اس اما همیشه بدون هیچ ترسی رد میشدم

- - - به روز رسانی شده - - -

تکرار هر توع ترس رو از بین میبره
اینم تجربه من:
چند وقت پیش که باید از یه جای نسبتا باریک با ارتفاع کمتر رد میشدم ترس رو توی خودم حس کردم
کنار خونه قدیم ما یه مدرسه بود که با یه دیوار آجری قدیمی و نازک بهم وصل میشدن،من همیشه از روی این دیوار که 3متر ارتفاع و یه آجر زخامت و چند متر طول داشت میرفتم داخل مدرسه تا توپمو بیارم که وسط بازی میافتاد داخل مدرسه
چون دیوار قدیمی بود از هر چندتا آجر یکیش یا لق بود یا افتاده بود با اینکه میدونستم که اگه از روی دیوار بیفتم از 3 متری میخورم رو آسفالت و کارم ساخته اس اما همیشه بدون هیچ ترسی رد میشدم

در واقع شما خودتون روو با چیزی که ازش ترسیدین مواجه کردین؟؟

بعضی وقتها دوری ما از عامل ترس آور باعث ترس بیشتر میشه و این باعث میشه هرگز با چیزی که شاید اگه باهاش روبرو بشیم ترسناک نباشه ، مواجه نشیم

نارون1
16th December 2012, 11:50 PM
من از این ترسها برخوردارم:

1- ترس از ابرو: میترسم ابرو و حیثیتم خدشه دار بشه وبراش هر کاری میکنم .و از حرکات سبک وسخیف اجتناب میکنم

2- ترس از ارتفاع: در ارتفاع زیاد بدنم بی حس میشه.

سلام

میخوام بدونم اگه یه حرکت کوچیک انجام بدی که احساس کنی مردم بهت نگاه خاصی کنن و آبروتون در خطر بیفته ( البته از نظر شما ) ، چه عکس العملی نشون میدی؟

M@hdi42
17th December 2012, 01:11 AM
بستگی داره که حرفش چی باشه ودوز بالایی داشته باشه یا دوز پایینی. بعد تعریف ما از ابرو هم فرق داره .مثلا گاهی حرف هایی در جمع زده میشه که ممکنه شما ضایع بشین ولی دلیل نداره با اون به عنوان بی ابرویی برخورد کنین. . اگه حرفش تند باشه مثلا بگه برو بابا برادرتون فرضا معتاده ( فرض بود وگرنه برادرام کوچولون [nishkhand] ) به شخصیت من برمیخوره ویا مثلا بگن شما رو با فلان دختر دیدن و..... که ابروی ادم ممکنه تو اجتماع بره با شدیدترین حالت ممکن وفیزیکی برخورد میکنم. حتی شاید بکشمش. به هر حال بستگی به حرفش داره. مثلا اگه طرف فقط قصدش شوخی وحد اکثر ضایع کردن شما مثلا در حد یک تیکه انداختن به قیافتون یا نمیدونم لباستون و.... باشه با همون لحن خودش جوابشو میدم و درهمون حد خودش ضایعش میکنم.

natanaeal
17th December 2012, 03:24 AM
سلام به دوست عزیزم (نارون1)[golrooz]

به نظر من موضوع مطرح شده از مهمترین و اساسی ترین مسائل جامعه بوده و بینهایت سپاس و آفرین[golrooz]
متاسفانه حتی از باسوادترین افراد باوجود تلاش پی در پی و مطالعات کتابهای روانشناسی همچنان از این واژه که خود به تنهایی استرس بهمراه دارد رنج میبرند و اساسا در نظر مردم جامعه نگاه غلط به همراهی روانشناس و استفاده از علم و اگاهی او منجر به عدم مراجعات خواهد شد (البته لازم به ذکر بوده این خود نوعی ترس به قضاوت نابجای اطرافیان میباشد و فرد را از پیشرفت باز میدارد...)بله مطمئنا از کودکی نشات گرفته و تا فرد شخصا اراده به ترک این موضوع نکند تلاشش برای رفع آن مثل دویدن در یک نقطه ساکن بوده

من در بسیاری از خانواده ها به عینه تخریب این واژه در بسیاری از خانواده ها مشاهده کردم

نمونه زیر به عینه مشاهده شده:
فردی رو تصور کنید که در کودکی هیچ زمان در خانه تنها نبوده درشب یا روز ... و این فرد بنا به شرایط در سالهای دور از کودکی باید دور از خانواده و در یک آپارتمان تنها زندگی میکرده (دو بلوک چهار واحده...)افکاری در ذهن خود برنامه ریزی و مرور خواهد کرد و تمام وقت بیدار و آماده باش بگذراند،درحالیکه میتوانسته کاملا طبیعی و بی تفاوت در عین احتیاط گذران وقت کند

دقیقا طبق گفته شما (دوست عزیزم نارون1[golrooz]) تمام ترسها نابجا نیست بلکه بعضیشان کاملا بجاست
اما هر فردی مسلما خواهد دانست چه ترسی به ضرر او بوده و می بایست با تمام قوا به رفع آن همت کرده تا اسایش برای خود فراهم کند بنابراین تنها راه به دید شخص من " خواستن " میبوده
مثل قدیمی "خواستن توانستن است"
یعنی هر کسی باید بخواهد تا ترس نابجا را از خود رانده و بجا را درخود حفظ کند و این دو را تفکیک کند.
بنابراین از دوستان تقاضا دارم شکلهای مختلف ترس شخص خود را مطرح کرده (ترسهای بجا و نابجا و عکس العمل های متقابل خود)
باتشکر ناتانائیل[golrooz]

*مینا*
17th December 2012, 03:57 AM
سلام
من یه ترس نابجا همیشه تو وجودم بوده ... یکیش ترس از عنکبوت هس [nishkhand] واقعا به حالت روانی به شدت ازش می ترسم ، زنده یا مرده هم برام فرقی نمی کنه :| بچه که بودم خیلی سعی کردم این ترسو از خودم دور کنم ، این کار رو هم با نزدیک شدن بهش انجام میدادم (دیگه فک کن چــی کشیــدم [nadidan] ) سعی می کردم بهش دست بزنم [gerye] به نظرم داشتم موفق می شدم ... که یه هو یادم نیس چه اتفاقی این وسطا افتاد ، که همه چی بهم خورد و تلاشم نتیجه بخش نشد ... شاید عوض کردن خونمون (که دیگه توش عنکبوتی نبوده ) . و هنوزم به همون شدت ازش می ترسمو دیگه هم حاظر نیستم با همون شیوه برای نترسیدن تلاش کنم [negaran] .


1- ترس از ابرو: میترسم ابرو و حیثیتم خدشه دار بشه وبراش هر کاری میکنم .و از حرکات سبک وسخیف اجتناب میکنم

این موضوع برای منم خیلیــی مهمه ، شاید تو دنیا با ارزش ترین چیزی باشه که منو خانوادم داریم، اما ترس؟ نمی دونم ، شاید منم بترسم برای از دست دادنش... اما پدرم همیشه می گه مواظب باش آبروت پیش خدا نره و مطمعن باش آبروتو پیش مردم نگه می داره ؛ این موضوع برای من تو زندگیم اثبات شده ... و مطمعنم که راه حلش همینه .

م.محسن
17th December 2012, 06:06 AM
از این که ناخواسته اسباب زحمت و اذیت شدن دیگران رو ( در هر زمینه ای) فراهم کنم

نارون1
19th December 2012, 05:08 PM
بستگی داره که حرفش چی باشه ودوز بالایی داشته باشه یا دوز پایینی. بعد تعریف ما از ابرو هم فرق داره .مثلا گاهی حرف هایی در جمع زده میشه که ممکنه شما ضایع بشین ولی دلیل نداره با اون به عنوان بی ابرویی برخورد کنین. . اگه حرفش تند باشه مثلا بگه برو بابا برادرتون فرضا معتاده ( فرض بود وگرنه برادرام کوچولون [nishkhand] ) به شخصیت من برمیخوره ویا مثلا بگن شما رو با فلان دختر دیدن و..... که ابروی ادم ممکنه تو اجتماع بره با شدیدترین حالت ممکن وفیزیکی برخورد میکنم. حتی شاید بکشمش. به هر حال بستگی به حرفش داره. مثلا اگه طرف فقط قصدش شوخی وحد اکثر ضایع کردن شما مثلا در حد یک تیکه انداختن به قیافتون یا نمیدونم لباستون و.... باشه با همون لحن خودش جوابشو میدم و درهمون حد خودش ضایعش میکنم.



سلام

اینی که شما گفتین ، نظر دیگران در مورد شماست ، من نظر خودتون رو نسبت به خودتون میدونستم که اگه ناخواسته کاری کردین که احساس کردین آبروتون در خطر میفته چه اتفاقی رخ میده ؟؟

نارون1
19th December 2012, 05:13 PM
سلام
من یه ترس نابجا همیشه تو وجودم بوده ... یکیش ترس از عنکبوت هس [nishkhand] واقعا به حالت روانی به شدت ازش می ترسم ، زنده یا مرده هم برام فرقی نمی کنه :| بچه که بودم خیلی سعی کردم این ترسو از خودم دور کنم ، این کار رو هم با نزدیک شدن بهش انجام میدادم (دیگه فک کن چــی کشیــدم [nadidan] ) سعی می کردم بهش دست بزنم [gerye] به نظرم داشتم موفق می شدم ... که یه هو یادم نیس چه اتفاقی این وسطا افتاد ، که همه چی بهم خورد و تلاشم نتیجه بخش نشد ... شاید عوض کردن خونمون (که دیگه توش عنکبوتی نبوده ) . و هنوزم به همون شدت ازش می ترسمو دیگه هم حاظر نیستم با همون شیوه برای نترسیدن تلاش کنم [negaran] .



این موضوع برای منم خیلیــی مهمه ، شاید تو دنیا با ارزش ترین چیزی باشه که منو خانوادم داریم، اما ترس؟ نمی دونم ، شاید منم بترسم برای از دست دادنش... اما پدرم همیشه می گه مواظب باش آبروت پیش خدا نره و مطمعن باش آبروتو پیش مردم نگه می داره ؛ این موضوع برای من تو زندگیم اثبات شده ... و مطمعنم که راه حلش همینه .



سلام

خیلی خوبه .....شما داشتی از یکی از راههای درمان فوبی یعنی مواجهه شدن استفاده میکردی که مطمئنا در آخر جواب میگرفتی

بنابراین حالا که اون احساس رو تجربه کردی .......میتونی نکبوت رو به صورت زنده تو ذهنت تجسم کنی .......بهش نزدیک و نزدیکتر بشی ، البته همزمان انجام ریلکسشن برای اینکه

سطح اضطرابی که اون موقع به فرد دست میده رو کاهش بدن استفاده میکنن.....کم کم به مرور از میزان استرست کم میشه

شما نهایتا به این باور میرسید که اونقدرا هم ترسناک نبوده [cheshmak]

نارون1
25th December 2012, 07:15 PM
سلام دوستان

خیلی برام جالب بود ، 2 هفته هست من این تایپیک رو زدم خیلی دوستان کمی از ترس ها و یا فوبی هاشون گفتن

بعضی ترس ها لازم و ضروری هست ، یعنی اگر نبودن ممکن بود زندگی انسان خیلی بد و ناگوار بشه و همین ترس ها ممکنه جلوی بسیاری از پیشامدهای بد رو بگیره ولی برخی ترسها هستن که

غیرمنطقی هستن ک فوبی نامیده میشه ....

ما اکثر موواقع یک سرپوشی روی ترس هامون میذاریم و از مطرح کردنشون میترسیم که نکنه آبروموون بره و فرد مقابل فکر بد کنه و مسخرمون کنن ...... و همین باعث میشه اصلا بیانش نکنیم

در حالیکه امکانش هست با بیان اون سطح وسیعی از اون ترس کاهش پیدا کنه.....

مطمئنا هریک از شما راههایی برای غلبه بر انواع ترسهاتون امتحان کردین ، پس خوشحال میشم ما رو هم در دیدن این راهکارها همراه کنین ، ممکنه راهتون درست یا حتی اشتباه باشه ...

در غیراینصورت اصراری نیست ... ادامه هم جایز نیست[cheshmak]

از همتون ممنونم[golrooz]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد