PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی ادامه: مکتبهای ادبی



ستاره 15
13th December 2012, 02:35 PM
مکتب دادائیسم






دادائیسم زائیدهٔ نومیدی و اضطراب و هرج و مرج ناشی از آدمکشی‌ها و خرابی‌های جنگ جهانی اول بود. دادائیسم زبان حال کسانی بود که به پایداری و دوام هیچ امری امید نداشتند . غرض پیروان این مکتب طغیانی بر ضد هنر، اخلاق و اجتماع بود. آنان می‌خواستند بشریت و در آغاز هنر را از زیر یوغ عقل و منطق و زبان آزاد کنند و بی شک چون بنای این مکتب بر نفی بود ناچار می‌بایست شیوهٔ کار خود را هم بر نفی اصول اصلي استوار کنند. شاعران این مکتب کلماتی را از روزنامه جدا می‌کردند و با کنار هم گذاشتن آنها شعر می‌سرودند که جملاتی کاملاً بی معنی پدید می‌آمد. یکی از بنیانگذاران دادائیسم می‌گوید در ساعت فلان بعد از ظهر فلان روز، در اتاق پشت میز بودیم و یکی داشت دست در دهانش می‌کرد. فرهنگ لغت را باز کردم و لغت دادا _ به معنی اسب چوبی بچه‌ها _ آمد. این جنبش در زمان جنگ جهاني اول در شهر زوريخ در کشور سوئيس پدید آمد.بسیاری از روشنفکران اروپایی در طول جنگ جهانی اول در سویس (که در طول جنگ بی‌طرف باقی ماند) پناه گرفنتد در نتیجه یک فضای هنری زنده و پویا در این کشور به‌وجود آمد
مرکز فعالیتهای دادائیستی در زوزیخ «کاباره ولتر» بود، کلوپ شبانه‌ای که به وسیلهٔ هوگو بال، شاعر و موسیقیدان آلملني، تأسیس شد. خواندن شعرهای بی‌معنا، که گاه به تکرار در یک زمان، همراه با موسیقی گوش‌خراش، از جمله برنامه‌های معمول این کاباره بودند. بعد لفظ «دادا» رابرای نامیدن کار و هدف گروه برگزیدند؛ و به جای نام ولتر که نویسندهٔ بزرگ اخلاق و طنزپرداز بود، نام كاباره را دادا ناميدند. اعمال و رفتار غیر متعارف در این کلوپ شبانه موجب شکایت ساکنان اطراف آن شد درنتیجه، به اجبار تعطیل گردید.
دادا هر چند عمر کوتاهی داشت و فقط در چند شهر متمرکز بوداما تأثیر فوق‌العاده‌ای از خود به جای گذاشت، و موجب شد که جنبش‌های هنر پیشتازشكل گيرد.هدف اولیه دادائیست ها نه تأسیس یک مکتب هنری تازه، بلکه نوعی دهن کجی به عالم هنر بود، که آن را قلابی و دروغین می دانستند.
دادائیستها تعاریف "رسمی" را دور ریختند: برای آنها وظیفه هنر نه تجلی احساسات لطیف است، نه خلق تابلویی زیبا و نه بازآفرینی جهان عینی... دادا قصد نداشت دیدگان را بنوازد و دلها را مفتون کند. دادا می خواست بلرزاند و "شوکه" کند. می گفت: با هنر باید جهان را تحقیر کرد، تکان داد، و در صورت امکان ویرانش کرد.هدف دادائیست ها آن بود که خشم و بیزاری خود را از نظام موجود هرچه رساتر بیان کنند، فارغ از تمام قید و بندهای هنری. چه باک اگر اثارشان نارسا، نابالغ، یا حتی "ضدهنر" باشد.
اولین برنامه های دادا "شو" هایی بود با همراهی شعر و موسیقی. در جوار نمایشگاه بزرگ دادائیسم چند اتاقک برای پخش نمونه های موسیقی و اشعار دادائیستی اختصاص یافته است. در اینجا می توان با "انحرافات" دادائیستها روبرو شد: آهنگی که هارمونی را کنار زده و شعری که تا حذف زبان پیش رفته اومحتوای یکسره اجتماعی و عمیقا سیاسی داشت.
دادائیست ها در اشعاری بی معنی، با تقلید لحن فاخر خطابه ها و سرودهای میهنی، آنها را به تمسخر می گرفتند. آنها هیچ نمی گفتند، یا چیزی برای گفتن نداشتند. یا چیزی که می گفتند همان "هیچ و پوچ" بود.
پیروان دادا نه تنها به بنیادها و قرادادهای هنری پشت کردند، بلکه مرزهای رایج را نیز پس زدند. "هنر" آنها آمیزه ای بود، اغلب ناهماهنگ، از چند هنر دیداری و شنیداری. برای یک اثر دادائیستی هیچ چیزی که نشانی از زندگی داشته باشد، بیگانه نبود. گاه عناصر "غیر هنری" زندگی مصرفی را نیز به "آثار" یا تابلوهای خود راه می دادند: از قوطی حلبی تا دکمه اونیفورم!
دادائیست ها تکنیک کولاژ را (پس از نوآوری های پابلو پیکاسو و ژرژ براک) در سطح تازه و گسترده ای به کار بردند. آنها با فتومونتاژهای جسورانه شان راه طراحی و گرافیک مدرن را هموار کردند.اين مكتب به شکل اصیل آن شاید ده سالی بیشتر دوام نیاورد. اما بر تمام هنر مدرن اروپا تأثیری ماندگار باقی گذاشت و بعدها کم کم تلطیف یافت و به سورئالیسم تبدیل شد.
عقاید دادائیست ها:
1- هیچ گرایی:جنبش دادا نهضتی نیهیلیستی (هیچ گرایانه) بود. آنان «پوچی» را به عنوان سمبول ادبی و هنری خود برگزیده بودند. شعار آنان این بود که: «ما نه ادبیات می خواهیم نه ادیبان را، نه هنر می خواهیم نه هنرمندان را، ما موسیقی نمی خواهیم، عقل و خرد را نمی خواهیم، وطن و سیاست را نمی خواهیم. ما از همه چیز بیزار و فراری هستیم. سمبول ما «هیچ» است و پیرو نیهیلیسم هستیم. پاینده باد «پوچی»، زنده باد «هیچی». و اینچنین به «تازگی خواهیم رسید.»
2- هرج ومرج طلبی:آئین دادائیسم همه چیز را به تمسخر می گرفت. به همه چیز اعتراض می کرد. آنان می خواستند با از بین بردن قانون ها و مرزها و تحریک مردم، هرج و مرجی در ادبیات و هنر به وجود آورند.
3- خرد ستیزی:عقل و منطق برای داداها کسالت آور بود. آنان عقل را عاجز از فهم زندگی و منطق را زنجیری برای ذهن می دانستند.
4- هنجار ستیزی:این جنبش هرچیز متعارفی را مردود می دانست. به تعریف خود دادائیست ها: «دادا حماقتی بیش نیست که درملأ عام متعارف ها را به دار می کشد.»
5- تناقض گویی:ضد و نقیض گویی از ویژگی های بارز این نهضت ادبی بود. به عنوان مثال داداها در زمان جنگ، شعار صلح به هر قیمت و در زمان صلح، شعار جنگ به هر قیمت را سرمی دادند.
6- نفی همه چیز:آنها در یکی از بیانیه های خود اعلام کردند «مکتب ما ذهنیتی منفی و مخرب ولی بزرگ است». دادائیست ها پشت این ظاهر ویران گر و انکارگر خود، در ایجاد خلاقیت و آفرینش نو قدم بزرگی برداشتند. آنان با انکار تاریخ، منطق و عقل، قوانین اخلاقی و اجتماعی و تکذیب متعارف های هنری و ادبی می خواستند به سرشت ناب درون انسان و حقیقت دست پیدا کنند. به گفته خودشان داداهای واقعی با دادائیسم مخالفند.
7- شک به همه چیز:دادائیست ها به همه نظام ها و واقعیت های موجود شک می کردند چرا که به دوام و ثبات هیچ چیز معتقد نبودند و همه چیز را برپایه تصادف و شانس می دانستند. دادائیسم منفی است از آن نظر که گذشته را انکار و ویران می کند ولی در عین حال مثبت است چونکه با شک به همه چیز به یک نوسازی می رسد. و شاید اهمیت دادا به همین ویژگی شک کردن به همه ارزش ها و قالب ها باشد.
8- آزادی:آنان خواستار آزادی در سیاست، اخلاق، هنر و… بودند. و عقیده داشتند که باید ادبیات و هنر را از هر قید و بندی از جمله عقل و منطق و زبان آزاد کرد تا در آن خلاقیت به وجود آید.
9- سنت شکنی:دادائیست ها حاکمیت همه چیز را مجاز می دانند به شرط آنکه تصورات مقدس اخلاقی و زیباشناختی آداب و رسوم گذشته را تکذیب کند. دادا زندگی در «حال» است. و آینده و گذشته و هرآنچه را که در آن هست را نفی می کند. از نظر آنان هنرمند دادا باید به گذشته پشت کند و در کل آن را فراموش کند تا بتواند در «امروزش» زندگی کند. دادائیست ها می گویند: هنر و ادبیات یک نسل حق ندارد برای هنر و ادبیات نسل بعدش تعیین تکلیف کند. به همین دلیل است که آنان سنت را قبول ندارند چون فکر می کنند که برایشان تعیین تکلیف و تعیین مسیر می کند.
10- ساختارشکنی:آنان هدفشان از هنر، خلق نبود بلکه به دنبال درهم شکستن چیزهای ساخته شده بودند و می خواستند با ویران کردن قالب های کهنه، خلاقیت به وجود آورند و به نشاط، امید و سرخوشی که در آفرینش نو هست دست پیدا کنند. درواقع آنان دنیا را از بی تحرکی و راکد ماندن نجات دادند و با وجود آنکه گاهی زیاده روی هایی کردند ولی با شالوده شکنی های خود باعث جهش، جوشش و جنبشی در عصر جدید شدند.
11- بی نظامی:آنها در یکی از بیانیه های خود به صراحت اعلام کرد که دادائیسم با هر نوع نظام و اصلی مخالف است و از نظر ما بهترین نظام «بی نظامی» است و ما فراتر از هر نظامی عمل می کنیم.
12- رد کردن نقد:داداها مخالف نقد و منتقدین بودند و هرگونه نقد و انتقادی را از خود رد می کردند و به هیچ کس حق قضاوت نمی دادند. چون عقیده داشتند که منتقدین به دنبال مهجور و فسیل کردن «تازه ها» هستند.
13- رد کردن مدرنیسم:دادائیست ها که خودشان ازمدرنیسمی چون فوتوریسم ریشه گرفته بودند و افکار فوتوریستی در رگ های آنان جریان داشت و خود زاییده فوتوریسم و به نوعی پدیدآورنده یک تحول جدید بودند با این وجود مخالف و علیه مدرنیسم بودند و به شالوده های زیباشناختی هنر مدرن حمله می کردند.
14- در جست وجوی زبان نو:پیروان این مکتب به دنبال زبانی نو بودند. چون این زبان روزمره و عامیانه را قالب های قراردادی، فرسوده و تجویزی می دانستند که به دست و پای ما می پیچند و باعث می شوند که نتوانیم آن احساس و سرشت حقیقی خودمان را بروز دهیم. حتی این زبان را برای ایجاد ارتباط و پیام رسانی نیز مناسب نمی دانستند. آنان می خواستند عرف تازه ای در زبان پدید آورند تا از امکانات خلاقه زبانی که معنای قطعی لغات خود را از دست داده است، استفاده کنند.
15- بداهه گویی و خلق اتوماتیک وار:دادائیست ها خلاقیت را در خلق و آفرینش خود به خودی و بدون هیچ اندیشه و تفکر از پیش تعیین شده ای می دانستند. از نظر آنان همه چیز باید در «حال» خلق شود. و آفرینش اتوماتیک وار و خودبه خودی می تواند ما را به اندیشه خالص و حقیقی برساند.


دادائیسم در تئاتر: اجرای فی‌البداهه بازیگران، بازیگری نویسنده، صحنه نامرتب، موسیقی پر سر و صدا و نامناسب از مشخصات نمایش‌های دادائیستی بود. دادائیست‌ها در این هرج و مرج، تماشاگران را نیز با خود همراه می‌كردند و آنان را به بازی می‌كشاندند. تماشاگران با پرت كردن اشیا بر روی صحنه، دست و سوت زدن، فریاد کشیدن و ناسزا گفتن در واقع وارد جریان نمایش می‌شدند. بازیگران در طول نمایش، بارها تغییر چهره می‌دادند. دادائیست‌ها این را از ابداعات و ابتكارات خود می‌دانستند.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد