PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی ادامه مکتبهای ادبی



ستاره 15
10th December 2012, 03:28 PM
مكتب ناتورالیسم naturalism


مكتب ناتورالیسم naturalism


ناتورالیسم ، به مفهوم فلسفی – همان‌طور كه از اسمش بر می‌آید – به آن رشته از روش‌های فلسفی اطلاق می‌شود كه معتقد به قدرت محض طبیعت ( nature) است و هرگز طبیعت را آلتی در دست نظم بالاتری نمی‌شناسد .
ناتورالیسم به عنوان یك مكتب ادبی چهارچوب بسیار تنگ‌تری دارد و به مكتبی اطلاق می‌گردد كه امیل زولاemile zola نویسنده فرانسوی ( 1840- 1902 ) و یارانش در فرانسه بنا نهادند و قریب ده سال ( 1880 – 1890 ) بر ادبیات اروپا حاكم بود و پس از آن نیز ، با اینكه به صورت مكتب ادبی متشكلی باقی نماند تاثیرش بر آثار نویسندگان قرن بیستم آشكار است .

علت یا علت‌های ظهور این مكتب

قرن هیجدهم قرن بر هم ریختن همه چیز بود . قرنی كه انقلاب را شاهد بود و ناپلئون را و … اما قرن نوزده قرن تحول بود و نیمه‌ی دومش ( 1859 -1860 ) سالهای پر اهمیتی برای فرانسویان بود . سالهای خروج آنها از رخوت و بی‌جنبشی و قیام مجدد جمهوری‌خواهان . این بیداری در واقع طرز عمل رژیم (‌ امپراطوری دوم ) و بالاخره ماهیت آن را تغییر داد . این دوران برای فرانسه ، از نظر تحول اقتصادی ، دوران شكفتگی و پیشرفت بود . به‌ طوری‌كه شبكه‌ی راه‌آهن و شبكه‌ی بانك‌ها و شهر‌های مدرن و بزرگ میراث آن دوره است و این تحول ، ساخت اجتماعی و عقیدتی كشور ، به‌خصوص مخالفان جوان امپراطوری را تحت تاثیر قرار داد . آنها به همه چیز اعتراض می‌كردند و بیش از همه به ادبیات رسمی و به مشاهیر ادبی دروغین . مكتب‌ها و مدال‌ها را انكار می‌كنند و در مقابل تكیه بر طبیعت اشخاص و بر نبوغ دارند . شعار آنها آزادی است . آزادی در همه‌ی قلمروها ، به‌خصوص در قلمرو مذهبی . اغلب آنها اشخاص آزاد فكری هستند و همه اخلاق سنتی را رد می‌كنند .
تحول ، بیداری ، زاد و ولد ، زبان باز كردن بچه و بارداری و … اینها كلماتی است كه در نوشته های همهِ آنها دیده می‌شود زولا در نامه‌ای می نویسد : قرن ما قرن تحول است . از گذشته‌ی منفوری بیرون آمده‌ایم و به سوی آینده‌ای ناشناخته روانیم ….
زولا با همه‌ی نیرویش در این نهضت شركت دارد و در همین نامه می‌نویسد « آنچه روزگار ما را مشخص می‌سازد ، این هیجانات و فعالیت‌های سوزان است . فعالیت در علم ، در تجارت ، در هنر‌ها و در همه جا … در عرصه‌ی ---------- وضع از این هم بدتر است . ملت‌ها قیام می‌كنند و امپراطوری‌ها می‌خواهند با هم متحد شوند . در عالم مذهب و آیین همه چیز متلاشی شده است ، در این دنیای تازه‌ای كه سر بر می‌آورد ، به مذهب جوان و زنده‌ای احتیاج است … »
و ناتورالیسم پاسخ به این انتظار است . این مكتب در عین حال هم انكار است و هم بازسازی . برای ساختن دنیای آینده روی پایه‌های محكم . باید نظامی پیدا كرد كه نه نظام محافظه كاری باشد ( كه بر تصورات ارتجاعی استوار است ) و نه نظام انقلابیون (‌ كه بر تصورات منفی تكیه دارد ) یك اجتماع بر مبنای عدالت و برادری . چیزی كه هیچكس بر دیگری برتری نداشته باشد . باید هماهنگی و تعادلی پیدا كرد كه در گذشته از سویی به دست نظام كلیسای شكنجه‌گر ضایع شده است و از سوی دیگر بر اثر اغتشاش های قرنی كه كوره‌ی داغ علم و ادب اقتصاد و ---------- است و قرن اختلال و تحریك اعصاب .
ناتورالیسم زولا می خواهد با مراجعه به مدل تكنولوژیك یا مدل طبیعی همین تعادل را پیدا كند ( تعادل و هماهنگی بین جسم و روح ، بین قدرت و آزادی و نیز تعادل اجتماعی ، هماهنگی منافع و عدالت كه تنظیم‌كننده‌ی رابطه‌ی بین منافع شخصی با منافع دیگران است ) و این‌كار به هیچ‌وجه عبارت از سكون‌پرستی یا محافظه‌كاری نیست . اینجا بدن یك انسان و بدنه‌ی اجتماع به یك موتور تشبیه می شود كه در عین هماهنگی كار خودش را انجام می‌دهد .
اما در نظر جمهوری‌خواهان جوان آنچه در درجه‌ی اول جلو این كار متعادل را می‌گیرد ف كلیسا است و مذهب ، كه انها با خشونت ، نظامش را انگار می كنند . كلیسا از كودتا پشتیبانی كرده بود و بزرگترین نیروی محافظه كاری اجتماعی بود . ضمنا مالكان و كاسبكاران ( نه تنها مالكان بزرگ كه حتی سرمایه‌داران كوچك نیز ) از ترس سوسیالیسم و تولید اغتشاش در جامعه ، به آن روی آورده بودند و مدافع كلیسا شده بودند . یكی از همین مدافعین كلیسای كاتولیك ، كه روزنامه نگار هم بود در مقاله‌ای می نویسد « لازم است در جامعه اشخاصی وجود داشته باشند كه زیاد كار كنند و زندگی محقری داشته باشند . فقر قسمتی از قانون جامعه است . این قانون خداوندی است و باید همه از آن اطاعت كنند … » پاپ پی نهم در نامه ای به كشیشانش ، فرانسویان را به جهاد بر علیه انقلاب دعوت می‌كرد كه از نظر او خطرناك و مضر بود
بدینسان ناتورالیسم برای زولا در درجه اول ، یك روش ضد كلیسایی است و پایان تابو‌های كهنه . اعاده حیثیت جسم است یا بهتر بگوییم روش تازه‌ای برای سخن گفتن از آن و زندگی بخشیدن به آن . تلقی ساده و طبیعی آن بنام تعادل فرد انسانی و مهمتر از آن تعادل جامعه . او و هم نسلانش معتقد بودند كه كلیسا نژاد مردم را خراب كرده و از قدرت فرانسه كاسته است و همگی گذشته از آنكه طرفدار توسعه‌ی تحصیل همگانی و از میان بردن بیسوادی در میان مردم بودند ( پنجاه درصد مردم بی‌سواد بودند )‌می خواستند كه جوانان به ورزش بدنی بپردازند . پسران _ سربازان آینده – و دختران – مادران آینده – زندگی شایسته‌ای داشته باشند .
زولا ناتورالیسم را ناشی از عقاید دیدرو ‌diderot – مدیر دائره‌المعارف معروف فرانسه – می‌داند ( علم‌گرایی ) و معتقد است كه دیدرو روش تجربی علوم را به ادبیات وارد كرده است … با دیدرو ، پدر پوزیتییست های امروزی ما روش مشاهده و تجربه‌ی تطبیقی در ادبیات زاده می‌شود » و مدعیست كه « یك نویسنده هر چند كه دارای نبوغ باشد ، كارگر ساده‌ای است كه سنگ خود را بر دوش می‌كشد و به تناسب نیرویی كه دارد ساختمان بنای سالمند ملی را ادامه می‌دهد »

ناتورالیسم و علم

آنچه زولا پیشنهاد می‌كند در درجه اول عبارت است از وارد كردن روش های علوم طبیعی به ادبیات و همچنین استفاده از اطلاعات تازه ای كه این علوم به دست داده است . كلود برنار ادعا می‌كرد روش علمی قاطعی كه در مورد اجسام بی جان به كار می‌رود ، باید در مورد اجسام زنده نیز قابل تطبیق باشد و ز.لا ادعا كرد ، این روش باید با زندگی عاطفی و ذهنی تطابق داده شود . هدف روش تجربی « پیدا كردن روابطی است كه پدیده ای را به « علت » و نزدیك آن مربوط ‌سازد و شرایط لازم را برای تظاهر این پدیده پیدا كند » برای رسیدن به این نتیجه باید به مشاهده و كاوش جزئیات پرداخت « كسی كه از روی تجربه كار میكند ، بازپرس طبیعت است … رمان عبارت از گزارش‌نامه‌ی تجارب و آزمایش‌هاست » و معتقد بود نویسنده باید تخیل را به كلی كنار بگذارد « سابقا می‌گفتند فلان نویسنده دارای تخیلی قوی است . من می‌خواهم از این پس بگویید :‌ دارای حس واقع‌بینی خوبی است . چنین تعریفی در مورد نویسنده بزرگتر و درست‌تر خواهد بود . موهبت دیدن خیلی كم‌تر از موهبت آفریدن ،در اشخاص مختلف وجه مشترك دارد »
اما این مشاهده و دید در عین‌حال باید با تجربه توام باشد . یعنی نویسنده حالاتی را در نظر بگیرد كه بتواند روابطی را در میان دو وضع مختلف نشان دهد . او در كتاب « رمان تجربی » می گوید « رمان نویس هم تماشاگر است و هم اهل تجربه . به عنوان تماشاگر ، حوادث را آن‌طور كه مشاهده كرده‌ است بیان می كند . برای این كار نخست مبداء عزیمت را معین میكند و برای حركت اشخاص و پدیده های داستان خود زمینه‌ی محكمی را در نظر می‌گیرد و بعد به عنوان اهل تجربه ، بنای تجربه را می‌گذارد . یعنی قهرمان‌های خود را در داستان مخصوصی به كار وا می‌دارد كه در آن ، توالی حوادث به صورت نتیجه جبری پدیده های مورد مطالعه جلوه كند …رمان ناتورالیستی آزمایشی واقعی است كه رمان نویس با استفاده از تجارب خود روی افراد بشر انجام می‌دهد … اكنون علم وارد قلمرو ادبیات می‌شود . ما رمان‌نویسان در این مرحله از كارمان تشریح‌كنندگان وضع فردی و اجتماعی بشریم . همان طوری كه فیزیولوژی دنباله ی كار فیزیك‌دان و شیمی دان را گرفته است . ما هم با مشاهدات و تجاربمان كار فیزیولوژی‌دان را دنبال می كنیم . ما باید روی صفات و مشخصات و هوس‌ها و تهورات و رفتار و عادات افراد و اجتماعات بشری كار كنیم »
به كار بردن این روش ایجاب می‌كند كه دنیای اخلاقی به صورت ماشینی و مادی ادراك شود . این عقیده كه پایه‌ی فلسفی ناتورالیسم ادبی شمرده می‌شود ، باعث شد سر و صدای دشمنان بلند شود . انها معتقد بودند ، رمان نویسی كه روش تجربی را در پیش می‌گیرد بیشتر شبیه دانشمند است تا شاعر و هنرمند و زولا در جوابشان نوشت : هدف من بیش از هرچیز ، هدف علمی بود . من اغتشاشات عمیق مزاج دموی را در برخورد با طبع سودایی نشان دادم … من با كمال سادگی ، همان كاری را كه جراح روی اجساد انجام می دهد روی موجودات زنده انجام دادم

مساله وراثت

مساله دیگری كه ناتورالیست ها وارد رمان های خود كردند و با صرار زیاد بر ان تكیه زدند تاثیر وراثت در وضع روحی اشخاص بود . انها معتقد بودند كه شرایط جسمی و روحی هر كسی از پدر و مادرش به او رسیده است و امری تزلزل نا پذیر است . یعنی كسی كه پدر ومادرش الكلی ودند او نیز حتما الكلی خواهد شد . زولا از كتاب رساله‌ی وراثت طبیعی لوكاس الهام گرفت و رمانی به نام روگان ماكار ، - در بیست جلد - نوشت او در این رمان زندگی یك خانواده كوچك را تشریح كرد و شجره‌نامه‌ای برای فرزندان این خانواده ترتیب داده و آنها را به شاخه‌های متمایزی تقسیم كرده است و به نتیجه‌ای كه مد نظرش بود رسیده است .یعنی اینكه ، فرزندی كه در نتیجه‌ی یك رابطه نا مشروع از مادری بدكاره به دنیا می‌آید در آخر الكلی و جنایت‌كار می شود .

مشخصات آثار ناتورالیستی

بدین‌سان ناتورالیست به صورت قیامی علیه پیش‌داوری‌ها و قراردادهای اخلاقی و مذهبی پا به میدان می‌گذارد و سانسوری كه جامعه بر بخشی از مظاهر طبیعت و زندگی اعمال كرده است را در هم می‌شكند . از چیز‌هایی سخن می‌گوید و مناظری را تشریح می‌كند كه تا آن روز در آثار ادبی راه پیدا نكرده بود و همین مشخصه ، پای‌بندان عرف و عادت و قراردادهای اخلاقی را به خشم آورد و بر ضد خود تحریك كرد . سخن گفتن از زشتی‌ها و فجایع و فقر و بی‌عدالتی كه نخست با آثار دیكنز آغاز شده بود و جامعه بورژوازی آن را نادیده گرفته بود ، در كار زولا به اوج می‌رسد . تاكری اسنوبیسم و پیش‌داوری های ملی و خودستایی و جاه‌طلبی اجتماعی را به مسخره می‌گیرد . در تئاتر سودرمان از عرف قراردادی شرف و افتخار انتقاد می‌كند . ایبسن نقاب از چهره‌ی دورویی و ریا بر داشته و اختلاف عمیقی را كه بین حقیقت و زندگی اجتماعی دارد بر ملا می‌كند و موانعی رشد افراد را عقیم می كند نشان می‌دهد .
ناتورالیست ها چیز های ننگ‌آلود ، مضحك ، شرم‌آور و حقیر شدن عشق بر اثر سودجویی را بر كرسی اتهام می‌نشانند و برای نخستین بار عشق به صورت خواست جسمانی و جنسیت به عنوان یك تجربه‌ی مشروع در آثارشان مطرح می‌شود . در این آثار ماجرای اغلب داستان‌ها به صورتی جریان می‌یابد كه گویی هیچ‌چیز دیگری به جز پلیدی ، پریشانی ، بی عدالتی و ننگ وجود ندارد . ناتورالیسم به دلیل منطق عكس‌‌العمل بر ضد دید رمانتیك ، ایدآلیستی یا فقط رسمی ، دنیا را تنها در مظاهری خلاف همه‌ی آنها خلاصه می‌كند و با ابنكه اغلب این كارها را تحت عنوان رئالیسم و واقع نگری انجام می‌دهد ولی در نهایت ، حاصل كار به صورت نوعی وقاحت تحریك‌آمیز ، انتقادی انقلابی و یا برداشتی بدبینانه و فلاكت‌گرا از انسان در می‌آید و تصمیم به برملا كردن همه‌ی واقعیت به آنجا میكشد كه فقط ابتذال روزمره تحلیل شود . تصمیم به دیدن هر آنچه در انسان هست منجر به این می‌شود كه همه‌ی انسان‌ها را به صورت موجوداتی ببینیم كه به قول هدایت : همه‌ی آنها یك دهن بودند كه یك مشت روده به دنبال آن آویخته و منتهی به آلت تناسلی‌شان می‌شد …
توجه فراوان به اینكه تسلیم خرافات نشویم ، حالت افراطی‌اش عبارت از این است كه هر گونه ایمان و اعتقادی را خرافات بشماریم . آزادی تنها برای اینكه یك احساس خود به خودی درونی است انكار می‌شود . زندگی انسانی در زنجیره‌ بی‌رحمانه‌ی جبر تاریخ ، تكامل زیست‌شناسی ، وراثت‌جسمانی و اجتماعی قرار داده شده است .
ناتورالیسم كه در تئوری علیه پیش‌داوری ها قیام كرده و زیر عنوان رئالیسم و واقع‌گرایی به میدان آمده است ، چنان از روی تصمیم‌های قبلی جهت گیری می‌كند كه ناچار دید آزاد و راحتی را كه از واقعیت داریم واژگون می‌كند و حتا شاید خود واقعیت را هم واژگونه جلوه می‌دهد . انسان رمان ناتورالیستی ،زیر فرمان شرائط جسمانی خود قرار دارد . زولا : وضع مزاجی افراد را خوب مطالعه كنیم ، نه اخلاق و عادات آنها را … آدم‌ها زیر فرمان اعصاب و خونشان قرار دارند …
نیچه : یكی از كشف‌های مهم این قرن این‌است كه انسان از ضمیر نیست بلكه یك سیستم عصبی است و …
وضع جسمانی به عنوان اصل پذیرفته شده است و وضع روحی را باید اثر و سایه‌ای از آن به شمار آورد . یعنی تظاهرات روحی نتیجه‌ای از شرایط جسمی است . پس همه‌ی احساسات و افكار انسان‌ها نتیجه‌ی مستقیم تغییراتی است كه در ساختمان جسمی حاصل می‌شود و وضع جسمی نیز بنا به قوانین وراثت از پدر و مادر به او رسیده است
ناتورالیسم و اخلاق اجتماعی
با اینكه اكثر منتقدان در آثار زولا تمایل شدیدی به بی‌پردگی و غیر اخلاقی بودن كشف می‌كردند ، خود او روی اخلاقی بودن كارهایش تاكید داشت . او معتقد بود : رمان نویس كار خالص دانشمند را انجام نمی‌دهد ، بلكه در برابر وضع و مشخصاتی كه تحلیل می‌كند ، بی‌طرفی و نفوذناپذیری بی‌رحمانه‌ی یك دانشمند را مراعات می‌كند « رمان نویس ، بازپرس آدم ها و عواطف آنهاست … رمان نویس باید ، مكانیسم پدیده‌ها را در انسان بداند . ساختمان و طرز عمل تظاهرات ذهنی و حسی را به همان‌گونه كه فیزیولوژی تحت تاثیر وراثت و عوامل اجتماعی محیط را برای ما تشریح می‌كند ، نشان دهد … و با تاثیر گذاری بر روی پدیده‌ها و تسلط بر آنها ، عملا بر محیط اجتماعی اثر بگذارد … ناتورالیسم در ادبیات ، تشریح دقیق است و پذیرفتن و تصویر كردن آن چیزی است كه وجود دارد .
زبان آثار ناتورالیست
برای اولین بار ، ناتورالیست زبان محاوره را نخست در رمان و بعد در تئاتر وارد ادبیات می‌كند . نویسندگان ناتورالیست می كوشند در نقل مكالمه‌ی هر كسی ، همان جملات و تعبیراتی را به‌كار ببرند كه خود او ، به كار می‌برد و این یكی از مهمترین جنبه‌های واقع‌گرایی آنهاست . كه پس از برچیده شدن خود مكتب و از میان رفتن موسسان آن در میان نویسندگان قرن بیستم روز به روز رواج بیشتری پیدا می كند

تئاتر

علامت مشخص نمایش‌های ناتورالیستی این بود كه به دكور و لباس اهمیت فوق‌العاده زیادی داده می‌شد و نویسندگان می‌خواستند جزئیاتی را كه در رمان‌های خود در مورد هرچیزی شرح می‌دادند ، در نمایشنامه به وسیله‌ی دكور و لباس نشان دهند . اما این دستاویز ها نتوانست جای پرداختن به جزئیات و تفضیلات زیادی را كه در رمان‌های ناتورالیستی دیده می‌شد ، بگیرد و اگر هانری بك نمایشنامه كلاغان را نمی‌نوشت ، امروز در تاریخ ادبیات از تئاتر ناتورالیستی نامی برده نمی‌شد . هانری بك از پیروان زولا نبود و از طرفداران مكتب او نبود و خود ناتورالیست خاصی داشت و پیوسته از روش خود دفاع می‌كرد : من چندان علافه‌ای ندارم كه به قاتلان و مصروعان و باده‌نوشان و فداییان ازثیت و قربانیان ابن نسل بپردازم … حقیقت ، احتیاجی به تئوری ندارد ، و عبارت از چیزی است كه انسان می‌‌بیند ، احساس می‌كند . آن را بدون اختیاج به عرف و قاعده‌ای بیان می‌كند »
به طور كلی ، با آنكه ناتورالیست‌ها نتوانستند در تئاتر ، اثر برجسته‌ای به جا بگذارند ولی نباید فراموش كرد كه آزادی عمل فراوانی برای نمایشنامه نویسان آینده فراهم ساخت . كوششهای آنها بود كه كار‌های نمایشنامه‌نویسان معتبری مثل ژان آنوی . مارسل امه . سارتر . آلبر كامو ، هنوز كه هنوز است اعتبار جهانی دارند .

فرق رئالیسم با ناتورالیسم

این دو مكتب فرق عمده‌ای با هم ندارند و حتا عده‌ای از نویسندگان تاریخ‌ادبیات ، ناتورالیسم را صورت كامل‌تر و دقیق‌تری از رئالیسم می‌شمارند و هر دو را تحت عنوان رئالیسم می‌شناسند اما با تعریفی كه در مبحث رئالیسم داشتیم ، چطور می‌توانیم نویسنده‌ای را كه قادر به قضاوت درباره حوادث داستان خویش و نتیجه گیری از اثر خود نیست و در نتیجه‌ی اعتقادی كه به یك رشته اصول علمی تردیدآمیز و بچگانه دارد و از تشخیص درست علت‌ها عاجز است را رئالیست بدانیم .
نویسندگان رئالیست نمونه‌های مختلف مردم را از اجتماع خود می‌گرفتند و در آثار خود نماینده‌ی مشخص آنها را با قدرت و هنر قابل ستایشی كه داشتند ، می‌آفریدند . مثلا در میان شخصیت‌های بالزاك قهرمان‌های جاودان و برجسته‌ای مثل كوزین بت – گرانده – وترن وجود دارند كه همه‌ی مشخصات یك انسان كامل را دارند و مخاطب می تواند حتا گوشت و پوست آنها را حس كند اما زولا و پیروانش تیپیزاسیون را كاری رمانتیك می‌شماردند و قهرمان‌های آنها جنبه كلیت و شمول ندارند . بلكه هر یك افرادی هستند كه بر اثر توارث و ساختمان جسمی ، مجبور به انجام كارهایی می‌شوند و شاید نمونه دیگری از آنها وجود نداشته باشد .
در پایان لازم است به این نكته اشاره‌ای داشته باشیم كه اشتباه زولا و اعتماد شدید او به علوم تجربی در واقع اشتباه قرن او بود . قرن نوزدهم از این بابت قرنی عجیب بود . مردم آن زمان ماشین بخار و چراغ گاز را آخرین كشف بشر می‌شمردند . همه‌ی دانشمندان بزرگ عصر به این نتیجه رسیده بودند كه هیچ راز نا‌مكشوفی در عالم و در انسان وجود ندارد . در نظر آن‌ها همه چیز مادی و ملموس بود و كار كلود برنار به آنجا كشیده بود كه یقین داشت به زودی مواد تشكیل دهنده‌ی اندیشه را از درون مغز انسان بیرون خواهد كشید و جلو چشم همه تجزیه‌اش خواهد كرد و فرمول آن را خواهد نوشت . مدیر دفتر ثبت اختراعات آمریكا در شال 1875 استعفا نامه‌ی خود را برای وزیر بازرگانی فرستاد بر این مبنا كه دیگر چیزی برای اختراع كردن ، باقی نمانده است و همه‌ی درها بر روی هر‌گونه تصوری در‌باره كشف تازه‌ای در علوم بسته خواهد شد .
پروفسور لیپمان فیزیك‌دان برجسته به یكی از شاگردانش اعلام كرد كه علم فیزیك تمام شده است و او بهتر است به سراغ علم دیگری برود . و همین شاگرد – هلبرونر – اولین استاد شیمی- فیزیك اروپا شد و كشفیات قابل ملاحظه‌ای درباره هوای مایع ، اشعه ماورابنفش و فلزات نرم انجام داد .
كم‌كم حتی نویسندگانی كه با خود زولا همكاری داشتند و از او پیروی می‌كردند ، اصول فلسفی و علمی او را مورد تقلید قرار ندادند و فقط از روش ادبی او پیروی كردند و دیگر در پی آن بر نیامدند كه به دنبال شجره‌ی ارثی اشخاص بروند و زندگی وراث اشخاص الكلی و عصبی را مورد مطالعه قرار دهند و نخواستند رمان خود را به صورت رساله‌ی علمی دانشمندان در بیاورند و نوشتن آنرا تجربه‌ای برای علم فیزیولوژی اجتماع بدانند . بلكه در همان روش ادبی‌ی كه خود زولا هم از نویسندگان رئالیستی مثل گنگور و فلوبر گرفته بود افراط و مبالغه كردند . آنها ادعا كردند كه در رمان ، هر گونه فرض و تصوری دروغ محض است ؛ از این رو به جز آن‌چیز‌هایی كه با كمال دقت مشاهده شده است ، هیچ چیز دیگری را نباید وارد رمان كرد ، حتا حوادث عجیب و نادری را كه در زندگی اتفاق می آفتد ، نباید به كتاب خویش راه داد . محتوای رمان باید عبارت از حوادث روزمره‌ی عادی و پیش‌پا افتاده‌ی زندگی باشد ، باید از همین چیزهایی باشد كه نه آغاز دارند و نه پایان ، حوادثی كه همیشه و در همه جا و برای همه كس اتفاق می‌افتد . این را هم اضافه كردند كه زندگی روزمره هر كسی از غرایز ناچیز یا پست و یا از زشتی‌های تشكیل شده است . زیبایی و خصال نیكو ، یا خیال و تصوری بیش نیست و یا اگر هم واقعیتی داشته باشد ، استثنایی و نادر است و نمی‌تواند موضوع رمان قرار گیرد . رمان باید پستی‌ها و دورویی‌ها‌ی مزورانه‌ی زندگی اجتماعی را كه بر اساس معایب و خودخواهی‌ها بنا شده است نشان دهد . اهمیت و زیبایی رمان بسته به این است كه بیشتر به زشتی و بی‌ارزشی دنیا وفادار بماند . همین‌ها باعث شد تا پیروان زولا مكتب علمی و تجربی او را فراموش كنند و به صورت نویسندگان رئالیستی در آمدند كه كارشان به افراط كشیده شود و فقط نغمه‌ی زشتی‌ها و بدی‌ها را ساز كنند و هر كدام به شیوه‌ی خود دورویی اجتماع و تزویر و سالوس طبقه‌ی حاكم را به پای میز محاكمه كشاندند و و با هزارن نمونه‌ی گوناگون اشخاص متقی و پرهیز‌گاری را نشان دادند كه هنگام نیاز به زن فاحشه‌ای رو می زنند و پس از رفع نیاز او را به باد ناسزا می‌گیرند . طرفداری یك‌جانبه‌ی این ادبیات بی‌طرف به زودی آن را از چشم مردم انداخت

تاثیر ناتورالیست
ناتورالیسم با همه‌‌ی خامی و نارسایی سیر رمان‌نویسی را در قرن بیستم تغییر داد و از این به بعد رمانها به استناد مدارك و مصالح واقعیت نوشته شد . دیگر رمان‌نویس در عالم درون و گوشه‌ی عزلت به‌سر نمی‌برد و اگر هم چند گاهی به خلوت دل پناه می‌برد باز ناچار است ترك انزوا كند تا به تماشای زندگی روزمره برود و در زیر ظواهر امور ، غرائز و هوس‌هایی را كه سررشته‌ی حقیقی زندگی هر فردی را به دست دارند جستجو كند ، ( در نظر چنین رمان نویسی ، زندگی حقیقی همان زندگی چند تن راحت‌طلب تن‌آسای اشراف منش نیست . زیرا این زندگی چیزی جز دروغ و تصنع ندارد ، بلكه زندگی اكثریت مردم ، زندگی افراد بی‌شمار و ساده‌دل در خور توجه و دقت اوست) و هنر یعنی تصویر زندگی همین مردم ساده و. عامی .
نكته‌ی دیگر اینكه رمان‌نویس باید از قراردادها و سنن موضوعی و پایدار مانده قدیم حذر كند ، یعنی حادثه‌ی داستان ، به جای آینكه ماجراهای عجیبو غریبو كودكانه‌ای را مانند خیمه‌شب بازی نشان دهد یا با خیال‌پردازی سهل و ساده‌ای پیروزی اخلاقی فضیلت را وصف كند و خواننده را همواره با توهم نیكی و نیكوكاری بفریبد ، باید سیر پیچیده و بغرنج و بی‌آغاز و پایان زندگی را باز نماید .
این ناتورالیست مستند و اجتماعی و بدبین و طنزآمیز و انتقادی دامنه‌ی نفوذ خود را تا این زمان كشانده است .

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد