shabhayebarare
3rd December 2012, 06:54 PM
ای که یاد تو همزبان بهترین دقایق من استلحظه های هستی من از تو پر شده استدر تمام روز ، در تمام شبدر تمام هفته ، در تمام ماهدر فضای خانه ، کوچه ، راه در هوا ، زمین ، درخت ، سبزه ، آبدر خطوط در هم کتابدر دیار نیلگون خوابدوباره دل من هوايت را دارد. باز دوباره دلم از ياد تو پر شده است،
بدون تو آرام ندارد. دوباره فقط از تو می نويسم،از هوای عاشقی.
می نويسم از پاكی چشمانت كه مرا لبريز از خواستنت كرد.
می نويسم از گرمی دستانت كه مانند حلقه ای گل در ميان دستانم است.
ای مهربانم! نوازشم كن با دستان مهربانت نوازشم كن تا در آغوش پرمهرت
به آرامش برسم،آرامشی از عشق. آری عشق من، دلم هوای با تو بودن را دارد
بدون تو آرام ندارد. دوباره فقط از تو می نويسم،از هوای عاشقی.
می نويسم از پاكی چشمانت كه مرا لبريز از خواستنت كرد.
می نويسم از گرمی دستانت كه مانند حلقه ای گل در ميان دستانم است.
ای مهربانم! نوازشم كن با دستان مهربانت نوازشم كن تا در آغوش پرمهرت
به آرامش برسم،آرامشی از عشق. آری عشق من، دلم هوای با تو بودن را دارد