PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوال عصر عاشقی و انچه در پی ان خوهد شد



majnon12
26th November 2012, 12:04 AM
بنام خالق عشق


عصر عاشوراست و در جستجویی سرایی امن و و دور از اشنا به این جای دنج اومدم نه اینقدر بزرگه که توش گم شم و نه اینقدر کوچیک که پیدا بشم ونه اینقدر خوبه که راحم ندن و نه اینقدر بده که . . . . .
اشتباهات زیادی داشتم حتی تو این اینجا دیگه فکرشو کن چقدر خرابم
نمیدونم تو چه حس و حالی هستین
نمیدونم چه نظری راجع به جهان هستی و مخلوقات و مخصوصا پیامبران و مخصوص تر اخرینشون اونم همراه با اءمه دارین روی صحبتمم باهمست دودلم که اینهارو اینجا بگم یا نه
استدلالهای علمی فلسفی تاریخی و . . . که من تا این زمان بهشون رسیدم و شما بهشون رسیدید یا نرسیدید بکنار نمیدونم شاید از روی احساس رفتار میکنم ولی از خدا میخوام اره فقط از خودش ای مولای من از تو درخواست میکنم که
این احساس تمام وجودم شخصیتم و زندگیم و هستیمو بگیره و برای هرکسی که اینطور میخواد این رو قرار بده.
اینجاجای استدلال و دلیل نیست از اغاز کل هستی تا حالا خدا دلیل هارو قرار داده و بطرق مختلف اونهارو برا ما تشریح کرده و حالا وضعیت این دنیا اینجوریه که میبینید(عقاید باطل و کفرالود و . . . )
حالا روی صحبتم با اونایی که با من هم نظرند و تو این وادی اند دیشب رفتم تو سطح شهر برا عزاداری ولی همه چیز بود جز عزاداری ولی میگن اقامون تواین مراسما هرجور که باشه پا برهنه حاضر میشه
بگذریم. ملت فقط برا تماشا اومده بودند باز خوبه بعضیها تمشا میکردند بعضیها که فقط برا چشم چرونی و بعضیهام انگار اومدند ولنتایم ولی این یادمون نره که بعضی از شهدای ما روزی همین تماشاچیها و ولنتایمیها بودند اما مثل حر ادب داشتند پس خودمون رو دسته کم نگیریم
خلاصه حالم بد بود بدتر شد گفتم حداقل امشب رو وقتی که دارن سرهارو رو نیزه میکنند تو دیگه نرو بیرون تماشا
چشم چرونی، ولنتایم، یکم از مادر سادات درستش اینه مادر عاشقا خجالت بکش. این شد که اومدم تو این جای دنج اونم با یه نام کاربری دیگه که لااقل اینجا دیگه چوب اشتباهات گذشته رو نخورم و انگار از نو متولد بشم
گفتم اینجا لااقل تماشاچیهاش دیده نمیشن منم که روندارم تو جمع میون چشمها حرف دلی و حرف حساب بزنم و درد دل کنم ولی اینجا که دیگه رونمیخواد
حالا که من دارم اینجا شاید برا خالی شدن احساساتم مینویسم که از خدا میخوام اگه اینطوره اصلاحم کنه ، اون طرف
ثم اسبها بدنهای پاره پاره رو تکه تکه کرده بازم میگم از اینجا به بعد با اونایی که میگن این اتفاق برا قرنها پیش بوده کاری ندارم.
حالا دیگه مادر عاشقا تو بیابون تاریک داره لای گلهای بی سر دنبان گلش میگرده حالا که دارن زنجیر به دست و پای فرزندان حبیب خدا میندازند
تازه اینها نیست که بعد از چند روز کم کم این ایام میگذره هیءتها جمع میشن پارچه مشکیها جمع میشن تم گوشیها عوض میشه اهنگ پیشوازها عوض میشه صدای زنگها و . . . . عوض میشه و همه چی به اصطلاح عادی میشه
تازه برا اونهایی که تو خط بودن تو جریان بودن حواسشون جمع بوده نه . . .
اما اونوقته که تازه سیلی خوردنا لگد خوردنا قش کردنا جون دادنا شروع میشه
اه ای خدا چیبگم ، اخه من کجا و درک درک کنندگان تو کجا یه حدیثی از اقا امام صادق هست که میگه اه از اسماء الاهیه یعنی اینکه هر انسانی هر جای این جهان اه میکشه خواه یا ناخواه دانسته یا ندانسته خدارو صدا میزنه
اخه خدا . . . . . بماند
دلم نمیاد شماها فقط تماشاگر ویا مفعول باشید شمام بیاید تو فعل بزارید این درد دلهای عاشقی ادامه پیدا کنه تا محرم سال بعد.
تا صاحبمون یه نگاهی بما هم بندازه و اینکه ماهم عشقمون از سر معرفت و ایمان علمی و عملی باشه.




http://new.mihanmail.com/templates/neo-noajax//images/moharam/3.jpg



کم کم غروب واقعه از راه می رسید
یک زن میان دشت سراسیمه می دوید
این خیمه ها نبود که آتش گرفته بود
آتش میان سینه ی او شعله می کشید
راهی نمانده بود برایش به غیر صبر
باید دل از عزیز سفر کرده می برید
مردی که رفت و از سر نی حسّ بودنش
قطره به قطره سرخ و غریبانه می چکید
آن مرد رفت و واقعه را دست زن سپرد
باید حماسه پشت حماسه می آفرید

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/7/7d/Evening-of-ashoora.jpg



ز بس که نیزه نشسته به جسم پرپر تو
ورق ورق شده در قتلگاه دفتر تو
چقدر نیزه شکسته کنارت افتاده
چقدر تیر فرو رفته بین پیکر تو
هنوز از گلویت خون تازه می آید
هنوز بر سر نی جاری است کوثر تو
سر شکسته عباس آب آور را
نشانده اند سر نیزه ای برابر تو
چقدر لطمه زده روی گونه اش امروز
نمانده سوی نگاهی به چشم خواهر تو
زدند بر رخ ماه تو هیجده ضربه
که نیست نقطه سالم به صورت و سر تو
غروب گوشه گودال روضه می خواند
برای این همه زخم تن تو مادر تو




http://biname.ir/wp-content/uploads/2011/12/RaaselMarfouBiname.ir_.jpg



خونی چکید و حنجره ی خاک جان گرفت
بغضی شکست و دامن هفت آسمان گرفت
آبی که دستبوس عطش بود شعله زد
آتش، سراغ خیمه ی رنگین کمان گرفت
ابری برای گریه نیامد ولی زسنگ
خون، غنچه غنچه خاک تو را در میان گرفت
" اسبی ز سمت علقمه آمد" دگر بس است
تیری امام آینه ها را نشان گرفت
مانده است در حکایت این سوگ، شعر من
چندان که جسم سوخت و آتش به جان گرفت


امیدوارم که تماشاگر نباشید

هلو دشت
26th November 2012, 12:25 AM
ممنون .انشاالله از یاران امام حسین (ع) باشیم

هلو دشت
26th November 2012, 12:29 AM
ممنون

majnon12
26th November 2012, 12:50 AM
http://www.naghdnews.ir/userupload/uploads/1337648429.jpg

majnon12
26th November 2012, 09:15 AM
عصر عاشورا


نزدیک مغرب است خدایا چه می شود؟

کشتی شکست خورده دریا چه می شود؟
از لاله های خون جراحات زخم عشق
مقتل ز عمق فاجعه دریاچه می شود
با چکمه های بند نبسته رسیده شمر
با زخمهای سینه بابا چه می شود
قاتل ز بس برید از نفس فتاد
ای سر بریده بعد تو با ما چه می شود
نزدیک مغرب است چه باد مخالفی
نزدیک مغرب است ندا داد هاتفی
ای کشته فتاده به صحرا حسین من
ای میوه رسیده زهرا حسین من
آن کهنه پیرهن که خودم بافتم چه شد
ای بانی قیامت کبرا حسین من
یادش به خیر شانه زدن های موی تو
ای صاحب شفاعت عظما حسین من
چشمت زدند عاقبت این هرزه چشم
قربانی حسادت دنیا حسین من
مغرب شد و گذشت وَِ حالا شب آمده
بعد از تمام حادثه ها زینب آمده
زینب رسید و خاطره ها را مرور کرد
از بین نیزه های شکسته عبور کرد
آهی کشید و گفت «أأنت اخی»حسین
اینجا گریز روضه ی ما جفت و جور کرد
بشنید یا «اخی الیً»صبور باش
دل را به امر حنجر پاره صبور کرد
در آخرین دقایق گودال قتلگاه
هر نیزه ای به گونه ای عرض حضور کرد
قلب ز شعله دلخورش آتش گرفته است

ناگاه دید چادرش آتش گرفته است



http://www.shia-news.com/files/fa/news/1391/8/21/24271_675.jpg

mozhgan.z.1368
26th November 2012, 10:07 AM
یاد امام حسین همیشه در قلب ماست

amir sheykhzadeh
26th November 2012, 01:59 PM
مرسی خیلی زحمت کشیدی ممنونم[golrooz]

سمیه نجفی
26th November 2012, 06:24 PM
حرف دلمو زدیدممنون

EAGEL
26th November 2012, 07:48 PM
دعا میکنم:
در محرم حسین ضامن دعاهیتان
عباس مشکل گشایتان
سجاد مرهم دردهایتان
ومهدی زهرا سایبان دلتان باشد
(( آمــین یا رب العلمین ))

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد