PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی 1.ماجرای زندگی یک ایرانی عجیب الخلقه!!



solinaz
16th November 2012, 01:26 PM
1. ماجرای زندگی یک ایرانی عجیبالخلقه!![taajob]

آقاى سیاه خان که گاه سیاه خانبوشهرى نامیده مى شود، از انسان هاى عجیب در دنیا است که تا به حال در جهان همانندو مشابهى با شرایط جسمى او پیدا نشده است.

در استان فارس - ۵۰ کیلومترى جنوب شیراز به نام زرقان در روستایى به نام لپوئىخانواده اى کشاورز زندگى مى کرد.

فرزند سوم آنها ۱۲۹۱ شمسى (۱۹۱۲ میلادى) با زایمان طبیعى به دنیا آمد. دو فرزندقبلى خانواده مشکلى نداشتند و رشد طفل سوم نیز تا ۶ سالگى به نظر خانواده طبیعىبود. اما این بچه از ۶ سالگى به بعد به طور ناگهانى و سریع دچار رشد بدنى شد بهطورى که در ۹ سالگى ۲۰ ساله به نظر مى رسید.



در این زمان خانواده کودک عجیب به دلیل فقر شدید خانوادگى و غیر عادى بودن وضع طفلو مشکل بودن نگهدارى و تغذیه او به ناچار از روستاى لپوئى به شیراز تغییر مکاندادند. آنها در شیراز چند سال در محلى در نزدیکى دروازه اصفهان به طرف فلکه ولیعصرکنونى در محله اى به نام درشکه خانه که روزها و شبها محل توقف درشکه ها بود، زندگىمى کردند.

روزها در کنار خیابان و پیاده رو، کنار جوى آب و زیر سایه درختان و ساختمان ها اورا روى تکه پارچه اى مى نشاندند و مردم و رهگذران به صورت سیرک یا نمایش به دیدنهیکل و قیافه وحشتناک او مى آمدند و گاه بعضى تماشاچیان به او کمک هاى مادى مختصرىبه صورت صدقه مى کردند. بعضى از بچه ها به او سنگ مى زدند و فریاد او بلند مى شدولى امکان و توان برخاستن و دفاع یا تلافى نداشت. گاه بچه هاى کوچک و زن ها ازمشاهده چهره و هیکل عجیب و ترسناک او از وحشت جیغ زده و گریه مى کردند. شهرت اینغول عجیب الخلقه و کریه به تدریج به شهرستان هاى دیگر فارس رسید و از نقاط دوردستبه دیدن این به قول بعضى در آن زمان «انسان جن زده» مى آمدند. خانواده وى براىدرمان او از داروهاى گیاهى مختلف، بخورها، ادعیه، جادو، اوراد رفع جن و شربت هاىطلسم شکن استفاده مى کردند. به تدریج عده اى افراد زرنگ و فرصت طلب با موافقتخانواده وى به صورت اکیپ دور او را گرفته و ابتدا از هر تماشاچى پول مى گرفتند وبعد اجازه نزدیک شدن و مشاهده این فرد غول مانند را مى دادند و بدینوسیله ممرمعاشى براى خانواده و دیگران بود. در سال ۱۳۰۱ شمسى آقاى دکتر قربان، بنیانگذار واولین رئیس دانشکده پزشکى شیراز سیاه خان را مى بیند و از آن پس مرتب به دیدن اومى رود و علاوه بر کمکهاى مالى مکرر برایش دارو و غذا مى برد. گاه با درشکه و بازحمت او را به دانشگاه پزشکى مى آوردند و دکتر قربان به علت مشکلات پیاده و سوارکردن سیاه خان، خود در داخل درشکه او را معاینه و درمان هاى لازم را تجویز مى کرد.به دستور دکتر قربان به علت مشکل بودن زندگى در کوچه و منزل وى را در بیمارستانسعدى شیراز متعلق به دانشکده پزشکى بسترى مى کنند.



سیاه خان تا پایان زندگى اش در بیمارستان به سر مى برد. این هیولاى خوفناک با قدىبه طول ۲۵۹ سانتى متر و هیکلى با وزن ۲۵۰ کیلوگرم به زندگى پررنج خود ادامه داد.دکتر قربان به علت نادر بودن این فرد در جهان و شرایط بسیار عجیب او خیلى به اوعلاقه مند شده بود و در آن زمان به پزشکان و دانشجویان مى گفت «سیاه خان در عالمپزشکى گوهر شب چراغى است» وزن جمجمه او که ۷‎/۵کیلوگرم بود، تحمل این سر بزرگ و ترسناک را روى گردن سیاه خان مشکل مى کرد. به علتوزن فوق سنگین بدن و طول زیاد قد و ناهنجارى شدید مهره ها و گردن و کمر قادر بهسرپا ایستادن نبود و براى این کار احتیاج به کمک حداقل ۴-۳ نفر قوى هیکل داشت. همهمهره ها به همدیگر جوش خورده و یک ستون یک پارچه شده بودند لذا ستون مهره ها قادربه حرکت و چرخش به اطراف و یا خم شدن به هیچ سویى نبود. رشد عضلانى و اندام نرم بهنسبت اسکلت استخوانى عجیب الخلقه ضعیف تر بود، لذا کلاً به نسبت لاغر به نظر مىرسید و اگر وزن اندام نرم او به تناسب قد او بود، مسلماً وزن کلى بدنش به مراتبزیادتر از ۲۵۰ کیلوگرم مى بود. چهره او با برجستگى هاى عجیب استخوانى و فیگور خارقالعاده خود حتى براى افراد بزرگسال نیز ترسناک و دلهره آور بود.

پیشانى او با رشد شدید و ضخیم استخوانى به طرف جلو به صورت دیواره متراکم افقى پیشآمده و سپس رشد خود را با همان ضخامت به طرف پایین و جلو ادامه داده و یک دیوارهسخت ستبر استخوانى جلو چشمهاى او را از جلو و اطراف تا روى لب بالا پوشانده بود.طورى که از طرف جلو قادر به دیدن فضا و منظره جلو خود نبود و فقط قادر به دیدن جلوانگشتان پاى خود روى زمین بود. میدان دید او به علت وجود این دیواره کلفت استخوانىدر جلو و پایین و دو طرف پیشانى در دو طرف چپ و راست نیز از بین رفته و قادر بهدیدن محیط اطراف و پهلوهاى چپ و راست نبود. فک پایین به صورت تیغه کلفت استخوانىبه طرف پایین و جلو پیشرفت کرده و چندین سانتى متر رو به جلو آمده است. استخوانپشت سر او نیز به طرف عقب و اطراف رشد و پیشروى کرده و با جوش خوردن به مهره هاىبالاى گردن دیواره سخت سایه بان مانند استخوانى به روى گردن و کمى در اطراف روىشانه ها به وجود آورده بود. کتف ها و شانه ها مشابه دو تا باله پهن استخوانى ضخیمماهى از چپ و راست و کمى هم به جلو پیشرفتگى پیدا کرده بود.

کف پاها کاملاً صاف و به علت کف بسیار پهن و دراز پاها موقع راه رفتن تلپ تلپ کفپا به زمین کوفته مى شد. حالات و اخلاق و روحیات او شبیه بچه ها بود. فردى عقبمانده و کم هوش بود. گاه حالات شدید امیال جنسى بدون کنترل و خجالت داشت. اشتهاىاو به غذا در حد ۴-۳ نفر انسان سالم پراشتها بود. قواره هیکل او خیلى عجیب ووحشتناک بود. به علت عمل استخوان سازى شدید در ستون مهره ها کلیه مهره ها از بالاتا پایین به صورت یک چوب خشک و یک تکه استخوان سخت در آمده بود و به هیچ وجه امکانحرکت ستون مهره ها به اطراف و چرخش یا خمیده شدن مهره به جهت هاى مختلف وجود نداشتاین ستون یک پارچه مهره ها از بالا به طور کامل به گردن و جمجمه به طور فیکس جوشخورده بود و موجب شده بود گردن و سر و چهره هیچگونه حرکت و تکان و خمیدگى و چرخشرا به هیچ طرفى نداشته باشد و در واقع تمام بدن به جز دستها و پاها به صورت یکقطعه استخوانى یک پارچه جوش خورده درآید درست شبیه رباط آهنى. دیواره جمجمه ازتمام اطراف رو به داخل محفظه جمجمه و نیز رو به فضاى بیرون شدیداً رشد کرده و ضخیمشده بود و به علت این رشد جمجمه به طرف محفظه داخلى خود و کم شدن پیشرونده فضاىداخلى جمجمه نتیجتاً مغز و محتویات داخل جمجمه از همه طرف تحت فشار شدید و دائمىدیواره فولادین قرار گرفته و موجب بروز مشکلاتى مثل عقب ماندگى، بیمارى هاى روانىو عصبى، تحریکات شدید طغیان دار جنسى، بى حوصلگى، عصبانیت، گریه و اشتهاى سیرىناپذیر به غذا شده بود. سیاه خان سالها از بیمارى مقاربتى و جلدى و ریوى رنج مىبرد. در موارد عصبانیت مثل بچه هاى کوچک گریه مى کرد، فریاد مى کشید، ناسزا مى گفتو گاه صداى گریه او نازک و بچه گانه مى شد.

حجم جمجمه وى ۱۴۷۰ سانتى متر مکعب بود. طول دست او ۱۱۷ سانتى متر و طول پاى او ۱۲۵سانتى متر بود. به علت حجیم و سنگین بودن جمجمه و گردن و سنگین بودن هیکل او وفشار دائم این وزن زیاد روى ستون فقرات ستون مهره ها در ناحیه سینه و پشت به طرفعقب و کمى به سمت راست قوز برداشته بود. اگر این قوز وجود نداشت، قد کامل او بیشاز ۲۵۹ سانتى متر فعلى مى بود.

این غول عجیب الخلقه و هیولاى روى زمین به علت ذات الریه و سپسیس فوت مى کند. دکترقربان نه تنها به این غول که در دنیا مشابه نداشت در دوره حیاتش علاقه شدیدى داشتبلکه بعد از مرگ او نیز او را دوست داشت و تأکید مى کرد اسکلت کامل استخوانى او رابه صورت سالم و یکپارچه براى مشاهده، مطالعه و پژوهش پزشکان و دانشجویان درمحلى دراختیار آنان

یاسمین5454
16th November 2012, 01:36 PM
سلام
ممنون از مطلبتون عکس نداره

solinaz
16th November 2012, 01:48 PM
عکس داره ولی هر کاری می کنم اپلود نمیشه.[asabani]

م.محسن
28th November 2012, 11:15 PM
با اجازه از سلی ناز (http://www.njavan.com/forum/member.php?280187-%D8%B3%D9%84%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D8%B2) عزیز


http://www.thetallestman.com/images/siahkhan/siahkhan%20(1).jpg (http://hesamdiaries.blogfa.com/post-130.aspx)



http://www.thetallestman.com/images/siahkhan/siahkhan%20(3).gif (http://www.negahak.com/user.aspx?item=infoshow&id=2263)



http://www.negahak.com/upload/d-gjhd5hfdy002214.jpg (http://www.negahak.com/user.aspx?item=infoshow&id=2263)

سیاوش ثابت کلوانق
28th November 2012, 11:27 PM
آخه چراتوركورد گينس نيست؟

solinaz
29th November 2012, 11:03 AM
ممنون[cheshmak]

somayehfaridi
29th November 2012, 12:32 PM
1. ماجرای زندگی یک ایرانی عجیبالخلقه!![taajob]
آقاى سیاه خان که گاه سیاه خانبوشهرى نامیده مى شود، از انسان هاى عجیب در دنیا است که تا به حال در جهان همانندو مشابهى با شرایط جسمى او پیدا نشده است.در استان فارس - ۵۰ کیلومترى جنوب شیراز به نام زرقان در روستایى به نام لپوئىخانواده اى کشاورز زندگى مى کرد. فرزند سوم آنها ۱۲۹۱ شمسى (۱۹۱۲ میلادى) با زایمان طبیعى به دنیا آمد. دو فرزندقبلى خانواده مشکلى نداشتند و رشد طفل سوم نیز تا ۶ سالگى به نظر خانواده طبیعىبود. اما این بچه از ۶ سالگى به بعد به طور ناگهانى و سریع دچار رشد بدنى شد بهطورى که در ۹ سالگى ۲۰ ساله به نظر مى رسید.در این زمان خانواده کودک عجیب به دلیل فقر شدید خانوادگى و غیر عادى بودن وضع طفلو مشکل بودن نگهدارى و تغذیه او به ناچار از روستاى لپوئى به شیراز تغییر مکاندادند. آنها در شیراز چند سال در محلى در نزدیکى دروازه اصفهان به طرف فلکه ولیعصرکنونى در محله اى به نام درشکه خانه که روزها و شبها محل توقف درشکه ها بود، زندگىمى کردند.روزها در کنار خیابان و پیاده رو، کنار جوى آب و زیر سایه درختان و ساختمان ها اورا روى تکه پارچه اى مى نشاندند و مردم و رهگذران به صورت سیرک یا نمایش به دیدنهیکل و قیافه وحشتناک او مى آمدند و گاه بعضى تماشاچیان به او کمک هاى مادى مختصرىبه صورت صدقه مى کردند. بعضى از بچه ها به او سنگ مى زدند و فریاد او بلند مى شدولى امکان و توان برخاستن و دفاع یا تلافى نداشت. گاه بچه هاى کوچک و زن ها ازمشاهده چهره و هیکل عجیب و ترسناک او از وحشت جیغ زده و گریه مى کردند. شهرت اینغول عجیب الخلقه و کریه به تدریج به شهرستان هاى دیگر فارس رسید و از نقاط دوردستبه دیدن این به قول بعضى در آن زمان «انسان جن زده» مى آمدند. خانواده وى براىدرمان او از داروهاى گیاهى مختلف، بخورها، ادعیه، جادو، اوراد رفع جن و شربت هاىطلسم شکن استفاده مى کردند. به تدریج عده اى افراد زرنگ و فرصت طلب با موافقتخانواده وى به صورت اکیپ دور او را گرفته و ابتدا از هر تماشاچى پول مى گرفتند وبعد اجازه نزدیک شدن و مشاهده این فرد غول مانند را مى دادند و بدینوسیله ممرمعاشى براى خانواده و دیگران بود. در سال ۱۳۰۱ شمسى آقاى دکتر قربان، بنیانگذار واولین رئیس دانشکده پزشکى شیراز سیاه خان را مى بیند و از آن پس مرتب به دیدن اومى رود و علاوه بر کمکهاى مالى مکرر برایش دارو و غذا مى برد. گاه با درشکه و بازحمت او را به دانشگاه پزشکى مى آوردند و دکتر قربان به علت مشکلات پیاده و سوارکردن سیاه خان، خود در داخل درشکه او را معاینه و درمان هاى لازم را تجویز مى کرد.به دستور دکتر قربان به علت مشکل بودن زندگى در کوچه و منزل وى را در بیمارستانسعدى شیراز متعلق به دانشکده پزشکى بسترى مى کنند.سیاه خان تا پایان زندگى اش در بیمارستان به سر مى برد. این هیولاى خوفناک با قدىبه طول ۲۵۹ سانتى متر و هیکلى با وزن ۲۵۰ کیلوگرم به زندگى پررنج خود ادامه داد.دکتر قربان به علت نادر بودن این فرد در جهان و شرایط بسیار عجیب او خیلى به اوعلاقه مند شده بود و در آن زمان به پزشکان و دانشجویان مى گفت «سیاه خان در عالمپزشکى گوهر شب چراغى است» وزن جمجمه او که ۷‎/۵کیلوگرم بود، تحمل این سر بزرگ و ترسناک را روى گردن سیاه خان مشکل مى کرد. به علتوزن فوق سنگین بدن و طول زیاد قد و ناهنجارى شدید مهره ها و گردن و کمر قادر بهسرپا ایستادن نبود و براى این کار احتیاج به کمک حداقل ۴-۳ نفر قوى هیکل داشت. همهمهره ها به همدیگر جوش خورده و یک ستون یک پارچه شده بودند لذا ستون مهره ها قادربه حرکت و چرخش به اطراف و یا خم شدن به هیچ سویى نبود. رشد عضلانى و اندام نرم بهنسبت اسکلت استخوانى عجیب الخلقه ضعیف تر بود، لذا کلاً به نسبت لاغر به نظر مىرسید و اگر وزن اندام نرم او به تناسب قد او بود، مسلماً وزن کلى بدنش به مراتبزیادتر از ۲۵۰ کیلوگرم مى بود. چهره او با برجستگى هاى عجیب استخوانى و فیگور خارقالعاده خود حتى براى افراد بزرگسال نیز ترسناک و دلهره آور بود.پیشانى او با رشد شدید و ضخیم استخوانى به طرف جلو به صورت دیواره متراکم افقى پیشآمده و سپس رشد خود را با همان ضخامت به طرف پایین و جلو ادامه داده و یک دیوارهسخت ستبر استخوانى جلو چشمهاى او را از جلو و اطراف تا روى لب بالا پوشانده بود.طورى که از طرف جلو قادر به دیدن فضا و منظره جلو خود نبود و فقط قادر به دیدن جلوانگشتان پاى خود روى زمین بود. میدان دید او به علت وجود این دیواره کلفت استخوانىدر جلو و پایین و دو طرف پیشانى در دو طرف چپ و راست نیز از بین رفته و قادر بهدیدن محیط اطراف و پهلوهاى چپ و راست نبود. فک پایین به صورت تیغه کلفت استخوانىبه طرف پایین و جلو پیشرفت کرده و چندین سانتى متر رو به جلو آمده است. استخوانپشت سر او نیز به طرف عقب و اطراف رشد و پیشروى کرده و با جوش خوردن به مهره هاىبالاى گردن دیواره سخت سایه بان مانند استخوانى به روى گردن و کمى در اطراف روىشانه ها به وجود آورده بود. کتف ها و شانه ها مشابه دو تا باله پهن استخوانى ضخیمماهى از چپ و راست و کمى هم به جلو پیشرفتگى پیدا کرده بود.کف پاها کاملاً صاف و به علت کف بسیار پهن و دراز پاها موقع راه رفتن تلپ تلپ کفپا به زمین کوفته مى شد. حالات و اخلاق و روحیات او شبیه بچه ها بود. فردى عقبمانده و کم هوش بود. گاه حالات شدید امیال جنسى بدون کنترل و خجالت داشت. اشتهاىاو به غذا در حد ۴-۳ نفر انسان سالم پراشتها بود. قواره هیکل او خیلى عجیب ووحشتناک بود. به علت عمل استخوان سازى شدید در ستون مهره ها کلیه مهره ها از بالاتا پایین به صورت یک چوب خشک و یک تکه استخوان سخت در آمده بود و به هیچ وجه امکانحرکت ستون مهره ها به اطراف و چرخش یا خمیده شدن مهره به جهت هاى مختلف وجود نداشتاین ستون یک پارچه مهره ها از بالا به طور کامل به گردن و جمجمه به طور فیکس جوشخورده بود و موجب شده بود گردن و سر و چهره هیچگونه حرکت و تکان و خمیدگى و چرخشرا به هیچ طرفى نداشته باشد و در واقع تمام بدن به جز دستها و پاها به صورت یکقطعه استخوانى یک پارچه جوش خورده درآید درست شبیه رباط آهنى. دیواره جمجمه ازتمام اطراف رو به داخل محفظه جمجمه و نیز رو به فضاى بیرون شدیداً رشد کرده و ضخیمشده بود و به علت این رشد جمجمه به طرف محفظه داخلى خود و کم شدن پیشرونده فضاىداخلى جمجمه نتیجتاً مغز و محتویات داخل جمجمه از همه طرف تحت فشار شدید و دائمىدیواره فولادین قرار گرفته و موجب بروز مشکلاتى مثل عقب ماندگى، بیمارى هاى روانىو عصبى، تحریکات شدید طغیان دار جنسى، بى حوصلگى، عصبانیت، گریه و اشتهاى سیرىناپذیر به غذا شده بود. سیاه خان سالها از بیمارى مقاربتى و جلدى و ریوى رنج مىبرد. در موارد عصبانیت مثل بچه هاى کوچک گریه مى کرد، فریاد مى کشید، ناسزا مى گفتو گاه صداى گریه او نازک و بچه گانه مى شد.حجم جمجمه وى ۱۴۷۰ سانتى متر مکعب بود. طول دست او ۱۱۷ سانتى متر و طول پاى او ۱۲۵سانتى متر بود. به علت حجیم و سنگین بودن جمجمه و گردن و سنگین بودن هیکل او وفشار دائم این وزن زیاد روى ستون فقرات ستون مهره ها در ناحیه سینه و پشت به طرفعقب و کمى به سمت راست قوز برداشته بود. اگر این قوز وجود نداشت، قد کامل او بیشاز ۲۵۹ سانتى متر فعلى مى بود.این غول عجیب الخلقه و هیولاى روى زمین به علت ذات الریه و سپسیس فوت مى کند. دکترقربان نه تنها به این غول که در دنیا مشابه نداشت در دوره حیاتش علاقه شدیدى داشتبلکه بعد از مرگ او نیز او را دوست داشت و تأکید مى کرد اسکلت کامل استخوانى او رابه صورت سالم و یکپارچه براى مشاهده، مطالعه و پژوهش پزشکان و دانشجویان درمحلى دراختیار آنان دوستان خواهشا رنگ نوشته هایتان را کمرنگ انتخاب نکنید تا منم بتونم استفاده کنم، وقتی رنگ نوشته با رنگ متن کنتراست کمی داشته باشد خوندنش سخت میشه

mazaheri.chem
29th November 2012, 04:13 PM
فقط می تونم بگم خدایا شکرت که سالمیم و قدر نمیدونیم

MEHR.
1st December 2012, 02:14 PM
واقعا متاثر كننده بود.چه زندگي دردناكي...
خدايا شكرت كه فقط خودت ميدوني حكمت كاراي اين دنيا چيه..

vahid5835
29th December 2012, 12:12 PM
خداوند به همه صبر عنایت فرماید

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد