PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اشعار کودکانه



صفحه ها : [1] 2

ریپورتر
25th March 2009, 10:43 AM
جوجه طلايي

من جوجه را گرفتم
او را بوسيده گفتم


جوجه جوجه طلايي
نوكت سرخ و حنايي


تخم خود را شكستي
چگونه بيرون جستي


گفتا جايم تنگ بود
ديوارش از سنگ بود


نه پنجره نه در داشت
نه كس زمن خبر داشت


ديدم چنين جاي تنگ
نشستن آورد ننگ


به خود دادم يك تكان
مثل رستم پهلوان


تخم خود را شكستم
زود به بيرون جستم

ریپورتر
25th March 2009, 10:43 AM
من بابا را خيلي دوست دارم

باباي خوب و پيرم
دستش را من ميگيرم

چه خوب و مهربان است
چه قدر خوشزبان است


آن ريش مثل برفش
بامزه كرده حرفش

چين و چروك رويش
رنگ سفيد مويش


بابا را كرده زيبا
اندازه ي يك دنيا

شبها كه آيد خانه
با گفتن فسانه


در چشم ما كند خواب
تا صبح پيش از آفتاب


به احترام بابا
با هم ميكشيم هورا


اول دبستان- 1329

ریپورتر
25th March 2009, 10:44 AM
زنبور عسل

هنگام سحر
زنبور عسل
گل را از شادي
مي كند بغل

با مهرباني
دانه شبنم
بيدار ميكند
گلها را كم كم

شيره گل،در
كاسه بلور
صبحانه اي خوب
براي زنبور

با بال زرّين
مي پرد هر سو
عسل مي سازد
درون كندو


خانه اش دارد
هزاران اتاق

هرگوشه آن
تميز و براّق


هر صبح روشن


در فصل بهار
مي بيني او را
گرم كار و كار

سلام ميكند:
ويزوويزوويز
صبح تو بخير
زنبور عزيز!
شاعر : صفورا نيرّي

__________________

ریپورتر
25th March 2009, 10:44 AM
عروسک قشنگ من قرمز پوشيده ..

عروسک قشنگ من قرمز پوشيده ............... تو تخت خواب مخمل آبيش خوابيده
يه روز مامان رفته بازار اونو خريده............. قشنگ تر از عروسکم هيچ کس نديده
.
عروسک من ...... چشماتو باز کن ..... وقتي که شب شد ...... اون وقت لالا کن
بيا بريم توي حياط با من بازي کن................. توپ بازي و شن بازي و طناب بازي کن.

ریپورتر
25th March 2009, 10:44 AM
ماه و ستاره

شب اومد و ستاره
رو آسمون نشسته
نه يك ، نه ده ، نه صدتا
هزار هزار تا دسته

ستاره توي شبها
چراغ آسمونه
مثل گل و بنفشه
تو باغ آسمونه

يك كمي اين طرفتر
ماه قشنگ و زيباست
دلش گرفته امشب
براي اينكه تنهاست

ریپورتر
25th March 2009, 10:45 AM
مادربزرگ

مادربزرگ
وقتي اومد
خسته بود

چار قدش و
دور سرش
بسته بود

صداي كفشش كه اومد
دويدم

دور گُلاي دامنش
پريدم

بوسه زدم روي لُپاش
تموم شدن خستگي هاش


شاعر : افسانه شعبان نژاد

ریپورتر
25th March 2009, 10:45 AM
كفش

ني ني كوچولو
كفشاي سوت سوتي داره

يه توپ ماهوتي داره
بازي فوتبال مي كنه،
شوت مي زنه

كفشاش براش سوت مي زنه


شاعر : مهري ماهوتي

ریپورتر
25th March 2009, 10:46 AM
سيب خوشمزه

هاهاها هوهوهو
باد آمد بادآمد
درباغ سيب ما
شادآمد شادآمد

اين شاخه آن شاخه
لرزيد از دست باد
يك سيب خوش مزه
درجوي آب افتاد

آب آن را شُرشُرشُر
باخود تا صحرا برد
يك گاو خال خالي
آن را بو كرد و خورد


شاعر : محمود پور وهّاب

ریپورتر
25th March 2009, 10:46 AM
سبز

من رنگ سبزم
برگ درختم
گاهي لباسم
بر بند رختم

من سبز هستم
رنگ بهارم
هم پيش گلها
هم پيش خارم

من رنگ گوجه
رنگ خيارم
من رنگ برگم
رنگ بهارم.


شاعر : جعفر ابراهيمي(شاهد)
__________________

ریپورتر
25th March 2009, 10:47 AM
سؤال

دويدم ودويدم
به يك سؤال رسيدم

كيه كه توي دنيا
ماهي مي ده به دريا؟
برف و تگرگ مي سازه
درخت و برگ مي سازه؟

به بلبلا آواز مي ده
به موش دم دراز مي ده

به آدمها خواب مي ده
آفتاب و مهتاب مي ده

جواب تو آسونه
خداي مهربونه
هر بچه اي مي دونه

شاعر : ناصر كشاورز

ریپورتر
25th March 2009, 10:47 AM
با چادر سفيدش
پروانه مي زد پر
خوشحال مي نشيند
بر جانماز مادر

مادر خريده امروز
چادر نماز او را
چادر نماز او هست
زيبا به مثل گلها

با شمع و دسته اي گل
بابا خريده قرآن
بوي گلاب دارد
جلد طلايي آن

تا آسمان آبي
پروانه مي پرد شاد
جشن عبادت اوست
به به مباركش باد
شاعر:مهری ماهوتی

ریپورتر
25th March 2009, 10:49 AM
دوست دارم خوب باشم
صاف و ساده مثل آب
مثل خورشيدي كه دارد
نور گرم آفتاب

دوست دارم چشم هايم
چشمه اي زيبا شود
دوست دارم رود باشم
تا دلم دريا شود

دوست دارم پاك باشم
بهتر از گل هاي ناز
صورتم شبنم بگيرد
صبح ها وقت نماز

دوست دارم دوست باشم
با خداي مهربان
دست هايم را بگيرم
رو به سوي آسمان
شاعر:ناصرکشاورز

ریپورتر
25th March 2009, 10:49 AM
شده ام نه ساله
جشن تكليف من است
جانماز و چادر
همه در كيف من است
دين من اسلام است
من مسلمان هستم
مي رسد صوت اذان
شاد و خندان هستم
چادري داده به من
هديه اي مادر من
مثل تاجي از گل
چادرم بر سر من
شده ام نه ساله
بعد از اين خوشحالم
چون فرشته شده است
دست هايم ، بالم
مي پرم رو به خدا
لحظه سبز نماز
پنج نوبت هر روز
مي كنم راز و نياز
مثل گل مي شكفم
باز در سايه دين
اي خدا! شكر - شدم
زود همسايه دين
شاعر:عباسعلی یونسی

ریپورتر
25th March 2009, 10:49 AM
فرشته هاي زيبا
از آن بالا بياييد
از آسمان آبي
به سوي ما بياييد

ما هم فرشته هستيم
خدا را مي ستاييم
پاك و تميز و روشن
مثل خود شماييم

ما دختران زهرا
اهل نماز هستيم
پيش خدا و مردم
ما سرفراز هستيم

چه خوب و دلنشين است
نماز خواندن ما
نهال حق پرستي
به دل ما نشاندن
شاعر:سیداحمدزرهانی

ریپورتر
25th March 2009, 10:50 AM
من گل باغ بهشتم
من پرستويي رهايم
پاك پاكم چون فرشته
بنده خوب خدايم

چشمهايم مثل چشمه
قلب من مانند دريا
روح سبزم پر طراوت
مهربان و پاك و پويا

مي دهد بوي بنفشه
گوشه چادر نمازم
هست دنيايم معطر
از گل راز و نيازم

در سر آغاز شكفتن
در بهار نوجواني
عهد مي بندم كه باشم
خوب و پاك و آسماني
شاعر:علی اصغرنصرتی

ریپورتر
25th March 2009, 10:50 AM
مگر ارديبهشت آمد
كه كوي و دشت گلشن شد
هواي باغ دل هامان
پر از يوي شكفتن شد

بنفشه عطر مي پاشد
ستاره نور مي بارد
ز هر گوشه از اين مجلس
نشاط و شور مي بارد

پرنده شاد مي خواند
در اين جشن شكوفايي
شد از گلخنده ها اينجا
چو فروردين گل آرايي

خداي خالق پاكي
به ما تبريك مي گويد
چو با ياد خدا در دل
گل اميد مي رويد

به هنگام دعا ما را
خدايا مژدگاني ده
دلي سرشار از پاكي
وجودي آسماني ده
شاعر:علی اصغرنصرتی

ریپورتر
25th March 2009, 10:51 AM
رسيده گامم به كوچه باغي
كه پر ز عطر بهار باشد
و پر ز آواي سبز تكبير
به گوش هر بي قرار باشد

چو گل شكفت از تلاوت من
صداي الحمدُ قُل هو الله
به هر قيامي، به هر قعودي
شكفته شد مهر، دميده شد ماه

پر از بهارم، پر از شكوفه
به مرز عشق و صفا رسيدم
دري به باغ سحر گشودم
به جلوه گاه دعا رسيدم

به گفت و گو با خدا نشستم
كه لحظه اي جاودانه دارم
فرشتگان را بگو ببينند
كه عالمي عارفانه دارم
شاعر:سیمین دخت وحیدی

ریپورتر
25th March 2009, 10:51 AM
امروز روز جشن شكوفايي است
روز شكفتن گل توحيد است
دل هايمان ز ياد خدا لبريز
چشمانمان پر از طراوت و اميد است

اي چشمه ي زلال سلامم كن
من چشمه سار پاكي و ايمانم
يك كهكشان ستاره ي نوراني
مي بارد از تلاوت قرآنم

سجاده ام كه بوي خدا دارد
سرشار از طراوت باران است
روحم كه ميل سبز شدن دارد
مانند روح سبز بهاران است

اي خالق درخت و گل و شبنم
ما را به راه راست هدايت كن
وقتي كه راه پاك تو مي جويم
از ما به لطف خويش حمايت كن
شاعر:علی اصغرنصرتی

ریپورتر
25th March 2009, 10:52 AM
گل كرده فصل جواني
بر ساحل مهرباني
در باغ هستي شكفته
يك لحظه ي آسماني
وقت اطاعت رسيده
عطر عبادت وزيده
در كوچه باغ تبسم
گلهاي شادي دميده
در چشمه ي دل وضو كن
پس جانب كعبه رو كن
هم دل به آيينه بسپار
هم با خدا گفت و گو كن
در خلوت خود خدا گو
آن مهربان را ثنا گو
حرفت دلت را غزل كن
بي پرده با آشنا گو
تا رنگ ايمان بگيري
خوي شهيدان بگيري
يك خانه از جنس ايمان
در باغ قرآن بگيري
تادر مسير جواني
قدر خودت را بداني
جشن شكوفايي تو
گل كرده با مهرباني
شاعر:خلیل عمرانی

ریپورتر
25th March 2009, 10:52 AM
آسمان، امروز آبي تر شده
لحظه ها بوي پريدن مي دهد
كوچه هاي آسمان، حالا به من
مژده ي سبز رسيدن مي دهد

يك نفر انگار در قلب كوير
راه دريا را نشانم داده است
بعد از اين، من يك كبوتر مي شوم
آسمانم وسعت سجاده است

بوي گل، پيچيده در پيراهنم
بر لبانم سوره ي سبز بهار
در ركوعم، رويش پروانه هاست
در قنوتم، نغمه هاي آبشار

هر چه مي بينم اميد و دوستي است
نور مي بارد به باغ و دشت و كوه
من براي پر زدن آماده ام
دست هايم شد دو بال پرشكوه
شاعر:حمیدهنرجو

ریپورتر
25th March 2009, 10:53 AM
شكوفه داده ام
پر ز برگ و بر
پرم ز آفتاب و نور سر به سر
كبوترم كه در مسير آسمان
گشوده ام ز نور و عشق بال و پر
گل نما زمي شكوفد از لبم
به يمن حمد وسوره مي كنم سفر
بيا نسيم آرزو به شانه ات مرا ببر
مرا ببر به عرش كبريا ببر
ببين كه غير از آفريدگار خود
به هيچ جلوه اي نمي كنم نظر
شاعر:سیمین دخت وحیدی

ریپورتر
25th March 2009, 10:53 AM
صبح است و غنچه ها
بيدار مي شوند
از عطر آشنا
سرشار مي شوند

صبحي كه مي رسد
صبح شكفتن است
آغاز جنب و جوش
پايان خفتن است

در تو هزار چشم
بيدار تر شده
باغ وجود تو
پربارتر شده

حالا تو را اذان
بيدار مي كند
از شور زندگي
سرشار مي كند

دنيا به روشني
تعريف مي شود
احكام دين به تو
تكليف مي شود

خود را براي راه
آماده تر كنيم
در راه روشني
عزم سفر كنيم

از جا بلند شو
سرگرم كار باش
آنگه به لطف حق
اميدوار باش
شاعر:مصطفی محدثی خراسانی

ریپورتر
25th March 2009, 10:53 AM
اي جوان! اي جوان ارزنده
اي نظر روشن خِرَد بنياد
خانه ي دوم تو مدرسه شد
خانه با كفر تو شود آباد
روز و شب با تلاش سازنده
درس و كار و هنر فرا رويت
بر تو آينده را كند روشن
روح انديشه هاي نيكويت
چون توان دو دست در هر حال
در عمل بهتر است از يك دست
مي شود سهل و ساده هر مشكل
چون كه انديشه ها به هم پيوست
دانش پاك زندگاني را
بايد از مشورت بيندوزي
تربيت راه روشني دارد
راه شوراي دانش آموزي
شاخه هاي درخت انديشه
ذهن پر جوش و پرتوان شماست
آفتاب هميشه ي اميد
روشني بخش در جهان شماست
شاعر:محمدجوادمحبت

ریپورتر
25th March 2009, 10:54 AM
هر يك از ما رأيي داريم
فكري و تصميمي داريم
رأي خود را چون دانه اي
در باغ صندوق مي كاريم
هر مشكلي با مشورت آسان مي گردد
وقتي با هم دلهايمان هم پيمان مي گردد
دستت را در دستم بگذار
فكرت را با من قسمت كن
با من تو از همسبتگي
از همدلي ها صحبت كن
هر مشكلي با مشورت آسان مي گردد
وقتي با هم دلهايمان هم پيمان مي گردد
رأي تو باغ شورا را
سرسبز و زيبا مي كند
همكاري را در مدرسه
رأي تو معنا مي كند
هر مشكلي با مشورت آسان مي گردد
وقتي با هم دلهايمان هم پيمان مي گردد
مانند من حالا بيا
رأيت را در صندوق بريز
وقتي نمانده زود باش
اي دانش آموز عزيز
هر مشكلي با مشورت آسان مي گردد
وقتي با هم دلهايمان هم پيمان مي گردد
شاعر:شاهین رهنما
****************

ریپورتر
25th March 2009, 10:55 AM
فصل شكفتن آمد
وقت شكوه شورا
اي راهيان اميد
اي صاحبان فردا
بايد براي امروز
در فكر چاره باشيم
تا بر فراز فردا
باغ ستاره باشيم
باغ ستاره باشيم
در سرزمين قرآن
با عشق و مهرباني
در خاك پاك قرآن
تصوير روشن ماست
رنگين كمان وحدت
شوراي دانش آموز
در پرتو ولايت
در بي كرانه ي نور
دل هاي ما شكوفا
شد رأي ما مبارك
اي راهيان فردا
شاعر:خلیل عمرانی
****************

ریپورتر
25th March 2009, 10:56 AM
مايه اميد ما
شوراي مدرسه
شد بهشت پاك از او
دنياي مدرسه
بوي خوب همدلي
مي رود به آسمان
با سرود يا علي (ع)
در فضاي مدرسه
مدرسه از او
پر ز جوشش است
پر ز جنبش و
كا رو كوشش است
شوراي مدرسه
رمز همصدايي است
رسمشان محمدي
راهشان خدايي است
چون بود شعارشان
همدلي و همرهي
مدرسه از او پر از
شور همنوايي است
تا زنده ايم
اين شعار ماست
شوراي مدرسه
افتخار ماست
شوراي مدرسه
مشگل گشاي ما
قلبمان براي او
مهر او براي ما
چون محيط مدرسه
خرم از وجود اوست
پشت و پناه او
دست دعاي ما
شاعر:علی اصغرنصرتی

ریپورتر
25th March 2009, 10:57 AM
شوراي دانش آموزي
افتخار ايران ماست
بسط رشد و توسعه
افتخار ياوران ماست
با مشاركت
خودباوري را
مي ستاييم
مدرسه
چرخ علم و اقتصاد
سرزمين ماست
محوريتش
حركتش
به دست آهنين ماست
تلفيق علم و انديشه است
شوراي دانش آموزي
نقش آفرين سرزمين ماست
آراي دانش آموزي

ریپورتر
25th March 2009, 10:57 AM
دست هاي صميمي دوباره
طرحي از نقش دريا كشيده
آسماني پر از نور ايمان
در افق هاي باز آفريده

باز اي دانش آموز برخيز
دوستان تو در انتظارند
بهر تشكيل و تحكيم شورا
دست گرم تو را مي فشارند

با دلي مهربان و صميمي
با گل و باغچه آشنا شو
با بهاران سرسبز شورا
همدل و همره و همصدا شو

لحظه ي دوستي مثل پيچك
در نگاهت گره خورده خورشيد
نسل سازنده ي همدلي را
در همه زندگي مي توان ديد

تا به همراهي و همت ما
باغ ميهن شود سبز و آباد
دل به فرداي روشن سپاريم
تا كه چشم و دل ما شود شاد
شاعر:پوپک نیک طلب

ریپورتر
25th March 2009, 10:58 AM
آيينه ايم و صاف
بي رنگ و بي غبار
هم صحبت نسيم
همسايه ي بهار
يك آسمان اميد
در پيش روي ماست
خورشيد سرفراز
در جست و جوي ماست
ما عهد بسته ايم
با اشتياق و شور
همراه هم شويم
تا قله هاي نور
تا فتح روشني
با بينشي زلال
تا قله هاي فضل
تا قله ي كمال
همرنگ ماه و مهر
همگام دوستي
شوراي مدرسه
شوراي دوستي
شاعر:مصطفی محدثی خراسانی

ریپورتر
25th March 2009, 10:58 AM
آمده فصل زيباي مدرسه
فصل لبخند گل هاي مدرسه
فصل تحصيل دين و دانش و كمال
فصل تشكيل شوراي مدرسه
مژده بخش بهار بهروزي
شوراي دانش آموزي
مدرسه باغ ستاره باران
مدرسه مهد بلوغ انسان
شهر مهربان و نشاط و عاطفه
مدرسه كانون علم و ايمان
شورا پيام پاك قرآن است
شورا شكوه عهد و پيمان است
شورا نصيحت امام است
شورا وصيت شهيدان است
مژده بخش بهار بهروزي
شوراي دانش آموزي
جان و دل گر به شورا سپاري
مي شود لحظه هايت بهاري
آيه ي ( و شاورهم في الامر)
رهنمايت شود به رستگاري
مژده بخش بهار بهروزي
شوراي دانش آموزي
شاعر:بابک نیک طلب

ریپورتر
25th March 2009, 10:59 AM
خورشيد مهربان
تابيده روي بام
صبحي دگر شده
اي مدرسه سلام

صف بسته ايم همه
آماده در حياط
شاداب و خنده رو
با شور و با نشاط

نام خداي خوب
آغاز كار ماست
هوش و توان ما
از ياري خداست

با كوشش و تلاش
اي بچه ی زرنگ
توي كلاس درس
با تنبلي بجنگ
شاعر:کبری هاشمی

ریپورتر
25th March 2009, 10:59 AM
باغ كلاس درس ما
پر از كتاب و دفتر است
بر سر ميز و نيمكت
يك آسمان بال و پر است

معلم عزيز ما
راهنماي دوستي
با سخنش گشوده شد
پنجره هاي دوستي

باز بهار تازه را
به باغ درس هديه كرد
آبي آسمان چكيد
به روي برگهاي زرد

معني سبز دوستي
در دل بچه ها نشست
تخته و ميز و نيمكت
جوانه زد شكوفه بست
شاعر:اسدالله شعبانی

ریپورتر
25th March 2009, 11:00 AM
برخيز هر سحرگاه
با ياد پاك الله
با عشق او وضو كن
آنگاه رو به او كن

از سستي ها بپرهيز
سحر از خواب برخيز
خود را از غم جدا كن
توكل بر خدا كن

آن گاه شادمانه
بيرون برو ز خانه
بسپار جان خود را
به دست باد صحرا

بده تن، دست ورزش
بكن هر صبح نرمش
بدو چون باد در كوه
بدو چون ابر انبوه

سپس با شور و اميد
سلامي كن به خورشيد
تن خود را قوي كن
دلت را معنوي كن

نسيم صبحگاهي
اين نعمت الهي
به قلبت مي دهد شور
به جانت مي دهد نور
شاعر:جعفرابراهیمی

ریپورتر
25th March 2009, 11:00 AM
مدرسه ، مدرسه اي گلستان
دوست مي دارمت مثل جانم
من به آغوش تو مي شتابم
صبح هر روز اي مهربانم

مي شتابم به سوي تو با شوق
تا بياموزم در تو دانش
تا كه راه سعادت بجويم
با تلاش فراوان و كوشش

از فراز و نشيب و خم راه
هرگز از پا نيفتم هراسان
تنبلي، سستي و نا اميدي
دور دور است از من فراوان

غنچه اي هستم امروز اما
پرتو علم آموزگاران
مي دهد گرمي و نور تا من
گل شوم بهر فرداي ايران
شاعر:زهراوثوقی

ریپورتر
25th March 2009, 11:00 AM
نو گل باغ ايران به پاخيز
پيرو راه قرآن به پاخيز
رهسپار ره سرفرازي
حامي دين يزدان به پاخيز
اي وطن را نگهبان، به پا شو
اي تو از نسل توفان به پاخيز
پاسدار حريم وطن باش
از پي حفظ ايران به پاخيز
با شهيدان بيا همنوا شو
يادگار شهيدان به پاخيز
پاي در راه سازندگي نه
مثل سيل خروشان به پاخيز
تا شود از تو و همت تو
خاك ميهن گلستان به پاخيز
شاعر:نسترن قدرتی

ریپورتر
25th March 2009, 11:01 AM
در پيش چشمانم كتابي است
با يك جهان تصوير زيبا
تصوير باغ و دشت و جنگل
تصوير رود و كوه و دريا

در پيش جشمانم كتابي است
با صد هزاران نقش و صد رنگ
نقش گل و برگ و شكوفه
نقش درخت و چشمه و سنگ

تصوير پاك زندگاني
در واژه هايش مي زند اوج
هر جا كه مي افتد نگاهم
از خاك تا خورشيد تا موج

هر نقطه آن يك ستاره است
هر حرف آن يك كهكشان است
هر سطر آن يك دشت و درياست
هر صفحه اش يك آسمان است

يك جاي آن نقش زمستان
يك جاي آن نقش بهار است
اين نقش ها نقش جهان است
اين دفتر پروردگار است
شاعر:علی اصغرنصرتی

ریپورتر
25th March 2009, 11:01 AM
بخوان قرآن كه دل آرام گيرد
بخوان تا جان ز جانان جام گيرد
بخوان تا بنگري نور خدا را
ببيني در درون شور خدا را
بخوان تا از جهان آسوده گردي
ز رنج اين و آن آسوده گردي
بخوان تا راز خلقت را بداني
ره ملك سعادت را بداني
ز قرآن نيست بهتر جايگاهي
نباشد مطمئن تر زان پناهي
شفاي دردهاي سينه ما
به عالم بهترين آيينه ما
به قرآن چونكه روي آري به قرآن
نيايي نا اميد از درگه آن
تو يا قرآن شفيع جان ما باش
به هر جان حافظ ايمان ما باش
شاعر:مرتضی اسداللهی
************

ریپورتر
25th March 2009, 11:01 AM
برآيد به هر صبحدم آفتاب
گشايد جهان ديده خود ز خواب
جهان آفرين زندگاني دهد
به جان هستي جاوداني دهد
زمان شادي و غم به يكسان دهد
نصيب تو را سخت و آسان دهد
ره عمر پيوسته هموار نيست
تو را بخت كه يار و گه يار نيست
به نور محبت جهان روشن است
دل از دوستي سر خوش و ايمن است
دل ما اگر جايگاه خداست
يقين دان كه از تيرگيها جداست
خدا در دل و جان پاكان بود
همان جاست يزدان كه ايمان بود
شاعر:پروین دولت آبادی

ریپورتر
25th March 2009, 11:01 AM
اي خداوند پاك و توانا
آفريننده آسمانها
اي خداي زمين و زمانه
آفريننده جاودانه
عالم و عادل و مهرباني
در همه جا و در هر زماني
من مسلمانم و حق پرستم
در نمازم تو را مي پرستم
چون به گوشم رسد صوت قرآن
مي روم سوي مسجد شتابان
تا بگويد موذن اذان را
مي رسم شاد و خندان به آنجا
دانش آموز ايران زمينم
غنچه اي در گلستان دينم
مسجد و مدرسه سنگر من
چون كه فرمود آن رهبر من
رمز پاكي و ايمان نماز است
زينت هر مسلمان نماز است
شاعر:محمدحسین شاعری

ریپورتر
25th March 2009, 11:02 AM
آفتاب از افق سر برآورد
مژده از روزي ديگر آورد
روز شور و نشاط و جواني
همدلي، همرهي، همزباني
روز كار است و هنگام كوشش
وقت آموزش است و پژوهش
روز پرواز تا روشنايي
از سكوت و تباهي رهايي
دانش آموز كوشا بپاخيز
شوري از علم و ايمان برانگيز
بشنو پيغام پيغمبردين
دانش آموز حتي كه در چين
قلب ما روشن از نور دين است
فكر ما فخر ايران زمين است
ياور رهبر و يار ملت
رهسپاريم به راه سعادت
از توانايي و همت ما
گلفشان مي شود باغ فردا
در پناه خداوند منان
جاودان باد اسلام و ايران
شاعر:بابک نیک طلب

ریپورتر
25th March 2009, 11:02 AM
آيينه آب پر شد از نور
خورشيد فشاند پرتو از دور
برخيز ازنو بامداد آمد
روز آمد روز شاد آمد
آمد كه تو را به كار آيد
بر كام تو روزگار آيد
برخيز و بساز زندگاني
داني كه تو اين هنر تواني
سازنده روزگار خود باش
سر زنده به سعي و كار خود باش
شاعر:پروین دولت آبادی

ریپورتر
25th March 2009, 11:03 AM
ببين به دامن حرا
شكوفه هاي نور را
به جان صخره ها ببين
ترانه حضور را

زلال نور مي چكد
ز اوج سبز آسمان
صداي نور مي رسد
ز بي كران ز بي كران

ببين بهار تازه را
كه از افق برآمده
ز عطر جاودانه اش
شب سيه سرآمده

ببين نثار مي كند
زمانه گل به پاي او
و زنده مي شود زمان
ز عطر آشناي او

رسول مهر آمده
كه مژده خدا دهد
و با كلام روشنش
زمانه را صفا دهد

شكفته باغ زندگي
ز عطر سبز نام او
ز نغمه محمدي
ز مژده قيام او
شاعر:نیلوفرصفایی

ریپورتر
25th March 2009, 11:03 AM
آمده ماه مهربان
آمده ماه دوستي
وا شده باز مدرسه
وا شده راه دوستي

كوچه به كوچه مي روند
دسته به دسته كودكان
هست چه خوب و با صفا
ديدن روي دوستان

چنارهاي مدرسه
هنوز ايستاده اند
شاخه و برگ خويش را
به دست باد داده اند

مي خزد از روي زمين
سينه به سينه باد سرد
توي حياط مدرسه
ريخته برگهاي زرد

دست به دست بچه ها
گوش به زنگ مدرسه
پر شده از شادي ما
باغ قشنگ مدرسه
شاعر:اسدالله شعبانی

ریپورتر
25th March 2009, 11:03 AM
چشمهاي من دو آيينه
بر جهان بيكران بازند
گوشهاي من دو درياچه
بر سخنهاي روان بازند

جاي من از خاك تا خورشيد
مي رود از نور آسانتر
تا به دست من چراغ ماه
بر زمين تابد فروزان تر

سيب سرخ آرزوها را
از درخت علم مي چينم
هر چه را با چشم نتوان ديد
با نگاه علم مي بينم

صاحب انديشه ام يعني
پاسدار نام انسانم
با همين انديشه تنها
بهترين مخلوق يزدانم
شاعر:محمودکیانوش

ریپورتر
25th March 2009, 11:04 AM
كتابي پر از شعر و شور است و نور
كتابي كه بوي خدا مي دهد
خدا در تمام ورقهاي آن
حياتي دوباره به ما مي دهد

در آن برگهاي سپيدش خدا
گل و نور و آيينه انباشته است
هزاران گل و بذرو شور و اميد
ميان دل صفحه ها كاشته است

در آن جاي داده چه زيبا و خوب
خدا سي رقم پهنه آسمان
همه پر ستاره، پر از نور ماه
همه آبي و روشن و مهربان

بيا بالهاي دل خسته را
به شادي همه يك به يك وا كنيم
در اين آسمانهاي آبي و پاك
بيا بربگيريم و نجوا كنيم
شاعر:رودابه حمزه ای

ریپورتر
25th March 2009, 11:04 AM
اي خدا، اي خداي پاك و بزرگ
اي خدا، اي خداي بي همتا
اي خداوند آسمان و زمين
اي خداوند دره و دريا

از تو دارد توان جنبيدن
پر و بال پرندگان قشنگ
مرغ و مرغابي و كبوترها
همه جا گونه گون رنگارنگ

من فقط بنده و مطيع توام
اي خداوند قادر و دانا
از ره لطف و مهرباني خود
تو به من راه راستي بنما

ياري ام كن تو اي خداي بزرگ
تا دلم با تو آشنا گردد
قلبم از مهر تو شود لبريز
روحم از غير تو جدا گردد
شاعر:مصطفی رحماندوست

ریپورتر
25th March 2009, 11:05 AM
هر چيز اين دنياي زيبا
شعر خداوند بزرگ است
شعري كه هر مصراع و بيتش
مانند يك پند بزرگ است

شعر خدا را مي توان خواند
در رعد و برق و برف و باران
در آسمان صاف و آبي
در آب پاك چشمه ساران

شعر خدا را مي توان خواند
در آب و خاك و باد و آتش
هنگام شب در چهره ماه
با آفتاب گرم و دلكش

شعر خدا را مي توان خواند
در شاخه و برگ درختان
در فصل گرما و بهاران
در فصل پاييز و زمستان

شعر كتاب آفرينش
زيباترين شعر جهان است
شعري كه خوش آهنگ و زيباست
شعري كه موزون و روان است
شاعر:جعفرابراهیمی

ریپورتر
25th March 2009, 11:05 AM
اي صبح سپيد آرزويم
از توست تمام گفتگويم
تو راز و نياز آفتابي
تفسير نماز آفتابي
اي چشم و چراغ آفرينش
اي لاله باغ آفرينش
ما ذره و چشمت آفتاب است
توضيح صريح شعر ناب است
پايان ره نگاه ما، تو
اينجا همه جا پناه ما ، تو
اي گل ز تو رنگ و بو گرفته
بلبل ز تو آبرو گرفته
ما خسته و آشيانه مهرت
در پيش خدا بهانه مهرت
اي نام خوش تو رمز هستي
تا هست خداي تو، تو هستي
با آمدنت سپيدي آمد
يا حضرت مصطفي محمد (ص)
شاعر:سیدمحمدسادات اخوی

ریپورتر
25th March 2009, 11:06 AM
با شروع مهر
زندگي گرفت
زنگ مدرسه
مي رسد به گوش
زنگ مدرسه
دنگ و دنگ و دنگ

با طلوع مهر
دنگ و دنگ و دنگ
مي دهد پيام
سعي بي دريغ
جستجو مدام
كار بي درنگ

بچه ها به صف
در سر مدرسه
مثل سنگر است
هر كه اين ميان
پرتوان تر است
اوست مرد جنگ

در ره هدف
راه علم و دين
شادمان به پيش
پا به پاي هم
پرتوان به پيش
با صداي زنگ
شاعر:وحیدنیکخواه

ریپورتر
25th March 2009, 11:06 AM
آمده ماه مهربان
آمده ماه دوستي
وا شده باز مدرسه
وا شده راه دوستي

كوچه به كوچه مي روند
دسته به دسته كودكان
هست چه خوب و با صفا
ديدن روي دوستان

چنارهاي مدرسه
هنوز ايستاده اند
شاخه و برگ خويش را
به دست باد داده اند

مي خزد از روي زمين
سينه به سينه باد سرد
توي حياط مدرسه
ريخته برگهاي زرد

دست به دست بچه ها
گوش به زنگ مدرسه
پر شده از شادي ما
باغ قشنگ مدرسه
شاعر:اسدالله شعبانی

ریپورتر
25th March 2009, 11:06 AM
اين ماه ماه مهر است
ماهي كه آسماني است
ماهي كه نام خويش
سر فصل مهرباني است
ما غنچه هاي مهريم
گلهاي باغ فردا
پاييز و برگ ريزان
فصل شكفتن ما
پاييز در دل ما
فصلي شكوفه بار است
دلها كه سبز باشد
پاييز هم بهار است
پاييز فصل كوچ است
آغاز هجرت ما
فصل كه پر گشاييم
سوي بهار فردا
بايد دوباره روييد
اين فصل، فصل كشت است
فصل درو بهاران
محصول ما بهشت است
فصل درو كه آمد
بايد رسيده باشيم
محصول كشت خود را
از باغ چيده باشيم
شاعر:الف – قیام

ریپورتر
25th March 2009, 11:07 AM
ايران ما سبز است و زيبا
روييده در هر جاي آن گل
هر دشت و جنگل، كوه و صحرا
آكنده از آواز بلبل
مرغ سحر نام وطن را
با هر سرودي مي كند ياد
خورشيد با رنگ طلايي
قلب وطن را مي كند شاد
هان اي وطن، ايران آزاد
همواره خرم باشي و شاد
عطر شهيدان با تو جاويد
همواره خورشيد تو تابان
اي آسمانت پر ستاره
اي ميهن، اي خاك شهيدان!
هان اي وطن ايران آزاد
همواره خرم باشي و شاد
شاعر:بهروزقزلباش

ریپورتر
25th March 2009, 11:07 AM
روي مخمل گل ها
با لبي پر ازخنده
مي روم چو رودي پاك
رو به سوي آينده

مي روم كه چون نوري
با خدا بپيوندم
مثل روح گل با آن
آشنا بپيوندم

پشت سر هوايي خوش
پيش رو فضايي سبز
ساده و صميمي و شاد
مثل روستايي سبز

مثل غنچه اي بودم
غنچه مثل گل وا شد
مثل چشمه اي بودم
چشمه رفت و دريا شد

تكيه گاه من تنها
دوستدار زيبايي است
خالق گل و شبنم
خالق شكوفايي است
شاعر:علی اصغرنصرتی

ریپورتر
25th March 2009, 11:07 AM
به سن تكليف
رسيده ام من
نه سال دارم
سپيده ام من

خوشا به حالم
با اين سعادت
مي گيرم امسال
جشن عبادت

عبادت من
چه دلنشين است
نماز مؤمن
ستون دين است

خداپرستي
باشد طريقم
با اهل تقوا
يار و رفيقم

بيزارم از بد
من خوب هستم
نزد خداوند
محبوب هستم

جشن شكفتن
فرخنده بادا
خورشيد ايمان
تابنده بادا
شاعر:سیداحمدزرهانی

ریپورتر
25th March 2009, 11:07 AM
صبح شادي، صبح عيد است
عيد خوبي، مثل نوروز
مثل يك پروانه شادم
جون شدم نه ساله امروز

عيدي من چادري بود
چادري زيبا و گلدار
جانماز كوچكم بود
رنگ سبز يك چمنزار

بر سر سجاده امروز
مي نشينم شادمانه
غنچه سبز خدايي
در دلم كرده جوانه

مي پرد روي درختي
مثل يك گنجشك تنها
بر سر يك شاخه سبز
شكر مي گويم خدا را

شكر او كه مهربان است
با محبت مثل يك دوست
او كه دانا و تواناست
در جهان يكتا فقط اوست
شاعر:کبری هاشمی

ریپورتر
25th March 2009, 11:08 AM
از باغ جانمازم
آهسته پر كشيدم
رفتم به سوي باغي
يك باغ سبز و خرم

ديدم كه گل در آن باغ
روييده دسته دسته
ديدم كنار گلها
يك شاپرك نشسته

يك شاپرك مرا ديد
پر زد به سويم آمد
او با خودش گل آورد
گل را به چادرم زد

گفتم: به شاپرك جان
اين گل چه خوب و ناز است
او شادمان شد و گفت:
اين گل گل نماز است
شاعر:محمدعزیزی

ریپورتر
25th March 2009, 11:09 AM
شب بود و خاموشي
نوري نمي تابيد
از ترس جغد شب
بلبل نمي خوابيد
آزادگان در بند
بيگانگان آزاد
خاك وطن پر بود
از ظلمت و بيداد
خورشيد آزادي
با اين خبر آمد
شد بهمن خونين
ماه ظفر آمد
در بهمن خونين
فجري نمايان شد
از لاله ها رنگين
گلزار ايمان شد
خورشيد حق سر زد
از قله ی اميد
گلبانگ تکبیرش
دردشتهاپیچید
بالاله هاسرداد
درروزاستقلال
گلبانگ آزادی
فریاداستقلال
بروی گل بلبل
بانغمه ی شادی
شکرخدامی گفت
درباغ آزادی
ماهم بیاباهم
شکرخداگوییم
راه خمینی را
تاانتهاپوییم
__________________
شاعر:محمدحسین شاعری

ریپورتر
25th March 2009, 11:09 AM
يادش به خير آن روز
آن روز نوراني
آن روز پر حاصل
روز گل افشاني
روزي كه لبها شد
باغ گل لبخند
توي هوا پيچيد
بوي گل و اسپند
از چهره ها شد پاك
رنگ پريشاني
شد خانه دل ها
جشن و چراغاني
شهر من آن روز
بوي خدا مي داد
زيرا تمام شهر
بوي تو را مي داد
تو مثل يك غنچه
آن روز روييدي
مثل گل خورشيد
بر شهر تابيدي
شاعر:علی اصغرنصرتی

ریپورتر
25th March 2009, 11:10 AM
وقتي خبر تولد تو
آن روز ميان كوچه پيچيد
در باغ هزار شاخه گل داد
در دشت هزار غنچه روييد
آن روز خدا تو را به ما داد
تا قاصد صبح و نور باشي
پيك سحر و شكوفه و گل
پيغمبر شوق و شور باشي
يك چند گذشت تا كه يك روز
در فصل خزان و خشكسالي
با دست تو شد پر از طراوت
در مزرعه خوشه زار شالي
با رهبري تو اي خميني
پيروز شد انقلاب ايران
پيروز شديم و شد از آن پس
باغ دل ما شكوفه باران
شاعر:علی اصغرنصرتی

ریپورتر
25th March 2009, 11:10 AM
وقتي امام آمد
ايران گلستان شد
لب هاي پژمرده
گل هاي خندان شد
او مثل پيغمبر
پيغام بر لب داشت
در باغ دلهامان
نور خدا مي كاشت
در پيش پاي او
بس لاله پرپر شد
ايران ما اما
ايران ديگر شد
ايران اسلامي
ايران قرآني
ايران پاينده
ايران ايراني
از بهر حفظ آن
بايد توانان بود
در حفظ قرآن نيز
بايد كه كوشا بود
پاينده باد ايران
در سايه قرآن
در سايه قرآن
پاينده باد ايران
شاعر:امیرعلی مصدق

ریپورتر
25th March 2009, 11:10 AM
كبوتر جان چه تنهايي
از آن بالا بيا پايين
برايت نامه اي دارم
بيا بر شانه ام بنشين
تو پيغام مرا اكنون
ببر با خود به آن مرقد
بِپَر همراه قلب من
برو بنشين بر آن گنبد
برو آنجا كه خوابيده
امام مهربان من
سلامي كن، دعايي كن
در آنجا از زبان من
زيارتنامه او را
بخوان آهسته آهسته
به جاي من بزن بوسه
تو بر آن چار گلدسته
شاعر:افشین علا

ریپورتر
25th March 2009, 11:11 AM
در اتاق كوچكمhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
هست قاب روشني
توي قاب عكس من
آفتاب روشني
قاب عكس كوچكمhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
صبح وظهر و عصر وشام
عطر مي پراكند
عطر خنده ی امام
با نگاه او به منhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
روز مي كند طلوع
با نگاه من به او
صبح مي شود شروع
اي كه خنده مي كنيhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
در ميان قاب ها
از تو زنده مي شود
شور انقلاب هاhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
شاعر:افشین علا

ریپورتر
25th March 2009, 11:12 AM
اي خميني ! روح تو آيينه بود
قلب تو دور از غبار كينه بود
در نگاهت پرتو اميد بود
چشمهايت خانه خورشيد بود
قلب پاك و مهرباني داشتي
در دل ما آشياني داشتي
در كلامت زندگاني يافتم
رنگ و بوي آسماني يافتم
شاد از آنم كه فرزند توام
عاشق آن قند لبخند توام
تو به ما راه نجات آموختي
گر چه خود مانند شمعي سوختي
اي خميني! با تو پيمان بسته ام
بر سر پيمان خود بنشسته ام
عهد بستم پيرو راهت شوم
در عمل فرزند دلخواهت شوم
شاعر:علی اصغرنصرتی

ریپورتر
25th March 2009, 11:12 AM
آمد از كرانه ها
از كرانه هاي دور
از سكوت شب گذشت
با ترانه هاي نور
گل دميد از آن بهار
شاخه شاخه، صف به صف
قم پر از جوانه شد
پر شكوفه شد نجف
منبرش شبيه كوه
او شبيه آفتاب
از كلام او دميد
نور گرم انقلاب
گفت: « انقلاب ما
انفجار نور بود»
در نگاه روشنش
نور در عبور بود
درس او به ما چه بود
درس ايستادگي
با من و تو از چه گفت
از شكوه سادگي
شاعر:پدرام پاک آیین

ریپورتر
25th March 2009, 11:12 AM
بهمن آمد، بهار جان آمد
عيد جاويد عاشقان آمد
مي رسد تا شكفتني باشد
چشمه مهر و روشني باشد
تيرگيهاي شب به سر آمد
فرصت روشن سحر آمد
عيد صبح و طراوت و پيوند
سالروز رها شدن از بند
روز مهر و شكوفه و شادي
روز پرواز، روز آزادي
روز خوبي كه يار مي آمد
در زمستان بهار مي آمد
ياد آسمان، ياد روزهاي مهربان به خير
ياد آفتاب، ياد آن امام عاشقان به خير
شاعر:مصطفی محدثی خراسانی

ریپورتر
25th March 2009, 11:13 AM
صبح سر زد ستاره درخشيد
در دل آسمان ماه خنديدhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
در كويردلم چشمه جوشيد
چشمه شادي و شوق و اميد
تا كه از ره- پيك شادي- بهمن آمد
فصل ياس و گل و سوسن آمدhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
طي شد آن ايام سرد زمستان
سبزه روئيد و سر زد بهاران
هر كجا پر شد از عطر ايمانhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
آسمان و زمين شد گل افشان
بر لب ما- هست جاري – اين ترانه
اي وطن تو بمان جاودانه
تو بمان اي سراي دليرانhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
يادگار عزيز شهيدان
مهد پاكان و آزاد مردان
خاك ما، خانه ما اي ايران
با شكوه و – استقامت- چون دماوند
نگسلم تا ابد از تو پيوندhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
ما نگهبان اين انقلابيم
حافظ چشمه نور ناييم
وارث كشور آفتابيم
تا ابد پيرو بوترابيمhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
افتخار – ملت ما – نهضت ما
رمز توفيق ما وحدت ما
شاعر:علی اصغرنصرتی

ریپورتر
25th March 2009, 11:13 AM
جاودان بتاب اي فجر، وه چه عالم آرايي
بازتاب ديروزي، جلوه اي ز فردايي
جاودانه نوروزي، اي پگاه پيروزي
وي بهار بهمن ماه، ارمغان گلهايي
بوي آشنا دارد، عطر اين شهيدستان
دامنت نگارين است، دفتر دل مايي
او كه داد پروازم، در طلوع آزادي
شد كجا كه با ما نيست، با دم مسيحايي
او هميشه با ما بود، روشناي دلها بود
مهر پرتو افشان بود، بر ستيغ بينايي
جاي نازنين گل ها، در بهار ما خالي ست
كز فراقشان گريند، لاله هاي صحرايي
جاودان بمان اي فجر، اي پگاه روشنگر
كاين سفينه توحيد، سرنهد به دريايي
اي طلوع آزادي، وي بهار بهمن ماه
رهبري كنون با ماست، بر سرير دانايي
شاعر:سپیده ی کاشانی

ریپورتر
25th March 2009, 11:13 AM
ناگهان سر زد از مرز بارانhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
مژده خرم و سبز رستن
گفت با ما طلوعي دوباره
بايد از تيرگي دست شستنhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
آمد او از افق هاي روشنhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
روح آزادگي در زمين شد
با پيام اميد و رهايي
زندگي تازه شد دلنشين شدhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
او كه چون كهكشاني سرافرازhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
او كه چون آسمان بي كران بود
با شما غنچه هاي محبت
مهربان، مهربان، مهربان بودhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
كودكي هاي او خوب وشيرينhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
سرو آزاده اي در جواني
نيك مردي در ايام مردي
پيري آيينه دل،‌ آسمانيhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
اي امام، اي كليد در صبحhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
اي پيام آور روشنايي
ما تو را هم چنان دوست داريم
مثل فصل بزرگ رهاييhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
شاعر:محمدجوادمحبت

ریپورتر
25th March 2009, 11:14 AM
شب، شبي بيكران بود
دفتر آسمان پاره پاره
برگها زرد و تيره
فصل، فصل خزان بود
هر ستارهhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
حرف خط خورده اي تار
در دل صفحه آسمان بود
گر چه گاهي شهابي
مشقهاي شب آسمان را
زود خط مي زد و محو مي شد
پاك كن هايي از ابر تيره
خط خورشيد را پاك مي كرد
ناگهان نوري از شرق تابيد
خون خورشيد
آتشي در شفق زد
مردي از شرق برخاست
آسمان را ورق زدhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
شاعر:قیصرامین پور

ریپورتر
25th March 2009, 11:14 AM
مثل غنچه بود آن روزhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
غنچه اي كه روييده
در هواي بهمن ماه
بر درخت خشكيدهhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
مثل آب بود آن روزhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
آب چشمه اي شيرين
چشمه اي كه مي بيند
مرد تشنه اي غمگينhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
گر چه در زمستان بودhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
چون بهار بود آن روز
سرزمين ما ايران
لاله زار بود آن روزhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
روز خنده ما بودhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
روز گريه دشمن
روز خوب پيروزي
بيست و دوم بهمنhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
شاعر:مصطفی رحماندوست

ریپورتر
25th March 2009, 11:14 AM
شب گريه هاي بي صدا گل داد
فريادهاي شب زدا گل دادhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
اميد و همت آشتي كردند
احساسهاي آشنا گل دادhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
در باغساران شبانگاهي
شد ديده باراني، دعا گل دادhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
اي پاك جاناني كه از ايمان
در متن دلهاتان صفا گل دادhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
اين كشت از خون شما روئيد
اين شاخه با جان شما گل دادhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
شاعر:محمدجوادمحبت

ریپورتر
25th March 2009, 11:15 AM
دي سر آمد – گل بر آمدhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
تا تو اي ماه بهمن رسيدي
تو شهابي- آفتابي
در شب تيره صبح سپيدي
اوج نوري- موج نوري
شعله بر فوج ظلمت كشيدي
اي بهمن – ماه ميهن
مژده بخش بهار اميديhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
با تو زيبا – باغ فردا
كز سپهر سعادت دميدي
تو بهاري- لاله زاري
يادگار هزاران شهيديhttp://www.parsianforum.com/images/smilies/icon_pf2%20(56).gif
شاعر:بابک نیک طلب

ریپورتر
25th March 2009, 11:15 AM
بهمن آمد و گل ريخت، باغبان به دامانش
چلچراغ مهر افروخت، لاله در خيابانش
سرزمين ايمان را، با ستاره آذين بست
چون درخت فروردين، از شكوفه بارانش
فجر صادق است آنك، كز فروغ يزداني
در طلوع آزادي، سر زد از گريبانش
پرده شفق گلگون، دامن فلق در خون
بر سپهر نيلي فام، شاهد شهيدانش
ز آستين ابراهيم، دست حق برون آمد
در نبرد تنگاتنگ، بت شكست و بنيانش
شور او خدايي بود، نغمه آسماني بود
كز سروش غيب آمد، آفرين ز يزدانش
شاعر:استادمشفق کاشانی
___________________________

kamanabroo
25th March 2009, 03:47 PM
آرزوی قشنگ «بابا (http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?id=36480)»

می‏چکند از نگاه‏ها، پنهان

اشک‏ها، یادگار دریایند

آسمان هم به گریه می‏آید

وقتی از چشم «کودکی»، آیند

کودکی مانده در دل غربت

خفته امّا درون ویرانه

آن که روزی نگاه زیبایش

شد حدیث هزار پروانه


جرم او را کسی نمی‏دانست

جرم پروانه را نمی‏دانند

آن‏چه مردم شنیده می‏گویند

رسمِ جانانه را، نمی‏دانند


چشم‏ها را گشوده، می‏نالید

در فضای غریبِ ویرانه

مثل شمعی که اشک می‏ریزد

در سکوت حزینِ یک خانه

ناله‏هایش، اگرچه می‏گفتند:

«غربت خانه کرده بی‏تابش»

دور می‏زد درون تاریکی

لحظه لحظه، نگاه بی‏خوابش


جست‏وجوهای او، نشان می‏داد

انتظار کسی، به جان دارد!

سر به بالا گرفته، می‏پرسید:

عمّه، این خانه، آسمان دارد؟!


آسمان را گرفت در آغوش

مثل یک عقده در گلو، افسرد!

آرزوی قشنگِ «بابا» هم!

در همان آخرین نگاهش، مُرد

سید علی‏اصغر موسوی

ЛίL∞F∆R
10th May 2009, 07:00 PM
يه روز آقا خرگوشه





رسيد به بچه موشه



موشه پريد تو سوراخ





خرگوشه گفت، آخخخخخخخخخخخخ



نترس نترس، كارِت دارم





من خرگوش بي آزارم



پس بيا از سوراخت بيرون





نمي خواي مهمون، نمي خواي مهمون





مادر موشه عاقل بود



زني با هوش و كامل بود





نگاهي كرد به خرگوش



ديد كه گوشاش درازه، دهنش بازه





نگاهي كرد به خرگوش





گفت به بچه موش:





نترس جونم اون مهمونه، خيلي خوب و مهربونه





پس برو پيشش سلام كن، بيارش خونه، بيارش خونه

ЛίL∞F∆R
10th May 2009, 07:06 PM
چیکه چیکه ، چیکه چیکه آب می چکه
از دوش آب داره آب میچکه

چیکه چیکه ، چیکه چیکه آب می چکه
از دوش آب داره آب میچکه

حالا زود باش برو زیر دوش
تا بشی مثل یه دونه موش

حالا زود باش برو زیر دوش
تا بشی مثل یه دونه موش


شلپ شلوپ آب تنی
شلپ شلوپ آب بازی
شلپ شلوپ آب تنی
شلپ شلوپ آب بازی


حالا وقتشه باید لیف بکشی
لیف روی پوست کثیف بکشی

شلپ شلوپ آب تنی
شلپ شلوپ آب بازی

شلپ شلوپ آب تنی
شلپ شلوپ آب بازی

پوستت با لیف و صابون تمیز میشه
پوستت با لیف و صابون تمیز میشه
اما
کف حموم کف میریزه لیز میشه
کف حموم کف میریزه لیز میشه

پوستت با لیف و صابون تمیز میشه
پوستت با لیف و صابون تمیز میشه
اما
کف حموم کف میریزه لیز میشه
کف حموم کف میریزه لیز میشه


مواظب باش اینجا خیلی سر
هر کی شیطونی کنه زمین میخوره

مواظب باش اینجا خیلی سر
هر کی شیطونی کنه زمین میخوره


برای تمیزی مو بزن به سرت شامپو
برای تمیزی مو بزن به سرت شامپو
لالالالالالالالابه به
لالالالالالالالا چه چه
لالالالالالالالابه به
لالالالالالالالا چه چه


شلپ شلوپ آب تنی
شلپ شلوپ هم آبتنی هم آب بازی آب بازی آب تنی

ЛίL∞F∆R
10th May 2009, 07:11 PM
خونه ی مادربزرگه هزار تا قصه داره

خونه ی مادربزرگه شادی و غصه داره
خونه ی مادربزرگه حرفای تازه داره
خونه ی مادربزرگه گیاه و سبزه داره


خونه ی مادربزرگه هزار تا قصه داره
خونه ی مادربزرگه شادی و غصه داره
خونه ی مادربزرگه حرفای تازه داره
خونه ی مادربزرگه گیاه و سبزه داره


در بازه خونه ی ما
همیشه سبزه زاره
دشتاش پز از بوی گل
اینجا همش بهاره
دل وقتی مهربونه , شادی میاد میمونه

ЛίL∞F∆R
10th May 2009, 07:19 PM
لا لالایی گل لالا مهتاب اومده بالا موقع خواب حالا
لا لا لالایی گل نی نی خوابهای خوش ببینی روی ابرها بشینی
لالا لالایی گل نی نی خوابایخوش ببینی روی ابرا بشینی
لا لا لا لا لا لا لالاییییییییییییییییییییی یییییییییییی

*مینا*
19th May 2009, 10:16 AM
اتل, متل, توتوله / گاو حسن چه جوره ؟ (http://rozaneh-group.com/join)
نه شير داره نه پستون
شيرشو بردن هندستون
يک زن کردي بستون
اسمشو بزار عمقزي / دور کلاش قرمزي
هاچين و واچين / يه پاتو ورچين (http://rozaneh-group.com/join)

شاهزاده کوچولو
2nd August 2009, 12:00 PM
اتل متل زباله
گاوقلی بیکاره
نه شیر داره نه آستین
شیرشو بردن فلسطین
یک زن کردبستون اسمشو بزار سکینه
:))که چادرسرش زخیم{tongue}

سلوى
22nd October 2009, 05:41 PM
باز تلفن زنك ميزنة
تو كوشم اهنك ميزنة
من كوشى رو بر ميدارم
ميكم الو سلام دارم
مامان جونم صداش مياد
صداى خندةهاش مياد
از بشت سيم بهم ميكة
بزرك شدى حالا ديكة
صدافرين بر بسرم,برات ية هدية ميخرم
صدافرين بر دخترم,برات هدية ميخرم:">

سلوى
22nd October 2009, 05:49 PM
خوشحال و شادو خندانم ........قدر دنيا رو ميدانم
خندة كنم من.....دست بزنم من......با بكوبم من
.......................شادانم
در دلم غمى ندارم............زيرا سلامت هست جانم
عمر ما كوتاةس...............جون كل صحراست
.............بس بياييد شادى كنيم
بياييد باهم بخوانيم...........ترانة جوانى را
عمر ما كوتاةس..........جون كل صحراست
............بس بياييد شادى كنيم
كل بريزم من........از توى دامن............بر روى خرمن
.................شادانم:">

سلوى
22nd October 2009, 05:56 PM
تبلويم,تبلو
صورتم متل هلو
قدو بالام كوتاة
جشم و ابروم سياة
مامان خوبى دارم
ميشينة توى خونة
ميبافة دونة دونة
ميبوشم خوشكل ميشم
مثل دستة كل ميشم{big hug}

سلوى
22nd October 2009, 06:08 PM
عروسك قشنك من قرمز بوشيدة
تو رخت خواب مخمل ابيش خوابيدة
ية روز مامان رفتة بازار اونو خريدة
قشنكتر از عروسكم هيجكس نديدة
عروسك من جشماتو باز كن
وقتى كةشب شد,اونوقت لالا كن
بيا بريم توى حياط با من بازى كن
توب بازى و شن بازى و طناب بازى كن{big hug}

سلوى
24th October 2009, 02:36 PM
تيك تاك تيك تاك
ساعت اندوة
دست دلت را
تمام افتاب
فرو افتادة است
برتمام خاك
ومي خواهد
از كهكشاني دور شايد
زمين را و مرا شيرين مي بيند
وقتي نمي توان حتي
كودكان كريست

@};-

سلوى
24th October 2009, 02:41 PM
اغاز درخت
همين ايستادن است
با ساية وبرك
كة فراهم امدة باشد
سوختبار حظ تماشاي از ان
واغاز عشق
همين كة نباشي باشي

>>>>>>>>>>>>>>>>>>
هموارة بة يادت هستم

@};-@};-@};-@};-@};-

سلوى
24th October 2009, 02:46 PM
صبح كة از خواب با مي شم
اول افتاب با ميكنم
ية كمي ورزش مي كنم
توي باغجة نرمش مي كنم
صدا مي زنم مامان جون
جاي رو بريز تو فنجون
وقتي جاي را نوشيدم
مامانو بابا رو بوسيدم
ميرم بة كودكستان
خوشحال و شاد و خندان
خوب بيد!!!!{happy}

@};-@};-@};-@};-

سلوى
24th October 2009, 02:50 PM
اهوي دارم خشكلة :heart:

فرار كردة زدستم:heart:

دوريش برايم مشكلة:heart:

كاشكي اون و مي بستم:heart:

@};-@};-@};-@};-@};-

سلوى
24th October 2009, 02:53 PM
ية توب دارة قل قلية سرخ و سفيد و ابية

ميزنم زمين هوا ميرة نمى دونم تا كجا ميرة
من اين توب رو نداشتم

مشقامو خوب نوشتم بابام بهم عيدى داد ية توب قل قلى داد

خوب بيد!!!{big green}{big green}{big green}{big green}
@};-@};-@};-@};-@};-

سلوى
24th October 2009, 02:57 PM
اى زنبور طلايي
نيش ميزنى بلايي
باشو باشو بهارة
كل وا شدة دوبارة
برو بة دشت و صحرا
جنكل و كوة و دريا
نيش بزن باز بة كل ها
عسل بساز براى ما
خوب بيد!!!!:">
@};-@};-@};-@};-@};-

سلوى
24th October 2009, 02:59 PM
بيشى بيشى ملوسم

ميخوام تو رو ببوسم

مامانم نميذارة

خدايا اين جة كارة
خوب بيد!!!{big green}{big green}{big green}
@};-@};-@};-@};-@};-

سلوى
24th October 2009, 03:03 PM
دويدم و دويدم
بة قلكم رسيدم
زدم اون رو شكستم
تا بول بياد تو دستم
,هيجى نبود تو قلك
بة جز ية سوسك كوجك
سوسكة بكم جيكار كرد؟
ترسيدو زود فرار كرد
خونةى اون خراب شد
دلم براش كباب شد
دويدم و دويدم
رفتم براى سوسكة يك قلك نو خريدم{big green}
خوب بيد!!!{big green}{big green}{big green}
@};-@};-@};-@};-

سلوى
6th November 2009, 07:09 PM
شب اومدوستارة

رواسمون نشستة

نة يك،نةدة،نةصدتا

هزارهزاردستة

ستارةتوي شبها

جراغ اسمون

مثل كل وبنفشة

توباغ اسمونة

يك كمي اين طرفتر

ماة قشنك وزيباست

دلش كرفتة امشب

براي اين كة تنهاست

سلوى
6th November 2009, 07:13 PM
بادامد باد امد

درباغ سيب ما

شادامدشادامد

اين شاخةان شاخة

لرزيدازدست باد

يك سيب خوش مزة

درجوي اب افتاد

اب ان را شرشرشر

باخود تا صحرا برد

يك كاوخال خالي

ان را بوكرد وخورد

سلوى
6th November 2009, 07:17 PM
دويدم دويدم

بة يك سوال رسيدم

كية توي دنيا

ماهي ميدة بة دريا

برك تكرك مي سازة

درخت وبرك مي سازة

بة بلبل اواز مي دة

بة موش دم دراز مي دة

بة ادم ها خواب مي دة

افتاب ومهتاب مي دة

جواب تو اسونة

خداي مهربونة

هر بجةاي مي دونة

سلوى
8th November 2009, 07:06 PM
دويدم ودويدم سرجار راة رسيدم

سة تا جراغ را ديدم از قرمزش ترسيدم

زردة كة شد نمايان رفتم لب خيابان

جراغ سبز كة ديدم از جاي خودبريدم

با شادي فراوان رد شدم از خيابان

از خط كشي دويدم بة ماشينا خنديدم

سلوى
8th November 2009, 07:15 PM
جرا عجلة داري سربة سرم ميذاري

قدري تحمل نما همة ميشيم روبة رو

الان برنامة داريم وقت بيخود ندارم

تو هم برو كار كن بيكار لازم نداريم

سواد جرا نداري جيزي تو سر نداري

برو فردا مدرسة تا كة سواد بياري

سلوى
10th November 2009, 08:31 PM
باز تلفن زنك ميزنة

تو كوشم اهنك ميزنة

من كوشيروبر ميدارم

ميكم الو سلام دارم

مامان جون صداش مياد

از بشت سيم بهم ميكة

بزرك شدي حالا ديكة

صد افرين بر بسرم،برات ية هدية مي خرم

صد افرين دخترم برات ية هدية مي خرم

سلوى
10th November 2009, 08:34 PM
وقتي مياي بة خونة جة زيباست

باباي قشنكيرين باباي دنياست

باباي خوبم دوست دارم

اخة تو مهربوني

بدر جون مادر جون شما ها همزبونيد

الهي هميشة شما بيشم بمونيد

سلوى
10th November 2009, 08:36 PM
برةاي دارم خيلي قشنكة

برة شيطونوبلا زبرو زرنكة

ميرة توي صحرا هي ميكة بع

روي سبزةها هي ميكنة بع

بع بع بع

بع بع بع بع

سلوى
10th November 2009, 08:40 PM
اقا موشة اي كوجولوي دلة

ديدي افتاد دم اخر الي تلة

حالا ديكة عمرت بة سر اومدة

حالا ديكة عمرت بة سر اومدة

ياد مياد رفتة بودي تو دفتر وكتابم

دفتر انشا منو يواشكي جويدي

دستة كلي بة اب دادي من خجالت كشيدم

سلوى
10th November 2009, 08:43 PM
كبوتر ناز من تنها نشستة

دلم براش ميسوزة بالش شكستة

بة من نكاة ميكنة غمكين خستة

مامان جون مهربون بالشو بستة

كبوتر ناز من خوب ميشي فردا

دوبارة بر مي كشي تو اسمونها

سلوى
10th November 2009, 08:47 PM
شد ابر بارة بارة

جشمك بزن ستارة

كردي دل مرا شاد

تابان شدي دوبارة

ديدي كة دارمت دوست

كردي كردي بة من اشارة

جشمك بزن ستارة

از من مكن كنارة

در روز نابديدي

شب ماية اميدي

در ابر هاي تيرة

جون نقطة سبيدي

ديدي كة دارمت دوست

سلوى
12th November 2009, 02:28 PM
در خلوت روشن باتو كريستة ام

براي خاطر زندكان

ودر كورستان تاريك با تو خواندة ام

زيباترين سرودهارا

زيرا كة مردكان اين سال

عاشق ترين زندكان بودةاند

سلوى
12th November 2009, 02:32 PM
بر كن بيالة را اب اتشين

دير است رة بة حال خرابم نمي برد

اين جامها كة در بي هم مي شود تهي

دريا اتش است كة ميريزد بة كام خويش

من با سمند سر كش وجاويي شراب

تا بيكران عالم بندار رفتة ام

سلوى
12th November 2009, 02:35 PM
بند بة بايم زدند تا شايد بمانم

كستم ورفتم

تو بال دادي براي رهاي

رها كشتم وماندم

بدان اي مهربانم

من وتو وهر يك باليم و باهم

معني زيبا يك برواز

سلوى
12th November 2009, 02:48 PM
روي لحافم يك باغ زيباست

يك اسمونكل در باغ بيداست

شب ها كة هستم در رختخوابم

سقفي بر از كل هست اين لحافم

سلوى
12th November 2009, 02:54 PM
باز امد زمستان اين فصل سرد سر سخت

زنبورك بيجارة يخ زد بروي بند رخت

كنجشك بر خودلرزيد تا ننة سرما را ديد

دست سرد زمستان تمام كل ها را جيد

باغ از ترس زمستان روي جشمانش نشست

از سوزوسرماي برف كنجشك وباغ خوابيدند

در خواب جشمانشان هردو بهار را ديد

سلوى
13th November 2009, 05:59 PM
ية ماهي وية اردك

توي يك حوض كوجك

با هم شنا مي كردن سروصدا ميكردن

وقتي كة ما را ديدن حيونيها ترسيدن

ماهيها رفتن توي اب اردك ها رفتن توي افتاب

سلوى
13th November 2009, 06:05 PM
بسر بابا قشنكة

با زندكي ية رنكة

شب كة بابا تو خونةست

بسر بابا رو شونة ست

بالاوبايين ميرة

اما بابا مي خندة

دور غم را مي بندة

اكة جة خيلي خستة اس

لباشمثال بستةاس

دلش جة شادةشادة

خويشش جقدر زيادة

بدروبسر تو ابران

بااون لباي خندان

دست علي يارشون

خدانكهدارشون

سلوى
13th November 2009, 06:07 PM
دامن من جين جينية

ابي اسمونية

ستارةهاي ريز دارة

فقط مال مهمونة

وقتي كة من جرخ مي زنم

تموم جيناش وا ميشة

تو اسمون دامنم

ستارة ها بيد ميشة

سلوى
13th November 2009, 06:14 PM
تو قفساي باغ وحش

حيووناي رنكارنك

برندهاي كوجولو

ميمون شير بلنك

ميمون شكلك ميارة

مردم را خوشحال ميكنة

با يك دونة كوجيك

تنها فوتبال ميكنة

طاووس رو نكاة كنيد

جة خوشكل وقشنكة

جترشو هي باز ميكنة

ناز وخوش اب ورنكة

سلوى
13th November 2009, 06:18 PM
صبح كة از خواب باميشم

اول افتاب با ميشة

يكم ورزش ميكنم

تو باغجة ها نرمش ميكنم

صدا ميزنم مامان جون

جاي را بريز تو فنجون

وقتي جاي را نوشيدم

مامان وبابا را مي بو سم

ميرم بة كودكستان

خوشحال شاد وخندان

سلوى
13th November 2009, 06:22 PM
مامانم كفتة بة من

دست تو دماغم نكنم

جوجورو خيس نكنم

توي جوب جيش نكنم

ولي من

دست تو دماغم مي كنم

جوجورو خيس مي كنم

توي جوب جيش مي كنم

سلوى
13th November 2009, 06:34 PM
حسني بي دندون شدة

زار وبريشون شدة

بي احتياطي كردة

حالا بيشمون شدة

بادندوناش شكستة

با دوم سخت بست

مك زدة بة ابنبات

هي جويدة سكلات

قندون خالي كردة

واي كة جي كاري كردة

دونة بة دونة دندوناش

خراب شدن يواش يواش

سلوى
13th November 2009, 06:37 PM
در خونمون تميز

همسايمون مريضة

بدوبدو دكترش كو

من كة خودم دكترم

از همشون بهترم

اب انارش بدة

بستة كلابش بدة

سلوى
13th November 2009, 06:38 PM
كلاغة ميكة قارقار

ننةاش ميكة زهرمار

باباش ميكة ولش كن

جادر سياة سرش كن

از خونة بيرونش كن

سلوى
13th November 2009, 06:41 PM
از مدرسة اومدم

رفتم توي اشبز خونة

ديدم مامان اش بختة

هي ريختم

هي خوردم

هي ريختم

هي خوردم

مامان اومد بالا سرم

با ملاقة زد تو سرم

اخ سرمو اخ بدنم

اين عضلات بدنم

سلوى
14th November 2009, 11:49 AM
ية روز ية اقا خركوشة

اومد در خونة موشة

موشة دويد تو سوراخ

خركوشة كفت :اخ

وايسا جونم كارت دارم

من خركوش بي ازارم

كاريت ندارم

از سوراخ بيا بيرون

نميخواي مهمون

مادر موشة عاقل بود

زني باهوش كامل بود

نكاهي كرد بة مهمون

كفت بة بجة موش:

نترس جونم اون مهمونة

خيلي خوب مهربون

زود برو بة اون سلام كن

بيارش توي خونة

سلوى
14th November 2009, 03:09 PM
قورباغة سبز

باباي بستة

از روي بركي

در اب بستة

بالا وبايين

مي برد دام

هركز نباشد

بي حال خستة

كاهي بة اب است

يكدم نشستة

سلوى
14th November 2009, 03:10 PM
توي دة شلمرود حسني تك وتنها بود

حسني نكو بلا بكو

موي بلند ,روي سياة,

ناخن دراز

واة واة واة

سلوى
14th November 2009, 03:13 PM
جشم جشم دو ابرو

دماغ ودهن ية كردو

كوش كوش دو كوش

موهاي نشة فراموش

دست دست دوتا با

انكشتها ,جورابها

ببين جقدر قشنكة

حيف كة بدون رنكة

ببين جقدر قشنكة

حيف كة بدون رنكة

سلوى
14th November 2009, 03:14 PM
سلام مامان سلام بابا

من اومدم

سلام كفتن رو بلدم

امروز سلام را خوندم

فردا كتاب مي خونم

سلوى
14th November 2009, 03:16 PM
زمستون زمسون

وقت تكرك وبارونة

هوا شدة خيلي سرد

روي زمين بر از برف

بخاري ها روشن

دلم مي خواد دوبارة

برم بة كودكستان

مامان كيكة عزيزم

ببوش تو شال وكلاة

سلوى
14th November 2009, 03:18 PM
منم بجة مسلمان

كتابم هست قران

رسولم دادة فرمان

بة وقت صبحكاهي

كة كنم شكر خدا را

سلوى
14th November 2009, 03:20 PM
حيوونها خيلي هستن

وحشي اهلي هستن

كوسفند وميش وبرة

اسب وشتر وصحرا

با مي برن بة هر جا

سك خونة كة شيرة

كربة كة هم موش دارة

سلوى
14th November 2009, 03:25 PM
توب سفيدم

قشنكيو ونازي

حالا من مي خوام

برم بة بازي

بازي جة خوبة

با بجة هاي خوبة

بازي ميكنيم

با يك دونة توب

جون برت ميكنيم

توب سفيد را

از جا بر مي داريم

ميرة توي هوا

قل قل مي خورة

تو زمين ورزش

يكو دو وسة

جهار بنج وشش

سلوى
14th November 2009, 03:27 PM
سماور اب جوش

قل مي خورة با خروش

بدو بدو كة سر رفت

اباش همة هد رفت

مامان ميريزة برام جاي

تو فنجون طلاي

مامان ميكة نخور قند

من ميكنم اطاعت

سلوى
14th November 2009, 03:28 PM
ية توب دارم قلية


سوراخ سوراخ كلية

من اين توب را نداشتم

از اشغالي برداشتم

سلوى
14th November 2009, 03:31 PM
ليلي خانم تو حموم

ية تشت كندة دارة

تشت كة براز اب ميشة

فرك مي كنة ية ماهي

ميون دست موجاست

ليلي خبر ندارة

دريا بزرك خيلي

ية موج اون نميشة

هزار تا تشت ليلي

ØÑтRдŁ§
15th November 2009, 01:24 PM
پاشو پاشو کوچولو
از پنجره نگاه کن
با چشای قشنگت
به منظره نگاه کن
اون بالا بالا خورشید تابیده بر اسمون
یه رشته کوه پایین تر
پایین ترش درختان
نگاه کن اون دوردورا
کبوتری می پرد
شاید برای بلبل
از گل خبر میبرد

ریپورتر
19th November 2009, 06:45 PM
ماه و ستاره
شب اومد و ستاره
رو آسمون نشسته
نه يك ، نه ده ، نه صدتا
هزار هزار تا دسته

ستاره توي شبها
چراغ آسمونه
مثل گل و بنفشه
تو باغ آسمونه

يك كمي اين طرفتر
ماه قشنگ و زيباست
دلش گرفته امشب
براي اينكه تنهاست


شاعر : علي اصغر نصرتي
*********************

كفش

ني ني كوچولو
كفشاي سوت سوتي داره

يه توپ ماهوتي داره
بازي فوتبال مي كنه،
شوت مي زنه

كفشاش براش سوت مي زنه


شاعر : مهري ماهوتي

ریپورتر
19th November 2009, 06:46 PM
سؤال

دويدم ودويدم
به يك سؤال رسيدم

كيه كه توي دنيا
ماهي مي ده به دريا؟
برف و تگرگ مي سازه
درخت و برگ مي سازه؟

به بلبلا آواز مي ده
به موش دم دراز مي ده

به آدمها خواب مي ده
آفتاب و مهتاب مي ده

جواب تو آسونه
خداي مهربونه
هر بچه اي مي دونه

شاعر : ناصر كشاورز

ریپورتر
19th November 2009, 06:48 PM
سؤال

دويدم ودويدم
به يك سؤال رسيدم

كيه كه توي دنيا
ماهي مي ده به دريا؟
برف و تگرگ مي سازه
درخت و برگ مي سازه؟

به بلبلا آواز مي ده
به موش دم دراز مي ده

به آدمها خواب مي ده
آفتاب و مهتاب مي ده

جواب تو آسونه
خداي مهربونه
هر بچه اي مي دونه

شاعر : ناصر كشاورز

ریپورتر
19th November 2009, 06:49 PM
مورچه داره می بافه
با نخ زرد و یشمی
برای دوستِ خوبش
یه شالِ گرمِ پشمی
http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/53.gif
ریخته کنارِ دستش
صد تا کلافِ کاموا
مورچه می گه: «خدایا!
تموم می شه تا فردا؟»
http://www.mihanblog.com/public/public/rte/images_new/smiles/53.gif
زرافه دوستِ مورچه
فردا می شه سه سالش
هر چی براش می بافه
تموم نمی شه شا لش

ریپورتر
19th November 2009, 06:50 PM
سیب خوشمزه
http://www.organic-city.com/apple.jpg/apple-full.jpg
هاهاها هوهوهو
باد آمد بادآمد
درباغ سیب ما
شادآمد شادآمد
این شاخه آن شاخه
لرزید از دست باد
یك سیب خوش مزه
درجوی آب افتاد
آب آن را شُرشُرشُر
باخود تا صحرا برد
یك گاو خال خالی
آن را بو كرد و خورد

ریپورتر
19th November 2009, 06:51 PM
مادربزرگ
وقتی اومد
خسته بود
چار قدش و
دور سرش
بسته بود
صدای كفشش كه اومد
دویدم
دور گُلای دامنش
پریدم
بوسه زدم روی لُپاش
تموم شدن خستگی هاش

ریپورتر
19th November 2009, 06:52 PM
وقت اذان است
گلها می خندند
پشت سر سرو
قامت می بندند

سنبل می گوید
الله اكــــــــــــبر
لاله می خواند
سوره را از بر

نرگس در ركوع
گل میدهد باز
كوكب در سجده
غرق در نیاز

دستان سوسن
رو به قنوت است
وقت تشهد
بر سمت توت است

هنگام سلام
گلها یكـــــرنگند
وقت اذان است
گلها می خندند

ریپورتر
19th November 2009, 06:54 PM
پشت کوه دوباره

خورشید خانوم در اومد
با کفشای طلا و
پیرهنی از زر اومد

آهسته تو آسمون
چرخی زد و هی خندید
ستاره ها رو آروم
از توی آسمون چید

با دستای قشنگش
ابرا رو جابه جا کرد
از اون بالا با شادی
به آدما نیگا کرد

دامنشو تکون داد
رو خونه ها نور پاشید
آدمها خوشحال شدن
خورشید بااونها خندید...

ریپورتر
19th November 2009, 06:55 PM
پری قصه ام من
تنها و خسته ام منزاه
خونه م تو جنگل دور
دلم اسیر یک نور
روزا میشینم تنها
قصه میگم با گلها
منتظره یه شازدم
شازده بیاد تو قصه م
سوار اسب سفید
زیبا مثل یه خورشید
دست منو بگیره
برام آواز بخونه
بریم دوان و شادان
تو دشت وتوی دامان
گلهای رنگ و وارنگ
سرخ و بنفش و زرد رنگ
پروانه های رقصان
خندان و خوب و شادان
می رقصند دور گلها
می خونند شعر دلها
نقش می زنند طبیعت
سپاس و حمد خلقت
من و توهم بخندیم
دنیا را خوب ببینیم
مبادا غمگین بشین
مثل من تنها بشین
دنیا پر از خوبی
دنیا همش شادی
خوبی هارا ببینید
بدی را دور بریزی

ریپورتر
19th November 2009, 06:58 PM
یاس و بنفشه آمد
ماه مدینه آمد
صل علی محمد
دخت خدیجه آمد
http://dl9.glitter-graphics.net/pub/730/730609a5m8rb3ah6.gif
سبد سبد ستاره
از آسمون می باره
مثل گل اقاقی
وجود اون بهاره
http://dl9.glitter-graphics.net/pub/730/730609a5m8rb3ah6.gif
تو چشمه روانی
دریای بی کرانی
مرا ز خود مرانی
ای عشق آسمانی
http://dl9.glitter-graphics.net/pub/730/730609a5m8rb3ah6.gif
تویی ماه منیرم
تو گل بی نظیرم
نقش تو در ضمیرم
به عشق تو اسیرم

http://dl.glitter-graphics.net/pub/443/443081fwtx95sy3b.gif
برگرفته از مجله آفتاب

ریپورتر
19th November 2009, 07:02 PM
عروسك قشنگم
چتر وكلاه داره
وقتی بارون می باره
چترو به دست می گیره
كلاه به سر میذاره
میره توی خیابون
راه میره زیر بارون
خیس نمیشه لباساش
آب نمیره تو كفشاش
وقتی بارون بند میاد
آبی میشه آسمون
تو آسمون آبی
میاد یه رنگین كمون
عروسكم چترشو زود می بنده

ریپورتر
19th November 2009, 07:03 PM
ما كودكانيم شيرين زبانيم

مانند بلبل آواز مي خوانيم

در كودكستان شاديم و خندان

چون گل كه دارد جا در گلستان

گفتار ما خوب رفتار ما خوب

باشد هميشه هر كار ما خوب

ارمين
10th December 2009, 04:06 PM
تو قفساي باغ وحش
حيووناي رنگارنگ
پرنده هاي كوچولو
ميمون و شير و پلنگ

ميمونه شكلك مياره
مردُم رو خوشحال ميكنه
با يه دونه توپه كوچيك
تنهايي فوتبال ميكنه

نگاه كن اون خرس رو
وايستاده روي دو پا
خرگوش رو نگاه كنيد
هي ميپره تو هوا

طاووس رو نگاه كنيد
چه خوشگل و قشنگه
چترشو هي باز ميكنه
ناز و خوش آب و رنگه

ارمين
10th December 2009, 04:06 PM
تيک تاک تيک تاک
ساعت اندوه
که مي نوازد
دست و دلت را
چه وزن سنگيني دارد زمان.
تمام آفتاب
فرو افتاده است
بر تمام خاک
و مي خواهد
هميشه و اکنون چيزي سنگي يا آينه اي-
از کهکشاني دور شايد
نشانه بگيرد
زمين را
ومرا
که مي پندارم
شير مي بندد
در پستان لالائي مادران
وقتي نمي توان حتي
کودکانه گريست

.....

آغاز درخت
همين ايستادن است
با سايه و برگ
که فراهم آمده باشد
سوختبار حظ تماشايي از آن
و آغاز عشق:
همين که نباشي و باشي


>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>

همواره به یادت هستم!!!!!!!!!!!!

ارمين
10th December 2009, 04:06 PM
صبح كه از خواب پا ميشم
اول آفتاب پا ميشم
يه كمي ورزش ميكنم
تو باغچه نرمش ميكنم
صدا ميزنم مامان جون
چايي رو بريز تو فنجون
وقتي چايي رو نوشيدم
مامانو بابارو بوسيدم
ميرم به كودكستان
خوشحال و شاد و خندان
خوب بيد !!!http://vb.niksalehi.com/images/smilies/1.gif

ارمين
10th December 2009, 04:06 PM
باز تلفن زنگ ميزنه
تو گوشم آهنگ ميزنه
من گوشيرو برميدارم
ميگم الو سلام دارم
مامان جونم صداش مياد
صداي خنده هاش مياد
از پشت سيم بهم ميگه
بزرگ شدي حالا ديگه
صدآفرين بر پسرم ، برات يه هديه مي خرم
صدآفرين بر دخترم ، برات يه هديه مي خرم

ارمين
10th December 2009, 04:06 PM
توپ سفيدم قشنگيو نازي ، حالا من ميخوام برم به بازي
بازي چه خوبه با بچه هاي خوب ، بازي ميكنم با يه دونه توپ
چون پرت ميكنم توپ سفيدم را ، قل قل ميخوره ميره به هوا
قل قل ميخوره تو زمين ورزش ، يك و دو و سه ، چهار و پنج و شش (2) http://vb.niksalehi.com/images/smilies/4.gif

ارمين
10th December 2009, 04:07 PM
آهويي دارم خشگله
فرار كرده ز دستم
دوريش برايم مشكله
كاشكي اون و مي بستم

ارمين
10th December 2009, 04:07 PM
اين خونه رو كي ساخته اوساي بنا ساخته
با چوب نعناع ساخته تنهاي تنها ساخته
(هزار بار اين بيت رو تكرار كنيد لطفاhttp://vb.niksalehi.com/images/smilies/4.gif )
ديو اومد ،كدوم ديو(مجددا هزار بار تكرار كنيدhttp://vb.niksalehi.com/images/smilies/4.gif )
ديوي كه توي خواب بود ،كدوم خواب؟
خوابي كه تو چشاته،كدوم چشم؟
چشمي كه روزو گم كرد،كدوم روز؟
روزي كه قصر ما بود،كدو قصر؟
ديو اومد ديو اومد ديو اومد
كدوم ديو كدوم ديو كدوم ديو
صداش كنيم رهايي زميني نه هوايي
انگار به فكر مايي انگار به فكر مايي
به فكر ما نبودي ،از غم رها نبودي
وگرنه ديو دود ميشد يك شبه نابود ميشد
ين خونه رو كي ساخته اوساي بنا ساخته
با چوب نعناع ساخته تنهاي تنها ساخته
7 درو بستي نمكي 1درو نبستي نمكي
7 درو بستي نمكي 1درو نبستي نمكي
همينه كه بي عروسكي،همينه كه بي بادبادكي
يك الك بي دولكي همينه كه بي عروسكي
ين خونه رو كي ساخته اوساي بنا ساخته
با چوب نعناع ساخته تنهاي تنها ساخته
(هزار بار تكرار كنيدhttp://vb.niksalehi.com/images/smilies/4.gif )
خونمون رو آب برده
اقصه رو خواب برده
ديو اومد ،كدوم ديو(لطفا هزار بار تكرار كنيدhttp://vb.niksalehi.com/images/smilies/4.gif )

ارمين
10th December 2009, 04:07 PM
وقتی میای به خونه خونه چه زیباست
بابای من قشنگترین بابای دنیاست
بابای خوبم دوست دارم
اخه تو مهربونی
پدر جون مادرجون شما ها همزبونید
الهی همیشه شما پیشم بمونید

ارمين
10th December 2009, 04:07 PM
بره ای دارم خیلی قشنگه
بره شیطونو بلا زبرو زرنگه
میره تو صحرا هی میکنه بع
روی سبزه ها هی میکنه بع
بع بع بع
بع بع بع

ارمين
10th December 2009, 04:08 PM
آقا موشه ای کوچولوی دله
دیدی افتاد دم آخر لای تله
حالا دیگه عمرت به سر اومده
حالا دیگه عمرت به سر اومده
یاد میاد رفته بودی تو دفتر و کتابم
دفتر انشای منو یواشکی جویدی
دسته گلی به آب دادی من خجالت کشیدم

ارمين
10th December 2009, 04:08 PM
خاله من رو صورتش یه عالمه خال داره
از همونا که پینه دوز به روی هر بال داره
می خوام به خاله ام بگم یواشکی یه روزی
خاله جون خال خالی ام مثل یه پینه دوزی
__________________

ارمين
10th December 2009, 04:08 PM
پيشي پيشي ملوسم

ميخوام تورو ببوسم

مامانم نميذاره

خدايا اين چه كاره

ارمين
10th December 2009, 04:08 PM
یه بز پرید توی اتیش
از سر تا پا جزغاله شد
بیچاره شدبیچاره شد
زنجیر بزها پاره شد

ارمين
10th December 2009, 04:08 PM
پاشو پاشو کوچولو
از پنجره نگاه کن
با چشای قشنگت
به منظره نگاه کن
اون بالا بالا خورشید تابیده بر اسمون
یه رشته کوه پایین تر
پایین ترش درختان
نگاه کن اون دوردورا
کبوتری می پرد
شاید برای بلبل
از گل خبر میبرد

ارمين
10th December 2009, 04:08 PM
تو دستای مامانم
پیاز تند و تیزه
با چاقو روش می زنه
تا بشه ریزه میزه
چرا مامان گریه کرد
شاید دلش می سوزه
برای اون پیازه

ارمين
10th December 2009, 04:09 PM
ای یار با شهامت
من گویم از امامت
امامت خوش صفا
دوازده پیشوا

اول امام علی
دوم امام حسن
سوم امام حسین
چهارم علی ابن الحسین

ای یار خوش گفتگو
از امام پنجم بگو
از طاهران طاهر است
محمد باقر است

ششم جعفر صادق
هفتم موسی کاظم
هشتم امام رضا
رضاست به حکم قضا

نهم محمد علی
دهم علی النقی
یازدهم عسکری
دوازدهم غایب است

مهدی (ع ) صاحب زمان
اوست خدای را نشان

اینقدر از مشرکین
خون بریزد بر زمین

ارمين
10th December 2009, 04:09 PM
دویدم و دویدم,
به قلکم رسیدم
زدم اون رو شکستم تا پول بیاد تو دستم
,هیچی نبود تو قلک به جز یک سوسک کوچک
سوسکه بگم چی کار کرد؟
ترسیدوزود فرار کرد
خونه ی اون خراب شد
دلم براش کباب شد
دویدم و دویدم,
رفتم برای سوسکه یک قلک نو خریدم

ارمين
10th December 2009, 04:09 PM
یک بچه ماهی در حوض ما بود
از صبح تا شب کارش شنا بود
او خانه ای داشت در حوض کوچک
پیراهنش بود از جنس پولک

ارمين
10th December 2009, 04:09 PM
نی نی کوچولو میآره
آلبوم عکس ها شونو
می بینه دونه دونه
عکس های توی اونو
میبینه توی عکسی
مامان جونش عروسه
نشسته پیش داماد
میخواد اونو ببوسه
داماد کیه؟ باباشه
نی نی تو پولی میخنده
اما لجش میگیره
زود آلبومو میبنده
میگه مامان نمیخوام
تو بابا مو ببوسی
چرا نکری دعوت
منو به این عروسی

ارمين
10th December 2009, 04:09 PM
حاجي لك لك رو بلندي
چي ميخوري؟ نون قندي
مال من كو؟پيشي برده
اگه پيشيو ببينم سر دمشو ميچينم

ارمين
10th December 2009, 04:09 PM
بخواب بخواب نازی جون چشم سیاتو قربون
خورشید خانم خوابیده مهتاب به روش تابیده
بخواب بخواب نازی جون چشم سیا تو قربون

ارمين
10th December 2009, 04:10 PM
عروسك قشنگم
دخترك زرنگم
هنوز تو رختخوابي
اخه چقدر ميخوابي
پاشو تولدته
تولد خودته
عروسكم بهارك
تولدت مبارك

ارمين
10th December 2009, 04:10 PM
كبوتر ناز من تنها نشسته
دلم براش مي سوزه بالش شكسته
به من نگاه مي كنه ساكت و خسته
مامان جون مهربون بالش رو بسته
كبوتر ناز نازي خوب مي شي فردا
دوباره پر مي كشي به اسمونها

ارمين
10th December 2009, 04:10 PM
مامانه كفگير به دست هاي هاي
دسته ي كفگير شكست هاي هاي
بگو به بابا كه بره بازار
بخره دسته واسه كفگير واسه كفگير
من برات هر چي ميپختم همه عملت بود همه عملت بود
تو برام هر چي ميپختي همه كتلت بود همه كتلت بود
__________________

ارمين
10th December 2009, 04:10 PM
ماسه تا دختر خاله میرویم خونه خاله
میخوریم چلو کباب
میپریم تو رختخواب
رختخواب پاره میشه به مامان گفته میشه
کتک ها خورده میشه

ارمين
10th December 2009, 04:10 PM
اون نی نی رو میبینی
دست میزنه به بینی
دوستش نمیشه نی نی

ارمين
10th December 2009, 04:10 PM
يادت مياد تو ميدون پياز مي كشاتيم
پيازمون خراب بود ، مشتري داشتيم
مشتريمون كچل بود دوستش نداشتيم ، دوستش نداشتيم
ما دو تا دختر خاله ، ميريم خونه خاله
ميخوريم گوشت و جيگر ، ميزنيم به همديگه
آب دريا خنكه پسرخاله بادكنكه ، فوتش كنيم مي تركه
بمب ، بمب ، بمب http://vb.niksalehi.com/images/smilies/4.gif http://vb.niksalehi.com/images/smilies/4.gif http://vb.niksalehi.com/images/smilies/4.gif

ارمين
10th December 2009, 04:10 PM
خرگوش من چه نازه
گوشاش چق درازه
مثل بخاری گرمه
چه خوشگلو چه نرمه
دستاشو پیش میاره
به روی هم میزاره
میخوره برگ کاهو
میپره مثل آهو

ارمين
10th December 2009, 04:11 PM
ﻦﻣ شﻮﮔﺮﺧ
هزارد ﯽﻠﯿﺧ شﺎﺷﻮﮔ هزﺎﻧ ﻪﭼ ﻦﻣ شﻮﮔﺮﺧ
ﻪﻣﺮﮔ يرﺎﺨﺑ ﻞﺜﻣ ﻪﻣﺮﻧ و ﺪﯿﻔﺳ شﺎﻫﻮﻣ
هراذ ﯽﻣ ﻪﮕﯾﺪﻤﻫ ور ﻮﺷﺎﺘﺳد هرﺎﯿﻣ ﺶﯿﭘ
هزﺎﻧ ﯽﻣ شﻻﻮﺠﻨﭘ ﻪﺑ ﭼ هزارد ﺶﻧﻮﺧﺎﻧ نﻮ
ﻮﻫآ ﻞﺜﻣ هود ﯽﻣ ﻮﻫﺎﮐ گﺮﺑ هرﻮﺨﯿﻣ
هراﺪﻧ رﺎﮐ ﯽﮑﺸﯿﻫ ﻪﺑ هراﺪﻧ اﺪﺻ ًﻼﺻا

ارمين
10th December 2009, 04:11 PM
داداش من خوابیده
لحاف رو روش کشیده
تو خواب داره میخنده
کی دیده کی شنیده
شاید که یه فرشته اومده از آسمون
براش لالایی خونده لبهاشو کرده خندون

ارمين
10th December 2009, 04:11 PM
وقتی میای به خونه خونه چه زیباست
بابای من بهترین بابای دنیاست
بابای خوبم دوست دارم
تو خوبو مهربونی

ارمين
10th December 2009, 04:11 PM
ماهی زرد و سرخ من تو آب شنا می کنه برام
وقتی که نزدیکش می شم دهنشو وا می کنه برام
یه روز به ماهی گفتم بیا باهم بازی کنیم
خنده ای کرد و گفتش ماهی باید تو آب باشه تا همیشه زنده باشه

ارمين
10th December 2009, 04:12 PM
ای زنبور طلایی >>>>><<<<<< نیش می زنی بلایی
پاشو پاشو بهاره >>>>><<<<<< گل واشده دوباره
برو به باغ و صحرا >>>>><<<<<< عسل بساز برا ما
__________________

ارمين
10th December 2009, 04:12 PM
ستاره مهربون به من نگاه میکنی
اسم ستاره هارو بازم صدا میکنی
دلم میخواد همیشه پیش شما بمونم
کنار یک ستاره تا صبح بیدار بمونم
ستاره قشنگم دلم گرفته خیلی
بقیشو درست یادم نیست

ارمين
10th December 2009, 04:12 PM
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده
تورختخواب مخمل آبی خوابیده
دیروز مامان رفته بازار اونو خریده
قشنگ تر از عروسکم هیچکس ندیده
عروسک من چشماتو وا کن
وقتی که شب شد اونوقت لالا کن

ارمين
10th December 2009, 04:12 PM
تو چشمای مادرم عکس خودم رو دیدم
چشمای مادرم رو تو دفترم کشیدم
مثل یه آینه بود من اون تو پیدا بودم
اما اخه چطوری تو چشم اون جا شدم

ارمين
10th December 2009, 04:12 PM
شبا که ما می خوابیم آقا پلیسه بیداره
ما خواب خوش می بینیم اون در فکر شکاره
آقا پلیسه زرنگه
با دشمنا می جنگه

ارمين
10th December 2009, 04:12 PM
کلاغه میگه قار قار
ننه اش میگه زهرمار
باباش میگه ولش کن
چادر سیا سرش کن
از خونه بیرونش کن

یکی دیگه اشم اینه:
در خونمون تمیزه
همسایه مون مریضه
بدوبدو دکترش کو
من که خودم دکترم
از همشون بهترم
آب انارش بده
پسته گلابش بده

یکی دیگه
از مدرسه اومدم
رفتم تو آشپزخونه
دیدم مامان آش پخته
هی ریختم
هی خوردم
هی ریختم
هی خوردم
مامان اومد بالا سرم
با ملاقه زد تو سرم
آخ سرمو آخ بدنم
این عضلات گردنم

ارمين
10th December 2009, 04:12 PM
مامانم گفته به من
دست تودماغم نکنم
جوجو رو خیس نکنم
توی جوب جیش نکنم
ولی من
دست تو دماغم می کنم
جوجوروخیس می کنم
توی جوب جیش می کنم

یه وقت شماها ازاین کارا نکنید ها!!!

ارمين
10th December 2009, 04:13 PM
بچه ها به شرط این که نخندید یک دونه براتون می نویسم

مامامان دیگه..... نمی کنم

شلوارم دیگه خیس نمی کنم

چون خجالتی ام جای خالی را خودتون پر کنید
__________________

ارمين
10th December 2009, 04:13 PM
توی ده شلمرود حسنی تک وتنها بود
حسنی نگو بلا بگو تنبل تنبلا بگو
موی بلند روی سیاه ناخن دراز واه واه واه
نه فلفلی نه قلقلی نه مرغ زرد کاکلی
هیچکس باهاش رفیق نبود
تنها روی سه پایه نشسته بود توسایه
باباش می گفت حسنی می آیی بریم حموم
نه نمیام نه نمیام
سرتو می خوای اصلاح کنم؟
نه نمی خوام نه نمی خوام

ارمين
10th December 2009, 04:13 PM
الاغ خوب كد خدا يورتمه مي رفت تو كوچه ها
الاغ خوب و نا زنين
سر در هوا سم در زمين
يالت بلند و پر مو
دمت مثال جارو
يكمي به من سواري مي دي؟
نه كه نمي دم
چرا نمي دي؟
بايد برم بار بيارم ديرم شده عجله دارم
اما تو چي؟ موي بلند روي سياه ناخن دراز واه و واه و واه

صفحه ي بعد
غاز پريد تو استخر
تو اردكي يا غازي؟
من غاز خوش بيانم
مياي بريم به بازي؟
نه كه نمي يام
چرا نمي ياي؟
چون كه من از صبح تا غروب كنار جوب دنبال كار و شست و شو
اما تو چي؟ موي بلند روي سياه ناخن دراز واه و واه و واه

بقيه اش مال شما
درست بود ديگه؟

ارمين
10th December 2009, 04:13 PM
مادر خوب و نازم دلم برات تنگ شده
بی تو دیگه این روزها زندگی بی رنگ شده
بگو تو پشت ابرها چکار داری کجایی؟
چرا مثل همیشه کنارم نمیایی
بابا میگه که مامان رفته کنار خدا
من دلم میخواد که زودتر بیام اون بالا
مامان خوب و نازم دوست دارم همیشه
هیشکی توی دنیا برام مامان نمیشه
میام یه روز کنارت تا باهات بازی کنم
شاید بتونم امشب خدا رو راضی کنم

ارمين
10th December 2009, 04:13 PM
پاییزه پاییزه
برگ از درخت می ریزه
هوا شده کمی سرد
روی زمین پر از برگ

ارمين
10th December 2009, 04:13 PM
حسنی بی دندون شده
زار و پریشون شده
بی احتیاطی کرده
حالا پشیمون شده
بادندوناش شکسته
بادوم سخت و پسته
مک زده به آبنبات
هی جویده شکلات
قندونو خالی کرده
وای که چه کاری کرده
دونه به دونه دندوناش
خراب شدن یواش یواشhttp://vb.niksalehi.com/images/smilies/4.gif http://vb.niksalehi.com/images/smilies/4.gif

ارمين
10th December 2009, 04:14 PM
يه خروس چاقو چله
نشسته روي پله
پراش چقدر قشنگه
قشنگو رنگارنگه
قوقولي قوقوش ، قوقولي قوقوش بلنده
بالهاشو هي وا ميكنه ميبنده
يه تاج داره رو كله اش
ناخن داره روپنچه اش
چشمهاي ريزي داره
ناخنهاي تيزي داره
خورشيد كه ميره تو خونه
خروسه دلش ميگيره http://vb.niksalehi.com/images/smilies/1.gif

ارمين
10th December 2009, 04:14 PM
درواشد و یه جوجه
پرید تومد توکوچه
-جوجه کوچولو تپل مپلو
میای با هم بازی کنیم؟
مامان جوجه : قدقدقدا
برو خونتون تروبه خدا
جوجه ریزه میزه
ببین چقدرتمیزه
اماتوچی؟
موی بلند، روی سیاه ، ناخن دراز، واه واه واه

- آی فلفلی آی قلقلی میان باهم بازی کنیم؟
فلفلی گفت: نه نمیایم
-چرا نمیاین؟
قلقلی گفت: منو داداشمو بابام وعموم
هفته ای دو بار می ریم حموم
اما توچی؟
موی بلند، روی سیاه ، ناخن دراز، واه واه واه

ارمين
10th December 2009, 04:14 PM
ستاره های آسمون چشماشونو وا کردن
به زیبای قشنگ مهربون نگاه کردن
چه زیبا چه زیبای ماه خوب
دوست داریم
بقیشو یادم نیماد

ارمين
10th December 2009, 04:14 PM
قوقوله قوقو خروس میخونه
صبح شده چشماتو وا کن
بپوش لباساتو که خیلی دیره
کفشاتو زودی به پا کن
میرقصد از شادی کودک زیبا
میرود به سوی دبستان

*********
قدودقدودقدودقدا قد قد
چی شده جوجه خوشگلا
قد قد
این بچه موش تنه لشه
قدقد
اومده میگه بازی نشه
قدقد
*********
پیش بند براش دوختم غذا رو لباساش نریزه
پیرهن و دستو صورت اون همیشه تمیزه
پسته چقدر لذیذه بپا زمین نریزه

ارمين
10th December 2009, 04:14 PM
آقا لاکپشته چشاش چقدر درشته
عصا و چوب دستشه کلاه به سر گذاشته
میگه سلام بچه ها من اومدم خبردار
برو از توی کیفت مداد رنگیتو بردار

ارمين
10th December 2009, 04:15 PM
يك و دو و سه
زنگ مدرسه
زود باش كه دير شد
هنگام درسه.

دو و سه و چهار
همه خبردار
بايد كه باشيم
دانا و هشيار.

سه و چار و پنج
دانش بود گنج
در راه دانش
بايد كه برد رنج.

چار و پنج و شش
شد فصل كوشش
بايد بكوشيم
در راه دانش.

پنج و شش و هفت
فصل تفريح رفت
شد فصل تحصيل
هنگام كار است.

شش و هفت و هشت
تابستان گذشت
دبستان شد باز
آموزش برگشت.

هفت و هشت و نه
دير شده بدو
كتاب را باز كن
حرفش را بشنو.

هشت و نه و ده
مي رويم همره
چه روز خوبي
مدرسه به به!

ارمين
10th December 2009, 04:15 PM
بازیچه های بچه ها

آی بادبادک!
آی جغجغه!
آی فرفره!

بازیچه دارم بچه ها
ای بچه های کوچه ها
بازیچه های رنگ رنگ
ارزان و زیبا و قشنگ!

آمد دوباره پیر مرد
آن پیر مرد دوره گرد
با آن نگاه مهربان
آن پیر مرد خوش زبان
گوید برای بچه ها
حرفی از آن بازیچه ها

آی جغچغه فریاد کن!
این بچه ها را شاد کن
آی فرفره چرخی بزن!
رقصی بکن در دست من!
آی بادبادک
پرواز کن، بالا برو!

آزاد و بی پروا برو!

2_آواز باران

باران دانه دانه
در ناودان خانه
می خواند این ترانه
از قطره های باران
شد تازه سبزه زاران
پر گشت جویباران

از ناودان خانه
بشنو تو این ترانه
باران دانه دانه
ریزد به شاخساران

ارمين
10th December 2009, 04:15 PM
بارون مياد ، شور شور شور
اب راه اوفتاد ، هور هور هور
برف اومده ، ريزو ريزو ريز
يخ زده شده ، ليزو ليزو ليز
تگرگ مياد ، دام دام دام
سرم ، دستم ، پام پام پام
بارون مياد شَرشَر
پشت خونه هاجر
هاجر عروسي داره
تاج خروسي داره
__________________

ارمين
10th December 2009, 04:15 PM
اتل متل تو توله
گاو حسن چه جور
نه شیر داره نه پستون
شیرشو بردن هندستون
یک زن کردی بستون
اسمشو بزار امغزی دور کلاش قرمزی

ارمين
10th December 2009, 04:15 PM
گریه نکن عزیز جون
بچه خوب و مهربون

گریه کنی چشای تو
پف میکنه میاد جلو

قرمز و بد ادا میشه
یه کمی تا به تا میشه

بجای گریه خنده کن
صورت خود تابنده کن

ارمين
10th December 2009, 04:15 PM
حيوانها خيلي هستند وحشي و اهلي هستند
گاوبچه اش گوساله بز بچه اش بزغاله
گوسفند وميش و بره مي چرخند توي دره
اسب و شتر تو صحرا بار مي برند به هر جا
گنجشك و سار و بلبل مي روند روشاخه گل
روباه و شير و پلنگ حيوانهاي رنگارنگ
تو دشت و كوه و بيشه پيدا مي شوند هميشه

ارمين
10th December 2009, 04:15 PM
داداشی رفته دبستان
با لباس تابستان

چون کتشو نبرده
طفلکی سرما خورده

تب کرده و خوابیده
مهتاب به روش تابیده

داداشی جونم بیدار شو
مشغول کارو بار شو

هاپیشته هاپیشته

ارمين
10th December 2009, 04:16 PM
قلب صافی همچون در میخواهم ازدرگاهش
تابا این گام اول با بگداریم درراهش
تاقلب مادر سینه گردد مثل آیینه
نورانی وباکیزه باک از گرد هر کینه
باک از بغض و حسادت
باک ازقهروکدورت
روشن ازبرتوحق
جای نورمحبت

ارمين
10th December 2009, 04:16 PM
بخاریم بخاری
دستتو رو من نزاری
ای بچه مامانی

وقتی که داغ داغم
روشن میشه چراغم
یه وقت نیای سراغم

ارمين
10th December 2009, 04:16 PM
صبح هاي زود پا مي شم
تا از لحاف جدا شم
دست و رويم را مي شورم
ليوان شير مي نوشم
ميرم به كودكستان
به جمع خوب دوستان
با اونها بازي مي كنم
يك دنيا شادي مي كنم
مربي خوبي دارم
من اون را خيلي دوست دارم
__________________

ارمين
10th December 2009, 04:16 PM
عشق خدا قلعه ای است
محکم و امن و عظیم
هرکه در آن راه یافت
حفظ شد از ترس و بیم
هر که نیاید در آن
گم شود و جان دهد
قلعه عشق خدا
قدرت ایمان دهد

ارمين
10th December 2009, 04:16 PM
دست کوچولو پا کوچولو
گریه نکن بابات میاد
تا خونه همسایه ها
صدای گریه هات میاد

ارمين
10th December 2009, 04:16 PM
دامن من چین چینیه
آبی آسمونیه
ستاره های ریز داره
فقط مال مهمونیه

وقتی که من چرخ میزنم
تموم چیناش وا میشه
تو آسمون دامنم
ستاره ها پیدا میشه

ارمين
10th December 2009, 04:17 PM
من یه گلم من یه گلم ببین،ببین چه خوشگلم
من که یه گل نبودم فقط یه دونه بودم
یه بچه نازنین منو گذاشت تو زمین
بارون اومد آبم داد خورشید اومد نورم داد
بهار اومد قد کشیدم شادی گلها را دیدم
اگه تو منو ببینی نکنه منو بچینی

ارمين
10th December 2009, 04:17 PM
پسر بابا قشنگه
با زندگی یه رنگه
شب که بابا تو خونه ست
پسر بابا رو شونه ست
بالا و پایین می ره
نفس اونو می گیره
امّا بابا می خنده
دور غم و می بنده
اگر چه خیلی خسته اس
لباش مثال پسته اس
دلش چه شاده شاده
خوشیش چقدر زیاده
پدر و پسر تو اَبران
با اون لبای خندان
دست علی یارشون
خدا نگهدارشون

ارمين
10th December 2009, 04:17 PM
یه ماهی و یه اردک
توی یه حوض کوچک
با هم شنا میکردن سر و صدا میکردن
وقتی که ما رو دیدن حیوونیها ترسیدن
ماهیه رفت توی اب اردک پرید تو افتابhttp://vb.niksalehi.com/images/smilies/9.gif

ارمين
10th December 2009, 04:17 PM
ای یار با شهامت
من گویم از امامت
امامت خوش صفا
دوازده پیشوا

اول امام علی
دوم امام حسن
سوم امام حسین
چهارم علی ابن الحسین

ای یار خوش گفتگو
از امام پنجم بگو
از طاهران طاهر است
محمد باقر است

ششم جعفر صادق
هفتم موسی کاظم
هشتم امام رضا
رضاست به حکم قضا

نهم محمد علی
دهم علی النقی
یازدهم عسکری
دوازدهم غایب است

مهدی (ع ) صاحب زمان
اوست خدای را نشان

ارمين
10th December 2009, 04:18 PM
اتل متل یه مورچه ................ قدم می زد تو کوچه
اومد یه کفش ولگرد ............... پای اونو لگد کرد
مورچه پا شکسته ............... راه نمی ره نشسته
با برگی پاشو بسته ................. نمی تونه کار کنه
دونه هارو بار کنه ................. تو لونه انبار کنه
مورچه جونم تو ماهی............. عیب نداره سیاهی
خوب بشه پات الهیhttp://vb.niksalehi.com/images/smilies/4.gif
ای مورچه ناز نازی

ارمين
10th December 2009, 04:19 PM
هاهاها هوهوهو
باد آمد بادآمد
درباغ سيب ما
شادآمد شادآمد

اين شاخه آن شاخه
لرزيد از دست باد
يك سيب خوش مزه
درجوي آب افتاد

آب آن را شُرشُرشُر
باخود تا صحرا برد
يك گاو خال خالي
آن را بو كرد و خورد

ارمين
10th December 2009, 04:19 PM
آهويی دارم خوشگله فرار کرده ز دستم

دوريش برام مشکله کاشکی اونو می بستم

ای خدا چی کار کنم آهو مو پيدا کنم

ای خدا چی کار کنم آهو مو پيدا کنم

وای چکنم وای چکنم کجا اونو پيدا کنم


کاشکی اونو می بستم

کاشکی اونو می بستم

ارمين
10th December 2009, 04:19 PM
صبح شده آفتاب اومده *** من تازه از خواب پا شدم

وای جواب مامان جونو *** ای خدا چی بدم

اول جامو جمع می کنم *** بعد چایی رو دم می کنم

حاضر می شم برای ورزش *** ورزشهای ساده و نرمش

با صابون خوشبو، می شورم دست و رو *** صورتم می شه از پاکی چو گلها

مامانم واسه من یه چایی می ریزن *** بوسم هم میکنن، میگن: بفرما
__________________

ارمين
10th December 2009, 04:19 PM
خروسه میگه قوقولی قوقول:
صبح که میشه زود پاشو بگو
سلام مامان .سلام بابا
خورشید اون بالا سلام

سلام به رویه زیبات
چه خبر ز کوچه ما
بزرگترها به کارند .میرن که نون بیارند
بچه های ناز نازی رفتن سراغ بازی
کلاغ میگه غار غار :میای بریم سر کار
نچ حالا زود نچ حالا زود

ارمين
10th December 2009, 04:19 PM
کلاغه میگه قار قار
ننه اش میگه زهرمار
باباش میگه ولش کن
چادر سیا سرش کن
از خونه بیرونش کن

ارمين
10th December 2009, 04:19 PM
شب اومد و ستاره
رو آسمون نشسته
نه يك ، نه ده ، نه صدتا
هزار هزار تا دسته

ستاره توي شبها
چراغ آسمونه
مثل گل و بنفشه
تو باغ آسمونه

يك كمي اين طرفتر
ماه قشنگ و زيباست
دلش گرفته امشب
براي اينكه تنهاست

ارمين
10th December 2009, 04:20 PM
در خوابهای کودکی ام
هر شب طنین سوت قطاری
از ایستگاه می گذرد
دنباله ی قطار
انگار هیچ گاه به پایان نمی رسد
انگار
بیش از هزار پنجره دارد
و در تمام پنجره هایش
تنها تویی که دست تکان می دهی
آنگاه
در چارچوب پنجره ها
شب شعله می کشد
با دود گیسوان تو در باد
در امتداد راه مه آلود
در دود
دود
دود ...

ارمين
10th December 2009, 04:20 PM
مادربزرگ
وقتي اومد
خسته بود

چار قدش و
دور سرش
بسته بود

صداي كفشش كه اومد
دويدم

دور گُلاي دامنش
پريدم

بوسه زدم روي لُپاش
تموم شدن خستگي هاش

ارمين
10th December 2009, 04:20 PM
من رنگ سبزم
برگ درختم
گاهي لباسم
بر بند رختم

من سبز هستم
رنگ بهارم
هم پيش گلها
هم پيش خارم

من رنگ گوجه
رنگ خيارم
من رنگ برگم
رنگ بهارم.

ارمين
10th December 2009, 04:20 PM
تپلویم تپلو
صورتم مثل هلو
قد و بالام کوتاه
چشم و ابروم سیاه
مامان خوبی دارم
می شینه توی خونه
می بافه دونه دونه
می پوشم خوشگل می شم
مثل دسته گل میشم

ارمين
10th December 2009, 04:20 PM
دویدم و دویدم,
به قلکم رسیدم
زدم اون رو شکستم تا پول بیاد تو دستم
,هیچی نبود تو قلک به جز یک سوسک کوچک
سوسکه بگم چی کار کرد؟
ترسیدوزود فرار کرد
خونه ی اون خراب شد
دلم براش کباب شد
دویدم و دویدم,
رفتم برای سوسکه یک قلک نو خریدم

ارمين
10th December 2009, 04:20 PM
آهاي آهاي آ گرگره
اين رودخونه بزرگه
آبش خيلي زياده
نميشه رفت پياده
بايد كه دست بكارشي
يه قايقي سوارشي
كسي تورو نبينه
بگيره دمتو بچينه http://us.i1.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/21.gif

ارمين
10th December 2009, 04:20 PM
حسني بي دندون شده
زارو پريشون شده
بي احتياطي كرده
حالاپشيمون شده
با دندوناش شكسته
بادوم سخت و پسته
مك زده به آبنبات
هي ميخورده شكلات
قندونو خالي كرده
واي كه چه كاري كرده
دونه به دونه دندوناش
خراب شدن يواش يواش
تا خونه همسايه ها
مياد صداي گريه هاش

ارمين
10th December 2009, 04:20 PM
مدادم و مدادم
این روزا خیلی شادم
چونکه می خوام با دوستان
برم به کودکستان

تراش می یاد کنارم
خیلی دوستش می دارم
انگار با من داداشه !
سرم رو می تراشه

حالا چقدر تیزم من
عاشق پاییزم من !

ارمين
10th December 2009, 04:21 PM
عروسك قشنگ من قرمز پوشيده
تو رخت خواب مخمل آبيش خوابيده
يه روز مامان رفته بازار اونو خريده
قشنگتر از عروسكم هيچ كس نديده
عروسك من، چشماتو باز كن
وقتي كه شب شد، اونوقت لالا كن
بيا بريم توي حياط با من بازي كن
توپ بازي و شن بازي و طناب بازي كن

ارمين
10th December 2009, 04:21 PM
برگ درخت می ریزه


هوا شده کمی سرد


روی زمین پر از برگ


ابر سیاه و سفید


رو آسمونو پوشید


دسته دسته کلاغا


می رن به سوی باغا


همه می گن به یک بار


غار و غارو غارو غ

ارمين
10th December 2009, 04:21 PM
گل همه رنگش خوبه

بچه زرنگش خوبه

توی کتاب نوشته

تنبلی کار زشته

تنبل پاشو بیدار شو

از رخت خواب جدا شو

بشور دست و رویت

شانه بزن به مویت

مسواک بزن به دندان

تا بشی شاد و خندان

ارمين
10th December 2009, 04:21 PM
توپ سفيدم قشنگي و نازي
حالا من ميخوام برم به بازي
بازي چه خوبه با بچه‌هاي خوب
بازي ميكنم با يه دونه توپ
چون پرت ميكنم توپ سفيدم را
از جا ميپره ميره تو هوا
قل قل ميخوره تا زمين ورزش
يك و دو و سه و چهار و پنج و شش..

ارمين
10th December 2009, 04:21 PM
تو كه ماه http://mail.google.com/mail/e/014 بلند آسموني
منم ستاره http://mail.google.com/mail/e/B68ميشم دورت ميگردم
اگه ستارهhttp://mail.google.com/mail/e/B68 بشي دورم بگردي
منم ابرhttp://mail.google.com/mail/e/001 ميشم روتو ميگيرم
اگه ابر http://mail.google.com/mail/e/001بشي رومو بگيري
منم بارون http://mail.google.com/mail/e/gtalk.002 ميشم چيك چيك مي‌بارم
اگه بارونhttp://mail.google.com/mail/e/gtalk.002 بشي چيك چيك بباري
منم سبزه http://us.i1.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/54.gifمي‌شم سر درميارم
توكه سبزهhttp://us.i1.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/54.gif مي‌شي سر در مياري
منم گل http://www.iran-far.com/images/smilies/icon_gol.gif مي‌شم ، پهلوت مي‌شينم
تو كه گل http://www.iran-far.com/images/smilies/icon_gol.gifمي‌شي پهلوم مي‌شيني
منم بلبل http://us.i1.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/52.gifمي‌شم چهچه مي‌خونم

ارمين
10th December 2009, 04:21 PM
ای زنبور طلایی
نیش میزنی بلایی
پاشو پاشو بهاره
گل وا شده دوباره
برو به دشت و صحرا
جنگل و کوه و دریا
نیش بزن باز به گلها
عسل بساز برای ماhttp://us.i1.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/21.gif
__________________

ارمين
10th December 2009, 04:21 PM
خونه مادر بزرگه هزار تا قصه داره
خونه مادر بزرگه شادی و غصه داره
خونه مادر بزرگه حرفای تازه داره
خونه مادر بزرگه گیاه و سبزه داره
کنار خونه ما همیشه سبزه زاره
دشتاش پر از بوی گل
اینجا همه اش بهاره
دل وقتی مهربونه شادی میاد می مونه
خوشبختی از رو دیوار
پر می کشه تو خونه

ارمين
10th December 2009, 04:22 PM
پاییز اومد دوباره
برگاشدن ستاره
ستاره طلایی
زرد وسرخ وحنایی
آمد باد شبانه
برگا را دانه دانه
از شاخه ها جدا کرد
توی هوا رها کردhttp://us.i1.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/emoticons7/6.gif

__________________

ارمين
10th December 2009, 04:22 PM
پيشي پيشي ملوسم

ميخوام تورو ببوسم

مامانم نميذاره

خدايا اين چه كاره

ارمين
10th December 2009, 04:22 PM
دویدم و دویدم,
به قلکم رسیدم
زدم اون رو شکستم تا پول بیاد تو دستم
,هیچی نبود تو قلک به جز یک سوسک کوچک
سوسکه بگم چی کار کرد؟
ترسیدوزود فرار کرد
خونه ی اون خراب شد
دلم براش کباب شد
دویدم و دویدم,
رفتم برای سوسکه یک قلک نو خریدم

ارمين
10th December 2009, 04:22 PM
چوپونه كجاست؟
تو صحراست
مواظب گله هاست

گله بايد چرا كنه
بع وبع و بع صدا كنه
يونجه و شبدر بخوره
علفهاي تر بخوره

چوپون بايد زرنگ باشه
قوي و اهل جنگ باشه

جنگ با كي؟ با گرگ ها
صدآفرين ماشالله.

شاعر : شكوه قاسم نیا

ارمين
10th December 2009, 04:22 PM
شد ابر پاره پاره ............. چشمک بزن ستاره
کردي دل مرا شاد ........... تابان شدي دوباره
.
.
ديدي که دارمت دوست ....... کردي کردي به من اشاره
چشمک بزن ستاره ........... از من مکن کناره
.
.
در روز ناپديدي ............. شب مايه اميدي
در ابرهاي تيره ............. چون نقطه سپيدي
.
.
ديدي که دارمت دوست ....... کردي کردي به من اشاره
چشمک بزن ستاره ........... از من مکن کناره

ارمين
10th December 2009, 04:23 PM
خوشحال و شاد و خندانم ........... قدر دنيا رو مي دانم
خنده کنم من ......... دست بزنم من ......... پا بکوبم من
............................. شادانم
.
در دلم غمي ندارم ........... زيرا سلامت هست جانم
عمر ما کوتاه س ........... چون گل صحراست
............... پس بياييد شادي کنيم
.
بياييد با هم بخوانيم .......... ترانه جواني را
عمر ما کوتاه س ........... چون گل صحراست
............... پس بياييد شادي کنيم
.
گل بريزم من ...... از توي دامن..... بر روي خرمن
........................ شادانم

ارمين
10th December 2009, 04:23 PM
تو قفساي باغ وحش
حيووناي رنگارنگ
پرنده هاي كوچولو
ميمون و شير و پلنگ

ميمونه شكلك مياره
مردُم رو خوشحال ميكنه
با يه دونه توپه كوچيك
تنهايي فوتبال ميكنه

نگاه كن اون خرس رو
وايستاده روي دو پا
خرگوش رو نگاه كنيد
هي ميپره تو هوا

طاووس رو نگاه كنيد
چه خوشگل و قشنگه
چترشو هي باز ميكنه
ناز و خوش آب و رنگه
****
صبح كه از خواب پا ميشم
اول آفتاب پا ميشم
يه كمي ورزش ميكنم
تو باغچه نرمش ميكنم
صدا ميزنم مامان جون
چايي رو بريز تو فنجون
وقتي چايي رو نوشيدم
مامانو بابارو بوسيدم
ميرم به كودكستان
خوشحال و شاد و خندان
خوب بيد !!!
****
باز تلفن زنگ ميزنه
تو گوشم آهنگ ميزنه
من گوشيرو برميدارم
ميگم الو سلام دارم
مامان جونم صداش مياد
صداي خنده هاش مياد
از پشت سيم بهم ميگه
بزرگ شدي حالا ديگه
صدآفرين بر پسرم ، برات يه هديه مي خرم
صدآفرين بر دخترم ، برات يه هديه مي خرم
****

ارمين
10th December 2009, 04:23 PM
ني ني كوچولو
كفشاي سوت سوتي داره

يه توپ ماهوتي داره
بازي فوتبال مي كنه،
شوت مي زنه

كفشاش براش سوت مي زنه


شاعر : مهري ماهوتي
****


مادر بزرگ

مادربزرگ
وقتي اومد
خسته بود

چار قدش و
دور سرش
بسته بود

صداي كفشش كه اومد
دويدم

دور گُلاي دامنش
پريدم

بوسه زدم روي لُپاش
تموم شدن خستگي هاش


شاعر : افسانه شعبان نژاد
****
ماه و ستاره
شب اومد و ستاره
رو آسمون نشسته
نه يك ، نه ده ، نه صدتا
هزار هزار تا دسته

ستاره توي شبها
چراغ آسمونه
مثل گل و بنفشه
تو باغ آسمونه

يك كمي اين طرفتر
ماه قشنگ و زيباست
دلش گرفته امشب
براي اينكه تنهاست


شاعر : علي اصغر نصرتي
****

سيب خوشمزه


هاهاها هوهوهو
باد آمد بادآمد
درباغ سيب ما
شادآمد شادآمد

اين شاخه آن شاخه
لرزيد از دست باد
يك سيب خوش مزه
درجوي آب افتاد

آب آن را شُرشُرشُر
باخود تا صحرا برد
يك گاو خال خالي
آن را بو كرد و خورد

ارمين
10th December 2009, 04:24 PM
دويدم ودويدم
به يك سؤال رسيدم

كيه كه توي دنيا
ماهي مي ده به دريا؟
برف و تگرگ مي سازه
درخت و برگ مي سازه؟

به بلبلا آواز مي ده
به موش دم دراز مي ده

به آدمها خواب مي ده
آفتاب و مهتاب مي ده

جواب تو آسونه
خداي مهربونه
هر بچه اي مي دونه

شاعر : ناصر كشاورز

ارمين
10th December 2009, 04:24 PM
صبح شده آفتاب اومده
من تازه از خواب پا شدم
واي جواب مامان جونو
اي خدا چي بدم
اول جامو جمع مي كنم
بعد چايي رو دم مي كنم
حاضر مي شم براي ورزش
ورزش هاي ساده و نرمش
با صابون خوشبو مي شورم دست و رو
صورتم مي شه از پاكي چو گلها
مامانم واسه من يه چايي مي ريزن
بوسم هم ميكنن ميگن :

ارمين
10th December 2009, 04:24 PM
پاشو پاشو كوچولو
از پنجره نگاه كن
با چشماي قشنگت
به منظره نگاه كن
اون بالا بالا خورشيد
تابيده در آسمان
يك رشته كوه پايين تر
پايينترش درختان
نگاه كن اون دوردورا
كبوتري مي پرد
انگار براي بلبل
از گل خبر مي برد

ارمين
10th December 2009, 04:25 PM
كبوتر ناز من تنها نشسته
دلم براش ميسوزه بالش شكسته
به من نگاه ميكنه غمگين و خسته
مامان جون مهربون بالشو بسته
كبوتر ناز من خوب ميشي فردا
دوباره پر مي كشي تو آسمونها

ارمين
10th December 2009, 04:25 PM
تو حوض خونه ي ما
ماهيهاي رنگارنگ
بالا و پايين مي رن
با پولكاي قشنگ
كلاغه تا مي بينه
كنار حوض مي شينه
مي خواد ماهي بگيره
ماهيا تا مي بينن
به زير آبها ميرن
كلاغ شيطون مي شه
زار و پريشون
كلاغ شيطون مي شه
زار و پريشون

ارمين
10th December 2009, 04:25 PM
عروسك قشنگ من قرمز پوشيده
تو تخت خواب مخمل آبيش خوابيده
يه روز مامان رفته بازار اونو خريده
قشنگ تر از عروسكم هيچ كس نديده
عروسك من
چشماتو باز كن
وقتي كه شب شد
اون وقت لالا كن
بيا بريم تو حياط با من بازي كن
توپ بازي و شن بازي و طناب بازي كن

ارمين
10th December 2009, 04:25 PM
شد ابر پاره پاره
چشمك بزن ستاره
كردي دل مرا شاد
تابان شدي دوباره
ديدي كه دارمت دوست
كردي كردي به من اشاره
چشمك بزن ستاره
از من مكن كناره
در روز ناپديدي
شب مايه اميدي
در ابرهاي تيره
چون نقطه سپيدي
ديدي كه دارمت دوست
كردي كردي به من اشاره
چشمك بزن ستاره
از من مكن كناره

ارمين
10th December 2009, 04:28 PM
تو قفساي باغ وحش
حيووناي رنگارنگ
پرنده هاي كوچولو
ميمون و شير و پلنگ

ميمونه شكلك مياره
مردُم رو خوشحال ميكنه
با يه دونه توپه كوچيك
تنهايي فوتبال ميكنه

نگاه كن اون خرس رو
وايستاده روي دو پا
خرگوش رو نگاه كنيد
هي ميپره تو هوا

طاووس رو نگاه كنيد
چه خوشگل و قشنگه
چترشو هي باز ميكنه
ناز و خوش آب و رنگه

ارمين
10th December 2009, 04:29 PM
تيک تاک تيک تاک
ساعت اندوه
که مي نوازد
دست و دلت را
چه وزن سنگيني دارد زمان.
تمام آفتاب
فرو افتاده است
بر تمام خاک
و مي خواهد
هميشه و اکنون چيزي سنگي يا آينه اي-
از کهکشاني دور شايد
نشانه بگيرد
زمين را
ومرا
که مي پندارم
شير مي بندد
در پستان لالائي مادران
وقتي نمي توان حتي
کودکانه گريست

.....

آغاز درخت
همين ايستادن است
با سايه و برگ
که فراهم آمده باشد
سوختبار حظ تماشايي از آن
و آغاز عشق:
همين که نباشي و باشي
__________________

ارمين
10th December 2009, 04:29 PM
صبح كه از خواب پا ميشم
اول آفتاب پا ميشم
يه كمي ورزش ميكنم
تو باغچه نرمش ميكنم
صدا ميزنم مامان جون
چايي رو بريز تو فنجون
وقتي چايي رو نوشيدم
مامانو بابارو بوسيدم
ميرم به كودكستان
خوشحال و شاد و خندان
خوب بيد !!!http://vb.niksalehi.com/images/smilies/1.gif

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد