PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فایل گلایه ها و شکواییه های قرآن از ما



سمیه نجفی
23rd October 2012, 07:13 PM
من از آنان گله دارم هزاران، صد هزاران گله دارم ! مردم عامی! با قلب رئوف و روح آدمی، نیاز آرزوشان را در الفاظ

نشان گیرند، بدون آنکه در اعماق فرمانم پیامی از خدا گیرند و پای در راه بگذارند.



یکی خواند مرا گنگ و غلط، با چهچه‌ای‌گویی که آهنگ غنا هستم! یکی بندد مرا بر بازویش، بی فهم و بی درک و

تأمل، برای آنکه خیرالحافظین هستم! یکی بر گردنش، گوئی صلیبی از طلا هستم! یکی نالد مرا در بزم غم، گوئی

که شعر مرده‌ها هستم! یکی هم بهر حفظ مال و جانش غافل از یاد خدایش، ببندد یک قطعه‌ام را بر خودش، بر

خانه‌اش بر جان و مال و بچه‌اش تا از بلا و درد و آتش در امان باشد.



من از آنان گله دارم! در آن دم که عزیزی از وطن عزم سفر دارد، مادری یا خواهری یا همسری در بدرقه از من پلی

بالا سرش بندد تا که از زیر آن اول قدم را پیش بگذارد و دایم از خطرها در امان باشد.





فیض کاشانی رحمه الله می گوید: کتابها و رساله ها نوشتم تحققیقاتی کردم ولی در هیچ یک از علوم دوایی برای

دردم و آبی برای عطشم نیافتم برخود ترسیدم و به سوی خدا فرار و انابه کردم تا خداوند مرا از طریق تعمق در قرآ و

حدیث هدایت کرد







به دیوار مناره بر فراز گنبد و باره به گرداگرد تکیه، مقبره، مدفن و قندیل مسجدها با خط تزیینی و سر درهم معماوار

و ناخوانا، مرا با صنعت تذهیب عرضه می‌دارند برای نذر دنیا و ثواب آخرت، از باء تا سین خواندنم را با شتابی ختم

می‌گیرند.



من از آنان گله دارم! تنها ذکر الفاظم، تهی از معنی، چون وردی مقدس، بی تفهم، بی تعقل بی تأمل، بی تفکر!

تنها برای رفع حاجت یا ثواب آن نثار رفتگان و بس! فلانی در تمام زندگانی ندارد با من هیچ آشنایی ولی هنگام

تردید و بلاتکلیفی‌اش در انتخاب مسکن و یاری و آغاز هر کاری، به دامانم زند دست و گشاید لای اوراقم که یابد راه

خود را خوب یا بد یا میانه که بعد از آن تمام عذر و تقصیر و گناهش را به پای من بیندازد!



من از آنان گله دارم برای یمن هر مسکن مرا با آب و آیینه به آنجا می‌برند که شاید مبارک گردد آن خانه اگرچه هر

خلاف و هر گناه و هر تباهی و هلاکت‌ها در آن باشد! کنار هفت‌سین سفره‌شان در صف سیر و سماق و سرکه و

سنجد! به همراه صداق زن به پیش چشم داماد سیه‌پوش و عروس نقره‌ای دامن! کنار هزاران معصیت در پیش

نامحرم به دنبال طبل و نی و آواز و رقص و پایکوبی‌شان!من حاضرم اما برای چه؟من از آنان گله دارم! صد هزاران

گله دارم.



پی نوشت ها:

1- مقدمه تفسیر واقعه
2- رساله الانصاف
3- صحیفه نور ج 20 ص 20
4- مفردات راغب
5- التحقیق فی کلمات القرآن
6- تفسیر المنیر مبں

http://bpums.masjedun.com

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد