PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سد معبر یک بیکار برای باقی بیکارها!



anael
19th October 2012, 06:43 PM
بیکاری است و هزار دردسر از مامور مالیات و شهرداری و بیمه گرفته تا مردم...همه یکجوری بیکار را اذیت می​کنند خاصه اگر برای فرار از بیکاری بساطی پهن کند و...این می​شود که در ادامه می​خوانید.


زبیکاری به تنگ آمد فقیری
که نام نامی او بود قنبر
بساط انداخت در ره تا فروشد
مداد و خط کش و خودکار و دفتر
به جای مشتری، در اولین روز
هویدا گشت، مأموری دلاور
چنان زد بر سر بیچاره‌فریاد
که شد از ترس و وحشت جامه‌اش تر
چنان تر ساند یارو را که آمد
فرود از چشم او آب مقطر
لگد زد بر بساط مردک و ، گفت
که: «از بهر چه کردی سد معبر؟
کنون مال تو خواهد کرد توقیف
تو را هم سخت خواهم داد کیفر»
به زاری گفت: «قربان، رحم کن، رحم
که آخر من مسلمانم، نه کافر
منم ببچاره‌ای بیکار و بی نان
منم سر گشته‌ای بی زور و بی نان
اگر بردارم از این کار هم دست
شود چرخ معاشم پاک پنچر»
چو مأموران این سخن بشنید، گفتا:
«چه نیکو درس خود را داری از بر!
مگر هر کس که بی کار است و بی نان
از او باید که هر کاری زند سر؟
به عذر اینکه بیکاری، نباید
کنی سد راه بیکاران دیگر!»

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد