PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عوامل مؤثر بر ايجاد شوق عبادت



reza-1369
19th October 2012, 07:21 AM
عبودیت به معنای درك مملوکیت مطلق مستلزم آن است که همه افعال آدمي به قصد قرب الهی انجام شود و همه آنها در اينصورت، عبادت محسوب مي­شود. در این نوشتار بعد از تبیین این مطلب، عوامل شوق آفرین براي عبادت در دو بخش عوامل درونی و بیرونی ذكر شده و در ضمن توصیه­هایی از بزرگان دینی، توشه راه می­گردد.

درآمد
پرستش معبود از جمله امور فطری انسان است که گاه در اثر اشتباه، در گونه­های ديگر از جمله پرستش بت­های چوبی و سنگی، خورشیدپرستی و بندگی انسانی دیگر تبلور یافته است.
خداوند حاکم مطلق و سزاوار الوهیت است و شناخت عظمتش، مستلزم سرسپردگی به فرامین اوست.
حس آرامشی که از عبادت پروردگار نصیب انسان می­شود، شوق آفرین است؛ اما غبارهای معصیت، روزمرگی و دوری از عبادت واقعی که حضور معبود در آن درک شود، از این شوق می­کاهد.
برای احیای شوق عبادت باید در شأن بندگی و عبودیت خویش و در عظمت مقام محبوب تأملی دوباره نمود و از توصیه بزرگان دین که طی مسیر سلوک کرده­اند، بهره جست.
1. مفهوم­شناسی عبادت
عبودیّت در لغت به معنای اظهار کوچکی و خضوع در برابر معبود [1] و اطاعت و فرمانبرداری از او[2] و پرستش اوست[3]. مفهوم قرآنی عبادت با معنای اطاعت و خضوع همراه است اما با معنای آن­دو مساوی نیست؛ زیرا عبادت برای غیر خدا حرام است ولی اطاعت و خضوع در همه مواردی که برای غیر خدا باشد، ممنوع نیست[4] مثل اطاعت و خضوع در برابر پدر و مادر. علامه طباطبایی(ره) عبودیت را به معنای مملوکیت می­داند و معنای عرفی عبادت را که عبارت است از خضوع همراه تقدیس الهی، از لوازم مملوکیت مطلق برمی­شمرد.[5] براین اساس، عبودیت یعنی اینکه موجودی با­شعور، مِلک دیگری باشد. از این رو، خداوند، که مالک همه چیز است، همه انسان­ها و فرشتگان و سایر موجودات با شعور عبد اویند و کسی که این عبودیت را برنتابد، استکبار ورزیده است. کسانی به عالم ربوبی راه پیدا می­کنند که تمام هستی خود را ملک خدا دانسته، استقلال و استکبار را از پندار و رفتار خود بزدایند. ازاین­­رو، خداوند در قرآن می­فرماید: وَ لَهُ مَن فِي السمواتِ والأرضِ وَ مَنْ عِنْدَهُ لاَ یَسْتَکْبِروُنَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ لاَ یَسْتَحْسِروُنَ و هر كه در آسمان ها و زمين است براى اوست و كسانى كه نزد اويند از پرستش وى تكبّر نمى‏ورزند و درمانده نمى‏شوند (انبیاء/19). پس حقیقت عبودیت، پایداری و پاس­داری و راستی­ورزی بر پیمان فطری است که اهل ایمان در روز ازل بسته­اند، در مقابلِ پندارزدگی و فریفتگی اهل دنیا که خیانت به میثاق ملکوتی و زیر پا گذاشتن فطرت است.


2. عوامل ایجاد شوق عبادت
اولین نکته در عبودیت، راهیابی به مرتبه کمال عبادت است که انسان جز به معبود واقعی یعنی کمال مطلق نیندیشد و جز در راه او گام برندارد و هرچه غیر اوست را فراموش کند. تلاش برای رسیدن به این درجه از کمال، نياز به انگیزه و شوق وافري دارد و برای ایجاد شوق به عبادت در خویشتن و حرکت به سوی عبادت کامل به عوامل و راه­کارهای ذيل توجه داده می­شود:
1-2. عوامل درونی
الف. معرفت و درك عظمت معبود
معرفت مقدمه عبادت است بلكه حقيقت عبادت كشف معرفت حاصل از فعل عبادي است. ازاین­رو، علامه طباطبایی می­نویسد:
پس معلوم مى‏شود كه حقيقت عبادت اين است كه بنده، خود را در مقام ذلت و عبوديت واداشته، رو به سوى مقام رب خود آورد و همين، منظور آن مفسريست كه عبادت را به معرفت تفسير كرده است[9] و مى‏خواهد بگويد: حقيقت عبادت همان معرفتى است كه از عبادت ظاهرى به دست مى‏آيد.[10]
رابطه معرفت وعبادت به اين صورت قابل تبيين است كه از سویی، انسانی که معرفت شایسته به خدا ندارد، آن­گونه که سزاوار است عظمت و حرمت او را پاس نمی­دارد و هر اندازه آدمی به فرامین الهی و ارزش عبادت آگاهی بیشتری داشته باشد، عبادتی پربارتر خواهد داشت و از سویی دیگر هر عبادتی که به صورت صحیح انجام پذیرد، دل را برای کسب معرفتی بالاترآماده کرده، او را به عبادتی دیگر وامی­دارد. در تفسیر این سخن و برای روشن شدن بحث به کلام فیض کاشانی اشاره می­شود که وی می­نویسد:
هر عبادتی که بر وجه صحیح آن انجام گیرد، صفایی در دل به جا می­گذارد که دل را برای حصول نور و شرح صدر و معرفت و یقین دیگری آماده می­سازد؛ سپس همین نور و معرفت و یقین جدید او را به عبادت دیگری وامی­دارد و آن هم به نوبه خود ... تا آنجا که خدا بخواهد پیش می­رود. مَثَل چنین شخصی، مَثَل کسی است که با چراغی در دست در تاریکی راه می­رود و هر قسمتی از راه که برایش روشن می­شود، در آن گام می­نهد تا قطعه­ای جلوتر را روشن کند.[11]
به اين ترتيب، هرچه شناخت آدمي رو به تكامل مي­رود ذوق و شوق او براي عبادت بيشتر خواهد شد. آنكس كه لذت حضور عرفاني را درك كرده، در پي نورانيت بيشتر گام خواهد برداشت.
ب. حضور قلب
یکی از شرایط کمال عبادت، حضور قلب در هنگام انجام عبادت است. حضور قلب روح عبادت است و اگر عبادات اين روح را نداشته باشد و صرف لقلقه زبان و اعمال ظاهري باشد، به مرور زمان جذابيت خود را از دست مي­دهد. ازاين­رو، براي بقاي هميشگي شوق به عبادت نبايد از اين امر غافل شد. علامه طباطبایی در مورد احساس حضور در مقابل معبود می­فرماید:
در عبادت، حضوری دو جانبه وجود دارد: یکی حضور خداوند به عنوان معبودی حاضر و روبرو است چنانکه در آیه إِيَّاكَ نَعْبُدُ حیث التفاتی از غیبت به حضور[12] تبدیل شد تا پس از حمد او و ذکر اوصافش به تخاطب با پروردگار بپردازد که تنها تو را می­پرستیم چون حق پرستش او اين است كه او را حاضر و روبرو بدانيم. اما از ناحيه بنده، حق عبادت اين است كه خود را حاضر و روبروى خدا بداند و آنى از اينكه در حال عبادت است، غايب و غافل نشود و عبادتش تنها صورت عبادت و جسدى بى روح نباشد و نيز عبادت خود را قسمت نكند كه در يك قسمت آن مشغول پروردگارش شود و در قسمت ديگر آن، مشغول و به ياد غير او باشد.[13]
شدت این حضور قلب است که انسان را به اخلاص و کمال عبادت می­رساند تا در عملش شريكى براى خدای سبحان نتراشد و دلش در حال عبادت وابسته به جايى نباشد، نه به اميدى و نه از ترسى حتى نه اميد به بهشت و نه ترس از دوزخ. در نقطه اوج چنین اخلاصی است که امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:
إِلَهِي مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ عِقَابِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي ثَوَابِكَ وَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُكَ.[14]
(بارالها!) من تو را نه به طمع بهشت می­پرستم و نه به جهت ترس از آتش دوزخ بلکه تو را شایسته معبودیت می­بینم و می­پرستم.
با وجود احساس حضور است كه شوق بنده براي فرا رسيدن زمان عبادت دوچندان مي­شود. اين احساس كه در هنگام عبادت، اجازه سخن گفتن با خالق آفرينش و معشوق هستي، يافته است باعث مي­شود تا شوق عبادت بيش از پيش در انسان باقي بماند.
ج. تقوا­
چگونه مي­توان انتظار داشت كسي كه روان خود را به گناه آلوده كرده است، همچنان شوق انجام اعمال عبادي را در خود زنده نگهدارد. عبادتي كه تقوا را به همراه نياورد نوعي انجام ظاهري عبادت بدون توجه به لُبّ آن است. در قرآن کریم تقوا را نتیجه عبادت معرفی می­کند.[15] بزرگان ديني در تأثير تقوا بر ارتقاء معنوي تا آنجا پيش رفته­اند كه ترك معصيت را عبادت و ذكر عملي خواندند؛ محض نمونه، حضرت آیت الله بهجت(ره) با دستخطّ خویش مرقوم فرمود:
هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست. هیچ ذکر عملی، بالاتر از ترک معصیت در اعتقادات و عملیات نیست ئ ظاهر این است که ترک معصیت به قول مطلق بدون مراقبه دائمیه ما صورت نمی­گیرد.[16] بعضی گمان می­کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده­ایم، غافلند از اینکه معصیت اختصاصی به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم کبیره است؛ مثلاً نگاه تند به مطیع (و زیردست) برای تخویف ­(و ترساندن)، ایذاء محرَّم است و تبسم به عاصی اعانت بر معصیت است.[17]
انسانی که بر اثر عبادت با مرتبه­ای از تقوا ملازم شد، خود را از منهیّات الهی دور نگه می­دارد و حق بندگی را ادا می­کند تا به درجه بالاتری از تقوا برسد؛ یعنی این تقوا خود راهنمای بنده برای عبادتی کامل­تر و والاتر خواهد بود که در قرآن آمده است: إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً اگر از خدا بترسيد، خداوند قوه تشخيص حق از باطل را روزي شما مى‏كند. (انفال:29)
حضرت علی(ع) در توصیف عارف عابد و در بیان تأثیر تقوا فرمود:
(عابد عارف) عقل خویش را زنده کرده و نفس اماره را میرانده است؛ تا آنجا که اندام درشت او نزار شده و غلظت وجودش به لطافت بدل می­گردد و برقی شدید برای وی می­جهد و راه را به او نشان می­دهد و او را به راه می­اندازد و از دری به دری می­برد تا به در سلامت برساند.
پس، بايد تقواي الهي پيشه كرد تا لذت و نورانيت واقعي عبادت به آدمي چشانده شود وآنگاه علاقه و ذوق استفاده از چنين منبع فيضي در جان رخنه كند.
2-2

reza-1369
19th October 2012, 07:23 AM
. عوامل بیرونی در بحث از عوامل شوق­آفرين، نمی­توان از اثرپذیری عوامل بیرونی غافل شد. اسلام نیز به این واقعیت توجه کرده است. از جمله این عوامل مکان و زمان است. برخی مکان­ها و زمان­ها از شرافت خاصّی برخوردار شده­اند که باعث برکت و رفعت عبادت می­گردد.
الف. مکان
عبادت در مکان­های یادآور خدا مانند مسجد، حرم اولیاء الهی، سرزمین عرفات و ... فضای حاکم بر روح آدمی را تغییر می­دهد. قرار گرفتن در این مکان­ها اگر مانند حضور در عرفات كه به حكم شرع لازم است، لزوم شرعي هم نداشته باشد، به سبب نقش ایجابی که در کسب فیوضات دارد به مؤمنان و پویندگان طریقت توصيه شده است؛ چنانکه امام خمینی(ره) در کتاب آداب­الصلاۀ می­نویسد:
بدان كه سالك إلى اللَّه را به حسب نشئات وجوديّه مكان‏هايى است كه از براى هر يك از آنها آداب مخصوصه ­ايست كه تا سالك بدان­ها محقق نشود به صلاة اهل معرفت نائل نگردد.[18]
حضور در چنين مكان­هايي زمينه را براي دريافت روحيات معنوي آماده كرده با تغيير روحيه جوّي شوق­آفرين بر روح و جان آدمي حاكم مي­شود.
ب. زمان
عبادت و راز و نیاز در هنگام سحر، روز جمعه، شب قدر و ... اثری شگرف در صفای درون دارد و عامل ترغیب بیشتر برای تهذیب نفس می­گردد. نسیم لطف الهی در این زمان­ها به وزیدن در می­آید و آن کس که خود را در بند خواب و خوراک کند در معرض آن نسیم قرار نخواهد گرفت؛ پس به سخن رسول گرامی اسلام گوش دار که فرمود:
إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا.[19]
همانا قطعاً در روزگار شما نسیم­هایی وجود دارد پس هشیار باشید که خود را به آنها عرضه کنید.
در حدیثی قدسی، خداوند بندگان مشتاق خود را چنین توصیف می­کند که:
آنان به غروب آفتاب چنان علاقه­مند­اند که پرنده به هنگام غروب به آشیانه خود پس چون شب آنها را فرا گرفت و تاریکی­ها درهم­آمیخت و بسترها گشوده شد و تخت خواب­ها پهن شدند و هر دوستی با دوست خود خلوت کرد، آنان در پیشگاه من بر قدم­های خویش می­ایستند و صورت­هایشان را به سوی من فرش زمین می­کنند و با کلام من با من به منجات پردازند و با نعمت­های من، مرا تملق گویند، پس گاهی ناله می­کنند و گاهی گریه و گاهی آه پردرد دارند و گاهی شکایت. ... . نخستین چیزی که من به آنان عطا می­کند سه امر است:
(اول) از نور خودم به دل­های آنها می­اندازم که با آن نور نسبت به من آگاهی یابند همان­گونه که من از آنان آگاهم. دوم، اگر آسمان­ها و آنچه در آنهاست در میزان اعمال آنان باشد، من آن اعمال را برای آنان اندک می­کنم. سوم، روی خود را به سوی آنها خواهم کرد؛ پس آنکس که من به او رو کنم، می­داند که چه می­خواهم به او بدهم.[20]
میرزا جواد ملکی تبریزی(قده) که از عرفا و بکّائین روزگار خویش بوده است، اینگونه بر نفس، تازیانه سلوک می­زند و به شب­زنده­داري ترغيب مي­كند:
پس ای نفس مسکین! به حال خود بنگر که اگر فرمانبر پروردگارت باشی، چگونه به آن مقام بالا و درجه والا که زبان از تعبیر آن عاجز، و بلکه عقل از تصورش حیران است، بالا خواهی رفت؛ زیرا با این ترقی که کنی پیشوای فرشتگان شده و ... و اگر با او سر عصیان داشته باشی و امر تهجد و شب­زنده­داری را سبک بشماری و دعوت به مناجاتش را ارج نگذاری محل بول شیطان خواهی گردید.[21] وه که چه رسوایی تو را است که با لذت خواب تو را از رب­العالمین غافل نمود.[22]
یکی از سفارشات امام خمینی(ره) برای حفظ شوق عبادت، انتخاب حال و وقت مناسب براي عبادت است. ايشان مي­فرمايد:
وقتى را كه (سالک) براى عبادت انتخاب مى‏كند، وقتى باشد كه نفس را به عبادت اقبال است و داراى نشاط و تازگى است و خستگى و فتور ندارد، زيرا كه اگر نفس را در اوقات كسالت و خستگى وادار به عبادت كند ممكن است آثار بدى به آن مترتّب شود كه از جمله آنها آن است كه انسان از عبادت منزجر شود و تكلّف و تعسّف آن زياد گردد و كم كم باعث تنفّر طباع نفوس شود و اين علاوه بر آن كه ممكن است انسان را بكلّى از ذكر حق منصرف كند و روح را از مقام عبوديّت كه منشأ همه سعادات است برنجاند.[23]
نتیجه­گیری
چون عبودیت به معنای مملوکیت مطلق، مستلزم اطاعت بی‏قید و شرط و فرمانبرداری در تمام زمینه‏هاست، پس عبادت، بر هر کاری که برای خدا انجام می‏گیرد، قابل تطبیق است. مراد از خلقت، عبادت و خدا­محوری است که باعث معنابخشی به زندگی بشر است.

در اسلام، برای رسیدن به عبادتی کامل و ایجاد شوق در انجام عبادات به عواملی در درون انسان، مثل تفکر و حصول معرفت، تمرین برای ایجاد حضور قلب و تلاش برای دوری از گناهان توجه داده شد و به همین صورت نباید از تأثیر عوامل بیرونی مثل مکان و زمان در برانگیختن روحیه عبادت و ذکر غافل شد. شب­زنده­داری، مراقبه و تقوا از اموری است که مورد سفارش بزرگان قرار گرفته است.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد