PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعر اشعار مصطفی رحماندوست



*FATIMA*
9th October 2012, 06:40 PM
شاپرک
دویدم و دویدم
به سبزه ها رسیدم
رو فرش سبزه سبزه
گل قشنگی دیدم
کنار گل نشستم
نفس زنان و خسته
دیدم که روی آن گل
شاپرکی نشسته
سفید و سرخ و آبی
دو بال رنگارنگ داشت
لطیف تر از پر گل
دو شاخک قشنگ داشت

*FATIMA*
9th October 2012, 06:43 PM
ای کاش مادر ، راحت بخوابد
تا صبح دیشب
بیدار بودم
تب داشتم ، چون
بیمار بودم
جز من یکی هم
اصلاً نخوابید
همدرد من بود
تا صبح نالید
دست قشنگش
روی سرم بود
او دوستم داشت
او مادرم بود
گرمای تب ، کاش
دیگر بخوابد
تا اینکه امشب
مادر بخوابد

*FATIMA*
9th October 2012, 06:45 PM
سفره شام
شش دانه قاشق
شش دانه بشقاب
نان و نمکدان
یک کاسه آب
دیگی پر از آش
یک شام ساده
در دور سفره
یک خانواده
با مهربانی
با هم نشستند
در سینه شادی
بر چهره لبخند
گفتند اول
نام خدا را
خوردند با هم
نان و غذا را
یک سفره خوب
یک شام دلخواه
بعد از غذا هم
الحمدالله

*FATIMA*
9th October 2012, 06:50 PM
اهل ایرانم
اسم من "سوسن"
اسم من "زهرا" ست
اسم من "لادن"
اسم من "مینا" ست
اسم من "مهدی"
اسم من "عبدو" ست
اسم من "ایرج"
اسم من "برزو" ست
من "عرب" هستم
اهل اهوازم
"فارس" هستم من
اهل شیرازم
"گیل هستم من
ساکن فومن
اهل تبریزم
"ترک " هستم من
من "لر" م زیرا
در لرستانم
"کرد هستم من
از مریوانم
"ترکمن هستم ا
اهل گرگانم
من "بلوچم" چون
از سراوانم

*FATIMA*
9th October 2012, 06:53 PM
بهار
خبر خبر خبردار
گل آمده به بازار
یکی ، دو تا ، نُه ، ده تا
نُه ده ، نُه صد ، چه بسیار
به برف و سرما گفته
برو خدا نگهدار
خبر خبر شبانه
درخت زده جوانه
دوباره بر سرش بست
شکوفه دانه دانه
به روی شاخه ای ساخت
پرستو آشیانه
خبر خبر خبرهاست
میان باغ غوغاست
کدام رو بگویم
که هر چه هست ، زیباست
خلاسه خبرها
"بهار خوب و زیباست "

*FATIMA*
9th October 2012, 07:07 PM
انار
صد دانه یاقوت
دسته به دسته
با نظم و ترتیب
یک جا نشسته
هر دانه ای هست
خوشرنگ و رخشان
قلب سفیدی
در سینه آن
یاقوت ها را
پیچیده با هم
در پوششی نرم
پروردگارم
سرخ است و زیبا
نامش انار است
هم ترش و شیرین
هم آبدار است

*FATIMA*
9th October 2012, 07:10 PM
زردآلو
به به ، به
رنگین است
خوشمزه
شیرین است
رویش زرد
بیمار است
لپش سرخ
تبدار است
مغز آن
چون بادام
بشکن زود
دام ، دام ، دام
هم خوشرو
هم خوشبو
زرد و سرخ
زردآلو

*FATIMA*
9th October 2012, 07:12 PM
می شناسی من را ؟
دوستم با دستت
دوستم با مویت
میزنی من را گاه
به سرت ، بر رویت
کوچکم من ، اما
قدرتم زیاد است
درد و بیماری از
کار من بیزار است
می شناسی من را ؟
اسم من "صابون" است
دل بیماری از
دست من پرخون است

*FATIMA*
9th October 2012, 07:14 PM
شانه و مسواک
آن شانه را بر مو نزن
چون شانه موی تو نیست
آن حوله بر صورت نزن
چون حوله مال دیگریست
مسواک او ، مسواک اوست
مسواک من هم مال من
مسواک را با حوصله
هر شب به دندانت بزن
مسواک کردن چهره را
خندان و خوشرو میکند
بوی دهانت رو فقط
مسواک خوشرو می کند

*FATIMA*
9th October 2012, 07:26 PM
سیب
سیب ، سیب ، سیب ، چه رنگی
چه میوه ی قشنگی
رو سیب سرخ نوشته
که میوه ی بهشته
چشمامو زود می بندم
بو ش می کنم ، می خندم
سبزه و سرخ و زرده
کی سیب ها رو خوشگل و خوشبو کرده
خدا خدای خوب ما
دوست تموم بچه ها

*FATIMA*
9th October 2012, 07:29 PM
آسمان هم خندید
پدرم گفت: « برو» گفتم: چشم»
مادرم گفت: «بیا» گفتم: «چشم»
هر چه گفتند به من، با لبخند
گوش کردم همه را، گفتم چشم
مادرم شاد شد از رفتارم
خنده بر روی پدر آوردم
با پدر مادر خود، در هر حال
تا توانستم، نیکی کردم پ
درم گفت: «تو خوبی پسرم»
مادرم گفت: «از او بهتر نیست»
آسمان خنده به رویم زد و گفت:
«پسرک از تو خدا هم راضی است.»

*FATIMA*
9th October 2012, 07:44 PM
لالایی
گنجشک لالا
سنجاب لالا
آمد دوباره
مهتاب لالا
لالالالایی
لالالالایی
لالالالایی
لالالالایی
گل زود خوابید
مثل همیشه
قورباغه ساکت
خوابیده میشه
لالالالایی
لالالالایی
لالالالایی
لالالالایی
جنگل لالا
برکه لالا
شب بر همه خوش
تا صبح فردا
لالالالایی
لالالالایی
لالالالایی
لالالالایی

*FATIMA*
9th October 2012, 07:46 PM
گلابی
خوش مزه و شیرینه
میوه ای نازنینه

نه سیبه ، نه خیاره
نه هلو ، نه اناره

گردن باریک داره
کله ای کوچیک داره

شکم نگو ، یه انباره
به ، چه لطیف و آبداره
دم داره یا دسته داره
توی دلش هسته داره

*FATIMA*
9th October 2012, 07:50 PM
من و این دانه را نمی بینی؟
آی آهسته تر قدم بردار
من و این دانه را نمی بینی؟
اندکی بیش از این مواظب باش
بهتر از این چرا نمی بینی؟
دانه ای در دهان خود دارم
دانه ام توشه زمستان است
می برم دانه را به لانه خود
فکر کردی که کارم آسان است؟
من و این دانه را نمی بینی؟
بی خبر فکر کار خود هستی
زیر پایت اگر بمیرم باز
در غم روزگار خود هستی
گرچه من مور کوچکی هستم
مثل تو جان و آرزو دارم
زنده بودن چقدر شیرین است
از غم و درد و رنج بیزارم
شهر من گرچه زیر خانه توست
شهر با نظم و خوب وزیبائیست
توی آن شهر خانه ای دارم
که کم از خانه تو اصلا نیستب
چه هائی که مثل گل هستند
توی خانه در انتظار منند
آشنایان پرتلاشم نیز
همه چشم انتظار کار منند
حرفهای دلم فراوان است
اندکی را شنیدی از بسیار
پس کمی فکر زیر پایت باش
یعنی آرامتر قدم بردار

*FATIMA*
9th October 2012, 07:53 PM
هیچانه
اتل متل یه بچه
بچه که نه تربچه
رفت و نشست تو باغچه
گفت که منم یه غنچه

تربچه ، غنچه می شه ؟
نه ، نه ، نه ، نمی شه

تربچه جان کجایی
غنچه که نه ، بلایی

بله و بلا ، بلاچه
غنچه ، کچل کلاچه

*FATIMA*
9th October 2012, 07:56 PM
مار
تو که شکل قطاری
نیش و سر و دم داری
با آن پوست نرم و لیز
تند و تیز و سینه خیز
رفتی دراز و باریک
توی سوراخ تاریک
نمی ترسم از نیش ات
از صدای فیش فیش ات
پر از نقش و نگاری
نگو که بی آزاری

*FATIMA*
9th October 2012, 07:58 PM
ترانه
ماهی کجاست؟
تو آبه
آبه کجاست؟
تو دریا
دریا کجاست؟
پشت کوه
کوهه چقدر بلنده
راه منو می بنده
با دو تا کفش زردم
به خونه برمی گردم

*FATIMA*
9th October 2012, 08:01 PM
درخت
لی لی لی لی های های
گریه کنیم وای وای
گریه چرا؟
چون که رفیق ناز ما مریض است
دوست تمام بچه ها مریض است
دست و بالش شکسته
شاخه سبز پارسالش شکسته
گریه کنیم مریض شده وای وای
درخت نازنین بود های های
با باد همبازی می شد
خواننده نازی می شد
سایه ای داشت صفایی داشت
دور و برش چه جایی داشت
آهای درخت مهربان
نرو تو شهر ما بمان
باران می آد آب می خوری
باد که می اد تاب می خوری

*FATIMA*
9th October 2012, 08:05 PM
دو تا عینک
دو تا عینک به من دادند،

برای خوبتر دیدن

دوتاشان مثل هم، اما

یکی تیره، یکی روشن
یکی را می زدم، شب بود

دلی پُر کینه با من بود

و با آن دیگری شب هم

برایم روز روشن بود
دلم با هر دو تا عینک

چو سیر و سرکه می جوشید

برای دیدن دنیا

به رنگ زنده می کوشید
اگر دیدی دو تا عینک

میان کوچه افتاده

رها کن، چون که باید دید

بدون عینک و ساده

*FATIMA*
9th October 2012, 08:08 PM
من هستم
من با تو ، تو با من
می بینم ، می بینی
خوش حالم ، خوش حالی
غمگینم ، غمگینی
چشمم را می بندم
چشمت را می بندی
هاهاها می خندم
هاهاها می خندی
می خوابم ، می خوابی
می نوشم ، می نوشی
گاهی که چیزی را
می پوشم ، می پوشی
آئینه من رفتم
اما تو می مانی
زیرا من جان دارم
اما تو بی جانی

*FATIMA*
9th October 2012, 08:11 PM
تاپ تاپ خمیر
دونه رو بکار
تو دل زمین
خوشه به خوشه
گندمو بچین
گندمو آرد کن
توی آسیاب
آرد و خمیر کن
به کمک آب
خمیر و بگیر
چونه به چونه
چونه رو واکن
دونه به دونه
آتش و تنور
تاپ تاپ خمیر
نون داغ داغ
بخور با پنیر

*FATIMA*
9th October 2012, 08:17 PM
کتاب فروش
قصه دارم ، قصه دارم
قصه هایی تلخ و شیرین
شعر دارم ، شعر دارم
شعرهایی شاد و غمگین
قصه های خوب دارم
شعرهای ناب دارم
آفتاب و ابر دارم
سایه و مهتاب دارم
دوستانی دارم اینجا
بهتر از گلهای زیبا
بی زبان ، اما سخنگو
کوچک ، اما خوب و دانا
هر کدام از دوستانم
دیدنی بسیار دارد
رود دارد ، تپه دارد
کوه دارد ، غار دارد
دوستان خوب خود را
مفت و ارزان می فروشم
هر کدامش را بخواهی
با دل و جان می فروشم

*FATIMA*
9th October 2012, 08:19 PM
نانوا
شاطر چطوری؟
قربانت آقا
خسته نباشی
ممنون بفرما
حالت چطور است
الحمدولله
کارت چطور است؟
دلخواه دلخواه
یک سنگک داغ
قربان دستت
باشد سر چشم
اما به نوبت

*FATIMA*
9th October 2012, 08:21 PM
دریا
این جا کجاست؟
- یه دریاست
دریا چی داره ؟
- ماهی
چه ماهی بزرگی!
چشم نخوری الهی
دو دست من ماهی شده
وای که چه زیبا شده
باله هاشو تکان می ده
تو دریا هی تاب می خوره
دهنشو هی باز می کنه
حرف می زنه آب می خوره

*FATIMA*
9th October 2012, 08:23 PM
فصل مهربانی
اتل متل دنگ و دنگ
زنگ بزن و زنگ بزن
دوباره پائیز شده
مدرسه می روم من
اتل متل قصه گو
قصه بگو دوباره
قصه درس و بازی
نمره ، کلاس ، ستاره
دوست خودم رو باز هم
توی کلاس می بینم
روبه روی معلم
دوباره می نشینم
اتل متل صبح زود
بلند شو از جا برخیز
چه فصل مهربانیست
فصل قشنگ پائیز

*FATIMA*
6th December 2014, 12:52 AM
گل و گلدون

گریه نمیکنم دیگه

مامان برام گل میخره

میخنده گل ، با خنده هاش

چهچهه بلبل میخره

گل اگه خسته شد ، مامان

برام یه گلدون می آره

یواش یواش ، مامان جونم

گل رو تو گلدون می کاره

گل اگه تشنه شد ، مامان

برام یه آبپاش میخره

آبش میدم آب برا گل

نیناش ناناش ناش میخره

گل که دوباره جون گرفت

با هم میخندیم : ها ها ها

پروانه ها پر میکشن

می آن کنار ما دو تا

*FATIMA*
6th December 2014, 12:54 AM
مثل ماهه

مامان من خوشگله ، مثل ماهه

یه گوله نور ، توی شب سیاهه

اگر نباشه ، خونه سوت و کوره

سیاهه شب ، خنده از اینجا دوره

وقتی باشه ، خورشید خونه ی ماست

خنده کجاست ؟ روی لبای باباست

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد