diamonds55
18th March 2009, 07:32 AM
نماد سفرهی هفتسین
http://i43.tinypic.com/8vyfqs.jpg
نوروز بزرگترین جشن ملى ایرانیان سابقهاى هزاران ساله دارد. از گذشتههای دور آریایىهای ساكن در فلات ایران روز اول سال و آغاز بهار را به برگزارى مراسم ویژه و توام با سرور و شادمانى اختصاص میدادند. برخى پژوهشگران، ریشه تاریخى این جشن را به "جمشید پیشدادى" نسبت میدهند و نوروز را "نوروز جمشیدى" مى خوانند.
این گروه معتقدند كه جمشیدشاه بعداز یك سلسله اصلاحات اجتماعى بر تخت زرین نشست و فاصله بین دماوند تا بابل را در یك روز پیمود و آن روز (روز هرمزد) از فروردین ماه بود. چون مردم این شگفتى از وى بدیدند جشن گرفتند و آن روز را "نوروز" خواندند.
اما عاملى كه نوروز را از دیگر جشنهای ایران باستان جدا كرد و باعث ماندگارى آن تا امروز شد، فلسفه وجودى نوروز است: "زایش و نو شدنى كه همزمان با سال جدید در طبیعت هم دیده مى شود."
به هرحال در آیینهاى باستانى ایران براى هر جشن "خوانى" گسترده مىشد كه داراى انواع خوراكىها بود .خوان نوروزى "هفت سین" نام داشت و مىبایست از بقیه خوانها رنگینتر باشد.این سفره مــعــمـولا چـند ســاعــت مانــده به زمان تـــحویل ســـــال نو آمـــاده بود و بر صفحهاى بلندتر از سطح زمین چیده مىشد. همچنین به هرحال در آیینهاى باستانى ایران براى هر جشن "خوانى" گسترده مىشد كه داراى انواع خوراكىها بود .خوان نوروزى "هفت سین" نام داشت و مىبایست از بقیه خوانها رنگینتر باشد.این سفره مــعــمـولا چـند ســاعــت مانــده به زمان تـــحویل ســـــال نو آمـــاده بود و بر صفحهاى بلندتر از سطح زمین چیده مىشد. همچنین (MAYZADPAN) میزدپان به منظور پخش كردن خوراكىها در كنار سفره گماشته مىشد. این خوان نوروزى بر پایه عدد مقدس هفت بنا شده بود.
توران شهریارى، سخنران جامعه زرتشتى معتقد است: "تقدس عدد هفت از آیین (MAYZADPAN) میزدپان به منظور پخش كردن خوراكىها در كنار سفره گماشته مىشد. این خوان نوروزى بر پایه عدد مقدس هفت بنا شده بود.
توران شهریارى، سخنران جامعه زرتشتى معتقد است: "تقدس عدد هفت از آیین مهر یا میتراست و به سالهاى دور باز مىگردد. در این آیین هفت مرحله وجود داشت براى اینكه انسان به مقام عالى و آسمانى برسد. پس عدد هفت از پیش از زرتشت براى انسان عزیز بوده و در آیینهای مختلف و به نمادهاى گوناگون دیده مى شود، مانند هفت آسمان، هفت دریا، هفت گیاه و..." همچنین اسناد تاریخى از برپایى سفره هفت سین به یاد هفت امشاسپندان خبر مىدهند. طبق این اسناد، هفت امشاسپندان مقدس عبارت بودند از:
اهورامزدا (به معنى سرور دانا)، و هومن (اندیشه نیك)، اردیبهشت (پاكى و راستى )، شهریور (شهریارى آرزو شده با كشور جاودانى)، سپندارمزد (عشق و پارسایى)، خرداد (رسایى و كمال ) و امرداد (نگهبان گیاهان).
اما در بسیارى از منابع تاریخى آمده است كه "هفتسین" نخست "هفتشین" بوده و بعدها به این نام تغییر یافته است. شمع، شراب، شیرینى، شهد (عسل)، شمشاد، شربت و شقایق یا شاخهنبات، اجزاى تشكیلدهنده سفره هفتشین بودند. برخى دیگر به وجود "هفتچین" در ایران پیش از اسلام اعتقاد دارند.
سخنران جامعه زرتشتى در این باره مى گوید: "در زمان هخامنشیان در نوروز به روى هفت ظرف چینى غذا مىگذاشتند كه به آن "هفتچین" یا "هفتچیدنى" مىگفتند. بعدها در زمان ساسانیان هفتشین رسم متداول مردم ایران شد و شمشاد در كنار بقیه شینهای نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى بر سر سفره قرارگرفت. بعد از سقوط ساسانیان وقتى كه مردم ایران اسلام را پذیرفتند، سعى كردند كه سنتها و آیینهاى باستانى خود را هم حفظ كنند. به همین دلیل، چون در دین اسلام شراب حرام اعلام شده بود، آنها، خواهر و همزاد شراب را كه سركه مىشد، انتخاب كردند و اینگونه شین به سین تغییر پیداكرد."
البته در اینباره تعابیر مختلفى وجود دارد. چنانچه در كتاب فرورى آمده است: كه در روزگار ساسانیان، قابهاى زیباى منقوش و گرانبها از جنس كانولین، از چین به ایران وارد مىشد. یكى از كالاهاى مهم بازرگانى چین و ایران همین ظرفهایى بود كه بعدها به نام كشورى كه از آن آمده بودند "چینى" نامگذارى شد و به گویشى دیگر به شكل سینى و به صورت معرب "سینى" در ایران رواج یافتند. به هر روى خوراكىهاى خاصى بر سفره هفتسین مىنشینند كه عبارتند از: سیب، سركه، سمنو، سماق، سیر، سنجد و سبزى (سبزه) خوراكىهایى كه به نیتهای گوناگون انتخاب شدهاند:
سمنو: نماد زایش و بارورى گیاهان است و از جوانههای تازه رسیده گندم تهیه مىشود.
سیب: هم نماد بارورى است و زایش. درگذشته سیب را درخمهای ویژهاى نگهدارى مىكردند و قبل از نوروز به همدیگر هدیه مىدادند. مىگویند كه سیب با زایش هم نسبت دارد، بدین صورت كه اغلب درویشى، سیبى را از وسط نصف مىكرد و نیمى از آن را به زن و نیم دیگر را به شوهر مىداد و به این ترتیب مرد از عقیم بودن و زن از نازایى رها مىشد.
سنجد: نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولد و زایندگى. عدهاى عقیده دارند كه بوى برگ و شكوفه درخت سنجد محرك عشق است.
سبزه: نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پیوند او با طبیعت است. درگذشته سبزه ها را به تعداد هفت یا دوازده كه شمار مقدس برجهاست در قابهای گرانبها سبز مىكردند. در دوران باستان دركاخ پادشاهان ۲۰ روز پیش از نوروز دوازده ستون را از خشت خام برمىآوردند و بر هر یك از آنها یكى از غلات را مىكاشتند و خوب روییدن هریك را به فال نیك مىگرفتند و بر آن بودند كه آن دانه در آن سال پربار خواهد بود. در روز ششم فروردین آنها را مىچیدند و به نشانه بركت و بارورى در تالارها پخش مىكردند.
سماق و سیر: نماد چاشنى و محرك شادى در زندگى به شمار مىروند.
اما غیر از این گیاهان و میوههای سفرهنشین، خوان نوروزى اجزاى دیگرى هم داشته است: در این میان " تخم مرغ" نماد زایش و آفرینش است و نشانهاى از نطفه و نژاد. "آینه" نماد روشنایى است و حتما باید در بالاى سفره جاى بگیرد. "آب و ماهى" نشانه بركت در زندگى هستند. ماهى به عنوان نشانه اسفندماه بر سفره گذاشته مىشود و "سكه" كه نمادى از امشاسپند شهریور (نگهبان فلزات) است و به نیت بركت و درآمد زیاد انتخاب شده است.
شاخههای سرو، دانههای انار، گل بیدمشك، شیر نارنج، نان و پنیر، شمعدان و... را هم مى توان جزو اجزاى دیگر سفره هفتسین دانست. "كتاب مقدس" هم یكى از پایههای اصلى خوان نوروزى است و بر اساس آن هر خانواده اى به تناسب مذهب خود، كتاب مقدسى را كه قبول دارد بر سفره مىگذارد. چنانچه مسلمانان قرآن، زرتشتیان اوستا و كلیمیان تورات را بر بالاى سفرههایشان جاى مىدهند. بر سر سفره زرتشتیان در كنار اسپند و سنجد، "آویشن" هم دیده مىشود كه به گفته موبد فیروزگرى خاصیت ضدعفونى كننده و دارویى دارد و به نیت سلامتى و بیشتر به حالت تبرك بر سر سفره گذاشته مىشود.
http://i43.tinypic.com/8vyfqs.jpg
نوروز بزرگترین جشن ملى ایرانیان سابقهاى هزاران ساله دارد. از گذشتههای دور آریایىهای ساكن در فلات ایران روز اول سال و آغاز بهار را به برگزارى مراسم ویژه و توام با سرور و شادمانى اختصاص میدادند. برخى پژوهشگران، ریشه تاریخى این جشن را به "جمشید پیشدادى" نسبت میدهند و نوروز را "نوروز جمشیدى" مى خوانند.
این گروه معتقدند كه جمشیدشاه بعداز یك سلسله اصلاحات اجتماعى بر تخت زرین نشست و فاصله بین دماوند تا بابل را در یك روز پیمود و آن روز (روز هرمزد) از فروردین ماه بود. چون مردم این شگفتى از وى بدیدند جشن گرفتند و آن روز را "نوروز" خواندند.
اما عاملى كه نوروز را از دیگر جشنهای ایران باستان جدا كرد و باعث ماندگارى آن تا امروز شد، فلسفه وجودى نوروز است: "زایش و نو شدنى كه همزمان با سال جدید در طبیعت هم دیده مى شود."
به هرحال در آیینهاى باستانى ایران براى هر جشن "خوانى" گسترده مىشد كه داراى انواع خوراكىها بود .خوان نوروزى "هفت سین" نام داشت و مىبایست از بقیه خوانها رنگینتر باشد.این سفره مــعــمـولا چـند ســاعــت مانــده به زمان تـــحویل ســـــال نو آمـــاده بود و بر صفحهاى بلندتر از سطح زمین چیده مىشد. همچنین به هرحال در آیینهاى باستانى ایران براى هر جشن "خوانى" گسترده مىشد كه داراى انواع خوراكىها بود .خوان نوروزى "هفت سین" نام داشت و مىبایست از بقیه خوانها رنگینتر باشد.این سفره مــعــمـولا چـند ســاعــت مانــده به زمان تـــحویل ســـــال نو آمـــاده بود و بر صفحهاى بلندتر از سطح زمین چیده مىشد. همچنین (MAYZADPAN) میزدپان به منظور پخش كردن خوراكىها در كنار سفره گماشته مىشد. این خوان نوروزى بر پایه عدد مقدس هفت بنا شده بود.
توران شهریارى، سخنران جامعه زرتشتى معتقد است: "تقدس عدد هفت از آیین (MAYZADPAN) میزدپان به منظور پخش كردن خوراكىها در كنار سفره گماشته مىشد. این خوان نوروزى بر پایه عدد مقدس هفت بنا شده بود.
توران شهریارى، سخنران جامعه زرتشتى معتقد است: "تقدس عدد هفت از آیین مهر یا میتراست و به سالهاى دور باز مىگردد. در این آیین هفت مرحله وجود داشت براى اینكه انسان به مقام عالى و آسمانى برسد. پس عدد هفت از پیش از زرتشت براى انسان عزیز بوده و در آیینهای مختلف و به نمادهاى گوناگون دیده مى شود، مانند هفت آسمان، هفت دریا، هفت گیاه و..." همچنین اسناد تاریخى از برپایى سفره هفت سین به یاد هفت امشاسپندان خبر مىدهند. طبق این اسناد، هفت امشاسپندان مقدس عبارت بودند از:
اهورامزدا (به معنى سرور دانا)، و هومن (اندیشه نیك)، اردیبهشت (پاكى و راستى )، شهریور (شهریارى آرزو شده با كشور جاودانى)، سپندارمزد (عشق و پارسایى)، خرداد (رسایى و كمال ) و امرداد (نگهبان گیاهان).
اما در بسیارى از منابع تاریخى آمده است كه "هفتسین" نخست "هفتشین" بوده و بعدها به این نام تغییر یافته است. شمع، شراب، شیرینى، شهد (عسل)، شمشاد، شربت و شقایق یا شاخهنبات، اجزاى تشكیلدهنده سفره هفتشین بودند. برخى دیگر به وجود "هفتچین" در ایران پیش از اسلام اعتقاد دارند.
سخنران جامعه زرتشتى در این باره مى گوید: "در زمان هخامنشیان در نوروز به روى هفت ظرف چینى غذا مىگذاشتند كه به آن "هفتچین" یا "هفتچیدنى" مىگفتند. بعدها در زمان ساسانیان هفتشین رسم متداول مردم ایران شد و شمشاد در كنار بقیه شینهای نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى بر سر سفره قرارگرفت. بعد از سقوط ساسانیان وقتى كه مردم ایران اسلام را پذیرفتند، سعى كردند كه سنتها و آیینهاى باستانى خود را هم حفظ كنند. به همین دلیل، چون در دین اسلام شراب حرام اعلام شده بود، آنها، خواهر و همزاد شراب را كه سركه مىشد، انتخاب كردند و اینگونه شین به سین تغییر پیداكرد."
البته در اینباره تعابیر مختلفى وجود دارد. چنانچه در كتاب فرورى آمده است: كه در روزگار ساسانیان، قابهاى زیباى منقوش و گرانبها از جنس كانولین، از چین به ایران وارد مىشد. یكى از كالاهاى مهم بازرگانى چین و ایران همین ظرفهایى بود كه بعدها به نام كشورى كه از آن آمده بودند "چینى" نامگذارى شد و به گویشى دیگر به شكل سینى و به صورت معرب "سینى" در ایران رواج یافتند. به هر روى خوراكىهاى خاصى بر سفره هفتسین مىنشینند كه عبارتند از: سیب، سركه، سمنو، سماق، سیر، سنجد و سبزى (سبزه) خوراكىهایى كه به نیتهای گوناگون انتخاب شدهاند:
سمنو: نماد زایش و بارورى گیاهان است و از جوانههای تازه رسیده گندم تهیه مىشود.
سیب: هم نماد بارورى است و زایش. درگذشته سیب را درخمهای ویژهاى نگهدارى مىكردند و قبل از نوروز به همدیگر هدیه مىدادند. مىگویند كه سیب با زایش هم نسبت دارد، بدین صورت كه اغلب درویشى، سیبى را از وسط نصف مىكرد و نیمى از آن را به زن و نیم دیگر را به شوهر مىداد و به این ترتیب مرد از عقیم بودن و زن از نازایى رها مىشد.
سنجد: نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولد و زایندگى. عدهاى عقیده دارند كه بوى برگ و شكوفه درخت سنجد محرك عشق است.
سبزه: نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پیوند او با طبیعت است. درگذشته سبزه ها را به تعداد هفت یا دوازده كه شمار مقدس برجهاست در قابهای گرانبها سبز مىكردند. در دوران باستان دركاخ پادشاهان ۲۰ روز پیش از نوروز دوازده ستون را از خشت خام برمىآوردند و بر هر یك از آنها یكى از غلات را مىكاشتند و خوب روییدن هریك را به فال نیك مىگرفتند و بر آن بودند كه آن دانه در آن سال پربار خواهد بود. در روز ششم فروردین آنها را مىچیدند و به نشانه بركت و بارورى در تالارها پخش مىكردند.
سماق و سیر: نماد چاشنى و محرك شادى در زندگى به شمار مىروند.
اما غیر از این گیاهان و میوههای سفرهنشین، خوان نوروزى اجزاى دیگرى هم داشته است: در این میان " تخم مرغ" نماد زایش و آفرینش است و نشانهاى از نطفه و نژاد. "آینه" نماد روشنایى است و حتما باید در بالاى سفره جاى بگیرد. "آب و ماهى" نشانه بركت در زندگى هستند. ماهى به عنوان نشانه اسفندماه بر سفره گذاشته مىشود و "سكه" كه نمادى از امشاسپند شهریور (نگهبان فلزات) است و به نیت بركت و درآمد زیاد انتخاب شده است.
شاخههای سرو، دانههای انار، گل بیدمشك، شیر نارنج، نان و پنیر، شمعدان و... را هم مى توان جزو اجزاى دیگر سفره هفتسین دانست. "كتاب مقدس" هم یكى از پایههای اصلى خوان نوروزى است و بر اساس آن هر خانواده اى به تناسب مذهب خود، كتاب مقدسى را كه قبول دارد بر سفره مىگذارد. چنانچه مسلمانان قرآن، زرتشتیان اوستا و كلیمیان تورات را بر بالاى سفرههایشان جاى مىدهند. بر سر سفره زرتشتیان در كنار اسپند و سنجد، "آویشن" هم دیده مىشود كه به گفته موبد فیروزگرى خاصیت ضدعفونى كننده و دارویى دارد و به نیت سلامتى و بیشتر به حالت تبرك بر سر سفره گذاشته مىشود.