PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اسرار نماز



reza-1369
2nd October 2012, 08:48 PM
http://www.askdin.com/images/smilies/Small/Gol.gifاسرار نمازhttp://www.askdin.com/images/smilies/Small/Gol.gif
شايد تفاوت ميان راز، حكمت ، و ادب به گوش شما خورده باشد، چون راز عبادت - همچون نماز - چيزى است كه به عالم ملكوت و برتر از آن بر مى گردد آنچه به درون و باطن عبادت مربوط مى شود. اما حكمت عبادت ، همان هدف و نتيجه اى است كه بر آن مترتب مى گردد، از قبيل عروج ، نجات از ناشكيبايى ، و...اما ادب عبادت - مانند نماز - مسائلى است كه به اوصاف و احوال نمازگزار بازگشت مى كند كه بايد حضور قلب و خشوع قالب داشته باشد، پيوسته در ذكر باشد و از توجه به غير معبود خود را حفظ كند و همچنين ساير صفات ظاهرى معهود و لازم را از لباس و مكان و... مراعات نمايد و روشن است كه اين امور از اسرار نيست ، پس ميان آداب و اسرار نماز تفاوت است .
بله جز به حفظ آداب نماز نمى توان به اسرار آن دست يافت . بنابراين ، آداب نماز همان علتهاى آماده ساز و اسباب كمك رسان در رسيدن به پاره اى از اسرار نماز است ؛ زيرا رسيدن به باطن ممكن نشود جز براى كسى كه خاطر او پاك و درون او صاف و دل او سالم باشد. همان گونه كه ظاهر قرآن را جز آن كس كه از حدث پاك باشد نمى تواند مس كند، و باطن قرآن را جز كسى كه از آلودگيهاى گناه منزه باشد مس نمى كند، ظاهر نماز را نيز جز با وضو يا غسل نمى توان بجا آورد، و باطن آن را نيز نمى آورد جز پاك چشمى كه در نماز از آلودگى توجه به غير معبود مبراست . زيرا ميان شاهد و مشهود تناسب لازم است ، و كسى كه در حجاب و پنهانى فرو رفته در نشئه اى است كه نمى تواند مافوق آن را بنگرد، از اين رو حس نمى تواند آنچه را خيال مشاهده مى كند بنگرد، و خيال نيز آنچه را عقل مشاهده مى كند نمى نگرد.
چون راز نماز از آداب آن جداست ، مانند جدا بودن راز نماز از حكمت آن ، لازم است از خصوص رازهاى نماز بحث شود نه از آداب آن . گرچه غزالى خود را به زحمت انداخته و بسيارى از بزرگان چون زين الدين حلى ، مشهور به شهيد دوم (965-911 ق ) و مولى محسن كاشانى ملقب به فيض و جز آنها از متاءخران ، با وى موافقت نموده اند و در سلسله اسرار نماز از حضور قلب ، اخلاص نيت و ساير چيزهايى كه يا به آداب نماز بر مى گردد و يا به اوصاف نمازگزار بحث كرده اند، ولى اينها كجا و بحث از اسرار نماز و جوانب آن كجا؟ زيرا راز راه هموارى كه به نماز ختم مى شود، غير از سر راه پو و نماز گزار است ، و به راز نماز جز باطن نمازگزار راه نمى پويد، زيرا در عمل بين راه و راه پو تناسب لازم است ، مانند لزوم تناسب ميان عالم و معلوم در نگرش و نظر.
بارى گرچه اين سخن در مقدمه گذشت كه عقل را در اثبات اسرار، مانند نقل و كشف ، دخالتى است ولى محدوده دخالت و راه يابى عقل جايى است كه به مسئله عام ، كلى ، مطلق و خالص برگردد. اما در موارد خاص ، جزئى ، مقيد و موارد مخلوط، دخالتى براى عقل نيست ، زيرا براهين عقلى كه از مقدمات كلى گرفته مى شود در امر جزئى و خاص جارى نمى گردد.
بله ، عقل مى تواند خطوط اساسى را بيان كند، تا امور جزئى كه از طريق نقل و شهود به دست مى آيد، نتواند آن را بشكند. آنچه در اثبات راز ويژه براى هر عبادت مخصوصى مهم است ، نقل معتبر است و يا كشفى كه از آميزه تمثل شيطانى يا نفسانى ، خالص باشد؛ اهل كشف ، براى آن ميزان مخصوصى دارند كه كشف را با آن مى سنجد، همان گونه كه اهل نقل را براى نقل ، ميزان درستى است كه نقل را با آن مى سنجد.
نقش عليت
چينش و تنظيم نظام هستى ، اعم از واجب و ممكن ، با قانون علت و معلول ، صورت گرفته است و اين نظام ، در اصل وجود، و كمال آن هيچ گاه از اين قانون تخطى نمى كند. در جاى خود روشن شده كه آنچه در مرتبه اى پايين قرار دارد، در چيزى كه در در مرتبه بالاست اثر نمى گذارد، چنان كه ظاهر نمى تواند علت باطن باشد؛ گرچه ممكن است نشانه يا علت اعدادى باشد. بلكه تنها مؤ ثر در عالى مرتبه بالاتر از آن است ، و نيز علت براى باطن ، چيزى است كه از آن باطن تر است و بر آن برترى دارد.
اسرار طهارت
1 از آنچه گفته شد راز سخن ماءثور درباره طهارت ، كه از مقدمات نماز است ، روشن مى شود، بنابر آنچه ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقى (م 274 يا 280) به اسنادش نقل مى كند، امام صادق عليه السلام فرمود: روزى اميرالمؤ منين عليه السلام نشسته بود و هر پسرش محمد با او بود به پسرش فرمود:، اى محمد براى من ظرف آبى بياور تا از آن وضو بگيرم ، محمد آب آورد، حضرت با دست چپ آب بر دست راست ريخت و فرمود: بسم الله الذى جعل الماء طهورا و لم يجعله نجسا سپس ‍ به آن استنجا كرد و اين دعا را خواند: اللهم حصن فرجى و اعفه ، و استر عورتى و حرمنى على النار ؛ بعد از آن آب در دهان مضمضه كرد و فرمود: اللهم لقنى حجتى يوم القاك و انطق لسانى ؛ خداى در روزى كه تو را ملاقات مى كنم ، حجت و برهان قطعى به من القا كن و زبانم را بدان گويا گردان . آن گاه استنشاق كرد و آب را در بينى كشيد و عرض كرد: اللهم لا تحرمنى ريح الجنة ؛ خدايا بوى بهشت را بر من حرام مفرما، و از جمله كسانى قرارم ده كه بوى بهشت و نكهت پاك آن را مى يابد. سپس حضرت صورت خود را شست و گفت : اللهم بيض وجهى يوم تبيض وجوه ، و تسود وجوه ، و لا تسود وجهى يوم تبيض وجوه و تسود وجوه ؛ خدايا روزى كه چهره هايى سفيد و صورتهايى سياه مى شود، روى مرا سفيد گردان ، و صورتم را سياه مدار در روزى كه چهره هايى سفيد و صورتهايى سياه مى شود. آن گاه دست راست خود را شست و عرض كرد: اللهم اعطنى كتابى بيمينى والخلد فى الجنان بيسارى ؛ خدايا نامه كردارم را به دست راستم عطا فرما و برات جاودانه زيستن در بهشت را به دست چپم ده . سپس حضرت دست چپ را شست و گفت : اللهم لا تعطنى كتابى بيسارى ، و لا تجعلها مغلولة الى عنقى ، و اعوذ بك من مقطعات النيران ؛ خدايا نامه اعمالم را به دست چپم مده و به گردنم مبند و به تو پناه مى برم از تكه پاره هاى آتش . آن گاه مسح بر سر كشيد و عرض كرد: اللهم غشنى برحمتك و بركاتك و عفوك ؛ خدايا به رحمت و بركات و بخشايش خود مرا فرا بگير. سپس بر دو پا مسح كشيد و گفت : اللهم ثبتنى على الصراط، يوم تزل فيه الاقدام ، واجعل سعيى فيما يرضيك عنى ؛ خدايا روزى كه پاها بر صراط مى لغزند مرا ثابت قدم بدار، سعى و تلاش مرا در چيزى قرار ده كه تو را خرسند مى سازد. آنگاه سر خويش به جانب محمد، پسرش بلند كرد و فرمود: اى محمد هر كس مانند من وضو بگيرد و چون من اين اذكار را بخواند، خداوند در برابر هر قطره آب ، براى او فرشته اى مى آفريند كه تقديس و تسبيح و تكبير گويد و ثواب آن را تا قيامت براى او مى نويسد.

- - - به روز رسانی شده - - -

reza-1369
2nd October 2012, 08:50 PM
راز و نهان طهارت كامل
پيش از اين گذشت كه براى هر موجودى در جهان طبيعت وجودى تام و كامل نزد خداى سبحان است ، گواه بر اين سخن روايتى است در خصوص ‍ نماز و مقدمات ، اركان و شرايط آن اين حديث را على بن ابراهيم از پدرش ‍ ابراهيم ، از ابن ابى عمير، از ابن اذينه از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه ايشان خطاب به ابن اذينه فرمود: اين ناصبى ها چه چيز روايت مى كنند؟ گفتم : فداى شما شوم در چه زمينه اى ؟ فرمود در اذان و ذكر ركوع و سجودشان ؟ گفتم : اينان مى گويند: اين مسائل را ابى بن كعب در خواب ديده است . فرمود: دروغ مى گويند دين خدا عزيزتر از آن است كه در خواب ديده شود. راوى مى گويد: آن گاه سدير صيرفى گفت : فدايت گردم پس ‍ براى ما در اين باره سخنى بيان فرما، امام صادق عليه السلام فرمود: خداى عزوجل چون پيامبرش را به آسمانهاى هفت گانه بالا برد....
سپس به من گفته شد: اى محمد سرت را بلند كن ، چون سر را بلند كردم ، طبقات آسمان شكافته شد و پرده ها بالا رفت ، گفتند: سر فرود آور بنگر چه مى بينى ! چون نگاه كردم خانه اى ديدم مانند بيت الله شما، و حرمى ديدم چون اين حرم مسجدالحرام چنان كه اگر چيزى از دستم رها مى كردم جز بر اين حرم نمى افتاد، آن گاه به من گفته شد: يا محمد، اين حرم است و تو محترم هستى و براى هر صورتى مثالى است ، سپس به من وحى كرد كه اى محمد: به صاد نزديك شو، اعضاى سجده خويش را بشوى و آنها را پاك گردان و بر پروردگارت نماز بگذار؛ پس رسول خدا به صاد نزديك شد - صاد، آبى است كه از ساق راست عرش جارى است - و با دست راست آب را برگرفت ، بدين سبب وضو با دست راست انجام مى گيرد. سپس ‍ خداوند به او وحى فرستاد: صورت خود را بشوى ، كه عظمت مرا خواهى نگريست ، پس از آن دو ذراع راست و چپ را بشوى كه با دستت كلام مرا خواهى گرفت ، سپس با باقى مانده همان آب دست ، سر و پاها را تا برآمدگى ، مسح كن كه من بر تو فرخنده مى گردانم و گامهايت را به جايى مى رسانم كه جز تو هيچ كس آنجا گام ننهاده باشد. اين است علت اذان و وضو.
فهم حديث
اين حديث شريف عهده دار شمارى از معرفتهاى دقيق نهانى است كه شايد در اثناى اين رساله روشن بشود، ولى نكاتى را كه اكنون به آن اشاره خواهيم داشت عبارت از چند چيز است :
يك . براى وضو و نيز براى آب وجودى كامل در عرش است ، آب همان است كه از نهر صاد جارى است و يكى از سوره هاى قرآن بدين نام شناخته شده است .
دو. اين وضو داراى حكمتى است كه به بخشى از آن اشاره مى كنم : چهره خرم و زيباى كسى كه قصد نگريستن به عظمت پروردگار را دارد، بايد با آبى شسته شده باشد كه از ساق عرش جارى است و يا از آن فرو مى ريزد.
سه . دستهايى كه كتاب و كلام خداوند را دريافت مى دارد، بايد با همان آب جارى و فرود آمده از عرش الهى شستشو شده باشد.
چهار. سرى كه به بركت خدا مبارك و فرخنده شده و نيز پاهايى كه بر جاى مبارك قدم مى گذارند نيز بايد با رطوبت همان وضويى كه از آب عرش ‍ فراهم آمده مسح گردند.
بدون شك بين سر، حكمت و ادب وضو فرق است ؛ زيرا سر همان وجود غيبى براى وضو است كه در عرش است ، حكمت عبارت از فايده اى است كه بر وضو مترتب مى شود، چنان كه در حديث معراج به پاره اى از آن اشاره شده است و ادب وظيفه كسى است كه براى نماز وضو مى گيرد، چون رعايت اخلاص و مانند آن ؛ زيرا چيز غير خالص پاك و طاهر نيست ، و آنچه بر سالك لازم است اين است كه طهارت خالص ‍ تحصيل كند، به گونه اى كه حتى اخلاص در طهارت را ننگرد؛ زيرا كسى كه نيت خود را براى خدا خالص كند ليكن اخلاص خويش را بنگرد مخلص نيست ، چنان كه مثلا اگر كسى اخلاص ورزد، بدان اميد كه چشمه هاى حكمت از قلب او بجوشد، چنين كسى نيز مخلص نيست ، چون غير خدا را از نيت گذرانده و امرى به جز او را كه همان جوشش ‍ حكمت باشد قصد كرده است .
بنابراين ، طهارت جوى مخلص افزون بر اين كه جز خدا را قصد نمى كند، جز او را نمى بيند، و گرنه - طبق آنچه در حديث معراج گذشت - هنوز توجه خود را منحصر به عظمت و بزرگى خدا نكرده است.

- - - به روز رسانی شده - - -

reza-1369
2nd October 2012, 08:51 PM
فهم حديث
خداى سبحان با وضوى كسى كه بخواهد نماز بگزارد، فرشتگان فراوانى مى آفريند كه او را تقديس ، تسبيح و تكبير مى گويند. اين در صورتى است كه وضو مانند وضوى على بن ابى طالب عليه السلام و دعا در حال وضو چونان دعاى او باشد؛ يعنى دعاها همان دعاهايى باشد كه على عليه السلام با حال و حضور مى خواند، نه هر وضويى و نه هر گفته و دعايى ، بلكه هر گاه فعل و قول همان كردار و گفتار علوى باشد، موجب مى شود خداوند سبحان آن اثر مهم را بر آن مترتب نمايد، و يا آن فعل و اين قول - بنابر تمثل اعمال - به صورت فرشته تمثل يابد.
بنابراين ، مجرد شستن صورت و دو دست ، و صرف كشيدن مسح سر و پاها به روش اهل بيت عليه السلام و تنها تكلم به كلماتى كه از آنان وارد شده در لحظه شستن و مسح كشيدن ، سبب نمى شود خداوند در برابر هر قطره آب ، فرشته اى تقديس و تسبيح و تكبير گو بيافريند، و اين نيست جز براى اين كه وضو از آن جهت كه سبب طهارت است نهانى عينى و درونى خارجى دارد، و هر كس كه در عمل ، با اخلاص به جانب خداوند رو كند، بدان دست مى يازد، و آن كس كه دل خويش را تسليم خدا كند، به او مى رسد به گونه اى
كه از هر آلودگى و پليدى پاك مى گردد و گوهر طهارت او تقديس و تسبيح و تكبير مى شود، از اينجاست كه شايسته است خداوند از قطره آب وضويش ‍ فرشته اى بيافريند كه داراى آن آثار ملكوتى باشد، و يا كردار او را به مثال فرشتگان تسبيح گو تمثيل بخشد.
حديث دوم
از روايات بيانگر اين نكته كه وضو - چون انسان را از پليدى مى سازد - داراى نهانى خارجى است ، حديثى است كه از على عليه السلام نقل شده است ، حضرت فرمود: هيچ مسلمانى نيست كه وضو بگيرد و هنگام وضو اين دعا را بخواند: سبحانك اللهم و بحمدك ، اشهد ان لا اله الا انت ، استغفرك و اتوب اليك ، اللهم اجعلنى من التوابين و اجعلنى من المتطهرين جز اين كه عمل وى در برگه اى نوشته مى شود و بر آن مهر نهاده و زير عرش الهى قرار مى گيرد تا روز قيامت كه سربسته و به او باز مى گردد.
از اين حديث به دست مى آيد كه نماز، جز عنوان اعتبارى ، داراى صورت ملكوتى خارجى است كه از مجموعه حركتها همراه با نيت تاءليف يافته است ، و آن صورتى كه تا زير عرش بالا مى رود همان نهان و راز وضوى معهود نزد مردم است ، و مانند چنين وضويى كه راز تكوينى دارد، وضويى است كه در احاديث نصف ايمان خوانده شده است .
حديث سوم
از رواياتى كه تاييد مى كند وضو را سرى است كه در باطن وضو گيرنده جوياى طهارت تاءثير مى گذارد، روايتى است كه شمارى از اصحاب ، آن را چنين نقل كرده اند:
گروهى از يهود خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رسيده و مسائلى چند را از حضرت پرسيدند، از جمله گفتند: يا محمد صلى الله عليه و آله براى ما بگو: اين چهار عضو براى چه بايد شسته شود با اين كه از تميزترين مواضع بدن به شمار مى آيد؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: شيطان آدم عليه السلام را وسوسه كرد، آدم به درختى كه از آن نهى شده بود نزديك شد، وقتى به آن نگريست آبرويش رفت ، سپس ايستاد و به طرف درخت رفت - اين نخستين گامى بود كه به طرف گناه برداشته شد - سپس دست برد و از ميوه درخت برگرفت و خورد، در اين هنگام ، زيور و پوشش خود را از دست داد، دست بر سر گذاشت و گريست ، و چون خداوند - عزوجل - توبه او را پذيرفت ، بر او و فرزندانش واجب كرد كه همين اعضا را بشويند، پس خداوند به او فرمان داد كه چون به آن درخت نگريسته روى خويش را بشويد و چون با دو دست تناول كرده آن دو را نيز تا آرنج شستشو دهد، و چون دست بر سر گذاشت ، فرمان به مسح سر داد و نيز امر به مسح دو پا فرمود، زيرا با آنها به سوى گناه رفته است .
فهم حديث
بحث در جوانب داستان آدم عليه السلام از چهار چوب اين نوشته كوتاه خارج است . آنچه اهميت دارد اين است كه صفات نفسانى امورى تكوينى و خارجى هستند نه اعتبارى ، از اين رو اوصاف نفسانى وضع و رفع نمى شوند جز به امر تكوينى كه آنها را وضع يا رفع نمايد. بنابراين ، زنگار و تيرگى گناه كه بر نفس عارض مى شود جز با امرى تكوينى ، كه سر و باطن مجموع شستن ها و مسح كشيدن هاست ، بر طرف نمى شود، در اين هنگام است كه باطن وضو شايستگى مى يابد، رافع يا دافع امرى نفسانى گناه و پليدى خارجى باشد.
چون آنچه زنگار گناه را از بين مى برد خود بايد از هر پليدى پاك باشد، و روشن است كه ستم ، دروغ و امثال آن ، همه از پليدى هاى نفسانى بوده و وضو با آنها جمع نمى شود، پس در فن معرفت شناسى راز، اين پليديهاى نفسانى به منزله شكننده وضو به شمار مى روند، چنان كه در فن فقه ، حدث وضو را از بين مى برد.
بنابراين ، رواياتى كه مى گويد: وضو جز به خواب يا حدث و...نمى شكند، به صنعت فقه مربوط مى شود، و رواياتى كه مى گويد: شعر باطل يا ستم يا دروغ وضو را مى شكند ، حمل بر فن راز كاوى و درون جستارى است ؛ يعنى به هنگام گناه و نافرمانى ، اگر باطن و نهان ملاحظه شود، ديگر براى وضو اثر تكوينى نخواهد ماند اما اگر به ظاهر توجه شود، هنوز اثر اعتبارى آن باقى است ، و شايد بر اين معنا حمل شده روايتى كه سماعه در اين زمينه ، بر استحباب اعاده وضو نقل كرده است ، و نيز احتمال مى رود كه واژه ينقص به غلط ينقص نوشته شده باشد.
به هر تقدير، از پاره اى نصوص استفاده مى شود كه وضو با دروغ ، يا ظلم يا شعر باطل و مانند آن نقض مى شود يا از ثواب آن كاسته مى شود، و اين معنا جز با توجه به سر وضو و باطن آن فراهم نمى آيد.
از سخن بالا اين مطلب آشكار مى شود كه حكمت و سر وضو، تحصيل طهارت كبرى از هر گونه زشتى و پليدى است ، پس بر كسى كه وضو مى گيرد، لازم است خود را از هر چيزى كه گفته شده ناپاكى ، پليدى و قذارت دارد و نيز از چرك گناه و آلودگى پاك سازد، مانند شرك كه ستمى بزرگ و پليدى است ، چنان كه خداى سبحان از شرك به ستم بزرگ ياد كرده است : ان الشرك لظلم عظيم و نيز فرموده است : انما المشركون نجس ؛ مشركان پليد و نجس اند، باز فرموده است : و ما يومن اكثرهم بالله الا و هم مشركون؛ يعنى بيشتر مؤ منان مشرك اند، پس ‍ بيشتر شان به نجاست باطنى آلوده اند، گرچه در ظاهر پاك به شمار آيند؛ زيرا جز خداى متعال ، ديگرى را ديدن و تكيه و اطمينان به غير او داشتن و استناد در گفتار و كردار به غير او، در باطن ، شرك است و با توحيد خالص ‍ مخالف . پس بر وضو گيرنده است كه خود را از پليديهاى درونى نيز پاك سازد تا براى مناجات با پروردگارش ، يكتاپرستى خالص و صالح گردد و در پى آن شايستگى پيدا كند كه خدا با او به مناجات بپردازد. چنين جوينده پاكى مؤ منى است كه هيچ چيز او را پليد و نجس نمى گرداند، چنان كه برقى در كتاب المحاسن از امام باقر عليه السلام نقل كرده است.
پاك و پاك تر
چون نافرمانى ها و گناهان متفاوتند، زيرا برخى پليدتر از بعض ديگر هستند، و نيز پاكى ها از يكديگر تمايز دارند و برخى پاك تر از پاره اى ديگرند، فرشتگانى نيز كه خداوند آنان را از هر قطره آب وضوى خالص مى آفريند، و يا قطره هاى آب را به شكل آنان صورت مثالى مى بخشد، در برترى و فضيلت برخى برتر و والاتر از بعض ديگرند؛ زيرا فرشتگان همه در يك سطح و درجه نيستند، و هر فرد يا گروه جايگاهى ويژه دارد: و ما منا الا له مقام معلوم . از اين رو هر كس پاكى او كامل تر باشد. فرشتگانى كه به شكل پاكى او در مى آيند نيز كامل ترند و بر اين پايه ....
برخى از فرشتگان ، به امور علمى گمارده شده اند، و برخى ديگر ماءمور به امور عملى و اجرايى هستند، و براى علم ، پايه ها و براى عمل درجه هايى است ، پس هر چه طهارت كامل تر باشد فرشتگان علمى يا عملى تمام تر خواهند بود، تا برسد به كسى كه جامع بين پايه هاى علم و درجه هاى عمل است .
(رازهای نماز-آيت الله جوادی)

بحث
2nd October 2012, 09:08 PM
منبعی که این مطلب رو نوشتی هم آخر مطلبتون کاش ذکر میکردین[golrooz]

BEE
2nd October 2012, 09:10 PM
با سلام.آیات 14 بخصوص قسمت آخرش میگه:تو که این همه عاشقی و زیبایی داری و پول و .....آیا 17 دیقه میتونی منو فقط در 4 چوب عقل و منطق و عشق یاد کنی؟
اقم الصلوه لذکری
:بخوان نماز فقط به یادم.

- - - به روز رسانی شده - - -

آیه ی 14 سوره طه

میلاد صفری
3rd October 2012, 08:54 AM
ممنون از مطلب قشنگتون

sebtoshshaikh
3rd October 2012, 09:32 AM
با نام خدا و با سلام و آرزوی سلامتی و موفقیت شما

اجرتان یا خداوند سبحان و نتایج عملی خوانندگان

لطفا پستها را کوتاهتر بنویسید ، تا بیشتر خوانده شود .

sebtoshshaikh
3rd October 2012, 09:40 AM
با سلام.آیات 14 بخصوص قسمت آخرش میگه:تو که این همه عاشقی و زیبایی داری و پول و .....آیا 17 دیقه میتونی منو فقط در 4 چوب عقل و منطق و عشق یاد کنی؟
اقم الصلوه لذکری
:بخوان نماز فقط به یادم.

آیه ی 14 سوره طه


ببخشید ؛ آیه " اقم الصلوة لذکری " دلالت بر "فقط " ندارد ؛ یعنی : "فقط " را نمی رساند .

mohade3 taqaV
5th October 2012, 12:27 AM
اقامه نماز علاوه بر تاثیراتی که بر روح و جان انسان دارد بر سلامتی انسان نیز تاثیر دارد که البته تاکنون در این حد کشف شده و قطعا تاثیرات نماز بیش از این حرف‎هاست.نتایج تازه‌ترین تحقیقات علمی نشان می‌دهد، خواندن نماز صبح،‌ بهترین شیوه‌ برای پیشگیری از بیماری‌های قلبی ـ عروقی است. بر اساس تحقیقات انجام شده از سوی مؤسسه‌ قلب و عروق اردن، خواب طولانی مدت در طول شبانه‌روز‌، مهم‌ترین عامل ابتلا به بیماری‌های قلبی است. این تحقیقات نشان می‌دهد اگر فردی به مدت طولانی بخوابد، ضربان قلب او به پنجاه بار در دقیقه كاهش می‌یابد كه این امر، منجر به كندی گردش خون در سرخرگ‌ها و سرانجام، انسداد رگ‌ها شده و حملات قلبی عروقی را به‌ دنبال خواهد داشت.این تحقیق همچنین بر ضرورت حداقل پانزده دقیقه تحرك بدنی پس از چند ساعت خواب تأكید می‌كند. در نتایج این تحقیق با بیان این كه ادای نماز صبح برای این امر كافی است، به سلامت قلبی مسلمانانی كه صبح زود بیدار شده و برای انجام فریضه‌ نماز به مسجد می‌روند، اشاره شده و آمده است: اگر این عمل در مسجد و یا به ‌صورت گروهی انجام شود، نتیجه‌ بهتری خواهد داشت.

mamadshumakher
5th October 2012, 01:00 AM
به گفته یک پزشک مسیحی وضو گرفتن برای نماز صبح حکم شیرکاکائو رو داره برای بدن.

BEE
11th October 2012, 06:04 PM
دنیا دنی دین.الم و 25 تا حروف مقطعه و اسرار یا مفتاح اولاالباب.میدونم.تفسیر آیات قران با آیت الله مکارم شیرازی

- - - به روز رسانی شده - - -

میخوام بدونی شوماخر یه کم ریاظیدو درس کن

BEE
11th October 2012, 06:04 PM
اخلاق صبر ادب

- - - به روز رسانی شده - - -

اخلاق صبر ادب

mamadshumakher
11th October 2012, 06:26 PM
میخوام بدونی شوماخر یه کم ریاظیدو درس کن

سلام.متوجه منظورتون نشدم.[nishkhand]

hen
24th December 2012, 04:38 PM
ممنون از تاپیک خوبتون
سخنرانی این مطالب رو از ایت لله جوادی دارید اپلود کنید ؟

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد